نقش استعمار انگلیس در توسعه تلویزیون بهائیان در ایران


30 تير 1399


«تاریخ معاصر کشورهای اسلامی و از جمله کشور ما مشحون از تهاجم وسیع استعمار بر ارکان دینی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی است. تشکیل و گسترش انجمن‌های سری، فرقه‌های دینی، لژهای فراماسونری، نهادهای جاسوسی، مبارزه با آداب و سنن ملی و مذهبی، تولد احزاب و گرایش‌های گوناگون برای تشکیک در باورهای دینی و ملی و ایجاد باورهای جدید، سیطره بر اقتصاد، اشغال نظامی و غیرنظامی سرزمین‌های اسلامی، حمایت گسترده از وابستگان خارجی استعمار و نفوذ آنها در ارکان مدیریت سرزمین‌ها و ده‌ها نمونه دیگر از مصادیق بارز این تهاجم است.

در این میان کشور ما با توجه به امتیازات خاص منطقه‌ای و منابع وسیع زیرزمینی و دارا بودن تاریخی به کهنسالی وجود بشر در روی کره خاکی و تاریخ و تمدنی طولانی و پر از فراز و نشیب و قدرت و زوال؛ و بالاخص با دارا بودن جمعیتی وسیع از مسلمانان و بالندگی مذهب تشیع در آن و با دارا بودن عالمان و دانشمندانی بی‌نظیر در گذشته زمان تاکنون و تربیت مردمانی با عزت، مستقل، شجاع، متدین تحت آموزه‌های تشیع، همیشه مطمح نظر اجانب و بیگانگان بوده و هست. چرا که چنین کشوری با چنین مردمانی و با فرهنگی غنی همیشه سد راه سلطه‌جویان و استعمارگران بوده و نه تنها سلطه و سیطره آنها را در کشورهای دیگر به خطر می‌انداخت، بلکه خود بزرگترین سد نفوذ بیگانگان در درون خود بود. ویژگی روحانیت شیعه و اعتقاد پیوسته و محکم مردم به آنها بر استحکام و تداوم این سد افزوده و نقب استعمار در آن را غیرممکن می‌ساخت. امام خمینی(ره) احیاگر و مجدد اسلام ناب محمدی(ص) در عصر ما در این باره می‌فرماید:

«اسلام و مذهب مقدس جعفری سدّی است در مقابل اجانب و عمال دست‌نشانده آنها، چه راستی و چه چپی؛ و روحانیت که حافظ آن است با وجود آن، اجانب نمی‌توانند به نحوی که دلخواه آنهاست با کشورهای اسلامی و خصوص با کشور ایران رفتار کنند، لهذا قرن‌هاست که با نیرنگ‌های مختلف برای شکستن این سد نقشه می‌کشند، گاهی از راه مسلط کردن عمال خبیث خود بر کشورهای اسلامی و گاهی از راه ایجاد مذاهب باطله و ترویج بابیت و بهائیت و وهابیت.»

مرحوم سیدجمال‌الدین می‌نویسد:

«... انگلیسی‌ها در هند زمانی که احساس کردند که خیال حکومت بر اندیشه مسلمانان غالب است و در دینشان چیزی است که آنها را به جنبش و حرکت برای باز پس گرفتن منافع از دست‌رفته‌شان وامی‌دارد، تلاش کردند گروهی از مردم را که خود را منتسب به اسلام می‌دانند و لباس مسلمانی به تن دارند، ولی در باطن نسبت به اسلام کینه و نفاق می‌ورزند و منحرف هستند (یعنی مادی‌گرایان و تجربه‌گرایان) به سوی خود کشاندند. انگلیسی‌ها آنان را جهت فاسد کردن اعتقاد مسلمانان و تضعیف تعصب دینی برای خاموش ساختن آتش غیرتشان و گسستن رشته اتحاد و همبستگی‌شان به کار گرفتند. آنها این جماعت را در تأسیس مدرسه علیگره و انتشار روزنامه برای نشر دروغهایشان در میان هندیان یاری کردند تا ضعف اعتقادی فراگیر شود و روابط میان مسلمانان سست گردد و انگلیسی‌ها بتوانند به راحتی بر آنان مسلط شوند.»

استاد شهید مرتضی مطهری نیز می‌گوید:

«اروپایی‌ها احساس کرده‌اند که در سرزمین‌های شرقی و اسلامی فقط اسلام است که به صورت یک فلسفه زندگی به مردم آنجا روح استقلال و مقاومت می‌دهد اگر اسلام نباشد چیز دیگری که بتواند با اندیشه‌های استعماری سرخ و سیاه مبارزه کند وجود ندارد.»

