امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) فرمودند: خدای بیامرزد آن بنده‌ای را که بیندیشد و عبرت گیرد، و پشت کردن‌ها و روی‌آوری آنچه حاضر است را با دیده اعتبار(پند و اندرز) بنگرد. بحارالانوار، جلد 70، صفحه 119، به نقل از آثارالصادقین، آیت‌الله احسان‌بخش.***

تاریخ و آنچه که به ملت‌ها می‌گذرد، این باید عبرت باشد برای مردم. از جمله تاریخ عصر حاضر... امام خمینی(قدس سره)، صحیفه امام، ج 8، ص 348.

 

 

شرحی بر اسناد

رژیم شاه اهل مسالمت و اصلاح نبود


تاریخ انتشار: 22 تير 1399


ممکن است برخی از افرادی که حوادث سال‌های 40 تا 57 را دیده و یا شنیده‌اند چنین تصور کنند که مبارزه روحانیت با رژیم پهلوی از ابتدا به صورت حاد و تند بوده و تا سقوط رژیم پهلوی به همین شکل ادامه یافت ولی باید دانست که در مواقع و مواضع متعددی آیات عظام و علما از راه مسالمت، نصیحت و دلسوزی مراتب را به اطلاع شاه و دربار او می‌رساندند و به هیچ وجه قصد برخورد و مقابله را نداشتند لکن ماهیت دیکتانور مآبانه، فاسد و وابسته رژیم پهلوی به گونه‌ای بود که راه مسالمت و تشریک مساعی را می‌بست و نقد را به فریاد و اشکال را به اعتراض بدل می‌کرد.

نمونه آن در چند سند زیر مشهود است. در این اسناد ملاحظه می‌شود که حجت‌الاسلام سید محمد موسوی واعظ[1] زبان به انتقاد از برنامه‌های تلویزیون و فعالیت گسترده بهائیان و از جمله حبیب ثابت پاسال گشوده است. او با سابقه نزدیکی و دوستی با برخی از رجال دربار بعد از نقد مذکور مورد تذکر ساواک قرار می‌گیرد و نامه‌ای خطاب به سرهنگ حسین نشاط[2] از مأمورین ساواک می‌نویسد. متن نامه آقای موسوی واعظ شاهد گویای مقدمه کوتاه این نوشته است. مانند این نامه و سخنرانی پیش و پس از آن و از طرف امثال آقای موسوی واعظ و دیگر روحانیان حوزه‌های علیمه سراسر کشور و بالاخص قم نه تنها اثری در اصلاح امور و توجه به افکار عمومی نمی‌کرد بلکه روز بروز بر نفوذ بهائیان در دستگاه‌های اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و نظامی کشور شیعه جعفری(ع)! می‌افزود تا به جائی که در نخست وزیری امیرعباس هویدا(۶ بهمن ۱۳۴۳ – ۱۶ مرداد ۱۳۵۶) چند وزیر کابینه همچون سپهبد اسدالله صنیعی وزیر جنگ، فرخ‌رو پارسای وزیر آموزش و پرورش، منوچهر شاهقلی وزیر بهداری و منوچهر تسلیمی وزیر بازرگانی بهائی بودند و هر کدام از این وزراء افراد بهائی زیادی را تحت حمایت و ریاست خود داشتند.

******

 

از: بخش 334                                                                         تاریخ: 18 / 5 / 1340

 

موضوع: گزارش

محترماً به استحضار می‌رساند:

  بنا به اظهار آقای حبیب ثابت در تاریخ 17 / 5 / 40 آقای موسوی واعظ در مجلس ترحیم یکی از بستگان آقای علم در مسجد مجد[3] مدت سه ربع به تلویزیون ایران حمله‌ور شده و به استناد بهائی بودن صاحب و کارمندان آن، مسلمانان را شدیداً تحریک به تخریب این مؤسسه نموده است.

چون روز جمعه به مناسبت رحلت حضرت رسول(ص) و شهادت حضرت امام حسن مجالس سوگواری برپاست و سخنانی به همین منوال توسط واعظ نامبرده ایراد می‌گردد، با توجه به اینکه تخریب حضیره‌القدس بنا به اظهار آقای حبیب ثابت در دوره عهده‌داری پست وزارت کشور توسط آقای علم بوده است، نامبرده تقاضا داشته ضمن عرض این موضوع به حضور تیمسار ریاست سازمان، در این‌باره اقدام مقتضی معمول گردد.

