مروری کوتاه به زندگی و مبارزات مرحوم حجتالاسلام شیخ علیاصغر مروارید
13 مرداد 1403
حجتالاسلام و المسلمین شیخ علی اصغر مروارید در سال 1303 شمسی در شهر مقدس مشهد به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی خود را در مکتبخانههای مشهد به پایان رسانید و سپس دروس حوزوی را با ورود به مدرسهی علمیهی مشهد آغاز کرد. ادبیات عرب و مقدمات را از محضر علمایی چون ادیب نیشابوری، علیاکبر صدرزادهی اصفهانی، سید احمد مدرس یزدی، شیخ کاظم دامغانی و شیخ هاشم قزوینی فرا گرفت و سپس به تحصیل علم کلام پرداخت و در این زمینه از محضر آیتالله میرزا مهدی اصفهانی، آیتالله میرزا جواد آقا تهرانی، آیتالله مجتبی قزوینی و آیتالله شیخ حسنعلی مروارید استفاده کرد. در سال 1328 شمسی برای ادامهی تحصیلات حوزوی به تهران آمد و پس از درک محضر آیتالله شیخ محمدتقی آملی، به قم رفت. دروس فقه و اصول را از محضر آیتالله سلطانی طباطبائی، آیتاللهالعظمی بروجردی و آیتالله داماد فراگرفت و فلسفه را هم در محضر علامه طباطبائی آموخت و به درجهی اجتهاد نایل آمد. وی مبارزات سیاسی خود را با سخنرانی بر منابر علیه رژیم شاه از سال 1337 شمسی شروع کرد و با آغاز نهضت حضرت امام، مبارزات خود را برای تقویت نهضت حضرت امام گسترش داد. وی در سال 1342، بعد از قیام پانزده خرداد دستگیر شد و پس از آزادی، دوباره مبارزات خود را از سرگرفت. امام خمینی پس از آزادی(15 فروردین 1343) به هنگام بازدید از مناطق قم آقای مروارید را به منبر فرستاد تا جایی که وی به عنوان سخنگوی امام خمینی در اذهان جای گرفت.
مرحوم آقای عسکراولادی خاطرهای جالب و شنیدنی از یکی از سخنرانیهای مرحوم حجت الاسلام علی اصغر مروارید در منزل امام(ره) در سال 1342 دارد. وی میگوید: «... در روز دوم فروردین [1342ش] که روز شهادت امام صادق(ع) بود [فاجعه حمله به مدرسه فیضیه قم در بعد از ظهر همین روز اتفاق افتاد] در آغاز صبح موفق شدیم خدمت حضرت امام برسیم. منزل ایشان آکنده از جمعیت بود، حتی در کوچههای اطراف جمعیت ایستاده بود. در ابتدا یک نفر سخنرانی کرد که ما توفیق پیدا نکردیم وارد منزل بشویم و از سخنران اول استفاده کنیم. وقتی که حجتالاسلام و المسلمین جناب آقای مروارید صحبت کردند، به داخل منزل رسیدیم.
در نزدیکی منبر یک عده از عوامل رژیم نشسته بودند و در وسط صحبت آقای مروارید صلوات میفرستادند. یک بار که خواستند صلوات بفرستند، آقای مروارید گفتند: «اطراف اینها را خالی کنید تا من با اینها چند کلمه صحبت کنم.» این عبارت[هایی که میخواهم بگویم] از ایشان به یادگار است، من از کس دیگر این عبارت را ندیدم و باید حقاً از خود ایشان نقل کنم. ایشان خطاب به کسانی که در این وسط ماندند و اطراف آنها خالی شده بود، گفتند: «ما حاضریم این خمینی که این جا نشسته و تمام مراجع تقلید را فدا کنیم که امام زمان سالم بماند. امام زمان و همهی ائمه را حاضر هستیم فدا کنیم تا پیغمبر اسلام سالم بماند. پیغمبر اسلام و صد و بیست و چهار هزار پیغمبر را خداوند برای دین توحید فدا کرده، شما بدانید اگر اسلام به خطر بیفتد ما حاضریم این آقای خمینی، مرجع تقلید خود را برای حفظ اسلام قطعه قطعه ببینیم. شما به اربابان خود بگویید ما برای تحقق اسلام این جا هستیم، نه برای حفظ خود و مرجع تقلید خود.» بعد اشاره به مردم کردند که حالا عادی بنشینید و صحبت خود را ادامه داد و مجلس را تمام کرد. خوب این ابتکار سابقه نداشت و مقداری پخش شد که آنجا چه اتفاقی افتاده است...»[1]
تداوم مبارزات باعث دستگیریهای مکرر وی شد؛ به طوری که در سال 1343 و 1345 مجدداً دستگیر و مدتی را در زندان رژیم شاه گذراند. در سال 1347 به مسجد حضرت مهدی(عج) تهران ویلا رفت و به اقامهی نماز و ارشاد مردم پرداخت و یکی از سخنرانان ثابت هیئت انصارالحسین(ع) بود. وی در سال 1349ش، به خاطر سخنرانیهایش دستگیر و به 18 ماه اقامت اجباری (تبعید) در ایرانشهر محکوم شد؛ ولی این حکم در دادگاه تجدیدنظر فسخ و حکم برائت صادر شد. مجدداً در خرداد 1351 شمسی توسط مأموران رژیم شاه دستگیر و به سه سال تبعید محکوم شد. مدت محکومیت وی در سال 1354 به اتمام رسید و وی به تهران بازگشت و مبارزات سیاسی خود را ادامه داد.
