بررسی نقش و کارکرد مافیای اقتصادی برادران رشیدیان در دوره پهلوی دوم


29 فروردين 1401


چکیده

تاریخ معاصر ایران به ویژه در دوره پهلوی دوم دارای زوایای آشکار و پنهان زیادی است و یکی از زوایای پنهان این تاریخ، حضور گسترده گروه‌های ذی‌نفوذ قدرتمند از لحاظ سیاسی و اقتصادی در بسیاری از تحولات مختلف معاصر ایران است. این گروه‌های قدرت همواره نقش به سزایی در تصمیم‌گیری‌های کلان اقتصادی و ایجاد رانت‌های سیاسی و اقتصادی در دوره پهلوی دوم داشتند. یکی از این گروه‌های ذی‌نفوذ، برادران رشیدیان بودند. این گروه به سبب رابطه‌ای که با دولت انگلستان و نقشی که در کودتای سوم اسفند 1299 و 28 مرداد 1332 داشتند، نفوذ زیادی را در شبکه‌های قدرت و رانت‌های سیاسی و اقتصادی حاصل از آن به دست آوردند. در این مقاله سعی بر آن است تا با به کارگیری روش اسنادی و  استفاده از منابع کتابخانه‌ای، به ویژه اسناد ساواک به بررسی نقش مافیای اقتصادی برادران رشیدیان در تحولات اقتصادی و تصمیم‌گیری‌های کلان سیاسی و اقتصادی به ویژه در حوزه اصناف و سندیکاهای اقتصادی در دوره پهلوی دوم بپردازیم.

کلیدواژه: برادران رشیدیان، پهلوی دوم، رانت‌های اقتصادی، شبکه‌های قدرت.

 

مقدمه

کودتای 28 مرداد 1332 یکی از مهم‌ترین وقایع تاریخ معاصر ایران است. زیرا با وقوع این کودتا، گروه های ذی‌نفوذ و قدرتمندی که از این کودتا حمایت‌های سیاسی و مالی کرده بودند از ایجاد رانت‌های سیاسی و اقتصادی به وجود آمده بهره‌مند شدند و این پاداشی از سوی محمدرضا پهلوی برای حمایت از آنها بود. این امر سبب ایجاد شبکه‌ای قدرتمند از رانت‌های اقتصادی از جمله برادران رشیدیان شد. این گروه پس از دخالت آشکار در کودتای 28 مرداد به منظور حمایت از شخص محمدرضا شاه تا اواسط دهه 1340 همواره نقش مهمی در حیات سیاسی و اقتصادی سلسله پهلوی ایفا کردند. برادران رشیدیان برای پیشبرد منافع خود از ابزارهای متفاوتی از جمله ارتباط با قدرت‌های استعماری انگلیس و ایالات متحده آمریکا، رانت‌های سیاسی و اقتصادی، اعمال فشار بر گروه‌های سیاسی و تجاری از جمله اصناف و بازاریان، ارعاب گروه‌های رقیب و اعمال نفوذ در دستگاه‌های سیاسی و امنیتی و لابی‌گری بهره جستند.

 

مختصری از زندگی خاندان رشیدیان

1- حبیب الله رشیدیان

نخستین چهره مشهور این خانواده حبیب‌الله رشیدیان است. وی در سال‌های پس از کودتای سوم اسفند 1299 مستخدم سفارت انگلیس و به روایتی، درشکه‌چی این سفارت بود. اما او یک مستخدم ساده تلقی نمی‌شد. بلکه وی نوکر و جاسوس سفارت انگلیس بود. در نتیجه همین موقعیت بود که حبیب‌الله رشیدیان پس از آشنایی با سید ضیاء‌الدین طباطبایی، این چهره جوان مطبوعاتی جاه طلب و سوداگر را به مقامات انگلیس معرفی کرد و این حادثه، بعدها پس از کودتای سید ضیاء – رضاخان، اهمیت تاریخی یافت[1]. به طور نمونه، ارتباط نورمان، وزیر مختار جدید انگلیس پس از سرپرسی کاکس، با سیدضیاء‌الدین از طریق همین حبیب‌الله رشیدیان صورت می­گرفته است[2].

هر چند حبیب‌الله رشیدیان در ماجرای کودتای اسفند 1299 نقشی اساسی داشت و عامل به قدرت رسیدن رضاخان بود، لیکن همانند سید ضیاء پس از پیروزی کودتا و جلوس رضاخان به قدرت مورد بی مهری قرار گرفت و راهی زندان شد[3]. پس از سقوط حکومت رضاشاه در شهریور 1320 وی از زندان آزاد می‌شود و هنگامی که سید ضیاء‌الدین با برنامه‌های خاصی به ایران بازگشت و حزب اراده ملی را تشکیل داد، حبیب‌الله رشیدیان مشاور خصوصی او شد[4]. اما در دوره مصدق به جرم جاسوسی برای انگلیس در سال 1331 به دستور نخست وزیر راهی زندان شد[5]. هر چند با همکاری انگلیسی‌ها از زندان گریخت و نقش گسترده‌ای را در سقوط دولت مصدق و کودتای 28 مرداد بر عهده گرفت.

