مسجد جلیلی تهران پایگاه انقلاب اسلامی
اشاره
بیگمان انقلاب 1357 رویدادى مهم در تاریخ ایران محسوب میشود. اینکه این رویداد چگونه شکل گرفت و کدام نیروها در شکلگیرى آن مؤثر بودند ، داستانى است مفصل ، خواندنى و نیازمند کنکاش و کاوش فراوان. نیروهایى که در شکل گیرى انقلاب نقش داشتند ، تلاش میکردند از امکانات و ظرفیتهاى موجود ، از جمله مساجد استفاده کنند . مساجد از کانونهاى تجمع نیروهاى منتقد رژیم بودند ؛ منتقدانى که با استفاده از فرصتهایى چون مناسبتهاى مذهبى مانند جشنهاى میلاد ، مراسم سوگوارى و جلسات تفسیر قرآن و نهج البلاغه ، حر فهاى خود را مطرح میکردند . نیروهاى امنیتى رژیم پیشین از اهمیت مساجد آگاه بودند و میکوشیدند همهى تحرکات را زیر نظر بگیرند . نتیجه این مراقبتها ، مجموعهی اسناد و گزارشهایى است که از مأموران امنیتى به جا مانده است . مرکز بررسى اسناد تاریخى وزارت اطلاعات اقدام به نشر مجموعهی گزارشها و اسناد ساواک دربارهی مساجد کرده است. جلد نخست این مجموعه ، به اسناد مسجد جلیلى اختصاص دارد . مسجد جلیلى (فرشچى) تهران در خیابان ایرانشهر ، در دهههاى چهل وپنجاه جاى گرد آمدن منتقدان و مخالفان نظام بود. مهدوى کنى پیشنمازبود و آیتالله طالقانى ، مهندس بازرگان ، مرتضى مطهرى ، هاشمى رفسنجانى ، محمدجواد باهنر ، على حجتى کرمانى ، ابوالقاسم خزعلى ، سید عبدالکریم هاشمینژاد و کسان دیگر به این مسجد رفت وآمد داشتند . اهمیت این مسجد به ویژه پس از تعطیل شدن مسجد هدایت و حسینیهی ارشاد بیشتر شد . در کتابهاى ؛ تاریخ شفاهى مسجد جلیلى (1) ، نقش مساجد و دانشگاهها در پیروزى انقلاب اسلامى (2) و کتاب یاران امام به روایت اسناد ساواک آیت الله طالقانى (3) برخى اسناد مربوط به این مسجد منتشر شده است. نوشتار زیر ، به معرفی کتابى دیگر دربارهى این مسجد میپردازد . کلید واژهها : مسجد جلیلى ، مأموران ساواک ، اسناد و گزارشها ، منتقدان رژیم معرفى کتاب مسجد جلیلى تهران ، کتاب اوّل از مجموعهى پایگاههاى انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک در مورد مساجد است که مرکز بررسى اسناد وزارت اطلاعات در پاییز 1388 آن را منتشر کرده است. این کتاب در چند بخش تنظیم شده : سخن ناشر، پیشگفتار ، مقدمه ، متن و تصویر اسناد ، منابع و مآخذ ، فهرست اعلام ، ضمائم ، و عکسها . اسناد این مجموعه به ترتیب تاریخ وقوع ، گردآورى وتنظیم شده و به محدودهی زمانى1/4/1340 تا22/9/1357 تعلق دارند . البته در مواردى ناشر در تنظیم اسناد این مجموعه، تقدم و تأخر زمانى را رعایت نکرده است. مثلاً دو سند سال (1347صص 146 و 140 ) در محدوده ى سال1346 ، دو سند سال (1350صص 305 و 306 ) در محدوده ى سال 1351 وسندى از سال1356]2536هجرى خورشیدى[ در میان اسناد سال1355 (صص 551 و 550 ) چاپ شدهاند . بیشتر این اسناد ، گزارش هاى مأموران ساواک است . در سربرگ این گزارشها ، اطلاعاتى مانند مرجع فرستنده ، گیرنده ، منبع خبر ، سه تاریخ (وقوع، رسیدن خبر به منبع و رسیدن خبر به رهبر عملیات محل) ، شماره و تاریخ گزارش ، تعداد صفحات و تعداد نسخههاى هر گزارش (که گاه به چهارده میرسیده) درج شده است . علاوه بر گزارشهاى مأموران ساواک ، چند صفحه از بولتن سرى ساواک (که ناشر، بخش مربوط به مسجد جلیلى آن را آورده) ، نامههاى