به مناسبت هشتم شهریور سالروز شهادت حجت‌الاسلام دکتر محمدجواد باهنر


07 شهريور 1403


چکیده

تاریخ معاصر ایران مملو از فراز و نشیب‌هایی است که قشرهای مختلف مردم و حاکمان آن را رقم زده‌اند. در این میان روحانیون با اتکا به مذهب و به عنوان رهبران و مروجان اسلام، از جمله اقشار موثر و صاحب نفوذ در جامعه به شمار رفته‌اند که با تکیه به این جایگاه در بحران‌ها و جریان‌های سیاسی جامعه نقش‌آفرینی کرده‌اند. با توجه به بافت فرهنگی مذهب و نفوذ دین در ارکان جامعه ایرانی، تأثیر دین در ایجاد الگوها و رفتارهای اجتماعی روحانیون از جایگاه برتری برخوردار بوده است. بی‌سبب نیست که در بررسی تاریخ معاصر و حوادث و وقایع سیاسی، با هجمه حاکمان به فرهنگ و ارزش‌های اسلامی روحانیون به عنوان مروجین دین مواجه می‌شویم. این وضعیت که میراث دوران قاجار بود به عصر پهلوی رسید. روحانیون نیز در این برهه‌های زمانی هجمه‌های حاکمان را بی‌پاسخ نگذاشته و به مبارزه علنی با طاغوت‌های زمانشان پرداختند. مبارزه با رژیم پهلوی که از سال 1314 و در دوره رضاخان آغاز شده بود، پیوند عمیقی میان نهضت علما و حرکت دینی‌ آنان علیه رژیم و ظرفیت‌های مردمی پدید آورد.             

این مبارزات در دوران حکومت محمدرضا پهلوی نیز با شدت بیشتر پیگیری شد به طوری‌که از سال ۱۳۴۱ تا سال ۱۳۵۷ طلبه‌های حوزه‌های علمیه جهت روشنگری به سراسر کشور اعزام می‌شدند و حتی در پادگان‌های ارتش به تبلیغ اسلام و مبارزه علیه رژیم می‌پرداختند. در این میان یکی از مهم‌ترین موضوعات مورد توجه نیروهای انقلابی در آن سال‌ها آشنایی نسل جوان با مکتب اسلام بود تا موتور محرکه مبارزات علیه رژیم با سرعت بیشتری حرکت کند. حضور در آموزش و پرورش آن سال‌ها می‌توانست این فرصت را فراهم کند تا از طریق تالیف کتاب‌های تعلیمات دینی مدارس این مهم به انجام رسد. شهید حجت‌الاسلام دکتر محمدجواد باهنر از شخصیت‌های متعهد و انقلابی بود که گام‌های موثری در این راستا برداشت.   

*********

شهید حجت‌الاسلام دکتر «محمدجواد باهنر» روحانی اندیشمند، مبارز و نخست‌وزیر جمهوری اسلامی ایران سال ۱۳۱۲ در شهر کـرمان، در محله‌ای به نام «محله شهر» از محله‌های بسیار قدیمی کرمان و در خانواده‌ای پرجمعیت به دنیا آمد. با آن که پدرش پیشه‌وری ساده بود، اما از همان سن پنج سالگی او را به مکتب‌خانه بانوی متدینی سپرد تا قرآن بیاموزد. در 11 سالگی با راهنمایی حجت‌الاسلام حقیقی، فرزند همان بانوی متدین، به مدرسه «معصومیه» کرمان رفت و به فراگیری دروس حوزوی پرداخت.  