 

2- سیف الله رشیدیان

حبیب‌الله رشیدیان سه پسر به نام‌های سیف‌الله، قدرت‌الله و اسدالله داشت.  برادر بزرگ تر سیف‌الله رشیدیان است. وی در سال 1294 ش در تهران به دنیا آمد. میزان تحصیلاتش به درستی معلوم نیست و مطالعاتی در زمینه‌های اقتصاد، فلسفه و حکمت داشت. وی از لحاظ مالی وضعیت بسیار خوبی داشت و دارای منزل شخصی، سهامدار سینما رکس، بانک ایران و غرب و بانک توسعه صنعتی و معدنی بوده است. از نظر سیاسی عضو حزب وطن(حزبی که توسط سید ضیاءالدین تاسیس شد) و طرفدار سیاست انگلیس در ایران بود. مدتی هم مدیر عامل بانک اعتبارات تعاونی توزیع بود[6].

 

3- قدرت‌الله رشیدیان

نفر دوم، قدرت‌الله رشیدیان است که در سال 1296 در تهران به دنیا آمد. تحصیلات وی دیپلم بود و از نظر مادی وضع خوبی داشت و دارای ملک شخصی و سهامدار شرکت مبارکی و شرکت سرشت با اعتبار حدود یک میلیون و پانصد هزار تومان بوده است. او به طور رسمی به هیچ حزب سیاسی وابسته نبود و فقط در سندیکای سینماداران عضویت داشت. وی در سال 1350 در تهران درگذشت[7].

 

4- اسدالله رشیدیان

اسدالله رشیدیان متولد 1301 در تهران، مدیرعامل بانک اعتبارات تعاونی توزیع بود و تا سال 1332 به امور بازرگانی و داد و ستد و وارد کردن پارچه و قماش از خارج و همچنین به اتفاق برادرانش سیف‌الله و قدرت‌الله به احداث و اداره سینما رکس و وارد کردن فیلم اشتغال داشتند. در سال 1343 بانک اعتبارات تعاونی توزیع را در تهران تاسیس کرد و از پنج سال قبل آن نیز مشغول  شهرک سازی در رشت و اصفهان شد و املاکی نیز در خیابان شاهرضای تهران داشت[8]. اسدالله رشیدیان از سال 1332  در عرصه سیاست حضور داشت و منزل وی مرکز زد و بند و حل و فصل مسائل و امور سیاسی بود و برای خود کسب قدرت و نفوذ جلسات مستمری برگزار می‌کرد و اغلب  روسای دستگاه‌های دولتی، کارگری، بازرگانان و اصناف و سایر طبقات روزهای جمعه در جلسات هفتگی منزل او شرکت می‌کردند[9].

 از میان این سه برادر، سیف‌الله و قدرت‌الله بیشتر به امور بازرگانی و تجارت پرداختند و اسدالله  به کار سیاست توجه بیشتری کرد و توانست خود را به جمع دوستان محمدرضا پهلوی نزدیک کند[10]. آنها ثروت زیادی داشتند و در تهران صاحب خانه‌های متعددی بودند. این سه برادر به وضوح برای انگلیسی‌ها کار می‌کردند ولی از میان آنها کوچک‌ترین برادر یعنی اسدالله رشیدیان بیشتر به کاخ می‌رفت و با اشرف پهلوی معاشرت داشت. اصناف تهران در اختیار وی بود و بانکی به نام بانک اصناف تاسیس کرد. روی هم رفته هر سه برادر تحصیلاتی نداشتند و از نظر درستکاری و صداقت به هیچ وجه مورد اطمینان نبودند[11]. در دوران جنگ جهانی دوم، برادران رشیدیان با کمک دولت انگلستان کلیه امور بازرگانی انگلیسی‌ها در ایران را در اختیار گرفتند. انگلیسی‌ها هر بار ده‌ها میلیون تومان از بازارهای تهران و سایر شهرهای تحت اشغال برای ارتش خود خرید می‌کردند. تمام این خریدها از طریق برادران رشیدیان انجام می‌شد[12].

 

 کودتای 28 مرداد 1332 و برادران رشیدیان

حضور روزافزون اقتصادی و سیاسی برادران رشیدیان پس از کودتای 28 مرداد 1332 در دوره پهلوی دوم بود. شکی نیست که این کودتا بدون حضور و اقدامات برادران رشیدیان نمی‌توانست سرانجامی داشته باشد. مهم‌ترین اقدامات برادران رشیدیان در کودتای 28 مرداد 1332 به دو شکل خلاصه می‌شود: مرحله اول، ایجاد جنگ روانی و تبلیغات خاکستری و انتشار مقالات ضد دولت مصدق از طریق روزنامه‌ها، بدون ذکر نام نویسنده بود. مرحله دوم، با آغاز عملیات چکمه MI6 در نوامبر 1952م توسط وودهاوس، برادران رشیدیان اقدام به تشکیل نیرو برای انجام کودتا کردند. این نیروها شامل سازمان شهری و سران ایلات جنوب بود. سازمان شهری به رهبری برادران رشیدیان از افسران ارشد ارتش و پلیس، وکلای مجالس شورای ملی و سنا، بازرگانان، روزنامه‌نگاران و سران اراذل و اوباش بود[13].

