نگاهی به زندگی و مبارزات آیتالله محمد محمدی گیلانی بر اساس اسناد ساواک
17 تير 1403
دوران کودکی و تحصیلات
آیتالله محمد محمدی دعویسرایی مشهور به محمدی گیلانی، فرزند محمد جعفر در 9 شهریور 1307 ﻫ ش در دعویسرا از توابع شهرستان رودسر در استان گیلان در خانوادهای مذهبی دیده به جهان گشود. دوران تحصیل وی در دبیرستان، با شروع جنگ جهانی دوم ( 1 سپتامبر 1939 تا 2 سپتامبر 1945 / 9 شهریور 1318- 11 شهریور 1324 که نایرهی آتش آن به ایران نیز کشیده بود) مصادف شد. به همین دلیل ایشان در سال 1320 ﻫ ش مجبور به ترک تحصیل شد و از تهران به زادگاهش برگشت و تا سال 1323 در کنار پدر به کشاورزی پرداخت.
فراگیری علوم اسلامی
آیتالله محمدی گیلانی هم زمان با تأسیس حوزه علمیه رودسر در سال 1323 توسط حجت الاسلام سید محمدهادی روحانی برای تحصیل به آنجا رفت و جامع المقدمات را در آنجا فرا گرفت. در سال 1325 برای تکمیل تحصیلات دینی به حوزه علمیه قم رفت و پس از پایان دروس مقدمات و سطح، در درس خارج آیتالله العظمی سید حسین بروجردی راه یافت. آیتالله گیلانی از محضر حضرت امام خمینی(ره) نیز درس اصول را فرا گرفت. در سندی از ساواک آمده است:
«طبق اطلاع واصله، چندی قبل چند نفر از طلاب به نام شیخ علی رضا محلاتی و سید رسولی و حجازی و شیخ احمد منتظری و محمدی رودسری به نمایندگی از طرف عده زیادی از طلاب قم از خمینی تقاضا نموده که بعد از ظهرها نیز مجلس درسی از طرف ایشان دایر شود. آقای خمینی هم این تقاضا را پذیرفته و مدتی بعد از ظهرها در کوچه آقازاده مسجد سلماسی اصول تدریس میکردند و چون تعداد محصلین علوم دینی زیاد و محل کوچک بود، طلاب مزبور خواهش میکنند که این مجلس درس به مسجد مرحوم آقای بروجردی (مسجد اعظم) یعنی همان جائی که صبحها تدریس میکنند منتقل شود. خمینی هم قبول میکند و فعلاً مدتی است خمینی از ساعت 5 تا 6 بعد از ظهر در مسجد اعظم اصول تدریس میکند.»[1]
آیتالله گیلانی همچنین در محضر علامه سید محمد حسین طباطبایی اسفار و شفاء و خارج فقه و اصول را نزد آیتالله حسینعلی منتظری گذراند.
ایشان پس از گذراندن دورههای مختلف علمی به تدریس در حوزه علمیه قم پرداخت و بسیاری از کتب دوره سطح در فقه و اصول و حکمت و تفسیر را بارها تدریس کرد.
فعالیتهای سیاسی آیتالله گیلانی
کسب فیض از محضر حضرت امام خمینی(ره) و آشنایی با اندیشههای سیاسی ایشان، قطعاً در ورود آیتالله گیلانی به فعالیتهای سیاسی نقش بسزایی داشته است. آنگونه که از اسناد ساواک استنباط میشود، اولین فعالیتهای آشکار آیتالله گیلانی علیه رژیم پهلوی که باعث حساسیت رژیم شد، در قالب طرح مسائل سیاسی در مساجد بوده است. اسناد ساواک نشان میدهد که آیتالله گیلانی پس از تبعید حضرت امام در 13 آبان 1343 از اواسط این دهه تحت کنترل ساواک قرار گرفته و بسیاری از سخنرانیها و جلساتی که با حضور ایشان برگزار میشد گزارش میگردید.
