گذری بر انقلاب اسلامی در استان قم به روایت اسناد ساواک- بخش هشتم
تاریخ انتشار: 12 تير 1404

افزون بر مواردی که در مقاله پیشین درباره علل تظاهرات مردم قم گفته شد،[1] تشییع سید مهدی گلپایگانی فرزند آیتالله سیدمحمدرضا گلپایگانی، در مهرماه 1357 عرصه تظاهرات گستردهی مردم قم علیه شاه و دادن شعارهایی بر ضد وی و حکومتش را فراهم کرد. یکی از راویان این حادثه میگوید: «در تشییع جنازه پرشکوه آن مرحوم از تکیهی آسید حسن تا صحن مطهر حضرت معصومه(س) دهها هزار نفر از مردم شهر قم و اطراف آن و علما و روحانیون و مراجع و بزرگانی از جمله آیات: محمد مؤمن، سیدمحسن خرازی، حسین مظاهری و بسیاری از علما و فضلای دیگر قم شرکت کرده بودند. هنگامی که جمعیت به نزدیکی میدان موزه رسید به یک باره شعار «بگو مرگ بر شاه» شروع شد و به دنبال آن شعارهایی دیگر علیه رژیم پهلوی سر داده شد، به طوری که کنترل آن برای مأمورین حکومت نظامی سخت شد.[2] پس از این تشییع جنازه، تا حدود زیادی هیمنهی حکومت نظامی در قم شکسته شد. بعد از آن، به ویژه شبها از پشت بام خانهها و خیابانها شعار مرگ بر شاه شنیده میشد. بعد از آن، روزها برای مأموران رژیم امکان کنترل مردم نبود و همواره برنامههای گوناگون در مناطق مختلف شهر مانند تظاهرات و عزاداری و شعارها و تحرکات انقلابی دایر بود و تعقیب نیروهای ساواک، دیگر چندان کارساز نبود.
در نیمه دوم مهر 1357، شهر قم آبستن تحولات زیادی گردید. از یکسو مراجع عظام فعالیتهایشان را بیشتر کردند و از سوی دیگر برخی فعالان انقلابی از زندان آزاد و به این شهر بازگشتند و شور انقلابی بیشتری در مردم قم دمیدند. همچنین فعالیتهای وسیعی در زمینه چاپ و پخش اعلامیههای امام خمینی در قم جریان گرفت. در 14 مهر آیات عظام قم ، طی نامهای نسبت به رفتار غیر انسانی رژیم عراق در قبال حضرت امام خمینی اعتراض کردند.[3] در 18 مهر، اعلامیه استنسیل شدهای به امضای امام خمینی درباره آزادی آیتالله حسینعلی منتظری از زندان در شهر قم توزیع گردید. ضمناً اعلامیه دیگری به همین متن در مورد آیتالله سیدمحمود طالقانی نیز پخش شد.[4] در گزارش ساواک درباره آزادی و بازگشت آیتالله منتظری به قم، آمده است که وی پس از مراجعت به قم موجبات تحریک طرفداران امام خمینی را بیش از پیش فراهم کرده است.[5] حجتالاسلام قربانعلی دری نجفآبادی در مراسمی که به مناسبت آزادی و بازگشت آیتالله حسینعلی منتظری به قم در این شهر برگزار شد، مردم قم و تهران را به انصار و مجاهدین تشبیه نموده، رابطه و پشتیبانی آنها از همدیگر را با حوادث صدر اسلام مشابه دانست. وی در این باره در خاطراتش آورده است: «در این سخنرانی که روی مینیبوس و با بلندگوی دستی انجام گرفت از حاضرین خواستم گرد محور رهبری و امام خمینی باشند همچون صدر اسلام که گرد محور پیامبر اکرم(ص) بودند؛ همه برای پیشرفت اسلام و قرآن و کشور تلاش کنند و از نقش مهم خود در انجام این رسالت بزرگ غفلت نکنند.»[6]
در 20 مهر، از سوی آیات عظام در قم، سیدمحمدرضا گلپایگانی، سیدشهابالدین مرعشی و سیدمحمدکاظم شریعتمداری اعلامیهی مشترکی به مناسبت فرارسیدن اربعین شهدای 17 شهریور تهران منتشر گردید.[7] همچنین روحانیون مبارز حوزه علمیه قم نیز به همین مناسبت و همچنین سالگرد شهادت آیتالله حاج آقا مصطفی خمینی، اعلامیهای منتشر و مردم را به شرکت پرشور در بزرگداشت آن دو واقعه دعوت کردند.[8]
در 23 مهر بازار شهر قم، به جز مغازههایی که مایحتاج عمومی را عرضه میکردند، تعطیل شد. همچنین اعلامیهای که حاوی اشعاری در زمینه دعوت از نیروهای مسلح شاهنشاهی برای پیوستن به مردم بود، در مسجد امام حسن عسگری(ع) شهر قم نصب گردید. مراجع تقلید نیز با صدور اعلامیهای 24 مهر را برای بزرگداشت چهلمین روز شهدای 17 شهریور، تعطیل و عزای عمومی اعلام کردند.[9] بر همین اساس روز 24 مهر، قم به طور کامل تعطیل بود. حتی مغازههای کوچههای فرعی نیز بسته بودند و تنها نانواییها و قصابیها مشغول به کار بودند. سربازان ارتش در چهارراهها و میدانها و نیز اطراف حرم مطهر مستقر بودند. همچنین از ورود جوانان به حرم جلوگیری میشد و فقط افراد مسن و خانوادهها میتوانستند برای زیارت به حرم مطهر حضرت معصومه (س) بروند.[10]
در ۲۴ مهر برای شهدای ۱۷ شهریور، مراسم چهلمی در شهر کرمان برقرار گردید. بازار و مغازهها تعطیل و از طرف علما و روحانیون کرمان در مسجد جامع مراسم بزرگداشت و اجتماعی برگزار شد. دژخمیان ستمشاهی پهلوی که خود را از مدتها قبل آماده کرده بودند به مردم حمله و مسجد، قرآنها و وسایل مردم را به آتش کشیدند.[11] آتشسوزی و حمله به مردم کرمان، با واکنش مراجع و روحانیون و مردم انقلابی قم روبرو شد. در 26 مهر، آیتالله سیدشهابالدین مرعشی نجفی تلگرامی به همین مناسبت به حاج شیخ علی اصغر صالحی ارسال کرد. در بخشی از این تلگرام آمده است: «ما این جنایت بزرگ قرون وسطایی را که در آن نسبت به مقدسات دین جسارت نموده و حتی به بانوان و کودکان هم رحم نکردهاند به شدت محکوم نموده و شدیداً به مصادر امور معترض بوده و سریعاً خواهان مجازات عاملان این واقعه ننگآور میباشیم.»[12] آیتالله شریعتمداری نیز پیامی به این مناسبت صادر کرد. او در این پیام «از خداوند متعال جزای سخت و عاقبت دردناک برای عاملین و آمرین» این کشتار خواستار شد.[13] همچنین در 29 مهر در اعتراض به واقعه کرمان، روحانیون مبارز قم در مدرسه خان دست به تحصن زدند.[14] در 30 مهر، دانشآموزان قمی پیشتاز مبارزات شدند، هنرجویان هنرستان صنعتی قم در جادهی مسیر هنرستان، و خیابان چهارمردان به تظاهرات پرداختند و عدهای از آنان به وسیله مأموران انتظامی دستگیر شدند. دانشآموزان دبیرستان حکیم نظامی قم نیز در کوچههای جنب این دبیرستان دست به تظاهرات زدند و ظهر در محل این دبیرستان نماز جماعت خواندند. به دلیل این فعالیتهای هر روزه، دبیرستان حکیم نظامی با 1600 دانشآموز در یکم آبان 1357 تعطیل شد.[15] معلمان قمی در همین روز در اداره آموزش و پرورش شهر قم اجتماع کردند و هنرآموزان هنرستان صنعتی قم خارج از محوطه این واحد آموزشی تظاهرات کردند. همچنین بیست تن از استادان حوزه علمیه قم اعلامیهای مبنی بر آزادی آیتالله سیدمحمود طالقانی، آیتالله حسینعلی منتظری و آیتالله حسین نوری همدانی منتشر کردند.[16] اعلامیه مورخ 15 ذیقعده 1398- 26 مهر 1357 به امضای امام خمینی خطاب به زائران خانه خدا در قم توزیع شد.[17] در بخشی از این نامه تاریخی، امام خمینی وضعیت سیاسی ایران ذیل حاکمیت پهلوی را سیاه و رقت بار توصیف و وابستگی آن به آمریکا را تشریح کرد و از مسلمین جهان خواست: «در امر ایران اهتمام کنید و ناله یک ملت سی میلیونی مستضعف را به جهان برسانید.»[18]
در دوم آبان 1357 شهر قم شاهد تظاهرات وسیعی بود. علیرغم حکومت نظامی،[19] تظاهرات از خیابان ارم و کوچه بیگدلیها شروع شد. همگام با اعتصابات سراسری، طلاب و اساتید و فضلا فرصتی را فراهم کردند تا به روشنگری و تهییج مردم بپردازند. آیتالله شریعتمداری درصدد شروع کلاس بود، اما به گفته ساواک از این بیم داشت که با تشکیل کلاسهای درس مجبور به اظهارنظرهایی شده و در نتیجه موجب تهییج بیشتر مردم شود. در همین حال، جعفر شریف امامی، نخستوزیر وقت، تلفنی با وی گفتگو کرد. روزنامه آیندگان درباره تظاهرات دوم آبان 1357 قم نوشت: «دانشآموزان دبیرستان دخترانه مهرگان درحالی که پلاکارد و عکسهایی از حضرت آیتالله العظمی خمینی در دست داشتند در کوچههای قم دست به راهپیمایی زدند.»[20]
روزنامه رستاخیز، شمار تظاهرکنندگان قم در دوم آبان را 15 هزار نفر اعلام کرد.[21] جامعه فرهنگیان قم، در ادامه فعالیتهای انقلابی خود، پس از شش روز اعتصاب برای سومین بار در محل اداره آموزش و پرورش اجتماع کردند و درحالی که پارچه شعاری به این مضمون که: «ما خواستار برقراری حکومت اسلامی به رهبری امام خمینی هستیم» عکس ایشان را بر سر در ورودی اداره آموزش و پرورش نصب کردند.[22] فعالیتها و تظاهرات کم و بیش پراکنده مردم قم در عمده روزهای آبان 1357 ادامه یافت و اعلامیههای امام خمینی پی در پی در کوچه و خیابان نصب میشد. برای نمونه در 17 آبان، اعلامیه مورخ 4 ذیحجه 1398-14 آبان 1357 امام خمینی، درباره تشکیل جمهوری اسلامی در ایران به صورت استنسیل در 2 صفحه در نقاط مختلف شهر قم توزیع شد.[23] مراجع قم نیز نقش حمایتگری خود را از حوادث قم و سایر شهرها به خوبی ایفا میکردند. در همین زمینه، آیتالله گلپایگانی، در نیمه آبانماه در پاسخ به نامه جمعی از عشایر و روستائیان درباره تحریکات و تفرقهافکنیهای رژیم شاه اعلام داشت: «روستاییان و عشایر که مسلمان و معتقد به اصول و نظامات اسلام هستند و مکرر غیرت و حمیّت دینی خود را اظهار کردهاند، در نصرت خدا و پشتیبانی از علمای اعلام و مراجع تقلید کوتاهی نمینمایند و برادران شهری خود را در پاسداری از قرآن مجید و اعلای کلمه توحید تنها نمیگذارند و در این نهضت اسلامی و مبارزه با استبداد که تمام مراکز و نقاط کشور را گرفته و طلاب و دانشگاهیان و دانشجویان و فرهنگیان و بازرگانان و کارمندان مؤسسات دولتی و طبقات دیگر مردم در آن شرکت دارند، همگام با دیگران، دین خدا را یاری خواهند نمود. اطمینان داریم که اکثریت قریب به اتفاق روستائیان و عشایر با بینش و ایمانی که دارند تلقینات سوء و دعوتهای شیطانی طواغیت را نمیپذیرند و اگر العیاذ بالله معدودی از آنها فریب بخورند و به حزب ولایت طاغوت بپیوندند، انزجار و تنفر خود را از آنها ابراز میکنند و نخواهند گذاشت که عملیات ننگین آنها به نام عشایر و روستاییان در تاریخ ثبت گردد.»[24]
