امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) فرمودند: خدای بیامرزد آن بنده‌ای را که بیندیشد و عبرت گیرد، و پشت کردن‌ها و روی‌آوری آنچه حاضر است را با دیده اعتبار(پند و اندرز) بنگرد. بحارالانوار، جلد 70، صفحه 119، به نقل از آثارالصادقین، آیت‌الله احسان‌بخش.***

تاریخ و آنچه که به ملت‌ها می‌گذرد، این باید عبرت باشد برای مردم. از جمله تاریخ عصر حاضر... امام خمینی(قدس سره)، صحیفه امام، ج 8، ص 348.

 

 

مقالات با درج سند

تلویزیون ملی و نشر معارف بهائی!؟



چکیده

 یکی از مباحث مهم در تاریخ معاصر ایران، موضوع نفوذ است. قدرت‌های سلطه در طول دو سده‌ی گذشته تلاش داشتند تا با نفوذ در عرصه‌های سیاسی- فرهنگی، باورها و ارزش‌های جامعه ایرانی را مورد آماج و تهدید قرار دهند تا زمینه تسلط بر کشور را مهیا سازند. از این‌رو ایران در مقطعی از تاریخ به دلیل ناکارآمدی حکومت قاجار تحت استعمار مستقیم و غیر مستقیم انگلیس درآمد. انگلیس نیز در این مسیر و در راستای اهداف توسعه‌طلبی در ایران با یک مانع جدی، یعنی قدرت اسلام و علمای اسلام روبه‌رو بود. زمانی که سیاست‌مداران انگلیس دریافتند حذف اسلام تصوری بی ثمر و بیهوده است به دنبال شکاف و افتراق میان جامعه اسلامی ایران برآمدند و در این راه شبیه‌سازی دینی را برای تأمین اهداف خود برگزیدند. بر همین اساس در هندوستان که حکمران آن انگلیس بود، غلام احمد قادیانی را برانگیختند، در عربستان وهابیت و در ایران شیخیه، بابیت و بهاییت، آقاخانیِ، درویشی‌گری و ... را پدید آوردند.

از میان این جریان‌های وابسته، بابیت و بهاییت- که بعدها به یک سازمان نظام‌مند و تشکیلاتی مبدل شد- به دلیل حملات تند علیه باورها و ارزش‌های دینی و ملی از سوی استعمارگران انگلیسی مورد توجه و استقبال بیشتری واقع شد. از دوران قاجار تا آخرین روزهای حیات پهلوی تشکیلات بهاییت همواره به‌عنوان عامل استعمار در کنار فراماسونری و بعدها صهیونیسم ایفای نقش نموده و به‌ مانند اهرم فشار در مقابل اسلام، روحانیت و مردم مسلمان ایران قرار داشت.

یکی از عناصر اجرای نقشه استعمارگران در ایران حبیب ثابت پاسال بود که با نفوذ در ارکان اقتصادی، فرهنگی و به تبع آن در تاثیرگذاری وسیع در عرصه سیاستهای پنهان، اهداف تشکیلات بهائیت و اربابان آنها را فراهم نمود و گسترش داد.

*****************

ارتباط و وابستگی رضاخان با بهایی‌ها به اواخر دوران سلطنت احمدشاه قاجار می‌رسد. زمانی که انگلیسی‌ها کودتای سوم اسفند 1299 را طراحی می‌کردند از عامل خود اردشیر جی در تهران درخواست شناسایی صاحب منصبی را نمودند که در کودتای پیش‌رو از او به عنوان فرمانده نظامی عملیات بهره ببرند.

