تکاپوی آقای سیدکاظم شریعتمداری و پیروان او برای مخالفت و منکوب نمودن امام خمینی(ره) در سال 1357


23 مرداد 1398


در سال 1357 و در هنگامی که صدای ریزش پایه‌های رژیم منحوس پهلوی به گوش می‌رسید، عده‌ای به دلیل درک نکردن موقعیت و برخی از روی جهل و ترس از اینکه با سقوط حکومت شاه امکان دارد کمونیست‌ها سرنوشت مملکت را به دست گیرند و بعضی از روی آگاهی و برای حمایت از رژیم پهلوی سخن از برقراری آرامش با اجرای قانون اساسی شاهنشاهی سخن می‌گفتند.

سلطنت طلبها، جبهه ملی، نهضت آزادی و جریان آقای سیدکاظم شریعتمداری زمزمه عمل به قانون اساسی را راه انداخته بودند، همان قانون اساسی که به مدت بیش از نیم قرن از طرف پهلوی اول و دوم زیر پا گذاشته شده بود و نه تنها به مواد آن عمل نمی‌شد بلکه آشکارا مورد مخالفت و تخلف قرار می‌گرفت. در چنین زمانی امام خمینی(ره) مانند همیشه پیش از فراگیر شدن این توطئه آن را کشف و به اطلاع ملت رسانید تا از فریب دشمنان آگاه شوند و در مقابل آن ایستادگی نمایند.

حضرت امام در تاریخ 10 خرداد 1357 و در آستانه سالگرد قیام پانزده خرداد سال 1342 در نجف اشرف و در مسجد شیخ انصاری خطاب به طلاب فرمودند: «‌‌...الآن تکلیف همۀ ما مسلمین، وحدت کلمه و اولْ کلام اینکه این[شاه] نباشد، ما بعد‌ ‌خودمان درست می‌کنیم. در رأس همۀ کلمات، که همه متفق الکلمه باید باشند و اگر کسی‌ ‌تخلف کند به اسلام خیانت کرده، این است که این نباید باشد. اگر شما در نوشتۀ یک‌ ‌حزبی دیدید که از آن بیرون می‌آید که ما قانون اساسی را می‌خواهیم، به طور مطلق این‌ ‌را گفتن، معنایش این است که ایشان باید باشد. این خیانت است. باید آنهایی هم که‌ ‌می‌گویند قانون اساسی و حقوق بشر، بگویند قانون اساسی بعد از اصلاح این موادی که با‌ ‌سرنیزه درست شده است. ما شاهد قضیه بودیم که این موادی که درست شد و اینها را به‌ ‌این سلطنت منحوسه رساند، با سرنیزه بود، با سرنیزۀ رضاخان بود. نه اینکه مردم یک‌ مجلسی درست کردند و یک چیزی و ... مردم اختیاری نداشتند؛ سرنیزه این کارها را‌ ‌کرد. این موادْ موادی است که مقبول ملت نیست؛ و این موادی که حکومتِ اینها را تثبیت‌ ‌کرده باید از بین برود...» (صحیفه امام، جلد سوم، صفحه 417 و 418) همچنین در 16 مهر 1357 بار دیگر طی پیامی به مناسبت آغاز سال تحصیلی به افشای این نیرنگ‌ها پرداخته و وسیله قرار دادن ترس از کمونیست‌ها و اجرای قانون اساسی برای بقای شاه را خیانت به اسلام و مسلمین دانستند و فرمودند: «... 1ـ برچیده شدن نظام شاهنشاهی که در طول تاریخ، تمام تیره‌روزی‌های ملت‌ ‌مستضعف به دست شاهان و به خاطر نظام شاهنشاهی بوده است؛ و ستمکاری‌های آنان‌ ‌روی تاریخ را سیاه نموده است و نمونه‌اش در عصر حاضر، شاه است که کشور را به‌ ‌سرعت به سوی سقوط می‌کشاند. موافقت با نظام شاهنشاهی چه به صراحت و چه به‌ ‌وسیلۀ طرحی که لازمه‌اش بقای آن است، خیانت به اسلام و قرآن کریم و مسلمین و‌ ‌ایران است؛ و هر کس با هر اسم با آن روی موافقت نشان دهد مطرود و اجتناب از او لازم‌ ‌است... 4ـ بسیار هوشمندانه به مسائل روز نظر کنید و گول خدعه‌های دستگاه شاه را که با‌ ‌طرح‌های مختلف می‌خواهد ایجاد نفاق کند نخورید؛ زیرا از قراری که شنیده می‌شود،‌ ‌می‌خواهند گروهی از دست نشاندگان و مأمورین شاه را وادار کنند و در دانشگاهها‌ ‌شعارهای کمونیستی بدهند تا مردم را از خطرات آن بترسانند. «حزب توده» حزب کثیف‌ ‌مرتبط به دستگاه شاه است و تمام شعارها و نمایش‌ها برای سست کردن نهضت اسلامی و‌ ‌نجات شاه از سقوط و برقرار داشتن دستگاه چپاول و پایدار ماندن چرخ‌های‌ ‌سوء استفاده از مخازن ملت محروم است، شما دانشجویان عزیز موظفید این نقشۀ‌ ‌شیطانی را نقش بر آب کنید.‌‌..» (همان، صفحه 485 و 487)