در آذر ۱۳۵۷تظاهرات مردم قم شدت بیشتری گرفت و خیابانهای قم محل زد و خورد مردم با نیروهای رژیم شاه شده بود.[25] طبق اسناد ساواک تظاهرات قم هر روز با خشونت بیشتری پیش میرفت و برخی مبلغین از قم به دیگر شهرها میرفتند و مردم را به اعتراض تحریک میکردند. در یکی از گزارشها درباره وضع مشتنج و ناآرام قم در 11 آذر ماه آمده است: «با شروع ماه محرم از ساعت 09:30 امروز وضع شهر هم غیرعادی و متشنج و مجالس تعطیل عمومی درآمده و متظاهرین به صورت دستجات سینهزنی در چند نقطه از شهر قم مانند خیابان چهارمردان و صفائیه تجمع و ضمن آتشافروزی در حال افزایش و راه افتادن میباشند.»[26] خیابانهای چهارمردان، آذر، دورشهر و شاهزاده ابراهیم نقاط اصلی تظاهرات مردم در این روز بود.[27]
در آغاز ماه محرم، محمدکریم باصرینیا،[28] رئیس سازمان اطلاعات و امنیت قم، ضمن ارسال گزارشی به مرکز ساواک، اعلام کرد اعلامیه استنسیل شده در دو صفحه به امضای امام خمینی به مناسبت نزدیک شدن ماه محرم در قم انتشار یافته و در برخی نقاط شهر پخش شده است.[29] در بخشی از اعلامیه امام آمده بود: «امروز رژیم شاه، حکومت جابرانه بر ملت مستضعف میکند و بر خلاف شرع اسلام و خواست ملت که در سراسر ایران علیه او قیام نمودهاند مقام حکومت را اشغال نموده و مصالح عالیه مسلمین و احکام اسلام را به نفع سلطه شیطانی خود و اربابان مفت خوارش به نابودی کشیده است بر عموم ملت است که به پا خاسته و با تمام قدرت مخالفت خود را با شاه گسترش و ادامه دهند و او را از سلطه خطرناکش به زیر کشند.»[30]
در 11 آذر ماه 1357، یکی از روحانیون قم به نام سیدمحمد واعظ موسوی،[31] از وعاظ سرشناس، به نمایندگی از تعدادی از آیات قم[32] با تیمسار ارتشبد غلامرضا ازهاری، نخستوزیر وقت ملاقات کرد. در این ملاقات ابتدا درباره امام خمینی صحبت و دلایل نیامدن ایشان به قم را بیان کرد. در این ملاقات همچنین درباره مسافرت 29 نفر از روحانیون[33] که به فرانسه رفته و وضع کشور را برای امام خمینی تشریح و احیاناً موجبات بازگشت ایشان را فراهم کرده نیز مذاکره و تیمسار ازهاری در پاسخ گفت: «به حضرت آیتالله خمینی بگویید دولت همه نوع تضمین برای ایشان در نظر خواهد گرفت و آیتالله میتوانند با خیال راحت به ایران مراجعت نمایند و هرگونه پیشنهادی که در قواره قانون اساسی و مطابق با دستورات شرع اسلام از ایشان ارائه گردد، دولت آن را استقبال خواهد نمود. به آیتالله بگویید وضع کشور بسیار حساس و مملکت در خطر میباشد و در صورتی که خدای ناکرده کشور سقوط نماید مطمئن باشید که کمونیستها و دیگر گروههای استعماری به هیچوجه نخواهند گذاشت که حکومت اسلامی جایگزین وضعیت فعلی کشور گردد و ادامه وضع فعلی به سود خارجیها و خارجیپرستان بوده و آنها برای خود استراتژی یک ایران قطعه قطعه شده را در سر میپرورانند. به آیتالله خمینی بگویید شما مورد احترام ما میباشید و ما تمام راه حلهای شما را میپذیریم ولی چنانچه کسی بخواهد بر علیه رژیم سلطنتی ایران که رهاورد انقلاب مشروطیت ایران میباشد، اقدامی نماید و داعیه دگرگونی رژیم را داشته باشد من به عنوان یک سرباز وارد میدان میشوم و دوشادوش دیگر سربازان شاهدوست و وطنپرست که اعتقاد راسخ داریم اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر بزرگ ارتشتاران مظهر استقلال مملکت میباشد بر علیه مدعیان وارد عمل شده و به هیچوجه تسلیم بیگانگان و بیگانه پرستان نشده و شاه را اگر شده در صورت لزوم حتی 000 / 000 / 5 نفر کشته شوند و جوی خون به راه افتد، از دست نخواهیم داد.»[34] در این ملاقات به چند مورد که گویا بسیار مهم بوده اشاره شده و فقط به این خبر که تیمسار در زمینه موضوعات فوق گفته بود: «من مراتب را به عرض اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر خواهم رسانید و در صورت لزوم وقت شرفیابی حضوری برای شما (برای آقای موسوی) میگیرم»، دسترسی حاصل شده و از بقیه موارد اطلاعی در دست نیست.
در این مذاکرات همچنین به مسئله کشتار و خونریزی اشاره و نگرانی آیات قم به اطلاع تیمسار رسید و ایشان در پاسخ اظهار داشته بود: «کشتار به رغم میل و خواست دولت ناچاراً در جهت حفظ منافع ملت و استقلال کشور و حراست دین و مذهب انجام میگیرد و دولت به هیچوجه آدمکش نیست ولی با تصمیم قاطع و اقدامات لجوجانه دشمن خواهی نخواهی نمیتوان بدون کشته شدن امنیت را برقرار نمود. این موضوعی است که پیش خواهد آمد.»[35] تیمسار ازهاری در قبال این پیشنهاد که روحانیون گفتهاند یک صندوق کمک اسلامی که نصف بودجه آن از طرف شاهنشاه و نصف دیگر از طرف روحانیون تامین گردد، ایجاد شود تا کمکی به اقتصاد لرزان کشور نماید، پاسخ داده بود: «البته این موضوع مهمی است که من میبایستی به اعلیحضرت گزارش نمایم و نتیجه را بعد به شما اطلاع دهم ولی ذکر این نکته نیز ضروری است که مهمتر از هر اقدام موضوع امنیت میباشد و در صورت برگشت امنیت به امید خداوند بزرگ و به استظهار به روحانیون محترم و تمام مردم وطن پرست در عرض یکی دو هفته بودجه لازم را از نفت تامین خواهیم کرد.» پیشنهاد سوم روحانیون بخشودگی و معافیت سربازی پنج دوره از دیپلمههایی که دارای زن و بچه هستند بود، در این مورد نخستوزیر ضمن اشاره به این مطلب که فعلاً سرباز کم دارند و به علاوه بایستی هر کار را مطابق با قانون و مقررات جاریه انجام داد، اضافه نمود: «این اقدام کاری نیست که در عهده من باشد و بایستی در این مورد مطالعاتی انجام و در صورت لزوم لوایحی جهت تصویب و اظهار نظر به مجلسین تقدیم کرد.» پیشنهاد دیگر روحانیون به این شرح بود که در ادارات دولتی بهائیان زیادی مشغول کار میباشند و آقای هویدا که خود بهائی بود باعث ترویج این مذهب ناحق گردیده، میبایستی از طرف دولت در این زمینه توجه گردد. ازهاری جواب داده بود که بهاییها به طور علنی همه مشخص نمیباشند و این افراد در بدو استخدام در پرسشنامهها و فرمهای مربوطه خود را مسلمان معرفی مینمایند معهذا ایشان قول دادند در این زمینه اقدامات جدی صورت گیرد. درخواست پنجم روحانیون اقامه اذان و تنظیم برنامههای دینی و اشعار مذهبی در رادیو و تلویزیون بود که در این مورد ازهاری در همان لحظه ملاقات تلفنی دستورات لازم را به تیمسار ابوالحسین سعادتمند، وزیر اطلاعات و جهانگردی و معاون کل ساواک، ابلاغ و تأکید بر اجرای آن کرد. یکی دیگر از خواستههای روحانیون به این عنوان بود که از نظر مذهب گماردن زنان و دوشیزگان ملبس به اونیفورم نظامی به عنوان پلیس در خیابانها صحیح نیست. در این مورد نیز در همان لحظه تیمسار ازهاری با تیمسار شهربانی(سپهبد صمد صمدیانپور) تماس حاصل و دستور داده بود که این قبیل افراد را در پستهای اداری به کار گمارده و به هیچوجه در خیابانها به عنوان پلیس انجام وظیفه ننمایند. پیشنهاد بعدی روحانیون در زمینه کمک به زندانیان سیاسی و به خصوص آن دسته که بدون مطالعه و ناحق مدتها در زندان بوده و آسیب کلی به آنها و خانوادهشان وارد گردیده بوده که نخستوزیر در پاسخ اظهار داشت در این زمینه حتماً با تیمسار ناصر مقدم رئیس ساواک مذاکره و کوشش خواهد نمود این پیشنهاد را عمل نماید. در مورد وضع نابسامان ادارات دولتی و عدم توجه کارمندان به ارباب رجوع و ترشرویی آنان با افراد مراجعهکننده نیز به عنوان درد دل مردم مذاکره و نخستوزیر دستور صدور بخشنامه به ادارات را دادند. نهمین پیشنهاد روحانیون در مورد اجازه پخش نوار سخنرانیهای حجج اسلام محمدتقی فلسفی و ناصر مکارم شیرازی در مجالس مذهبی و مساجد در مذاکرات مطرح و ازهاری با این پیشنهاد فوراً موافقت کرد. یکی دیگر از درخواستهای روحانیون که از سوی حجتالاسلام موسوی مطرح و از جانب نخستوزیر درخواست گردید اجازه منبر رفتن به حجتالاسلام فلسفی بود که در این مورد نیز ازهاری فوراً موافقت خود را اعلام نمود.[36] با توجه به محتوای این دیدار و درخواستهای مطرح شده در آن، در ایام اوج نهضت اسلامی، نشان میدهد این درخواستها از سوی انقلابیون و روحانیت مبارز نبوده است و حجتالاسلام موسوی نیز نماینده طیف روحانیت مبارز و عموم آیات عظام که در این ایام اعلامیههای متعددی در محکومیت اقدامات رژیم و برپایی نظام اسلامی صادر میکردند، نبوده است.