اردشیر جی برای اجرای فرمان مستقیم به سراغ حبیب‌الله عین‌الملک از بهایی‌های مشهور و خادم عباس افندی رفت و پیشنهاد اربابان خود را این گونه با او در میان گذاشت که: «از شما خواهشمندم که با محفل بهائیان به مشورت بنشینید و از آنها بخواهید تا صاحب منصبی بلند قامت و خوش قیافه پیدا کنند و به شما معرفی نماید و شما آن صاحب منصب را با من آشنا کنید. اما با دو شرط: اولاً این که آن صاحب منصب نباید صاحب منصب ژاندارم باشد و حتماً باید صاحب منصب قزاق باشد. ثانیاً شعیه اثنی عشری خالص نباشد ـ که ارباب اردشیر جی، مخصوصاً جمله اخیر را باز تکرار کرد- و برای بار دوم گفت که «آن صاحب منصب نباید شیعه اثنی عشری خالص باشد» پس از آن ملاقات، عین‌‌الملک، رضاخان را با ارباب اردشیر جی آشنا کرد و اردشیر وسیله آشنایی رضاخان با فریزر می‌شود و فریزر او را به دیگر انگلیسی‌های دست‌اندر کار کودتا، چون هاوارد، اسمایس و گاردنر ـ کنسول انگلیس در بوشهر ـ معرفی می‌نماید. [1]

بهره عین‌الملک از این واسطه‌گری عنوان و منصب ژنرال کنسول ایران در دمشق بود که پس از موفقیت کودتای سوم اسفند 1299 ش به دست آمد.[2]

رضاخان با صعود به وزارت، صدارت و پادشاهی همچنان حامی بهاییان بود. شیفتگی و تعلق فکری به این تشکیلات استعماری در نزد او به میزانی بود که آجودان ولیعهد خود را از بهاییان انتخاب کرد. کتاب ظهور و سقوط در این رابطه چنین نوشته است:

در زمان تحصیل محمدرضا پهلوی ـ ولیعهد ـ در دانشکده افسری رضاخان شخصی را به عنوان آجودان مخصوص ولیعهد انتخاب کرد به نام صنیعی. صنیعی در آن زمان سرگرد بود و از بهائی‌های طراز اول بود. او بعدها سپهبد شد و مدتی متصدی یک  وزارتخانه دیگر بود. صنیعی در تمام دوران ولیعهدی محمدرضا آجودان مخصوص او بود و در تمام مسائل بازرسی و حتی در زندگی خصوصی ولیعهد (البته نه خیلی خصوصی) مشارکت داشت. مسلماً رضاخان به بهائی‌ بودن صنیعی توجه داشت و این مسئله در دربار پهلوی، بعداً که نقش تیمسار ایادی را خواهیم دید، قابل توجه است.[3]

اسدالله صنیعی در دوران محمدرضا شاه چندین بار به مقام وزارت در وزارتخانه‌های دفاع و کشاورزی رسید و ضمن دزدی‌های زیادی از بودجه وزارت، کمک‌های شایانی به تشکیلات و عناصر بهائی نمود و مستقیم از بیت‌العدل فرمان می‌گرفت.

محمدرضا پهلوی نیز مثل رضاخان طرفدار و حامی بهائیت بود و مناصب کلیدی را به آنان واگذار کرد. پیشرفت بیش از پیش بهائیت مرهون حمایت تمام قد مثلت دولت انگلستان، آمریکا و اسرائیل بود و دولت پهلوی نیز در این مسیر مجری اربابان خارجی بود.

تنیدن تار و پور صهیونیزم و بهائیت در ایران حکایت از وابستگی بی‌چون و چرای بهائیت به صهیونیزم و دول استعماری است. در عصر حاضر نیز بدون حمایت دولت‌های فرا‌منطقه‌ای بهائیت واقعیت خارجی ندارد و مهم‌ترین مأموریتی که برای این تشکیلات مرموز تعریف شده جاسوسی برای رژیم صهیونیستی است و این از مستندات غیر قابل انکار تاریخی و مشهورات است که بهایی‌ها جاسوس صهیونیزم و رژیم صهیونیستی هستند.

