امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) فرمودند: خدای بیامرزد آن بنده‌ای را که بیندیشد و عبرت گیرد، و پشت کردن‌ها و روی‌آوری آنچه حاضر است را با دیده اعتبار(پند و اندرز) بنگرد. بحارالانوار، جلد 70، صفحه 119، به نقل از آثارالصادقین، آیت‌الله احسان‌بخش.***

تاریخ و آنچه که به ملت‌ها می‌گذرد، این باید عبرت باشد برای مردم. از جمله تاریخ عصر حاضر... امام خمینی(قدس سره)، صحیفه امام، ج 8، ص 348.

 

 

شرحی بر اسناد

اخاذی عباس شاهنده مدیر روزنامه فرمان از رحیم علی خرم مقاطعه کار رژیم پهلوی


تاریخ انتشار: 18 دي 1397


سند زیر یکی از شیوه‌های غیر اخلاقی روزنامه نگاران دوره‌ی پهلوی را در سرکیسه کردن افراد پولدار نشان می‌دهد. لازم به توضیح است که این روش در غرب به شدت رواج داشته و از این طریق روزنامه‌نگاران اخاذی‌های زیادی می‌کنند. بر اساس این سند «عباس شاهنده» با کمک چند روزنامه‌ی دیگر، با درج مطالبی راجع به «رحیم علی خرم» و سپس تصحیح آن مطالب در روزهای دیگر،پول زیادی از وی می‌گرفته‌اند. در بخشی از این سند آمده است: «متوجه شدم اکثر روزنامه‌های تهران مرتباً به من [خرم] فحش می‌دهند و مطالبی علیه من در روزنامه‌ها چاپ می‌شود و بعد از مدتی تحقیق معلوم شد محرک تمام این افراد در نوشتن مقالات علیه من عباس شاهنده است. هم ماهیانه سه هزار تومان از من حقوق می‌گیرد هم با درج مقالاتی در روزنامه‌های مختلف کلاشی می‌کند»

 

از: 20 ه‍ 7                                                                                        تاریخ: 27 / 8 / 47

به: 322                                                                                    شماره: 30595 / 20 ه‍ 7

موضوع: اظهارات خرم درباره عباس شاهنده مدیر روزنامه فرمان

آقای خرم[1] مقاطعه‌کار معروف می‌گفت: چند سال قبل آقای دکتر اقبال مدیرعامل شرکت نفت مرا احضار کرد عباس شاهنده[2] مدیر روزنامه فرمان نیز در دفتر او بود به من گفت: در شرکت خود کاری به عباس شاهنده بده تا ماهی دو یا سه هزار تومان عاید او گردد. من عباس شاهنده را به نام مشاور مطبوعاتی شرکت مقاطعه‌کاری استخدام نموده و ماهیانه سه هزار تومان حقوق درباره او منظور نمودم. هنوز یک ماه از خدمت عباس شاهنده در شرکت ما نگذشته بود که دیدم تک تک روزنامه‌های تهران مقالات و مطالبی علیه من انتشار می‌دهند. بعد از نوشتن مقاله‌ای علیه من عباس شاهنده به ملاقات من می‌آمد و می‌گفت: هزار تومان به این مدیر روزنامه بده تا ساکت شود. من هم ناچار مبلغ مورد درخواست شاهنده را به مدیر روزنامه‌ای که به من فحش داده بود پرداخت می‌کردم. کم‌کم متوجه شدم اکثر روزنامه‌های تهران مرتباً به من فحش می‌دهند و مطالبی علیه من در روزنامه‌ها چاپ می‌شود و بعد از تحقیق معلوم شد محرک تمام این افراد در نوشتن مقالات علیه من عباس شاهنده است هم ماهیانه سه هزار تومان حقوق از من می‌گیرد هم با درج مقالاتی در روزنامه‌های مختلف کلاشی می‌کند! بعد از چند ماه روزنامه‌هائی را که به من فحش می‌دادند جمع‌آوری کرده نزد دکتر اقبال رفتم و گفتم این شخص را که به نام دوست و علاقمند خود به من معرفی کرده‌اید خیانتکاری بیش نیست برای اینکه از من ماهی سه هزار تومان می‌گیرد و مطالب شرکت مرا به صورت دیگری که جنبه فحاشی و توهین علیه من دارد در روزنامه‌های مختلف چاپ می‌کند و خودش واسطه می‌شود که برای ساکت شدن روزنامه‌ها مبلغی به مدیران آنها بپردازم. خرم می‌گفت: از دکتر اقبال درخواست کردم این قبیل افراد غیرقابل اعتماد را از اطراف خود دور کند برای اینکه وجود آنها از هر میکروبی برای از بین بردن شما خطرناک‌تر می‌باشد. ح- آموزگار