هنگامی که امام خمینی در پیامی به تاریخ 11 آذرماه 1357 فرمودند: «من از سربازان سراسر کشور خواستارم که از سربازخانهها فرار کنند که این وظیفهای است شرعی که در خدمت ستمکار نباید بود».[37] و سربازان به اعتراف ارتشبد عباس قرهباغی، شروع به فرار از پادگانها کردند، مردم قم آنها را با اسلحههایشان در شهر مخفی کردند. در همین زمینه حجتالاسلام خلخالی روایت کرده است: «در هنگام فرار سربازان از پادگانها، برخی از آنها را مردم در سردابخانههای شهر قم به همراه سلاح هایشان مخفی میکردند.»[38]
بعد از ظهر روز 16 /9 /1357، آیات ثلاث مقیم قم در مورد حوادث چند ماه گذشته کشور، اعلامیهای منتشر کردند. در بخشی از این بیانیه آمده بود: «در ایران مرکز تشیع مردم گرفتار مصائب و مظالم شدید بوده و روزی نیست که خبر ناگوار و دلخراش فاجعهای از شهرهای متعدد و گوشه و کنار مملکت نرسد. کشتارهای مستمر مردم بیگناه و ضرب و جرح و غارت از اعمال دائمی و روزمره هیئت حاکمه مستبد میباشد. در تهران شبها عدهای را کشته و مجروح مینمایند و در شهرستانها نیز نظیر این جنایت هر روز تکرار میشود. این نوع ارعاب نمیتواند روحانیت مجاهد و وطنطلب و ملت مسلمان ایران را از انجام وظایف خود باز دارد. دولت نظامی به بهانه حفظ نظم، هر روز کسانی را که برای بدست آوردن نظمی واقعی و نظامی عادلانه مبارزه میکنند، به خاک و خون میکشد. آیا این مقابله میتواند مجوزی برای این اعمال وحشیانه بوده باشد؟ ما در اینجا به همه آنهاییکه ادامه حکومت ظالمانه خود را در اعمال خشونت و کشتار مردم میبینند، اخطار میکنیم که این حربه پوسیده دیگر بر اراده ملت کارساز نیست و نتیجه این اعمال به جز وخیمتر نمودن اوضاع چیز دیگری نمیتواند باشد. ارتش مسلمان ایران باید بداند که تیراندازی به هموطن مسلمان در تحت هیچ شرایطی و به هیچ بهانهای جایز نیست و ما حکم میکنیم که این عمل حرام موکد است اینها که کشته میشوند برادران هم دین شما هستند و به خاطر برادران و خواهران و مادران و فرزندان شما جانفشانی میکنند. این اسلحه را برای مقابله با دشمن به دست شما دادهاند نه برای برادر کشی و جنگ خانگی، مخصوصاً در روزهای تاسوعا و عاشورای حسینی که مردم مشغول عزاداری سرور آزادگان هستند. سید کاظم شریعتمداری ـ سید محمدرضا موسوی گلپایگانی ـ سید شهاب الدین مرعشی.»[39]
افزون بر مراجع تقلید، اعلامیهای از طرف استادان و علمای حوزه علمیه قم درباره کشتار اول محرم در تهران و دیگر شهرها منتشر شد. در بخشی از این اعلامیه آمده بود: «تهران که در طول این مبارزات اسلامی حماسهآفرین بود و حوادث خونین و هولناک بیشماری را یکی پس از دیگری پشت سر گذارده این بار نیز از میان خاک و خون با کمال رشادت و سربلندی برخاسته و به همراهی سراسر مملکت فریاد میزنند که ملت ایران رژیم فاسد و فرو ریخته را محکوم نموده و خواستار برقرار حکومت اسلامی است... دستگاه فاسد و شکست خورده ایران با تبلیغات و بیانیههای دروغین خود میخواهد رنگ این نهضت اصیل صد در صد اسلامی را دگرگون جلوه دهد و هر بار با الهام اربابش نام کمونیستها را به میان میکشند و آن قدر شتاب زده کار میکند که حتی تناقضات گفتههای خود را نمیفهمد.» در جای دیگری از اعلامیه خطاب به ارتش نیز نوشته شده بود: «ارتش ایران بداند که ما هیچگونه خصومتی با آنان نداریم و در صورت برگشت و پیوستن به صفوف ملت و مبارزین اسلامی، مقدم آنان را چون حُرّ گرامی میداریم.» این اعلامیه 32 امضاء شخصیتهای مهمی را زیر خود داشت.[40]
به گزارش اسناد ساواک، در 17 آذر، در پارهای از نقاط شهر قم، تظاهرات صورت گرفته بود که مأمورین فرمانداری نظامی آنها را متفرق کرده بودند. بنا به گزارش ساواک، در این تظاهرات که بیش از صد نفر میشدند جوانان کم سن و سال غالب بودهاند. همچنین بعد از ظهر همین روز، بعد از خاتمه نماز جماعت مغرب و عشاء در حرم مطهر حضرت معصومه (س) گروهی از مردم به دادن شعارهایی علیه حکومت پهلوی اقدام کرده و سپس متفرق شدند.[41] در 18 آذر 1357 فعالان انقلابی در قم مردم و مراجع را برای تظاهرات تاسوعا و عاشورا دعوت میکردند.[42] این خبر در گزارش ویژه ساواک این چنین درج شده بود: « از ساعت 09:00 روز 18 /9 /1357، عدهای از عناصر آشوبطلب ضمن آتشافروزی در سطح برخی از خیابانهای شهر قم، به تظاهرات اخلالگرانه مبادرت کردهاند که مامورین فرمانداری نظامی نسبت به جلوگیری از گسترش دامنه تظاهرات و متفرق ساختن متظاهرین اقدام نمودهاند. به قرار اطلاع در جریان راهپیمایی و تظاهراتی که در روزهای تاسوعا و عاشورا در شهر قم برپا خواهد شد، گروهی از عناصر آشوبگر و ماجراجو تصمیم گرفتهاند در روزهای مذکور به منازل آیات ثلاثه مقیم قم به ویژه منزل آیتالله سید کاظم شریعتمداری مراجعه و آنها را وادار به شرکت در راهپیمایی نمایند که از طریق مراجع انتظامی محل پیشبینیهای لازم در این زمینه به عمل آمده است.»[43] عمده تظاهرات مردم قم در این روز، در خیابانهای آذر، چهارمردان، باجک، تهران، نیروگاه، صفائیه و بعضی از کوچهها و خیابانهای اطراف بود.[44] در این تظاهرات چند نفر بر اثر اصابت گلوله پلاستیکی مجروح و در بیمارستان معاینه، پانسمان و مرخص شدند.[45] بعد از ظهر این روز اعلامیهای به امضاء فضلاء حوزه علمیه قم صادر و طی آن ضمن تعیین مسیر راهپیمایی و عزاداری در صحن مطهر حضرت معصومه(س) (طبق معمول همه ساله) اضافه شده که چنانچه اعمال تخریبی در روزهای سوگواری صورت گیرد چنین اعمالی بدست مامورین انجام میشود. در این اعلامیه آمده بود که روزهای تاسوعا و عاشورا «از تمام محلات، دستهجات عزادار با نظم و با تشکل کامل در میدان آستانه حضرت معصومه(س) حاضر شوند تا ساعت 19 از آن جا همه با هم برای نشان دادن وحدت عملی در مسیر خیابان آستانه ـ مسجد امام، به طرف میدان امام خمینی به راهپیمایی ادامه دهیم و البته روحانیون پیشاپیش مردم در حرکت خواهند بود. نماز جماعت در میدان برگزار خواهد شد و حفظ نظم و آرامش و رعایت جهات لازم به عهده مردم است. صریحاً اعلام میکنیم چنانچه تخریب یا اخلال در نظم و یا حادثهای به وجود آید از ما نیست و تنها مسئول آن دولت نظامی غیر قانونی است.»[46]
این جوش و خروش انقلابی برای فرارسیدن تاسوعا و عاشورای حسینی و فراخوانهای پیدرپی برای حضور پرشور مردم تبدیل این حماسه مذهبی به صحنه اعتراض علیه اقدامات حاکمیت پهلوی ادامه داشت تا اینکه روز موعود فرا رسید. بامداد 19 آذر 1357 در قم، همزمان با تاسوعای حسینی، مردم با دادن شعارهای مذهبی پرشور شروع و دستهجات و هیأتهای مختلف طبق معمول همه ساله برای عزاداری به ترتیب وارد صحن مطهر حضرت معصومه(س) و سپس تا میدان امام (فرح آن زمان - مدخل ورودی شهر) اقدام به راهپیمایی و برگزاری نماز ظهر در این میدان کردند. ضمناً آیتالله حسینعلی منتظری و بعضی از مدرسین حوزه علمیه قم در این مراسم و برگزاری نماز جماعت حضور یافتند.[47] بعد از ظهر همین روز، مردم ضمن عزاداری در صحن مطهر حضرت معصومه(س) اقدام به دادن شعارهایی کردند. همچون شب گذشته علاوه بر ایجاد آتشسوزی در ساختمان تخلیه شده کلانتری 2 قم، یکی از کیوسکهای راهنمایی نیز خورد[خرد] شد. همچنین حدود ساعت 16:00 یکی از پاسبانان شهربانی قم بر خلاف دستورات صادره، به وسیله اتومبیل پیکان خود وارد یکی از خیابانهای فرعی محل همیشگی تظاهرات شده، به عدهای برخورد و چون متوحش شده بود، اتومبیل خود را رها نمود، اتومبیل او به آتش کشیده شد.[48]
از ساعت 8:30 20 آذر 1357 مصادف با عاشورای حسینی، هیئتها و دستهجات سینهزنی به تدریج به طرف میدان آستانه مقدسه حرم حضرت معصومه(س) حرکت و قریب 50 هزار نفر زن و مرد در این میدان تجمع و در ضمن حرکت از طرف نوجوانان اقدام به دادن شعارهایی به طرفداری از امام خمینی و علیه شاه صورت گرفت. در میدان آستانه از طرف پارهای از روحانیون و سرپرستان هیئتها و دستهجات تذکراتی به شعاردهندگان داده و توصیه نمودند به مناسبت عاشورا جنبه عزاداری حفظ شود. همچنین آیتالله حسینعلی منتظری و سید احمد کلانتر[49] از جمله روحانیون حاضر در این مراسم بودند.[50] در این تظاهرات، شیخ محمدتقی بشارتی،[51] سخنرانی کرد و خواستار حکومت اسلامی و لغو فرمانداری نظامی شد.[52] بنا به گفته مأمور ساواک، تخمین زده میشد حدود یکصد هزار نفر به سوی مرکز شهر مراجعت و به تدریج به طرف مساجد و تکایا بازگشتند. همچنین از بلندگو شعارها و سرودهایی پخش شد. از جمله آنها این بود: «سنگر استعماری برچیده و ویران است، حکومت اسلامی برنامه ایران است، خمینی بتشکن، تنها راه رهایی جنگ مسلحانه است، مرگ بر ...»[53]
در همین روز، ساواک گزارشی تهیه کرد که نشان از برعهده گرفتن نظم و امنیت شهری قم از سوی مبارزان جوان انقلابی این شهر است. در این گزارش آمده است: «بعضی از خیابانها که در شبهای گذشته تظاهراتی روی میداده مشاهده میگردد تعدادی از جوانان که از دیروز با داشتن بازو بند به عنوان مأمورین انتظامی اسلامی ایجاد نظم راهپیماییها را عهدهدار بودهاند اکنون در امر عبور و مرور وسائط نقلیه دخالت و به زعم خود انتظامات شهر قم را به عهده گرفتهاند. ضمناً بطور کلی این قبیل اعمال در تضعیف روحیه افسران و مأمورین نظامی و مراجع انتظامی بیتاثیر بنظر نمیرسد.»[54] همزمان با شهر قم، در روستاهای قم نیز، فعالیتهای انقلابی صورت میگرفت. برای نمونه در روز عاشورا، گروهی از تظاهرکنندگان در روستای مِیَم از توابع قم به مدرسه سپاهی دانش این شهر رفته و کلیه عکسهای شاه و پرچم شیر و خورشید را پایین آورده و عکسهای امام خمینی و پرچم سیاه نصب کردند.[55]