روند روبه‌ رشد بهائیت با حمایت مستمر حکومت پهلوی به چنان جایگاهی رسید که نخست‌وزیر ایران فردی جد اندر جد بهایی به نام امیرعباس هویدا بود که در بالا به سوابق پدرش در معرفی رضاخان به انگلیسی‌ها اشاره شد و محمدرضا نیز برای جبران خدمت عین‌الملک به رضاخان پسر او به نام امیرعباس هویدا را به نخست‌وزیری ایران برگزید و به مدت سیزده سال در منصب صدارت به بهاییان و بیت‌العدل اعظم و اسرائیل خدمت کرد.

در دوران نخست‌وزیری هویدا بهائیت گستردگی اعجاب‌آور داشت، به ویژه در زمینه‌ اقتصادی و پولی در تمام ارکان نفوذ کرده و شریان‌های اقتصادی را در دست گرفته بودند و این موضوع باعث خوشحالی محافل بهایی شده بود:

«جلسه‌ای با شرکت 12 نفر بهائیان ناحیه 2 شیراز در منزل آقای هوشمند و زیرنظر آقای فرهنگی تشکیل گردید. پس از قرائت مناجات شروع و خاتمه و قرائت صفحاتی از کتاب لوح احمد و ایقان آقایان فرهنگی و محمدعلی هوشمند پیرامون وضع اقتصادی بهائیان در ایران صحبت کردند. فرهنگی اظهار داشت: بهائیان در کشورهای اسلامی پیروز هستند و می‌توانند امتیاز هرچیزی را که می‌خواهند بگیرند. تمام سرمایه‌های بانکی و ادارات و رواج پول در اجتماع ایران مربوط به بهائیان و کلیمیان می‌باشد. تمام آسمان‌خراش‌های تهران، شیراز و اصفهان مال بهائیان است، چرخ اقتصاد این مملکت به دست بهائیان و کلیمیان می‌چرخد. آقایان بهائیان نگذارید کمر مسلمانان راست شود.»[4]

در زمینه سیاسی نیز در کابینه هویدا هشت وزیر بهایی حضور داشت و این وزراء تمام هم و غم وزارتخانه متبوعه خود را خدمت به تشکیلات بهائیت قرار داده بودند و همزمان فرمانبردار رهبری این تشکیلات در اسرائیل و اروپا بودند.

بهائیان اصرار داشتند وزارتخانه‌هایی که با دین، اعتقادات و فرهنگ مردم مسلمان سر و کار دارد را به دست بگیرند و هرچه مصلحت تشکیلات خود است را در آن جا عملی نمایند. آموزش و پرورش که فرخ‌رو پارسا وزیر آن بود یکی از مهمترین پستهایی بود‌ که بهائیان سعی داشتند در آن جا نوجوانان و جوانان این مملکت را بر اساس باورهای خود تربیت نمایند تا در طی چند دهه بهائیت را در ایران غالب کنند. همچنین محمدحسین احمدی از سران بهائیت رئیس سازمان اوقاف و معاونت نخست‌وزیر بود که با شئونات مختلف مذهبی مردم مسلمان ایران سر و کار داشت و از طریق این سازمان بهائیان ابتدا مسلمانان را در تنگنا قرار داده سپس زمینه حذف آنان را آماده می‌کردند.[5]

وزارت دربار در دوران پهلوی مهمترین یا یکی از مهمترین وزارتخانه‌ها محسوب می‌شد چون شاه در آن جا بر جریان امور کشر نظاره‌گر بود اما در دربار نیز بهایی‌ها نفوذ کرده و از طریق دکتر عبدالکریم ایادی تمام امور جاری کشور را به نفع تشکیلات بهائیت هدایت می‌کردند.

انتصاب فردی بهایی به نام پرویز ثابتی به مدیریت اداره کل سوم ساواک برای برخورد خشن با نیروهای اسلامی و انقلابی و سرکوب کوچکترین مخالفت‌ها نیز از جمله دیگر مأموریت این تشکیلات به حساب می‌آمد تا هرچه بیشتر جریان اسلامی را تضعیف نمایند.

