گذری بر انقلاب اسلامی در استان سمنان به روایت اسناد ساواک – (4)
تاریخ انتشار: 28 بهمن 1398
با آغاز سال تحصیلی در مهر ماه سال 1357ش تظاهرات و حرکتهای مردمی در سراسر کشور شور و هیجان بیشتری یافت و پیام امام خمینی (ره) به این مناسبت نیز که در بخشی از آن آمده بود:
«هان اى عزیزان من! در محیط مدارس و دانشگاهها و دانشسراها آگاهانه و متعهد بپاخیزید و به هم پیوندید و براى نجات اسلام و کشور کوشش کنید.»[1]
عمومِ فرهنگیان و دانشآموزان و دانشجویان در مقاطع مختلف تحصیلی را به خیابانها کشاند و تعطیلی سراسری مدارس و اعتصابات معلمان را ـ از جمله در سمنان ـ به دنبال داشت:
«کلیه دبیرستانهای سمنان به علت اعتصاب دانشآموزان و دبیران کماکان تعطیل میباشد.»[2]
حرکتِ فرهنگیان و دانشآموزان در شهر سمنان به میزانی گسترده بود که اولین شهیدِ این شهر دانشآموزی هشت ساله به نام بهروز بهروزی بود.
«از صبح روز جاری تظاهرات پراکندهای در شهر سمنان برپا گردیده و تظاهرکنندگان مبادرت به آتش زدن لاستیک در خیابانهای شهر نموده و در حدود ساعت 1400 در اثر درگیری مأمورین با تظاهرکنندگان یک کودک 8 ساله به نام بهروز بهروزی فرزند عباس به ضرب گلوله مأمورین شهربانی از پای درآمده[است.]»[3]
فاجعهی حمله به مسجد جامع کرمان و به آتشکشیدنِ آن و توهین به مقدسات دینی و قرآن سوزی موجب اعتراضی گسترده گردید و در سمنان نیز «حدود 2500 نفر دبیران آموزگاران و دانشآموزان دختر و پسر در دبیرستان پهلوی سمنان اجتماع» نمودند که یکی از خواستههای آنان «شناسائی و محاکمه مسببین فاجعه کرمان» بود.[4] در همین زمان «آتشزدنِ مسجد مهدیه» سمنان در دستور کار قرار گرفت:
«صبح روز 1 / 8 / 57 افراد ناشناسی ضمن شکستن چند جام از شیشههای مسجد مهدیه شهر سمنان قصد داشتند مسجد مذکور را به آتش بکشند که به علت متوجه شدن عابرین متواری گردیدهاند.»[5]
از جمله ویژگیهای حرکت فرهنگیان در این زمان سازمان یافتگیِ آن بود از این رو در جلسه فرهنگیان سمنان که در تالار فرهنگ تشکیل شده بود ادامهی اعتصابات مورد همفکری قرار گرفت:
«آقای عزیزاله نورانی رئیس دبیرستان کورش کبیر اعلام داشت من یک ربع قبل از شروع جلسه با جامعه معلمان تهران تماس گرفته و آنها اظهار داشتهاند که ما روز سهشنبه شروع به اعتصاب نمودیم این است که من رأی منفی نمیدهم و علنی میگویم با شکسته شدن اعتصاب مخالفم و مخالفت خود را در اینجا از پشت تریبون اعلام میکنم. سپس یکی از کسانی که بعد از نورانی مخالفت خود را با شکسته شدن اعتصاب اظهار داشت آقای افشار بود و بعد از آقای افشار آقای فامیلی گفتند در تماسی که با مردم یعنی والدین دانشآموزان داشتهام تقاضا نمودهاند که اعتصاب شکسته شود و چنانچه خواستههای معلمین برآورده نشد دوباره اعتصاب کنند. در این هنگام آقای اکبریان اظهار داشت که اگر با شکسته شدن اعتصاب با دادن مهلت نتیجه گرفته نشود من با عدهای از همکارانم که هم عقیده هستیم تصمیم به اعتصاب غذا میگیریم. سپس آقای اصغری یکی از معلمین دیگر اظهار داشت چرا شما همیشه کار را به دولت واگذار میکنید آزادی دادنی نیست بلکه گرفتنی است. من به شما میگویم عقیده من این است که باید آزادی را از دولت بگیریم حال یا با زور یا با وسایل دیگر و ما باید دولت را در مقابل کار انجام شده قرار دهیم. سپس تصمیم بر این شد تمام معلمین رأیگیری کنند که آیا اعتصاب شکسته شود یا خیر و جلسه بعدی جهت تصمیم گیری موکول به روز شنبه 6 / 8 / 57 گردید.»[6]
تلاش استاندار سمنان در جلسه خانه جوانان سمنان برای پیشگیری از این اعتصاب سودی نداشت تا جائی که جلسه بدون هیچگونه نتیجهای پایان یافت:
«آقاى استاندار در پاسخ فرهنگیان اظهار داشتهاند که آمادگى قبلى براى پاسخگویى نداشته و قول داده به خواستههاى فرهنگیان رسیدگى کند و از طرفى تعدادى دانشجویان در بیرون محوطه شروع به دادن شعار نموده و نیز تعداد زیادى بازارى در اجتماع شرکت کرده که موجب تشنج جلسه گردید و آقاى استاندار نیز جلسه را ترک که در نتیجه تصمیمى گرفته نشده و اعتصاب معلمین کماکان ادامه خواهد داشت.»[7]
همزمان با اقدام فرهنگیان در روز چهارم آبان که مصادف با روز تولد شاه بود تعدادی از رانندگان تاکسی برای تظاهراتی به نفع رژیم شاهنشاهی سازماندهی شدند که این تظاهرات با مخالفت تعدادی دیگر از همکاران آنان همراه بود.[8]
در این شرایط برپائی تظاهرات به یکی از فعالیتهای عمومی و روزانه تبدیل شد و در بعد از ظهر روز چهارم آبان نیز تظاهراتی در پاسخ به حرکت رانندگان تاکسی سازماندهی شد:
«ساعت 1700 روز 4 / 8 / 57 حدود 120 نفر به تحریک عدهای از عناصر اخلالگر از جمله عبدالعلی نژادلو فرزند اسماعیل و علی و پرویز قادری فرزندان محمد در بازار سمنان حرکت و ضمن دادن شعارهای ضد میهنی به خیابان شاه وارد و یک جام شیشه بانک صادرات و تابلو اعلانات جلو آنان و همچنین تابلوهای اصول انقلاب را در میدان ششم بهمن شکسته و متفرق شدند. متعاقباً در ساعت 1900 عدهای در حدود 100 نفر در خیابان شاه حرکت و شیشه بانکهای شعبه ملی و رهنی را شکسته که اکیپهای ماًمورین انتظامی به محل اعزام و با استفاده از روش کنترل اغتشاشات نسبت به متفرق کردن آنها اقدام نمودند.»[9]
