اقامت امام خمینی (ره) در پاریس و پیامدهای داخلی و بینالمللی آن – بخش دوم
14 مهر 1403
مصاحبههای امام خمینی (ره) با خبرنگاران بینالمللی و طرح شبهات
در مدت اقامت در فرانسه، امام خمینی 117 مصاحبه با خبرنگاران رسانههای گروهی و مطبوعات و رادیو تلویزیون سراسر دنیا و خبرگزاریهای خارجی داشتند.[1] همان طور که پیشتر نیز اشاره کردیم، در 22 مهر 1357 گزارشگر روزنامه فیگارو اولین مصاحبه را با امام تحت عنوان مذاکره انجام داد و مسیر را برای مطبوعات دیگر فرانسه و خبرگزاریهای سراسر جهان هموار ساخت. امام خمینی از 3 آبان تا 21 آذر 1357، طی 53 مصاحبه، نظریات خود را در زمینههای مختلف که مهمترین آن حذف رژیم سلطنتی و استقرار جمهوری اسلامی بود، بیان داشتند.[2] مصاحبهها، کارکردهای روشنگرانه و افشاگرانه داشت و در جهت آگاه سازی افکار عمومی و تسریع حرکت انقلابی مردم ایران و جهانی نمودن انقلاب، نقش بزرگی را ایفا کرد. با مطالعهی مصاحبههای امام میتوان دریافت که ایشان در این مصاحبهها به چند موضوع مهم و اصلی تأکید داشتند: عدم سازش با رژیم پهلوی، برچیده شدن نظام شاهنشاهی و استقرار نظام جمهوری اسلامی، هشدار به حامیان خارجی شاه به خصوص کارتر و رفع ابهام زدایی دشمن از نهضت انقلابی مردم ایران که توسط تبلیغات همه جانبه عوامل ساواک و حامیان شاه به افکار عمومی مردم جهان، نشر میشد.[3]
دکتر ابراهیم یزدی که وظیفه ترجمه را در این مصاحبهها انجام میداد، توضیح میدهد: «برای مصاحبه با خبرنگاران، هیئتی از دکتر حبیبی، موسوی خوئینیها و من تشکیل شد، مصاحبه با روزنامهها، مجلات و تلویزیونهای سرتاسر دنیا به غیر از کشورهای بلوک شرق، در طول 118 روز در پاریس انجام شد. مصاحبهها به صورت شفاهی و مستقیم بود و خبرنگار میآمد و نزد امام مینشست و سوالات خود را مطرح میکرد. تعدادی از جوانان نیز از همه سوالات و جواب ها یادداشت تهیه میکردند.»[4] دکتر سید صادق طباطبایی نیز در خاطراتش مینویسد: «با هجوم خبرنگاران رادیو تلویزیونها و خبرگزاریها و مطبوعات سراسر دنیا، به نوفل لوشاتو باعث شد که سازمانی به مصاحبههای امام خمینی، داده شود. این موضوع را یک شب در جمعی با حضور آقایان حبیبی، یزدی، موسوی، خوئینی ها، مرحوم لاهوتی و سید احمد آقا مطرح کردیم و قرار شد یک کمیتهی 3، 4 نفری تشکیل بشود... البته متناسب با حوزهی اقامت و فعالیتهای سیاسی، افراد دیگری هم مساعدت میکردند. خبرگزاریها و مطبوعات انگلیسی زبان را غالباً آقای یزدی خودش حضور داشت و چنانچه مصاحبهها با مطبوعات آلمان بود، من شرکت میکردم و یا اگر با خبرنگاران عربی و خاورمیانه بود، آقای دعایی کمک میکرد. گاهی ما فهرستی داشتیم شامل دویست نفر خبرنگار که درخواست ملاقات برای مصاحبه با امام را داشته و در نوبت قرار گرفته بودند. نحوه کار به این شکل تنظیم شد که خبرنگاران سوالات خودشان را ابتدا تحویل میدادند، این سوالات بررسی میشد و خدمت امام داده میشد. امام که پاسخ میدادند، آنگاه وقت دیدار و مصاحبه تعیین میگشت. خبرنگار میآمد و چند دقیقهای نزد امام مینشست و چنانچه لازم بود، امام توضیح بیشتری میدادند و اگر سوال دیگری بود، مجدداً مطرح میشد. دوستان ترجمه میکردند و امام هم پاسخ میگفتند. در مورد مصاحبههای تلویزیونی نیز با یک سازماندهی قبلی بود... باز هم سوالات از قبل آماده و بررسی میشد و امام پاسخ های لازم را میدادند. گرفتن سوالات از قبل این مزیت را داشت که اولاً وقت امام با ترجمهی سوالات خبرنگار و ترجمهی پاسخ گرفته نمیشد. ثانیاً از یک مقطعی به بعد سوالات تکراری بود و امام پاسخ سوالات را قبلا داده بودند...» بیشتر سوالات خبرنگاران در مورد حکومت آیندهی ایران پس از انقلاب اسلامی و برنامههای آن بود[5]. علاوه بر این امام در این مصاحبهها به برخی از نگرانیها و شبهات مطرح شده از طرف خبرنگاران پاسخ گفتند که مهمترین آنها را میتوان این چنین دستهبندی کرد:
1. قطع صادرات نفت
این نگرانی در میان مردم کشورهای غربی وجود داشت که در صورت پیروزی انقلاب و روی کار آمدن یک رژیم تندرو، صادرات نفت به کشورهای غربی قطع خواهد شد و در این کشورها بحران سوخت و انرژی پدید خواهد آمد. پاسخهای امام به این شبهه در این جهت بود که در عین اینکه نگرانیها را در این مورد رفع میکرد، بر استقلال و اختیار ملت ایران در فروش نفت برحسب مصالح خویش نیز تاکید مینمود. ایشان میفرمودند: «ما نه چاههای نفت را میبندیم و نه درهای مملکت را... نسل حاضر احتیاج به پول این نفت دارد... لکن چوب حراج هم بر آن نمیزنیم. نفت را که پس از آنکه در اختیار ما باشد و کسی در آن دخالت نکند به مشتریان خود خواهیم فروخت و پول آن را خرج خود ملت میکنیم... اگر کسی از این به بعد از شاه پشتیبانی کند، مادامی که دولت وی سرکار هست، به مملکت او نفت داده نمیشود.»[6]
2. خطر روی کار آمدن کمونیستها در ایران
حضرت امام به دلیل تجربیات تلخ تاریخی از خیانتهای کمونیستها، امکان هرگونه همکاری با آنان را منتفی میدانستند و ایشان در بیاناتشان اذعان مینمودند که شرایط اجتماعی ایران به گونهای است که کمونیسم در ایران، هیج جایی ندارد و کشور هرگز به دست روسها نخواهد افتاد. ایشان همچنین میفرمودند: «ما همیشه از اتحاد با این احزاب سرباز زدهایم... ولی طبعیتاً برای گول زدن افکار عمومی، به خصوص در خارج ایران، رژیم سعی میکند چنین تبلیغ کند و به همه کسانی که علیه دیکتاتوری شاه مبارزه میکنند، نسبت مارکسیستی بدهد.»[7]
3. نگرانی از مناسبات رژیم آینده با کشورهای دیگر
پس از آشکار شدن ماهیت دینی انقلاب مردم ایران و جهتگیری ضد استکباری آن در مناسبات بینالمللی، دستگاه تبلیغاتی شاه کوشید تا با تحریف مواضع و رویکردهای انقلاب، تبلیغات منفی از این حرکت مردم ایران، ارائه نماید و با ترسیم تصویری ترسناک از پیامدهای انقلاب، کشورهای ذینفوذ و ذینفع در ایران را همچنان به حمایت و جانبداری از رژیم پهلوی نگاه دارد. اما امام خمینی با روشن نمودن خطوط اصلی مناسبات سیاسی – اقتصادی رژیم انقلابی آینده با کشورهای دیگر را به نحو روشنی مشخص فرمودند. کثرت سوالات مطرح شده از سوی خبرنگاران خارجی در اینباره نشانگر میزان نگرانی و حساسیت کشورهایی است که سالها از این مناسبات نابرابر به نفع خویش بهرههای فراوانی برده بودند. از نظر امام حفظ استقلال کشور و منافع ملت، اصل اساسی و غیر قابل تغییر سیاست خارجی آینده ایران خواهد بود.