سازمان تلویزیون ایران از مراکز حساس دیگری بود که بهائیان برای تصاحب آن تلاش زیادی کردند و در نهایت حبیب ثابت‌پاسال تاسیس و مدیریت آن را به دست گرفت و جهت‌‌گیری فعالیت‌های رسانه اصلی و مهم کشور در اختیار این تشکیلات ضد دین قرارگرفت تا ضمن پیگیری فعالیت‌های تبلیغی و تشکیلاتی خود از پخش برنامه‌ها علیه بهائیت جلوگیری و تا حد امکان در تلویزیون ملی کشور اسلامی فعالیت دینی و اسلامی صورت نگیرد و تمرکز برنامه‌های تلویزیون اشاعه فساد و بی‌بندوباری و سوق دادن جوانان به لاابالی‌گری و غرق کردن جامعه در تباهی باشد.

 

حبیب ثابت‌پاسال در مکاتبه‌ای با محفل بهائیان ایران به گوشه‌ای از اهداف خود برای تاسیس تلویزیون ایران اشاره کرده است:

«غرض اصلی و هدف اساسی بنده از تاسیس تلویزیون ایران گذشته از فراهم نمودن موجبات اشتغال برای جمعی از یاران آن بود که اولاً به نام یک فرد وطن‌دوست بهائی خدمتی از لحاظ فرهنگی و اجتماعی نسبت به کشور مقدس ایران انجام گیرد و ثانیاً متدرجاً امکاناتی برای نشر افکار روحانی و معارف و حکم الهی و رفع تعصبات واهی بوجود آید و خوشبختانه در این منظور اساسی تا حد قابل توجهی موفقیت بدست آمده است.»[6]

در ادامه متن کامل سندی از بهائیت تقدیم خوانندگان محترم می‌گردد. که در آن حبیب ثابت‌پاسال طی مکاتبه‌ای با محفل ملی بهائیان ایران ضمن تشریح اهداف خودش از تاسیس تلویزیون ملی، به آنان و بیت‌العدل اعظم در اسرائیل اطمینان خاطر داده است که در تلویزیون ملی برنامه‌ای علیه بهائیت پخش نخواهد شد.

***

ساحت مقدس بیت‌العدل اعظم الهی شیدالله ارکانه

عطف به امریه مطاع مبارک مورخه 16 شهر العلا 122 محترماً معروض می‌دارد.

عین منشور مبارک به جناب آقای ثابت علیه بهاءالله ابلاغ گردید

سواد معروضه مورخه 10 / 2 / 44 ایشان نیز که در جلسه‌ این محفل مورد مطالعه قرار داده شده به ضمیمه تقدیم می‌گردد.

آنچه مطالعه شده نهایت کوشش ایشان در آن است که برخلاف مصالح امریه اقدامی نشود فقط در مواردی که مربوط به برنامه دولت و اخبار رسمی کشور است از حدود اختیار ایشان خارج می‌گردد.

                                    با عرض عبودیت

                                           محفل

***

تاریخ 10 / 2 / 44

ساحت مقدس محفل روحانی ملی بهائیان ایران شیداله ارکانه

عطف به مرقومه محترمه نمره 1 / 2533 /  خ مورخه اول شهر الجلال 122 که منضم به رقیمه شریفه مورخه 16 شهر العلا 122 مقام رفیع البنیان بیت‌العدل اعظم الهی بود بعد از اظهار امتنان و تشکر خالصانه از الطاف مبذوله درباره این عبد خاطر خطیر آن امنای الهی را مستحضر می‌دارد:

غرض اصلی و هدف اساسی بنده از تأسیس تلویزیون ایران گذشته از فراهم نمودن موجبات اشتغال برای جمعی از یاران آن بود که اولاً به نام یک فرد وطن‌دوست بهائی خدمتی از لحاظ فرهنگی و اجتماعی نسبت به کشور مقدس ایران انجام گیرد و ثانیاً متدرجاً امکاناتی برای نشر افکار روحانی و معارف و حکم الهی و رفع تعصبات واهی بوجود آید و خوشبختانه در این منظور اساسی تا حد قابل توجهی موفقیت بدست آمده است.

