امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) فرمودند: خدای بیامرزد آن بنده‌ای را که بیندیشد و عبرت گیرد، و پشت کردن‌ها و روی‌آوری آنچه حاضر است را با دیده اعتبار(پند و اندرز) بنگرد. بحارالانوار، جلد 70، صفحه 119، به نقل از آثارالصادقین، آیت‌الله احسان‌بخش.***

تاریخ و آنچه که به ملت‌ها می‌گذرد، این باید عبرت باشد برای مردم. از جمله تاریخ عصر حاضر... امام خمینی(قدس سره)، صحیفه امام، ج 8، ص 348.

 

 

مقالات بدون درج سند

برخی از طرح‌ها و کاریکاتورهای مردمی در انقلاب اسلامی ایران(21)

دولت جعفر شریف‌امامی و فریب آشتی ملی در سال 1357


تاریخ انتشار: 24 خرداد 1401

جعفر شریف‌امامی، نخست وزیر

سردرگمی رژیم پهلوی در رویارویی با حوادث گسترده  و پر شتاب انقلاب اسلامی در سال 57 موجب شد که در طول 11 ماه چهار دولت عوض شده و پس از نخست وزیری جمشید آموزگار(۱۶ مرداد ۱۳۵۶ تا ۵  شهریور 1357)، جعفر شریف‌امامی(۵ شهریور ۱۳۵۷ تا ۱۴ آبان ۱۳۵۷)، ارتشبد غلامرضا ازهاری(۱۵ آبان ۱۳۵۷ تا ۱۱ دی 1357) و شاپور بختیار(۱۴ دی ۱۳۵۷ تا ۲۲ بهمن 1357) به صدرات برسند.

سه سند و کاریکاتور زیر مربوط به شریف‌امامی و کابینه اوست که در شهریور و مهر ماه 57 در قالب شعر و کاریکاتور زبان به هجو شریف‌امامی و روشنگری مردم در باره وی گشوده‌اند. بی‌مناسبت نیست قبل از مطالعه سندها توضیحی کوتاه از زندگی و سوابق شریف‌امامی بدانیم.

جعفر شریف امامی، فرزند محمدحسین نظام‌الاسلام در 27 خرداد 1291 ﻫ.ش در تهران متولد شد. وی تحصیلات متوسطه را در تهران به پایان رسانید و براى ادامه‌ی تحصیل به سوئد و آلمان رفت و در این کشور آخرین مدرک تحصیلى خود را در رشته‌ی برق کسب کرد. او در ایران، در راه‌آهن دولتى شاغل بود و به معاونت این سازمان رسید. در سال 1324 مدیرعاملى بنگاه آبیارى، در تیر و اسفند 1329 در دولت رزم‌آرا، وزارت راه و در دولت سپهبد فضل‌الله‌ زاهدى مدیریت عامل سازمان برنامه را به دست گرفت و در سال 1333 به سناتورى تهران انتخاب شد. شریف‌امامى در دولت دکتر منوچهر اقبال وزیر صنایع و معادن شد و در شهریور 1339 به نخست‌وزیرى رسید. دولت مستعجل شریف‌امامى ثمره‌ی یک دوره تنش‌هاى جدى در روابط ایران و آمریکا بود. تشدید فعالیت جناح‌هاى وابسته به «حزب دموکرات» آمریکا در ایران به اعتصاب معلمین و کشته شدن دکتر ابوالحسن خانعلى و سرانجام سقوط دولت شریف‌امامى در اردیبهشت 1340 انجامید. او در 14 مهر 1342 مقام ریاست مجلس سنا را به دست گرفت و تا آستانه‌ی انقلاب اسلامى ایران، به مدت 15 سال، در این سمت بود.

با آغاز امواج انقلاب اسلامى ایران، محمدرضا پهلوى در یکى از واپسین تلاش‌هاى خود به فراماسونرى و استاد اعظم آن، جعفر شریف‌امامى متوسل شد و وى را در نقش دیرینش، به عنوان محور تفاهم و آشتى به صدارت رسانید. برخلاف تصور شاه، هر چند شریف‌امامى طى دوران «شیخوخیت» خود، به عنوان سمبل «آشتى» و «تفاهم» کانون‌هاى قدرت بیگانه وجهه‌اى اندوخته بود و لذا مى‌توانست نمادى از «آشتى بین‌المللى» به شمار رود، ولى او هیچ‌گاه نتوانست در سطح مردم به عنوان یک چهره‌ی «وجیه‌الملّه» مطرح شود. جعفر شریف‌امامى در تاریخ 14 / 8 / 1357 از صدارت استعفا داد و جاى خود را به دولت نظامى ارتشبد غلامرضا ازهارى سپرد.