وضعیت شهر قم یک روز پس از عاشورای حسینی نیز همچنان ملتهب و ناآرام بود. بنا به گزارش ساواک قم، بعضی از جوانان قمی که طی روزهای تاسوعا و عاشورا با داشتن بازو بند مأمور انتظامات اسلامی شده بودند، در این روز نیز یعنی 21 آذر در امر عبور و مرور وسائل نقلیه و ترافیک شهر دخالت میکردند.[56] همچنین صبح این روز دستههای به ظاهر عزادار از خیابانهای آذر، چهارمردان، صفائیه حرکت و وارد صحن مطهر حضرت معصومه (ع) شده و شعارهایی علیه شاه دادند. از حدود ساعت 16:00 شایعاتی در شهر اشاعه یافته که عدهای از کولیها برای سرکوب نمودن متظاهرین به قم وارد و در نظر دارند شبانه به منازل متظاهرین ریخته و آنها را سرکوب نمایند. لذا عدهای از جوانان بالغ بر 500 نفر با در دست داشتن چوبدستی در بعضی از خیابانها شروع به راهپیمایی نمودند. موضوع قابل توجه اینکه در جلو شهربانی قم اقدام به تظاهراتی شده که با پرتاب گاز اشکآور نسبت به متفرق ساختن تظاهرکنندگان اقدام و در ضمن از طرف مردم نیز به جانب مأمورین تیراندازی شده است.[57] با توجه به این وضع ناآرام و متشنج قم که هر لحظه امکان از دست رفتن کنترل شهر از سوی عمال رژیم میرفت، جلسه فوقالعاده در قم تشکیل شد و در نتیجه آن، چهار گروه از کمیته مشترک ضد خرابکاری تهران به منظور طراحی تظاهرات دولتی راهی قم شدند. اما بنا به گفتههای باصرینیا، رئیس ساواک قم، این راه حل نیز مشکلی حل نکرده و «موجب تشدید اختلاف نظریات قبلی بین فرماندار نظامی و رییس شهربانی» شده بود.[58]
مردم قم به مناسبت سومِ شهادت امام حسین(ع) و همچنین شهادت امام چهارم، با حرکت از سمت خیابانهای چهارمردان، آذر و صفائیه به طرف صحن حرم مطهر حضرت معصومه(س) شعارهایی سر دادند و عدهای از جوانان اتومبیل جیپ فرمانداری نظامی را حدود بازار متوقف کردند.[59] در 23 آذر، یک نفر که در تظاهرات روز 21 آذر مجروح شده و این روز شهید شده بود، از سوی 4000 نفر در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد و حجتالاسلام سید احمد کلانتر و سه نفر دیگر مطالبی علیه شاه و حمایت از امام خمینی در این تجمع گفتند وبه طرف قم بازگشتند.[60] همچنین گروهی از مدرسان حوزه علمیه قم با صدور اعلامیههایی نوشتند: «به منظور بزرگداشت خون مقدس شهدای این ماه [محرم] و تجلیل از شهید عزیز بوشهر [حجتالاسلام آشوری] مجلس یادبودی روز جمعه 14 محرم (24 /9 /1357) از ساعت 9 صبح در مسجد اعظم برپا خواهد شد.»[61] بعداز ظهر روز جاری وضع شهر قم بطور کاملاً محسوسی نسبت به روزهای گذشته متشنجتر و تظاهراتی در نقاط مختلف شهر از جمله خیابانهای آذر ـ چهارمردان ـ باجک و خیابان صفائیه همراه با پرتاب وسایل انفجاری بوده است. ساواک درباره برنامههای آینده انقلابیون در قم و تشدید فعالیتهایشان آورده است: «در صحن حرم مطهر حضرت معصومه(س) نیز به چنین تظاهراتی برخورد و گفته شده که متظاهرین در نظر دارند فردا صبح ضمن تجمع در مسجد اعظم قم تصمیماتی نسبت به راهپیمایی و تظاهرات و احتمالاً اقدام به اعمال خشونتآمیزی اتخاذ و به مرحله اجراء در آورند ضمناً از طرف فرماندار نظامی پیرو اقدامات قبلی از مرکز درخواست اعزام نیروی کمکی شده است. توضیح اینکه طی 24 ساعت گذشته علاوه بر سرپاسبانی که روز جاری به قتل رسیده و دو نفر دیگر از مأمورین شهربانی مجروح و در بیمارستان بستری گردیدهاند.»[62] بنا بر پیشبینیهای ساواک، در 24 آذر، حدود 2 هزار نفر از مردم قم در خیابان آذر درصدد تشیع جنازهای برآمدند که گفته میشد در تظاهرات شب 23 آذر شهید شده بود.[63]
در همین روز گزارش دیگری از ساواک منتشر شد مبنی بر اینکه برخی از دانشجویان در قم قصد تشکیل گروه فداییان اسلام را داشته و به آن شکل دهند. آنها عکسها و مدارک فدائیان اسلام را جمعآورده و آنها را چاپ نموده و به دیوارها چسبانده و موجودیت خودشان را اعلام کرده بودند.[64] در 25 آذر مراکز آموزشی قم که از چند روز قبل تعطیل شده بود، کماکان با اعتصاب دبیران و معلمان تعطیل و فرهنگیان قصد تجمع در محوطه آموزش و پرورش قم را داشتهاند که از این عمل آنان جلوگیری شده بود.[65] در 27 آذر نیز تظاهرات در قم از خیابانهای اصلی شهر شروع شده و در صحن مطهر حضرت معصومه(س) نیز شعارهایی داده شد. این تظاهراتها در عصر هم ادامه داشت. در عصر همین روز یک گردان هوا برد به منظور تقویت گردان فرمانداری نظامی قم وارد این شهر و مستقر شد.[66] 28 آذر آیات علی فیض مشکینی و احمد جنتی رفع بازداشت و آزاد شدند.[67] در همین روز حدود 50 درصد مغازهای شهر قم تعطیل شده و در اعتصاب به سر میبردند.[68] خبر تشکیل سازمانی با نام و آرم فدائیان اسلام در قم که در 24 آذر اعلام شد، در 28 آذر اعلامیهای از این سازمان با درج دو آیه از قرآن کریم و ترجمه آن در قم منتشر شد و مردم را به مبارزه با قدرتهای سیاسی و نظامهای اجتماعی ظالمانه تشویق و این مبارزه را وظیفه افراد با ایمان و حکم قرآن قلمداد و اعمال چریکهای مزبور را جهاد مسلحانه دانسته و از مسئولین مملکتی به عنوان حافظ پایگاههای امپریالیسم و صهیونیسم یاد کرده و اضافه گردیده بود که عوامل این پایگاه در ایران دست به هر جنایت و خیانتی میزنند و در خاتمه مبارزه با رژیم به رهبری امام خمینی خط مشی این سازمان معرفی شده بود.[69] بر اساس گزارش ساواک، پس از استقرار عوامل گردان هوابرد به عنوان نیروی تقویتی در پارهای از نقاط شهر قم به میزان قابل ملاحظهای در سطح شهر قم در 29 آذر آرامش برقرار شد و مأمورین نسبت به پاکسازی خیابانهایی از قبیل چهار مردان و آذر که مرکز دائمی اجتماعات و تظاهرات بوده، اقدام کردند.[70] با حضور نیروهای جدید، شیوه تظاهرات در قم عوض شد و ارتش در این باره نوشت: «به دنبال استقرار یک گردان هوابرد در قم، تظاهرات از خیابانهای اصلی به بعضی از خیابانهای فرعی و کوچهها کشیده شد.»[71] در بعد از ظهر همین روز، اعلامیه استنسیل شدهای از طرف اساتید حوزه علمیه قم در سطح شهر توزیع که در آن از مردم خواستار ادامه اعتصاب نسبت به تعطیل بازار شدهاند. ضمناً بعد از نماز مغرب و عشا در آستانه مقدسه قم در بین حدود 70 نفر از طلاب علوم دینی مانند شبهای گذشته شعارهایی در حمایت از امام خمینی و علیه شاه اظهار کردند و پس از چند دقیقه متفرق شدند.[72] ساواک در 30 آذر گزارش داد که رؤسای بیمارستانهای خصوصی آیات گلپایگانی و شریعتمداری، ضمن مراجعه به آیات موصوف، از ازدیاد تعداد مجروحان اظهار نارضایی کردند. آنها همچنین از دادن اطلاعات لازم در مورد مشخصات و تعداد مجروحان به فرمانداری نظامی و شهربانی نیز امتناع میکردند.[73]
حجتالاسلام صادق خلخالی از یکی از جلسات مدرسین حوزه علمیه قم یاد کرده است که طی آن تصمیم گرفته شد که شاه را از سلطنت عزل و اعلامیهای هم به همین مناسبت صادر کردند. امضاکنندگان اعلامیه عبارت بودند از آیات: حسینعلی منتظری، علی فیض مشکینی، عبدالرحیم ربانی شیرازی، صادق خلخالی، محمد مهدی ربانی املشی، احمد آذری قمی، محمد فاضل لنکرانی و تعدادی دیگر.[74] یکی دیگر از اتفاقات مهم این روزها (دوره نخستوزیری ازهاری) تظاهرات عظیم زنان قمی بود که از میدان فرح (امام خمینی کنونی) به راه افتاده و تا حرم آمده بودند. آنان همگی فریاد میزدند: «تا شاه کفن نشود، این وطن، وطن نشود، یا این که شعار میدادند: ولیعهدت بمیرد شاه جلاد - چرا کشتی جوانان وطن را.»[75] این تظاهرات نقش زنان قم را در نهضت اسلامی امام خمینی نشان میدهد که چگونه همپای مردان در خیابانها حضور یافته و پایان حکومت پهلوی و استقرار حکومت اسلامی به رهبری امام خمینی را خواستار میشدند.
در دی ماه نیز تظاهرات و ناآرامیها در قم ابعاد بیشتری به خود گرفت. مردم قم در این ماه، در برخی جبههها حالت تهاجمی گرفته و به مقابله با برخی از عناصر رژیم پهلوی و درجهداران مزدور رژیم در شهر پرداختند. در همین زمینه ساواک در 8 دی، گزارش کرد: «روز جاری در بعضی از کوچه و خیابانهای فرعی در قم از طرف نوجوانان در گروههای کمتر از یکصد نفر تظاهرات پراکندهای با آتشافروزی و دادن شعار مضره و اسائه ادبآمیز انجام و در خیابان آذر نیز دست به چنین تظاهراتی زده که از طرف مأمورین فرمانداری نظامی نسبت به متفرق ساختن متظاهرین و جلوگیری از گسترش تظاهرات در خیابانها اقداماتی در جریان است. ضمناً در صحن حرم مطهر حضرت معصومه(س) جمعیتی قریب 500 نفر تجمع و در بین این جمعیت هم اقدام به دادن شعار مضره و اسائه ادبآمیز شده که به منظور متفرق ساختن این عده پس از خروج از حرم از طرف فرمانداری نظامی تدابیر لازم اتخاذ شده است. شب گذشته در یکی از خیابانهای فرعی قم چند نفر از متظاهرین قصد حمله به خانه یکی از درجهداران هنگ ژاندامری قم را داشتند که از طرف فرمانداری نظامی جلوگیری لازم معمول و درجهدار مزبور در صدد تخلیه منزل مسکونی خود بر آمده. روز جاری از طرف عناصر آشوبگر اقدام به ایجاد آتشسوزی در منزل موصوف شده است.»[76]