ایشان ضمن رد هرنوع روابط با اسرائیل غاصب، روابط نظام آینده ایران با سایر کشورها را مبتنی بر احترام متقابل، بر اساس حفظ مصالح و منافع مردم ایران و عدم دخالت در امور داخلی کشور ایران میدانند.[8] امام در مورد وضع سرمایه های خارجی و سرنوشت تعهدات و قراردادهای موجود با کشورهای دیگر و برخورد با خارجیان مقیم که به تبع وقوع هر انقلابی در یک کشور، معمولاً وضعیت مبهم و نامعلومی پیدا میکنند، خط مشیهای صریحی را ابراز داشتند، ایشان شرط مصونیت و دوام هر کدام از این قراردادها را را غیراستعماری و غیرظالمانه بودن آن دانستند و تأمین مصالح کشور و ملت را مبنای قبول یا رد هر یک از تعهدات قبلی اعلام فرمودند و در مورد حضور خارجیهای مقیم نیز تنها حضور آمریکاییها را نمیپذیرند، اما سایر خارجیان مقیم، مشکلی از این بابت نخواهند داشت.[9]
4. وضعیت زنان در نظام حکومت اسلامی
بنابر تبلیغاتی که انجام میگرفت، این طور عنوان میشد که آزادی زنان که با همت خاندان پهلوی و دادن حق رأی به آنان محقق شده! با حرکتهای واپسگرایی ارتجاعی و ضد اصلاحات، از بین خواهد رفت. اما امام خمینی ضمن تأکید بر حفظ حقوق اجتماعی زنان و مردان میفرمایند: «این حرکتهایی که راجع به زنان و یا مسائل دیگر شنیدید، اینها هم تبلیغات شاه و اشخاص مغرض است. زنها آزاد هستند و در تحصیل هم آزاد هستند و در کارهای دیگر هم آزادند، همان طور که مردها آزادند... در نظام اسلامی، زن به عنوان یک انسان میتواند مشارکت فعال با مردان در بنای جامعه اسلامی داشته باشد، ولی نه آنان حق دارند مقام خود را در حد یک شیء تنزل دهند و نه مردان حق دارند در مورد زنان این طور بیندیشند.»[10]
5. نظام جدید و اقلیتهای دینی
این تفکر در افکار عمومی غرب وجود داشت که با ظهور حکومتهای دینی در یک کشور شرایط برای حیات اقلیتهای دینی و مذهبی دشوار میشود. امام به حفظ حقوق اجتماعی اقلیتهای دینی و حقوق خاص آنان در حفظ عقاید و ایمان خویش و به جا آوردن آزادانه شعائر دینیشان صحه میگذارند. ایشان در دفاع از حقوق اقلیتهای مذهبی میفرمایند: «اسلام نسبت به اقلیتهای مذهبی بسیار با احترام رفتار میکند... تمام اقلیتهای مذهبی در ایران برای اجرای آداب دینی و اجتماعی خود آزاداند و حکومت اسلامی خود را موظف میداند تا از حقوق و امنیت آنان دفاع کند و آنان هم مثل سایر مردم مسلمان ایران، ایرانی و محترم هستند.»[11]
6. ارتجاعی و ضد توسعه بودن اسلام و رژیم آینده
آنچه که شاه از آن به عنوان برنامههای نوگرایی و یا توسعه کشور نام میبرد در واقع برنامههایی بود که به سمت غربی شدن فرهنگ ایران و هرچه وابستهتر کردن اقتصاد کشور، پیش میرفت. شاه نمیتوانست مدعی به وجود آوردن یک ساختار نوین و رو به رشد باشد زیرا که حکومت وی اساساً، ساختاری وابسته و ناکارآمد داشته و دارای الگوهای کاملاً تقلیدی و فرمایشی بوده است. امام نیز در پاسخ به این پرسش به خبرگزاری آسوشیتدپرس میفرمایند: «اصولا رژیم پهلوی از بدو تحمیل به ملت ایران، از هرگونه نوگرایی واقعی جلوگیری نموده است و وابستگی همه جانبه و ورشکستگی اقتصادی ایران از دلایل بارز ارتجاعی بودن این رژیم است... آمریکا با کودتای نظامی، مجدداً شاه را به ایران تحمیل کرد و به نام مدرنیزه کردن مملکت، انقلاب آمریکایی شاه را به راه انداخت که نتیجه این انقلاب به سود آمریکا و نابودی ایران بود... ما وقتی از اسلام صحبت میکنیم به معنی پشت کردن به ترقی و پیشرفت نیست. بلکه عکس آن صحیح است. به عقیده ما اساساً اسلام یک مذهب ترقی خواه است. ولی ما دشمن رژیمهایی هستیم که تحت عنوان تجددخواهی، ظلم را در پیش می گیرند؛ اسلام دین ترقی است.»[12]
7. اخذ پشتیبانی از برخی از نهضتها و دولتهای خاص
وقتی تبلیغات رژیم برای نسبت دادن نهضت مردم ایران به جریان چپ و کمونیسم ثمری نداد، این شبهه را مطرح کردند که عناصر انقلابی متکی به حمایتهای مالی و آموزشی و تسلیحاتی نهضتهای آزادی بخش و برخی دولتهای خاص نظیر لیبی و فلسطین هستند. امام خمینی در پاسخ به خبرنگاری که پرسیده بود آیا آمدن نمایندهای از سوی دولت لیبی نزد شما برای رساندن کمکهای مالی بوده است؟ امام در جواب فرمودند: «نه لیبی و نه کشورهای دیگر به من کمک مالی نکردند و من احتیاج به کمک مالی ندارم. من با شاه با یک قلم و چند صفحه کاغذ مبارزه میکنم و اگر من یک وقت محتاج به کمکی باشم، ملت من به من کمک خواهند رساند.» [13]
8. نگرانی بابت سرمایه گذاریها
یکی از سوالات مطرح شده در مصاحبههای حضرت امام، مسأله سرمایهگذاری صورت گرفته در ایران بود. کشورهای بسیاری که سرمایه گذاریهای اساسی و قابل توجه در ایران داشتند، نگران سرمایههای خود شدند. به طور نمونه خبرنگار آلمانی در مصاحبه خود در تاریخ 22 آبان 1357، از امام خمینی در این مورد پرسید: در صورتی که اوضاع ایران عوض شود، بر سر سرمایههای صنعتی آلمانیها در ایران چه خواهد آمد؟ امام پاسخ دادند: «اگر سرمایهها از خودشان باشد، آن هم محفوظ خواهد ماند و ظلمی بر کسی وارد نخواهد شد... قراردادهایی که موافق مصالح ملت است، به قوت خود باقی میمانند.»[14]