شریف‌امامی ثروت زیادى در دوران حیات خویش اندوخت. احمد شیبانى ـ از نزدیکانش ـ به فردوست اطلاع داده است که هنگام خروج از ایران زمان انقلاب، 17 میلیون دلار به حساب خود در خارج واریز کرده بود. شریف امامى از مهره‌هاى واسط و محلل به شمار مى‌رفت که در شرایط بحرانى از او استفاده می‌شد. یک بار پس از حسین علاء و قبل از علی امینى در سال 1339 و بار دیگر در اواخر عمر رژیم در سال 57 به سمت نخست وزیرى رسید که نهایتاً با وقوع حادثه‌ی خونین و وحشتناک 17 شهریور در زمان صدارت وى، او نیز از صحنه کنار رفت.

وى از دوران جوانى عضو تشکیلات ماسونى بود و در تشکیلات ماسونى، به استاد اعظمى رسید و از چهره‌هاى وابسته به سیاست انگلیس و غرب بود. او به انگلیس پناهنده شد و در سال 1378 در آمریکا درگذشت.[1]

در سند اول کاریکاتوری از سه تن از وزرای کابینه شریف‌امامی به چشم می‌خورد که هر سه نفر سابقه فعالیت چپ‌گرایانه و کمونیستی در حزب توده خائن را داشتند و سپس به خدمت کامل رژیم پهلوی در آمدند. این سه نفر عبارت بودند از: منوچهر آزمون وزیر مشاور در امور اجرایی، هوشنگ نهاوندی وزیر علوم و آموزش عالی و محمد باهری وزیر دادگستری.

در زیرِ کاریکاتور، چهار بیت شعر در همین رابطه سروده و نوشته شده است. ساواک از این کاریکاتور به عنوان نشریه نام می‌برد که با تصویری از خروس که بانگ الله اکبر سر داده مشخص است. همین نشانه یعنی خروسی با بانگ الله اکبر در دو سند دیگر نیز مورد اشاره قرار گرفته است. در دو سند دیگر نیز دو قطعه شعر وجود دارد که در زمان خود جالب و قابل توجه است.[2]

*****

بانگ خروس»»» الله اکبر

منوچ اُف، هوشی‌اُف، مَمَد‌اُف

توده‌ای‌های وطن فروش و تجزیه‌طلبان دیروز، وزرای امروزند!

 

مُزد خائن

اى جوان تا به کى از مشکل خود بى‌خبرى           گوش کن پند مرا تا رهى از دربدرى

توده‌اى باش و خیانت کن و آنگه توبه                  تا از این سفره گسترده نصیبى ببرى

این بزرگان که تو بینى همه خائن بودند                 چون وفادارى پاینده ندارد ثمرى

مزد خائن به وطن پست وزارت باشد             این مقامى است که دادند به هر بى‌پدرى[3]

 

*****

به: تیمسار ریاست سازمان اطلاعات و امنیت کشور          شماره: 31-1636-02-205-430

از: اداره دوم- 230 د                                                                  تاریخ:  ... / 6 / 1357

 

برابر خبر واصله

بدینوسیله یک برگ فتوکپی نشریه مضره بانگ خروس که توسط شخص ناشناسی به آدرس یکی از استادان دانشگاه تهران پست شده بود، جهت بهره‌برداری به پیوست تقدیم می‌گردد.

ارزیابی خبر: صحت دارد

129317 موضوعی- بایگانی شود.[4]

 

*****

اللّه اکبر

 بانگ خروس

[عکس هوشنگ نهاوندی]

در رأس علوم وطن این بی‌پدر آمد

 

هر نقش خیالی که مرا در نظر آمد                     دیدم همه از حکم قضا و قدر آمد

کابینه جعفر، که شریف است و امام است           اندرنظر خلق بشکل دگر آمد

آشفته مکن زلف در این عصر که دنیا               بر وفق مراد کچل و میل گَر آمد

هر بی سروپا تکیه به مسند زد و چون رفت           بر مسند او بی سروپایی بَتَر آمد

بنگر که نهاوندی خائن به وزارت                      در رأس علوم وطن این بی‌پدر آمد

در عصر فضا نیست نظیرش به خیانت                در دهر مپندار چنین حیله‌گر آمد

کابینه شریف است اگر، از چه طریقی؟               این بی‌شرف پَست به کابینه درآمد

یک عمر خیانت به وطن کرد و جوانان               پاریس گواه است کزین عهده برآمد

یک چند در آبادی و مسکن به وزارت                ویرانگر کاشانه هر کارگر آمد

باز آمد و دانشگهیان را به خطا خواند                تا وضع دگرگون شد و اوضاع سر آمد

شد موجب کشتار جوانان و ازین کار                 بر هر دل از او ناله و داغ جگر آمد

در حزب چو شد مصدر هر کار سیاسی              در حزب چنان دید که گندش بدرآمد

این خائن بدنام و چنین پست وزارت                  بر مصدر علم وطن این کُرّه‌خر آمد

جعفر، به خداوند قسم علم و معارف                 زین رو به مکاره به دام خطر آمد

قحط است مگر عالم و انسان وطن‌دوست            کاین فاسد مزدور و کَلِ[=کچل] بی‌هنر آمد

 

شماره پرونده جعفر شریف امامی درج شود.