 برادران رشیدیان طی روزهای 25 الی 28 مرداد 1332، جهت برگزاری تظاهرات علیه مصدق حدود 700 هزار لیره میان عوامل اوباش خود تقسیم کردند. مقر اصلی کودتاچیان در باغ سهیلی مجاور باغ فردوس بود. این باغ در اختیار برادران رشیدیان و مقر کرمیت روزولت و زاهدی بود. تقسیم پول از طریق کلانتری‌های حامی کودتا انجام شد. به هر یک از کلانتری‌های تهران، مبلغ 40 هزار تومان داده شد. روسای کلانتری با جمع‌آوری اوباش محلات و پرداخت مبلغ 10 الی 15 تومان میان اوباش، آنها را تجهیز کردند[14]. بدین ترتیب برادران رشیدیان، در روز کودتا با جمعیتی بالغ بر 5 الی 6 هزار نفر ابتدا به ساختمان رادیو و تلویزیون یورش بردند و آن جا را به تصرف خود درآوردند و سپس عده‌ای از آنها به خانه مصدق حمله‌ور شدند. تاثیر این حمله و تصرف، نقش برادران رشیدیان در اجرای کودتای 28 مرداد، را بیش از پیش پر رنگتر می‌نماید و همین خوش خدمتی زمینه مساعدی را برای بهره‌مند شدن از رانت‌های سیاسی و اقتصادی برای این گروه پس از کودتای 28 مرداد فراهم ساخت.

تمام اقدام‌هایی که در طول حکومت مصدق بر علیه او به خصوص در اواخر زمامداری وی صورت می‌گرفت توسط برادران رشیدیان انجام می‌شد. برادران رشیدیان که از عوامل انگلیس در داخل ایران به شمار می‌آمدند، در مجلس و بازار از نفوذ زیادی برخوردار بودند و می‌توانستند به راحتی مردم کوچه و بازار را برای اجرای سیاست‌های دولت بریتانیا فریب داده و وارد میدان کنند.[15]

نقشی که اسدالله و برادرانش در وقوع کودتای 28 مرداد ایفا کردند بیش از آن که موجب تقویت پایگاه سیاسی رشیدیان شود، راه ورود آنها را به عرصه فعالیت‌های اقتصادی گشود. مجوز تاسیس بانک، پاداشی بود که محمدرضا پهلوی به پاس مبارزات اسدالله رشیدیان و برادرانش به آنان هدیه کرد. با حمایت بانک مرکزی، سرمایه مورد نیاز بانک تعاونی و توسعه رشیدیان را که وابسته به اصناف بود تامین شد و فعالیت‌های اقتصادی خود را با تاسیس شرکت بیمه‌ای توسعه دادند و کم کم دامنه امور تجاری خود را گسترش داده و به دلالان بین المللی تبدیل شدند. به طور نمونه، کیم روزولت در معامله یک میلیارد دلاری خرید هواپیماهای 5- F از کمپانی تروپ آمریکا واسطه اصلی بوده و در معامله هواپیماهای 14-F با کمپانی گرومن نیز نقش داشت. او در این معاملات با برادران رشیدیان شریک بود[16].

 

از کودتای 28 مرداد 1332 تا دهه 1350

در این جا توجه به نفوذ برادران رشیدیان در اتحادیه‌های کارگری و اصناف قابل تامل است اما قبل از پرداختن به این موضوع ذکر این نکته ضروری است که روابط با قدرت‌های استعماری مانند انگلیس و ایالات متحده آمریکا در بهره‌مندی این خاندان از رانت‌های اقتصادی نقش به سزایی داشت. روابط با دولت‌های انگلیس و آمریکا به ویژه پس از کودتای 28 مرداد 1332 سبب شد برادران رشیدیان به ثروت هنگفتی دست یابند. نقطه اتصال این روابط به ویژه با آمریکا، اتحاد سیاسی و اقتصادی برادران رشیدیان و کیم روزولت در حمایت از محمدرضا پهلوی بود. موسسه روابط عمومی روزولت از منافع محمدرضا پهلوی در آمریکا دفاع می‌کرد. برادران رشیدیان اغلب از دوست‌شان کیم روزولت یاد می‌کردند که در سفرهای متعددش به ایران نزد آنها اقامت می‌کرد. خط ارتباطی روزولت از طریق برادران رشیدیان و سپهبد هاشمی‌نژاد، فرمانده گارد شاهنشاهی به شخص شاه می‌رسید. در واشنگتن نیز کیم روزولت ارتباطات شخصی خود را داشت که به کاخ سفید منتهی می‌شد. خانه مجلل رشیدیان در شمال تهران و بانک اختصاصی آنها نزدیک میدان فردوسی مراکز همکاری مداوم روزولت – رشیدیان بود. این تنها یکی از مهم‌ترین ارتباطات مشخص اقتصادی بود که تا زمان انقلاب اسلامی، امریکا و انگلیسی‌ها را با محمدرضا پهلوی مرتبط می‌ساخت.[17]