در سندی به تاریخ 11 / 1 / 1345 راجع به برگزاری جلسات سیار در قم آمده است:
« برابر اطلاع احمد احمدی، احمد اشکوری، محمد محمدی، عباس محفوظی که ساکن قم میباشند و همچنین رضا توسلی ساکن قم کوچه آبشار کوچه حاج سلطان … به نفع آیتالله خمینی و روحانیون مخالف فعالیت دارند گویا در منازل خود جلسات سیار تشکیل داده و در چاپ و پخش اعلامیههای روحانیون دست دارند.»[2]
بر اساس این اسناد آیتالله گیلانی از طرفداران سرسخت امام خمینی معرفی و از مبلغین جدی مرجعیت ایشان در نقاط شمالی کشور عنوان شده است. در سندی از ساواک به تاریخ 16 / 10 / 1347 آمده است:
«شیخ عباس محفوظی مقسم سابق خمینی- محمد محمدی گیلانی و محمد جعفری گیلانی که اهل گیلان میباشند و در ماههای رمضان و محرم و صفر جهت تبلیغ به رودسر و قراء اطراف آن عزیمت مینمایند نامبردگان هنگام عزیمت به آنجا تبلیغات دامنه داری را به نفع خمینی به عمل آورده و اهالی را به تقلید از وی تشویق مینمایند کما اینکه در اثر تبلیغ آنان در قریه رحیمآباد اهالی عموماً مقلد و طرفدار خمینی گردید[هاند]»[3]
در کنار ترویج مرجعیت امام و تبلیغ اندیشههای ایشان، آیتالله گیلانی مسئولیت جمعآوری وجوه شرعیه برای حضرت امام را نیز برعهده داشت. اسناد نشان میدهد که مردم مناطق شمالی کشور از نمایندگی آیتالله گیلانی در امر وجوهات شرعیه استقبال کرده و همین موضوع حساسیت ساواک را به شدت برانگیخته است؛ به طوری که خواسته میشود تا از عزیمت وی به منطقه گیلان جلوگیری و حتی تحت تعقیب قرار گیرد.[4] اسناد فراوانی وجود دارد که ساواک به دنبال شناسایی و کشف نحوه فعالیت آیتالله گیلانی در زمینه جمع آوری وجوهات برای حضرت امام خمینی بوده است. در سندی به تاریخ 14 / 12 / 1347 آمده است:
«با توجه به اینکه شیخ محمد محمدی به نفع خمینی فعالیت داشته، امکان دارد وجوه مورد بحث را جهت خمینی جمعآوری نموده باشد…»[5]
در ادامهی این سند درخواست شده است که: «با توجه به این که شیخ محمد محمدی ساکن فعلی قم میباشد مقرر فرمایند در صورتی که مقتضی بدانند در این مورد از نامبرده استفسار گردد.»[6]
در سند دیگری آمده است:
«طبق اطلاع واصله نامبرده بالا که از طرفداران روحانیون مخالف میباشد به نفع خمینی فعالیت و امکان دارد جهت وی وجوهی جمعآوری نماید.»[7]
پخش اعلامیه و عکسهای امام(ره) و ارسال نامه برای ایشان
از دیگر اقدامات آیتالله گیلانی انتشار اعلامیه ها و عکسهای حضرت امام درمیان افراد قابل اعتماد بوده است. در سندی از ساواک در سال 1350 آمده است:
«غلامعلی بامداد ماجیانی واعظ اهل رودسر ضمن در اختیار گذاردن یک قطعه عکس خمینی اظهار داشت شیخ محمد محمدی این عکس را که دو بیت شعر بر له خمینی در زیر آن نوشته شده به او داده است.»[8]