لرد کرزن که یکی از طراحان اصلی نفوذ و بسط قدرت استعماری انگلیس در ایران در اواخر حکومت قاجار و بعد از آن است. اهمیت ایران را برای بریتانیا تشریح و دلایل نفوذ و چگونگی و اهداف آن را بیان می‌کند و می‌گوید:

«قضیه ایران رفته‌رفته جزء مسائل عمده شرق شده است که مورد علاقه لندن و سن‌پطرزبورگ و استانبول است. وزیرمختار انگلیس در تهران باید با سفرای ما در پایتخت‌های روسیه و عثمانی در تماس دائمی باشد. ورود پی‌درپی سفیران اروپایی به دربار تهران خود حاکی است که دیگر ایران فقط یک دولت آسیایی نیست بلکه مهره شطرنج در سیاست جهانی است... سخن س. اج. رالینسن که در مقدمة رساله سیاستمدارانه خود نوشته است: «امور سیاسی کشورهای طراز دوم آسیا مانند ایران انتظار نمی‌رود که در نظر خواننده انگلیسی حائز اهمیت سرشار نماید اما جا دارد که در خاطر داشته باشیم این سرزمین از لحاظ جغرافیایی حد فاصل بین اروپا و هندوستان است و بعید می‌نماید که نقش عمده‌ای در تاریخ آینده مشرق زمین نداشته باشد. از این رو وضع مردم آن و بنابر این سبک و سیاست دولت ایشان بیش از اندازه‌ای که متناسب با وسعت خاک قلمرو شهریاری نسبت به نقشه عالم و یا شأن و مقام کنونی ایران در میان ملت‌های جهان است مورد توجه و علاقه متتبعین دقیق واقع می‌شود. درست است که ایران امروز همان سرزمین پارسی زمان داریوش و حتی ایران عهد شاه‌عباس نیست اما سرزمینی است که خواه و ناخواه در سرنوشت امپراتوری انگلیس در شرق تأثیر خواهد داشت، بنابراین بررسی‌های جدی سیاستمداران ما را با دقت و شکیبایی تمام و به خصوص بی‌طرفی و رعایت تام ایجاب می‌کند»... ایرانیان که مردمی نیک‌ ممتازند و در سرزمینی که از روزگاران بسیار دراز فرمانروا بوده زبان و دین و عادات و شخصیت مخصوص به خود داشته‌اند، دلیلی ندارد استقلال خویش را از دست بدهند و به فرمان دولتی بیگانه گردن نهند... ولی نفوذ با تصاحب فرق دارد و در حالی که شق اول معقول است دومی هم سبب لطمه و آسیب و هم نابخشودنی است... این سرزمین مورد علاقة جدی افراد انگلیسی است و باید کشور ما با آن دولت به وسیله عهد و پیمان صمیمانه بستگی یابد... امیدوارم... اهمیت ایران از لحاظ انگلستان به اندازه کافی روشن شده باشد. ارقام و محاسبه‌هایی که در باب تجارت و به خصوص تجارت ایران و انگلستان ذکر کرده‌ام و تجزیه و تحلیل منابع طبیعی ایران و نوع و امکان نقشه‌های ناتمامی که برای اصلاح و بهبود وضع داخلی آنجا هست و زمینه مساعدی که برای سرمایه‌گذاری فراهم آمده است همه از نظر عملی و فکر و غریزه تجارت‌پیشگی افراد انگلیسی جالب‌ توجه و مطلوب است... بی‌اعتنایی در کار ایران یعنی از دست دادن تجارتی که هم‌اکنون مایة ارتزاق هزاران نفر از هموطنان ما و افراد هندی است و توجه دوستانه در کار ایران نتیجه‌اش تهیه کار بیشتر برای کشتی‌ها و کارگران و دستگاه‌های بافندگی انگلستان است. اما مایة تأسفم خواهد شد که نمایش اهمیت ایران را فقط به جنبه‌های تجارتی آن محدود کرده باشم. اگر موقع طبیعی این کشور که با افغانستان صدها میل مرز مشترک دارد و تاسرحد غربی امپراتوری هند امتداد می‌یابد. برای اثبات اهمیت سرشار سیاسی آن در نظر مردم انگلستان کافی ننماید لااقل با شرحی که درباره سیاست روسیه و تاکتیک‌های آن دولت در ایران بیان کرده‌ام این اهمیت عظیم مشهود افتاده است... تاریخ روابط ایران و انگلستان را در قرن حاضر که سیاست‌مداران، سربازان، تجار و مهندسان بانی آن بوده‌اند بیان کرده‌ام. دسته دوم و چهارم عجالتاً کار خود را انجام داده‌اند. آینده در دست گروه اول و سوم است باید سیاستمداران از رویة شرم‌آور بی‌اعتنایی احتراز... کنند... شعار سیاستمداران در آینده ارشاد کردن ایران... کار تاجر تهیه لوازم مورد احتیاج ایران و از راه تجارت برانگیختن علاقه او نسبت به اروپا و تمدن است...»[1]

