حمیدرضا پهلوی؛ شریک دزد و رفیق قافله



 دکتر برّی نماینده کارخانه داروهای (برگ) آمریکا در بیمه‌های اجتماعی کارگران و بنگاه دارویی کل کشور که از مشتریان عمده وی می‌باشند، شایع نموده که در وارد کردن دارو با والاحضرتین حمیدرضا و محمودرضا شریک می‌باشد و حتی در چند آبادی بزرگ نیز با یکدیگر مشارکت دارند.

***

شماره: 3-414/3                                   تاریخ: 1337/9/22

موضوع: دربار شاهنشاهی

پیرو گزارش شماره فوق در مورد تظاهر دکتر هاشم بری به شرکت با والاحضرت شاهپور حمیدرضا و محمودرضا پهلوی، طبق اطلاع از چندی قبل شرکتی دارویی به نام B-K به مدیریت دکتر هاشم بری دانشیار دانشکده پزشکی با سرمایه 240 ملیون ریال با شرکت والاحضرت شاهپورها تشکیل شده است.
محل شرکت مزبور را خیابان خیام و نمایندگی داروهای کارخانه برگ آمریکایی را بر عهده دارد و چون دکتر بری لیسانسیه حقوق قضایی است والاحضرتها از وجود او در امور حقوقی نیز استفاده می‌نمایند و از جمله والاحضرت شاهپور محمودرضا امور دعاوی اراضی واقع در ونک و سه‌راه مهرآباد و والاحضرت شاهپور غلامرضا پهلوی قسمتی از کارهای ملکی خود را در گرگان به عهده دکتر بری محول نموده‌اند و دکتر بری به آقای علی ایزدی رئیس دفتر والاحضرت شاهدخت اشرف پهلوی در ده ولنجک و سایر دهات اطراف تهران هم شریک است و امور دعاوی دهات مزبور را بر عهده دارد، دکتر بری به عنوان شرکت با والاحضرت شاهپورها به منظور فروش داروهای خود به بنگاه دارویی نیز اعمال نفوذ فوق‌العاده می‌نماید.

***

تاریخ: 1337/9/25

اطلاعیه

به قرار اطلاع شخصی به نام راسخ که از دزدان بوده و سرقت‌های مهم به وسیله او انجام می‌شده و اخیراً دستگیر گردیده با والاحضرت شاهپور حمیدرضا و والاحضرت شاهپور محمودرضا آشنایی و آمد و رفت داشته است.
گفته می‌شود چون نامبرده دارای خواهر زیبایی می‌باشد که با شاهپورها رابطه و آشنایی دارد علت دوستی او هم وجود خواهرش می‌باشد. الف 11

***

شماره: 2781/س- ن       تاریخ: 1337/12/5

موضوع: تصاحب چند مغازه

صبح روز 37/11/29 تعدادی چاقو‌کش با دو کامیون هفت باب مغازه نوساز واقع در خیابان شهناز روبروی کارخانه برق جنب گرمابه خرم را که متعلق به سبزواری‌ها بود به نام والاحضرت شاهپور حمیدرضا تصاحب نمودند و کلانتری 14 چون نام والاحضرت در کار بوده از تعقیب چاقوکشها خودداری و دخالتی ننموده است. م

***

تاریخ: 1337/12/6

اطلاعیه

به قرار اطلاع در چند شب گذشته والاحضرت شاهپور حمیدرضا در کافه کلبه، زنی را به نام باربارا هبتون آوازه‌خوان که بر سر میز گودرزی نام صاحب ویلایی در نزدیکی دربند نشسته بوده به سر میز خود دعوت می‌کند و چون زن مذکور استنکاف می‌کند از عقب پیراهن او را گرفته و امر می‌کند که باید حتماً سر میز من بیایی. در اثر این عمل بین شاهپور حمیدرضا و گودرزی نزاعی در می‌گیرد. در این ضمن شاهرخ هدایت که در آنجا حضور داشته فوراً در نزاع دخالت و به گودرزی می‌گوید من افسر سازمان امنیت هستم و به تو امر می‌کنم فوراً از کافه خارج شوی. بالاخره در اثر وساطت دوستان گودرزی با یکدیگر آشتی می‌نمایند. الف 11



 





 
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است.