با پیروزی انقلاب اسلامی، وی فعالانه در صحنه بود و با تشکیل کمیتههای انقلاب اسلامی به فعالیت در این نهاد انقلابی پرداخت و مسئولیت کمیتهی انقلاب اسلامی، شاخهی دوم (ناحیهی دوم) تهران واقع در خیابان زنجان را برعهده گرفت.
وی با خط مشی سیاسی حزب جمهوری اسلامی مخالف بود و در جریان اختلاف میان بنیصدر و حزب جمهوری اسلامی، جانب بنیصدر را گرفت. بعد از تصویب طرح عدم کفایت و به دنبال آن، فرار بنیصدر، از مسئولیتهای سیاسی کناره گرفت و بیشتر وقت خود را صرف ادارهی امور «بنیاد انقلاب اسلامی ایران» نمود. این بنیاد که یک مرکز پژوهشی دربارهی انقلاب اسلامی است، کتابهای متعددی را در زمینهی انقلاب اسلامی و معارف دینی منتشر کرده است که عمدتاً به زبان عربی میباشد. وی تا زمان رحلتش مسئولیت ادارهی بنیاد فوق را برعهده داشت.
از ایشان آثاری نیز منتشر شده است که میتوان به کتاب «موسوعه الفقهیه» و «تحقیق اللمعه الدمشقیه فی الفقه الامامیه» اشاره کرد.[2]
حجتالاسلام مروارید پس از تحمل دوران بیماری صبح روز 14 مرداد 1396 دار فانی را وداع گفت.
رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیتالله خامنهای به مناسبت درگذشت این عالم مبارز پیام تسلیتی به شرح زیر صادر فرمودند.
بسم الله الرحمن الرحیم
درگذشت خطیب مجاهد مرحوم حجتالاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ علی اصغر مروارید رحمهاللهعلیه را به خاندان و بازماندگان تسلیت عرض میکنم. ایشان از مبارزان قدیمی نهضت اسلامی و از یاوران صادق امام راحل در نخستین سالهای مبارزات بود و دستاندرکاران نهضت خاطرۀ سخنرانیهای پرشور ایشان را از یاد نمیبرند. رحمت و غفران الهی بر ایشان باد.
سید علی خامنهای
1396/5/17
در ادامه تعدادی از اسناد ساواک را که گزارشهایی از منابر پرمحتوای آن عالم مبارز در سالهای مختلف است، مرور میکنیم. این اسناد از مجموعه پایگاههای انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، مساجد (مسجد جلیلی، مسجد هدایت، مسجد ارک و مسجد جامع تهران) از انتشارات این مرکز انتخاب شده است.
پینوشتها:
[1] خاطرات حبیبالله عسکراولادی، سید محمد کیمیافر، ص 100 و 101، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
[2] یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید حاج مهدی عراقی، ص 195، مرکز بررسی اسناد تاریخی و فرهنگنامه رجال روحانی عصر امام خمینی(ره)، ج اول، ص 349 و 350، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
1342. حجتالاسلام والمسلمین مروارید درکنار روحانیون دستگیرشده پس از دستگیری امام خمینی