رد و بدل شده میان مراجع و دوائر مختلف - البته مرتبط با این مسجد یا اعضاآن - ((مثلاً بین ساواک و شهربانى کل کشور، ص 167) و برخى اسناد بدون سربرگ که ناشر دربارهی آن ها توضیحى نداده (صص 616 و 614) از گونههاى دیگر اسناد این مجموعه هستند . برخى گزارشها، عطف به گزارشى دیگر در این مجموعه هستند ، مثلاً نامهی شمارهی 9095/312تاریخ 4/12/53 (صص 457و455) که بازگشت به نامهی شمارهى 22906/20ه-12 تاریخ 9/11/53 (ص 444) است . در برخى موارد ، ازسندى که گزارش بدان عطف شده ، خبرى نیست . مثلاً سند شمارهى39480/316 تاریخ 5/7/45 (ص46) عطف به 14078/120ه- برخی گزارشها نیز پیوست داشته که گاه به چاپ رسیده (صص 463 و 462 )و گاه نه (صص 62 و 60 ) پاورقیها و توضیحات ناشر گاهى مفید ، مناسب و بجا هستند مثلا در موارد شکلگیری ساواک ، نام برخی مسئولین و مأمورین آن سازمان (صص 46 و 47 ) و گاه زیادی و نامناسب ، مانند توضیحات دربارهی خیام و اسپانیا (صص 103– 101)، تفاوت غزه ]غزوه[و سریه (ص سى و یک با استناد به لغتنامهی دهخدا بدون یاد کردن جلد و صفحه).اهمیت این مجموعه این اسناد ما را با مسجد جلیلی و جایگاه آن در روند فعالیتهای انقلابی دهههاى چهل و پنجاه آشنا میسازد . پژوهشگران براى بررسى فعالیتهاى منتقدان و مبارزانى نظیر آیت الله مهدوى کنى (پیشنماز مسجد که در بیشتر اسناد این مجموعه از وى یاد شده )، آیت الله طالقانى ، مهندس بازرگان.، هاشمى رفسنجانى ، مرتضى مطهرى ، سید عبدالکریم هاشمىنژاد ، ابوالقاسم خزعلى ، محمدجواد باهنر ، على حجتى کرمانى ، مهندس معینفر و محمود مرتضاییفر ، این اسناد را منبعى با ارزش و سودمند خواهند یافت . یکى از بخشهاى مهم این مسجد ، کتابخانه بوده که در آنجا جلسات متعدد سخنرانى و تفسیر برگزار میشده است . با مطالعهی اسناد میتوان آگاهىهای جالبى دربارهی نام برخى کتابها (مأموریت براى وطنم که مهدوى کنى به کتابخانه هدیه کرده بود ، کتاب داستان جوانان از انتشارات بنیاد پهلوى ، کتاب پدر ، مادر ما متهمیم دکتر شریعتى که مهدى سبحانى ، مسئول کتابخانه آن را از بین برده بود ، کتابهاى زندگى حضرت امیر ، راه راستان ، سرگذشت فلسطین ]نوشتهى اکرم زعیتر ترجمهی هاشمى رفسنجانى[) و متصدیان کتابخانه )محمدرضا توانا ، ذاکرى کتابدار هجده سالهی مسجد ، صفایى دانش آموز هجده ساله ، مهدى سبحانى ، مسئول کتابخانه ، هوشنگ دلشاد و توانا به دست آورد. این کتابخانه یک صندوق داشته که در دی ماه 1345 ازمحل آن ، دویست تومان براى خرید ضبط صوت مسجد کمک شده است . براى عضویت جوانان در کتابخانه ، کارتهاى تبلیغ پخش میشده و گاهی رفت وآمد افراد متفرقه براى استفاده از کتابخانه ، نظم جلسات را بر هم میزده است . از فعالیتهاى کتابخانه ، برگزاری جشن سالیانهی کتاب بود که با اعلان قبلى و پخش کارتهاى دعوت ، و برگزارى برنامههایى چون تلاوت قرآن ، سخنرانى و اهداى جوایز همراه بوده است . کفشداری مسجد ، محلى بوده براى پنهان کردن تقویمهاى اسلامى ، که مسجد آن را منتشر میکرده ، و جامهری ، جایى براى گذاشتن اعلامیهها و اطلاعیهها . دستشوییها هم براى شعارنویسى بسیار مناسب بودهاند ( مأموران ساواک شعارها را به صورت کامل ننوشتهاند ، اما حدس زدن کلمات حذف شده خیلى دشوار نیست) و تبلیغ رادیوهاى مخالف رژیم مانند رادیو