کودتای 28 مرداد 1332، ساواک و سپهبد نعمتالله نصیری
25 بهمن 1402
سازمان اطلاعات و امنیت رژیم شاهنشاهی ایران که با نام اختصاری «ساواک» شهرت داشت، شعبهای از سازمان سیای امریکا بود که برای حفظ منافع گستردة غرب در ایران، فریاد آزادیخواهان را سرکوب میکرد.
پس از کودتای امریکایی ـ انگلیسی 28 مرداد سال 1332 که منجر به سقوط دولت مصدق شد، امریکاییها، در ایران به قدرت بلامنازعی تبدیل شدند تا بتوانند چرخة فعالیتهای منطقهای را به نفع خود تغییر دهند.
جیمز بیل در خصوص نقش امریکاییها در این کودتا مینویسد:
«عملیات مداخلهگرانهی امریکا در اوت 1953 [مرداد 1332]، واقعه مهمی در تاریخ روابط ایران و امریکا بود. این عملیات مستقیم سرّی، زخم مزمنی بر جای گذاشت که مدت 25 سال از آن خون میچکید و سرانجام به دنبال انقلاب 79 ـ 1978، رابطه امریکا و جمهوری اسلامی ایران را لوث کرد.
از دیدگاه ایران، روش امریکا برای مداخله در امور داخلی ایران، حداقل همانند خود تصمیم مداخله، سزاوار سرزنش بود. ایرانیها سالها سازمان سیا و انگلیس را به اتهام هماهنگ کردن فعالیتهای ایرانیان سلطنتطلب و توزیع پول بین تظاهرکنندگان مزدور، به شدت محکوم میکردند.
این اقدامات سیا و انگلیس در سخنرانیها و شعارهای ضد امریکایی در انقلاب 9 ـ 1978 یادآوری شدند.[1] »
همو در چند صفحه بعد، درباره شرح ماجرا مینویسد:
«کرمیت روزولت با استفاده از نام مستعار «جیمز اف. لاچریج» در 6 ژوئیه 1953 از مرز عراق گذشته و وارد ایران شد. وی زمانی که در تهران در خفا به سر میبرد، کودتایی را هماهنگی کرد که مصدق را سرنگون و شاه را جانشین او کند. با وجودی که «لوی هندرسون» سفیر امریکا، در طول قسمت اعظم این عملیات سرّی، در خارج از ایران باقی ماند، اما جریانات را با دقت با روزولت هماهنگ میکرد. روزولت در ایران دو مأمور بسیار لایق سازمان سیا را در اختیار داشت که هر دو با ظاهر دیپلماتیک، وابسته به سفارت بودند. یکی از آنها که نقش مهمی در برنامهریزی عملیات داشت، خیلی زود بعد از ورود روزولت کشور را ترک کرد و نفر دوم جانشین او شد.[2] »
و ولادیمیر کوزیچکین، مینویسد:
«ساواک را ایالات متحده تأمین مالی و کنترل میکرد. آنچه میکرد، در جهت تقویت رژیم شاه و درهم شکستن مخالفان او و بخصوص جناح چپ بود. اضافه بر اینها، ساواک به یک دستهبندی سرویسهای ویژه با نام رمز «ترایدنت» (نیز سه شاخه) ملحق شده بود. دو عضو دیگر آن، سیا و موساد، سرویس جاسوسی، اسرائیل بودند.[3]
و احسان نراقی که از مشاورین مخصوص ساواک و محمدرضا پهلوی بود، پشت پردة آشکار این همکاری را، چنین نقل کرده است:
«نظر به اینکه شاه با امریکا به توافق رسید تا اطلاعات مربوط به ایران، از طریق ساواک، در اختیار آنان گذاشته شود، لذا تمامی اینگونه خبرها در مداری بسته، یعنی سیا، ساواک و شاه طی طریق مینمود که در نتیجه میتوانست خطاهای غیرقابل شناسایی را نیز شامل شود.[4] »
نعمتالله نصیری که از سرسپردگان سازمان سیا بود، در جریان کودتای 28 مرداد 1332 با درجة سرهنگی، مأمور رساندن نامة عزل دکتر محمد مصدق از نخستوزیری به او بود که در این جریان، بازداشت و با پیروزی کودتاگران، آزاد گردید و به اتفاق افراد خود به منزل مصدق حمله کرد. وی در سال 1337 سرلشکر شد و دو سال بعد رئیس شهربانی و در جریان 15 خرداد 1342، فرماندار نظامی تهران شد و با اعدام انقلابی حسنعلی منصور که تغییر نخستوزیری را به دنبال داشت، ریاست ساواک را برعهده گرفت. به بهانه این مقاله سند زیر را آوردیم که در واقع نامة تبریکی است از نعمتالله نصیری به جرج بوش در سال 1354 تا رابطه تنگاتنگ ساواک و سیا را نشان دهیم. جرج بوش پدر که بعدها پست ریاست جمهوری آمریکا را تصاحب کرد، در 30 ژانویه 1976 به ریاست سازمان سیا برگزیده شد.
این نامه و پاسخ آن، به شرح زیر است:
16 بهمن ماه / 1354
جناب آقای جرج بوش رئیس سازمان «سیا»
با قلبی آکنده از مسرت انتصاب آن جناب را به سمت ریاست آژانس مرکزی اطلاعات تبریک میگویم. اطمینان دارم با فضائل عالیه و خصایل قابل تحسینی که آقای کلبی در آخرین نامهاش به آن جناب نسبت دادهاند، همکاری اطلاعاتی، عملیاتی و آموزشی بین دو سرویس ما در مقیاس وسیعتر از گذشته ادامه یافته و این انتصاب در پیشبرد هدفهای مشترک مؤثر واقع خواهد شد. یک بار دیگر مراتب تبریکات و بهترین آرزوهای خود و همکارانم را ابراز میدارم.
دوستدار ـ ارتشبد نصیری
بهعنوان : تیمسار ارتشبد نصیری آجودان اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر
تیمسار نصیری گرامی
از پیام مورخ 16 بهمن ماه / 54 آن جناب به مناسبت تأیید مدیرکلی این جانب در «سیا» متشکرم. متقابلاً امیدوارم همکاریهای نزدیک که از خصوصیات روابط دو سرویس در گذشته بوده است، ادامه یابد. مخصوصاً کوششهای شخصی آن جناب را که تأثیر زیادی در توسعه همکاریهای ما در مناطقی که مشترکاً ذینفع هستیم داشته است تحسین مینمایم.
دوستدار ـ جرج بوش
امضا
پینوشتها:
[1] بیل، جیمز، عقاب و شیر، ص 143.
[2] همان، ص 149.
[3] کوزیچکین، ولادیمیر، کا گ ب در ایران، ترجمه اسماعیل زند و دکتر حسین ابوترابیان، ص 270.
[4] نراقی، احسان از کاخ شاه تا زندان اوین، ترجمه سعید آذری، ص 220.
دستبوسی محمدرضا پهلوی توسط تیمسار نصیری رئیس ساواک در یک مراسم رسمی