در سند دیگری آمده است که هنگام سخنرانی ایشان در چالوس تعداد زیادی اعلامیه در میان بانوان پخش شده است.[9] آیتالله محمدی گیلانی از خرداد سال 1342 و پس از دستگیری حضرت امام خمینی، بسیاری از اعلامیههای منتشر شده از سوی جامعه روحانیت کشور را امضاء کرده است. ایشان در سال 1344 به همراه سایر روحانیون گیلانی مقیم قم خواستار پایان دادن به تبعید امام خمینی گردید. در سندی در همین رابطه آمده است:
«طلاب گیلانی مقیم قم نیز اعلامیهای مبنی بر آزادی خمینی به دولت داده که پیوست آن مقدور نشده ولی اسامی کسانی که ذیل اعلامیه را امضاء و یا گیرنده امضا از طلاب گیلانی بودهاند، تقدیم میشود.»[10]
نام آیتالله گیلانی در این لیست در ردیف اول آمده است. پس از انتقال حضرت امام خمینی(ره) از ترکیه به نجف اشرف، موجی از شادی شاگردان ایشان را فراگرفت و آنها با ارسال نامهها و تلگرافهای متعدد این انتقال را تبریک گفته و خواستار بازگشت امام به کشور شدند. نامهی سرگشاده «حجج الاسلام و فضلاء و محصلین حوزه علمیه قم به پیشگاه مرجع تقلید مسلمانان.» یکی از این اعلامیهها است که به امضاء آیتالله گیلانی رسیده است. در بخشی از این نامهی سرگشاده آمده است:
« هر چند انتقال حضرتعالی از ترکیه به عتبات عالیات از جهتی مایه خرسندی است، ولی ادامه تبعید آن مرجع عالیقدر که به خاطر دفاع از قرآن و حقوق ملت اسلام و حمایت از استقلال و تمامیت ارضی کشور اسلامی ایران صورت گرفته است بسی موجب تأثر و تنفر عموم ملت ایران است. ملت شریف مسلمان ایران و حوزه علمیه قم که از منویات مقدس آن قائد عظیمالشأن پیروی میکنند و برای تأمین و اجرای آن از هیچگونه فداکاری دریغ ندارند، انتظار دارند که بزودی موانع برطرف شود تا با مرجعیت حضرتعالی به حوزه علمیه قم و با تدبیرات خردمندانه و رهبریهای ارزنده آن زعیم عالیقدر، مصالح عالیه اسلام و ایران و حقوق از دست رفته ملت تأمین گردد»[11]
در نامهی دیگری که برای حضرت امام در 18 / 7 / 1344 نوشته بودند، آمده است:
«گر چه انتقال حضرتعالی از ترکیه به عراق از این جهت که محیط مناسبتری است مایه خوشوقتی [است] ولی ادامه محرومیت ملت ایران و مخصوصاً حوزه علمیه قم از افاضات آن مرجع عظیمالشأن موجب افسردگی شدید عموم است. امیدواریم در آینده نزدیک با مراجعت حضرتعالی به قم مردم ایران از نعمت رهبریهای ارزنده آن زعیم عالیقدر که موجب مصالح عالیه عموم اسلام و مسلمین است بهرهمند گردند.»[12]
آیتالله گیلانی علاوه بر ارسال نامه برای امام، در کنار سایر روحانیون کشور با امضای تلگرافهایی برای نخستوزیر وقت، امیرعباس هویدا، خواستار پایان بخشیدن به تبعید حضرت امام شدند. در یکی از این تلگرافها به تاریخ 12 / 1 / 1344 آمده است:
« بر اثر طول بازداشت و عدم اطلاع از مرجع عالیقدر شیعه حضرت آیتالله آقای خمینی و شایعات حاکی از تغییر مکان اقامت ایشان، جامعه روحانیون و عموم مسلمین ناراحت [و] نگرانند. مقتضی است فوراً از وضع حال و محل اقامت ایشان اینجانبان را مستحضر دارید.»[13]
علاوه بر ارسال تلگراف در اعتراض به اقدامات رژیم، آیتالله گیلانی در قم در سال 1345 مواضع تندی علیه رژیم پهلوی از خود نشان داده است.
