تلاش رژیم پهلوی و کمک همه جانبه برای استحکام صهیونیسم و حکومت غاصب اسرائیل
تاریخ انتشار: 22 مهر 1400
با تشکیل رژیم صهیونیستی در سال 1948 م / 1327 ش ایران با وجود مخالفت اولیه و رأی منفی به عضویت آن کشور در سازمان ملل، در سال 1950 م / 1329 ش آن رژیم را به صورت «دو فاکتو»(غیر رسمی) شناسایی کرد. در دورهی نخست وزیری دکتر محمد مصدق، روابط ایران و رژیم صهیونیستی قطع شد، اما پس از کودتای 28 مرداد 1332 ش / 1953 م از سالهای 1954 تا 1973 م / 1333 تا 1352 ش میان محمدرضا شاه و رژیم صهیونیستی روابط دوستانهای شکل گرفت. کودتای سال 1332 ش بر نفوذ آمریکا در ایران افزود، چندان که محمدرضا شاه بقای خود را مدیون آمریکاییها میدانست بنابر این او در هماهنگی با اولویتهای سیاست خارجی ایالات متحده، روابط خود را با رژیم صهیونیستی گسترش داد. به سبب نفوذ گستردهی آمریکا، ایران در دههی 1970 م در منطقهی خلیج فارس اهرم آمریکا برای ایجاد ثبات در منطقه بود. بدین سبب، روابط ایران و رژیم صهیونیستی نیز که امنیت منطقهی خلیج فارس و خاورمیانه را بر پایهی منافع اروپا و امریکا تضمین میکرد، در ابعاد گوناگون ادامه یافت.[1]
کمکهای سیاسی، امنیتی، اطلاعاتی، اقتصادی و تبلیغی رژیم پهلوی به سود رژیم جعلی و غاصب اسرائیل از این هماهنگی شکل گرفت و تا پیروزی انقلاب اسلامی استمرار یافت. در اسناد ساواک برخی از این ارتباطها انعکاس یافته است و برخی را با تفحص و کنار هم چیدن اسناد و اطلاعات میتوان به دست آورد. ایجاد و هماهنگی این ارتباطها به صورت سری و پنهانی و بدون باقی گذاردن سند مستقیم بوده بنابر این کشف و تبیین تنها از تحقیق در اسناد و تحلیل و تطابق آنها حاصل میشود.
رژیم شاه به دلیل این که فاقد سفارت رسمی با اسرائیل بود و از طرفی برای حفظ ظاهر در داخل کشور، بین همسایگان و منطقه خاورمیانه ناگزیر از پنهانکاری بود، این ارتباط را از طریق افراد، تشکیلات، سازمانها، شرکتها و افراد وابسته به بیگانگان عملی میساخت. تشکیلات بهائیت، فراماسونری و لژهای آن، کلوپ و باشگاههای لاینز و روتاری، ساواک، سازمان کوک و گروههای صهیونیستی فعال در آن دوره در پوشش انجمن کلیمیان ایران مسئول این روابط بودند.
در اسناد زیر ارتباط سپهبد حاجعلی کیا رئیس سازمان کوک با برخی از کارگزاران رژیم اشغالگر و تلاش او برای ورود یهودیان عراقی به ایران و اعزام و مهاجرت آنها از طریق ایران به فلسطین اشغالی، افشا و آشکار شده است. البته همانگونه که ملاحظه خواهید کرد، به صورت صوری دستور رسیدگی داده میشود ولی ناگفته پیداست، در رژیمی که از فرق سر تا نوک پا وابسته به بیگانگان است، دستور پیگیری سرانجامی جز بایگانی گزارشها و اخبار در بایگانی ندارد، لذا هیچ ردی از نتیجه رسیدگی در پرونده مربوطه دیده نمیشود.
«... پس از بازگشتِ سپهبد حاجعلی کیا (مؤسس سازمان کوک) از سوئد به ایران در سال 1322 و قرار گرفتن در جایگاه ریاست مرزبانی کشور ارتباط حاجعلی کیا با اسرائیل در زمان نخستوزیری دکتر محمد مصدق علنی شد و این در حالی بود که در هسته مرکزیِ سازمان کوک که به ریاست محمدرضا پهلوی شکل گرفت یکی از اعضایِ اصلی به نام «موسی طوب» اسرائیلی بود. در زمان تشکیلِ دولت جعلی اسرائیل یکی از اتفاقات مهم انتقالِ یهودیان به سرزمینهای اشغالی بود که با سازماندهی خاصی صورت گرفت. در زمان این اتفاق ایران یکی از کشورهایی بود که در اجرای این امر تسهیلاتی ایجاد کرده بود. در این موقع حاجعلی کیا که به درجه سرتیپی رسیده بود ریاست مرزبانی کشور را به عهده داشت و بدیهی بود که بخش اصلی این تسهیلات در مناطق مرزی صورت میگرفت. در گزارشی که در این خصوص تنظیم گردیده آمده است:
تاکنون تعداد 30000 نفر از کلیمیهای عراق عرب به طور قاچاق یا (فورمالیته) به عنوان پناهنده وارد ایران گردیدند و برای هر نفر از آنها نماینده انجمن کلیمیها در تهران طبق قرارداد مخصوص و محرمانه که مابین تیمسار کیا رئیس مرزبانی کل یا به عبارت دیگر (رئیس دزدبانی) و معاون او سرهنگ حماسی و رئیس دفتر او سرهنگ محمدزاده [بسته شده] مبلغ 1500 ریال پرداخت میشود و این در صورتی است که در ظرف چهل [و] هشت ساعت از تهران خارج شود برود فلسطین. اما موضوع مهمتر این است که تا این اندازه هم اکتفا ننموده برای پولدارهای آنها که نخواهند بروند فلسطین به عنوان حقالسکوت از هر نفر 20000 الی 100000 ریال رشوه گرفته میشود. برای تصدیق عرایض اینجانبان تقاضا داریم رسیدگی به کاخهای تیمسار معظم رئیس اداره مرزبانی در باغ صبا خیابان شمیران و پولهایی که در بانکها [ی] داخل و خارج دارند بشود. و محل اجتماع لیدرهای کلیمی به محلهای مزبور مراجعه شود. کافه قنادی نادری خیابان نادری، کافه قنادی شمیران روبروی سفارت انگلیس و مهمانخانه نوین لالهزار نو. حال به این اندازه اکتفا نموده و منتظر اقدامات آن جناب هستیم.