در همین روز، آیتالله گلپایگانی، طی اعلامیهای پس از اوجگیری مبارزات مردم مسلمان ایران، با بیان تاریخچهای درباره مبارزات یکسال اخیر، اعلام داشت: «چنانکه مردم آزادمنش دنیا میدانند که ملت ایران بر ضد رژیم است و میخواهد هر چه زودتر با برقراری نظام اسلامی بر سرنوشت خود حاکم گردد.» ایشان روز شنبه 29 محرم الحرام 1399 / 9 /10 /1357 را که سالروز کشتار وحشیانه شهر قم و چهلمین روز حادثه اهانت به حرم مطهر امام رضا(ع) بود، اعلام عزای عمومی نمود.[77]
افزون بر روایتهایی که مبتنی بر گزارشها و اسناد ساواک از وضعیت قم در چند ماهه منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی بود، برخی خاطرات افراد حاضر در این دوره تاریخی ذکر میگردد.
اربابعلی مؤمن برادر آیتالله مؤمن و یکی از مبارزان انقلابی، با مروری بر روزهای قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و خاطرات خود از دوران مبارزات سیاسی عنوان کرد: «در حدود ۵۰ سال قبل مبارزات را شروع کردم و بارها دستگیر شدم و هر دفعه کتک زیادی خوردم اما دست از مبارزه برنمیداشتم البته خیلی وقتها نیز شناسایی نمیشدم و خیلی زود من را آزاد میکردند.» وی در ادامه خاطرات خود میگوید: «قبل از انقلاب نیز در حوزه خدمت به کشاورزان فعالیت داشتم و نماینده آنها بودم یک روز وقتی میدیدم در برابر دادن امکانات به کشاورزان امتناع میکنند؛ بسیار عصبانی شدم و فریاد زدم که هم خودتان و هم شاه دروغ میگویید همان موقع مرا به ساواک بردند و به شدت ضرب و شتم کردند، یادم میآید آن روز با پای زخمی و شل از ساختمان دوم فرار کردم و به منزل رفتم.» وی افزود: «آن ایام گروههایی تشکیل داده بودیم و در محدوده باجک تا سر خیابان جوادالائمه فعالیت میکردیم. یادم میآید در بالای پشت بام یک بشکه ۲۰۰ لیتری خالی و تعدادی چوبهای ضخیم و دسته دار داشتیم که رأس ساعت ۹ شب موقع حکومت نظامی با این ادوات بر روی بشکه میزدم تا مأموران را بترسانیم. البته مأموران جرأت نداشتند به محدوده ما بیایند چون این محدوده توسط شهید حسین مؤمنپور و مهدی مؤمنپور و گروهشان توسط سه راهی قرق شده بود، سه راهی وسیلهای مثل کوکتل مولوتف بود و اجازه نمیداد ساواک به این محل رفت و آمد کند.» وی تصریح کرد: «ما همسایهای ساواکی داشتیم که یک روز بدون اجازه وارد خانه شده بود، در حالی که در تابستان پدر بیمارمان در کنار حیاط خوابیده بود. فاصله خانه فرد ساواکی با ما ۴۰۰ متر بود، من برای انتقام برنامهریزی کردم تا به منزلش بروم. در منزل، مستاجری پاکستانی داشت. از افراد داخل منزل که زن و بچه بودند، خواستم بیرون بیایند و سپس خانهاش را آتش زدم.»[78]
ابوالفضل الماسی یا ابوالفضل مرگ بر شاه نیز که آن دوران جوانی 20 ساله بود در خاطرات خود نقل میکند: «به یاد دارم مردم قم دستهدسته برای مبارزه به این خیابان میآمدند و این خیابان سرچشمه مبارزات انقلاب اسلامی شد از داخل این خیابان مردم از اطلاعیه و نحوه مبارزات و تظاهرات آگاه میشدند.»[79] این مبارز انقلابی که در ابتدای کوچه قدیمی معروف به سیدان یک مغازه کوچکی دارد، میگوید: «مقام معظم رهبری در ابتدای شکلگیری انقلاب از اهالی این خیابان تشکلی به نام «حزبالله چهار مردان جماران» را تشکیل میدهند که بعدها عدهای از آنها جزو محافظان معمار انقلاب میشوند.» الماسی در ادامه با ذکر خاطرهای دیگر میافزاید: «بهقدری در عمق شعار مرگ بر شاه خوکرده بودم که حتی با ارتباط با اطرافیانم تا چندین مدت در کنار هر یک کلمه شعار مرگ بر شاه میگفتم و در بین اهالی این خیابان به "ابوالفضل مرگ بر شاه" معروف شدم.»[80]
پیروزی انقلاب و شادمانی مردم قم
همزمان با عدم توفیق دولت ازهارى، شاپور بختیار، که چهرهاى به ظاهر ملى داشت، به نخستوزیرى منصوب شد. در 16 دی 1357 همزمان با معرفی کابینه شاپور بختیار، تظاهرات و راهپیماییها در قم وسعت بیشتری گرفت. در این زمان از روستاها و مناطق همجوار قم نیز به سوی قم رهسپار شده و به دستههای عظیم راهپیمایان قم پیوستند.[81] هنگامی که شاپور بختیار از طرف شاه مأمور تشکیل دولت گردید، مدعی شد که 90 درصد مراجع تقلید شیعه از وی حمایت میکنند.[82] این ادعا از سوی تمامی مراجع و بزرگان که بخش عمدهای از آنها در قم سکونت داشتند، تکذیب شد.[83] پس از فرار شاه در بیست و ششم دى ماه، مردم با شادمانى فرار شاه را جشن گرفتند. پس از این واقعه، شوراى انقلاب اسلامى شکل گرفت و مسأله بازگشت امام به طور جدى مطرح شد. تظاهرات و راهپیماییهای گسترده مردم قم در نهایت منجر به این شد که در سوم بهمن، در حالی که هنوز حکومت نظامی برقرار بود، شهر به دست انقلابیون بیافتد و دولت تانکها و گشتیها را از سطح شهر جمع کرد و اثری از نظامیان به چشم نمیخورد و مردم، انتظامات شهر را در دست گرفتند.[84] چند روز بعد، یعنی 7 بهمن، آیتالله گلپایگانی که در ماههای پایانی نهضت بیش از گذشته فعال شده و مکرر اعلامیه منتشر میکرد، در اعلامیهای خطاب به ارتش گفت: «از خدا بترسید و علیه اسلام و قرآن و ملت وارد عمل نشوید و چنانکه مکرر تذکر دادهام شما هم در صفوف نهضت اسلامی و برای به ثمر رساندن آن، ملت را یاری نمائید. هر کس مردم را به گلوله ببندد قرآن را به گلوله بسته است.»[85] آیتالله مرعشی نجفی نیز همزمان با تهدید دولت بختیار مبنی بر جلوگیری از ورود امام به کشور و بستن فرودگاهها اعلام کرد: «بستن فرودگاهها عواقب وخیمی برای دولت دارد.»[86] در 9 بهمن، به علت تعویق بازگشت امام ، هزاران تن از مردم و روحانیت قم ضمن اعتراض، تحصن کردند. در 11 بهمن آیات عظام گلپایگانی و مرعشی نجفی در تحصن روحانیون در قم شرکت کردند و آیتالله شریعتمداری ضمن عذرخواهی، از شرکت در تحصن خودداری کرد.[87]
رهبر انقلاب در 12 بهمن، با بىنظیرترین استقبال مردمى، وارد کشور شد. همزمان با 12 بهمن 1357 ، برخی از روحانیون مبارز قمی، برای استقبال از حضرت امام به تهران رفته و عدهای دیگر از اقشار مختلف قم نیز به استقبال امام شتافتند. در قم نیز جشن و سرور از بازگشت امام از تبعید طولانی مدت برقرار شد. روایت این روز یعنی 12 بهمن قم درخور اهمیت است و بیانگر وضعیت سیاسی و اجتماعی این روزها در سطح شهر قم است: «صبح روز ۱۲ بهمنماه ۱۳۵۷، همراه جمعیت به سمت خیابان یخچال قاضی راه افتادیم، جایی که بیت امام خمینی را در خود جای داده و این روزها قلب تپنده شهر خون و قیام بود، از ابتدای خیابان صفائیه راه بند بود و باید بقیه مسیر را پا بهپای مردم پیاده به سمت بیت برویم. شهر از حضور عوامل رژیم خالی شده بود، دیگر جایی برای باتوم و گلوله نبود، شهر شهرِ امام است، قدم به قدم مسیر خیابان صفائیه یادآور خاطرات ۱۹ دیماه 1356 بود، ، کمی جلوتر جمعیت در هم موج میزد، بلندگویی که صدای رادیو را با خود یدک میکشید گزارش از تهران را مستقیماً صدا میکرد، لحظه ورود رسیده بود، همه اشک میریختند و «خمینی ای امام» زمزمه شهر شده بود. مردم سیاهپوش عزاداری امام حسین (ع) بر سر و سینه میزدند، جای شهدای ۱۹ دی قم خالی بود، جمعیت دائماً پیگیر اخبار بودند، نزدیکان امام مردم را دعوت به آرامش میکردند. بیت امام در قم درودیوار اطرافش مملو از عکس امام و شعار بود، مردم اخبار را از اینجا دنبال میکردند، پیگیری اخبار، تشکیل کابینه و تائید و تشکیل کمیتههای انقلاب و روزهای پرالتهاب ۱۲ تا ۲۲ بهمن، و روزشمار انقلاب آغاز شده بود.»[88]
مدتی بعد و همزمان با انتخاب مهندس مهدی بازرگان به نخست وزیری دولت موقت از سوی امام خمینی، آیت الله مرعشی نجفی، انتخاب بازرگان را به ریاست دولت موقت به وی تبریک گفت.[89]
امام خمینى، پس از چهار روز اقامت در تهران، دولت موقت را به سرپرستى مهندس مهدى بازرگان تشکیل داد. پیوستن نیروى هوایى به صف انقلابیون، ضربه مهلکى بر پیکر فرسوده رژیم بود. فرمان تاریخى امام در نادیده گرفتن حکومت نظامى در 21 بهمن، سبب فروپاشى دولت بختیار در صبحگاه 22 بهمن شد. بدین ترتیب، اداره کشور به دست فرزندان انقلاب افتاد. مردم قم با شنیدن خبر پیروزى انقلاب در روز 22 بهمن 1357 به خیابانها ریخته و نقل وشیرینى پخش مىکردند.[90] گروهى از مردم در جهت یارى هموطنان خود عازم تهران شدند. ریاست شهربانى و عوامل جنایت و تیراندازى، از شهر گریختند و مأموران ساواک هم از بیم انتقام مردم خود را مخفى ساختند. سربازان و کلیه پرسنل ارتش و ژاندارمرى با در دست داشتن عکسهایى از امام خمینى سوار بر خودروهاى ارتش و یا پیاده، وارد شهر شده و با شرکت در راهپیمایىها و جشن و شادمانى مردم، پیروزى انقلاب را به مردم تبریک مىگفتند. در همان ایام، مبارزان، شهربانى را تصرف کرده و ضمن آزادى زندانىهاى سیاسى، کنترل شهر را به طور کامل در دست گرفتند.[91]