«حدود ساعت 1730 روز 5 / 8 / 57 قریب 400 نفر از قشریون مذهبی که اغلب جوان بودهاند درجلو مسجد شاه شهر سمنان اجتماع و سپس با انجام تظاهرات به طرف میدان شاه شهر مذکور حرکت و قصد آتش زدن بنگاه مسافربری حقیقت (اتوبوسهای این بنگاه در تظاهرات میهنی شهر سمنان شرکت داشتند) داشتهاند که با مقابله مأمورین انتظامی مواجه و متفرق و مجدداً در گروههای کوچکتر در چند خیابان شهر به اقدامات اخلالگرانه مبادرت و با پرتاب سنگ چند جام از شیشههای تعدادی از شعب بانکها و یک سینما را شکستهاند.»[10]
در این موقع تعویض نام خیابانهای شهر نیز یکی از خواستههای تظاهرکنندگان بود:
«اخیراً تعدادی از اهالی سمنان که از متعصبین مذهبی افراطی میباشند به شهرداری مراجعه و تقاضا نمودهاند که تابلوی بلوار ارتشبد نصیری را عوض و به نام بلوار ملت نام گذاری نمایند.»[11]
در این ایام شمارش معکوس برای سرنگونی رژیم شاهنشاهی پهلوی آغاز شده بود و سازماندهی مردم برای مقابله با اقداماتِ خشونتآمیز نیروهای نظامی و امنیتی از جمله تدبیرهائی بود که برای آن برنامه ریزی صورت میگرفت:
«عدهای از اهالی شاه جو تکیه ناسار و محلات در داخل منازل خود چوب جمع آوری کردهاند تا پس از خاتمه مسجد با مردم[منظور گزارش دهنده مأمورین هستند] درگیری ایجاد نمایند و سپس آقای عالمی نیز بلندگوئی روی درب ورودی مسجد نصب نموده که برای مردم سخنرانی بکنند. هم اکنون جمعیت زیادی داخل مسجد و بیرون تجمع نمودند.»[12]
یکی از ویژگیهای برپائی تظاهرات در شهرهای مختلف استان سمنان برپائی تظاهرات ترکیبی متشکل از مردم متدین و انقلابی دیگر شهرها و بخشها بود که برای ابراز وحدت و هماهنگی در جریان مبارزه با رژیم شاهنشاهی خود را به سمنان میرساندند:
«حدود ساعت 1300 روز جاری عدهای حدود یک هزار نفر از بخش سنگسر و پانصد نفر از بخش سرخه به سمنان وارد و جلو دبیرستان پهلوی اجتماع و پس از اینکه سایر طبقات مردم سمنان به آنان ملحق شده به صورت یکپارچه در حدود 5000 نفر از جلو دبیرستان پهلوی شروع به راهپیمائی نموده و از خیابان سعدی به طرف میدان شاه به حرکت در آمده و هنگامی که جلو این سازمان رسیدند روی آسفالت خیابان نشسته و با دادن شعارهائی علیه رژیم و ساواک قطعنامهای صادر و نام دبیرستان کورش را به دکتر شریعتی و نام بلوار ارتشبد نصیری را به بلوار ملت و خیابان رستاخیز را به نام امام خمینی و دبیرستان دخترانه ششم بهمن را به نام 17 شهریور و میدان شاه را به میدان خمینی تغییر داده و سپس از طریق خیابان یغما وارد خیابان شاه و میدان شاه گردیده و مجدداً از جلو این سازمان عبور و با فریادهای دسته جمعی و شعار ساواک بایستی منحل شود ما شاه نمیخواهیم ما خمینی را میخواهیم چند عدد سنگ بزرگ به درب ورودی ساواک و داخل حیاط پرتاب نموده و به طرف بلوار ارتشبد نصیری عزیمت نمودند و در آنجا مشغول خواندن نماز جماعت شده و پس از سخنرانی شیخ محمدتقی عبدوس مجدداً از خیابان سعدی به طرف میدان شاه عزیمت و هنگامی که از جلو این سازمان گذشته شعارهای مرگ بر سلطنت پهلوی را تکرار نموده و در ساعت 1930 متفرق گردیدند. جمعیت مذکور متشکل بود از فرهنگیان. دانشآموزان. کارمندان بهداری و بهزیستی. پست و تلگراف و سایر طبقات مردم و در جلو تظاهرکنندگان شیخ محمد شاهچراغی. شیخ محمدباقر عبدوس. شیخ علیاکبر ادب. شیخ عبدالحسین لنکرانی و شیخ محمدتقی عبدوس که اخیراً از زندان آزاد شده و شیخ علی سالار مشاهده گردیدند.»[13]
تظاهرات روز پانزدهم آبان ماه به صورت آرام برگزار شد ولی در فردایِ این روز که عکسهای امام خمینی(ره) توسط جوانان انقلابی در بین بازاریان توزیع گردیدف برخوردهای تندی صورت گرفت و تصمیم به تبعید یکی از روحانیون شهر گرفته شد:
«عدهای از جوانان قشری مذهبی در روز 16 / 8 / 57 با در دست داشتن عکسهائی از روحاله خمینی و توزیع عکسهای فوق بین بازاریان قصد ایجاد آشوب داشتهاند که مأمورین انتظامی با استفاده از گاز اشک آور و باتون آنها را متفرق کردهاند. در پی حادثه فوق شورائی با شرکت استاندار و مسئولان انتظامی و امنیتی منطقه و دو تن از روحانیون سرشناس شهر سمنان تشکیل و تصمیم گرفته شد شیخ محمد عبدوس واعظ تندرو و افراطی بعد از ظهر روز 16 / 8 / 57 شهر سمنان را ترک کند.»[14]
تظاهرات بعد از ظهر روز هفدهم نیز با تیراندازی نیروهای انتظامی همراه شد:
«مورخه 17 / 8 / 57 ... اجتماعی حدود 500 نفر از حاضرین ... از مسجد خارج و پس از دادن شعارهای ضد ملی علیه کد 66 با مأمورین شهربانی درگیر و پس از نیم ساعت درگیری و شلیک چند تیر هوائی و استفاده از گاز اشک آور تظاهرات بدون هیچ اتفاق سوئی در ساعت 1830 پایان پذیرفت.»[15]
مردم مسلمان و متدینی که به پیروی و تبعیت از امام خمینی(ره) به میدان آمده و برای سرنگونی رژیم پهلوی تلاش میکردند دیگر از مقابله با نیروهای نظامی و انتظامی و صدای شلیک گلولهها هراسی نداشتند و این مطلبی بود که از سوی روحانیون مبارز و انقلابی شهر نیز به آنان تعلیم داده میشد از جمله آیتالله سید محمد شاهچراغی که در جریان برگزاری نماز عید قربان در مسجد سلطانی توصیه نمود:
«هنگامی که در خیابان مشغول راه پیمائی هستید چنانچه پلیس به شما حمله کرد از فرار اجتناب نموده وسط خیابان بنشینید.»[16]
نمونهای از این شیوه تظاهرات که در روز عید قربان سال 1357 ش صورت گرفت چنین گزارش شده است:
«از ساعت 730 روز جاری حدود 3000 نفر از اهالی سمنان در مسجد جامع اجتماع نموده و پس از ادای نماز عید قربان... حدود ساعت 1100 از مسجد خارج و هنگامی که به چهارراه مازندران رسیده مأمورین پلیس با بلندگو به آنان اخطار نموده که متفرق شوند که پس از اخطار پلیس به 3 گروه تقسیم و با دادن شعارهای ضدمیهنی در خیابانهای نصیری و بازار و میدان شاهنشاهی و شهناز به راه افتاده و تابلوهای اصول انقلاب را شکسته و سپس پلیس با استفاده از گاز اشکآور آنان را متفرق نمودهاند و عدهای از جوانان در میدان نصیری مبادرت به شکستن شیشههای چند مغازه نمودهاند.»[17]
در همین روز آیتالله سید احمد خاتمی که در این موقع طلبه جوانی بود در مسجد شاه به منبر رفت و ضمن سخنرانی پرشوری که داشت مسجد شاه به نام «مسجد امام خمینی» نامگذاری گردید و متعاقبِ آن نیز تظاهرات خیابانی صورت گرفت:
«تعدادی حدود 200 نفر از شرکتکنندگان که همه جوان بودند از مسجد بیرون آمده و شروع به تظاهرات و دادن شعار نموده که با دخالت پلیس متوقف شدند.»[18]
تظاهرات سازمان یافته و شبانه روزی در شهرهای مختلف استان سمنان موجب شد ساواک سمنان اظهار عجز خود در جریان برخورد با این مسئله را به شرح زیر منعکس نماید:
«ضمن تماسی که با فرمانده پایگاه آموزشی نیروی هوائی واقع در 50 کیلومتری سمنان به عمل آمد نامبرده اظهار میدارد که به جز یک اطاق کوچک که در پشت پاسدارخانه پایگاه واقع شده و مخصوص زندانیان انضباطی پایگاه میباشد محل دیگری ندارد که در اختیار این سازمان قرار دهد و به جز هنگ ژاندارمری پادگان نظامی در سمنان وجود ندارد و فرمانده هنگ مذکور نیز اظهار میدارد که محلی برای نگهداری زندانیان این سازمان ندارد. با توجه به مراتب بالا دستور فرمائید چنانچه ایجاب نمود محرکین اصلی دستگیر شوند در چه محلی از آنان نگهداری شوند نتیجه را امر به ابلاغ فرمایند.»[19]
و این درحالی بود که در ساعت 8 شبِ این روز مینی بوسی که «متعلق به شرکت کانکس» بود و «سرویس آمریکائیهای مقیم سمنان به پایگاه نیروی هوائی را به عهده» داشت زمانی که در کنار خیابان پارک بود به آتش کشیده شد[20]و همچنین به مرکز آموزش 02 پادگان چهلدختر نیز دستور داده شد:
«تا دستور ثانوی نسبت به حفاظت ساواک سمنان و تأسیسات نفتی شاهرود اقدام لازم را به عمل آورند.»[21]
همزمان با اعتصاب فرهنگیان و تعطیلی مدارس و بسته شدنِ مغازههای بازار و خیابانها اعتصابات کارمندان دولت در بخشهای مختلف[22]و محیطهای کارگری نیز آغاز شد و از آن سو دستگیری نیروهای انقلابی هم گسترش یافت:[23]
«شب گذشته تعدادی از اخلالگران توسط شهربانی در محلات سمنان دستگیر شدهاند.»[24]
از جمله اقدامات سردمداران رژیم شاهنشاهی هراس افکنی در دل برخی از روحانیون و افراد متدین از سرنگونی حکومت شاهنشاهی و تسلط کمونیستها بر ایران بود که در دستور کار قرار گرفت تا نمونهای از اعلامیههای گروه چریکهای فدائی خلق به آنان ارائه شود:
«دستور فرمایید اعلامیه پیوست را به نحو مقتضی به روحانیون و معتمدین و معمرین ارائه و با تشریح هر چه بیشتر برنامههای براندازی کمونیستها و بیان جزئیات شگردهای آنان حساسیت و اهمیت مسئله را به آنان تفهیم و نتیجه اقدامات معموله را به این اداره کل اعلام نمایند.»[25]
هماهنگیِ کامل فرهنگیان با روحانیت مبارز سمنان از مصادیق بارز وحدت اسلامی بود و به گونهای جلوه داشت که در جلسات متشکلهی فرهنگیان همواره تعدادی از روحانیون نیز حضور داشتند.[26] در جلسه روز چهارم آذر ماه که در سالن دبیرستان پهلوی تشکیل گردید یکی از سخنرانانِ جلسه آیتالله حاج شیخ محمدعلی عالمی بود که با اشاره به ظلم و جور و فساد حاکم بر حکومت پهلوی اظهار داشت:
«آه و ناله فرهنگیان و کارمندان عزیز به آن سوی دنیا رفته است تمام دنیا کار شما و اعتصاب شما را قبول کردهاند حتی در سفری که بودم تلگرافهائی از دولتها به آقای خمینی شده است. ارتشی که 20 سال است استراحت میکند حالا میخواهد با گلولههایش زن حامله و بچه صغیر را بکشد. این است نام مشروطه که بر خود نهادهاند در همه خیابانها انسانی پیدا نمیشود جز ارتش که مثل سگ در خیابانها ریختهاند. تمام مسیحیان خمینی را قبول دارند ما چگونه او را قبول نکنیم که رسالت دارد برای حکومت دموکراسی و از بین بردن حکومت پهلوی که 50 سال مملکت را به ننگ کشیده و مردم را گرسنه نگه داشته است. ما مردم اسلحه و باتوم نداریم که بجنگیم اسلحه ما اعتصاب است که دولت را به زانو در میآورد و اگر حقوق به شما ندادند نترسید و اگر گفت مقام میدهیم قبول نکنید، اگر گفت حقوق اضافه میکنیم قبول نکنید. ما این سگ آدم خوار را از تخت پائین میآوریم تا یک حکومت جمهوری اسلامی تشکیل شود.»[27]
در دوم آذرماه ساحت مقدس حرم حضرت رضا علیه السلام در مشهد مقدس مورد هتک حرمت قرار گرفت و تعدادی از تظاهرکنندگان که به حرم مطهر پناهنده شده بودند به شهادت رسیدند. به این مناسبت اعلامیهای با امضای مردم متدین سمنان در سطح شهر پخش شد که در آن آمده بود:
«به مناسبت حمله مأمورین به حرم مطهر حضرت رضا (ع) امروز 5 / 9 / 57 از ساعت 1500 الی 1700 در مسجد جامع جلسه برقرار است.»[28]
این مجلس با شور و هیجان خاصی در مسجد جامع برگزار و منجر به تظاهراتی خونین گردید که ساواک سمنان درباره آن نوشت:
«پس از انجام نماز جماعت تعدادی از افراد حاضر در مسجد شروع به دادن شعارهای ضد ملی نمودند که پلیس نسبت به متفرق نمودن آنها اقدام ولی چون تظاهرکنندگان سرسختی بیشتری از خود نشان میدادند پلیس ناچاراً از باتوم و گاز اشک آور جهت متفرق نمودن آنها استفاده و سر انجام این تظاهرات در ساعت 1830 پایان پذیرفت و جمعیت حاضر در مسجد حدود 800 (هشتصد) الی 1000 (هزار) نفر تخمین زده شدند. ضمناً در این درگیری حدود 20 نفر مجروح که بلافاصله 12 نفر سرپائی در بیمارستان معالجه و 8 نفر بستری که حال دو نفر از آنها وخیم است.»[29]
یک روز پس از این واقعه باز هم مسجد جامع سمنان محل تجمع مردم انقلابی بود که پس از استماع سخنرانی تظاهرات خونین دیگری را آغاز نمایند:
«در خاتمه جمعیت از مسجد خارج و شروع به دادن شعارهای مضره نمودند که بلافاصله مأمورین انتظامی نسبت به متفرق کردن آنان اقدام و از طرف تظاهرکنندگان سنگ و آجر و بطری آتش زا به طرف مأمورین پرتاب و یک تیر نیز ظاهراً از تفنگ شکاری به سوی اتومبیل مأمورین شلیک که به درخت خیابان برخورد و به مأمورین اصابت ننموده است و مأمورین تا ساعت 2000 با شلیک تیر هوائی و پرتاب گاز اشک آور نسبت به متفرق کردن تظاهر کنندگان اقدام و چهار نفر از مأمورین به اسامی سرپاسبان رحمت غفوریان و سرپاسبان مهدی بزرگ نیا و سرپاسبان فتح اله فیض و سرپاسبان گیلوری مجروح که به بیمارستان اعزام شدند و ضمناً 8 نفر از تظاهر کنندگان نیز که مجروح گردیده اند به بیمارستان شیر و خورشید مراجعه نمودهاند.»[30]
روز بعد از آن نیز در کیوسک تلفن مقابل اداره دادگستری «انفجار مهیبی» صورت گرفت که منجر «به از بین رفتن کیوسک تلفن و شکسته شدن کلیه شیشههای دادگستری و تعدادی از شیشههای اطاقهای شهرداری گردید.»[31] و از این پس تمامی تظاهرات مردم در سطح شهر با تیراندازی نیروهای نظامی و امنیتی همراه شد:
«ساعت 1730 مورخ 8 / 9 / 57 تعداد زیادی از اهالی محلات سمنان در این محله به راه افتاده و ضمن دادن شعارهای مضره و ضد مملکتی هر لحظه به تعداد آنها اضافه میگشت تا آنکه حدودشان به 500 تن رسید. تظاهرکنندگان پس از شکستن شیشه بانکهای صادرات و ملی شعبه محلات به طرف شهر حرکت در این موقع یک دستگاه اتومبیل آتش نشانی به محل وارد لکن اخلالگران به این خودرو حمله و آسیب زیادی به اتومبیل مذکور وارد آورده و سپس افراد پلیس در محل حاضر و با شلیک تیرهای هوائی و استفاده از باتوم تظاهرکنندگان را متفرق نمودند.»[32]
«ساعت 1830 مورخ 8 / 9 / 57 تعدادی حدود 200 نفر از جوانان دست به تظاهرات زده که با دخالت پلیس با شلیک چند تیر هوائی در ساعت 1930 تظاهرات پایان گرفت. در این تظاهرات شیشههای منزل شیخ علی سالار شکسته شد.»[33]
بهرهگیری رژیم شاهنشاهی از ظرفیت تعدادی از فریب خوردگان ناآگاه برای مقابله با انقلاب اسلامی یکی از اقداماتی بود که در شهرهای مختلف صورت گرفت. آیتالله عالمی که پیش بینی میکرد شاید در سمنان نیز از اینگونه اقدامات انجام شود در سخنرانی پنجم آذرماه در مسجد جامع به این نکته اشاره نمود و گفت:
«آقایان! همین روزها عدهای از چماق به دستان و دهاتیان اجیر شده دولت در شهر به راه خواهند افتاد شما از هم اکنون جهت خنثی نمودن برنامه آنها آمادگی کامل داشته باشید.»[34]
چند روز بعد از این سخنرانی در گزارشی پیرامون حاج علی اصغر ربیعی که در جریان اعتصابِ بازاریان و فرهنگیان و برپائی تظاهرات در این زمان نقش قابل توجهی داشت، آمده است:
«علی اصغر ربیعی که از متعصبین افراطی مذهبی سمنان میباشد در روز 8 / 9 / 57 مقدار زیادی مواد آتش زا و تعدادی چوب و میلههای فلزی تهیه و در مغازه خود و همفکرانش نگهداری تا چنانچه موافقین دولت جهت دادن متینگ ملی به سمنان آمدند با آنان درگیر و ایجاد اغتشاش و بی نظمی بنمایند.»[35]
«سه نفر از معلمین سمنان در جلو فروشگاه ربیعی واقع در بازار ایستاده بودند که تعدادی زیاد دسته بیل و کلنگ چوبی در مغازه یاد شده وجود داشت که سه نفر را تشویق میکرد که یکی یک چوب بخرند و یا به امانت ببرند. ربیعی اظهار داشت تاکنون حدود 2500 دسته بیل و کلنگ به مردم برای مبارزه با دولت فروخته و یا به امانت داده است که چون یقین دارد پیروزی از آن ما است.»[36]
ساواک سمنان برای مقابله با حرکت گسترده مردم در این روزها دستگیری آیتالله حاج شیخ محمدعلی عالمی را در دستور کار قرار داد. این دستگیری با اعتراض گستردهی مردم و روحانیت سمنان همراه بود که برای چگونگیِ برخورد با موضوع کمیته تأمین استان با حضور تعدادی از روحانیون شهر تشکیل جلسه داد:
«نامبرده بالا که از روحانیون افراطی و از طرفداران سرسخت خمینی میباشد و تاکنون گزارشات متعددی از اعمال و رفتار خلاف وی به آن اداره کل تقدیم گردیده از ابتدای ماه محرم واعظی به نام سید احمد خاتمی را از قم دعوت که در مسجد جامع سمنان سخنرانی نماید و حاضر به سپردن تعهد به شهربانی نگردیده و سید احمد خاتمی با شروع سخنرانی و عنوان مطالب تحریکآمیز در روی منبر قصد آماده نمودن مردم برای انجام تظاهرات ضد ملی در روزهای عاشورا و تاسوعا را داشته که شهربانی نامبرده بالا را به علت ندادن تعهد و اینکه بانی مجلس بوده دستگیر و به این سازمان اعزام و معرفی که متعاقب آن حدود چهارصد نفر از طبقات مختلف (فرهنگیان، روحانیون و سایر طبقات) در دادگستری متحصن و خواستار آزادی وی گردیده و سید احمد خاتمی نیز پس از دستگیری وی متواری، لذا چون پیشبینی میگردید که این تحصن ادامه پیدا کند و با آمادگیهائی که در روحانیان و فرهنگیان مشاهده میگردد منجر به تظاهرات ضد ملی گردد لذا بلافاصله شورای تأمین استان تشکیل و ضمن تماسی که با