شهید باهنر در کنار دروس رسمی حوزوی، تحصیلات جدید را نیز دنبال کرد. وی به صورت متفرقه در امتحانات مدرسه شرکت نمود و موفق شد مدرک پنجم علمی قدیم را اخذ کند. اوایل مهر 1332 برای ادامه تحصیلات دینی عازم قم شد و در سال اول ورود به حوزه علمیه، به مدرسه فیضیه رفت و دروس کفایه و مکاسب را نزد  آیت‌الله «سلطانی»، آیت‌الله «مجاهدی» و شیخ «محمد جواد اصفهانی» آموخت. او در همین سال دیپلم متوسطه را گرفت و سال 1333 در درس خارج علما حاضر شد و ضمن شرکت در درس خارج فقه آیت‌الله «سید حسین بروجردی»، به درس خارج اصول حضرت امام خمینی نیز می‌رفت و تا اوایل سال 1341 در خدمت ایشان بود. شـهید باهنر هـمچنین به مدت شش سال در درس فلسفه (اسفار) شاگرد علامه طباطبائی بود و در کنار آن نیز از درس تفسیر علامه که بعدها به صورت کتاب «المیزان» مـنتشر شـد بـهره‌هـای فراوانی کسب کرد.   

در حـدود سـال‌های 1336-1335 به شهر نجف مشرف شد. در بدو ورود به این شهر تصمیم داشت در همان جا به ادامه تحصیلات دیـنی بپردازد، برای همین در مدرسه آیت‌الله «سیدمحمدحسین بروجردی» ساکن شد و در کلاس‌های درس آیت‌اللـه حکـیـم شرکـت کرد، اما به دلایلی از جمله حضور عالمان برجستـه در حـوزه علمیه قم، در کمتر از یک سال مجدداً به حوزه علمیه قم بازگشت.

شهید باهنر پس از گرفتن مدرک دیپلم در سال سوم ورود به حوزه علیمه، با قبولی در امتحانات دانشگاه، وارد دانشکده الهیات شد. وی در همین دوران از مدرسه فیضیه، به مدرسه حجتیه نقل مکان کـرد و با حجت‌الاسلام علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی، آیت‌الله موحدی کـرمانی، حجت‌الاسلام مهدوی کرمانی هم حجره شد. آشنایی آنان زمینه همکاری‌های فرهنگی، مطبوعاتی و انقلابی آینده را فراهـم کرد، به طوری‌ که سال ۱۳۳۶ با همکاری و کـمک حجت‌الاسلام «علی اکبر هـاشمی رفســنجانی» و آیت‌الله «مهدوی کرمانی» نشریه «مکتب تشیع» را منتشر کرد. با توجه به استقبال طلاب و علما از مقالات و مطالب نشـریه که باعث تحول فکری و فرهنگی عمیقی در حوزه علمیه قم شده بود انتشار آن به صورت فصلنامه ادامه پیدا کرد، اما چندی نگذشت که به دلیل ایجاد حساسیت و توجه رژیم پهلوی پس از 7 شماره توقیف شد.   

شهید باهنر که در این دوران همچنان علاوه بر مطالعه دروس حوزه، در دانشگاه نیز تحصیل می‌کرد، از آن جا که دروس دانشگاهی از نظر علمی و کیفی مطالب جدید و تازه‌ای برای ایشان نداشت، به ندرت درکلاس‌ها حاضر می‌شد به همین دلیل تا سال 1337  گرفتن مدرک لیسانسش‌ به طول انجامید. پس از اخذ لیسانس، در رشته امور تربیتی در دانشگاه پذیرفته شد و دوره فوق لیسانس را گذراند، اما دکترایش را در رشته الهیات گرفت.  

 

رونمایی از مبارزات انقلابی  

در همان سال اخذ لیسانس‌ برای انجام سفر تبلیغی به آبادان رفت و در آن جا  به مناسبت تقارن به رسمیت شناختن دولت اسرائیل توسط دولت ایران به صورت دو فاکتو سخنرانی شدیداللحنی علیه رژیم انجام داد که منجر به دستگیری وی توسط شهربانی آبادان شد. این اولین برخورد جدی رژیم پهلوی با شهید باهنر بود. تا سال 1341 شهید باهنر اقدامات تحریک آمیزی در قبال رژیم نداشت، اما با آغاز نهضت روحانیت به رهبری امام خمینی(ره) و ضرورت حضور فعال روحانیون مبارز در صحنه و هدایت مـردم مسلمان، شهید باهنر در تهران سکونت کرد.