به این ترتیب امام خمینی در پاریس روزهای بسیار پرکاری را میگذراندند. گاهی در یک روز چند مصاحبه انجام میدادند. حضرت امام خود در پاسخ به سوال یکی از خبرنگاران خارجی که از برنامه روزانه زندگی ایشان سوال میکند، میفرمایند: «بیشتر از شانزده ساعت کار میکنم. در اینجا نوع کارم با نجف فرق کرده است. مصاحبات، مذاکرات و گاهی سخنرانی، خواندن گزارشاتی که توسط عدهای تهیه میشود، بررسی نامهها و تلگرافهایی که میرسد و گاهی جواب به آنها، کار روزانهام را تشکیل میدهد.»[15] علاوه بر این امام بخشی از فعالیتهایشان را به ملاقاتها، گفتگوهای رسمی و غیر رسمی با رجال سیاسی، سخنرانی برای دانشجویان و طرفداران، نوشتن پاسخ سوالات شرعی، مطالعه متن ترجمه شده اخبار و گزارشها و تحلیلهای روزنامههای خارجی، مطالعه و بررسی اخبار و گزارشهای واصله از ایران و نوشتن پیامها و اعلامیهها و نامهها، اختصاص میدادند.[16]
استراتژی امام خمینی(ره) برای مبارزه
آنچه که در این دوره اهمیت دارد میدان وسیع فعالیت و مبارزه در محیط آزاد و دموکراتیک فرانسه با آن همه امکانات رسانهای بود که مبارزه را برای ایشان در ابعاد جهانی آسان میکرد. مهمترین استراتژی حضرت امام خمینی در مدت اقامت در فرانسه تا بازگشت به وطن در 12 بهمن 1357، استفاده از شگردهای جنگ روانی و استفادهی حداکثری از فضای ارتباطی و مطبوعاتی، برای افشای اقدامات ظالمانه حکومت پهلوی و شخص شاه و ارتباط مداوم با علما و نیروهای مبارز در داخل ایران بود. در این مدت، یکی از اهداف حضرت امام به انفعال کشاندن رژیم و ارتش و جلوگیری از سرکوب مردم بود. سخنان حضرت امام که مخاطب آن بیشتر رژیم پهلوی بود، به این رویکرد معطوف بود که در صورت ادامهی سرکوب، ممکن است استراتژی خود را تغییر دهند. وقتی تام فنتون، خبرنگار سابق شبکه تلویزیونی سی بی اس آمریکا، در 15 آبان 1357 از حضرت امام خمینی سوال کرد: چگونه میخواهید شاه را برکنار کنید، با قیام مسلحانه یا قرار دادن ارتش کنار مردم؟ امام فرمودند: «امیدوارم احتیاج به قیام مسلحانه نیفتد و با همین اعتصابها و تظاهرات و اظهار انزجار ملت، مسائل حل شود.»[17] در این مقطع اصل مبارزهی حضرت امام خمینی، مبارزهی مسالمت آمیز بود تا با کمترین خسارت و کوتاهترین زمان به هدف برسند[18] از طرفی دیگر نافرمانی مدنی کارکنان دولت نیز بخش دیگر از استراتژی امام خمینی بود که در تحت تأثیر قرار دادن افکار عمومی ایرانیان و جهانیان بسیار مؤثر بود و از جمله برنامههایی بود که خیلی زود به ثمر نشست.[19]
الف- پیامها، نامهها و سخنرانیهای امام خمینی(ره)
پیامهای امام غالباً به مناسبتهای سرنوشت ساز در مسیر انقلاب، مانند اعیاد و ایام مذهبی، برکناری و روی کار آمدن کابینههای مختلف، تظاهرات و اعتصابات و ادامه مبارزات صادر میشد. انتشار هر یک از این پیامها خود منشا تحولات مثبت دیگری در روند نهضت اسلامی بود.[20] تعداد پیامهای مکتوب امام در مقطع حضور در فرانسه، حدود 40 فقره است که تعدادی از آنها به شرح زیر است:
-1پیام به ملت ایران، به مناسبت مهاجرت از عراق (41 / 7 / 1357).
2- پیام به مناسبت آغاز سال تحصیلی (16 / 7 / 1357).
3- پیام به مناسبت چهلم شهدای 17 شهریور (20 / 7 / 1357).
4- پیام به ملت ایران؛ دستورالعمل برای ادامه مبارزه (4 / 8 / 1357).
5- پیام به ملت ایران تذکر به سران ارتش و وعده نزدیک بودن پیروزی (14 / 8 / 1357).
6- پیام به دانشجویان مقیم خارج (23 / 8 / 1357).
7- پیام به کارکنان شرکت نفت (24 / 8 / 1357).
8 - پیام به ملت ایران درباره راهپیمایی مردم در تاسوعا و عاشورا (21 / 9 / 1357 و 23 / 9 / 1357).
9- پیام به ملت ایران درباره تحریم پرداخت مالیات به دولت شاه (12 / 10 / 1357).
10- پیام تبریک به ملت ایران به مناسبت خروج شاه از کشور و تشریح وظایف آحاد ملت (27 / 10 / 1357 ).
11- پیام به ملت ایران در بازگشت قریب الوقوع به ایران (30 / 10 / 1357).
12 - پیام و هشدار به دولت آمریکا و ترسیم اهداف کلی جمهوری اسلامی (7 / 11 / 1357).
13- پیام به علما و روحانیون درباره شایعه پذیرفتن بختیار (7 / 11 / 1357).
14- پیام تشکر از دولت و ملت فرانسه (11 / 11 / 1357).
تعداد نامههای امام نیز در این مقطع حدود 27 فقره است که برای شخصیتهای مختلف نوشتند و از مهمترین آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1- نامه به آیتالله العظمی سید شهابالدین مرعشی نجفی در پاسخ به احوالپرسی ایشان و بیان علت مهاجرت به فرانسه 19 / 7 / 1357.
2- نامه به آیتالله دکتر سید محمد بهشتی درخصوص تسریع در معرفی افراد جهت عضویت در شورای انقلاب با هماهنگی آیتالله مطهری 14 / 8 / 1357.