یکی از امضاهای ذیلِ این نامه به نام پرویز خوانساری یکی از رجال سیاسی وزارت خارجه بود که با حاجعلی کیا نیز دوستی صمیمانه داشت و در این زمان بنا بر تحقیق رکن دوم ارتش در لندن بود که به همین دلیل امضاهای ذیل گزارش «جعلی» تشخیص داده شد و پیگیری موضوع از دستور کار خارج گردید.
در عملیاتِ انتقالِ یهودیان به سرزمینهای اشغالی نزدیک به 30000 نفر آنان از راه ایران به اسرائیل رفتند که یک سوم آنان پناهندگان عراقی و مابقی از افغانستان و کردستان ایران و ناحیه دریای خزر و برخی نیز از تهران بودند. در این جریان ایران نقش محوری داشت که به وسیله دفتر آژانس یهود موسوم به «سوخونت» که در خیابان سوم اسفند تهران (سرهنگ سخائی فعلی) قرار داشت این عملیات سازماندهی میگردید.
گزارش سوءاستفادههای سرتیپ کیا در این اقدام به او داده شد و وی پاسخ داد:
«شرحی با امضاهای جعلی مبنی بر سوءاستفاده بنده و رفقای بنده از پناهندگان کلیمی تهیه و جهت مشوب نمودن اذهان مقامات عالیه میفرستند گو اینکه پنهان کردن اسم و آدرس حقیقی تهیهکننده اینگونه نامهها دلیل بر تحریکات و اغراض شخصی است ولی چون در خصوص کلیمیان به خصوص ممکن است اینگونه گزارشات ظاهر فریبنده داشته باشد استدعا دارم هر شخصی را که فوقالعاده طرف اعتماد آن ریاست معظم میباشد مأمور فرمایند رسیدگی کامل شود چون اگر رسیدگی نشده و موضوع کاملاً بر اولیای امور روشن نگردد ممکن است رفته رفته افسران با ایمان و با علاقه امور مرزبانی دلسرد و نتوانند آن طوری که لازم است این خدمات صادقانه را ادامه دهند.»
در ذیل این نامه خطاب به سرتیپ امینی برادرِ نخستوزیر نوشته شد:
«در این خصوص باید کمیسیونی تعیین شود و نماینده بازرسی کل هم شرکت کند و دقیقاً به این اتهامات رسیدگی و نتیجه گزارش شود. صورت کارمندان کمیسیون را به نظر اینجانب برسانید.»
در جریان این رسیدگی نیز پاسخ قبلی تکرار شد:
«رکن دوم بر اثر رسیدگیهای معموله چنین نتیجه گرفته که امضای کاغذ امضاء شده را جعل کردهاند. کما اینکه پرویز خوانساری مدتی است در لندن است و کلیه امضاها با یک جوهر و به خط یک نفر میباشد.»
در راستایِ همین خدمات و ارتباطات بود که یکی از مرتبطین اصلی او در این دوران «مئیر عزری» نماینده رژیم اشغالگر قدس در ایران بود که سپهبد کیا را «سرور ارجمند» خطاب مینمود:
«امیدوارم در برنامههای خود موفق شده و در راه خدمت به شاهنشاه و میهن توفیق کامل نصیب شده باشد. به طوری که پنج روز پیش تلگرافاً اطلاع داشتم برنامههایی در آمریکا تهیه شده است که طی مدت اقامت حضرت اجل عملی خواهد شد. در این برنامهها میهمانیها و ملاقاتها و مذاکرات و تماسهایی پیش بینی شده و اظهار تمایل شده که وابسته نظامی ایران در آنجا با وابسته ما در تماس بوده که برنامههای خود و آنها را تطبیق نماید. امیدوارم در این مورد موفقیت کامل نصیب گردد.
البته چنانچه در آنجا موضوعی به نظرتان رسیدکه چاکر باید از طریق خودم انجام دهم به وسیله تیمسار حماسی امر میفرمایید و انجام خواهد شد. فریدون خان [کیا] هم امروز صبح بناست وارد تهران شوند. کارهای ما پس از تشریف بردن حضرت اجل همان طور مانده است و پیرو تلگراف دوم امیدوارم همان طور که مرقوم فرمودهاید پس از بازگشت آقای [غلامعباس] آرام عملی شود. بنده طبق دستور حضرت اجل با آنها تماس خواهم داشت. از خداوند سعادت و موفقیت و توفیق کامل حضرت اجل را همواره مسئلت مینمایم.»
در این موقعیت ارتباط تشکیلاتی و آموزشی سپهبد کیا با سازمان جاسوسی اسرائیل نیز یکی دیگر از فعالیتهای ایشان بود:
«لطفاً تشکرات مرا به خاطر ابراز لطفی که در 2 پرونده آموزشی [که] جهت تأیید به حضورتان تقدیم شد بپذیرید. همانطور که خواسته شده است در ذیل من نظر و ارزیابی خود را درباره 2 افسر مربوطه اعلام میکنم:
هر دو افسر باهوش و علاقهمند میباشند. آنها با علاقهمندی تمام کلیه مراحل آموزشی خود را پشت سر گذاشتند. دستهای آنها حساسیت کافی و استعداد برای کارهای دقیقی دارند. همان طور که حضوری توضیح دادم و پرونده این دو افسر در مورد نحوه فعالیت ایشان مدارک را در خود دارد.
سرگرد (یا سرهنگ 2) معصومی. ایشان یک افسر باهوش و با کیفیت عالی است. او علاقه زیادی برای یادگیری چیزهایی که نمیداند از خود نشان داد و همچنین میل وافری برای امور تخصصی یک افسر اطلاعاتی داشت. به نظر میرسد که او تجربهای در امور اطلاعاتی نداشت و بنابر این در اولین ماههای خدمت در بغداد به راهنماییهای مکرر نیاز خواهد داشت و با توجه به خصوصیات مثبت وی به نظر میرسد که منطقی است ایشان در وظایف محوله موفق گردند.
سرگرد (یا سرهنگ 2) سلطانی. این افسر یک افسر اطلاعاتی واقعی است. او اطلاعات کافی و استعداد غریزی لازم را برای امور اطلاعاتی داراست. او پر از انرژی با هوش و با استعداد کافی برای ریشهیابی مسائل و متکی به نفس در یافتن راهحل مسائل میباشد و از آنجا که پاکستان از نظر اقدامات «بخش ویژه» منطقهای با محدودیت میباشد توصیه میکنم که او در عمان یا بیروت منصوب گردد و در صورتی که ارتباط با سوریه باقی بماند باید او را به مصر فرستاد.