امام خمینی در مصاحبه با خبرنگاران خارجی نیز این نکته را گوشزد کرده و در پاسخ به سؤال: «عده‌ی زیادی! در ایران گفتند که می‌خواهیم برگردیم به قانون اساسی ایران، در این مورد ممکن است توضیحاتی بفرمائید؟؛ فرمودند: «... ‌‌برگشت به قانون اساسی، همان برگشت به رژیم سلطنتی منحط است که امری است کهنه‌ ‌شده و ارتجاعی؛ و این قابل برگشت نیست. و اشخاصی که می‌گویند می‌خواهیم برگردیم‌ ‌در اقلیت واقع هستند؛ و تمام ملت از سرتاسر کشور فریاد می‌زنند که ما حکومت اسلامی‌ ‌می‌خواهیم. و اما رژیم اسلامی و جمهوری اسلامی، یک رژیمی است متکی بر آرای‌ ‌عمومی و رفراندم عمومی و قانون اساسی‌اش قانون اسلام و باید منطبق بر قانون اسلام‌ ‌باشد؛ و قانون اسلام مترقی‌ترین قوانین است، و قانون اساسی آن مقدار که مطابق با این‌ ‌قانون مترقی است آنها بر جای خود باقی می‌ماند و آن مقدار که مخالف با این است ـ به‌ ‌حکم خود قانون اساسی ـ قانونیت ندارد؛ و بسیاری موادش، موادی بوده است که با‌ ‌سرنیزه تحمیل شده است و آنها باید ساقط بشود.‌» (همان، صفحه 514)

آنچه در سند زیر می‌خوانید مدرکی معتبر از توطئه امثال آقای سیدکاظم شریعتمداری و پیروان اوست. در مورد سند زیر تذکر این نکته ضروری است که ساواک اشتباهاً پیام 16 / 7 / 57 را با پیام 20 / 7 / 57 که به مناسبت چهلم شهدای 17 شهریور تهران بود، خلط کرده است. نکته دیگر درباره مطالب عنوان شده در پایان سند است که اشاره به نظر و خواست امام خمینی برای اجرای قانون اساسی در سال 1341 و 1342 نموده و آن را دستاویز مقابله و منکوب کردن آن حضرت قرار داده است. باید دانست در سال‌هاى مورد اشاره به ویژه در موضوع لایحه انجمن‌هاى ایالتى و ولایتى، امام خمینى در پیام‌هاى مختلفى که به سران کشور و گروه‌هاى اجتماعى مى‌فرستادند عدول از قانون اساسى را یادآور مى‌شدند، اما آنچه در نظر امام اولویت داشت موافقت قوانین با آیین اسلام بود. امام قانون اساسى کشور را در آن زمان به صورت مشروط پذیرفته بودند و از مهرماه تا آذر سال 41 بارها بر عمل به قانون اسلام و قانون اساسی که منطبق با احکام اسلام است تأکید ورزیده بودند. ایشان در سخنرانی 11 آذر 1341 در مسجد اعظم قم فرموده بودند: «هر چه موافق دین و قوانین اسلام باشد ما با کمال تواضع گردن مى‌نهیم و هر چه مخالف دین و قرآن باشد و لو قانون اساسى باشد، و لو الزامات بین‌المللى باشد ما با آن مخالفیم.» (صحیفه امام، جلد اول، صفحه 116، همچنین بنگرید: همان صفحه 80 تا 124) این دیدگاه امام تغییر و تبدل نیافت و در سال‌هاى اوج‌گیرى انقلاب، زمانى که تمسک به قانون اساسى با بقاى نظام شاهنشاهى مترادف و هم معنى ترجمه شد، آن را یکسره نفى کردند، چرا که در این زمان بنابر فروپاشى سلطنت و برپایى نظام نوین حکومتى بود.

 

سری

عکس‌العمل آیت‌الله‌ سیدکاظم شریعتمدارى و نزدیکان وى در مورد مفاد

اعلامیه‌هاى اخیر روح‌الله‌ خمینى

به دنبال اعلامیه‌اى که در تاریخ 9 ذیعقده (20 / 7 / 57) از طرف روح‌الله‌ خمینى منتشر و توزیع گردید و طى آن اعلام شد که قانون اساسى ایران و موضوع انتخابات آزاد از نظر او مردود است، آیت‌الله‌ شریعتمدارى این جریان را با توجه به اینکه اعلام کرده خواستار اجراى قانون اساسى در کشور است برخوردى بین عقاید خود و خمینى تلقى کرده و در یک مذاکره خصوصى با اشاره به این مطلب گفته باید پیگیری‌هاى لازم در این زمینه به عمل آید.

همچنین مفاد اعلامیه 5 ذیقعده (16 / 7 / 57) روح‌الله‌ خمینى مورد توجه نزدیکان آیت‌الله‌ سیدکاظم شریعتمدارى قرار گرفته و با عنوان قسمتى از مفاد اعلامیه مذکور که نوشته شده «نونهالان دبستانى نیز فدایى می‌دهند»، اظهار نظر کرده‌اند که این مطلب بدان معنا است که برخلاف موازین شرعى، نونهالان هم باید در مبارزات دخالت داده شوند.

ضمناً از طرف نزدیکان آیت‌الله‌ شریعتمدارى گفته شده: چون روح‌الله‌ خمینى در سالهاى 41 و 1342 اعلامیه‌هایى صادر و طى آن خواستار اجراى قانون اساسى شده، لذا باید اقداماتى به عمل آورد تا این اعلامیه‌ها جمع‌آورى و در زمینه تغییر جهت فکرى خمینى و افشاء تغییر عقیده او براى منکوب کردن طرفداران خمینى از آنها استفاده کرد.

ارزیابى خبر: خبر صحت دارد.

اقدامات انجام شده: مراتب به نخست‌وزیرى اعلام گردیده است.








منبع: انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، جلد 13، صفحه 292، مرکز بررسی اسناد تاریخی، چاپ اول، سال 1382.


 
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است.