3- نامه به آیتالله العظمی حسین نوری همدانی در یافتن حداقل ده نفر از اشخاص با همفکری دوستان و معرفی در اسرع وقت برای تشکیل یک شورا پس از سقوط رژیم 14 / 9 1357.
4 – نامه به آقای صبوری، مبنی بر اجازه مصرف وجوهات به صدمه دیدگان دوران انقلاب 23 / 9 / 1357 .
5- دستخط تشکرآمیز از زحمات آقای دکتر ابراهیم یزدی در دوران اقامت در فرانسه 11 / 11 / 1357.
امام خمینی در مدت اقامت در فرانسه 65 سخنرانی داشتند. اولین سخنرانی ایشان در 17 مهر 1357 و سخنرانی پایانی ایشان در پاریس 8 بهمن 1357 ایراد شد. تعداد سخنرانیها به تفکیک ماه از این قرار است:
مهر 13 سخنرانی، آبان 33 سخنرانی، آذر 11 سخنرانی، دی 5 سخنرانی و بهمن 3 سخنرانی.
در مدت اقامت امام در فرانسه، دانشجویان زیادی از سراسر اروپا به نوفل لوشاتو آمده بودند و در جلسات سخنرانی امام شرکت میکردند. امام در این سخنرانیها درباره علل مخالفت خود با رژیم پهلوی و اهداف نهضت اسلامی برای رسیدن به پیروزی نهایی، صحبت میکردند.[21]
ب - دیدار و گفتگو امام خمینی(ره) با فعالان و مبارزان ایرانی
یکی از نتایج با اهمیت مهاجرت امام خمینی به پاریس، سهولت ارتباط امام خمینی با مبارزان و افراد تاثیرگذار نهضت اسلامی در داخل و خارج از کشور بود. زمانی که امام در نجف بودند، ارتباط با مبارزان ایرانی محدود و آن هم تحت پوششهایی مانند زیارت و تجارت و به طور مخفیانه انجام میگرفت. اما در فرانسه این امکان فراهم شد تا این دیدارها آزادانه و بدون هیچ نوع مخفی کاری صورت بگیرد. برخی از مبارزان خودشان به پاریس میرفتند و برخی دیگر را هم خود امام به پاریس فرا میخواندند.
مبارزان داخل کشور شامل مبارزان روشنفکر، روحانی، دانشجویان، بازاریان و گروههای سیاسی مذهبی، ملی و مذهبی، غیر مذهبی و چریکی بودند و غالب مبارزان خارج از کشور را اعضای انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا، آمریکا و کانادا تشکیل میدادند.[22]
نکته مهمی که به قوت فعالیتهای امام خمینی در پاریس تبدیل شد، فعالیت دانشجویان مبارز عضو انجمنهای اسلامی بود که به زبانهای آلمانی، انگلیسی و فرانسوی آشنا بودند و همچنین به فضای سیاسی جهان غرب آگاه بودند، بنابراین توانایی آن را داشتند که با فعالیت از طریق مطبوعات، برگزاری میتینگها، انتشار اعلامیهها، انجام سخنرانیها، برگزاری همایشها و انتشار کتاب و جزوه به پیشبرد اهداف نهضت امام خمینی کمک نمایند و این اقدامات خود در جلب توجه افکار عمومی غرب بسیار مؤثر بود و دنیای غرب را متوجه مسائل داخلی ایران مینمود. سرپرستی فعالیتهای سیاسی دانشجویان مسلمان بیشتر بر عهده دکتر حسن حبیبی، دکتر صادق طباطبایی و دکتر ابراهیم یزدی بود که در مدت اقامت امام در فرانسه کاملاً فعال بودند.[23] واحدهای اتحادیهی دانشجویان ایرانی در اروپا و آمریکا به خصوص در دورهی نخست وزیری ازهاری و بختیار، راهپیماییهای گستردهای را در شهرهای مختلف کشورهای ایتالیا، آلمان، انگلیس، فرانسه و آمریکا به خصوص در شهرهای واشنگتن و نیویورک ترتیب دادند. اما با شکوهترین تظاهرات دانشجویان، در شهرهای بیرمنگام، لندن، رم و بن، برگزار شد. در پاریس نیز واحد دانشجویی وابسته به اتحادیه در مقر اقامت امام در نوفل لوشاتو، تظاهراتی برپا کرد که مورد توجه خبرنگاران و رسانههای خارجی مستقر در نوفل لوشاتو قرار گرفت. همین امر توجه نویسندگان و روشنفکران جوامع غربی را نیز به خود جلب نمود که به طور نمونه میتوان به حمایت نویسندهی آلمانی گونتر گراس از خواستههای دانشجویان ایرانی اشاره کرد.[24]
پ- دیدار و گفتگوی امام خمینی(ره) با رجال انقلابی و سیاسی ایران
یکی از بارزترین ویژگیهای حضور امام خمینی در پاریس، وحدت مخالفان حکومت پهلوی با پذیرش محوریت رهبری امام خمینی بود. به دنبال پذیرش این اصل مهم، شخصیتهای سیاسی ایران برای آگاهی دقیق از آخرین نظرات امام در راستای تداوم مبارزه تصمیم گرفتند به پاریس سفر کنند.[25] برخی از دیدارها از اهمیت زیادی برخوردار بود زیرا بسیاری از مواضع بنیادین و مبانی اصیل فکری امام در رابطه با انقلاب و آینده ایران در این دیدارها بیان گردید.[26]
اولین دیدارهای ایشان با آیتالله دکتر بهشتی و آیتالله مطهری بود که مهمترین مسئله مورد گفتگو، معرفی و تعیین افرادی شامل رجال سیاسی و مذهبی برای تشکیل شورای انقلاب بود از دیدارهای مهم دیگر امام با شخصیتهای روحانی و سیاسی، ملاقات با آقایان مهندس مهدی بازرگان (رهبر نهضت آزادی ایران)، آیتالله محمد صدوقی، آیتلله حسنعلی منتظری، آیتالله سید عبدالکریم موسوی اردبیلی، دکتر کریم سنجابی (رهبر جبهه ملی ایران)، عزتالله سحابی، داریوش فروهر (رهبر حزب ملت ایران)، حسن صدر حاج سیدجوادی و جلالالدین تهرانی را میتوان نام برد.[27] اهمیت سفر این شخصیتهای سیاسی این بود که خود جنگ روانی علیه رژیم را تشدید میکرد زیرا این افراد پیش از این، روشهای ملایمتری را ترجیح میدادند ولی در پاریس همه همگام با امام خمینی متحد شده و بر رفتن شاه اتفاق نظر پیدا کردند.
مهندس بازرگان که شاخصترین چهره مذهبی ملیگرا بود، در 29 مهر 1357 عازم پاریس شد و در روز 30 مهر به دیدار امام رفت.