در سندی از ساواک به نقش فعال آیتالله گیلانی در انتقاد از رژیم در سال 1345 اشاره شده است:
«روز عید عده کثیری از طلاب به منزل آقای نجفی رفته و یک نفر با نام شیخ محمد محمدی گیلانی که یکی از فضلاء قم است مطالب شدیدی علیه دولت ایراد مینمود که البته به وسیله مأمورین دولت تحت تعقیب است لیکن تاکنون او را دستگیر ننمودهاند.»[14]
دستگیری و بازداشت
پس از این که گزارشهای متعددی مبنی بر طرفداری آیتالله گیلانی از حضرت امام و همچنین جمعآوری وجوه شرعیه و تبلیغ مرجعیت ایشان به ساواک ارائه شد، این سازمان تصمیم به بازداشت ایشان گرفت. اولین سند مربوط به بازداشت آیتالله گیلانی به 20 / 1 / 1348 باز میگردد. در سند مربوطه که به امضای رئیس شهربانی کل کشور رسیده است، میخوانیم:
«برابر گزارش شهربانی استان گیلان، نامبرده بالا به موجب نامه شماره 70 / متفرقه 10 / 1 / 48 شعبه اول دادگاه عالی 208 رشت به اتهام اظهار مطالبی بر خلاف امنیت داخلی مملکت به قرار وجه الکفاله به مبلغ هشتاد هزار ریال بازداشت گردیده است.»[15]
علت اصلی این بازداشت در گزارش زیر ایراد سخنان تحریک آمیز در مسجد عنوان شده است:
«روز 9 / 1 / 48 ضد اطلاعات وابسته به هنگ ژاندارمری گیلان محمد محمدی فرزند محمد جعفر را که در مسجد اعظم رحیمآباد مطالب خلاف مصالح ایران [بیان] نموده، باید [به] ساواک اعزام [کند]»[16]
آنگونه که از اسناد استنباط میشود، آیتالله گیلانی با وجود همهی مخاطرات موجود همواره از حضرت امام دفاع، و نسبت به سیاستهای ضد دینی رژیم مخالفت کرده است. به همین دلیل نیز رژیم ایشان را بازداشت و از وی میخواهد که در منابر سخنان خلاف عرف اظهار نکند.[17]
استفاده از مساجد برای مخالفت با رژیم پهلوی
در جریان نهضت امام خمینی مساجد به عنوان گستردهترین شبکهی ارتباطی میان انقلابیون نقش بسیار مهمی در انتقال اندیشههای امام و بسیج مردم برعهده داشتند. به دلیل همین کارکرد و جایگاه بود که از دههی 40 رژیم پهلوی از طرق مختلف و به شکل جدیتر به دنبال کنترل آنها بود. اسناد نشان میدهد که آیتالله گیلانی مانند سایر روحانیون در ماههای محرم و رمضان نهایت استفاده را از مساجد برده است. ایشان در شرایط خفقانی که رژیم کنترل زیادی بر اوضاع داشت به صورتی دو پهلو و با بیان تفاسیری قابل تعمیم به اوضاع روز سخنرانی میکرد. در حاشیهی یکی از سخنرانیهای ایشان در 11 / 1 / 1349 منبع ساواک نوشته است: «گفتار شیخ محمدی گوشهدار تشخیص داده میشود.»[18]
آیتالله گیلانی به دلیل موقعیت و جایگاه حوزوی و سیاسی که داشت در شهرهای متعددی برای سخنرانی دعوت میشد. براساس اسناد ساواک ایشان محبوبیت زیادی در مناطق مختلف داشت. سند زیر نفوذ ایشان در منطقه رودسر را نشان میدهد.