امید است با توجه به آمادگی و استعداد این افسران و آموزشی که توسط «بخش ویژه» به آنها داده شده است، آنچه را که از آنها خواسته شود به انجام رسانند. اضافه میکنم که آموزشهایی که افسران نامبرده دیدهاند به طور معمول مدت بیشتری را میگرفت لیکن با استعداد و پشتکاری که افسران داشتند از مدت زمان معمول کمتر زمان گرفتند.
دوستدار شما. ج. نیمرودی»
این ارتباط به میزانی صمیمی بود که به برقراری ارتباط خانوادگی نیز منجر گردید:
«در بازگشت به اسرائیل تشکرات قلبی خود را به خاطر تواضع و ادب و صمیمیت دوستی که شما و بانو کیا نسبت به اینجانب ابراز داشته بیان میدارم. در طی مدت اقامتم در ایران حالت زندگی در کشورم را داشتم و این امر موجب پیشرفت زیادی جهت همیاری یکی شدن دو کشور ما و خصوصاً در سازمان ما گردید.
من اطمینان دارم که تصمیمات اجرائی ما هم ثمربخش خواهد بود و اینکه همکاری بین ما به نفع دو کشور خواهد بود.
ملاقات با اعلیحضرت همایونی تجربه بسیار شادیبخش که اثری فراموش نشدنی بر من داشت، بود. من قبلاً در مورد نظر قاطع ایشان در مورد مسائل و تأثیر آن [که] بر روی شخص من داشت گزارش دادهام. با آرزوهای خوش برای خانواده و تمام همکارانتان.
دوستدار شما. سرگرد شیم هرزوگ. رئیس بخش اطلاعات و جاسوسی»
به نظر میرسد به دلیل همین ارتباط تنگاتنگ بود که در جریانِ دستگیری سپهبد حاجعلی کیا در دولت علی امینی دست به کار شدند تا وسایل استخلاص او را فراهم نمایند:
«کمکهای سپهبد کیا به یهودیهای ایران و همچنین ارتباط و تماس نزدیک و مداوم وی با عزری یهودیهای ایرانی به وسیله دولت اسرائیل اقدام کردهاند تا دولت آمریکا تا آنجا که میتواند به سپهبد کیا کمک و مساعدت نماید.»
همچنین در جریان تجارت بینالمللی و مشکوک سپهبد کیا و پسرش که اوجِ آن را میبایست در جریان شرکتی به نام «ای. او. اس» جستجو نمود فردی به نام سقراط هاتوم وجود دارد که «اهل اسرائیل و یهودی» میباشد.
و دو ماه پس از آن گزارش گردید:
«هفته گذشته مهندس کیا 3 نفر مرد و دو زن خارجی را در منزل معشوقه خود به شام دعوت کرده که یکی از آن افراد اُهُلم عضو شرکت ایران و سوئد بوده است. ضمناً مهندس کیا به معشوقه خود اظهار نموده که هفته گذشته حسب الامر شاهنشاه آریامهر به حضور شاهنشاه شرفیاب گردیده است.»
دو ماه بعد از این خبر سپهبد کیا به مسافرت اروپا رفت و از آنجا طی نامهای که برای فریدون کیا نوشت عنوان نمود که در سوئیس با مسئولان شرکت ای. او. اس «ملاقات و مذاکراتی» انجام داده است.
از ماهیت فعالیتهای شرکت ای. او. اس اطلاعی در دست نیست ولی دو ماه پس از مسافرت سپهبد کیا به سوئیس گزارش گردید:
«روز گذشته عدهای از سهامداران ای. او. اس در سوئیس به ایران وارد شده و در هتل هیلتون اقامت نمودهاند. قرار است در روزهای 28 و 29 / 11 / 46 این عده با حضور مهندس فریدون کیا مسئول ای. او. اس ایران از ساعت 1100 تا 1600 در کلوپ آمریکاییها جلساتی تشکیل و راجع به امور مربوطه مذاکراتی انجام دهند.»[2]
*****
تاریخ: 18 / 3 / 1330
جناب آقای دکتر مصدق نخستوزیر محبوب ایران
با نهایت احترام به عرض میرساند اینجانبان امضاءکنندگان ذیل که از طرفداران شما و علاقهمند به این آب و خاک هستیم و از نقطه نظر وطن پرستی مجبوریم جریانی را به عرض برسانیم.
جناب آقای دکتر مصدق، پس از آنکه رزمآرا 1 به درک واصل گردید، عده[ای] از همکاران او هم بیکار شدند، ولی یکی از آنها در پست خود باقی است، با نهایت دیکتاتوری مشغول جنایت و دزدیهای خود است. این شخص از کسانی بود که طرح کودتا را تهیه نموده ولی جای بسی تأسف است که مشغول کار است و محاکمه که نگردید، لااقل از این پست حساس کشور هم برداشته نشد که بیش از این به این کشور خیانت و با هستی این ملت گرسنه بازی نکند. حال نمونه[ای] از دزدیهای او را شرح میدهیم که اگر رسیدگی نگردد، مجبور خواهیم شد به اقدامات جدیتری دست بزنیم؛ ولی ما رجاء واثق داریم با بودن شما در رأس هیئت دولت، به حساب اینها رسیدگی خواهد شد.
تاکنون تعداد 30000 نفر از کلیمیهای عراق عرب به طور قاچاق یا (فورمالیته) آن به عنوان پناهنده وارد ایران گردیدند و برای هر نفر از آنها، نماینده انجمن کلیمیها در تهران طبق قرارداد مخصوص و محرمانه که مابین تیمسار کیا رئیس مرزبانی کل یا به عبارت دیگر (رئیس دزدبانی) و معاون او سرهنگ حماسی و رئیس دفتر او سرهنگ محمدزاده مبلغ 1500 ریال پرداخت میشود و این در صورتی است که در ظرف چهل [و] هشت ساعت از تهران خارج شود برود فلسطین. اما موضوع مهمتر این است که تا این اندازه هم اکتفا ننموده، برای پولدارهای آنها که نخواهند بروند فلسطین، به عنوان حقالسکوت از هر نفر 20000 الی 100000 ریال رشوه گرفته میشود. برای تصدیق عرایض اینجانبان تقاضا داریم رسیدگی به کاخهای تیمسار معظم رئیس اداره مرزبانی در باغ صبا خیابان شمیران و پولهایی که در بانکها[ی] داخل و خارج دارند بشود و محل اجتماع لیدرهای کلیمی به محلهای مزبور مراجعه شود کافه قنادی نادری، خیابان نادری، کافه قنادی شمیران روبروی سفارت انگلیس و مهمانخانه نوین لالهزار نو. حال به این اندازه اکتفا نموده و منتظر اقدامات آن جناب هستیم.
