امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) فرمودند: خدای بیامرزد آن بنده‌ای را که بیندیشد و عبرت گیرد، و پشت کردن‌ها و روی‌آوری آنچه حاضر است را با دیده اعتبار(پند و اندرز) بنگرد. بحارالانوار، جلد 70، صفحه 119، به نقل از آثارالصادقین، آیت‌الله احسان‌بخش.***

تاریخ و آنچه که به ملت‌ها می‌گذرد، این باید عبرت باشد برای مردم. از جمله تاریخ عصر حاضر... امام خمینی(قدس سره)، صحیفه امام، ج 8، ص 348.

 

 

مقالات با درج سند

حزب توده در آلمان شرقی



مقدمه

وقوع انقلاب اکتبر 1917 م و تأثیرات عظیمی که این انقلاب بر ساختارهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی همسایه شمالی گذاشت، باعث شد که تعداد زیادی از مبارزین و متفکرین کشورهای تحت سلطه‌ی استعمار به صورت مستقل و یا وابسته از آن حمایت کنند. در ایران، همسایگی با شوروی، شکست نهضت مشروطیت و نفرت از انگلستان باعث شد که تعداد زیادی از مردم به دام اندیشه‌های کمونیستی اعم از لنینیسم، استالینیسم، مائوئیسم، تروتسکیسم و … افتاده و به حمایت از آن بپردازند. از آنجایی که این افراد وابستگی‌های خود را با فرهنگ ایرانی و اسلامی قطع کرده بودند، به تدریج در دام سازمان‌های اطلاعاتی شوروی افتاده و به ابزاری برای اجرای خواسته‌ها و منویات آن‌ها تبدیل شدند. تشکیلات مارکسیستی در ایران با تشکیل انجمن‌های سوسیال دمکرات که در شهرهای مهمی چون تهران، تبریز و رشت فعالیت می‌کردند، آغاز شد. از مهمترین چهره‌های حزب سوسیال دمکرات می‌توان به محمدرضا مساوات، سلیمان خان مکیده، حیدرخان عمو اوغلی، میرزا کریم رشتی، سلیمان میرزا اسکندری و … اشاره کرد.[1]

در سال 1921 م تعدادی از این افراد به دستور انترناسیونالیسم سوم، پس از ورود ارتش سرخ در انزلی حزب کمونیست ایران را تشکیل دادند و به صورت علنی به تبلیغ مرام کمونیستی پرداختند. در دوره‌ی سلطنت رضاشاه پس از دستگیری گروه کمونیستی مرتبط با تقی ارانی در سال 1316، که به «53» نفر مشهور شدند، این حزب زیر ضربه‌های سنگینی قرار گرفت، اما همچنان به حیات سیاسی خود ادامه داد و مرگ مشکوک تقی ارانی - رهبر گروه - نیز به فعالیت آن پایان نبخشید. با تبعید رضاخان عملاً فرصت برای تبلیغ و عضوگیری برای احزاب چپی فراهم گردید و به این ترتیب حزب توده تشکیل شد.[2]

 

اوضاع ایران در جنگ جهانی دوم

اشغال ایران به وسیله نیروهای متفقین در شهریور 1320 به بهانه حضورکارشناس‌های آلمانی در ایران منشاء تغییرات اساسی فراوانی در کشور بود که بدیهی‌ترین نمود آن پایان یافتن دیکتاتوری 16 ساله رضاخان و تبعید وی به جزیره موریس در آفریقای جنوبی بود. با تبعید رضاخان از کشور و روی کار آمدن محمدرضا پهلوی شرایطی در کشور به وجود آمد که فرصت را در اختیار احزاب و گروه‌های مختلف از جمله گروه‌های کمونیستی قرار می‌داد که بتوانند با آزادی عمل بیشتری فعالیت کنند. از مهمترین این عوامل می‌توان به از هم گسیختگی ساختار پلیسی و مخوف رضاخان و فضای باز سیاسی ناشی از آن اشاره کرد. حضور نیروهای اشغالگر خصوصاً شوروی نیز این فرصت را برای احزاب کمونیست فراهم می‌کرد تا با حاشیه‌ی امنیت بیشتری در ایران فعالیت کنند. در کنار موضوعات فوق از هم پاشیدن اوضاع اقتصادی کشور باعث می‌شد تا بسیاری از مردم که در شرایط بسیار سختی از نظر معیشتی و رفاهی قرار داشتند مجذوب شعارهای کمونیستی شده و فرصت بیشتری را در اختیار کمونیست‌ها قرار دهند. در چنین فضایی بود که تعدادی از اعضای حزب کمونیست ایران که بیشتر آنها از زندان‌های رضاخان آزاد شده بودند، در منزل ایرج اسکندری در مهرماه سال 1320 تشکیل جلسه داده و حزب توده ایران را تأسیس کردند. از آنجایی که ماهیت مذهبی و ساختارهای اجتماعی کشور، به همراه قانون ضد کمونیستی سال 1310 که امکان فعالیت علنی به احزاب کمونیست را نمی‌داد، لذا از عنوان «حزب توده» برای این حزب کمونیستی استفاده گردید.[3] راجع به چگونگی تشکیل این حزب و نقش روس‌ها در ایجاد آن در سندی از ساواک به نقل از ایرج اسکندری آمده است:

«در سال 1320 پس از آزادی از زندان به اتفاق رضا روستا تصمیم گرفتیم که به سفارت شوروی در تهران برویم و نظرات خود را در مورد تشکیل حزب روشن کنیم. چون رفتن به سفارت شوروی امکان‌پذیر نبود به قسمت بازرگانی پامنار مراجعه کردیم و با مسئول اقتصادی مذاکره و پیامی به او داده و پس از چند روز روس‌ها موافقت کردند که حزب توده ایران را پایه‌گذاری و فعالیت تبلیغاتی ما در درجه اول علیه هیتلر و مساله فاشیسم گردد.»[4]

 

حزب توده در آلمان شرقی

حزب توده همان‌گونه که گفته شد ازهمان آغاز تشکیل، وابستگی شدیدی به شوروی داشت و در حقیقت مجری سیاست‌های این کشور در ایران به حساب می‌آمد. نقش این حزب در دهه‌ی 20 در قالب همراهی با کابینه قوام السلطنه در سال 1321، ماجرا نفت شمال، ماجرای فرقه دموکرات آذربایجان و … تبلور یافته است.

مجموعه رویدادها و وقایع کشور در دهه‌‌های 20 و 30 باعث شد تا بسیاری از سران حزب توده مجبور به فرار از کشور شوند. از مهمترین این عوامل می‌توان به همراهی با فرقه دموکرات آذربایجان و حزب دموکرات کردستان در سال 1324 اشاره کرد. پس از شکست این دو جریان جدایی طلب، که مورد حمایت استالین بودند، بسیاری از رهبران حزب توده، مجبور به فرار از کشور شدند. از کسانی که در این مرحله به شوروی گریختند، باید به ایرج اسکندری، عبدالحمید کام‌‌بخش و رضا روستا اشاره کرد. در همین زمان دو اتفاق مهم در حزب افتاد که یکی کشف سازمان نظامی حزب و انحلال آن و دیگری انشعاب در حزب بود. این انشعاب در 13 دی 1326 اتفاق افتاد و انشعابیون که انور خامه‌ای یکی از افراد مؤثر آن بود در بیانیه‌ای که ده سال بعد منتشر شد علت آن را اینگونه اعلام کردند:

«مهم‌ترین و اساسی‌ترین انتقاد ما به دستگاه رهبری حزب توده وابستگی بی قید و شرط آن‌ها به سیاست دولت شوروی و اطاعت کورکورانه از آن بود. این عیب اساسی در حقیقت منشاء کلیه معایب دیگر حزب توده و سرچشمه تمام انحرافات و خطاهای آن حزب بود»[5]

عامل دیگر در فرار اعضای حزب توده به خارج از کشور ماجرای ترور نافرجام شاه در 15 بهمن 1327 به وسیله ناصر میرفخرایی بود. متعاقب این ماجرا حزب توده به عنوان عامل اصلی ترور معرفی و فعالیت آن غیر قانونی اعلام گردید. توضیح آنکه در روز بزرگداشت تأسیس دانشگاه تهران، محمدرضا پهلوی که برای بازدید به آنجا رفته بود در دانشکده حقوق و علوم سیاسی مورد سوء قصد قرار گرفت. بسیاری بر این عقیده بودند که ضارب به وسیله کسانی چون نورالدین کیانوری از سران حزب توده و با تأیید شوروی دست به این اقدام زده است، هر چند کسانی چون انور خامه‌ای نظریات دیگری نیز در این مورد ارائه کرده‌اند.[6]