بازگشت امام به قم: امام خمینی از روز ۱۲ بهمن ۵۷، پس از بازگشت از تبعید چهارده ساله تا دهم اسفند ۱۳۵۷ در تهران، مدرسه علوی (و رفاه) حضور داشتند. بنا به وعدهای که داده بود، بیست و پنج روز پس از ورود به ایران عزم قم کردند. برنامه بازگشت با دو روز تاخیر از سهشنبه هشتم به پنجشنبه دهم اسفند ۱۳۵۷ موکول گردید و دهم اسفند ۱۳۵۷ به کانون انقلاب اسلامی، قم عزیمت نمودند. به هر حال مردم قم پس از «۵۷۴۴» روز دوری، برای استقبال از امام آماده بودند. در دست همه گل میخک سرخ و بر لبانشان خندهای شادمانه و در چشمانشان نور امید دیده میشد و با تمام وجود به امام خوش آمد میگفتند. شهر قم را آنچنان شور و هیجان و شادمانی فرا گرفت که گویی در این شهر هیچ مادر داغدیده به یاد فرزند از دست رفته نیست، غم را با دیدن امام امت از یاد برده، هیچ فرزند یتیم و پدر مردهای وجود ندارد، زیرا آنان با آمدن امام خود را بیپناه نمیدیدند.
خبر بازگشت امام به قم، باعث شد گروه کثیری از طبقات مختلف مردم از شهرهای اطراف نیز برای استقبال از امام به این شهر بیایند. شادی وصفناپذیری سرتاسر قم را فرا گرفته بود. با آنکه امام چراغانی و تشریفات رسمی را خوش نداشتند و فرموده بودند از آن پرهیز شود، بیشتر مغازهها و سر در خانهها با چراغهای رنگارنگ تزئین شده و خیابانها و میادین سراسر با بیرقهای سبز و تصاویر کوچک و بزرگ امام آراسته شده بود. دهها تن از خبرنگاران داخلی و خارجی میهمانان قم، چه خبرنگاران و چه مسافران شهرها، به رایگان پذیرایی میشدند، و هزینه خورد و خوراک و اقامت آنان را مردم قم بر عهده داشتند. غذا میدادند، شربت و شیرینی پخش میکردند، آب و چای میآوردند و... روزنامه کیهان در گزارش اختصاصی از این سفر نوشت: «شهر مقدس قم که از ۱۹ دی ماه سال گذشته نخستین جرقه انقلاب را برافروخت و کانون تظاهرات خونین شد، امروز زندگی تازه را آغاز میکند. شهری که از ۶ ماه پیش زندگی گذشته را کنار گذاشته و یکپارچه در خدمت انقلاب بوده، امروز با خونی تازه حیات را از سر میگیرد و پذیرای رهبر انقلاب است. حضرت آیتالله خمینی پس از یک اقامت ۲۸ روزه در تهران، بامداد امروز با اتومبیل به قم عزیمت کردند. جنبوجوش زیادی در شهر به چشم میخورد. در تمام طول خیابانهای قم به خصوص خیابانهای مسیر، جمعیت کثیری از مستقبلین دیده میشود. نظم و آرامش به شدت رعایت میشود.»[92] آیات عظام گلپایگانی، نجفی، شریعتمداری و مدرسین حوزه علمیه و تعداد زیادی از روحانیون و مردم علاقمند به حضرت امام به مسجد امام حسن مجتبی(ع)، آن زمان خارج از شهر بود، تشریف آورده بودند و منتظر تشریففرمایی حضرت امام بودند. امام در مسجد استراحت کوتاهی کردند و با آقایان مراجع و بزرگان و مدرسین حوزه علمیه و طلاب دیدار کردند سپس با همان آمبولانس حضرت امام به سمت قم حرکت کرد و به محلی که برای ایشان در نظر گرفته شده بود، تشریف فرما شدند.[93] خانواده امام هم به طور همزمان به قم آمدند. قصد اولیه امام این بود که به طور دائم در قم اقامت کنند. اما به دلایلی میسر نشد. از جمله: بیماری قلبی ایشان و نبود امکانات پزشکی در قم؛ برای تثبیت انقلاب و وحدت و انسجام بین گروهها و احزاب انقلابی نیاز بود که حضرت امام در مرکز باشند؛ فعالیت گروهکها و احزاب مخالف و احتمال بروز خطر برای انقلاب نوپای مردم؛ حضور سران و رهبران و انقلابیون جهان برای ملاقات با امام و سران انقلاب؛ عدم توانایی دولت موقت در اداره کشور. در نهایت ۱۱ ماه بعد، ۲ بهمن ۱۳۵۸ در اثر ابتلا به بیماری قلبی و لزوم معالجه در تهران، قم را ترک و به این شهر بازگشتند و تا پایان عمر پربار خویش در تهران اقامت گزیدند.[94]
شهر قم طی سالهای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی نقش بیبدیلی هم در رهبری و هم در بدنه نهضت ضدطاغوتی داشت. انقلاب اسلامی ایران در بهمن سال ۱۳۵۷ نشئت گرفته از بطن جامعه آن زمان بود و ریشه در عقاید دینی و ملی میلیونها ایرانی داشت. در این میان نقش بیبدیل مردم شهر قم را نمیتوان نادیده گرفت، چراکه قم از شروع نهضت و خیزشهای مردمی در سالهای ۱۳۴۱ و ۱۳۴۲ جایگاه حقیقی خود در عرصه مقابله با ظلم و بیداد و مخالفت با استکبار و استبداد را به همگان نشان داد. با حضور حضرت امام خمینی در این شهر نگاه مردم مسلمان و آزاده سراسر کشور به بیت ایشان در قم بود تا هر دستور، سخنرانی یا کلامی از آن خارج شود به منزله روشنایی راه و آینده آنها قرار گیرد. حضور مرجعیت شیعه و روحانیت و طلاب مبارز در این شهر، بازوی عقیدتی نهضت اسلامی به شمار میرفت. هنگامهای که رژیم پهلوی همه مخالفان خود را سرکوب کرده و هیچ کس جرئت قیام نداشت، مردم انقلابی قم، جرقه انقلاب اسلامی را در روزهای 18 و 19 دی 1356 روشن کردند. آنها آگاهانه در پی مرجعیت شیعه و رهبری امام خمینی قرار گرفتند و توانستند حتی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، شهر قم را از وجود عمال رژیم پهلوی پاک کنند و شهر به دست انقلابیون بیافتد. پس از پیروزی انقلاب نیز مردم قم همواره در بستر حوادث مهم تاریخی قرار گرفتند و پیشاپیش مسایل و حوادث و امتحانهای بزرگ انقلاب مانند همیشه با سربلندی مسیر انقلاب را طی کردند. تا این که طی جنگ تحمیلی این ایثار را به اوج خود رساندند و هم اکنون نیز چون گذشته در کنار کلیه حوادث مذهبی و سیاسی حضور داشته و همواره رهنمون دیگر شهرها و کشورهای آزاده جهان بوده و هستند.
پینوشتها:
[1] . بنگرید به مقاله: «گذری بر انقلاب اسلامی در استان قم به روایت اسناد ساواک - بخش هفتم»، سایت مرکز بررسی اسناد تاریخی.
[2] . خاطرات حجتالاسلام و المسلمین قربانعلی دری نجف آبادی، تدوین حیدر نظری، تهران، 1384، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 193.
[3] . اسناد انقلاب اسلامی، ج 2، تهران، 1374، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 532-533.
[4] . سند شماره 12282 / 21هـ، در کتاب: سیر مبارزات امام خمینی در آیینه اسناد به روایت ساواک، تهران، 1387، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ج 10، ص 471.
[5] . همان.
[6] . خاطرات آیتالله درّی نجفآبادی، همان، ص 194.
[7] . روزشمار انقلاب اسلامی در قم، به کوشش مقداد توانانیا و حسین آقاجانی، تهران، 1387، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 209.
[8] . همان.
[9] . همان، ص 210.
[10] . همان.
[11] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، (کتاب سوم) استان کرمان، تهران، 1396، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ص 9.
[12] . سیر مبارزات امام خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، اوج گیری نهضت امام و انقلاب اسلامی -3، تهران، 1386، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ج 8، همان، ص 471.
[13] . همان، صص 472 - 473.
[14] . روزشمار انقلاب اسلامی در قم، همان، صص 210 - 211.
[15] . همان، ص 211.
[16] همان.
[17] . سند شماره 12049 / 21 هـ، در کتاب: سیر مبارزات امام خمینی، ص 431.
[18] . همان، ص 432.
[19] . هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، زیر نظر: غلامرضا کرباسچی، تهران، 1371، بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی، ج 2، ص 975.
[20] . روزنامه آیندگان، به نقل از: روزشمار انقلاب اسلامی در قم، همان، ص 212.
[21] . روزشمار انقلاب اسلامی در قم، همان، ص 213.
[22] . همان.
[23] . سند شماره 12269 / 21، در کتاب: سیر مبارزات امام خمینی...، همان، ص 458.
[24] . اسناد انقلاب اسلامی، ج 2، همان، صص 565 - 566.
[25]. همان، صص ۱۹ / ۱۸و 92.
[26] . سند شماره 12586 / 21هـ، در کتاب: انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، کتاب 18، همان، ص 41.
[27] . همان، ص 43.
[28] . درباره زندگی و کارنامه وی بنگرید به مقاله: «نگاهی کوتاه به محمدکریم باصرینیا (اسلامیمذهب)؛ رئیس ساواک قم»، در سایت مرکز بررسی اسناد تاریخی.
[29] . سند شماره 12466 / 21 ه، در کتاب: سیر مبارزات امام خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ج 8، ص 477.
[30] . همان، صص 477 و 478.
[31] . سید محمد واعظ موسوی در 1341 ق - 1301ش در شهر ری متولد شد. پس از گذراندن تحصیلات ابتدایی و متوسطه در سال 1359 ق-1319ش به قم رفت. دوره سطح را خواند و از درس خارج فقه و اصول آیات بروجردی و مرعشی نجفی بهره برد. در سال 1370 ق-1331ش به تهران آمد و در جریان ملی شدن نفت شرکت کرد. وی در سخنرانی تبحر داشت و به عنوان رابط بین علما و حکومت پهلوی انجام وظیفه میکرد. همچنین در این ملاقات حاج شیخ محمد مهدی عبداللهی که از روحانیون ایرانشهر بوده و قبلاً توسط آقای موسوی به عنوان کسی که در منطقه بلوچستان دارای نفوذ است به آقایان آیات قم معرفی گردیده بود نیز حضور داشت. حجتالاسلام موسوی در 1369 دار فانی را وداع گفت و در جوار عبدالعظیم حسنی در شهر ری به خاک سپرده شد.