با این مقدمه و مطالعه دو سند زیر توجه خوانندگان محترم را به این نکته جلب می‌کنیم که وجود و دوام تشکیلات بهائیت در ایران و حمایت گسترده مستکبرینی مانند انگلیس از وابستگان بهائیت نظیر حبیب ثابت پاسال و کمک و مساعدت به ایجاد و توسعه تلویزیون تحت مدیریت وی و تشکیلات بهائیت خارج از سیاست کلی انگلیس و استعمارگران دیگر نبود و حمل این نوع همکاری به همکاری‌های بین‌المللی و فنی بین کشورها ساده انگاری بلکه ساده لوحیی بیش نیست. استعمارگران به عنوان جهانخواران بین‌المللی و کسانی که شالوده افکار و عقایدشان حفظ و گسترش سیطره بر تمام جهان و جهانیان است، هیچ‌گاه اقدام به همکاری و همسویی با جریان و کاری نمی‌نمایند که منافع کوتاه، میان و بلند مدت آن‌ها را تأمین نمی‌کند و یا فایده چندانی برای آن‌ها نداشته باشد، حتی حضور آنان در مجامع بین‌المللی و بشر دوستانه به دلیل حفظ منافعشان از این رهگذر بوده و اگر احساس کنند آسیب جدی به اهداف و برنامه‌های اصولی آن‌ها از این حضور و عضویت خواهد رسید اقدام به ترک و تعطیل این نوع همکاری‌ها می‌نمایند که نمونه‌هایی از آن را در سال‌های اخیر توسط سردمداران آمریکایی شاهد هستیم.

*****

 

شماره: 2- 3- 246                                تاریخ: 22 / 1 / 1339

 

موضوع: رادیو تلویزیون تهران

 عنایت‌اله واثقی[2] یکی از بستگان نزدیک حبیب‌اله ثابت مؤسس تلویزیون تهران اظهار داشته حبیب‌اله ثابت ضمن مسافرت به انگلستان در لندن با مقامات انگلیسی مذاکراتی در اطراف اعطای کمک‌هایی به تلویزیون تهران به عمل آورده و موافقت آنان را نیز برای دادن اعتبارات و همچنین همکاری‌های فنی جلب کرده است.[3]

افتخاری

رونوشت برابر اصل است. اصل در پرونده کلاسه ث . الف . 51

 

*****

 

فرستنده: بخش 334                       تاریخ: 27 / 1 / 1340

 

موضوع: گزارش

محترماً به استحضار می‌رساند

 بنا به تقاضای تلویزیون ایران، آقای سیم‌سان تبعه انگلیس کارمند تلویزیون بی.‌بی. سی که اطلاعات وسیعی در رشته تلویزیون از نظر فنی، برنامه‌ای، دکور، نور و غیره دارد، به مدت سه ماه جهت تعلیم به کارمندان تلویزیون ایران و رفع هرگونه اشکالی که در جریان کار تلویزیونی از نظر فنی و برنامه‌ای ممکن است پیش آید به ایران وارد و شب‌ها در تلویزیون مشغول تعلیمات لازم به کارمندان مربوطه می‌باشد. مراتب جهت استحضار به عرض می‌رسد.

تهیه‌کننده

رئیس بخش. حسینی 27 / 1 / 40

بهتر است اگر راه حلی پیدا شود، کارمندان اداره تبلیغات به وسیله نامبرده تعلیم یابند. 27 / 1 / 40

محترماً در اجرای اوامر به اداره دوم اطلاع داده شد و مینوت نامۀ صادره ضمیمه پرونده تلویزیون جلد 2 در بایگانی کل شده است. 28 / 1 / 40

به عرض می‌رسد. 28 / 1 / 40

 

 

 

پی‌نوشت‌ها:


[1] . بنگرید: بهائیت؛ پاد جنبش تجدید حیات ملت ایران، میکائیل جواهری، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، ص 241، 242، 254، 255، 243 ـ 275.

[2] . عنایت‌الله واثقی، فرزند احمد در سال 1298ش در کرمان به دنیا آمد. پدرش در کرمان و یزد قاضی دادگستری بود. مشارالیه تحصیلات ابتدائی را تا کلاس ششم در رفسنجان گذراند. در سال 1317ش در رفسنجان به استخدام دولت درآمد و تا سال 1319ش کارمند اداره آمار بود. پس از شهریور 1320ش و عزل رضاخان به تهران آمد و در مشاغل مختلفی فعالیت نمود. در سال 1353ش کارمند وزارت دارایی و معاون ذیجسابی گمرک ایران بود و در همین موقع دو فرزند وی به نام‌های: بهزاد و شهلا در لوس آنجلس امریکا به تحصیل اشتغال داشتند. (اسناد ساواک . پرونده انفرادی)

[3] . این اتفاق در حالی صورت پذیرفت که در دوم دی ماه سال 1338ش، مستشاران امریکایی‌ در تهران برای خود تلویزیون دائر نمودند و در نهم اسفند ماه همین سال، فرستنده‌ی تلویزیون آبادان نیز آغاز به کار نمود. در این زمان امریکایی‌ها در حال تثبیت قدرت خود و انگلیسی‌ها به ناچار مجبور به ترک برخی از صحنه‌ها به نفع آنان در ایران بودند.




منبع: رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، حبیب ثابت پاسال، مرکز بررسی اسناد تاریخی، چاپ اول، سال 1395، ص 41 و 107.


 
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است.