در مذاکراتی که آقایان اشراقی و دکتر یزدی هم حضور داشتند، در ابتدا نقطه نظرهای طرفین در زمینه شیوهی مبارزات آینده برای براندازی رژیم شاه، مقابله با کارشکنیهای دولتهای بزرگ و برخورد با دشمنان انقلاب و برخی مسائل دیگر، یکسان نبود. عقیدهی مهندس بازرگان به تغیرات آرام و تدریجی بود: «مختصری از وضع ایران، عقب نشینیهای شاه و امکان توسعه فعالیت و پیشروی و پیروزی صحبت کردم و گفتم، انتخابات مجلس که وعده آزادی آن را دادهاند، فرصت خوبی برای نفوذ و موفقیت خواهد بود و شاه را میشود به تدریج بیرون انداخته و از راههای قانونی و مجلس مؤسسان تغییر نظام داد.»[28] وی همچنین با تعجب یادآور میشود که امام خمینی با اطمینان کامل از رفتن شاه و سقوط حکومت پهلوی سخن میگفتند و برای آمریکا در تحولات ایران، اهمیتی قائل نبودند و مهمتر از آن به فکر تشکیل دولت آینده بودند، وی از امام پرسید: «جنابعالی چگونه اوضاع و احوال و تکلیف را میبینید؟ باز هم ساده نگری و اطمینان ایشان نسبت به موفقیت، مرا به تعجب و تحسین انداخت. مثل اینکه قضایا را انجام شده و حل شده دانسته، گفتند: شاه که رفت و به ایران آمدم، مردم نمایندگان مجلس و بعد دولت را انتخاب خواهند کرد. منتهی چون کسی را نمیشناسم، از شما می خواهم افرادی را که مسلمان و مطلع و مورد اعتماد باشند، علاوه بر خودتان و دکتر یزدی، معرفی کنید...» مهندس بازرگان، به همراه دکتر یزدی، پس از آنکه فهرستی از مبارزان، از طیفهای متفاوت را تهیه و به امام خمینی تقدیم نمود، اطلاعیهای را با عنوان آیا وقت آن نرسیده است که نظام حاکم واقع بین باشد؟ را صادر کرد و مواضع خود را همسان با نظریات امام، بیان نمود در بخشی از این اطلاعیه آمده است:... واقعیتهای موجود نشان میدهد که :
1- اکثریت قاطع ملت ایران، شاه و رژیم او را نمیخواهند و خواستار حکومت اسلامی است.
2- اکثریت قاطع ملت ایران، آیتلله العظمی خمینی را به رهبری خود برگزیده است.
3- دو واقعیت فوق نه تنها با زبان و قلم بیان شده، بلکه با خونهای بی دریغ و فراوان در پایتخت و سراسر کشور امضا شده است. از طرف دیگر آیتالله العظمی خمینی مکرر تصریح کردند که شاه باید برود، دودمان پهلوی و نظام سلطنتی نیز باید برود.[29]
دکتر کریم سنجابی به عنوان رهبر جبهه ملی، نیز (13 و 14 آبان 1357) با امام خمینی در نوفل لوشاتو، ملاقات و مذاکره کرد. وی قبل از سفر به پاریس اعلام کرده بود که مسئله اساسی از نظر او دموکراسی و آزادی است نه رژیم سلطنتی یا جمهوری. در اولین دیدار با امام خمینی، آقایان اشراقی و حاج احمد خمینی و احمد سلامتیان نیز حضور داشتند. در این جلسه دکتر سنجابی اعلام کرد: «من ابتدا به عنوان یک مسلمان و یک ایرانی، حضور حضرت آیتالله خمینی که امروز تمام حرکات ایران زیر نظر ایشان قرار دارد، رسیدم و گفتم همان طور که هر فرد مسلمان روزی چند بار خدا را به شهادت میگیرد، من خدا را به شهادت میگیرم که با هیچ سیاست خارجی به طور مستقیم و غیر مستقیم ارتباط ندارم و در هیچ جمعیت سری یا غیر سری ارتباط ندارم و با مقامات دولتی و یا دربار ایران مذاکره نکردم... من به اینجا آمدم تا آنچه را تشخیص میدهم بیان کنم و موضع جبهه ملی را برای شما تشریح کنم ...» و پیش از ملاقات دوم، طی اعلامیهای، انصراف خود را از شرکت در اجتماع سوسیالستها در کانادا اعلام نمود. شرط امام این بود که دکتر سنجابی میبایستی موضع خود را در مورد شاه و سلطنت پهلوی به روشنی بیان نماید. به همین دلیل، در مرحله دوم، امام (ره) پذیرفتن ایشان را به پذیرفتن شرایطی مشروط کرد. دکتر سنجابی شروط مورد نظر را پذیرفت و به صورت کتبی به اطلاع امام خمینی رسانید. ایشان هم با اضافه کردن کلمه استقلال به متن، آن را پذیرفتند بیانیه معروف سه مادهای در تاریخ چهاردهم آبانماه 1357 انتشار یافت .
متن بیانیه بدین شرح است:
1- سلطنت کنونی ایران با نقض مداوم قوانین اساسی و اعمال ظلم و ستم و ترویج فساد و تسلیم در برابر سیاست بیگانه فاقد پایگاه قانونی و شرعی است.
2- جنبش ملی و اسلامی ایران با وجود بقای نظام سلطنتی غیرقانونی، با هیچ ترکیب حکومتی موافقت نخواهد کرد .
3- نظام حکومت ملی ایران باید بر اساس موازین اسلام و دموکراسی و استقلال به وسیله مراجعه آراء عمومی تعیین گردد.
سپس دکتر سنجابی از امام خمینی مجوز گرفت تا به طور رسمی این مواضع را اعلام نماید یکی از همراهان ایشان متن را خواند و ترجمه کرد و بلافاصله تمامی خبرگزاریها آن را مخابره نمودند.[30] در آن زمان بعضی از رسانهها از این ملاقاتها با نام ائتلاف نام بردند که امام خمینی در مصاحبه با گزارشگر رادیو تلویزیون سوئیس در واکنش به این مساله اعلام نمودند که «من مسائل و مطالبی را که بیان داشتم، امکان ندارد یک قدم از آنها برگردم. من به ایشان (دکتر سنجابی) هم گفتم ما با جبههی خاصی ائتلاف نداریم. همه ملت با ما و ما با ملت هستیم و هر شخصی که این مطالبی که ما داریم و عبارت است از استقلال مملکت و آزادی همه جانبه و جمهوری اسلامی، با آنها موافقت کند، از گروه ماست و از ملت است و اگر موافقت نکند بر خلاف مصالح اسلام و مملکت گام برداشته است و ما هیچ ربطی با او نخواهیم داشت و آنهایی که با آن موافقت کنند، ما هم با آنها هم صدا خواهیم بود، لکن ربط خاصی با کسی نداریم.»[31] انعکاس دیدار دکتر سنجابی و مهندس بازرگان با امام خمینی، چنین میرساند که همه نیروها برای از بین بردن حکومت پهلوی با هم متحد شدند و همین مساله در تزلزل بیشتر رژیم نقش زیادی داشت به این ترتیب رهبران احزاب و گروههای سیاسی مذهبی و غیر مذهبی با آگاهی از اصول و مواضع امام خمینی، مبارزه تحت رهبری ایشان را پذیرفتند و مبارزه را منسجم تر از پیش ادامه دادند.[32]
ج - تلاش مقامات رژیم پهلوی برای ملاقات و مذاکره با امام خمینی (ره)
پس از آن که رژیم پهلوی هیچ موفقیتی در سازش با امام خمینی، به دست نیاورد. به تاکتیک و شیوهی جدیدی رو آورد. رژیم قصد داشت تا با فرستادن سید جلالالدین تهرانی، عضو شورای سلطنت، تلاشهای نهاییاش را به منظور توافق احتمالی با امام خمینی انجام دهد. به نظر مقامات رژیم پهلوی، عامل فرصت و زمان میتوانست یکی از شرطهای مهار انقلاب و نهضت امام باشد. ملاقات و مذاکره و یا تهدید به وقوع کودتا در صورت آمدن ایشان به ایران، از آخرین تلاشهای رژیم برای بقا بود.