میهنپرستان، صداى روحانیت و پیک ایران. ساواک از یک طرف مشغول پاک کردن شعارها بود و از یک طرف ، درصدد شناسایى نویسندگان آنها. یک بار هم جلیلى (تولیت مسجد) را احضار کرده و به وى دربارهی مراقبت از مسجد و جلوگیرى از ورود افراد ناراحت و نوشتن شعارهاى مضره در دستشویىها تذکر داده بود . تشکیل و فعالیت گروه امداد بیماران مستمند ، بخشى از اقدامات این مسجد است . سند 10803/20ه-3 تاریخ 3/11/49 به تشکیل صندوق خیریهى تعاون اجتماعى ، وابسته به درمانگاه ولیعصر (ع) توسط مهدوى و افرادى که در دعاى ندبهى جمعهها شرکت میکردند ، اشاره دارد . آغاز فعالیت این گروه، با چاپ قبضهایى براى دریافت وجه براى کمک به بیماران همراه بود. اگرچه این گروه به منظور عیادت از بیماران و تهیهى وسایل و دارو تشکیل شده بود ، اما مؤسسین به برنامههاى وسیع اجتماعى و دینى نظر داشتند. یکى از این برنامهها ، تربیت معلم زیر نظر متخصصان و جذب آنها در مدارس ملى ، براى تدریس تعلیمات دینى و قرآن بود. بانیان گروه ازفعالیت مبلغان مسیحى در عیادت از بیماران مستمند ، احساس خطر کرده بودند . اساسنامهی گروه امداد بیماران ، توسط مهدوى تنظیم شده بود و از شرایط عضویت در آن، عدم وابستگى به احزاب و جمعیتها ، و اخراج عضو از گروه در صورت مشاهدهى فساد اخلاقى بود . اختلاف بین اعضاى هیئت مدیره ، به حاکم شرع و مرجع تقلید مرجوع میشد . اساسنامهی گروه در مراجع رسمى به ثبت نرسیده بود اما جلیلى ؛ مدیر عامل ، حاجى دیانت ؛ خزانهدار ، گلافشان ؛ منشى ، وهابى و جعفرى ؛ حسابدار ، هوشنگ دلشاد و غلامعلى زنگنه و اصغر کریمزاده ؛ اعضاى هیأت اجرایى ، محمود سبحانى ؛ سرپرست تبلیغات ، وفایى ؛ دستیار وى ، و مهدوى ؛ از مشاورین گروه بودند. آنها براى گردآورى کمکهاى مردمى و افراد خیِّر ، صندوقهاى آهنى خاکسترى رنگ به ابعاد 40×15 سانتیمتر تهیه کرده بودند و قرار بود در تجارتخانهها و محلهاى دیگر نصب شود. براى نصب صندوقها ، ابتدا صلاحیت افراد و محلها در نظر گرفته میشد. مهدوى از نصب صندوق در بانکها جلوگیرى میکرد
اما نظرها نسبت به نصب صندوق در مساجد الجواد و شهیدى تبریز مثبت بود . در 25 خرداد 1350 بیش از چهل صندوق در فروشگاهها و مساجد نصب شده بود . این گروه داراى هفتهنامه بود و جلسات آن در کتابخانه برگزار میشد . در این جلسات ، گزارش برخى فعالیتهاى گروه مانند کمک به بیماران مستمند و عیادت از بیماران سرطانى ارائه میشد . یکى دیگر از اقدامات این گروه، تأسیس یک شرکت توریستى اسلامى بود که براى جلوگیرى از ایجاد حساسیت دولت ، نام آن را از گروه توریستى اسلامى ، به
کانون گردش و مسافرت تغییر دادند . شرکت تعاونی سودبخش ، یکى دیگر از گروههاى اقمارى مسجد بود که ثبت آن در مراجع رسمى با اشکالاتى همراه شده بود . این گروه یک نشریهى داخلى داشت که اسامى فروشگاههایى که با آن رابطه داشتتند ، در آن درج شده بود . بخشى از هزینههاى پذیرایى از مهمانان مسجد ، از محل صندوق این گروه تأمین میشد. گروه در صدد بود با خرید زمینى در شمال به مساحت بیست هزار متر مربع ، براى استفادههاى ورزشى و مذهبى ، پلاژ بسازد . این گروه به »الفتح « نیز کمک مالى میکرد . سهام این شرکت به افراد معتمد واگذار میشد و اعضا میتوانستند کنارهگیرى کنند. یکى از اعضا به طور خصوصى