1-‍ تیمسار ریاست ساواک 29 / 8 / 47- 6619

2-‍ اداره سوم

 

پی‌نوشت‌ها:


[1] . رحیم على خرم معروف به مهندس خرم، فرزند «بیک‌على» در سال 1300 ﻫ ش در روستاى کوهپایه زبیر از توابع ساوه متولد شد. رحیم‌على فردى بى‌سواد بود و مدتى مقاطعه کار در شهردارى تهران و بعداً مدیر عامل شرکت آسفالت راه و صاحب بوستان خرم در تهران و هتل و کاباره در رامسر و صاحب روستائى بزرگ در دماوند شد. وی از نزدیکان حمیدرضا و محمودرضا پهلوى بود و به منزل دکتر امینى، نخست وزیر، رفت و آمد داشت. خرم فردى بسیار خوشگذران، عیاش و شاه دوست بود. در پى شکایات متعدد مردم، نامبرده در مهرماه سال 1357 هنگام مراجعت از خارج از کشور در مرز پاکستان توسط ساواک دستگیر و توسط بازرسى شاهنشاهى اعلام شد: «درباره گزارش ساواک مبنى بر این که رحیم‌على خرم به قسمتى از اراضى دریاى خزر (9800 متر مربع حریم دریا) و اراضى اوقاف در غرب تهران (شمال جاده تهران ـ کرج) تجاوز و در وارد کردن کالا از خارج مرتکب تخلفاتى شده است. نتیجه تحقیق حاکى است، نامبرده با احداث هتل و کاباره در رامسر، قسمتى از اراضى ساحلى دریا را متصرف و از سال 1325 به اراضى موقوفه واقع در طرشت (شمال جاده تهران ـ کرج) از طریق دیوارکشى و ایجاد تأسیسات، تصرفات غیرمجاز داشته است و سازمان اوقاف در سال 51 دادخواستى مبنى بر خلع ید هشت قطعه اراضى موقوفه به مساحت 226831 متر مربع به دادگاه تقدیم که در نتیجه در دادگاههاى بدوى و پژوهشى محکوم گردیده است.» گفته مى‌شود که او در دهها قتل و تجاوز و هتک نوامیس مردم مشارکت داشت. وی که مالک پارک خرم (پارک ارم فعلی) بود. در سال 19 مرداد 1358 پس از آن که به فساد فی الارض محکوم شد، اعدام گردید.

(اسناد ساواک - پرونده‌ انفرادى)

[2] . عباس شاهنده، فرزند احمد (صفاء السلطان) در سال 1292 ﻫ ش در تهران به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایى را در دبستان خاقانى و متوسطه را دبیرستان شرف در تهران گذراند و پس از آن به دانشسرا رفت و بعد از اتمام دورهی مربوطه و گرفتن دیپلم به عنوان آموزگار در خدمت وزارت معارف قرار گرفت و به تدریس در دبیرستانهاى تهران مشغول شد. پس از استخدام در دولت با سازماندهى اولین جوخه‌ها و گروههاى پیشاهنگى شروع به خودنمایى کرد. خدمات او در این عرصه آنقدر مورد توجه قرار گرفت که وزیر معارف وقت نامبرده را به عنوان اولین رئیس پیشاهنگى تهران منصوب کرد. شاهنده در سالهاى اولیه پس از شهریور 1320 ظاهراً جانب مردم را گرفت و خود را طرفدار آزادى و حقوق انسانى جا زد و براى بهره‌بردارى از این وضعیت جدید به فعالیت مطبوعاتى رو کرد و روزنامهی فرمان را با حمایت سرویس‌هاى اطلاعاتى انگلیس انتشار داد. اولین شمارهی فرمان در روز 15 خرداد 1322 روانهی پیشخوان روزنامه‌فروشى‌ها شد.