فکر تشکیل شورای نیابت سلطنت، با پیشنهاد دکتر علی امینی مطرح شد. علی امینی طی ماههای آبان و آذر 1357 از شاه میخواست به تشکیل شورای سلطنت، رضایت دهد و شرط کرد که اعضای این شورا ضرورتاً نباید پس از تحولات سال 1342 وابستگی آشکاری به رژیم پهلوی داشته باشند. اما شاه آن را نپذیرفت. با گسترش نهضت انقلابی مردم ایران و به ویژه پس از تظاهرات گسترده تاسوعا و عاشورا در تهران و شهرستانها شاه بار دیگر به امینی متوسل شد تا طرح شورای سلطنت را دنبال کند. اختیارات شورا در غیاب پادشاه، تمامی وظایف و اختیارات مقام سلطنت بود. شاه در مذاکراتی که روز 21 دی با سولیوان و هایزر داشت، اعلام نمود که از بختیار خواسته است تا ریاست شورا را به عهده بگیرد. پس از بررسیهای بسیار شاه تصمیم گرفت تا با پیشنهاد بختیار، سید جلالالدین تهرانی را برای عضویت در شورا انتخاب نماید.[33] علت انتخاب تهرانی به عنوان عضو و رئیس شورای سلطنت سابقه ارتباطات وی با روحانیت و مراجع بود.[34]
دو روز بعد از اعلام رسمی تشکیل شورای سلطنت، یعنی به تاریخ 26 دی ماه 1357، شاه از ایران رفت. روز 28 دی، امام خمینی به مناسبت فرا رسیدن اربعین امام حسین (ع)، بیانیهای از پاریس صادر کردند و شورای نیابت سلطنت را غیرقانونی و دخالت اعضای آن را در امور مملکت جرم دانستند. [35] تهرانی، در روز 28 دی وارد پاریس شد و روز 30 دی طی نامهای به امام خمینی، از ایشان درخواست ملاقات کرد اما امام حاضر به پذیرش وی نشدند و برای ملاقات وی شرایطی را مطرح کردند که اساس آن استعفا از مقام و شغل مورد تصدی در حکومت پهلوی بود. در اولین مرحله، تهرانی متن استعفایش را نوشت و به نوفل لوشاتو فرستاد اما به دلیل اینکه در متن به غیر قانونی بودن شورای سلطنت اشارهای نکرده بود، استعفایش مورد قبول امام واقع نشد. بنابراین با اصلاح متن مذکور، استعفایش پذیرفته شد و او توانست با امام خمینی ملاقات نماید. خبر استعفای وی بعد از رفتن شاه، دومین پیروزی نهضت اسلامی امام خمینی و مردم ایران محسوب میشد. این خبر به سراسر دنیا مخابره شد و بازتاب وسیعی در جهان داشت.[36] انتشار این خبر، مقامات رژیم از جمله امینی را بسیار عصبانی کرد و نسبت به استعفای تهرانی واکنش منفی نشان داد وی در خاطراتش مینویسد: «من به او تلفن کردم و گفتم، تو که رفتی پیش خمینی؛ برای چی استعفا دادی؟ شاه میفرستد دنبال او با توجه به سابقهاش که او را بیاورید. خوب تو میروی استعفا میدهی که چی بگیری؟»
جلالالدین تهرانی در متن استعفا نامه خویش نوشت: «قبول ریاست شورای سلطنت ایران از طرف اینجانب فقط برای حفظ مصالح مملکت و امکان تأمین آرامش احتمالی آن بود... اما اوضاع داخلی ایران سریعاً تغییر یافت. به طوری که برای احترام به افکار عمومی با توجه به فتوای آیتالله العظمی خمینی دام برکاته مبنی بر غیرقانونی بودن آن شورا، آن را غیر قانونی دانسته، کنارهگیری نمودم...» به این ترتیب تلاشهای این شورا نیز برای مصالحه با امام خمینی با شکست روبرو شد. خود تهرانی نیز به این باور رسیده بود که امکان موفقیت رژیم سلطنتی در برابر اراده مردم وجود ندارد. استعفای وی به منزله انحلال شورای سلطنت و پایانی برای سلطنت 57 ساله خاندان پهلوی بر ایران بود.[37] شاپور بختیار آخرین نخست وزیر حکومت پهلوی، دومین مقام ارشد و در واقع عالیترین مقام در غیاب محمدرضا پهلوی بود که تقاضای ملاقات با امام خمینی را مطرح کرد.[38] امام خمینی با وجود اینکه با صراحت نظریات خود را درباره غیر قانونی بودن بختیار در مسند نخست وزیری ابراز داشته بودند اما با این حال پذیرش او را نیز به استعفای رسمی و کتبی از مقام نخست وزیری، مشروط نمودند. هدف بختیار نیز به دست آوردن فرصت و زمان بود. او از هر راه ممکن در تلاش بود تا بر اوضاع در هم ریخته و متشنج، تسلط یابد. اما در نهایت بختیار استعفا نداد و به پاریس نرفت.[39]
د- دیدار نمایندگان سیاسی و فرهنگی خارجی با امام خمینی (ره)
با اقامت امام خمینی در پاریس، ایشان به عنوان یک شخصیت سیاسی و مذهبی بینالمللی شناخته شدند که در این مورد رسانههای بینالمللی در شناساندن ایشان نقش بسیار موثری داشتند.[40] بنابر این مقامات سیاسی و فرهنگی از کشورهای مختلف، برای دیدار ایشان به پاریس آمدند. این سفرها در راستای اهداف مختلف شکل گرفت برخی از این سفرها به انگیزهی سیاسی و برای ارزیابی وضعیت و موقعیت امام خمینی و اطرافیان و هوادارانشان و انعکاس آن به دولتهای مطبوع خود بود. برخی دیگر نیز جنبه میانجگری به منظور ایجاد مصالحه امام خمینی با رژیم پهلوی را داشت. بعضی از دیدارکنندگان نیز مورخ و سیاستمدار بودند و به عنوان یک شخصیت مستقل با امام دیدار و گفتگو کردند و در نهایت برخی نیز مأموریت سیاسی آشکار از طرف دولت متبوع خود را داشتند. از میان دیدارها و مذاکرات سیاسی با امام خمینی، بیشترین آنها متعلق به نمایندگان سیاسی دولت فرانسه است. معمولاً در این دیدارها آقایان سیداحمد خمینی و آیتالله شهابالدین اشراقی در کنار امام حضور داشتند و صادق قطبزاده و ابراهیم یزدی نیز برای ترجمه مذاکرات و گفتگوها حاضر بودند.[41] نمایندگان دولت فرانسه، سه ملاقات رسمی با امام خمینی داشتند و نظرات دولت خود را به ایشان ابلاغ نمودند. ملاقات اول، همان طور که پیشتر نیز اشاره کردیم، در روز 22 مهرماه 1357 بود، امام در اقامتگاه موقتشان در منزل غضنفرپور حضور داشتند و قرار بود در برنامهای که دانشجویان تدارک دیده بودند شرکت نمایند اما پس از انتشار اطلاعیههایی و دعوتنامههایی در همین رابطه، دولت فرانسه با فرستادن نمایندگانی حدود فعالیتهای امام را به این شرح اعلام کرد: مصاحبه با خبرنگاران مطبوعات رادیو – تلویزیونهای فرانسوی و غیر فرانسوی همچنین شرکت در برنامههای نماز جماعت و شرکت در میتینگها ممنوع است.