به مأمور ساواک گفته بود طى چهار سال ] 1345- 1349 [، سرمایهى شرکت به 25 تا 26 هزار تومان و تعداد اعضاى آن به 165 نفر رسیده بود. جلسات گروه در کتابخانهى مسجد یا منزل اعضا برگزار میشد . در جلسهاى که در منزل حاجى نبوى - یکى از اعضا - برگزار شده بود ، در موقع برگزارى نماز مغرب و عشاء ، با صداى بلند اذان گفته بودند که باعث اعتراض همسایهها شده بود . برگزارى مراسم روضهخوانى ، دعاى ندبه ، دعاى کمیل ، نماز عید قربان ، برنامهی ویژهى ماه رمضان ، جلسهی هفتگى مشاورهی دینى ، جلسهی هفتگى تفسیر و قرائت قرآن ، برگزارى مراسم سوگوارى به مناسبت ایام محرم (که گاه با سخنرانى افرادى چون آیت الله طالقانى ، مهندس بازرگان و مرتضى مطهرى و با اعلان قبلى همراه بود) ، تقسیم گوشت نذرى بین زنان بی سرپرست و برپایى جشنهاى شادى به مناسبت میلاد ائمه، از فعالیتهاى مسجد جلیلى بود . مراسم جشنها با اجراى برنامههایى مانند سخنرانى ، مداحى ، قرائت اشعار مذهبى و صرف شیرینى و شیر کاکائو همراه بود . براى دعوت مردم به مراسم ، علاوه بر چاپ و پخش کارتهاى دعوت ، در روزنامهها نیز آگهى چاپ میشد . بازاریان نیز در تأمین هزینههاى این مراسم مسجد را یارى میکردند . شرکت کنندگان در برنامههاى مسجد ازاقشار گوناگون جامعه بودهاند. یک بار یکى از ایشان پرسیده بود: آیا امکان دارد قرآن اولیه در دست خارجى ها باشد و آنها این علم را از آن کشف کرده و به این مرحله از پیشرفت علوم رسیده باشند ؟ مسجد جلیلى با مساجد ، مراکز ، هیئتهاى مذهبى و بنیادهاى دیگر ارتباط داشت و با مطالعهی این اسناد میتوان دربارهی این مراکز ، ساختار و نوع رابطهی آنها با مسجد جلیلى آگاهى هاى جالبى به دست آورد. از این مراکز میتوان به موارد زیر اشاره کرد: مسجد هدایت در خیابان اسلامبول ، حسینیهی ارشاد ، حسینیهی مشهدیها ، صلیب سرخ (با واسطهى آقاى شبسترى پیشنماز مسجد مسلمانان شهر مونیخ آلمان) ، مسجد امام حسن عسکرى ، جلسات هفتگى احباب الحسین در خیابان غیاثى چهارراه عارف ، مکتب الرضا ، مکتب ]مطالعات و تبلیغات[ صادقیه )که آقاى مهدوى کنى آن را بنیان نهاده بود و در جلسات آن شرکت میکرد و اتابکى و زنجانى ، دانشجوى دانشکدهی علم و صنعت نارمک از گردانندگان آن بودند) ، هیئت قهرودىهای مقیم مرکز (که برخى از گردانندگان این هیئت ، تلویزیونهاى اعضا را - به عنوان مبارزه با داشتن تلویزیون - با بهایى افزونتر از قیمت واقعى میخریدند و در انبار جمعآورى میکردند) ، مجمع هدایت اسلامى قلهک ، مجلهی سیماى اسلام ، مجلهی نداى اسلام ، مجلهی ماهیانهی پیام کودک (گویا به این مجله کمک مالى میشد) و صندوق بنیاد تعاون و رفاه اسلامى (که دفتر آن در مسجد محمدى میدان خراسان ، اول خیابان زیبا بود) . نکتهى جالب اینکه آقاى مهدوى مسجد مجد را ، غصبى و مسجد الجواد(در 25 شهریور) را زیر نظر ادارهی اوقاف میدانست و به این دو مسجد رفت وآمد نمیکرد ، حتى براى شرکت در مراسم ختم . بخشى قابل توجه از گزارشهاى مأموران ساواک دربردارندهی متن سخنرانیها و گفتارهاى افرادى است که در این مسجد با عناوین متفاوتى چون پیشنماز ، واعظ یا مدعو و در مناسبتهاى مختلف عزاداریها ،جشنها و جلسات مختلف ایراد شده است . این گفتارها اهمیت فراوان دارند : از یک سو ما را با اوضاع و احوال جامعهى آن روز