با وقوع جریانات خرداد سال 1342 حوزه علمیه در اقدامی هماهنگ مبلغینی را برای ایراد سخنرانی در  محکومیت رژیم طاغوت و دین‌ستیزی آنان به سراسر کشور فرستاد. دستگاه امنیتی رژیم شاه از این جریان مطلع شد و اقداماتی را جهت کنترل و فشار بر سخنرانان پیش بینی نمود. شهید باهنر از جمله مبلغینی بود که به همدان اعزام شد و روز هفتم محرم به دنبال یک سخنرانی پرشور دستگیر شد، اما به دلیل هجوم و تجمع مردم در محل سخنرانی، ماموران امنیتی رژیم مجبور شدند وی را آزاد کنند. اگر چه این آزادی با تلاش رژیم برای اخراج او از شهر همراه بود، اما شهید باهنر تا 12 محرم به سخنرانی‌های خود ادامه داد و نهایتاً مخفیانه از شهر خارج شد.

شهید باهنر سال 1342 به استخدام آموزش و پرورش درآمد. اگر چه در ابتدای استخدام به دلیل سابقه سخنرانی علیه رژیم و دستگیری، با مخالفت ساواک روبرو شد، اما به دنبال رایزنی برخی افراد در آموزش و پرورش سرانجام ساواک با بازبینی مجدد پرونده وی و به امید تعدیل در رفتارهای شهید باهنر با این امر موافقت کرد.

 

معلمی که انقلاب به پا کرد

شهید باهنر علاوه بر تدریس با دفتر تحقیقات و برنامه‌ریـزی هـمکاری نـزدیک داشت و برنامه‌های تعلیمات دینی کلاس‌های مختلف تحت نظر وی تهیه و تنظیم می‌شد. او در زمـینه علوم دینی کتب درسی را جهت تدریس در سطوح مختلف آمـوزشی تألیف کرد و در این زمینه حدود ۴۰ کتاب و جزوه به رشته تحریر درآورد. شهید باهنر تأکید داشت که مطالب کتاب‌ها حتی در آن دوران در بعضی از حوزه‌های مبارزاتی مـخفی بـه عـنوان مطالب آموزشی تعلیـم داده شود. «شناخت اسلام»، «درس‌هایی از قرآن»، «تربیت و تعلیم دینی و روش تدریس دینی» و... از جمله کتب و مقالاتی بودند که شهید باهنر در این دوران نوشت. در واقع تألیف و اصلاح نظام آمـوزشی تـعلیمات دیـنی در آمـوزش و پرورش یکی از مهم‌ترین اقداماتی بود که شهید باهنر به همراهی شهید بهشتی و دیگـران انجام دادند و در واقع زمینه و زیر ساخت تحول اندیشه دینی در بین اقشار نوجوان و جوان را فراهم کردند. البته این روند در سال‌های منتهی به سقوط رژیم در سال 1356-1355 و حساس شدن ساواک به برنامه‌های آموزشی تعلیمات دینی متوقف شد و کتاب‌ها جـهت بررسـی، تجدیدنظر و سانسور به مراکز وابسته بـه سـاواک ارسـال شدند و 60 درصد مطالبی که در کتاب اول و دوم راهنمائی نوشته شده بود علامت‌گذاری و حذف نمودند و بدین ترتیب با برنامه‌های اصلاح کتب دینی مقابله کردند.