«مشارالیه یکی از مدرسین حوزه علمیه قم میباشد و از طرفداران جدی خمینی است و با ربانی شیرازی و شیخ حسینعلی منتظری نجفآبادی روابط دوستانه نزدیکی دارد، یاد شده همه ساله در تعطیلات تابستانی حوزه علمیه قم و در ماههای رمضان و محرم و صفر مسافرتهایی به گیلان میکند و در طول توقف در لنگرود از دکتر ابراهیم میربلوک و حاج سید الله نوری اشکوری در رودسر حاج قاسم زاده و تعدادی دیگر افرادی را ملاقات مینماید و افراد فوق تقریباً از اصحاب وی هستند و برای پیشرفت او تبلیغات میکنند مشارالیه نماینده تام الاختیار خمینی در شهرستان رودسر و حومه است از نظر اخذ سهم امام و مصرف آن در هر راهی که مصلحت بداند اقدام مینماید.»[19]
از ویژگیهای منابر آیتالله گیلانی این بود که در هر فرصتی حتی اگر صرفاً بیان حدیثی بود، به حضرت امام خمینی اشاره میکرد. به طور نمونه در 6 / 7 / 1351 در رفسنجان به این صورت حدیثی از پیامبر(ص) در مورد شهر قم را بیان میکند. «بعد از وفات آیتالله بروجردی آیتالله غایب از ایران (که جان همه به قربانش) در جلسه درسی که با ما داشتند[فرمودند:]…»[20]
اسناد نشان میدهد که آیتالله گیلانی با وجود تعهداتی که بعضاً به شهربانی میداد، همچنان در منابر خود علیه رژیم صحبت میکرد. سند زیر به این موضوع صراحتاً اشاره دارد:
«مشارالیه روز 30 / 6 / 51 به آن شهر [رفسنجان] وارد و با آن که وسیله شهربانی مذکور تعهدات لازم از نامبرده اخذ شده معهذا مشارالیه عصر روز 1 / 7 / 51 مبادرت به ایراد مطالب تحریکآمیزی نموده که مجدداً به شهربانی محل احضار و تذکرات لازم به وی داده شد.»[21]
ایجاد مهدیه در لنگرود
از اقدامات آیتالله گیلانی و نیروهای مذهبی و انقلابی استان گیلان تلاش برای تأسیس مهدیهای در شهرستان لنگرود در سال 1356 بود. در سندی از ساواک در این مورد به نقش آیتالله گیلانی برای جمعآوری پول برای تأسیس این مرکز دینی اشاره شده است:
«اخیراً عدهای از متعصبین مذهبی شهرستان لنگرود به اسامی محمد ابراهیم تاج لنگرودی، دکتر محمدعلی حامد توسلی و دکتر عبدالکریمی ساختمانی به مبلغ سیصد هزار تومان جهت ایجاد مهدیه در لنگرود خریداری نمودهاند. صاحب ساختمان مذکور به عنوان همکاری و کمک از گرفتن صد هزار تومان خودداری نموده و قرار شده که بقیه وجه مذکور از اعضاء انجمنهای مذهبی و افراد خیر جمعآوری گردد. در این میان یکی از روحانیون به نام محمد محمدی دعویسرائی که در جمعآوری وجه باقیمانده نقش مؤثر را برعهده دارد، موفق گردیده که فتوائیهای از خمینی که در آن اجازه داده شده تا 3 / 1 [یک سوم] از وجوه شرعی در این راه خرج گردد دریافت نماید. و به خاطر همین موضوع تاکنون مبلغ بیست هزار تومان توسط برخی از متعصبین مذهبی جمعآوری و در اختیار وی گذارده شده [است][22]
حساسیت رژیم از تشکیل این مهدیه چنان بود که در سندی از اداره کل سوم برای ریاست سازمان اطلاعات و امنیت گیلان دربارهی فعالیتهای مذهبی و تأسیس مهدیه آمده است:
«به طور کلی ایجاد چنین مؤسساتی خواه به عنوان مهدیه یا به صورت مدرسه علمیه که ظاهراً به منظور ترویج دین و تعلیم اصول و مبانی اسلام تأسیس شدهاند، با توجه به سوابقی که از کار اینگونه مدارس موجود است و در آینده به صورت مرکز و کانون فعالیتهای ضد میهنی عناصر متعصب مذهبی در خواهند آمد، مصلحت نیست علیهذا با توجه به اینکه تعدادی از بانیان مهدیه مورد نظر دارای سوابق ضد امنیتی نیز میباشند. خواهشمند است دستور فرمایید به طور غیر مستقیم و کاملاً غیرمحسوس و به وسیله تماس با مسئولین ذیربط از ایجاد مهدیه مورد بحث جلوگیری [کنید].»[23]