66149 سوم[5]

 

*****

از: 20 ه‍ 11                                                    شماره: 14821 / 20 ه‍ 11

به: 311                                                                    تاریخ: 13 / 7 / 57

 

موضوع: احمد لنکرانی پیرو: 14797 / 20 ه 11 ـ 12 / 7 / 57

شخص ناشناسی با نامبرده بالا تماس گرفته اظهار می‌دارد که: چیزی برایم رسیده بود اگر بخواهید برایت بخوانم. لنکرانی پاسخ می‌دهد که: بخوان. در این موقع ناشناس می‌گوید کاریکاتوری هست یک خروس بالای آن است نوشته بانگ خروس از دهنش آمده اللّه و اکبر جمعیت پشت هست. کارتر تلفن دستش است و شاه هم تلفن دستش دارند با همدیگر صحبت می‌کنند نوشته کارتر با شاهنشاه تماس تلفنی گرفت جلو دهن کارتر نوشته: بگو بکشند. کاخ سفید طی اعلامیه‌ای که حمایت از موقعیت شاهنشاه را حکایت می‌کنم[می‌کند] گفت کارتر با شاهنشاه تماس گرفته وضع کنونی ایران را که در آن تظاهرات ضد دولتی به رهبری افراطی‌ها جریان داشت به ادعای دست کم 95 نفر کشته برجا گذارده است، مورد بحث قرار داده است. خبرگزاری فرانسه گزارش داد: کاخ سفید، واشنگتن رسماً اعلام کرد که جیمی کارتر رئیس جمهوری آمریکا بامداد یکشنبه تلفنی با شاهنشاه ایران در مورد اوضاع این کشور گفتگو و پشتیبانی از رژیم تهران را تأیید کرده است و سپس ناشناس اضافه نمود: بعد از مطالب بالا زیر آن هفت و هشت قطعه شده است و آن را به شرح زیر قرائت نمود.

پادشاها عیان بگو بکشند                             پشت سر چیست؟ روبرو بگو بکشند

همه تبلیغ و خیمه‌شب‌بازی است                             این حقوق بشر. بگو بکشند

هر کجا خلق گرد هم بودند                         جمله را وقت گفتگو بکشند

گر کسی خواست گر کِشد هورا                     تا برادر زین (کلمه شبیه آن) هو بکشند

پدر و مادر و زن و فرزند                            عمه و خاله و عمو بکشند

هر فرد هر چه بر زبان آورد                          ناله را زود در گلو بکشند

گر عوام است یا که آخوند است                     هر دو را موقع وضو بکشند

کشتن صدهزار کافی نیست                           صد هزاران هزار بگو بکشند

اینکه کشتن نشد بگو فرمان                         تا شود خون روان به جو بکشند

نفت از ما و سلطنت از تو                            هر وطن‌خواه را بگو بکشند

پس از اینکه ناشناس مطالب فوق را برای احمد لنکرانی قرائت نمود. سپس آدرس او را از وی گرفت تا این کاریکاتور را برایش ارسال بدارد و بعداً از همدیگر خداحافظی نمودند. ناشناس هنگام خداحافظی با مسخرگی گفت که: من با فرمانداری نظامی سابق صحبت کردم گفتم به مسافرت می‌روم تلفن دادم که اگر لازم شد از هشت تا 11 هستم.

نظریه شنبه: مراتب صحت دارد.

نظریه یکشنبه: احمد لنکرانی یکی از فعالین سابق حزب منحله توده بوده است. ضمناً با توجه به اینکه اطلاعاتی رسیده که نامبرده به اتفاق چند نفر از دوستان نشریات مضره را در [ناخوانا] ایران تکثیر می‌نماید به احتمال کاریکاتور مذکور را جهت تکثیر و توزیع از ناشناس گرفته است. حجت

نظریه سه شنبه: نظریه یکشنبه مورد تأیید است.روشن

نظریه چهارشنبه: نظریه سه‌شنبه تأیید می‌گردد. ترجمان[6]

 

 

پی‌نوشت‌ها:


[1] . رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، جعفر شریف امامی، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1385.

[2] . طرح‌ها و کاریکاتورهای مردمی به روایت اسناد ساواک، مرکز بررسی اسناد تاریخی، چاپ اول، سال 1387، ص 63 و 64. شرح سند در کتاب مذکور حذف و به جای آن شرح فوق جایگزین شد.

[3] . همان.

[4] . همان، بخش ضمائم.

[5] . رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، جعفر شریف‌امامی، همان، ص 544.

[6] . بدون شرح به روایت اسناد ساواک، مرکز بررسی اسناد تاریخی، چاپ اول، سال 1387، ج 1، ص 447 و 448.



محمد معتضد باهری، وزیر دادگستری


منوچهر آزمون، وزیر مشاور در امور اجرائی


هوشنگ نهاوندی وزیر علوم و آموزش عالی


 

تعداد مشاهده: 5512

تقویم تاریخ

کانال‌های اطلاع‌رسانی در پیام‌رسان‌ها

       
@historydocuments
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.