دستگیری فردی به دلیل اذان گفتن و با اتهام اذان بىموقع گفتن در دولت فضلالله زاهدی!
09 مهر 1403
در شرایط سیاسى اجتماعى بعد از کودتاى 28 مرداد سال 1332 و در دوران نخستوزیرى سرلشکر فضلالله زاهدى که به پاس انجام کودتا، به درجه سپهبدى ارتقاء پیدا کرده بود و در دوره تجدید روابط صمیمانه استعمار پیر انگلیس و آمریکا، به دستور رضاخان تمام عوامل رژیم با الهام از تلقینات روشنفکرى آن زمان در صدد حذف دین از زندگى روزمره مردم مسلمان بودند تا بتوانند خود را به کشورهاى منطقه مانند ترکیه لائیک نزدیک نمایند. غافل از اینکه دین اسلام با خون پاک مردم عجین بوده و در هیچ مقطع تاریخى، حاکمان قادر به حذف دین از زندگى سیاسى الهى مردم نبودهاند. سند ذیل براى اثبات سخن، یک مصداق تاریخى و خواندنى مىباشد.
پاسبان درجه 1 محمد احمدزاده که گویا در حال و هواى دینزدایى آشکار رضاخانى سیر مىکرد به جرم اینکه شیخ حسین را تاکنون در حال اذان گفتن در بازار زرگرها ندیده بود، مشارالیه را جلب و به همراه گزارش ذیل به کلانترى محل خدمت تحویل داد:
«از ساعت 5/12 ظهر در پاس بازار زرگرها مشغول انجام وظیفه بودم. مشاهده نمودم که شخصى بنام آشیخ حسین فرزند غلامحسین که تاکنون سابقه اذان گفتن در سر بازار زرگرها نداشته بود او مشغول اذان گفتن بود و نامبرده را جلب و به کلانترى آورده گزارش به افسر نگهبان عرض شد. 12/10/32»
این گزارش به فرماندارى نظامى تهران ارسال شد و متعاقب آن، بازجویى از شیخ حسین به جرم اذان گفتن البته بىموقع توسط سرگرد... در فرماندارى نظامى تهران به شرح زیر صورت گرفت:
س ـ مشخصات خود را بگویید
ج ـ شیخ حسین فرزند غلامحسین شهرت مجاهد اهل تهران ساکن بخش 8 کوچه گذرقلى منزل حاج میرزا عبداللّه شاغل ورشوفروش سواد دارم مجرد سن 25 ساله معافیت از نظام وظیفه دارم پیشینه ندارم [اثر امضاء].
س ـ به چه علت بیوقع اذان دادهاید؟
ج ـ اذان مسجد شاه بلند شد من هم اذان گفتم و همه روزه اذان مىدهم. [اثر امضاء]
س ـ برابر گزارش رسیده شما براى اخلال نظم و ایجاد تشنج بىموقع اذان دادهاید؟
ج ـ نه خیر آقا از پیشنماز محل سئوال کنید اهالى بازار همه شاهدند که همه روزه جز جمعه اذان مىگویم و امروز تنها اذان نگفتهام. [اثر امضاء]
س ـ چه شخصى به شما دستور داده که بىموقع اذان بگویید؟
ج ـ کسى دستور نداده خودم اذان گفته و مىگویم بپرسید بىموقع نبوده. [اثر امضاء]
س ـ اگر عدهاى از اهالى بازار گفتند که شما بىموقع اذان دادهاید چه مىگویید؟
ج ـ آقا همگى بازاریان همان موقع اذان گفته که این همیشه اذان مىگوید و بعد هم تلفن کردند مجتهد هم نوشته است دروغ است. خود شما سئوال کنید معنى ندارد مسخره مىکنند من ده دوازده سال است آنجا کاسبم. [اثر امضاء]
س ـ جوابهاى خود را خوانده و در صورت صحت گواهى کنید.
ج ـ امضاء مىکنم. [اثر امضاء]
این بازجویى باعث شد تا گزارش پاسبان درجه 1 به عنوان «اذان بىموقع» مورد نقد قرار گیرد.
«1ـ آقاى شیخ حسین شهرت مجاهد را بهعنوان اینکه در جلو بازار زرگرها اذان مىگفته و تا به حال سابقه ندارد که او اذان بگوید دستگیر و به کلانترى جلب مىنمایند.
2ـ کلانترى اذان را بىموقع اعلام و گزارش نموده که این اذان ایجاد اخلال و تشنج مىنماید.
3ـ متهم مدعى است که قریب دوازده سال است که من در سر بازار ورشوفروشى داشته و غیر از مواقع تعطیل یا اینکه در مسافرت بوده باشم اذان نگفتهام و امروز هم به محض اینکه صداى اذان بلندگوى مسجد شاه بلند شد من هم اذان گفتم و مدعى است که همگى بازاریان و مجتهد مسجد آنجا هم مىدانند.
نظریه: با توجه به گزارش پاسبانى که متهم را جلب نموده نبوده بلکه پاسبان ادعا کرده که او سابقه اذان گفتن ندارد ضمناً پیشنماز مسجد آنجا هم تأیید نموده که جز گفتن اذان نظرى نداشته است آزادى نامبرده موکول به نظر عالى است.
سرگرد...
10/10/32»
سپس دستور داده شد تا:
«با گرفتن تعهد و التزام که در مواقع لزوم خود را معرفى کند مرخص شود.»
و در نهایت التزام نامه شیخ حسین به شرح زیر تکمیل و از زندان آزاد شد:
«التزام مىدهم
اینجانب شیخ حسین شهرت مجاهد پدر غلامحسین شغل ورشوفروش بازار زرگرها دکان شخصى داراى شناسنامه شماره 415 بخش 8 تهران ساکن گذرقلى منزل حاجى میرزا عبداللّه معمار تهران ملتزم مىشوم بر اینکه هر موقع از طرف مقامات انتظامى و فرماندارى نظامى تهران احضار شوم ظرف 48 ساعت خود را معرفى و ضمناً حق خروج از حوزه قضایى تهران را ندارم و چنانچه در موارد فوق قصور نمودم و بدون اجازه از مقامات انتظامى از حوزه قضایى تهران خارج شدم و یا آنکه نشانى کامل خود را عوضى داده باشم و یا در موقع احضار دیرتر از 48 ساعت حاضر شدم مبلغ یکصد هزار ریال به صندوق دولت بپردازم.
امضاء: مجاهد
بایگانى شود»