آیتالله گیلانی در آستانه انقلاب اسلامی
پس از شهادت آیتالله حاج سید مصطفی خمینی فرزند ارشد امام و شروع گستردهی تظاهرات مردمی علیه رژیم در سال 1356 به تدریج ارسال تلگراف و پیام به یکی از روشهای ابراز ناراحتی از اوضاع جاری کشور تبدیل گردید. آیتالله گیلانی در این مقطع علاوه بر تهییج مردم برای شرکت در تظاهرات و حضور پررنگ در متن رویدادها، بسیاری از اعلامیههای صادر شده از سوی اساتید و فضلای حوزه علمیه قم را امضاء کرده است. از جمله این اعلامیهها میتوان به «اعلامیه علمای تهران راجع به روز تاسوعا و عاشورا»[24]، «اعلامیه جمعی از اساتید و فضلای حوزه علمیه قم راجع به فاجعه اخیر مشهد و سایر شهرهای ایران»[25]و «اعلامیه جمعی از اساتید و فضلای حوزه علمیه قم در زمینه کشتارهای پی در پی شاه» اشاره کرد. در اعلامیه اخیر آمده است:
«رهبری مرجع عالیقدر نائبالامام حضرت آیتالله العظمی خمینی دام ظله، بدون چون [و] چرا مورد تأیید قاطع ملت است و بدون برآمدن خواستههای مذهبی و ملی معظم له هیچ راه حلی برای مشکلات ایران وجود ندارد.»[26]
آیتالله گیلانی پس از انقلاب اسلامی
با پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن 1357 آیتالله گیلانی در کنار سایر انقلابیون و با پیروی از فرامین حضرت امام خمینی به رتق و فتق امور کشور که از ماهها قبل دچار نابسامانی و آشفتگی شدید شده بود پرداخت. از اولین مسئولیتهای آیتالله گیلانی پس از انقلاب میتوان موارد زیر را نام برد:
حاکم شرع و ریاست دادگاههای انقلاب اسلامی به دستور حضرت امام خمینی، عضو فقها و دبیر شورای نگهبان، نماینده امام خمینی در دانشگاهها و ریاست شورای مرکزی نمایندگان رهبری در دانشگاهها، رئیس هیأت عفو امام خمینی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، عضو شورای بازنگری قانون اساسی، نماینده مردم تهران در چهار دوره مجلس خبرگان و ریاست دیوان عالی کشور از مشاغل ایشان بوده است. آیتالله گیلانی در هنگام ریاست بر دادگاههای انقلاب اسلامی بسیاری از سران رژیم سابق را محاکمه کرد و برخورد ایشان با فرزندانش از شهرت زیادی برخوردار میباشد، به همین دلیل در 9 فروردین 1388 هیئت وزیران با پیشنهاد وزیر دادگستری با اعطای نشان درجه 1 عدالت به ایشان موافقت کرد.
آیتالله گیلانی علاوه بر تدریس در حوزه علمیه قم در دانشکده الهیات دانشگاه تهران و دانشگاه امام صادق(ع) نیز تدریس میکرد. از ایشان آثار متعددی باقی مانده است که مهمترین آنها عبارتند از: قضا و قضاوت در اسلام، حقوق کیفری در اسلام، شرح زیارت اربعین، شرح مناجات شعبانیه، المعاد فی الکتاب و السنه، الامامه و الخلافه فی کتاب و السنه، شرح زیارت امینالله، تکمله شوارق الالهام، حدیث الطلب و الاراده، قرآن و سنن الهی در اجتماع بشر، درسهای اخلاق اسلامی، امام راحل و فقه سنتی، خلق جدید پایان ناپذیر (ترجمه رساله «قوه و فعل» علامه طباطبایی)، اسم مستأثر در وصیت امام و زعیم اکرم، سروش قلم (مجموعه مقالات)، شرح زیارت وارث، در سایه حکمت (ترجمه و شرح گزیدهای از سخنان امام علی علیه السلام)… همچنین از این بزرگوار 3 مقاله به نام وجوه شرعی در نظام اسلامی، بیمه و موسیقی باقی مانده است.