به سابقه پیوست شود. حسینی 22 / 5 / 40

 

*****

 

  [شماره:] 243                             [تاریخ:] 19 / 5 / 1340

 

جناب آقای دکتر فروزین[4]

  در مورد انتقادات آقای سید محمد موسوی واعظ در مسجد مجد، به فرموده تذکرات لازم به مشارالیه داده شد که در آتیه مراقب گفتار خویش بوده، تولید تشنج و ناراحتی برای اشخاص و دستگاه‌های انتظامی ننماید. نامبرده متقابلاً ضمن اظهار اطاعت به شرح شکوائیه تقدیمی پیوست عرضه داشته که تلویزیون ایران در برنامه خویش نمایش نامۀ‌[ای] تحت عنوان (سویل و مبارزه با قوچ) ترتیب داده که به مقدسات مذهبی ما لطمه وارد ساخته، عدۀ‌[ای] از مسلمین و وعاظ از اینجانب و آقای فلسفی واعظ خواستار شدند تذکر لازم به آنها داده شود و نظر خاصی در بین نبوده. ضمناً چند نفر از وعاظ روی خواسته سکنه محل، تمنا دارند آقای ثابت اقدامی نماید که لوله موتور کارخانه خود را مثل سایر کارخانجات در چاه قرار دهد که صدای آن تولید مزاحمت ننماید. علیهذا عین مشروحه آقای موسوی برای مزید استحضار و هر نوع اقدام مقتضی به پیوست ایفاد می‌گردد.       

  نشاط 19 / 5 / 40

مربوط به تلویزیون است. به سابقه پیوست شود. فروزین 19 / 5 / 40

 

*****

تاریخ: 18 / 5 / 1340

جناب آقای سرهنگ نشاط دام‌عزه

محترماً به عرض عالی می‌رساند

  تصور می‌کنم سوابق خدمتگذاری و وطن ‌دوستی و اخلاص مخصوصی را که نسبت به ذات شاهنشاه دارم و دعاهائی که در هر محفل و مجلس می‌کنم، نیازمند به بیان نباشد. مخصوصاً امسال تمام دوستان و رفقای وعاظ جوان من چه در تهران و چه در شهرستان‌ها که خود را روبرو با عناصر اخلال‌گر و دشمنان به وطن عزیز و استقلال وطن دیده‌ایم، بیش از سال‌های گذشته در حمایت و تقویت دولت و هیئت حاکمه که تحت رهبری شاهنشاه عالیقدر به کشور خدمت می‌کنند در مقام انجام وظیفه هستیم و انصافاً روش عاقلانه و غیر حادّ سازمان امنیت و پلیس هم مهر بیشتری را در ما تحریک و علاقه شدیدی را در راه خدمت در ما ایجاد کرده است و با در نظر گرفتن اوضاع و احوال و شرائط زمان، تنها گاهی در برابر فرقه ضاله بهائیه که از هر امکانی برای ضربه زدن به حیثیت مذهبی استفاده می‌کنند و این تجاوز را بعضی اوقات از حد می‌گذرانند، نمی‌توانیم آرام بگیریم. مخصوصاً حبیب ثابت این عنصر کثیف و نجّار سابق که روی پیش‌آمدهائی اکنون از لحاظ مادی وضعی پیدا کرده؛ اما بالاخره به قول فردوسی کبیر بی‌ریشه بودن او، او را در راه‌های انحراف و بدبختی کشانیده، خود را در این کشور مالک‌الرقاب و بدون مزاحم دیده از لحاظ خصوصی و عمومی جنایاتی را مخصوصاً به وسیله تلویزیون مرتکب که تحمل آن برای مسلمین سنگین است. از لحاظ خصوصی کراراً ساکنین اطراف پپسی‌کولا‌ به مقامات مختلف از جمله مقامات روحانی مراجعه و برای نجات از تعدیات او متوسل و این مرد که درآمد مادی چشمش را کور کرده تا آنجا که در دادن عوارض شهرداری هم خودداری می‌کند راحت را بر مردم حرام و از لحاظ فنی با اینکه می‌تواند سر لوله موتور کارخانه خود را در چاه بگذارد و صدای مهیب و ناراحت ‌کننده را خفه کند و مردم را ناراحت ننماید به هیچ تذکری ترتیب اثر نداده، حتی خود اینجانب هم کراراً به ایشان تلفن کرده و خواسته‌ام که صدای مردم را در نیاورد، اظهار می‌دارد: انجام این کار برای ما ضرر مادی دارد و قوه اسب برق را می‌گیرد و نمی‌شود؛ و خلاصه فکر می‌کند مردم برای مملکتند و نه مملکت برای مردم. این از لحاظ خصوصی؛ اما از لحاظ عمومی دستگاه تبلیغات مذهبی و اخلاقی که عامل مؤثر در رشد و رفاه معنوی مردم است و بالاخره معنویات است که باید مردم را حفظ کند در برابر شهوات و امیال حیوانی قرار گرفته و خیلی زحمت دارد که انسان در مقابل میل‌ها و هوس‌های جامعه مؤثر واقع شود.