همان گونه که در سطور بالا گفتیم نقش اسدالله از دو برادر دیگر به ویژه در عرصه سیاسی حکومت پهلوی از همه محسوس‌تر است و یکی از حوزه‌های اقتصادی کشور که به شدت تحت نفوذ اسدالله رشیدیان در اجرای رسیدن به اهدافش قرار داشت، گروه‌های اصناف و بازاریان بود. خانه اسدالله رشیدیان محل تجمع اصناف، گروه‌ها و انجمن‌های مختلف شهر تهران بود. گروه‌های حاشیه‌ای اجتماع در مراحل مختلف تاریخی در حوادث زیادی تاثیرگذار بودند و به همین جهت سبک فعالیت آنها بنا به ماهیت کارشان، نمی‌توانست در آینده مورد توجه قرار نگیرد. بدون شک دامنه نفوذ اسدالله رشیدیان نسبت به سایر افراد بسیار زیاد بود. علت امر آن بود که افراد سرشناس محلات تهران و نیز روسای اصناف و ماموران امنیتی یکسره راه منزل اسدالله رشیدیان را در پیش می‌گرفتند و امکان نداشت که به هدف خود نرسند. به همین جهت بود که در برابر این امکانات عوامل تحت امرش نیز از فرامین و دستورهای او تبعیت می‌کردند و هرگاه اسدالله رشیدیان نیاز داشت نیروهای خود را در اختیار وی قرار می‌دادند. اصنافی که در ارتباط با این شبکه قرار داشتند طیف گسترده‌ای را تشکیل می‌دادند، این طیف حقوق خود را از طریق اسدالله رشیدیان می‌گرفتند و در مقابل در شرایط بحرانی به کمک او می‌شتافتند. همچنین تعدادی زیادی از اراذل و اوباش محله‌ها با  شبکه مافیایی اسدالله ارتباط تنگاتنگ داشتند. به­طور نمونه، در تاریخ 19 / 11 / 1335 عده‌ای در حدود یکصد نفر که شامل روسای مختلف اصناف بودند به منزل اسدالله رشیدیان آمدند و درباره حقوق خود و انتخابات انجمن شهر صحبت کردند[18].

اسدالله رشیدیان با استفاده از کمک‌های دولت انگلیس و آمریکا، طرح نفوذ در اصناف مختلف و گردآوری آنان در منزلش را به مرحله اجرا می‌گذاشت و با توسعه و گسترش دامنه احاطه خود بر طیف کسبه، کارگر و انجمن‌های محلی، سعی در جذب و همراهی این اقشار با سیاست‌های استعماری انگلیس می‌کرد و از آنان در مواقع اضطراری و بحرانی  سود می‌برد. نمونه‌های بارز این نوع بهره‌وری های سیاسی و اجتماعی اسدالله رشیدیان می‌توان به  کودتای 28 مرداد 1332شمسی اشاره کرد[19]. همچنین دار و دسته اسدالله رشیدیان مایل بودند تشکیل حزب اکثریت در ایران به آنها واگذار شود و سمت دبیر کلی به اسدالله رشیدیان برسد. به همین دلیل رشیدیان به عده‌ای از روزنامه نگاران مرتباً کمک مالی می‌کرد تا به نفع او تبلیغ کرده و در افکار عمومی او را صاحب نفوذ معرفی کنند[20].

به طور نمونه، زمانی که کارگران کارخانه بلورسازی بنی‌هاشمی به منزل اسدالله رشیدیان برای بیان وضعیت شرایط بد کاری رفتند، چند نفر از کارگران از رشیدیان تعریف کرده و گفته بودند توصیه‌های رشیدیان در دستگاه‌های انتظامی موثر واقع می‌شود و وی در بین عده‌ای از افسران ساواک دارای نفوذ است و توصیه‌های او اکثرا مورد قبول واقع می شود[21]. همچنین دار و دسته اسدالله رشیدیان با روسای انجمن‌ها و اتحادیه‌های محلی و اصناف جنوب شهر تماس می‌گرفتند و آنها را به آمد و رفت و شرکت در اجتماعات منزل نامبردگان دعوت می‌کردند و منظور اصلی نیز تمرکز فعالیت‌ها و تبلیغات انتخاباتی در منزل رشیدیان و بهره‌برداری از آن به نفع کاندیداهای مورد نظر ‌بود[22].

 در سال 1337، عده‌ای حدود پنجاه نفر از نمایندگان اصناف مختلف به منزل اسدالله رشیدیان رفت و آمد می‌کردند. در این جلسه‌ها نمایندگان اصناف از اسدالله رشیدیان تقاضا دارند تا اقداماتی درباره تعطیلی کارخانه ذوب مس به عمل آید و نیز عده‌ای از افراد درباره بدی وضع اتوبوسرانی شرکت واحد و کمبود یخ با رشیدیان صحبت کرده و اسدالله رشیدیان در پاسخ اظهار می‌کند که باید شبانه روز برای تامین آسایش مردم از حیث مایحتاج آنها، با مقامات مختلف و مسئولیت‌دار تماس گرفته یا نامه بنویسد و هیچ یک از ادارات دولتی به وظایف خود عمل نمی‌کند تا سر و صدای مردم و نارضایتی آنها کم شود.[23] منزل اسدالله رشیدیان روزهای دوشنبه، چهارشنبه و جمعه پذیرای اصناف، گروه‌های کسبه و کارگران بود. عده‌ای برای نارضایتی از وضعیت اقتصادی خود به رشیدیان مراجعه می‌کردند و عده‌ای هم به طور خصوصی برای کار خودشان نامه سفارش می‌گرفتند[24].