معاونت عملیاتی آقای عطارپور مدیریت کل اداره سوم گرفته شد قرار بر این گردید که از روحانیون و معتمدین محلی دعوت و مسائل مملکتی و سیاستهای دشمنان ایران را برای آنان تشریح و چنانچه حاضر به قبول تعهدی مبنی بر عدم فعالیت نامبرده بالا و برقراری نظم و آرامش در ایام ماه محرم و صفر گردیدند نسبت به آزادی مشارالیه اقدام که به منظور اجرای امر در ساعت 1800 مورخه 14 / 9 / 57 شورای تأمین استان تشکیل و روحانیون و معتمدین محلی در این جلسه حاضر و توجه آنان به مسائل مملکتی و فعالیتهائی که از طرف دشمنان ایران در زمینه انحراف افکار مردم به خصوص جوانان صورت میگیرد همچنین تبلیغات حزب منحله توده در قالب فعالیتهای مذهبی جلب و سپس تعهدی در زمینه عدم فعالیت از ناحیه مشارالیه از روحانیون اخذ و پس از اخذ تعهد لازم از کلیه روحانیون حاضر در جلسه و معتمدین و نیز از نامبرده بالا مبنی بر اینکه خارج از چهارچوبه قانون اساسی اقدامی ننماید نسبت به ترخیص وی اقدام گردید و متحصنین نیز به منازل خود بازگشتند.»[37]
همزمان با این اقدامات حرکتهای ایذائی مانند انفجار بمب ساعتی در مرکز ماکرویو سمنان[38] و پرتاب نارنجک دست ساز به طرف ساختمان خانه جوانان[39] نیز صورت گرفت. در شامگاه هفدم آذر نیز تظاهراتی شبانه سازماندهی شد که نیروهای امنیتی و نظامی برای پایان دادنِ به این اقدام به آیتالله عالمی متوسل شدند:
«از ساعت 2000 تعداد تقریباً چهارصد نفر در خیابان حافظ و حدود 200 نفر در خیابان نصیری سمنان اجتماع نموده که بعداً به صورت یکپارچه درآمده و تعدادی لاستیک در وسط خیابان آتش زده و با دادن شعارهای ضد ملی و شعارهایی مبنی بر اینکه پلیس ما بیعرضه است؛ در حالی که اغلب آنها تبر و بطریهای آتشزا همراه داشته قصد داشتند که افراد پلیس را تحریک و به طرف انتهای خیابان شاهجو بکشانند و بعد به آنها حمله کنند که چون پلیس در جریان امر قرار گرفته شکیبایی خود را از دست نداده و چون موقعیت تظاهرکنندگان طوری بود که با شلیک تیر هوائی و گاز اشکآور متفرق نمیگردیدند لذا جریان با آقای محمد علی عالمی روحانی افراطی در میان گذاشته شد و مشارالیه پسر خود را به همراه ایرج عندلیب شهردار سمنان به محل تظاهرات فرستاده و بنا به توصیه آنان مردم در ساعت 2200 متفرق گردیدند و اتفاق مهمی روی نداده است.»[40]
با فرارسیدنِ ماه محرم و برپائی مجالس متعدد در اطراف و اکناف شهر، شور و هیجان مردم نیز رو به فزونی نهاد و فعالیتهای مردم انقلابی نیز گسترش یافت. هنوز 3 روز از آغاز مام محرم سپری نشده بود که تعدادی از دانشآموزان دبیرستانهای سمنان به اتهام شعارنویسی دستگیر شدند[41] و همزمان با آن آیتالله عالمی نیز که در سخنرانی خود در مسجد جامع در تاریخ 13 / 9 / 57 گفته بود: «چون به ما اطلاع رسیده مأمورین انتظامی شهربانی قصد حمله به این مکان را دارند بدین جهت جلسه سخنرانی امروز تعطیل میگردد.»، دستگیر شد.[42]
انتشار خبر دستگیری آیتالله عالمی موجب تجمع گروهی از «بازاریان و فرهنگیان و روحانیون» در دادسرای سمنان و درخواست آزادی ایشان گردید[43] و این حرکت منجر به آزادی ایشان شد.[44]
هر چه به ایام تاسوعا و عاشورای سید مظلومان حضرت حسین ابن علی علیهما السلام نزدیک میشد تظاهرات شبانه نیز رنگ و بوی دیگری میگرفت. با فرارسیدنِ شبِ تاسوعا عزادارانی که در تکیه کهنهدژ تجمع کرده بودند در ساعت 2130 به خیابان آمدند و با شعارِ «مردم چرا نشستین، ایران شده فلسطین» و «مردم چه وقت خوابه، موقع انقلابه» دیگران را نیز به حرکت در مسیر انقلاب اسلامی و همراهی با خود فراخواندند و در مسیر راهپیمائی تابلوهای «19گانه انقلاب ششم بهمن» را تخریب نمودند.[45]
گزارش ساواک سمنان از مراسم روز تاسوعا در این شهر چنین است:
«از صبح روز جاری[19 / 9 / 57] دستجاتی از اهالی بخش سرخه و محلات در حالی که پرچمهای سفید و سیاه که روی آنها شعارهای ضدمیهنی نوشته شده بود[در دست داشتند] به طرف مسجد شاه که محل تجمع بوده حرکت و در جلوی مسجد شاه با سایر طبقات به صورت یکپارچه درآمده و جمعیتی در حدود 5 هزار نفر از جلو فلکه سیسر و میدان منوچهری گذشته و از طریق بلوار ارتشبد نصیری به طرف محلات و زاوغان حرکت و در انتهای بلوار قطعنامهای صادر گردید. شعارهائی که نامبردگان میدادند به این شرح استک تا شاه کفن نشود. [این]وطن وطن نشود. ارتش به این بیغیرتی، ندیده هیچ ملتی. شاه آمریکائی باید اعدام شود. برای حفظ قرآن مردم به ما ملحق شوید. نهضت ما حسینی است. رهبر ما خمینی است. سپس ساعت 1430 باقیمانده جمعیت که حدود سه هزار نفر بوده در اطراف میدان شاه اجتماع نموده و بعضی از جوانان به طرف مجسمه سنگ پرتاب نموده و چند عدد ترقه به داخل میدان مجسمه انداخته شد و در ساعت 1500 جمعیت متفرق گردید.»[46]
«از ساعت 1930 مورخه 19 / 9 / 57 جمعیتی در حدود 500 نفر در محل کهنهدژ سمنان اجتماع نموده و به صورت دستههای 100 نفری به فاصله یک متر از همدیگر درآمده و ابتدا وارد بازار و سپس تکیه ناسار واقع در بازار سمنان شده و پس از خروج از تکیه مذکور با دادن شعارهای: مرگ بر 66 ، ولیعهدت بمیرد ای شاهنشاه، چرا کشتی جوانان وطن را. در حالی که روی آسفالت شعارهای ضد ملی نوشتهاند عازم میدان شاه گردیده و چون پلیس در میدان شاه مستقر گردیده بود مراجعت و در مسیر خود به منزل آقای محمد قدس که مقابل مدرسه راهنمائی شریعتی قرار دارد و از افراد وطن پرست و شاهدوست میباشد سنگ پرتاب نموده و در میدان سیسر متفرق گردیدند و اتفاق مهمی روی نداده است.»[47]