ما هزار منبر می‌رویم و هزار زور می‌زنیم که مردم نسبت به ناموس یکدیگر متجاوز نباشند الخ[الی آخر] آنگاه این دستگاه عظیم تبلیغاتی برخلاف مراعات ملت ایران به دست یک اقلیت ناچیز بی‌خردی سپرده شده که درست در خلاف مسیر مردم قرار دارند و چون توجه به مبانی مذهبی ندارند و نمی‌توانند هم با آن عقاید غلط توجهی داشته باشند اهانت‌هائی را انجام و مردم را ناراحت می‌کنند. آقای بهاری خواننده مذهبی برای من نقل کردند که آقای فلسفی چند شب قبل در مجلسی با حضور هزاران نفر که بوده‌اند راجع به برنامه‌های خلاف عفت عمومی تلویزیون سخنرانی کرده و گفته‌اند این اعمال زننده مقدمه یک سقوط قطعی است و برای من که خود تلویزیون ندارم نقل کردند که نمایشی به نام سویل مبارزه با قوچ ترتیب داده‌اند و به یک اکثریتی که اکنون با بحران اقتصادی برای حفظ ناموس و شرف خود تنها به یک چادر سیاه اکتفا کرده‌اند با تمام قوا اهانت و برخلاف نص صریح قرآن مجید که کتاب مذهبی ماست، سخنان ناروائی را گفته‌اند. حتی ایشان اضافه کردند در حال غیرعادی زنی تبارک‌اله احسن الخالقین و افوض امری الی‌الله را با اهانت تعبیر و زنندگی ایجاد کرده‌اند. بدیهی است این اعمال اگر هم کوچک باشد اما به منزله همان میکرب ذره‌ بینی است که کم ‌کم رشد می‌کند و سرانجام خطرناکی به بار می‌آورد و باید از همان قدم‌های اول که میکربی می‌خواهد در حال رشد باشد جلو آن را گرفت که به جاهای باریک نرسد. بنده فقط به نام یک واعظ خدمتگذار مذهبی مصالح لازم را گاهی متذکر و برای اینکه مردم بدانند دارای پادشاه هوشمند و بیداری هستند و دستگاه دولت خدمتگذار مردم و به خواسته‌های آنان ترتیب اثر می‌دهد، از فرصت‌ها استفاده و تذکرات لازم را می‌دهم. امید است با هم آهنگی خاصی که در حیات مملکت به وجود می‌آید برای تأمین سعادت کشور و استقلال و عظمت ایران عزیز استفاده کنیم. مطالب فوق از لحاظ یک تذکر کتبی که شفاهاً هم در منبر بیان گردیده است حضور عالی برای اطلاعتان ارسال گردید.