با تقدیم احترامات فائقه[3]
رونوشت وزارت جنگ. رونوشت وزارت خارجه. رونوشت وزارت کشور. رونوشت جناب آقای دکتر بقائی. رونوشت روزنامه اطلاعات. رونوشت روزنامه باختر. رونوشت روزنامه شاهد. رونوشت اصناف. رونوشت ستاد ارتش. رونوشت حضرت آیتالله کاشانی. رونوشت حضرت آیتالله بهبهانی. رونوشت روزنامه بازاریان.
علی محمودی. نادر افشاری. پرویز خونساری. جواد نادری.
*****
از: اداره مرزبانی تاریخ: 20 / 3 / 1330
به: تیمسار ریاست ستاد ارتش
گزارش
محترماً معروض میدارد مدت سه سال است اینجانب مسئولیت امور مرزبانی را عهده دارم. در این مدت ادعا نمیکنم عمل مؤثری انجام داده باشم ولی به شهادت سوابق و شواهد، آنچه از دست بنده و افسران همکارم برآمده در راه انجام وظیفه و کوشش شبانه روزی مضایقه نشده است، به طوری که دیده میشود بعضی از عناصر مرموز که شاید نظری جز اخلال در امور کشور و استفاده شخصی ندارند، چندی است شفاهاً یا تلفناً مزاحمت اولیای امور را راجع به مخالفت با بنده و همکارانم فراهم نموده و پس از آن که موفقیتی حاصل نکردهاند، شرحی با امضاهای جعلی مبنی بر سوءاستفاده بنده و رفقای بنده از پناهندگان کلیمی تهیه و جهت مشوب نمودن اذهان مقامات عالیه میفرستند، گو این که پنهان کردن اسم و آدرس حقیقی تهیه کننده این گونه نامهها، دلیل بر تحریکات و اغراض شخصی است؛ ولی چون درخصوص کلیمیان به خصوص ممکن است این گونه گزارشات، ظاهر فریبنده داشته باشد؛ استدعا دارم هر شخصی را که فوقالعاده طرف اعتماد آن ریاست معظم میباشد مأمور فرمایند رسیدگی کامل شود؛ چون اگر رسیدگی نشده و موضوع کاملاً بر اولیای امور روشن نگردد، ممکن است رفته رفته افسران با ایمان و با علاقه امور مرزبانی دلسرد [شوند] و نتوانند آن طوری که لازم است این خدمات صادقانه را ادامه دهند.
رئیس امور مرزبانی. سرتیپ کیا
تیمسار سرتیپ امینی[4] در این خصوص باید کمیسیونی تعیین شود و نماینده بازرسی کل هم شرکت کند و دقیقاً به این اتهامات رسیدگی و نتیجه گزارش شود. صورت کارمندان کمیسیون را به نظر اینجانب برسانید. 21 / 3
خیلی فوری. به سرکار سرهنگ دبیرمنش تحویل گردد که طبق اوامر ریاست رکن اقدام نماید. ضمناً خود اینجانب با ایشان تماس خواهم گرفت.[5] 22 / 3 / 30
*****
تاریخ: 12 / 4 / 1330
گزارش
شعبه ارتش رکن 2
محترماً به عرض عالی میرساند کاغذ شکوائیه از دفتر نخستوزیر در موضوع این که سرتیپ کیا و افسران زیردست او مهاجرین یهودی و فراریان عراقی را با اخذ رشوه به طور قاچاق وارد کشور نمودهاند به وزارت جنگ رسیده بود که مقام وزارت امر و مقرر فرمودند رکن دوم رسیدگی نماید.
اینک رکن دوم بر اثر رسیدگیهای معموله چنین نتیجه گرفته که امضای کاغذ امضاء شده را جعل کردهاند. کما این که پرویز خونساری مدتی است در لندن است و کلیه امضاها با یک جوهر و به خط یک نفر میباشد. معذلک دستور رسیدگی کاملتری داده شد که مراتب بعداً به عرض عالی خواهد رسید.
منوط به اوامر عالی است
به عرض مقام وزارت برسانید. 12 / 4
جواب داده شود. 13 / 4 / 30
شعبه 3. آیا به عرض مقام وزارت رسانده شد. 13 / 4
*****
گزارش
طبق اطلاعات واصله در تاریخ 24 / 10 / 36 آقای بتاریه وزیر مهاجرت و رئیس کارگزینی و استخدام کل آژانس یهود در دنیا با هواپیمای اِل عال به تهران وارد شده و در فرودگاه مهرآباد جمعی از سران یهود داخلی و خارجی از وی استقبال نمودند و محل اقامت او در اداره آژانس یهود در تهران و مهمانخانه نادری اطاق شماره 15 ـ تعیین گردید. در شب جمعه مورخه 27 / 10 / 36 از ساعت 19 الی 24 کمیسیونی با حضور آقای بتاریه و آقای بننسان و کلیه اعضاء آژانس یهود و ارتصهیونیست و کلیه اعضاء کانون خیرخواه و رابلوی رئیس هولتر هتورا و کوهن صدق مدیران مؤسسه در منزل آقای موسی طوب ملقب به پاستور تشکیل شده بود و گویا موضوع مذاکرات آنها مربوط به مسئله مهاجرت بوده است. همچنین آقای بتاریه برای سرکشی به حوزه یهودیان مقیم آبادان و خرمشهر و اصفهان مسافرتی به شهرستانهای مذکور کرده و در این مسافرت کلیه مؤسسات یهودیها و مدارس اتحاد و گنج دانش را بازدید نمود و به علاوه در شب جمعه مورخه 4 / 11 / 36 از ساعت 19 الی 5 / 22 از طـرف آژانس یهـود مجلس جشنی برای معرفـی و افتخار ورود آقای بـتاریه در کلـوپ کورش کبیـر خیابان سفارت فرانسه منعقـد گردید که در این مجلس آقایان رابلوئی رئیس هولتر هتورا، لیپین رئیس جونیت امریکن، الیاسی عضو کمیته یهودیان، پاستور رئیس کل حزب جونیتهای ایران و بننسان رئیس آژانس یهود، یعقوب ناموردی و ابراهیم موره، موسی کرمانیان و آقای منوچهر امیدوار رئیس کلوب کورش کبیر و انجمن فرهنگی و کلیه اسرائیلیهای مقیم تهران حضور داشتند و مذاکرات آنها گویا روی مسئله مهاجرت که قبلاً شروع کرده بودند به وسیله آقای موسی کرمانیان مطرح و ادامه داده شد و در اطراف اوضاع و احوال اسرائیل و همچنین راجع به وضعیت یهودیان ایران و سرمایهداران گفتگوهایی شده که به وسیله آقای بتاریه بایستی اقدام شود. و طبق اطلاع آقای بتاریه وسیله هواپیمای ارفرانس به دهلی حرکت کرد و کلیه شخصیتهای یهود که اسامی آنها در بالا ذکر شده در فرودگاه حضور داشته و از وی بدرقه کردند و قرار است مدت 10 تا 15 روز در دهلی اقامت نماید و بعد از راه تهران به اسرائیل مراجعت نماید.