دومین ملاقات در روز 20 آذر 1357، پس از صدور بیانیهی امام در آستانه تاسوعا و عاشورا را که به بیانیه پیروزی خون بر شمشیر معروف شد صورت گرفت. در فاصله ملاقات اول تا ملاقات دوم، تغییرات سیاسی وسیعی در ایران رخ داده بود و تظاهراتهای وسیعی در شهرهای ایران به طرفداری از ایشان انجام گرفت و انقلاب ایران به رهبری امام خمینی، علیه رژیم استبدادی شاه به یک مسئله بینالمللی تبدیل شده و حضور ایشان در پاریس، فرانسه را به یکی از مهمترین مراکز خبری درآورده بود و اینکه روند انقلاب، فروپاشی قریب الوقوع حکومت شاه را نشان میداد. از طرف دیگر فرانسه به خاطر منافع اقتصادی و حضور اتباع خود در ایران، نمیتوانست مواضع کاملاً منفی داشته باشد. در این ملاقات کلود شایه نماینده وزرات امور خارجه کشور فرانسه به دیدار امام رفت که خلاصه کلامش این بود که امام میبایستی باید از قوانین و معیار و ضوابط اقامت در فرانسه تبعیت کنند. وی در بخشی از سخنانش به امام بیان داشت که: «احتمالاً میدانید حکومت فرانسه دموکراتیک است و مردم میتوانند عقیده خویش را به راحتی بیان کنند اما دولت فرانسه در مورد فعالیتهای شما مشکل دارد. در بیانات دیروز شما چند مطلب وجود دارد: دعوت به اعتصاب، دعوت به نافرمانی، فرار از ارتش و ایجاد بلوا، اظهارات شما از حد آزادی گذشته است و قانون برای همه خارجیان به هر نحو و با هر ترتیبی که باشد یکسان میباشد.» امام در سخنان خودشان بر غیرقانونی بودن دولت، مجلس، حکومت شاه ایران تأکید کردند و علت فراخوانی ملت را جنایات شاه و غیر مردمی بودن رژیم دانستند و اما ملاقات سوم که در تاریخ 10 دی ماه 1357 انجام شد. کلود شایه نماینده کاخ الیزه و ژاک روبر، مدیر کل سیاسی مسئول امور خاورمیانه برای دیدار و مذاکره با امام خمینی به نوفل لوشاتو آمدند. این ملاقات زمانی صورت گرفت که چند روز قبل از آن وکلای مجلس فرانسه راجع به ادامه اقامت امام خمینی در فرانسه سوالاتی را از رئیس جمهور پرسیده بودند. در ضمن مدت ویزای سه ماهه توریستی امام در حال اتمام بود. لذا این نمایندگان ضمن طرح این مسئله، پرسشهایی هم در مورد وضعیت آینده ایران و مسائل مختلف مانند شورای سلطنت و دولت بختیار، وضعیت امنیت خاورمیانه و نگرانی کشورهای منطقه بعد از رفتن شاه، وضعیت ارتش، اقلیتهای مذهبی و احتمال بروز جنگ بین ابر قدرتهای شرق و غرب و ثبات ایران پس از شاه، نوع حکومت پس از سلطنت پهلوی دوم، از امام پرسیدند.[42] بعضی دیگر از دیدارهای امام نیز به شرح زیر میباشد:
1 -گفتگو با نماینده رئیس جمهور پاکستان ضیاء الحق و رد وساطت دولت پاکستان در حل بحران ایران.
2-تلاشهای ملک حسین پادشاه اردن و ملک حسن پادشاه مراکش برای ملاقات با امام که قصدشان وساطت بین ایشان و شاه و کاهش بحران و تشنج بود به همین دلیل امام آنها و نمایندگانشان را برای ملاقات نپذیرفت.
3- گفتگو با راسل کر نماینده پارلمان انگلیس و عضو حزب کارگر و یکی از منتقدان سیاستهای شاه در نقض حقوق بشر و تأکید بر اینکه حکومت اسلامی مخالف تمدن و ترقی نیست و حقوق زنان رعایت خواهد شد. همچنین امام در مورد روابط ایران و انگلیس گفتند: «بدبختیهای شرق و خصوصاً ایران از سه دولت آمریکا، انگلیس و شوروی است.»[43]
4-گفتگو با ریچارد کاتم استاد دانشگاه پیترزبورگ و کارشناس و پژوهشگر آمریکایی در خصوص ویژگیهای انقلاب اسلامی و جنایات شاه و پشتیبانی آمریکا از شاه در تاریخ 2 دی 1357.