مقام معظم رهبری در باره ابعاد حرکت انقلابی شهید باهنر در تألیف کتب درسی علوم دینی آموزش و پرورش می‌فرماید: «در آموزش و پرورش در قبل از انقلاب ایشان مسئول تهیه و تدوین کتاب‌های درسی علوم دینی بود. قبلا کتاب‌های علوم دینی به وسیله افراد ناصالحی تنظیم می‌شد و نتیجه این بود که این کتاب‌ها هم از لحاظ مطالب تهی بود و هم جاذبه لازم برای این که به مذاق دانش آموزان خوش بیاید، کاملا خالی بود. بعد از این که ایشان و جند نفر دیگر مشغول تبیین کتاب‌های درسی در رشته‌های تعلیمات دینی شدند، کتاب‌ها به کلی از نظر محتوا عوض شد و قالب بسیار خوبی یافت و روز به روز هم کتاب‌ها بهتر شد. در اواخر خصوصاً در سال 57 بود که دستگاه احساس وحشت کرد و دیگر تمایلی که کتاب‌ها به آن شکل باشد، نداشت البته اضافه کنم که در تهیه این کتاب‌ها مرحوم شهید بهشتی هم نقش عمده‌ای داشتند. تهیه کننده مطالب و خط دهنده اصلی مرحوم شهید بهشتی بود و نویسنده و تدوین کننده کتاب‌ها شهید باهنر و بعضی دیگر از برادران بودند و در تهیه مواد اصلی هم با شهید بهشتی همکاری می‌کردند... به هر حال ایشان قبل از انقلاب در آموزش و پرورش نقش بسیار مهم و حساسی داشتند و همیشه که ما با هم صحبت می‌کردیم، ایشان می‌گفت که ماها یک کتاب می‌نویسیم مثلا دو هزار یا پنج هزار نسخه چاپ می‌شود که خواننده‌ای هم دارد یا ندارد، در حالی که کتاب درسی را که می‌نویسم از این کتاب درسی مثلا یک میلیون و یا دو میلیون نسخه در سراسر کشور چاپ می‌شود و همه هم می‌خوانند و درست همان کسانی که آن‌ها را می‌خوانند که ما می‌خواهیم این مطالب را بدانند و این کتاب‌ها را بخوانند.»

شهید باهنر علاوه بر تدوین و تهیه کتب دینی، به تدریس نیز می‌پرداخت. دبیرستان «کمال» یکـی از مراکزی بود کـه وی در آن حضور جدی داشت. این دبیرستان توسط دکتر «یدالله سحابی» بنا شده بود و کادر انقلابی و متعهد و اساتیدی از دانشگاه را در خود جای داده بود. حضور شخصیت‌هایی مانند شهید «محمدعلی رجائی»، شـهید «محمد حسینی بهشتی»، «جلال‌الدین فارسی» و دیگران، جنبه‌هـای سـیاسـی مـدرسه را نـمایان سـاخت و بـا آغـاز فعالیت‌های فوق برنامه شامل برگزاری مراسـم سخنرانی شخصیت‌های علمی و دینی و نیز انجام مراسـم جشن و سوگواری ایام مذهبی و استقبال پرشور وگسترده اقشار فرهنگی و دانشجویی از آن، به تدربج حساسیت و توجه ساواک را به خود جلب کرد. تا جایی که به دستگیری برخی دبیران منجر شد و علیرغـم مقاومت‌ها و تلاش‌های اولیای دبیرستان سال 1354 این مدرسه تعطیل شد. شهید حجت‌الاسلام باهنر از عناصر و ارکان این دبیرستان  و جلسه ماهانه دبیران آن بود. اسناد و گزارش‌های واصله به ساواک که توسط منابع ارسال می‌گردید تا حدودی چگونگی حضور و تلاش آن عالم شهید را در این کانون فرهنگی و مبارزاتی نشان می‌دهد.

 

تبلیغ و ارشاد

سلسله سخنرانی‌های شهید باهنر با شدت بیشتر در تهران ادامه یافت تا جایی که در 19 اسفند 1342 در سالگرد کشتار مدرسه فیضیه قم، در مسجد جامع بازار تهران سخنرانی پرشوری علیه رژیم ایراد کرد. شب سوم سخنرانی بود که توسط مأموران شهربانی دستگیر و به زندان قزل قلعه فرستاده شد. شهید باهنر در پی محاکمه در دادگاه نظامی، به چهار ماه حبس محکوم شد. پس از آزادی از زندان در اوایل سال 1343 فعالیت‌های شهید باهنر شکل تازه‌ای به خود گرفت. با توجه به نیاز روزافزون محافل و مجالس دینی و مذهبی و مراکز آموزشی به تبیین و تشـریح مبانی و اصول صحیح اسلامی، فعالیت‌های شهید باهنر بیشتر به سوی مسائل فرهنگی گرایش پیدا کرد.