275 دایره 3
10 / 11 / 36 روی پرونده مربوطه بایگانی
اداره یکم
*****
شماره: 302 ـ 465 تاریخ: 26 / 11 / 36
گزارش اطلاعات داخلی
موضوع: اقلیت مذهبی یهود
روز مذکور سپیر رئیس اداره کل مهاجرت یهود از اسرائیل به تهران وارد گردیده تا به امور مهاجرت یهودیان ایرانی رسیدگی نماید و از آن روز مرتباً جلساتی با حضور بننیسان رئیس آژانس یهودی، ناموردی معاون آژانس ـ شوستی عضو بازرگانی اسرائیل و سپیر رئیس مهاجرت اسرائیل در محل آژانس تشکیل و موضوعات مورد بحث نیز جنبه کاملاً محرمانه داشته است.
ضمناً در یک ماهه اخیر جنب و جوش و آمد و رفت زیادی در آژانس یهود برای مهاجرت به اسرائیل صورت میگیرد و یک نفر سروان شهربانی نیز به اوراق گذرنامه مهاجرین رسیدگی مینماید.
دائره 3 ـ 30 / 11
بایگانی
*****
شماره: 2 ـ 3 ـ 4694 تاریخ: 25 / 11 / 36
موضوع: اقلیت یهود
صبح روز مزبور سیگال رئیس کل جلب مهاجرین یهود به اسرائیل با هواپیما از تلآویو به تهران وارد شده است.
صبح روز جمعه گذشته جلسه محرمانهای با حضور نامبرده ـ بننیسان رئیس آژانس یهود و معاونش یاکوپ ناموردی و شوستی نماینده دکتر دوریل در محل آژانس تشکیل شده و در اطراف مهاجرت یهودیان به اسرائیل مذاکرات مفصلی انجام و تصمیماتی گرفته شده ولی از جزئیات آن اطلاعی به دست نیامده و این جلسه تا ساعت 13 ادامه داشته است.
سیگال که از سرمایهداران معروف و مأمور جمع آوری کمک از یهودیان مقیم کشورهای مختلف جهان میباشد، در مدت اقامت 15 روزه خود در ایران به شهرستانهای اصفهان ـ یزد ـ شیراز ـ کرمانشاه ـ همدان، گلپایگان و خلاصه به اغلب از شهرستانهای یهودینشین ایران مسافرت و به وضع یهودیان رسیدگی خواهد کرد.
محرمانه دایره 3 ـ 12 / 12
خبر 1 / 12 / 36
*****
تاریخ: 3 / 6 / 37
ساعت 11 صبح امروز (بن صیون ستدر) رئیس حسابداری آژانس کل یهود، داوید روزن ورگ (Rosen Werg Zeui)، والیا هوسیگال رئیس جلب مهاجرت یهودیان جهان مقیم اسرائیل با هواپیمای العال به تهران وارد و اولیاء آژانس یهود در فرودگاه از آنها استقبال نمودهاند. نامبردگان که از مسئولین برجسته امور مربوط به مهاجرت یهودیان جهان میباشند برای رسیدگی به وضع یهودیان ایران و تهیه وسائل مهاجرت یهودیان مقیم تهران و شهرستانها به اسرائیل، به ایران وارد شدهاند.
توضیح آن که معاون کل امریکن جوینت با همین هواپیما از تهران به قصد اسرائیل پرواز نموده است.
بایگانی شود. 6 / 13
به سابقه ضمیمه شود. 12 / 6 / 37
*****
شماره: 2 ـ 3 ـ 2159 تاریخ: 4 / 6 / 1337
موضوع: اقلیت یهود
ساعت 11 صبح امروز (بنصیون ستدر) رئیس حسابداری آژانس کل یهود ـ داوید روزن ورگ (Rosen Werg Zeui) والیا هوسیگال رئیس جلب مهاجرت یهودیان جهان مقیم اسرائیل با هواپیمای العال به تهران وارد و اولیاء آژانس یهود در فرودگاه از آنها استقبال نمودهاند. نامبردگان که از مسئولین برجسته امور مربوط به مهاجرت یهودیان جهان میباشند برای رسیدگی به وضع یهودیان ایران و تهیه وسائل مهاجرت یهودیان مقیم تهران و شهرستانها به اسرائیل، به ایران وارد شدهاند.
توضیح آن که معاون کل امریکن جوینت با همین هواپیما از تهران به قصد اسرائیل پرواز نموده است.
بایگانی شود. 13 / 6
به سابقه ضمیمه شود. 12 / 6 / 37
*****
تاریخ: 26 / 5 / 60 [6 / 3 / 1339]
سرور ارجمند تیمسار سپهبد کیا
پس از تقدیم عرض بندگی، امیدوارم در برنامههای خود موفق شده و در راه خدمت به شاهنشاه و میهن، توفیق کامل نصیب شده باشد. به طوری که پنج روز پیش تلگرافاً اطلاع داشتم، برنامههایی در آمریکا تهیه شده است که طی مدت اقامت حضرت اجل عملی خواهد شد. در این برنامهها، میهمانیها و ملاقاتها و مذاکرات و تماسهایی پیشبینی شده و اظهار تمایل شده که وابسته نظامی ایران در آنجا، با وابسته ما در تماس بوده، که برنامههای خود و آنها را تطبیق نماید. امیدوارم در این مورد موفقیت کامل نصیب گردد.
