محمد رضا پهلوی ( قسمت ششم) بخش دوم
01 فروردين 1397
اعتلاءالمک، همان نصرالله خان خلعتبری است که کارمند وزارت امورخارجه بود و در سال 1316ق که کارِ او نوشتنِ نامهها و فرامین بود، ملقب به «اعتلاءالملک» شد و پسرش، عباسعلی خلعتبری، یکی از وزرای امور خارجه دولت امیرعباس هویدا بود.
اعتلاءالملک که در ترقیاتِ شغلیِ بعدی خود و پس از شرکت در جمع ده نفریِ موسوم به دادگاه عالی – که یکی از اقدامات آن، صدور حکم اعدام آیتالله حاج شیخ فضلالله نوری(ره) بود - مدیر ادارهی عثمانی در وزارت خارجه شده بود، در سال 1329ق و در جریانِ مشخص نمودنِ حدودِ مرزهای غربی ایران با عثمانی، به عنوانِ نمایندهی ایران راهیِ آن خطه شد و مانند رجالِ دیگری که خود را به بیگانه فروخته بودند و در مواقع مشخص، به وظیفهی نوکری خود عمل مینمودند، در این مأموریت، او نیز بر جدائی بخشی از خاکِ کشور ایران به نفع بیگانگان، صحه گذاشت.
خان ملک ساسانی، در کتاب: «دست پنهان سیاست انگلیس در ایران»، مینویسد:
« آقای نصرالله خلعتبری، اعتلاءالملک، که آن وقت در وزارت امورخارجه تهران مدیر ادارهی عثمانی بود، در ذیحجة 1329، به نمایندگی دولت ایران تعیین شده، به اسلامبول رفتند و در مدت 9 ماه، به دستور اجانب، با نمایندگانِ عثمانی به تبانی و مجامله وقت گذرانده و نتیجه نگرفتند... این ناحیهای را که به امضاء آقای نصرالله خلعتبری، اعتلاءالملک نماینده ایران، که دول واسطه، به رایگان و به دلخواه خود از، ایران جدا کردهاند، در حدود 48 فرسخ مربع[300 کیلومتر مربع] مساحت دارد.»
همین خوش خدمتیها بود که او را در کابینهی وثوق الدوله – مشهور به کابینه قرارداد – در سال 1298 ش، به وزارت دارائی رساند و در اوجگیریِ قدرت رضاخان نیز، در سال 1310 ش، سناتورِ دوره ی دوم مجلس سنا شد.1
حضور امانالله خان در رأس کشور افغانستان و انجام اصلاحات اروپائی موردِ نظر اربابان، در سال 1307ش، افغانستان را به کانونی از مخالفتها با هتک حرمتهایِ او تبدیل کرد.
در همین ایام بود که رضاخان نیز از فرصت استفاده کرد و دوست محمدخان بلوچ را که سالها در منطقه بلوچستان تسلط داشت و با امانالله خان نیز سر و سرّی پیدا کرده بود، به وسیلهی نیروئی که به فرماندهیِ امان لله میرزا جهانبانی به منطقه اعزام نمود، به تسلیم واداشت.2
با توجه به سفرِ امانالله خان در سالِ 1307ش به ایران و اقداماتی که در تحریک دوست محمدخان، پس از بازگشت از این سفر داشت، شاید بتوان این مسئله را برنامهای از پیش توافق شده بین او و رضاخان تصور کرد.
آنچه موجب شد تا بحثِ این قسمت، به نوشتارِ مختصری پیرامون مسئلهی افغانستان و ایران تبدیل شود، این است که در جلسهی یکصد و هشتاد و ششمِ دوره ی ششمِ مجلس شورای ملی که به تاریخ نهم دی ماه سال 1306ش بود، «اجازه پرداخت سی و دو هزارتومان، برایِ خرید عمارت و اثاثیه سفارت افغانستان» در ایران، مطرح و به شکل زیر به تصویب برسد:
« ماده واحده- وزارت مالیه، مجاز است از اضافه عایدات [سالِ] 1305، مبلغ سى و دو هزار تومان، براى خرید یک باب عمارت با اثاثیه که به دولت افغانستان جهت سفارتخانه آن دولت اهدا شود، بپردازد... رئیس مجلس شوراى ملى . حسین پیرنیا»3
و در خرداد 1307ش، که افغانستان در جریانِ مخالفتهای عمومی با امانالله خان قرار داشت نیز، ضمن تأکید بر اجرای عهدنامهی سال 1300 ش، فصل دیگری نیز بر آن افزوده شد که:
«هر یک از طرفین متعهدین، تقبل میکند که از حمله و تجاوزات به طرف مقابل و یا وارد کردن قواى مسلحة خود، خوددارى بکند.»
در همین ایام بود که عبدالعزیزخان، سفیرکبیر افغانستان، به دیدارِ ولیعهدِ 9 سالهی ایران آمد:
«وزارت دربار پهلوی شماره: 332
تاریخ: 15 دی 1307
اداره محترمه تشریفات وزارت امورخارجه
سفیرکبیر افغانستان برای شرفیابی به حضور مبارک والاحضرت اقدس ولیعهد دامت عظمته تقاضای تعیین وقت نموده بود، متمنی است به معظّم الیه[له] اطلاع دهید که روز سهشنبه 18 دی ماه ساعت دو قبل از ظهر با لباس رسمی در قصر گلستان درک تشرف فرمایند. درب ورود از حیاط تخت مرمر خواهد بود.
رئیس تشریفات سلطنتی»
سردار عبدالعزیز خان
|