[32] . منظور از آیات قم به درستی روشن نیست.
مدرسین و علمای طراز اول حوزه علمیه قم در اعلامیههایی که به مناسبتهای مختلف ـ به ویژه در نیمه دوم سال 1357 ـ میدادند مواضع صریح خود را که عمدتاً با نفی حاکمیت رژیم پهلوی همراه بود، اعلام میکردند.
[33] . از جمله این روحانیان میتوان به حاج سیداحمد آقا فرزند امام و حجج اسلام: محمود دعایی، محمدعلی صدوقی، حسن لاهوتی، محمد منتظری، سیدمحمد موسوی خوئینی، هادی غفاری، اسماعیل فردوسیپور اشاره کرد.
[34] . سند شماره 3134 / 11 هـ الف، در کتاب: انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، کتاب 18، ص 97.
[35] . همان.
[36] . همان.
[37] . صحیفه امام خمینی، تهران، 1387، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ج 5، ص 153.
[38] . خاطراتآیت الله خلخالی، همان، ص 279.
[39] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، کتاب 19، تهران، 1384، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، ص 1.
[40] . اسناد انقلاب اسلامی، همان، ج 3، صص 495 تا 462.
[41] . همان، صص 92 - 93.
[42] . همان، ص۱۸۳
[43] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک - کتاب 19، همان، ص 183.
[44] . همان، ص 184.
[45] . سند شماره 12685 / 21هـ، همان، ص 185.
[46] . اسناد انقلاب اسلامی، همان، ج 3، صص 477 و 478.
[47] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک - کتاب 19، همان، صص 350، 351.
[48] . سند شماره 12694 / 21 هـ، همان، ص 352.
[49] . در همان روزها حجتالاسلام کلانتر که از محورهای اصلی مبارزات مردم قم بود مورد اصابت گلوله مأموران رژیم قرار گرفت. بر اساس گزارشی در 14 آذر 1357 «سید احمد کلانتر فرزند سلطان که دارای سابقه بازداشتی و تبعید میباشد روز جاری در تظاهرات قم به علت برخورد گلوله لاستیکی از ناحیه پا مصدوم، پس از پانسمان لازم به فرمانداری نظامی جلب شده است.» (انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، کتاب 18، همان، ص 230) در این رابطه سند جالبی وجود دارد که ساواک از شنود مکالمات شهید آیتالله محمد صدوقی گزارش کرده است. طبق این سند گوینده در تماس تلفنی خود به آقای صدوقی میگوید: «امروز اعلامیهای از طرف پزشکان قم پخش شده بود، چون دیروز اینجا آقای [سید احمد] کلانتری 8 تیر خورده بود و برده بودند بیمارستان و در بیمارستان یک افسری توهین میکند به کلانتری و کلانتری هم یک کشیده به افسره میزند؛ خلاصه دکترها پشتیبانی میکنند از کلانتری و همگی میروند پیش رئیس شهربانی و به ترتیب همگی را حتی آقای کلانتری را هم آزاد میکنند.» (گفت و شنود، شنود مکالمات شهید آیتالله محمد صدوقی، مرکز بررسی اسناد تاریخی، تهران 1395، ج 2، ص 230.) برای آگاهی درباره شخصیت حجتالاسلام سید احمد کلانتر بنگرید به مقاله: «مروری بر زندگی و مبارزات حجتالاسلام سید احمد کلانتر»، سایت مرکز بررسی اسناد تاریخی.
[50] . سند شماره 12716 / 21 هـ، در : انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، کتاب 19، همان، ص 433.
[51] . حجتالاسلام شهید محمدتقی بشارت در سال ۱۳۲۴ شمسی در دهاقان به دنیا آمد. در حوزههای علمیه و مدارس دینی اصفهان، مشهد و قم به تحصیل علوم و معارف اسلامی پرداخت. قبل از پیروزی انقلاب اسلامی به دلیل سخنرانیهای افشاگرانه علیه رژیم شاه، بارها توسط شهربانی و ساواک دستگیر، بازداشت و ممنوعالمنبر گردید. وی در سال ۵۸ با توجه به خدمات ارزنده و اعتماد به ایشان، از سوی مردم کهگیلویه و بویراحمد به نمایندگی مجلس بررسی نهایی قانون اساسی (خبرگان اول)، انتخاب گردید. نمایندگی امام خمینی(ره) در جهاد سازندگی گچساران، سرپرستی بنیاد شهید و کمیته انقلاب اسلامی سمیرم و بالاخره نمایندگی دوره اول مجلس شورای اسلامی از طرف مردم سمیرم از دیگر مسئولیتهای ایشان است. بشارت در هفتم دی ماه ۱۳۶۰ توسط منافقین مورد سوء قصد قرار گرفت و به شهادت رسید. از شهید بشارتی آثاری به چاپ رسیده است که از آن جمله میتوان به «خوارج از دیدگاه نهجالبلاغه» و مقالات منتشره در مطبوعات، اشاره کرد. (انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک / استان چهارمحال و بختیاری، تهران، 1389، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، ص 196)
[52] . موارد مطرح شده از سوی محمد تقی بشارتی به قرار ذیل است:
1ـ انقلاب ما انقلاب اسلامی است. 2ـ خروج 66 و لغو رژیم و برقراری حکومت اسلامی به رهبری خمینی. 3ـ ملت ایران از انقلاب بدست آورده تا استقرار حکومت اسلامی آرام نخواهند نشست. 4ـ برای رسیدن به هدف مقدس اسلامی از هر گونه زیان و ضرر مالی و جانی نمیهراسیم.
5ـ الغاء هر گونه قراردادهای فرهنگی، اقتصادی، نظامی و خرید اسلحه و فروش نفت را خواستاریم. 6ـ جلوگیری از صدور نفت و گاز و سرنگونی حکومت دیکتاتوری و برقراری حکومت اسلامی. 7ـ ما پشتیبانی خود را از اعتصابات ملت ایران و کارکنان صنایع نفت و فرهنگیان ابراز میداریم. 8ـ ما هر گونه دخالتهای نابجای ابر قدرتهای غرب و شرق را در امور داخلی و حمایت از رژیم فاسد محکوم مینماییم.
9ـ دولت نظامی خلاف مذهب از نظر ملت ایران محکوم است. 10ـ ما خواستار عدالت اجتماعی و تامین حقوق کارگران و دهقانان و جلوگیری از تمرکز ثروتها هستیم. 11ـ ما خواستار حفظ حقوق اجتماعی تمام طبقات و اقلیتهای مذهبی و خارجیان در صورتیکه قصد پشتیبانی از 66 را نداشته باشند هستیم. 12ـ ما خواستار حفظ استقرار و وحدت و دفاع از حکومت اسلامی و مبارزه با هرگونه اعمال خلاف هستیم. 13ـ ملت ایران خواستار اجرای مقررات اسلامی در راه اهداف رهبر مسلمان خود است. 14ـ ما سیاست بازاریان و کسبه را در ارائه نکردن اجناس تایید مینماییم. 15ـ ما از سربازان سراسر کشور خواستاریم که از سربازخانهها فرار و از پدر و مادرها و صاحبمنصبان تقاضا داریم که از خدمتگذاری به 66 سر باز زنند. (سند شماره 12899 / 21هـ، در: همان، ص 435)
[53] . سند شماره 12719 / 21هـ، در: انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، کتاب 19، همان، ص 434.
[54] . سند شماره 12724 / 21هـ، در: همان، ص 437.
[55] . سند شماره 12882 / 21هـ، در : همان، ص 438.
[56] . سند شماره 12740 / 21 هـ، در : همان، کتاب 20، ص 36.
[57] . سند شماره 12743 / 21هـ، در: همان، ص 38.
[58] . سند شماره 12788 / 21هـ، در: همان، ص 37.
[59] . سند شماره 12751 / 21هـ، در: همان، ص 129.
[60] . سند شماره 12729 / 21هـ، در: همان، ص 130.
[61] . اسناد انقلاب اسلامی، همان، ج 3، صص 481 - 482.
[62] . سند شماره 12792 / 21هـ، در: انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، کتاب 20، ص 239.
[63] . سند شماره 12799 / 21هـ، در: همان، ص 324.
[64] . همان، ص 329.
[65] . 4416 / 21هـ، در: همان، کتاب 20، ص 433؛ و همان، کتاب 21، ص 71.
[66] . سند شماره 12858 / 21هـ، در: همان، کتاب 21، ص 114.
[67] . سند شماره 12866 / 21هـ، در: همان، کتاب 21، ص 182؛ یاران امام به رویت اسناد ساواک: آیتالله احمد جنتی، تهران، 1389، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ص 399.
[68] . همان، ص 183.
[69] . سند شماره 12880 / 21هـ، در: همان، کتاب 21، ص 184.
[70] . همان، ص 246.
[71] . همان.
[72] . سند شماره 12883 / 21هـ، در: همان، ص 247.
[73] . سند شماره 12807 / 21هـ، در: همان، ص 312.
[74] . خلخالی، صادق، خاطرات آیتالله صادق خلخالی، تهران، 1379، سایه، ص 248.
[75] . همان، ص 249.
[76] . سند شماره 13023 / 21هـ، در کتاب: انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، کتاب 22، ص 416.
[77] . اسناد انقلاب اسلامی، همان، ج 2، صص 62 -625.
[78] . مصاحبه زهرا حبیبپور با اربابعلی مؤمن، خبرگزاری ایسنا.
[79] . ابوالفضل مرگ بر شاه، خاطرات شفاهی حاج ابوالفضل الماسی، تدوین رضا یزدانی، بی جا، 1402، انتشارات راه یار، ص 53.
[80] . همان، ص 55.
[81]. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، کتاب 19، همان، ص 289.
[82] . روزشمار انقلاب اسلامی در قم، همان، ص 230.
[83] . اسناد انقلاب اسلامی، همان، ج 5، صص 272 و 273.
[84] . عاقلی ، باقر، روزشمار تاریخ ایران، ج 2، ص 397؛ روزشمار انقلاب اسلامی در قم، همان، ص 231.
[85] . عاقلی، همان، ص 399؛ روزشمار انقلاب اسلامی در قم، همان، ص 231.
[86] . عاقلی، همان، ص 300.
[87] . روشمار انقلاب اسلامی در قم، همان، ص 232.
[88] . « بازخوانی وقایع انقلاب در استانها؛ «قیامِ قم»،«بیتابی تهران»و«موجِ مشهد» ایران؛ حماسه ماندگار»، در سایت خبرگزاری مهر.
[89] . عاقلی، همان، ص 309.
[90] . خاطرات ابوالفضل مرگ بر شاه، همان، ص 89.
[91] . همان، ص 92.
[92] . روزنامه کیهان، پنجشنبه 10 / ۱۲ / 1357، ص 2.
[93] . عارفی، حسن، طبیب دلها، تهران: ۱۳۷۶، عروج، ص 46-47.
[94] . هفته نامه حریم، سال دوم، ش ۵۶، ۱۷ اسفند ۱۳۹۱، ص 12.