البته چنانچه در آنجا موضوعی به نظرتان رسید که چاکر باید از طریق خودم انجام دهم، به وسیله تیمسار حماسی، امر میفرمایید و انجام خواهد شد. فریدون خان هم امروز صبح بناست وارد تهران شوند. کارهای ما پس از تشریف بردن حضرت اجل، همانطور مانده است و پیرو تلگراف دوم، امیدوارم همانطور که مرقوم فرمودهاید، پس از بازگشت آقای آرام[6] عملی شود. بنده طبق دستور حضرت اجل با آنها تماس خواهم داشت.
از خداوند سعادت و موفقیت و توفیق کامل حضرت اجل را همواره مسئلت مینمایم.
جاننثار
عزری [7]
*****
تاریخ: 1 / 1 / 1961 [11 / 10 / 1339]
نیروهای دفاعی اسرائیل
ستاد فرماندهی. بخش اطلاعاتی
ژنرال کیای عزیز
در بازگشت به اسرائیل، تشکرات قلبی خود را به خاطر تواضع و ادب و صمیمیت دوستی که شما و بانو کیا نسبت به اینجانب ابراز داشته، بیان میدارم. در طی مدت اقامتم در ایران، حالت زندگی در کشورم را داشتم و این امر موجب پیشرفت زیادی جهت همیاری و یکی شدن دو کشور ما و خصوصاً در سازمان ما گردید.
من اطمینان دارم که تصمیمات اجرائی ما هم ثمربخش خواهد بود و اینکه همکاری بین ما به نفع دو کشور خواهد بود.
ملاقات با اعلیحضرت همایونی تجربه[ای] بسیار شادیبخش، که اثری فراموشنشدنی بر من داشت، بود.
من قبلاً در مورد نظر قاطع ایشان در مورد مسائل و تأثیر آن [که] بر روی شخص من داشت، گزارش دادهام.
با آرزوهای خوش برای خانواده و تمام همکارانتان
دوستدار شما. سرگرد شیم هرزوگ. رئیس بخش اطلاعات و جاسوسی
به تیمسار علی کیا. رئیس رکن 2 ستاد فرماندهی تهران. ایران
*****
تاریخ: 2 / مارس / 1961 [11 / 12 / 1339]
ستاد نیروهای دفاعی اسرائیل
بخش اطلاعات
ژنرال کیای عزیز
جشن استقلال ما امسال در روز 20 آوریل 1961 برگزار خواهد شد.
مهمترین حادثه در جشن سالگرد، رژه نظامی سالانه میباشد و ما خوشبخت خواهیم شد که هیئتی از سوی نیروهای مسلح شاهنشاهی ایران در جمع میهمانان عالیقدر ما حضور داشته باشند.
بسیار خوشحال خواهم بود که نظر مساعد مقامات شما را در مورد این دعوت، در صورت پذیرفتن و دادن پاسخ مثبت، پیشنهاد شما را در مورد ترکیب هیئت شرکتکننده دریافت کنم.
دوستدار شما. سرگرد شئیم هرزوگ. رئیس بخش اطلاعات
به تیمسار سپهبد علی کیا
رئیس رکن 2. ستاد کل. نیروهای مسلح شاهنشاهی. تهران
*****
تاریخ: 2 / مارس / 1961[11 / 12 / 1339]
ستاد نیروهای دفاعی اسرائیل
بخش اطلاعات
ژنرال کیای عزیز
سرگرد نیمرودی قصد بازگشت دارد و این درحالی است که پس از عمل جراحی، بهبودی کامل حاصل کرده است و اطمینان دارم که ادامه کار ایشان در جهت همکاریهای دقیق ما کاملاً امکانپذیر است.
ایشان در مورد مسائل بسیار مهمی، با سمت نمایندگی از سوی وزارت دفاع، با شما مذاکره خواهند نمود و قبلاً از همکاری و خدمات شما قدردانی میکنند.
دوستدار شما. سرگرد شئیم هرزوگ. رئیس بخش اطلاعات
به تیمسار سپهبد علی کیا
رئیس رکن 2. ستاد کل. نیروهای مسلح شاهنشاهی ایران. تهران
*****
شماره: 7661 تاریخ: 24 / 4 / 1340
ستاد بزرگ ارتشتاران
طبق اطلاع رسیده، به خاطر کمکهای سپهبد کیا به یهودیهای ایران و همچنین ارتباط و تماس نزدیک و مداوم وی با عزری، یهودیهای ایرانی به وسیله دولت اسرائیل اقدام کردهاند تا دولت آمریکا تا آنجا که میتواند به سپهبد کیا کمک و مساعدت نماید.
گیرنده: ریاست سازمان اطلاعات و امنیت کشور
به عرض رسید مقرر فرمودند بایگانی شود. 28 / 4 / 40
*****
از: 843 تاریخ: 8 / 2 / 45
به: 800 شماره: 21
موضوع: تصمیمات کنگره بینالمللی یهود در نیویورک
در بیست و هشتمین کنگره بینالمللی یهود که در 9 دسامبر 1965 در شهر نیویورک تشکیل شده بود جمشید کشفی نماینده مجلس شورای ملی - که 15 میلیون تومان کسر درآمد در شرکت سیار دارد و وضع تجاری او متوقف است- به [در] نمایندگی کلیمیان ایران شرکت کرده است.
نامبرده توسط مؤسسه یونایتد جویش اپیل پذیرایی شده و درباره مهاجرت یهودیان ایران در دوران کورش کبیر ـ جنگ بینالمللی اول ـ قبول یهودیان لهستان و مهاجرت یهودیان عراقی اطلاعاتی در اختیار کنگره گذارده است.
در این کنگره مجدداً درباره مهاجرت 80 هزار یهودی از ایران مذاکره شده است. او پس از مراجعت به ایران گزارش سفر و ملاقات خود را با جانسون رئیس جمهور امریکا با انجمن کلیمیان ایران ارائه نموده است و همچنین در یک جلسه سری صهیونیسم ایران همه مذاکرات علنی و مخفی در کنگره مذکور و مؤسسه یونایتد جویش اپیل را در اختیار گذارده است. او برای مذاکره مجدد در هفته اول آوریل (هفته سوم فروردین) دو روز به اسرائیل مسافرت و لیکن در بازگشت گزارش آن را به انجمن کلیمیان نداده است و لیکن در اختیار سازمان صهیونیسم ایران گذارده است.