در روز عاشورا نیز این حرکت تکرار شد:
«ساعت 0835 روز جاری[20 / 9 / 57] حدود 150 نفر در محله شاه جو به حرکت درآمده و پس از گذشتن از میدان شهر به مسجد سلطانی رفته و با اجتماعی که در این مسجد گرد آمده به صورت یکپارچه درآمده و از طریق محلات و زاوغان حدود 300 نفر به آنها ملحق شده و جمعاً حدود دو هزار نفر از مسجد شاه خارج و وارد خیابان پهلوی و میدان شاه گردیده و در فلکه سیسر در ساعت 1115 متفرق گردیدند.»[48]
«در[ساعت]1130[روز] 20 / 9 / 1357 تعدادی از مخالفین ضمن تظاهرات مبادرت به شکستن پیکره کد 66 را نمودند که موافقین مداخله و به زد و خورد پرداختند. در این تظاهرات 10 دستگاه خودرو به آتش کشیده شد.»[49]
«در[ساعت]1930[روز] 20 / 9 / 1357 حدود 000 / 10 نفر در سمنان به طرف پیکره کد 66 حرکت و ماًمورین طبق دستور محل را ترک و جمعیت پیکره را پائین آوردهاند.»[50]
مراسم روز سوم شهیدان کربلا در تاریخ 22 آذر ماه با سخنرانی آیتالله عالمی منجر به تظاهراتی گردید که در استقبال از دو نفر از زندانیان سیاسی اهل سرخه صورت گرفت.[51]
روز بیست و هفتم آذرماه به مناسبت کشتار مردم در شهرهای اصفهان و نجف آباد از سوی امام خمینی (ره) عزای عمومی اعلام شد و آیتالله عالمی نیز در تبعیت از این فرمان دستور به تعطیلی بازار سمنان داد[52] و این درحالی بود که کارمندان برخی از ادارات نیز با ترک محل کار خود در مراسم این روز شرکت نمودند:
«چند نفر از کارمندان سازمان برق منطقهای سمنان در مورخه 27 / 9 / 57 به محل کار مراجعه و سپس با عنوان اینکه روز مذکور عزای ملی میباشد اداره را ترک نمودهاند.»[53]
حضور آیتالله عالمی در سمنان به میزانی تأثیرگذار بود که زمانی که برای رفتن به پاریس جهت ملاقات با امام خمینی(ره) تقاضای گذرنامه نمود، اداره کل سوم در ذیل نامهی ساواک سمنان در این خصوص نوشت:
«موافقت شود که برود در حال حاضر یک شر کمتر بهتر.»[54]
در تاریخ هشتم دی ماه که مصادف با 28 محرم الحرام بود تظاهرات گستردهای در شهر سمنان برپا شد که در گزارش آن آمده است:
«ساعت 0900 روز جاری تعداد 300 نفر از محلات و حدود 400 نفر از بخش سرخه به سمنان آمده و در مسجد سلطانی این شهر اجتماع و پس از ملحق شدن به تعدادی از اهالی شهر جمعیتی حدود 4000 نفر را تشکیل و شروع به راه پیمائی نمودند. این تعداد به دستههای متعدد تقسیم و ضمن دادن شعار: «رهبر ما خمینی، نهضت ما حسینی. یک دل و یک صدا میدهیم این ندا، مرگ بر 66 مرگ بر این 66» دو دسته دیگر میگفتند: «شب تاریک ملت روز گردد، خمینی عاقبت پیروز گردد. این است شعار ملی خدا، قرآن، خمینی» در میدان سیسر اجتماع... پس از سخنرانی شیخ علی سالار جمعیت تظاهر کننده به میدان منوچهری و خیابان تهران، مشهد؛ خیابان نظامی؛ خیابان یغما و خیابان سعدی میدان شاه رفته و در این میدان یکی از مغازهها را که متعلق به شخصی به نام تجلی بوده و از موافقین نیز میباشد به آتش کشیده و در انتهای خیابان شاه ساعت 1250 متفرق شدند.»[55]
این تظاهرات در روز نهم دی از مسجد جامع آغاز گردید که به درگیری با نیروهای نظامی و انتظامی منجر شد[56] و تعدادی از تظاهرکنندگان که تعداد آنها را در بولتن ساواک «12 نفر» نوشتهاند، مجروح شدند.[57]
این تظاهرات در شب نیز ادامه یافت:
«از ساعت 2100 مورخ 9 / 10 / 57 تعدادی از اهالی سمنان و قسمتهای محلات میدان و خیابان شاه و محله شاه جو روی پشت بامهای خود رفته و با گفتن اله اکبر و لا اله الا اله سعی میکردند مردم را از خانه هایشان بیرون بکشند و این عمل با بلندگو انجام و تا ساعت 2300 ادامه داشت.»[58]
در ساعت 2 بعدازظهر روز دهم دی ماه اولین شهید انقلاب اسلامی به نام بهروز بهروزی که دانشآموزی 8 ساله و کلاس دوم ابتدائی بود در اثر تیراندازی مأمورین به شهادت رسید[59] و تشییع پیکر او در صبح روز یازدهم به تظاهراتی عظیم مبدل گشت.[60]
شهادت این کودکِ 8 ساله خونِ مردم و جوانان انقلابی و متعهد شهر را به گونهای جوش آورد که یک روز بعد از دفن پیکر مطهر او ساواک سمنان در بازتاب آن نوشت:
«اخیراً عده کثیری از اخلالگران با صورت برداری تعدادی از کارمندان این سازمان و چسباندن آن به دیوار و همچنین اعلام در بلندگوی مبنی بر اینکه چنانچه تا چند روز دیگر به ما نپیوندید ساواک را با خاک یکسان و شما را خواهیم کشت [کارمندان این سازمان را تهدید نمودهاند.]»[61]
این تهدید به میزانی جدی بود که در همین روز گزارش شد:
«طبق اطلاع واصله آقای عالمی در سر مزار و تکیه شاهجو به مردم اعلام نموده دست از تظاهرات و آتشزدن منازل مأمورین بردارند.»[62]
چند روز بعد نیز گزارش گردید:
«پس از کشته شدن بهروز بهروزی کودک هشت ساله، تعداد معدودی از مردم سمنان حدود ساعت 2100 شبها به پشت بام رفته تا حدود ساعت 1030 به دادن شعارهای مذهبی و ضد ملی میپردازند و به وسیله بلندگوهائی که در محل ش ا ه ج و[شاهجو] نصب گردیده اهالی را نسبت به مأمورین شهربانی و ساواک تحریک مینمایند.»[63]
و در روز هفدهم دی ماه که مصادف با روز کشفِ حجاب رضاخانی بود اولین تظاهرات مستقل زنان محجبه سمنان برگزار شد:
«روز جاری عدهای زن که تعداد آنها حدود 3000 نفر میشد و عموماً چادرهای مشکی به سر داشته با حمل شعارهای ضد ملی و عکسهائی از خمینی در خیابانهای شهر سمنان به صورت آرام به راه افتاده و به این صورت مخالفت خود را با روز 17 دی ابراز داشتند و این راهپیمائی در ساعت 1150 بدون هیچگونه اتفاق سوئی خاتمه یافت.»[64]
آخرین تیر ترکش رژیم شاهنشاهی نخست وزیری شاپور بختیار با صبغهی ملی گرائی بود که با مخالفت شدید مردم انقلابی در سراسر ایران مواجه گردید و تظاهرات گستردهی در واکنش به این انتصاب صورت گرفت. در این زمان امام خمینی (ره) تصمیم به بازگشت به ایران را داشت که رژیم پهلوی با بستنِ فرودگاههای کشور به روی ایشان از این اقدام ممانعت به عمل آورد. عکسالعمل مردم سمنان در قبال این اقدام دولت به شرح زیر ثبت شده است:
«در ساعت 1000 مورخه 5 / 11 / 57 عدهای بیش از 3000 نفر از بازاریان و سایر طبقات سمنان در مسجد جامع اجتماع نموده و نسبت به بستن فرودگاه مهرآباد اعتراضاتی نمودند و دولت دکتر شاپور بختیار را غیرقانونی اعلام داشته و سپس متفرق و اتفاق مهمی روی نداده است.»[65]
«از ساعت 8 صبح روز 7 / 11 / 57 عدهای حدود 5 هزار نفر در مسجد جامع اجتماع و پس از سخنرانی طلبهای به نام اسماعیلی ساعت 0900 اجتماع حاضر از مسجد بیرون آمده و پس از پیمودن خیابان شاه فلکه، سیسر، خیابان فردوسی، خیابان تهران مشهد، بلوار ارتشبد نصیری، محله زاغه خان[زاوغان] و محلات دیگر این تظاهرات در ساعت 1400 خاتمه و هیچگونه اتفاق سوئی رخ نداده است.»[66]
روز 12 بهمن ماه پس از روزهای سخت چشم انتظاری امام خمینی(ره) به وطن بازگشت و موج شادی در سراسر ایران پخش شد. این موج در سمنان به صورت تظاهراتی که جمعیت حاضر در آن در گزارشهای ساواک «حدود 12000 نفر» ثبت شد از مقابل مسجد شاه به حرکت درآمد و با شعارهائی چون «مرگ بر بختیار، نوکر بی اختیار. نه قانون اساسی، نه سازش سیاسی. تنها ره رهائی، جمهوری اسلامی» ادامه یافت. این حرکت که به آرامی در حال انجام بود در زمان عبور از مقابل شهربانی با تیراندازی نیروهای شهربانی مواجه گردید که بنا بر گزارش ساواک سمنان در جریان آن «یک نفر از اهالی سنگسر کشته و دو نفر مجروح » شدند. در رابطه با چگونگیِ این تیراندازی شایع شد:
«هنگامی که دستور تیراندازی داده میشود سربازان از تیراندازی خودداری و تیراندازی وسیله درجه داران پلیس و ارتش صورت میگیرد.»[67]
یک روز پس از این حادثه معلوم شد که یکی از مجروحین نیز به خیل شهدا پیوسته است. یکی از این دو شهید به نام محمود بلوری کودکی 9 ساله و دیگری به نام علی آقا همتیان نوجوانی 11 ساله بود که به همراه تعدادی از اهالی سنگسر برای شرکت در جشن بزرگ بازگشت امام خمینی(ره)، به سمنان آمده بودند.[68]
روز 22 بهمن ماه روز پیروزی انقلاب اسلامی بود و در این روز نیز سمنان شاهد حرکت انقلابی مردمی بود که درباره آن نوشته شد:
«در ساعت 1120 روز 22 / 11 / 57 در مسجد جامع داماد آقای عالمی ضمن بحث مسائل روز و دادن شعار به نفع پرسنل نیروی هوائی، اعلام داشته که ساعت 1430 روز جاری راه پیمائی خواهد بود. سپس جمعیت از مسجد خارج و پیرو گزارش قبل در مسیر بازار حرکت و در طول راه به تدریج جمعیت رو به فزونی نهاده و حدود هزار نفر رسیده و هم اکنون در مسیر خیابان یغما به طرف سعدی در حرکت میباشند.»[69]
و بدین سان انقلاب اسلامی ایران با رهبری بینظیر امام خمینی(ره) و مجاهدت علمای آگاه و تقدیم شهدای گرانقدر و زحمات طاقت فرسای مردم مسلمان و مبارز به پیروزی رسید و امانتی بزرگ بر دوش نسلهایی که در پی خواهند آمد، قرار داد.
پینوشتها:
[1]. صحیفه امام خمینی(ره)، جلد 3، ص 483.
[2]. سند شماره: 5277 / 14ﻫ- 3 / 8 / 57، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان سمنان، جلد چهارم، مرکز بررسی اسناد تاریخی.
[3]. سند شماره: 7366 / 14ﻫ- 10 / 10 / 57، همان.
[4]. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک . استان سمنان . جلد سوم . سند مورخه 29 / 7 / 57.
[5]. سند مورخه 1 / 7 / 1357، همان.
[6]. سند شماره: 5313 / 14ﻫ- 5 / 8 / 57، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان سمنان، جلد چهارم، مرکز بررسی اسناد تاریخی.
[7]. سند شماره: 5336 / 14ﻫ- 5 / 8 / 57، همان.
[8]. سند شماره: 5734 / 14ﻫ- 18 / 8 / 57، همان.
[9]. سند شماره: 5587 / 14ﻫ- 13 / 8 / 57، همان.
[10]. گزارش مورخه 5 / 8 / 57، همان
[11]. سند شماره: 5430 / 14ﻫ- 6 / 8 / 57، همان.
[12]. سند شماره: 209- 6 / 8 / 57، همان. این مراسم به مناسبت هفتیمن روز شهدای حوادث همدان در مسجد جامع شهر سمنان برپا شده بود و بعد از اتمام مجلس تظاهراتی صورت گرفت که منجر به شکستنِ: «چند جام از شیشههای ساختمان اداره بهداری و بهزیستی سینما کاپری و شعبه بانک ملی» شد. گزارش مورخه 6 / 8 / 57، همان.
[13]. سند شماره: 5680 / 14ﻫ- 15 / 8 / 57، همان.
[14]. بولتن مورخه 17 / 8 / 57، همان.
[15]. سند شماره: 5702 / 14ﻫ- 18 / 8 / 57، همان
[16]. سند شماره: 6066 / 14ﻫ- 27 / 8 / 57، همان.
[17]. سند شماره: 5771 / 14ﻫ- 20 / 8 / 57، همان.
[18]. سند شماره: 5950 / 14ﻫ- 25 / 8 / 57، همان.
[19]. سند شماره: 5847 / 14ﻫ- 23 / 8 / 57، همان.
[20]. سند شماره: 6253 / 14ﻫ- 4 / 9 / 57، همان.
[21]. سند شماره: 21 / 2 / 28 / 201- 7 / 9 / 1357، همان.
[22]. سند شماره: 5958 / 14ﻫ- 25 / 8 / 57، همان
[23]. سند شماره: 6414 / 14ﻫ- 9 / 9 / 57، همان.