آشنا میسازند و از سوى دیگر جامعهى مطلوب و آرمانى منتقدان را پیش روى ما به نمایش میگذارند و نشان میدهد که مخالفین رژیم گذشته ، چه آرزوهایى در سر داشتند . انتقادات ، گسترهی وسیعى را شامل میشد . از ورزش ، مطبوعات ، حقوق زنان و اوضاع فرهنگى جامعه گرفته تا حساسیت نسبت به یهودیان و اسرائیل ستیزى و گرانى گوشت ، قند و شکر . شطرنج ، بوکس و به ویژه فوتبال ، به شدت مورد انتقاد بودند . پرداختن جوانان به فوتبال از حد گذشته بود: »فوتبال اندازهاى دارد . هر کارى از افراط و تفریط خارج شد ، نتیجهی بد میدهد . فوتبال خوبست نه به این شورى «. (ص81» (هیچگاه نمیگذارند این نسل آنى درست فکر کند و وقت فکر کردن داشته باشد . به هر عنوان و وسایلى که باشد ، آنان را به عنوان تفریح و ورزش سرگرم و حتى مبالغى صرف تهیه و ساختمان استادیومهاى صد هزار نفرى مینمایند تا روز جمعه هفته را هم که مسلمین باید صرف امور فردى و اجتماعى بنمایند ، آنها را به تماشاى بازى فوتبال که هر بازى آن چند ساعت وقت چند هزار نفر جوان را میگیرد ، دعوت نمایند «. (ص29) » آن ورزشى که امروز به وسیله باشگاهها و دولت انجام میشود و در امجدیه تعداد 25 هزار نفر از جوانان مملکت درآنجا جمع میشوند ، وقت خود را تلف میکنند و ضرر معنوى و ضرر مالى دارد. این کار خوبى نیست .جوانانى که که فکر و وقت و پول خود را باید در راه یک جامعه سالم و با سعادت به کار ببرند ، دولت آنها را سرگرم ورزش میکند . هر مملکتى که از لحاظ اقتصادى و صنعتى عقب افتاده ، همان مملکت از لحاظ مسابقات ورزش جلو افتاده و با گرفتن یک یا چند مدال طلا افتخار میکند.... این دولتهاى استعمارى هستند که جوانان را سرگرم ورزش میکنند «. (صص 78و77) » شطرنج اتلاف وقت و بیچارگى فکر و عقل و خرد کردن اعصاب را سبب میشد و بوکس هم حرفى نداشت جز کشته و مجروح شدن مسابقهدهندگان و دیدن صحنههاى خشونتبار زد و خورد هم نصیب تماشاگر میشد «. (ص81)» امروز تمام همّ و غم ما صرف ورزش میشود و براى بازگشت ورزشکاران - حتى شکست خورده - جشن میگیرند ، اما براى دانشمندان و علما نه «. (ص 188 )برخى انتقادات متوجه نشریات و کتب بود . از نشریهى »زن روز « انتقاد میشد . آقاى مهدوى پیشنهاد میکرد بهترین راه مبارزه با این منابع فساداخلاق ، نخریدن مجله است تا از انحراف نسل جوان جلوگیرى شود . از کتاب احکام القرآن تألیف علامه سیدابوالفضل برقعى و آثار خانم مهرانگیز منوچهریان انتقاد میشد. سید صادق تقوى در ردّ کتاب خلافت و ولایت از انتشارات حسینیهی ارشاد ، کتاب نوشته بود. وضع زنان جامعه و لایحهى حمایت از خانواده ، به شدت مورد انتقاد بود. »امروز ما میبینیم زنان ایرانى با ساختن زیباییهاى مصنوعى ، خود را در خیابانها ظاهر و باعث تحریک شدن شهوت میشوند و با این عمل به نابودى کشیده خواهند شد. اگر چنانچه زنان با این وضع فعلى پیش بروند یعنى هر روز بدون حجاب و با آرایش دادن خود در میان مردان باشند ، خواه ناخواه یک خطر بزرگ جامعه را تهدید میکند «. (ص44 » (نغمههایى که اخیراً عدهاى در سمینار زنان آغاز و به نام لایحه آن را میخواهند به تصویب و به نام قانون در مملکت به اجرا بگذارند ،...... یک عده زن تهی مغز اساس و قوانین مملکتى را تحت احساسات خود ]قرار داده [ آیا مفاسد اخلاقى و زناها و فجایع در این مملکت بس نیست ؟ این همه کورتاژها بس نیست ؟ حال میخواهند نطفهى حرام را حلال قانونى ببخشند ؟ « (صص 62 و61 » (این جنجالى که در مورد حقوق زن برپا کردند ، جز یک فساد و از بین بردن ارزش زنها در بین مردها هیچ ارزش دیگرى ندارد «. (ص 66 ) » این پیشنهادها سطح فساد را در کشور بالا برده و میخواهند رنگ قانونى به آن بدهند«.(ص68) » به زنها آزادى غیرقانونى میدهند که از حق آنها خارج است «. (ص106) »آنهایى که تعدد زوجات را منع میکنند ، فحشا را زیاد میکنند . در کشورهاى اروپایى زن رسمى ندارند و هر کار دیگرى خواستند میکنند . شاید منظور از قانون حمایت خانواده همین باشد. کدام مرد است که با یک زن اکتفا کند؟ « (ص 175 ) موسیقى و نقاشى هم از تیررس انتقادات دور نبودند . مهدوى در پاسخ به سؤالى ، موسیقى را اصولاً تحریم کرد و آن را مضرّ روح و اعصاب دانست . اما عقیده داشت نقاشى ، که منشعب از عکاسى به وسیلهى دستگاههاست و رادیوگرافیها که در خدمت علم طب وسلامت بشر و احتیاجات ضرورى مردم است ، جایز است. وى انواع دیگر نقاشى ، مانند تصویر کشیدن ، مجسمهسازى و کوبیسم را که به صورت رؤیا] تخیلى[ کشیده میشود و اثرات مضرّ در بدن و اعصاب میگذارد ، حرام خواند . از برخى مراسم مانند سینهزنى انتقاد میشد . » وقتى بخواهند مملکتى را استعمار کنند ، از مردم همان مملکت استفاده مینمایند . مثلاً در ایران مردم سینهزنى را دوست داشتند ، آمدند سینهزنى را رواج دادند . « (ص 124 )»عدهاى از مردم وقتى پاى منبر مینشینند ، انتظار دارند ما فقط روضه بخوانیم . آخر با شنیدن این روضهها به کجا رسیدهایم ؟ از روزى که مردم ما را استثمار فکرى کردند ، آ نها اتوماتیکوار و بدون اینکه خودشان بخواهند ،
. در راه هدفهاى بیگانه و بر ضرر خود قدم برمیدارند. « (ص446 (» نسل جوان را با برنامههاى خرافى مانند شمع روشن کردن ، گریه کردن و عبادت زیاد براى به دست آوردن بهشت مشغول کردهاند «. (ص41) » نسل جوان نسلى نابسامان و دور از احکام مذهبى بود ، چنانکه دانشآموزى گفته بود نمازهاى روزانه 72 رکعت است «. (ص142 » (تربیت کودکان و نوجوانان از نگاه منتقدین امرى جدى و مهم بود « . (ص 282) در این راستا ، قصهگویى در مسجد ، نوشتن داستانهاى کوتاه براى پخش در دبستانها ، برگزارىکلاسهاى تقویتى براى دانشآموزان تجدیدى و گنجاندن »اصول و عقاید و فقه . « در برنامهى آنان با هدف بالا بردن مبانى دین دانشآموزان ، از برنامههاى مسجد بود
. « برنامههاى یونسکو در ایران هم با دیدهى مثبت نگریسته نمیشد. یونسکو نه تنها چیزى براى ما به ارمغان نیاورده بلکه چیزى هم از ما گرفته و به نام سواد، جوانان را از زبان فارسى به انگلیسى منحرف میکنند.... میخواهد اول کلاسهاى مسیحى به زبان خارجى به وجود بیاورد و به مردم بفهماند که تنها دین مسیح و غرب ، به فکر باسواد کردن مردم است «. (صص 72 و 71)»در داخل هم دولت میکوشید با سیاستهایى که در زمینه فرهنگ در پیش گرفته بود جوانان را به نابودى بکشاند . « (ص 53) » در اثر روش غلط دولت و آزادى مردم و توسعه سینما و خوردن مشروبات الکلى ، مردم و به خصوص جوانان در معرض نابودى قرار گرفته بودند «. (ص38 ) » وضع جامعه از نظر فرهنگى تعریفى نداشت: رباخوارى و پایبندى به موهومات ، رایج و شایع بود «. (صص 19 و18 » (مردم از خدا و