هنگام تصویب قانون تاسیس تلویزیون ایران ضمن مواد مختلفه ماده‌ای مورد تصویب مجلس شورای ملی قرار گرفت مبنی بر این که تلویزیون ایران از لحاظ فنی تابع مقررات وزارت پست و تلگراف و از لحاظ تنظیم برنامه‌ها تابع دستورات اداره کل انتشارات و تبلیغات است.

براساس همین ماده مصوبه اولیاء دولت گذشته از اخبار ایران و جهان که همه روزه توسط خبرگزاری پارس تنظیم می‌شود گاهگاه اجرای بعضی از برنامه‌های مصاحبه را به وسیله وزارت اطلاعات که سابقاً اداره کل انتشارات و تبلیغات نامیده می‌شد در برنامه‌ها منظور می‌کنند و تلویزیون ایران از نظر مقرارت مملکتی مجبور به اجرای برنامه‌های مزبور می‌باشد. این قبیل برنامه‌ها حداکثر بیش از پنج درصد کل برنامه‌های تلویزیون ایران نیست و بقیه برنامه‌ها به وسیله یک شورای داخلی مرکب از مدیران برنامه‌های تلویزیون ایران تهیه و تنظیم و به مرحله اجرا گذاشته می‌شود.

این برنامه‌ها شامل قسمت‌های اخلاقی ـ اجتماعی ـ فرهنگی ـ هنری ـ تاریخی ـ تعلیم و تربیت ـ علوم و مسائلی از این قبیل است.

توصیه‌های این بنده نیز در منظور نمودن مباحث اخلاقی و معنوی و عدم مداخله در امور سیاسی و مراحلی که برخلاف اصول و مصالح عالیه امر است توسط همین شورا جامه عمل می‌پوشد و در برنامه‌ها منظور می‌شود.

خوشبختانه آن قسمت از برنامه‌ها که حائز جنبه‌های مزبور نیست و به وسیله دستگاه‌های دولتی تنظیم و برای اجرا به تلویزیون ایران داده می‌شود کاملاً مشخص است و همه بینندگان تلویزیون وقوف و اطلاع کامل دارند که برنامه‌های مزبور جنبه مملکتی و دولتی دارد.

با عرض مراتب بالا تصور می‌کنم موضوع بر آن امنای الهی کاملاً روشن و مصرح است و اطمینان می‌دهم که هیچگاه موجباتی پیش نخواهد آمد که مصالح عالیه امراله ملحوظ نظر این بنده و متصدیان امر قرار نگیرد.

                                  باتقدیم تحیات

                               حبیب ثابت‌پاسال

به عرض تیمسار ریاست ساواک رسید ـ تاریخ 17 / 4

 

پی‌نوشت‌ها:


[1] ابراهیم ذوالفقاری ـ قصه هویدا ـ چاپ اول بهار 1386 ـ موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی ـ تهران ـ ص 18 و 19

[2] همان، ص 20

[3] خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست ـ ظهور و سقوط سلطنت پهلوی ـ جلد اول ـ چاپ چهارم 1371 ـ انتشارات اطلاعات ـ ص 56 و 57

[4] جستارهایی از تاریخ معاصر ایران ـ ظهور و سقوط سلطنت پهلوی ـ ج دوم ـ موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی ـ چاپ چهارم 1371 ـ انتشارات اطلاعات ـ ص 385

[5] همان، ص 391

[6] همان، ص 385





 

تعداد مشاهده: 5485

تقویم تاریخ

کانال‌های اطلاع‌رسانی در پیام‌رسان‌ها

       
@historydocuments
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.