 با وجود اعمال برخی محدودیت‌ها از طرف رژیم پهلوی، شهید باهنر همچنان به ایراد سخنرانی می‌پرداخت و در سال 1345-1344 در مسجد جلیلی که توسط آیت‌الله «مهدوی‌کنی» اداره می‌شد و از مراکز تجمع نیروهای مذهبی متعهد و مبارز بود، از کانون‌های روشنگری‌های وی به شمار می‌رفت. همچنین شهید باهنر در سال‌های 1346-1345 در هئیت «مکتب الحسین علیه‌السلام» حضور می‌یافت و در مورد مسائل اسلام و مشکلات جامعه و وظایف مسلمانان و چگونگی هدایت و رشد مردم صحبت می‌کرد.

هم‌زمان با سخنرانی شهید باهنر در مکتب الحسین(ع)، شخصیت‌های مبارز دیگری مانند «هاشمی رفسنجانی»، شهید «سید عبدالکریم هاشمی‌نژاد»، «علی اصغر مروارید» و... نیز برای سخنرانی دعوت می‌شدند. اما در سال‌های 1349-1348 اغلب سخنرانی‌ها و مواعظ شهید باهنر در مسجد هدایت انجام می‌شد. آیت‌الله «سید محمود طالقانی» امام جماعت این مسجد بود و به همین دلیل افرادی از نهضت آزادی، روشنفکران مذهبی و دانشجویان مسلمان دانشگاه‌ها هم در این مسجد حضور داشتند. سخنرانی‌های دکتر باهنر در این مسجد مورد استقبال فراوان قرار ‌گرفت، به طوری‌ که به در خواست آیت‌الله طالقانی برنامه‌های سخنرانی متعددی برای ایشان گذاشته ‌شد. علیرغم تذکرات و تهدیدات ساواک، شهید باهنر به رسالت فرهنگی و دینی خود ادامه داد و آموزش‌های دینی و اجتماعی خود را تداوم می‌بخشد. در این راستا در آستانه برگزاری جشن‌های 2500 ساله در محافل و مجالس مختلف و به ویژه در مسجد هدایت به افشای چهره مزورانه حکومت پهلوی پرداخت

به دنبال اظهارات شهید باهنر در خصوص جشن‌های 2500 ساله شاهنشاهی، ساواک او را احضار کرد و ممنوع المنبر شد. ممنوع المنبر بودن شهید باهنر تا آستانه پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داشت. با این وجود در دوران ممنوع‌المنبری دست از فعالیت بر نداشت و به مناسبت‌های مختلف در محافل و هیئت‌ها سخنرانی می‌کرد. مسجد الجواد(ع) و حسینیه ارشاد هم از دیگر مراکزی بودند که شهید باهنر در آن جا به طرح مباحث خود می‌پرداخت. او در کنار این مساجد و مراکز در برخی محافل مذهبی از جمله هیئت‌های مذهبی و جلساتی که در برخی منازل برگزار می‌شد نیز حضور می‌یافت و ضمن اشتغال به امر اصلاح کتب درسی، فعالیت‌های فرهنگی و آموزشی دیگری را با کمک و مساعدت هم‌فکران خود انجام می‌داد. تأسیس دفتر نشر فرهنگ اسلامی از جمله این اقدامات بود. این دفتر موفق شد سالانه میلیون‌ها نسخه کتب مفید را منتشر کند و در چند سال آخر پیش از انقلاب محلی برای مراجعه افرادی بود که به دنبال کتب مفید اسلامی بودند.  

در این دوران همچنین شهید باهنر با کمک آیت‌الله «موسوی اردبیلی» کانون توحید را تأسیس کرد و در مدت کوتاهی این مرکز به کانون علمی - تبلیغی مهمی در تهران تبدیل شد. او همچنین در تأسیس مدرسه راهنمایی مفید و ایجاد مکتب امیرالمؤمنین(ع) با آیت‌الله «موسوی اردبیلی» همکاری داشت.