با تشکیل حزب توده و نفوذ روزافزون این حزب و گسترش آن در شهرها و مناطق کارگرى، عباس شاهنده جانب حزب توده را گرفت و روزنامهی فرمان را کاملاً در اختیار جریان کمونیستى ایران گذاشت، ولیکن این حمایت از حزب توده مدت زیادى طول نکشید و زمانى که قوام‌السلطنه بر مسند وزارت تکیه زد، دست از پشتیبانى حزب توده برداشت و این تغییر خط مشى را در 24 دى ماه 1324 علنى کرد و به صف حامیان قوام و محمدرضا پهلوى پیوست.

زمانى که حزب دموکرات تشکیل شد، عباس شاهنده سردستگى اراذل و اوباش هوادار قوام را بر عهده داشت و گروهى را به نام گارد احترام و تشریفات حزب دموکرات به وجود آورد. پس از جدایى شاهنده از حزب توده، قوام‌السلطنه او را مورد عنایت و توجه قرار داد و در اسفند 1324 طى فرمانى ویژه وى را از وزارت فرهنگ به نخست‌وزیرى منتقل و مأمور سازماندهى اتحادیهی سندیکاهاى کارگرى ایران کرد و او با بهره‌گیرى از این مقام در آذرماه 1325 نام روزنامهی فرمان را به فرمان کارگران تغییر داد.

پس از ختم غائله آذربایجان و کردستان، شاهنده از نخست‌وزیرى به تشکیلات شهردارى تهران انتقال یافت و در سال 1326 به سمت مدیر کل خواربار شهر تهران منصوب شد. شاهنده پس از برکنارى از مقام مدیریت خواربار شهر تهران به مقام مدیریت کل بازرسى شهردارى رسید و در زمان نخست‌وزیرى حاجعلى رزم‌آرا با حفظ سمت به مقام معاونت شهردارى تهران نیز دست یافت. وى مدعى بود که در جریان کودتاى 28 مرداد 1332 جزو اولین کسانى بوده است که به همراه سرهنگ پهلوان، مهدى میراشرافى و احمد فرامرزى و گروهى از اراذل و اوباش نظیر شعبان بى مخ و هفت کچلان به فرستندهی رادیو تهران حمله کرده و پس از تصرف آن سقوط حکومت دکتر مصدق را اعلام داشته است.

او در اکثر سفرهاى خارجى محمدرضا پهلوى و همسرش ثریا و مسافرتهاى حسین علاء و منوچهر اقبال به عنوان عضو ثابت و اکثراً به عنوان رئیس هیأت مطبوعاتى به همراه آنان بود. یکى از مهمترین سفرهاى شاهنده، سفر به کشور عراق در آبان 1334 به منظور شرکت در کنفرانس بغداد بود. این کنفرانس منتج به امضاى پیمان بغداد میان کشورهاى ایران، عراق، ترکیه، پاکستان و انگلستان شد. سمت شاهنده در این کنفرانس ریاست هیأت مطبوعاتى همراه حسین علاء، نخست‌وزیر وقت بود. او پیمان بغداد را متمم کودتاى 28 مرداد 1332 معرفى کرد.

وى همچنین در شهریور 1335 سفرى به اسرائیل داشت و در سفرنامهی خود اهمیت اسرائیل براى توازن روابط سیاسى ایران و اعراب را برشمرده است.