البته اسدالله رشیدیان برای جذب این گونه افراد و گسترش نفوذ و احاطه کامل خود بر صنوف ، به همه آنها وعده درست شدن کارها را می‌داد. لیکن در اکثر اوقات نتیجه‌ای حاصل نمی‌شد ولی وی با تمدید قول و وعده‌های خود مجددا مردم را به خانه خود می‌کشاند. مردم بی پناه و درمانده نیز به دلیل نبود محل یا فرد ذی‌نفوذی برای شنوایی و درمان دردهای بی درمانشان راهی برای شان باقی نمی‌ماند و به ناچار باز هم به منزل اسدالله رشیدیان مراجعه می‌کردند.[25]

در ادامه سیاست گذاری انگلیسی‌ها در ایران و پس از فراهم شدن شرایط لازم، جاسوسان و کارگزاران انگلیسی به اسدالله رشیدیان ابلاغ می‌کنند که اجتماعات منزلش را گسترده‌تر نموده و احاطه به صنوف را حتمی سازد و پس از شکل‌گیری مناسب طرح با در اختیار گرفتن نسبی اصناف مختلف برای ادامه نفوذ و مسجل کردن قدرت خود بر این اقشار و گروه‌های کسبه، که در واقع مایحتاج اولیه و اساسی مردم را تامین می‌کردند، طرح متحد کردن صنف‌ها در یک تعاونی بزرگ را تحت عنوان بانک اعتبارات تعاونی توزیع به مدیر عاملی اسدالله رشیدیان به مرحله اجرا می‌گذارند. در یکی از اسناد ساواک، نحوه شکل‌گیری، هدف و چگونگی اجرای این طرح به خوبی مشخص است. در این سند بر:

 خطر قبضه اقتصاد کشور و تسلط بر صنوف از سوی برادران رشیدیان تاکید شده است. زیرا با تاسیس بانک اعتبارات تعاونی رشیدیان‌ها خواهند توانست اعتبارات فوق العاده‌ای را از بانک ملی تحصیل و در اختیار بانک اعتبارات تعاونی قرار دهند و این اعتبارات را بین کلیه اصنافی که با آنها نظر موافق دارند تقسیم کنند و طبعا هر کس امور مالی را در اختیار داشته باشد، می‌تواند آنها را به هر طریق که می‌خواهد بکشاند و در یک سال مبلغی در حدود پانصد هزار تومان از اسدالله رشیدیان به روزنامه‌های تهران و تلویزیون پرداخت شده تا رپورتاژهای تبلیغاتی را که این سازمان به نفع خود جهت اغفال مقامات کشوری و مردم تهیه می‌کنند در روزنامه‌ها منتشر سازند و پرداخت همین هزینه تبلیغاتی به روزنامه‌ها و خریداری مدیران جراید نشان می‌دهد نقشه‌های وسیعی در پشت پرده وجود دارد که به تدریج عملی خواهد شد.[26]

از دیگر اقدامات اسدالله رشیدیان در عرصه‌های اقتصادی برای بهره‌برداری‌های سیاسی، حضور در میان اقشار کارگری و تلاش برای ایجاد سندیکاهای کارگری و تحریک کارگران برای اهداف سیاسی از جمله اعتصاب و به چالش کشاندن دولت به ویژه در دوره نخست وزیری علی امینی بود. در دهه‌ 1340، عده زیادی از کارگران به علت بحران و رکود اقتصادی در کشور اخراج شدند. به همین دلیل عده‌ای از اهالی جنوب شهر تهران با شش دستگاه اتوبوس به سرپرستی دکتر جاوید کاندیدای عضویت انجمن شهر، به منزل اسدالله رشیدیان آمده و دکتر جاوید ضمن تشکر از زحمات اسدالله رشیدیان از او تقاضا کرد برای کمک به مردم  جنوب شهر کوشش کند. اسدالله رشیدیان هم قول مساعد داد که در این مورد با مقامات مربوطه صحبت و ترتیب کار را فراهم نماید.[27]

با برکناری کابینه شریف امامی و زمامداری علی امینی در سال 1341، که از وابستگان سیاست‌های آمریکا در ایران بود، انحلال مجالس شورا و سنا و بازداشت و تعقیب چند نفر از رجال و روسای ارتش و اعلام نظر دولت دایر به بازداشت و تعقیب عده زیادی از افراد متنفذ موجب شد که عوامل وابسته به بازداشت شدگان از جمله اسدالله رشیدیان به منظور جلوگیری از تحقق برنامه‌های دولت امینی به مبارزه و کارشکنی علیه دولت اقدام کنند که از جمله این اقدامات، اعتصاب و تعطیلی کارخانجات بود. کارگران و نمایندگان کارگرانی که در گذشته در جلسات هفتگی و روزانه منزل اسدالله رشیدیان شرکت و گرفتاری­های خود را با توصیه رشیدیان به مقامات مسئول مرتفع می‌کردند، رابط رشیدیان با سایر کارگران  وزارت پست و تلگراف و تلفن، راه آهن، پلیس تهران و کارگران کوره‌پزخانه‌ها و کارخانجات و وزارتخانه‌ها بودند که اوضاع را متشنج و از این طریق بهره برداری سیاسی به نفع رشیدیان می‌کردند.[28]