نهضت ملی شدن نفت و نهایتاً کودتای 28 مرداد 1332 از دیگر عواملی فرار دیگر اعضای حزب توده به خارج از کشور بود. در جریان ملی شدن نفت، حزب توده همواره مواضعی دو پهلو و مبهم داشت و مرتکب اشتباهات تاریخی فراوانی گردید. از جمله اینکه با برگزاری تظاهرات خشونت‌آمیز در 23 تیر 1330 نه تنها به دستگاه تبلیغاتی انگلستان امکان بهره‌برداری از اوضاع و بزرگنمایی خطر کمونیست در ایران را دارد، بلکه باعث شکاف عمیق میان گروه‌های ضد استعماری و ملی گردید. در این هنگام دولت مصدق که تحت فشار دولت‌های خارجی بود، از سوی طرفداران سلطنت و حزب توده نیز در مضیقه قرار گرفت که در آذر 1330 به درگیری خیابانی در مرکز شهر انجامید. این اختلافات و درگیری‌ها در روزهای منتهی به 28 مرداد 1332 شدت بیشتری گرفت و فرصت مناسب را در اختیار کودتاچیان قرار داد تا از آن نهایت بهره‌برداری را ببرند. در حقیقت حزب توده در طول فعالیت خود اشتباهات جبران ناپذیر و رفتارهای نسنجیده‌ی از خود نشان داد که زمینه ساز مداخلات خارجی در کشور شدند.[7]

پس از کودتا و کشف سازمان نظامی حزب در شهریور 1332 سازمان افسری حزب متلاشی و چاپ‌خانه اصلی آن کشف گردید. پس از موج گسترده‌ی دستگیری‌ها، تعدادی از اعضای حزب اعدام و بسیاری نیز به خارجی از کشور گریختند. از جمله کشورهایی که مورد توجه سران کمونیست قرار می‌گرفت، شوروی و آلمان شرقی بود. اگرچه در بیشتر کشورهای اروپایی از جمله آلمان غربی و فرانسه نیز اعضای حزب در رفت و آمد بودند. در شوروی و آلمان شرقی به خاطر وجود حکومت‌های کمونیستی، اعضای حزب توده از حاشیه امنیت بیشتری برخوردار بوده و با آزادی عمل بیشتری فعالیت می‌کردند. در هنگام اقامت سران حزب توده در آلمان شرقی به گفته‌‌ی اسناد و خاطرات کسانی چون کیانوری ساواک به طور گسترده در تشکیلات این حزب رسوخ کرده و از طریق منابعی چون شهریاری که در تهران تشکیلات حزب توده را اداره می‌کرد، حسین نظری، شهناز اعلامی و … ضربات سنگینی را به حزب وارد کرد.[8] در طول این دوره که تا پیروزی انقلاب اسلامی را شامل می‌شد؛ عملاً حزب توده نقش چندانی در رویدادهای داخلی کشور نداشت و به نزاع‌های درون حزبی خود و جنگ قدرت مشغول بود. حزب در خارج از کشور به چند دسته و گروه تقسیم شده و هر کدام برای خود طرفدارانی داشتند. اسناد نشان می‌دهد که گروه‌های مختلف نسبت به هم اعتماد نداشته و اتهام‌های زیادی به همدیگر وارد می‌کرده‌اند. تعدادی از این موارد در اسناد پیوست همین مقاله ارائه شده است. با نگاهی به این اسناد می‌توان به انحطاط حاکم بر این حزب پی برد. در این دوره کسانی چون رادمنش، اسکندری و کیانوری به دبیرکلی حزب رسیدند، اما نتوانستند منشاء آثار مثبتی باشند،[9] این افراد عناصری بودند که به دنبال اجرای سیاست‌های شوروی در ایران بوده و تحقق اهداف آنها را مطمح نظر خود قرار داده بودند. حزب توده در سال 1361 به دلیل ارتباط گسترده با کا.گ.ب و نفوذ در سازمان‌های نظامی و … برای همیشه از سیاست ایران خارج گردید.

 

پی‌نوشت‌ها:


[1] حزب توده از شکل‌گیری تا فروپاشی، تهران، موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، 1387، ص 60

[2] حزب توده در آلمان شرقی به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ص هفت و هشت

[3] ر.ک: خاطرات ایرج اسکندری، موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، چاپ اول، ص 106 /  کژراهه، احسان طبری، تهران، انتشارات امیرکبیر، ص 43 و خاطرات کیانوری، تهران، انتشارات دیدگاه، ص 75

[4] حزب توده در آلمان شرقی به روایت اسناد ساواک، پیشین، ص 373

[5] پس از ده سال انشعابیون حزب توده سخن می‌گویند، ص 7

[6] ر.ک: خاطرات انور خامه‌ای، از انشعاب تا کودتا، ص 130

[7] ر.ک: حزب توده از شکل گیری تا فروپاشی، پیشین

[8] تشکیلات حزب توده به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1392

[9] ر.ک: دبیران اول کل حزب توده به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1382













 

تعداد مشاهده: 5122

تقویم تاریخ

کانال‌های اطلاع‌رسانی در پیام‌رسان‌ها

       
@historydocuments
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.