در سال 1342 وقتى محمدرضا پهلوى در جریان مراسم سلام نوروزى از طولانى بودن صف روزنامه‌نگاران گله کرد، جهانگیر تفضلى، مدیر روزنامهی ایران ما و وزیر مشاور و سرپرست انتشارات دولت تصمیم به کاستن از تعداد روزنامه‌ها و مطبوعات گرفت و امتیاز 71 نشریه و روزنامه را لغو کرد که روزنامهی فرمان نیز یکى از آنها بود. امّا شاهنده در شمار روزنامه‌نگاران معمولى نبود که به آسانى تسلیم شود و تلاش براى راه اندازى مجدد روزنامهی فرمان را رها نکرد تا اینکه سرانجام موفق شد دوباره امتیاز لغو شده‌اش را پس بگیرد و در تاریخ 29 تیر 1344 مجدداً روزنامهی فرمان را انتشار داد و از آنجا که روزنامهی او تنها روزنامه‌اى بود که پس از لغو دوباره امتیاز گرفت، مى‌توان به نفوذ شاهنده در هرم حاکمیت محمدرضاشاهى پى برد.

در طول مدتى که روزنامهی فرمان تعطیل بود، عباس شاهنده موافقت مقامات مسئول را براى نامزدى در انتخابات دورهی بیست و یکم مجلس شوراى ملى کسب کرد. در این انتخابات که در تاریخ 26 شهریور 1342 برگزار شد، شاهنده به عنوان نمایندهی شهرستان بیجار انتخاب گردید، امّا به دلایلى نامشخص اعتبارنامه او در صحن عمومى مجلس تصویب نشد و او این بار هم نتوانست بر کرسى نمایندگى مجلس تکیه بزند.

شاهنده در مراسم تاجگذارى و نیز در جشنهاى 2500 ساله تمام توان و قدرت خود را در خدمت دربار گذاشت و به همین سبب در اسفند ماه 1350 به خاطر خدماتش در جریان برگزارى این جشنها نشان «جشن شاهنشاهى» را دریافت کرد.

همچنین او عضویت شاخه مطبوعاتى حزب ایران نوین را نیز دارا بود و در آذرماه سال 1351 به عنوان نایب رئیس انجمنهاى شهر استان مرکزى برگزیده شد.

عباس شاهنده هنگام اوج‌گیرى انقلاب اسلامى فعال شد و کوشید با فریبکارى و نیرنگ یکبار دیگر خود را در عرصهی مطبوعات ایران جاى دهد و در اواخر سال 1357 مجدداً فرمان را منتشر کرد و با فریب مردم انتقادات خود را متوجه هویدا نمود. با پیروزى انقلاب اسلامی، شاهنده کوشید از عملکرد ضدکمونیستى خود سود جوید و به این طریق خود را به حاکمیت و رهبران جمهوری اسلامی نزدیک سازد.

ساواک در سند بیوگرافى وى آورده است: « مشارالیه فردى زیرک، موقع‌شناس، پشتکاردار، فعال و پول پرست، رشوه‌گیر، کلاش، بند و بست چى مى‌باشد و نفوذ وى در اشخاص خوب است، وى استعداد زیادى در متشکل کردن دسته‌هاى کارگرى و تشکیلات حزبى دارد.»

شاهنده فردى ابن‌الوقت و تابع منافع شخصى خود بود و در همین راستا در تشکلهاى مختلفى عضویت داشت. وى عضو «جمعیت یاران» دکتر منوچهر اقبال، عضو پروژهی مشترک «بدامن» که گروهى از نویسندگان و روزنامه‌نگاران و روشنفکران و دهها نشست و روزنامه را در خدمت منافع انگلیسى در ایران تعقیب مى‌کرد، بود.

(اسناد ساواک ـ پرونده‌ انفرادى)



عباس شاهنده مدیر روزنامه فرمان



رحیم علی خرم

منبع: مطبوعات عصر پهلوی، روزنامه فرمان، صفحه 305، مرکز بررسی اسناد تاریخی، چاپ اول، سال 1384.
 

تعداد مشاهده: 7972

تقویم تاریخ

کانال‌های اطلاع‌رسانی در پیام‌رسان‌ها

       
@historydocuments
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.