 

همکاری با هیئت‌های مؤتلفه اسلامی  

شهید باهنر در همان سال‌های سکونت در تهران از طریق شهید «محمدحسین بهشتی» به تشکیلات هئیت مؤتلفه وارد شد و در حوزه‌ها و کانون‌های آن به آموزش عقیدتی نیروهایی مؤتلفه پرداخت. وی در تعمیق مفاهیم و آموزش‌های دینی اعضای هیئت مؤتلفه از مباحث و آثار شهید مطهری استفاده می‌کرد. پس از ترور «حسنعلی منصور» توسط هیئت مؤتلفه و دستگیری سران آن و از هم پاشیده شدن سازمان، شهید باهنر با همفکری دیگر بزرگان چون شهید آیت‌الله «محمد حسینی بهشتی»، شهید آیت‌الله «مرتضی مطهری»، حجت‌الاسلام «علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی» و... به منظور ایجاد وحدت و انسجام و جلوگیری از فروپاشی و انزوا و پراکندگی نیروهای مبارز و متعهد، تصمیم گرفتند یک تشکیلات نیمه علنی به وجود آورند.

 

مؤسسه رفاه

نام این تشکیلات، مؤسسه «تعاونی و رفاه» بود که از جمله اهدافش کارهای امداد، تشکیل صندوق‌های قرض الحسنه و تأسیس مدارس بود. در واقع پوششی که برای این تشکیلات تدارک دیده شد، یک پوشش اجتماعی و خدماتی بود. در پوشش فعالیت‌های علنی موسسه رفاه، ارتباطات مخفی نیروهای مبارز و فعالیت‌های غیر علنی صورت می‌گرفت و توسط این مؤسسه کانون‌های مؤتلفه هدایت می‌شدند. شهید «محمدعلی رجائی» یکی از کسانی بود که رهبری بعضی از کانون‌ها را بر عهده داشت و با نام مستعار «امیدوار» در جلسات آنان شرکت و برنامه‌های آموزشی و تعلیماتی خود را اجرا می‌کرد. هر چند شهید باهنر عملاً از مؤسسین رفاه بود، اما به‌ طور رسمی ساواک با در خواست عضویت ایشان در هیئت مؤسسین مؤسسه مخالفت کرده بود.

 

تحت مراقبت و فشار ساواک

سال 1352 و به دنبال فعالیت‌های گسترده شهید باهنر و حساسیت و کنترل شدید ساواک بر رفتار و رفت و آمدهای ایشان، و به منظور تضعیف روحیه و تزلزل در اراده محکم ایشان در مبارزه علیه رژیم، دستگاه امنیتی شاه به طور مرتب و مکرر، نزدیکان به خصوص همشیره ایشان را دستگیر و مورد بازجویی قرار داد و در بیابان‌های اطراف تهران رها کرد. به دنبال این قضایا و در پی گزارش یکی از اهالی محل مبنی بر تکثیر و توزیع اعلامیه در منزل شهید باهنر، بلافاصله ساواک به منزل ایشان حمله کرد و ضمن بازرسی و توقیف برخی کتب، وی را دستگیر و پس از چند روز با اخذ تعهد آزاد کرد.

با وجود این که شهید باهنر تحت نظر ساواک بود، اما از آن جا که در آموزش و پرورش به عنوان محور کارهای فکری و اخـلاقی و اسلامی شناخته شده بود، سال 1354  نامزد اعزام به کنگره‌ اخلاقی و تربیتی‌ای شد که از طرف دولت‌های آسیایی در ژاپن برگزار می‌شد و به مدت یک ماه در این کشور اقامت کرد.

 

آتش انقلاب روشن می‌شود

با گسترش اعتصابات، تظاهرات و مخالفت‌های مردم مسلمان ایران نسبت به رژیم پهلوی و تلاش فراگیر روحانیون متعهد و مرتبط با امام خمینی (ره)، شهید باهنر نیز به تلاش‌های خـود افزود و با سخنرانی‌های خویش به افشای چهره رژیـم شاه پرداخت. سخنرانی ایشان در شیراز و نهایتاً دستگیری وی و تشکیل جلسات روحانیت مبارز و سازمان‌دهی تظاهرات و اعتصابات از جمله اقدامات وی بود. شهید باهنر در مراسم عید فطر قیطریه در کـنار شـهید «محمد مفتح» حضور فعال داشت، به‌ طوری‌ که پس از مراسم نماز به ایراد سخنرانی و افشای سیاست‌های رژیم پرداخت. تشکیل روحانیت مبارز نیز در این ایام صورت گرفت. هسته مرکزی جامعه روحانیت مبارز را شهید «مرتضی مطهری»، شهید «محمدحسین بهشتی»، آیت‌الله «سید عبدالکریم موسوی اردبیلی»، شهید «محمد مفتح»، حجت‌الاسلام «علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی» و شهید باهنر تشکیل می‌دادند.