پینوشتها:
[1] . تحلیلی بر روابط ایران و رژیم صهیونیستی در دوره پهلوی؛ توازن یا وابستگی، وحید آرائی و شعبان نجفپور، فصلنامه تاریخ روابط خارجی، وزارت امور خارجه، سال چهاردهم، شماره 56 پاییز 1392، ص 121.
[2] . مقاله: سپهبد حاجعلی کیا مؤسس سازمان کوک، همین سایت.
[3] . این گزارش طی نامه شماره 2 / 6146 – 26 / 3 / 30 از سوی بازرسی نخستوزیر برای وزارت جنگ ارسال و در آن آمده است: «عین شکواییه وارده به امضای آقای علی محمودی و سه نفر دیگر دایر به شکایت از تیمسار کیا پلیس مرزبانی و افسران زیردست او که از مهاجرین یهودی و فراریان عراقی با گرفتن رشوه به طور قاچاق وارد کشور نمودهاند تلواً ارسال میگردد.» وزیر جنگ در ذیل آن خطاب به رکن 2 نوشته است: «این موضوع دقیقاً رسیدگی و نتیجه به اینجانب گزارش شود. 28 / 3 / 30» رکن دوم ارتش در پاسخ به آن، طی نامه شماره 3542 / 9857 - 20 / 4 / 30 نوشت: «براثر رسیدگیهای معموله چنین نتیجه گرفته شد که امضاهای ذیل شکواییه جعلی و به طور قطع مربوط به اشخاص نامبرده نیست. چه کلیه امضاها با یک قلم و یک رنگ جوهر و به خط یک نفر میباشد، کما این که پرویز خونساری مدتی است در لندن میباشد.»
[4] . محمود امینی، فرزند محسن امینالدوله و برادر علی امینی نخست وزیر، در سال 1287 ش در تهران به دنیا آمد. پس از انجام تحصیلات ابتدایی و متوسطه وارد دانشکده افسری سنسیر پاریس شد. سپس به ایران بازگشت و ضمن فرماندهی واحدهای نظامی در دانشکده جنگ تدریس میکرد. حسین فردوست در خاطراتش محمود امینی را اینگونه معرفی کرده است: «دوره رسمی دانشکده افسری که شروع شد، یک گروهان مخصوص، و در آن گروهان یک دسته مخصوص، برای ولیعهد ترتیب دادند. افسران دانشجویان این گروهان منتخب بودند و فرماندهی آن را سروان محمود امینی (برادر دکتر علی امینی) به عهده داشت. امینی افسر خشنی بود و بر اصول نظام تسلط داشت و تدریسش واقعاً قابل استفاده بود. در آن موقع دوره دانشکده افسری دو سال بود (بعداً اضافه شد) و در این دو سال فرمانده گروهان ما همان محمود امینی بود. بعدها تا درجه سرتیپی هم رسید. نظامی فوقالعاده مطلعی بود و در «سنسیرو» (دانشکده افسری فرانسه) تحصیلات نظامی را طی کرده بود.» وی در سال 1330 درجه سرتیپی گرفت و به فرماندهی دانشکده افسری منصوب شد. مدتی هم معاونت وزارت جنگ را بر عهده داشت. وی در سال 1331 غائلهی بختیاری را فیصله داد و در سال 1332 به فرماندهی ژاندارمری کل کشور منصوب شد. قرار بود وی به جای سرتیپ ریاحی رئیس ستاد ارتش شود که کودتای 28 مرداد 1332 رخ داد و وی به این سمت منصوب نشد. (ر.ک: ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج 1، ص 56، 648)
[5] . براساس این دستور به ریاست یک رکن یک ستاد ارتش نوشته شد: «از لحاظ وجود پیشینه و اجرای پینوشت تیمسار سپهبد وزیر جنگ به پیوست ایفاد میگردد متمنی است قدغن فرمایید نتیجه را مستقیماً به عرض مقام وزارت رسانیده و این رکن را نیز مستحضر سازند.» در ذیل این نامه که شماره نیز ندارد، نوشته شد: «پرویز خونساری در لندن است معذلک موضوع مورد تحقیق قرار گرفته نتیجه به اطلاع خواهد رسید.»
[6] . غلامعباس آرام، فرزند علیرضا در سال 1282 ش در شهرستان یزد به دنیا آمد. پدر او از مبلغین بهایی بود که در درگیریهای تبریز توسط مسلمانان به قتل رسید. تحصیلات مقدماتی را در شهر تهران به پایان برد و سپس برای ادامهی تحصیلات به اروپا رفت. در فروردین سال 1302 به استخدام وزارت کار و امورخارجه درآمد و در اولین مأموریت، در سال 1304 به عنوان کفیل ژنرال قنسول به هندوستان رفت. دیگر مشاغل و مسئولیتهای وی به شرح زیر است:
1 / 4 / 1315 عضو اداره اطلاعات و ترجمه ـ 27 / 12 / 1315 وابسته سفارت ایران در لندن ـ 1 / 7 / 1317 دبیر سوم سفارت ایران در لندن ـ 22 / 11 / 1321 کارمند اداره اطلاعات و مطبوعات ـ 24 / 11 / 1321 کارمند اداره سوم سیاسی ـ 22 / 11 / 1322 کارمند مقدم اداره سوم سیاسی ـ 23 / 2 / 1324 دبیر اول سفارت ایران در برن ـ 4 / 10 / 1324 دبیر اول سفارت کبرای ایران در واشنگتن ـ 9 / 6 / 1328 متصدی رایزنی سفارت ایران در واشنگتن ـ 10 / 5 / 1330 کاردار موقت ایران در واشنگتن. بازرس وزارتی ـ 1330 رئیس اداره چهارم سیاسی ـ 13 / 11 / 1330 رایزن سفارت کبرای ایران در بغداد ـ 11 / 8 / 1332 وزیرمختار ایران در سفارت کبری واشنگتن ـ 1 / 4 / 1335 مدیرکل سیاسی وزارت امورخارجه ـ 11 / 11 / 1336 سفیر ایران در توکیو ـ 1338 وزیر امورخارجه در کابینه اقبال ـ مهر 1339 رایزن سفارت ایران در بغداد ـ 1340 وزیر امورخارجه در کابینههای امینی، علم، منصور و هویدا ـ 1346 سفیر ایران در لندن. عباس آرام به رغم بازنشستگی در سال 1348، در سال 1350 به سفارت جمهوری خلق چین رفت و سپس سفارت ویتنام و کره را تجربه کرد و پس از آن به عنوان سناتور به مجلس سنا راه یافت. او که در لژهای مختلف فراماسونری، از جمله لژ کیوان و ستاره سحر عضویت داشت و هر ساله ـ در دورانی که وزیرخارجه بود ـ به عنوان ریاست هیئت نمایندگی ایران در مجمع عمومی سازمان ملل به نیویورک میرفت، در ارزیابی ساواک، فردی طرفدار سیاست انگلستان و دارای علاقهمندی زیاد به مقام، شهرت و تملق و چاپلوسی معرفی شده است. در پی انقلاب اسلامی ایران آرام دستگیر شد و سه سال را در بازداشت گذراند. آرام در سال ۱۳۶۳ درگذشت، وی همسر و فرزندی نداشت.
