گذری به یادداشتهای زندانیان پانزده خرداد 1342- قسمت هفتم



آثار ناملایمات در سازندگی انسان

نامه‌ای از آیت‌الله مکارم شیرازی پس از دستگیری در 15 خرداد 1342

 

آیت الله ناصر مکارم شیرازی

فرزند علی محمد در سال 1305 ش در شیراز متولد شد. دوره ابتدایی و مقدمات علوم دینی را در زادگاه خود طی کرد و سپس در سال 1324 عازم قم شد و پس از طی درجاتی از علوم دینی به نجف اشرف مهاجرت کرد و در آنجا به درجه اجتهاد رسید. ایشان پس از بازگشت به قم و آغاز تدریس، دست به خلق آثاری زد که از جمله آنهاست: فیلسوف نماها، خدا را چگونه بشناسیم، رهبران بزرگ، معمای هستی، تفسیر نمونه و ... آثار ایشان نزدیک به سی جلد است. تأسیس مجله مکتب اسلام در سال 1339 از دیگر خدمات فرهنگی ایشان بود. آیت‌الله ناصر مکارم شیرزای به علت همگامی با نهضت امام خمینی(ره) علاوه بر دستگیری در سال42، در سال 1356 دستگیر و به چابهار تبعید گردید. ایشان پس از پیروزی انقلاب اسلامی در قم مستقر شد و به تدریس و تربیت طلاب علوم دینی ادامه داد. پس از وفات آیت‌الله اراکی، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم ایشان را به عنوان یکی از مراجع تقلید معرفی نمود.

*******************

بسمه تعالی

البلاء للاولیاء!

زندگی همواره آمیخته با ناراحتی‌ها، ناملایمات، ناکامی‌ها و مشکلات است. کمتر کسی را می‌توان پیدا کرد که در دوران عمر کوتاه یا طولانی خود شاهد چنین صحنه‌ها و مناظری نباشد. تاریخ زندگی بشر در روی زمین مملو است از خاطرات تکان دهنده‌ای از فراز و نشیب‌های زندگی، نوسان‌های خوشبختی و بدبختی اقوام مختلف جهان.

گرچه قسمتهای فراوانی از این ناکامی‌ها و ناراحتی‌ها معلول سوء تدبیر خود انسان و ساخته افکار نارسا و آمیخته با جهل و خودپرستی و خودخواهی اوست، ولی این را هم نمی‌توان انکار کرد که انسان هرقدر باهوش، مدبر، دانا و بینا و بی‌نظیر باشد باز نمی‌تواند کشتی وجود و هستی خویش را به کلی از این طوفان‌ها دور نگهدارد.

چه می‌توان کرد دریائی است آشفته و طوفانی با هزاران امواج خروشان و کوبنده، ناخدا هرقدر ماهر و ورزیده باشد باز مجبور است با این حوادث خطرناک دست و پنجه نرم کند.

ولی یک مطالعه عمیق در اسرار جهان خلقت می‌تواند این حقیقت را برای ما آشکار سازد که این حوادث ناگوار و ناراحت‌کننده وسیله بسیار مؤثری برای پرورش و تربیت ماست و اگر آنها نبودند یک رشته از نواقصی که تنها راه برطرف ساختنش این‌گونه حوادث است برای همیشه در وجود ما باقی می‌ماند.

نخستین اثر این حوادث افزایش نیرو تحمل و بردباری و صبر و طاقت ما و ورزیدگی در جهت مختلف زندگی است، چرا چوب‌های جنگلی از سایر چوب‌ها محکم‌تر و آتش آنها فروزنده‌تر و دوام آن بیشتر است؟ چرا جنگجویانی که در میدان‌های نبرد خونین شرکت کرده از دگران شجاع‌تر و ورزیده‌ترند؟ چرا پوست لطیف صورت انسان برهنه در برابر سرما و گرما مقاومت می‌کند در حالی که سایر اعضاء پیکر ما هرگز چنین مقاومتی را ندارند؟ دلیلی جز قرارگرفتن در کوران حوادث ندارد.

از این مهمتر، ایمان قلبی، هر قدر محکم و توحید ما هرقدر کامل باشد باز ممکن است موفقیت‌ها و پیروزی‌ها، قدرت‎‌ها و سرمایه‌های گوناگون وجودی ما پرده‌هائی از غفلت بروی آن بکشد و برای مدت کوتاهی هم که باشد گمان کنیم از خود چیزی داریم.

ولی هنگامی که بزرگترین قدرت‌ها در برابر طوفان حوادث همچون پرکاهی دستخوش اضطراب شده و بی‌اختیار به هر سو پرتاب می‌شود این پرده‌ها کنار می‌رود و آن احتیاج همه‌جانبه ما به مبدئی که ما را به وجود آورده آشکار می‌شود و وابستگی بی‌حد و حصر ما در تمام شئون هستی به آن مبدأ بزرگ به خوبی تجلی می‌کند.

به یاد بود ایامی که با جمعی از بزرگان و دوستان گرامی در زندان موقت شهربانی تهران بودیم در دفتر خاطرات دوست دانشمند عزیزم حضرت آقای محدث‌زاده نگاشته شد.                 

ناصر مکارم شیرازی

 13 /  صفر / 83[14 تیر 1342]




















منبع: یادداشتهای زندان، مرتضی شریف آبادی، موزه عبرت ایران


 
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است.