به طور نمونه، با تحریک اسدالله رشیدیان عده‌ای از نانواها و کارگران نانوایی‌ها همه روزه از ساعت 19 عصر در محلی درباره وضع نان شهر صحبت می‌کردند و رشیدیان آنها را تحریک می‌کرد که بگویند روسای فعلی اتحادیه برای آنها کار نمی‌کنند و باید از اتحادیه اخراج شوند.[29] وی سعی داشت نظر اصناف را به خود جلب کند و به خصوص کوشش می‌کرد که از نارضایتی اصنافی که از سوی دولت به آنها تحمیلاتی شده است مانند صنف نانوا و قصاب بیشتر استفاده کند.[30] منزل اسدالله رشیدیان همواره مرکز تجمع کارگران ناراضی یا اخراجی کارگاه‌ها و کارخانجات بود و همین امر سبب تحریک آنها از سوی افرادی چون رشیدیان می‌شد. به ویژه در جریان موضوع مالیات اصناف و تحریکاتی که در میان بازاریان صورت می‌گرفت دست اسدالله رشیدیان در کار بود و مخالفت اسدالله رشیدیان با دولت جلوه ای از سیاست مقامات انگلیسی در قبال علی امینی آمریکائی بود.[31]

برخی از این تحریکات، تحریک و ترغیب کارگران جهت اعتصاب در کارخانجات دولتی بود و شایع شده بود که برخی از متصدیان وزارت کار در این مورد با افراد تحت نفوذ اسدالله رشیدیان ارتباط و همکاری دارند. در این راستا، تشکلی به نام جمعیت مدافعان قانون اساسی با کمک مالی اسدالله رشیدیان شکل گرفت و هدف آن فشار بر دولت امینی بود. این تشکل جلسات هفتگی و تجمعاتی را برگزار می‌کرد. تحریک دانشجویان نیز به اعتصاب و اعتراض یکی دیگر از اقدامات برادران رشیدیان بود. مثلا سیف‌الله رشیدیان در نطقی در جمع دانشجویان در منزل اسدالله بیان داشت که کمیته مذکور همه گونه کمک و مساعدت به دانشجویان در این جهات خواهد کرد و برای تامین مخارج آنها از وجود سینماها استفاده خواهد کرد.[32] آنها حتی با استفاده از اراذل و اوباش توانستند بر دولت امینی فشار بیاورند. برای نمونه، اسدالله رشیدیان از اراذلی مانند حسین رمضان یخی برای جمع آوری افراد از محله‌های جنوب شهر در جهت کسب اهداف سیاسی خود بهره می‌برد.[33] همچنین در موردی دیگر، رشیدیان مبلغ پولی را به سندیکای رانندگان در جنوب شهر تهران جهت تحریک کارگران صنف علیه دولت می‌دهد.[34] در همین دوران رشیدیان به اتهام دخالت در تظاهرات دانشگاه تهران در اول بهمن 1340 به زندان می‌افتد اما طرفدارانش دست از فعالیت علیه دولت و تلاش برای آزادی آنها برنمی‌دارند. آنها قصد داشتند چنانچه رشیدیان از زندان آزاد نشود کارگران راه آهن را وادار به تظاهرات علیه دولت کنند.[35]

شاه که او را چند بار به عنوان فرستاده خصوصی خود، نزد دولت‌های خارجی فرستاده بود، پس از اقدامات وسیع و مختلف رشیدیانها در پیاده سازی نفوذ انگلیسیها در ایران و مرکزیت منزل اسدالله رشیدیان در طی این دوران، از حضور چنین شخصیت پیچیده‌ای نگران شد و اسدالله رشیدیان که خود این موضوع را احساس کرده بود به انگلستان رفت و بقیه عمر خود را در این کشور گذراند.[36]

دو برادر دیگر یعنی سیف‌الله و قدرت‌الله با نفوذی که اسدالله در عرصه سیاسی و اقتصادی به دست آورده بود، به فعالیت و حمایت از او پرداختند. سیف‌الله رشیدیان، مدیر عامل بانک اصناف بود. وی روزهای یکشنبه جلساتی با نمایندگان اصناف جهت بررسی حقوق و شرایط کاری اصناف تشکیل می‌داد.[37] و جلسات در بانک اصناف به ریاست وی برگزار می‌شد. او ابتدا  هدف این جلسات را تشکیل شرکت‌های تعاونی برای اصناف جلوه می‌داد اما هدف واقعی، انتقاد و تلاش برای سرنگونی دولت امینی در راستای سیاست انگلیس بود.[38] این فرد نقش مهمی در دنبال کردن سیاست‌های استعماری انگلستان در ایران داشت و از این ویژگی در راستای هدف اقتصادی نیز بهره برداری می‌کرد. او که در هیات مدیره بانک اعتبارات تعاونی توزیع نیز عضویت داشت و مدتی هم مدیر عامل این بانک بود، هنگام ورشکستگی ظاهری بانک فوق الذکر برای گرفتن اعتبار پولی و موافقت انگلیسی‌ها و امریکایی‌ها برای ادامه کار این بانک به کشورهای فوق الذکر عزیمت می‌کند. سیف الله رشیدیان قبل از سال 1350 در ایران فوت کرد.[39]