[7] . ربی مئیر عزری (Rabi Meir Ezri) در 11 اسفند سال 1300 هجری شمسی برابر با پوریم سال 5783 مختط به دنیا آمده است. پدرش صیون عزری از اولین دانشجویان مدرسه آلیانس اصفهان است که در سال 1279 هجری شمسی یا 1901 میلادی تأسیس شده بود. این مدرسه به وسیله «انجمن آلیانس جهانی اسرائیلی» (یهودی) و با اذن ناصرالدین شاه بر پا گشته بود. اجازه تأسیس این مدرسه در جریان اولین سفر ناصرالدین شاه به اروپا به سال 1873 به وسیله آدولف کرمیو با ارائه شرح مبسوطی از وضعیت یهودیان ایران گرفته شد. در این مدارس زبانهای فارسی و فرانسه تدریس میشد و آموزش تورات، آیینهای دینی یهود و زبان عبری نیز به وسیله پیشوایان یهود انجام میگرفت. صیون عزری در اداره دارایی اصفهان و بعدها به عنوان مترجم و معلم زبان فرانسه به کار میپرداخت و در عتیقهشناسی نیز مهارت قابل توجهی داشت. صیون در سال 1925 به اسرائیل سفر میکند و با بسیاری از سردمداران آینده اسرائیل از آن دوره از نزدیک آشنا میشود. سیر رشد ثروت روزافزون صیون عزری با تأسیس نخستین کارخانه ریسندگی نوین در اصفهان به نام نختاب چند برابر میشود. صیون همچنین نمایندگی کرن کمیت، صندوق ملی اسرائیل، در ایران را نیز بر عهده میگیرد.
مئیز نیز در مدرسه آلیانس و سپس در کالج انگلیسی ادب این شهر تحصیل میکند. او همچنین در سالهای 1320، 1321 در دانشکده بازرگانی نیز به تحصیل میپردازد. مئیر در جوانی، درحالی که پدرش نیز به کار فرستادن یهودیان ایرانی و لهستانی به اسرائیل مشغول بود، به جنبش خلوتص روی آورد. خلوتص جنبش پیشاهنگی جوانان یهودی در زمینه تعمیق فرهنگ یهودی، آموزش زبان عبری و مهاجرت به اسرائیل فعالیت میکرد. وی همچنین با شلمو هیلل- نماینده آژانس یهود- کمیته مهاجرت را راه میاندازند.
مئیر در سال 1326 دبیری این جنبش در ایران را بر عهده دارد. در این زمان یهودیان ایرانی، عراقی، افغانی و لهستانی از ایران با کمک انجمنهای یهودی ایران از جمله خلوتص به اسرائیل فرستاده میشوند. پیچیدگیهای این مهاجرتها و شیوه کار یهودیان مسئلهای بسیار قابل توجه است. آنها در سالن اجتماعات گورستان یهودیان تهران مأمنی را برای اسکان موقت یهودیانی که از نقاط مختلف به تهران میآمدند فراهم کرده بودند. از سوی دیگر با تأسیس یک دفتر هواپیمایی و ارتباطگیری با مقامات بالای شرکت هواپیمایی ایرانین ایرویز (Iranian Airways) از جمله غلامحسین ابتهاج توانستند بهای بلیطها را تا حد زیادی کاهش داده و بسیاری از افراد را که دارای مشکلاتی بودند، با عنایت سفارش کنندگان والامقام به سوی اسرائیل روانه کنند. نکته مهمتر دراینباره این است که بر اساس توافقی که در این بین انجام گرفت پروازهای مورد نظر برای پرواز به سوی رم و پاریس در مسیری انحرافی اول به سوی حیفا یا پایگاه هوایی رامت داوید رفته و مسافران یهودی که خود هم از داستان بیخبر بودهاند را در آنجا پیاده میکردند.
سازمان پیشاهنگی برای ارتباط با اسرائیل و عراق از یک سیستم به یسیم مخفیانه در سالهای 1327 استفاده میکردهاند. این پیامها به وسیله دفتر غزلهای سلیمان رمزنگاری شده بود. مئیر در سال 1950 خود نیز به اسرائیل میرود و در آنجا در حزب مپای مشغول به کار میشود. همزمان که تلاش ویژه خود را برای طی کردن پلههای ترقی در حزب و دیگر بخشهای اسرائیل به خصوص نخستوزیری طی میکند. نشریهای فارسی زبان به نام «ستاره شرق» نیز پایهگذاری مینماید. این نشریه برای فارسی زبانان اسرائیل منتشر شده و تعدادی از شمارههای آن نیز به ایران فرستاده میشود.
در سال 1958 پس از 8 سال مئیر به عنوان سفیر به ایران فرستاده میشود. مئیر به دلیل آشنایی با فرهنگ و جامعه ایرانی به سرعت در پست جدید موفقیتهایی به دست میآورد به ویژه آن که دوستان قدیمی او این روزها همه در مناصب کشوری و لشگری پستهای مهمی را بر عهده گرفتهاند. مئیر علاوه بر این از زبانی چرب و دستی گشاده! برای برقراری ارتباطات شخصی و بهره گرفتن از این دوستیها در زمانهای لازم برخوردار بود. (مقاله: مئیر عزری، سفیری که سفیر نبود، پایگاه علم و دانشپژوهی هادی، / 493http: / / www.haadi.ir / News)
سپهبد حاجعلی کیا
مئیر عزری
تعداد مشاهده: 3930