[24]. سند شماره: 6088 / 14ﻫ- 27 / 8 / 57، همان.
[25]. سند شماره: 449 / 311- 29 / 8 / 57، همان.
[26]. سند شماره: 6447 / 14ﻫ- 11 / 9 / 57، همان.
[27]. سند شماره: 6434 / 14ﻫ- 11 / 9 / 57. آیتالله عالمی در تاریخ 28 آبان از سفر حج بازگشت و فعالیتهای خود را با شدت و حدّت بیشتری آغاز نمود. سند شماره: 6175 / 14ﻫ- 2 / 9 / 57. ایشان در روز بازگشت از سفر در جمع کسانی که برای دیدار وی به منزلش رفته بودند با رئیس شهربانی تماس گرفت و با شهامت گفت: «به طوری که به من خبر دادهاند توسط مأمورین شما شعارهای رکیکی برعلیه خمینی روی دیوارهای شهر نوشته شده دستور میدهید پاک کنند یا دستور بدهم تمام شهر را پر از شعار کنند.» سند شماره: 6533 / 14ﻫ- 11 / 9 / 57، همان.
[28]. سند شماره: 259 / 21 / 57- 6 / 9 / 57، همان.
[29]. سند شماره: 6326 / 14ﻫ- 5 / 9 / 57، همان.
[30]. سند شماره: 13 / 81 / 510- 8 / 9 / 1357، همان.
[31]. سند شماره: 6392 / 14ﻫ- 7 / 9 / 57، همان.
[32]. سند شماره: 6415 / 14ﻫ- 9 / 9 / 57، همان.
[33]. سند شماره: 6707 / 14ﻫ- 18 / 9 / 57، همان.
[34]. سند شماره: 81 / 21 / 57- 8 / 9 / 1357، همان.
[35]. سند شماره: 6522 / 14ﻫ- 11 / 9 / 57، همان.
[36]. سند شماره: 2285 / 14ﻫ-12 / 9 / 57، همان.
[37]. سند شماره: 6690 / 14ﻫ- 18 / 9 / 57، همان.
[38]. سند شماره: 6623 / 14 / ه- 16 / 9 / 57، همان.
[39]. سند شماره: 6634 / 14ﻫ- 17 / 9 / 57، همان.
[40]. سند شماره: 6685 / 14ﻫ- 18 / 9 / 57، همان.
[41]. سند شماره: 6714 / 14ﻫ- 18 / 9 / 57، همان.
[42]. سند شماره: 6779 / 14ﻫ- 18 / 9 / 57، همان.
[43]. سند شماره: 533 / 1 / 57- 19 / 9 / 1357، همان.
[44]. سند شماره: 6923 / 14ﻫ- 25 / 9 / 57، همان.
[45]. سند شماره: 6816 / 14ﻫ- 19 / 9 / 57، همان.
[46]. سند شماره: 6817 / 14ﻫ- 19 / 9 / 57، همان.
[47]. سند شماره: 6818 / 14ﻫ- 20 / 9 / 57، همان.
[48]. سند شماره: 6819 / 14ﻫ- 20 / 9 / 57، همان.
[49]. سند بولتن نوبهای شماره 18، همان.
[50]. سند بولتن نوبهای شماره 19، همان.
[51]. سند شماره: 7157 / 14ﻫ- 2 / 10 / 57، همان.
[52]. سند شماره: 70 / 12 / 57- 2 / 10 / 57 و سند شماره: 7099 / 14ﻫ- 2 / 10 / 57، همان.
[53]. سند شماره: 7130 / 14ﻫ- 2 / 10 / 57، همان.
[54]. سند شماره: 7299 / 14ﻫ- 7 / 10 / 57، همان.
[55]. سند شماره: 7301 / 14ﻫ- 8 / 10 / 57، همان.
[56]. سند شماره: 7357 / 14ﻫ- 9 / 10 / 57، همان.
[57]. سند بولتن ساواک . [9 / 10 / 57]، همان.
[58]. سند شماره: 7362 / 14ﻫ- 10 / 10 / 57، همان.
[59]. سند شماره: 7366 / 14ﻫ- 10 / 10 / 57، همان.
[60]. سند شماره: 7372 / 14ﻫ- 11 / 10 / 57، همان.
[61]. سند شماره: 4378 / ج- 12 / 10 / 57، همان.
[62]. سند شماره: 491- 12 / 10 / 57، همان.
[63]. سند شماره: 7403 / 14ﻫ- 16 / 10 / 57، همان.
[64]. سند شماره: 8010 / 14ﻫ- 13 / 11 / 57، همان.
[65]. سند شماره: 8006 / 14ﻫ- 6 / 11 / 57، همان.
[66]. سند شماره: 8008 / 14ﻫ- 8 / 11 / 57، همان.
[67]. سند شماره: 8010 / 14ﻫ- 13 / 11 / 57، همان.
[68]. سند شماره: 8011 / 14ﻫ- 15 / 11 / 57، همان. بولتن خبرگزاری پارس درباره مراسم تشییع پیکر مطهر این شهدا نوشت: « در تاریخ 14 / 11 / 57 دو نوجوان سنگسری در برابر شهربانی سمنان به شهادت رسیدند. مردم سنگسر جنازههای این دو شهید را در یکی از امامزادههای این منطقه به خاک سپردند. در مراسم تشییع جنازه این دو نوجوان 11 و 14 ساله که از سمنان تا سنگسر به مسافت 25 کیلومتر با حضور روحانیون و 50 هزار نفر از طبقات مختلف مردم انجام گردید تظاهر کنندگان اقدامات مأموران انتظامی مزدور را محکوم کردند و خواستار آزادی سربازی شدند که در اثر خودداری از تیراندازی به سوی تظاهرکنندگان به وسیله مأموران شهربانی مجروح و بازداشت شده است. این عده همچنین مصمم شدند تا آزادی سرباز در یکی از مساجد سمنان تحصن اختیار کنند.»
[69]. سند شماره: 629- 22 / 11 / 57، همان.
شهید سیدحسن شاهچراغی
حجتالاسلام سید محمد شاهچراغی
حجتالاسلام سیدعلی شاهچراغی
حجتالاسلام محمد باقر عبدوس
راهپیمایی بزرگ مردم گرمسار در اعتراض به جلوگیری از ورود امام توسط بختیار اواخر دی 57
راهپیمایی های مردم سمنان سال 1357
روز ورود امام خمینی به ایران
زنان انقلابی سمنان در حال راهپیمائی علیه رژیم پهلوی
زنان انقلابی سمنان در حال راهپیمائی علیه رژیم پهلوی
زنان انقلابی سمنان در حال راهپیمائی علیه رژیم پهلوی
راهپیمایی بزرگ مردم گرمسار در اعتراض به جلوگیری از ورود امام توسط بختیار اواخر دی 57
سفر مردم سمنان برای دیدار با امام خمینی(ره) در سال 57
شادمانی مردم از ورود امام خمینی به میهن
مراسم تشییع پیکر شهدای انقلاب
نماز برای خدا و قیام برای خدا
نماز برای خدا و قیام برای خدا
تعداد مشاهده: 10429