 

باهنر در کمیته تنظیم اعتصابات

در عین حال بنا به دستور امام خمینی، شهید باهنر به عضویت کمیته تنظیم اعتصابات درآمد و با سفر به نقاط مختلف کشور به رتق و فتق امور مربوط به اعتصابات پرداخت. این کمیته‌ که از کمیته‌های شورای انقلاب محسوب می‌شد، وظیفه گسترش اعتصابات را بر عهده داشت و در مواردی که در خصوص نیازهای ضروری مردم مشکلی به وجود می‌آمد این کمیته، چگونگی اعتصابات را تنظیم می‌کرد. 

 

عضویت در شورای انقلاب

قبل از وقوع انقلاب اسلامی شرایط به‌گونه‌ای شد که ایجاد تشکلی به نام «شورای انقلاب» به دغدغه‌ای در بین روحانیون معتمد امام از جمله شهید باهنر تبدیل شد. به همین دلیل شهید «مرتضی مطهری» در سفر به پاریس و در دیدار با امام خمینی این موضوع را مطرح کرد. امام با تشکیل این شورا موافقت کرد و در آذر 1357 این شورا تشکیل شد و پیش از پیروزی انقلاب، در هدایت و برنامه‌ریزی امور انقلاب و دادن مشورت‌های لازم به امام خمینی (ره) نقش مهمی ایفا کرد.

 

تشکیل حزب جمهوری اسلامی

با توجه به فعالیت‌های گسترده شهید باهنر علیه رژیم پهلوی، ساواک وی را به طور مکرر احضار می‌کرد، تا این که تا در سال‌های 1357-1356 و پیش از انقلاب سه بار دیگر دستگیر شد. با پیروزی انقلاب در بهمن سال 1357، شهید باهنر و شهید بهشتی از زندان آزاد شدند و به همراه برخی شخصیت‌های دیگر نسبت به تشکیل حزب جمهوری اسلامی اقدام نمودند.  شهید باهنر نقش تعیین‌ کننده‌ای در حزب داشت و در تمامی کارها با وی مشورت می‌شد. پس از شهادت شهید بهشتی در فاجعه خونین انفجار دفتر مرکزی حزب در هفتم تیر سال 1360، شهید باهنر به دبیر کلی حزب جمهوری اسلامی انتخاب شد و این مسئولیت را تا زمان پذیرش منصب نخست وزیری بر عهده داشت.

 

نخست وزیر شهید

سال 1360 به دنبال برکناری «ابوالحسن بنی‌صدر» از ریاست جمهوری و انتخاب شهید رجایی به عنوان رئیس جمهور، به پیشنهاد شهید رجایی، شهید باهنر برای نخست وزیری به مجلس شورای اسلامی معرفی شد و مجلس نیز به نخست وزیر و وزرای وی رأی اعتماد داد، اما مدتی از روی کار آمدن کابینه نگذشته بود که در هشتم شهربور همان سال دفتر ریاست جمهوری توسط منافقین منفجر شد. در این حادثه رئیس جمهور رجایی و نخست وزیر باهنر و عده‌ای دیگر به شهادت رسیدند.

امام خمینی(ره) طی بیاناتی در جمع اقشار مختلف مردم به مناسبت شهادت آن دو شهید بزرگوار فرمودند: «آقای رجایی و باهنر هر دو شهیدی هستند که با هم در جبهه‌های نبرد با قدرت‌های فاسد هم رزم بودند.»

پیکر پاک آن دو شهید در میان اشک و تأثر شدید مردم مسلمان و انقلابی کشورمان با شکوهی وصف‌‌ناپذیر تشیع و در گلزار شهدای بهشت زهرا(س) به خاک سپرده شدند.

