خاطرات جالب از امام خمینی (ره) از زبان شیخ حسین لنکرانی


17 خرداد 1402


شماره : 12477 / 20 ه‌                                               تاریخ : 30 / 1 / 48

 

موضوع : شیخ حسین لنکرانى

     نامبرده بالا در تاریخ 26 / 1 / 48 در جلسه‌اى که در منزل محمدحسن طاهرى اصفهانى با شرکت سید محمدرضا سعیدى و شیخ حسین کاشانى تشکیل گردیده بود مطالبى درباره رابطه قبلى که با خمینى داشت بیان نمود. مشارالیه اظهار داشت:

 مدتى خمینى در کرج بود. من همه روزه پیش او مى‌رفتم. موقعى که ایران مى‌خواست اسرائیل را به رسمیت بشناسد مرحوم حاج آقاحسین بروجردى و همه مردم ناراحت بودند. خمینى در کرج بود و قرار شد که من به تهران آمده انقلاب را شروع کنم و خمینى نیز شخصى را نزد بروجردى بفرستد و از او نیز کمک بخواهد. براى این منظور خمینى؛ مجتهدى تبریزى [1] را نزد آقاى بروجردى به قم فرستاد. موقعى که مجتهدى برگشت اظهار داشت: که آقاى بروجردى از شناسائى یهود خیلى ناراحت و داغتر از ما بود ولى عصر همان روز کسى از تهران آمد و با او ملاقات کرد پس از این ملاقات آقاى بروجردى سرد شده و گفت: من دخالت نمى‌کنم. [2] خمینى هم خیلى ناراحت و چند روزى مریض شد به طورى که دکترها گفتند شوک سختى به او وارد شده است.

 لنکرانى در دنباله اظهارات خود اضافه نمود:

 روزى در منزل تیراندازى مى‌کردم. خمینى وارد شد. بعضى‌ها گفتند به آقاى خمینى بگو تیراندازى کند. وى آمد و یک تیر به هدف زد. حاضرین خواستند که تکرار شود ولى من مانع شدم.

ملاحظات:

نظریه منبع: شیخ حسین لنکرانى به خمینى خیلى اظهار علاقه مى‌کند و در مجالس اکثر از وى صحبت مى‌نماید. پاستور    

 آقاى صالحى بهره‌بردارى شد. بایگانى شود. 3 / 2 / 48

 

پی‌نوشت‌ها:


[1]. مجتهدى، میرزا عبداللّه‌: فرزند مرحوم آیت‌اللّه‌ حاج میرزا مصطفى مجتهدى، محقق، ادیب، فقیه و شاعر معاصر در تبریز متولّد شد. دروس مقدّماتى را در زادگاهش گذراند و در سال1344ق، براى ادامه تحصیل به قم عزیمت نمود. محضر حضرات آیات حاج شیخ عبدالکریم حائرى یزدى، حاج شیخ محمّدرضا اصفهانى و علمای بزرگ آن دوره را درک نمود. پس از اجازه اجتهاد به زادگاه خود بازگشت و به تدریس، تبلیغ و تحقیق مشغول شد. افزون از 50 مقاله علمى ـ تحقیقى نگاشت. تدریس تفسیر قرآن و اخلاق مى‌نمود. گاهى مقالات خود را با نام مستعار «عطارد» منتشر مى‌نمود. با مجلّه رساله‌الاسلام الازهر مصر ارتباط داشت. به زبان‌هاى ترکى، عربى، انگلیسى و فرانسه مسلّط بود. کتابخانه بسیار بزرگى در تبریز داشت و همواره کتابخانه‌هاى دانشگاه را تقویّت مى‌نمود. در روزهاى جمعه تفسیر قرآن کریم برگزار می‌نمود. ایشان در سال 1379ق درگذشت. (مفاخر آذربایجان، جلد اوّل، عقیقى بخشایشى)

[2] . پیرامون موضوع فوق منبع و مأخذى به دست نیامد.






منبع: شیخ حسین لنکرانی به روایت اسناد ساواک، صفحه 168، مرکز بررسی مرکز بررسی اسناد تاریخی، چاپ اول، سال 1383.


 
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است.