پخش اعلامیهای از سخنان امام به مناسبت آزادی آیتالله منتظری و بازگشتش به قم در 18 مهر 1357.

متن اعلامیه آیتالله شهابالدین مرعشی خطاب به حجتالاسلام صالحی کرمانی درباره حمله به مردم کرمان از سوی رژیم.

پخش نامه امام خطاب به زائران خانه خدا در قم. 30 مهر1357.

گزارش ساواک از پخش اعلامیه امام در قم به تاریخ 17 آبان 1357.

نامه رئیس ساواک قم به مرکز درباره انتشار اعلامیه دو صفحهای از امام خمینی در قم به مناسبت شروع ماه محرم (صفحه1).

نامه رئیس ساواک قم به مرکز درباره انتشار اعلامیه دو صفحهای از امام خمینی در قم به مناسبت شروع ماه محرم (صفحه2).

نامه رئیس ساواک قم به مرکز درباره انتشار اعلامیه دو صفحهای از امام خمینی در قم به مناسبت شروع ماه محرم (صفحه3).

نامه رئیس ساواک قم به مرکز درباره انتشار اعلامیه دو صفحهای از امام خمینی در قم به مناسبت شروع ماه محرم (صفحه4).

وضعیت متشنج قم در 11 آذر ماه 1357 همزمان با ماه محرم.

اعلامیه مشترک آیات ثلاث در قم در 16 آذر 1357 (صفحه1).

اعلامیه مشترک آیات ثلاث در قم در 16 آذر 1357 (صفحه2).

تظاهرات مردم قم در روز 17 آذر 1357.

حضور نوجوانان در تظاهرات آذرماه شهر قم.

محلههای اصلی تظاهرات مردم قم.

اعلامیه فضلای حوزه علمیه قم درباره هماهنگی در خصوص تظاهرات عاشورا در قم در 18 آذر 1357.

تظاهرات بعداز ظهر 19 آذر 1357 در قم و شعار در صحن حرم حضرت معصومه(س).

راهپیمایی روز تاسوعای حسینی سال 1357 در قم.

برعهده گرفتن انتظامات و امنیت شهر قم از 20 آذر ماه 1357 از سوی جوانان انقلابی.

تظاهرات عاشورا حسینی در شهر قم.

مشروح فعالیتها و اقدامات صورت گرفته در قم در عاشورای سال 57.

تغییر عکسهای مدرسه دانش از شاه به امام خمینی در تظاهرات عاشورای روستای مِیَم قم.

مشروح سخنان محمدتقی بشارتی در عاشورای حسینی در قم.

اقدامات انقلابی قمیها در 21 آذر 1357 و وحشت عمال رژیم.

اعزام دستهجاتی از کمیته مشترک ضد خرابکاری به قم جهت کنترل اوضاع در 21 آذر 1357.

تشییع جنازه جوان قمی در 22 آذر 1357 که در 21 آذر مجروح و شهید شده بود.

اوج فعالیتهای انقلابی در 23 آذر در قم.

تلاش مردم قم در خیابان آذر برای تشییع جنازه شهید. شب 23 آذر.

تشکیل گروه فدائیان اسلام در قم در 24 آذر توسط برخی دانشجویان.

ارسال یک گردان هوابرد برای تقویت فرمانداری نظامی قم در 27 آذر.

آزادی آیات علی فیض مشکینی و احمد جنتی در 28 آذر.

انتشار اعلامیهای از سوی گروه تازه تشکیل شده فدائیان اسلام در قم در 28 آذر.

تعطیلی مراکز آموزشی قم در نیمه دوم آذر ماه.

درخواست مدرسان حوزه علمیه از مردم قم برای ادامه اعتصاب و تعطیلی مغازهها و بازار در 29 آذر.

محمدکریم باصرینیا، رئیس ساواک قم در سال 1357.

حجتالاسلام سید احمد کلانتر در حال قرائت فاتحه بر پیکر فرزندش.

ابوالفضل الماسی معروف به ابوالفضل مرگ بر شاه.

دبیرستان حکیم نظامی. اواخر مهر 1357.

تصویری دیگر از تجمع در جلوی درب دبیرستان حکیم نظامی.

درگیریهای 2 آبان.

نماز جماعت پس از تظاهرات مسالمتآمیز 9 آبان.

یکی از روزهای آبان چهار راه مولوی.

خواندن آخرین اخبار نهضت در کوچه پس کوچههای چهارمردان.

آغاز راهپیمایی روز عاشورا خیابان حائری.

راهپیمایی روز عاشورا 1357 میدان مطهری.

آیات عظام و عدهای از مدرسان حوزه علمیه قم در راهپیمایی بزرگ عاشورا.

تصویر یکی از شهدای اعتراضات.

اهالی کرمجگان.

تظاهرات روز عاشورا در خیابان نیروگاه.
تعداد مشاهده: 87