دین برگشته به روحانیت به دیده نفرت مینگریستند . اخلاق اروپاییان در مردم ایران تأثیر کرده ، آنها بدون داشتن یک دلیل قانع کننده ، به خدا و دین و جامعه روحانیت ناسزا میگفتند . « (ص37 » (نزولخوارى خیلى راحت بود و با نهایت رغبت این کار را میکردند . « (ص176 » (در ایران دین عیسوى ، موسى و بهاییها آزاد هستند، غیر از دین اسلام و همه چیز را غارت میکنند «. (ص 4) اوضاع تربیتى مدارس نگران کننده بود . . »مدارس راهنمایى در شمال تهران مختلط شده «. (ص471 » (مدارس دینى را کنار گذاشتند . دختر و پسر را با هم مخلوط کردند. اینها زود کمونیست میشوند. مقدمه کمونیست شدن همین کارهاست «. (ص424 » (منتقدین نگران بودند چهرهاى نادرست از ایران به جهانیان ارائه شود : در خیابان یک نفر خارجى را با خانمش دیدم از یک پلیس راهنما سؤال میکرد. پلیس به جاى آنکه خارجى را راهنمایى نماید نظرش به خانم قشنگ خارجى بود و مرتب به او متلک میگفت . صددرصد این خارجى میرود در مملکت خود میگوید پلیسهاى آنجا همگى وحشى هستند. آبروى یک مملکت را یک پلیس میبرد و کسى نیست از این عمل مأمور جلوگیرى نماید «. (ص 59 ) برخى از انتقادات متوجه گرانى بود . » امروزه که وضع گوشت و قند و شکر به این شکل ناراحت کننده درآمده ، کسى جرأت اعتراض علنى ندارد «. (ص 400 ) حساسیت نسبت به یهود و اسرائیل ستیزى نیز در این انتقادات بارز است . »یهودیان بر آمریکا سیطره داشتند و رؤسای جمهور آن کشور را سر کار میآوردند . « (ص228 » (آنها زمین اطراف تهران را خریدارى کرده بودند . دولت بایستى با ملى اعلام نمودن این زمینها ، جلویشان را میگرفت
ص152 » (بیشتر کتابهاى خطى ما را خریده به کتابخانههاى غرب(
) فروخته بودند . « (ص188) ، »، آ نها اسکناس 200 ریالى ایران را 400 ریال میخریدند . زیرا اسرائیل به جاى ستارهى دهپر ، ستارهى ششپر داوود را بر اسکناسهاى ایران چاپ کرده بود «. (ص542 ) ، »پیشنهاد میشد محصولات کارخانهى شیر پاک به خاطر یهودى بودن صاحب آن مصرف نشود . « (ص 540
)کوشش میشد رفتار اسرائیل با استناد به قرآن توضیح داده شود : » در اثر نفرین پیغمبر ، قوم یهود به صورت میمون درآمدند ، میمون هر دقیقه به صورتى درمیآید . اسرائیل هم مکرر آتش بس را نقض میکند . قوم یهود هیچ وقت ثبات نخواهد داشت «. (ص 376) ،» عبدالرحمن جعفرخانى ، کارمند یک شرکت اسرائیلى در تهران ، سعى میکرد شرکت را متضرر کند: صندوقهاى شکستنى را طورى انتقال میداد که بشکنند یا برق شرکت بسوزد و از این قبیل ضررها به آنها میزد «. (ص 339
) در سوى دیگر ، کمک مالى به فتح و دعا براى پیروزى فلسطینیها به شکل مکرر دیده میشود . از اسناد چنین برمیآید که در برخى موارد میان منتقدین اختلاف وجود داشته است. »مهدوى (پیشنماز مسجد) میگفت حاجى جلیلى (تولیت) بدون مشورت با او برخى کارها را انجام میدهد «. (صص 289 و 293 - 292 ) ، » جلیلىهم از تبعید مهدوى به بوکان خوشحال بوده . « (ص 523) ، » یک بار آقاى خزعلى گفته بود کار درست را چریکها میکنند . به همین خاطر حسین کسمایى بر آن بود تا نزد آقاى درستکار از او شکایت کند . « (ص 530