نفوذ و قدرت برادران رشیدیان در این دوره زمانی تا حدی بود که بسیاری از واحدهای صنعتی و تولیدی موقعی که به بحران‌های مالی برخورد می‌کردند چاره‌ای جز رجوع به گروه‌های مافیایی مانند برادران رشیدیان نداشتند.در یکی از این موارد، سیف‌الله رشیدیان(رییس قسمت اقتصادی شورای اصناف) محصول کارخانجات بلورسازی تهران را در منزل خود جمع و از نماینده وزارت صنایع و معادن و وزارت بازرگانی دعوت کرد و از آنها خواست که جنس و نوع این محصولات را به ایران واردکنند.[40] یا در یکی از موارد صاحبان کارخانه‌های لبنیاتی تهران برای توزیع فرآورده‌های شیر پاستوریزه شرکتی با سرمایه 8 میلیون ریال تشکل دادند و برای استفاده از نفوذ اسدالله رشیدیان و جلب حمایت او به نفع خود، مهندس انزلچی پیشکار رشیدیان را به سمت مدیر عامل شرکت انتخاب کردند.[41]

وبه طور خلاصه می‌توان گفت، برادران رشیدیان با نفوذی که در ادارات دولتی به ویژه در وزارت کار داشتند، مشغول ثبت سندیکاهای کارگری در سال 1339 شدند و چندین سندیکا از جمله شرکت واحد اتوبوسرانی، سندیکای کارخانه سیمان ری، سندیکای کله پزی و سندیکای گرمابه‌ها را با کمک اطرافیان­شان توانستند در اداره کار ثبت کنند.[42]

در سال 1339 اسدالله رشیدیان با کمک برادران خود تصمیم‌گرفت‌پایگاه سیاسى براى خود درست کند و کاندیداى وکالت مجلس شد و در دوره بیستم از تهران انتخاب گردید. با انحلال مجلس بیستم فعالیت برادران رشیدیان علیه دولت امینى شروع شد. به دستور امینى، اسدالله و سیف‌الله رشیدیان به زندان افتادند. چند ماهى در زندان به سر بردند تا این که دستور آزادى آنها صادر شد. این بار مزد مبارزه‌ خود را از شاه به صورت امتیاز تاسیس بانک گرفتند. به دستور شاه، به آنها اجازه داده شد بانکى به نام‌تعاونى‌و توزیع وابسته به اصناف تهران تشکیل دهند. از طرف بانک مرکزى کمک‌هاى موثرى به عمل آمد و سرمایه‌ آن از طرف چند نفر تامین شد. در کنار بانک مزبور، شرکت بیمه‌اى هم دایر کردند که آن هم واحدى سودده بود. بانک تعاونى و توزیع رشیدیان چندین بار دچار نوسانات مختلف شد و هر بار که به سقوط نزدیک مى‌شد، بانک مرکزى مدیریت آن را به عهده مى‌گرفت و در سامان دادن آن تلاش بسیار مى‌کرد.[43]

 در فاصله‌ بین سال‌هاى 1350 و 1352 دو تن از برادران رشیدیان فوت شدند. اسدالله از فقدان برادران خود سخت دلسرد و آزرده شد. گرچه مدیرعامل بانک مزبور بود ولى بیشتر اوقات او در خانه مى‌گذشت و با دوستان‌به گفت و گو مى‌پرداخت. وى بیش از شصت سال عمر نکرد و در دهه 60 در انگلستان فوت کرد.

 

نتیجه

در بررسی تاریخ نفوذ استعمار غرب در ایران، نوعی رویکرد سلطه را به صورت پرورش انبوهی از رجال سیاسی و نخبگان فرهنگی غرب‌گرا شاهد هستیم. رجال و نخبگانی که نقش فراوانی در اجرای این رویکرد مسلط ایفا کردند. از جمله این افراد که پس از کودتای 28 مرداد 1332 شناخته شده و وارد عرصه و حیات سیاسی و اقتصادی تاریخ معاصر ایران شدند، برادران رشیدیان بودند. این گروه با نفوذی که در ساختارهای سیاسی و اقتصادی حکومت پهلوی دوم داشتند، توانستند در بهره‌مندی از رانت‌های اقتصادی و سیاسی نفوذ گسترده‌ای در ساختارهای کلان اقتصادی به دست بیاورند. یکی از این ساختارهای اقتصادی، نفوذ در جامعه اصناف، بازاریان و اتحادیه­های کارگری بود. همین موضوع دستاویزی برای برادران رشیدیان برای بهره‌برداری‌های سیاسی از جمله شرکت در انتخابات محلی و تشکیل احزابی متفاوتی جهت اعمال فشار برای فعالیت‌های اقتصادی شد. اما ماهیت اساسی اندیشه سیاسی و اقتصادی برادران رشیدیان حفظ منافع انگلستان در ایران بود زیرا این گروه با حمایت دولت انگلیس توانسته بود به چنین مرحله بالایی در شبکه مافیایی اقتصادی و سیاسی در دوره پهلوی دوم دست یابد.

 

پی‌نوشت‌ها:


[1] رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک(رشیدیان ها)، ج1، تهران: مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1389، ص 12

[2] مصطفی الموتی، ایران در عصر پهلوی، ج1، لندن: پکا، 1990، ص 35.

[3] رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک(رشیدیان ها)، ج1، ص 12

[4] انور خامه‌ای(بی تا)، « پنجاه و سه نفر »، تهران: هفته ، ص 215

[5] عبدالله شهبازی، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج 1، تهران: مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، 1386، ص 344

[6] رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک(رشیدیان ها)، ج1، ص 24.