 

خصوصیات اخلاقی شهید باهنر

شهید باهنر در کنار تحصیل علوم و همت و تلاش خستگی‌ناپذیر در پیشرفت تحصیلی در زمینه کسب کمالات اخلاقی و اتصاف به اخلاق حسنه اسلامی، مجاهدات و مراقبت‌ داشت. رهبر معظم انقلاب درباره خصوصیات اخلاقی شهید باهنر فرمودند: «... ایشان خصوصیات اخلاقی داشت که نظیر آن را ما خیلی کم داریم؛ مرحوم شهید مطهری و بیش از ایشان شهید بهشتی بسیار شیفته خصوصیات اخلاقی دکتر باهنر بودند. مهم‌ترین خصوصیات ایشان این بود که کار زیاد و مفید و جمع و جور را بدون هیچگونه تظاهر و هیجان ظاهری انجام می‌داد. مردی عمیق، صبور و بردبار، کم حرف، متین، پرکار، جدی، صمیمی، صدیق و با صفا بود. ایشان در نوشتن خوش ذوق، ادیب و دارای نوشته‌ای آهنگین و زیبا بود. و به هر حال یک انسان کم نظیر و برجسته بود.»

حجت‌الاسلام مهدوی کرمانی هم که مدت‌ها با ایشان در مدرسه حجتیه هم حجره و هم بحث بود، در توصیف شخصیت وی گفته بود: «به طور کلی برخورد شهید با کسانی که نزد ایشان می‌آمدند بسیار صمیمی و دوستانه بود و حتی می‌توانم بگویم که ایشان از برادر نیز نزدیک‌تر بودند و بسیار هم خودمانی صحبت می‌کردند. وی تا آن جا که می‌توانست نمازش را اول وقت و با جماعت اقامه می‌کرد و معمولاً اول غروب در صحن مدرسه فیضیه به نماز جماعتی که به امامت آیت‌الله اراکی تشکیل می‌شد حضور می‌یافت و ظهرها هم در نماز جماعتی که به امامت مرحوم آیت‌الله زنجانی برگزار می‌شد شرکت می‌کرد. اعتقاد زیادی به نماز شب و زیارت جامعه کبیره و سایر ادعیه داشت که در مواقع تنهایی به آن‌ها مشغول بود. همچنین مواقعی که به اتفاق دوستان به مسجد جمکران می‌رفتیم بیشتر اوقات پیاده بودیم و ایشان طبق دستورانی که در آداب مسجد جمکران نوشته شده، کاملاً عمل به آن‌ها را رعایت می‌کرد. اصولاً از نماز شب و نمازهای مستحبی غفلت نمی‌کرد و حتی بعضی از دوستان ایشان، وی را برای این که چون زیاد به این گونه عبادات اهتمام می‌ورزید، به وی گوشزد می‌کردند که مبادا از درسش که مقصود اصلی است غافل شود ولی ایشان با توجه به این که نماز و دعا را وسیله صفای قلب و موجب برقراری رابطه انسان با خدای خود می‌دانست معتقد بود به این صورت بهتر می‌تواند به درسش بپردازد و لذا از انجام این اعمال غفلت نمی‌کرد. ایشان بسیار بی‌آلایش بود.»

 

آثار و تألیفات

شهید باهنر علاوه بر تهیه و تدوین کتب دیـنی مـدارس، کتاب‌ها و مقالاتی را نیز در زمینه مسائل اسلامـی، شناخت اسلام و آموزش‌های تربیتی و دینی نوشت. «گفتارهای تربیتی»، «فرهنگ انقلاب اسلامی»، «جهان در عصر بعثت»، «انسان و خودسازی»، «گذرگاه‌های الحاد»، «مواضع ما در ولایت و رهبری» و «عقاید و اخلاق اسلامی» از جمله تألیفات وی به شمار می‌رود.
































منبع: این مقاله خلاصه‌ای است از کتاب یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید حجت‌الاسلام دکتر محمدجواد باهنر، مرکز بررسی اسناد تاریخی، چاپ اول، شهریور 1379


 
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است.