با تقدیم احترامات فائقه

سید محمد موسوی واعظ 

 

 

 

پی‌نوشت‌ها:


[1] . سید محمد موسوی واعظ، فرزند سید تقی معروف به (مدیر موسوی) در سال 1300 ﻫ ش در شهر ری دیده به جهان گشود. پس از تحصیلات ابتدایی جهت کسب علوم اسلامی راهی قم شد و از محضر عالمان فرزانه‌‌ای چون آیات عظام مرعشی نجفی، محمد مجاهد تبریزی، حاج آقا حسین فاطمی و سیدحسین بروجردی استفاده نمود. وی در ایام ملی شدن صنعت نفت به تهران مهاجرت و مورد توجه آیت‌آلله کاشانی قرار گرفت. وی سخنران و خطیب برجسته‌‌ای بود و در مسائل و مشکلات روز، گاه به عنوان رابط بین علماء و دستگاه پهلوی انجام وظیفه می‌نمود. حجت‌الاسلام موسوی در 1369 دار فانی را وداع گفت و در جوار حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) در شهر ری به خاک سپرده شد.

[2] . حسین نشاط، فرزند حسن در سال 1283 ﻫ ش در اصفهان به دنیا آمد. وی دورة دبستان را در اصفهان گذرانید و سپس وارد دبیرستان شبانه‌روزی آمریکایی در تهران شد و تا کلاس دهم درس خواند. در سال 1300 کارمند دژبانی ستاد ارتش بود و پس از مدتی به ژاندارمری منتقل شد. وی در اواخر مهرماه 1304 جذب آموزشگاه ستوانی ارتش شد. نشاط در 12 آذرماه 1335 بازنشسته شد و از دهم بهمن ماه 37 دورة آموزشی ورود به ساواک را طی کرد. ضامن و رابط وی برای ورود به ساواک، حسن پاکروان بود که در آن هنگام معاونت رئیس ساواک را بر عهده داشت. در سال 1340 به دفتر روابط عمومی راه یافت و پس از انتقال به ساواک تهران در 27 / 11 / 42 و سپری کردن بخشی از دوران خدمت، در سال 1344 به ریاست دفتر روابط عمومی منصوب شد و در پی برکناری سپهبد تیمور بختیار، در همان سال از عضویت در ساواک استعفا کرد. او جهت درمان بیماری سفرهایی به اسرائیل داشته است. (اسناد ساواک، پرونده انفرادی)

[3] . مسجد مجدالدوله واقع در تهران، خیابان امام خمینی(ره) و در مجاورت بیمارستان سینا قرار دارد. این مسجد که از آثار دوره‌ی قاجار می‌باشد، در سال 1376ش به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.

[4] . سیف‌الله فروزین (با نام خانوادگی قبلی: امیر طالشی)، فرزند یحیی در سال 1299 ﻫ ش در شهرستان رشت متولد شد. وی دارای مدرک دکترای حقوق از کشور فرانسه بود و در تیر ماه سال 1336 با درجه سرهنگ دومی توپخانه، به ساواک منتقل شد و پس از طی دوره دانشگاه فرماندهی و ستاد در اداره کل سوم ساواک مشغول به کار شد. در سال 1338 با قبول سرپرستی امور تلویزیون در ساواک، از 3000 ریال فوقالعاده شغل برخوردار شد. فروزین در مرداد ماه سال 1340 به سمت ریاست اداره سوم اداره کل سوم منصوب شد. در سال 1342 به عنوان جانشین مدیر کل، نامههای اداری را امضا میکرد و در اسفند ماه 1343 به عنوان مدیر کل اداره یکم منصوب شد و در سال 1342 به فرمان شاه با حفظ شغل سازمانی در ساواک، مأمور تشکیل دادگاههای فرمانداری نظامی تهران و حومه شد و مدتی نیز ریاست دایرة قضایی را به عهده داشت و در سالهای پایانی کار ساواک به سمت معاونت اداری ساواک منصوب شد و نشانها و تقدیرنامههای مختلفی دریافت کرد. وی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی دستگیر شد و پس از مدتی مورد عفو جمهوری اسلامی قرار گرفت. (اسناد ساواک، پرونده انفرادی)



منبع: رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، حبیب ثابت پاسال، صفحه 122 تا 126، مرکز بررسی اسناد تاریخی، چاپ اول، سال 1395.
 

تعداد مشاهده: 2238

تقویم تاریخ

کانال‌های اطلاع‌رسانی در پیام‌رسان‌ها

       
@historydocuments
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.