آیتالله گیلانی در 30 اردیبهشت 1393 به دلیل مشکلات ریوی در بیمارستان پارس تهران بستری شد و پس از یک دورهی بیماری سخت سرانجام در 18 تیرماه 1393 درگذشت و در حرم حضرت معصومه(س) به خاک سپرده شد.
مقام معظم رهبری حضرت آیتالله خامنهای در پیامی به مناسبت درگذشت ایشان در 19 تیرماه 1393 فرمودند:
«بسم الله الرحمن الرحیم
درگذشت عالم مجاهد مرحوم آیتالله آقای محمدی گیلانی رحمتالله علیه را به خاندان محترم و بازماندگان و دوستان و ارادتمندان ایشان تسلیت عرض میکنم. خدمات این عالم بزرگوار در قوه قضائیه و حضور در مسئولیتهای مهمی همچون شورای نگهبان و مجلس خبرگان و مجمع تشخیص بر همگان آشکار است. پیش از آن نیز همراهی و وفاداری نسبت به امام بزرگوار از آغازین روزهای نهضت و پایداری صمیمانه در کنار ایشان، خصوصیت فراموش نشدنی این روحانی فاضل و برجسته است.
از خداوند متعال مسألت میکنم که روح ایشان را قرین فضل و رحمت خود سازد و علو درجات به وی عنایت فرماید. انشاالله
سید علی خامنهای»
پینوشتها:
[1] اسناد ساواک، پرونده انفرادی آیت الله گیلانی، مورخه 25 / 7 / 43 شماره 16301.
[2] همان، مورخه 11 / 1 / 1345.
[3] همان، مورخه 26 / 10 / 47.
[4] همان، مورخه 16 / 10 / 1347.
[5] همان، مورخه 14 / 12 / 47 شماره 13048 ﻫ.
[6] همان.
[7] سند مورخه 28 / 12 / 1347 شماره 113795 / 316.
[8] 23 / 3 / 50 شماره 7057 / 1ﻫ.
[9] سند مورخه 26 / 5 / 1357 شماره 2471 / 2ﻫ 1.
[10] سند مورخه 31 / 1 / 44 شماره 539 / 87.
[11] امام خمینی در آیینه اسناد، جلد 5، ص 369-370.
[12] امام خمینی(ره) در آینه اسناد، جلد 5، ص 267-268.
[13] امام در آیینه اسناد، جلد 4، ص 414 و 415.
[14] امام در آیینه اسناد، همان، جلد 11، ص 157.
[15] اسناد ساواک، پرونده انفرادی آیت الله گیلانی، مورخه 20 / 1 / 48.
[16] همان، مورخه 23 / 1 / 1348.
[17] همان، مورخه 3 / 2 / 48- 650 / 316.
[18] همان، مورخه 11 / 1 / 1349.
[19] همان، مورخه 20 / 4 / 1351.
[20] همان، مورخه 6 / 7 / 1351.
[21] همان، مورخه 8 / 7 / 1351.
[22] همان، مورخه 13 / 7 / 1356.
[23] همان، مورخه 19 / 8 / 1356.
[24] ر.ک: امام در آیینه اسناد، جلد 11، پیشین، ص 612-609.
[25] همان، جلد 15، ص 266-264.
[26] این اعلامیه در 25 آذر 1357 برابر با 15 محرم 1399 صادر شده است.
آیتالله محمد محمدی گیلانی در کنار آیتالله عبدالله جوادی آملی
آیتالله محمد محمدی گیلانی در کنار شهید سید اسدالله لاجوردی در دادگاه انقلاب اسلامی
آیتالله محمد محمدی گیلانی در کنارشهید آیتالله شاه آبادی و آیتالله مجتهد شبستری در نماز جمعه تهران