آگاهى از نظر منتقدین دربارهى وظایف دولت ، اقتصاد آزاد ، مارکسیستى و اسلامى، از دیگر فواید مطالعهى این اسناد است . مهدوى کنى جزوهاى دربارهى اقتصاد نوشته بود که به قیمت سه ریال فروخته میشد و نسخههایى از آن به گزارشهاى مأموران ساواک پیوست شده بود . این جزوات از روى کتابهاى دانشگاهى نوشته شده بود و پول حاصل از فروش ، صرف مخارج چاپ آن میشد. هدف آن بود که روح کامل اقتصاد واقعى براى جوانان ، مشخص و نظریات اسلام منعکس شود . از علاقهمندان خواسته میشد مرتب و پیوسته در این جلسات شرکت کنند. گفته میشد اگر اقتصاد آزاد باشد ، تولیدات بیشتر و ارزانتر خواهد شد. وقتى دولت نظارت کامل داشته باشد و اقتصاد در دست اشخاص بصیر ، مطلع و امین باشد ، دیگر هواى اقتصاد آزاد به سر کسى نمیزند . » کارگرى که در یک کارخانه کار میکند ، باید صاحب آن باشد «. (ص 165 ) ، کارگران باید در سود و زیان کارخانه سهیم باشند تا
)تعادل بین کارگر و کارفرما برقرار شود . « (ص 165.0) ،»اسلام طرفدار اقتصادمتعادل است هم سرمایهدار و هم بدون سرمایه باید از آن استفاده کنند «. (صص 154 و 227) ،» ما میگوییم کار و تولید مالکیت میآورد نه سرمایه ، بانکها کارشان نزول دادن پول است و کار تولیدى انجام نمیدهند و باعث خرابى وضع اقتصاد هستند «. (ص 172) ،» زمین و معادن متعلق به دولت اسلامى و مال امام است اما امروز مال حکومت اسلامى است «. (ص 180 ) ، »گفته میشد دین اسلام هرگز اجازه نمیدهد یک قاتل را فورى اعدام کرد . پس از قطعى شدن محکومیت یک نفر ، باید او را به زندان انداخت و در آنجا به او درس درستکارى آموخت نه اینکه پس از یک محاکمه قلابى ، او را به گلوله بست «. (ص 12) ، »در اسلام دزد باید دستش قطع و قاتل اعدام شود تا عبرت سایرین شود و باعث تکرار اینگونه اعمال نشود و زندانها مملو از دزد ، قاتل و جانى نباشد«. (ص 62
با مطالعهى این اسناد میتوان ساختار ، شیوهى کار و دغدغههاى ساواک را بیشتر شناخت . در اسناد سالهاى 1340 و 1342 ، منابع خبر با ذکر نام (آرمان : ص 1، همایون: صص 4و 5 ) و در اسناد سالهاى بعد با کد مشخص شدهاند . (کد 602 : ص 182 ، کد 617 : ص 99 ) نام مأموران ساواک و بخشهاى مختلف
....) آن سازمان را میتوان از اسناد به دست آورد . (افضلى : رئیس بخش امور اجتماعى ، صص 20 ، 37 ، 21 ، ستوان یکم فرید: رئیس شعبهى مراقبت ، ص 13 و
) مأموران براى به دست آوردن خبر ، آموزشهاى ویژه میدیدند . احتمال حضور مأموران ساواک در مسجد زیاد بود، به همین دلیل مسجدیان برخى افراد را ساواکى میپنداشتند. (صص، 329،346،420،437،445،490،515
. مأمور ساواک گاه با تعقیب و گریز اخبار را به دست میآوردند (صص 13 -11 ) و حتى خال چهره (ص 27 ) یا نقص عضو افراد (ص 470 ) را در گزارش ذکر میکردند
پی نوشت
قدسیزاده ، پروین ( 1385 ) . تاریخ شفاهى مسجد جلیلى. تهران: مرکز بررسى اسناد انقلاب اسلامى ، 1 -
.صص 127 تا 135 ، 137 تا 139 و 145 تا 152
میزبانى ، شهناز ؛ صدرى ، منیژه ؛ صدرى ، حشمتالله ( 1383 ). نقش مساجد و دانشگاهها در پیروزى2 -
. انقلاب اسلامى. تهران: مرکز بررسى اسناد انقلاب اسلامى ، صص 107 ، 117- 119 ، 124- 126 ، 123 – 125
یاران امام به روایت اسناد ساواک ( 29 ) : آیتالله طالقانى ، سه جلدى ، وزارت اطلاعات : مرکز بررسى3 -
اسناد تاریخى ، تهران، اول ، شهریور 1381 ، ج 1، ص 1؛ ج 2، تابستان 1382 ، صص 48 ، 367 – 366 ، 408 ،
؛ ج 3 ، تابستان 1382 ، 470 ، 107 - 520614
خرداد 1390 - شماره 157
|