[7] همان، ص 28

[8] همان، ص 15

[9] همان، ص 16

[10] محمد کلهر و علیرضا دارابی، نقش خاندان رشیدیان در فرایند سیاست و قدرت(1320 – 1332ش)، تاریخنامه خوارزمی، سال چهارم، پاییز 1395، ص 172

[11] عبدالله شهبازی، همان، ص 181

[12] منوچهر، فرمانفرماییان، از تهران تا کاراکاس، ج 1، تهران: نشر تاریخ ایران، 1378، ص 169

[13] اسماعیل اقبال، نقش انگلیس در کودتای 28 مرداد 1332، تهران: اطلاعات، 1375، ص 148

[14] محمد کلهر و علیرضا دارابی، نقش خاندان رشیدیان در فرآیند سیاست و قدرت(1320 – 1332ش)، تاریخنامه خوارزمی، سال چهارم، پاییز 1395، صص 181 – 182

[15] اسماعیل اقبال، نقش انگلیس در کودتای 28 مرداد 1332، تهران: اطلاعات، 1375، صص 179- 181

[16] عبدالله شهبازی، همان، ج2، 1384، ص 224

[17] حسین آبادیان، دو دهه واپسین حکومت پهلوی، تهران: موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، 1385، صص 117 – 118

[18] رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک(رشیدیان ها)، ج1، سند شماره 128، ص 23

[19] همان، سند شماره 128، ج 1، صص 35 – 36

[20] همان، سند شماره 393 ، ج 1، ص 133

[21] همان، سند شماره 2-3- 4655، ج 1، صص 179 – 180

[22] همان، سند شماره 2-3- 549، ج1، ص 328

[23] همان، سند شماره 2- 3- 1342، ج 1، ص 131

[24] همان، سند شماره 1123، ج1، ص 231

[25] همان، ج1، سند شماره 128، ص 22

[26] همان، ج 1، سند شماره 387 – 300، صص 23 – 24

[27] همان، ج 1، سند شماره 223، ص 27

[28] همان، گزارش، ج 1، صص 22 – 23

[29] همان، ج2، سند شماره 316، ص 31

[30] همان، سند شماره 903 / 316، ج 2، ص 35

[31] همان، ج 1، سند شماره 2516 / 231، ص 66

[32] همان، ج 2، سند شماره 6262، ص 220

[33] همان، سند شماره 1073، ج 2، صص 252

[34] همان، سند شماره 1113، ج 2، ص 256

[35] همان، سند شماره 7281، ج2، ص 263

[36] استیفن کینزر، همه مردان شاه، ترجمه شهریار خواجیان، تهران نشر اختران، 1382، ص 296

[37] رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک(رشیدیان ها)، ج 2، سند شماره 311، ص 8

[38] همان، سند شماره 730 / 316، ج 2، ص 43

[39] همان، ج1، ص 26

[40] همان، سند شماره 951، ج2، ص 338

[41] همان، ج1، سند شماره 2-3- 938، ص 123

[42] همان، ج 1، سند شماره 1048، صص 347 – 348

[43] باقر عاقلی، شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، ج 2، تهران: گفتار، 1380، صص 722 – 724.

 

منابع:

رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک(رشیدیان ها)( 1389)، ج1 و 2، تهران: مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.

آبادیان، حسین(1385)،دو دهه واپسین حکومت پهلوی، تهران: موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی.

الموتی، مصطفی(1990)،ایران در عصر پهلوی، ج1، لندن: پکا.

اقبال، اسماعیل(1375)، نقش انگلیس در کودتای 28 مرداد 1332 ، تهران: اطلاعات.

شهبازی، عبدالله(1386)، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج 1، تهران: موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی.

خامه‌ای، انور(بی تا)، پنجاه و سه نفر، تهران: هفته.

شهبازی، عبدالله(1384)، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج 2، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی.

فرمانفرماییان، منوچهر(1378)، از تهران تا کاراکاس، ج 1، تهران: نشر تاریخ ایران.

کلهر، محمد و علیرضا دارابی، نقش خاندان رشیدیان در فرآیند سیاست و قدرت(1320 – 1332ش)، تاریخنامه خوارزمی، سال چهارم، پاییز 1395، صص 169 – 188.

کینزر، استیفن(1382)، همه مردان شاه، ترجمه شهریار خواجیان، تهران: نشر اختران.

عاقلی، باقر، شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، ج 2، تهران: گفتار، 1380.

















































اسدالله رشیدیان



اسدالله رشیدیان



حبیب الله رشیدیان



حبیب الله رشیدیان



سیف الله رشیدیان



سیف الله رشیدیان



سیف الله رشیدیان



سیف الله رشیدیان



قدرت الله رشیدیان



قدرت الله رشیدیان



اسدالله رشیدیان و سرتیپ مهدیقلی علوی مقدم در طرفین اشرف پهلوی پس از کودتای 28 مرداد



ایستاده از چپ اسدالله رشیدیان و سرلشگر تیمور بختیار



محمدعلی مسعودی، تیمور بختیار و اسدالله رشیدیان در باشگاه شعبان جعفری پس از کودتای 28 مرداد


 
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است.