5 -گفتگو با سه نفر از شخصیتهای آمریکایی، رمزی کلارک دادستان کل اسبق، ریچارد فالک استاد دانشگاه پرینستون و دن لویی نماینده سازمانهای مذهبی که در مورد مسایل جاری در ایران صحبت شد به تاریخ 6 بهمن 1357.[44]
س- تماسهای رسمی دولت آمریکا با امام خمینی(ره)
روز 18 دی 1357، از جانب ژیسکار دستن، دو نماینده به دیدن امام آمدند و اعلام داشتند که هدف از این دیدار پیامی از طرف رئیس جمهور آمریکا، کارتر برای امام است. محتوای پیام این بود که کارتر از امام خمینی خواسته است تا همهی نیروی خویش را برای مخالفت نکردن با بختیار به کار ببرند تا انتقال قدرت در ایران با آرامش همراه شود و خطر حمایت نکردن از بختیار، احتمال کودتای نظامی و تلفات بیشتری جانی را به همراه خواهد داشت. اما امام پاسخ دادند که: «آقای کارتر اگر حسن نیت دارند و میخواهند آرامش باشد خوب است که از شاه و دولت بختیار حمایت نکنند و از خواست و میل مشروع ملت جلوگیری نکنند. تأکید میکنم اگر بخواهید آرامش در ایران برقرار باشد راهی جز این نیست که نظام شاهنشاهی که قانونی نیست کنار رود و ملت را به حال خود بگذارند تا من یک شورای انقلاب تأسیس کنم و از اشخاص صالح برای انتقال قدرت تا زمان به وجود آمدن امکانات مناسب برای حکومت در ایران دعوت کنم. و در مورد کودتا، اگر کودتا شود، نه به صلاح ملت است و نه به صلاح آمریکا. من به حکم اینکه روحانی هستم و مصلحت بشر و مصلحت ملت خودم را همیشه در نظر دارم، به شما توصیه میکنم که جلوی این خونریزیها را بگیرید و نگذارید ادامه پیدا کند و اگر کودتا تحقق پیدا کند، از چشم شما میبینند. الان از ایران به من اطلاع دادند که یک کودتای نظامی در شرف تکوین است و می خواهند کشتار زیادی بکنند و از من خواستهاند کالاهای آمریکایی را تحریم کنم و حکم جهاد مقدس دهم. ایران را به حال خود بگذارید. این تمام پیغام من است به کارتر.»[45] پس از پیام کارتر و جوابی که امام دادند، آمریکاییها با توجه به وخامت و حساسیت اوضاع ایران به این فکر افتادند که نمایندگانی را بفرستند تا مستقیماً با امام گفتگو و مذاکره نمایند. گریسیک از وزارت امور خارجه آمریکا مأمور این کار شد. اولین ملاقات پس از تأیید و تصویب امام خمینی در 16 ژانویه 1979(26 دی 1357) انجام گرفت. دولت آمریکا نظرات خود را در رابطه با فرستادن ژنرال هایزر برای جلوگیری از کودتای احتمالی، احتمال سازمان دادن عملیاتهای مسلحانه توسط تودهایها و تحریک نظامیان به درگیری با طرفداران امام و ضرورت ملاقات و تفاهم اساسی بین نمایندگان صلاحیتدار امام با رهبران نظامی ارتش از جمله ژنرال قرهباغی و فرماندههان نیروهای سه گانه را مطرح نمود. آمریکاییها همچنین امیدوار بودند که امام از هر اقدامی که به سقوط دولت بختیار منجر شود، خودداری کنند و در نهایت اینکه، خواسته دولت آمریکا این بود که تا زمانی که این تفاهم بین سران ارتش و امام به وجود نیامده، امام به تهران باز نگردند.
دومین دیدار در روز 17 ژانویه 1979 برابر با 27 دی 1357 انجام گرفت. در این ملاقات نمایندهی دولت آمریکا علاوه بر تاکید بر مواضع قبلی، در مورد سخنان ساندرز معاون وزرات خارجه آمریکا که در امور خاورمیانه و آفریقا در کنگره آمریکا، سخنرانی کرد، توضیحاتی داد از جمله اینکه:
1 - ساندرز گفته است ایرانیان باید سرنوشت آینده خود را خودشان تعیین کنند و به همین دلیل ما از آیتالله میخواهیم که با ارتش مذاکره کنند.
2- ساندرز بیان داشت که دولت آمریکا جریانات قانونی را تأیید میکند اگر تغییراتی لازم باشد ما مخالف آن نیستیم و این تغییرات باید از طربق یک جریان منظم، کنترل و حساب شده باشد و همه ایرانیها در آن شرکت کنند و آن را حمایت کنند.
3- ساندرز توضیح داد که دولت آمریکا از استقلال ایران حمایت میکند. به نظر ما، هم ایالات متحده و هم طرفداران آیتالله در جلوگیری از نفوذ تودهایها که مستقیماً به نفع روسها خواهد بود منافع مشترک زیادی دارند. وی در پایان این ملاقات چهار سوال را مطرح کرد.
1- سرنوشت سرمایهگذاریهای آمریکا در ایران 2- آینده فروش نفت به غرب 3- آینده روابط سیاسی، نظامی ایران با آمریکا 4- روابط با روسیه؟
ملاقات سوم در تاریخ 18 / 1 / 1979 (28 / 10 / 1357) انجام شد و دکتر یزدی پاسخهای امام را برای نمایندهی آمریکا میخواند. امام این چنین پاسخ دادند: در مورد برنامه سیاسی آینده برای مرحله انتقالی، سه مرحله پیشبینی شده است. مرحله اول تأسیس شورای انقلاب؛ دوم معرفی دولت موقت؛ سوم تنظیم و تصویب قانون اساسی جدید که به موجب آن عمل خواهیم کرد. در مورد کمونیستها و تودهایها، آنان کاری نمیتوانند انجام دهند و اما در مورد سوالهایی که مطرح کردید: 1- سرمایهگذاریهای آمریکا در ایران: اساس سیاست و خط مشی ما بر اساس حفظ استقلال کشور، مصالح ملی و توسعه و عمران کشور خودمان است و این امر به برنامهریزی دولت آینده جمهوری اسلامی بستگی دارد و ممکن است برای تحقق اهداف آینده با دولتهای آینده ارتباطاتی داشته باشد از جمله با آمریکا. در مورد سوال 2- فروش نفت کماکان به غرب ادامه خواهد داشت ما خواستار اصلاح وضع اقتصادی کشورمان هستیم. ما به درآمدهای نفت احتیاج داریم. لذا نفت خود را به مشتریان آن میفروشیم به قیمت عادلانه روز. به هر کشوری که بخواهد، میفروشیم به غیر از آفریقای جنوبی و اسرائیل. سوال 3- روابط سیاسی– نظامی با آمریکا، ما اساساً ضد هیچ کشور و ملتی نیستیم. ضد سیاستها و ظلمهای آنان علیه مصالح کشور خودمان هستیم. هر گاه روش دولت آمریکا برخلاف گذشته واقع بینانه شود و دست از دخالت در امور ما بردارد، دست از حمایت دربار بردارد، جنبش ما را بفهمد و به آزادی و استقلال ما احترام بگذارد ما با آنها روابط دوستانه خواهیم داشت. ما برای توسعه و اقتصاد کشور به علوم و فنون و تکنولوژی غرب خصوصاً آمریکا نیاز داریم. اما آمریکا باید بداند که تنفر عمیق مردم ما نسبت به آمریکا به دلیل کودتای 28 مرداد 1332 و دخالت ممتد آنها از آن به بعد و حمایت از شاه امری نیست که در مدت کوتاهی از یاد مردم ما برود. ما با خرید سلاحهای عظیم نظامی برای ایران موافق نیستیم آنها را نه ضروری میدانیم و نه مفید. ما ثبات ایران را نه در خرید سلاحهای عظیم و نه در یک ارتش بزرگ میدانیم، بلکه در توسعه دموکراسی، استقلال کشور، عدالت اجتماعی، همکاری و شرکت وسیع مردم در تمامی شئون کشور میدانیم و در مورد سوال 4- روابط با روسیه عیناً نظیر آمریکاست و ما از آنها هم سوابق تلخی داریم. آنها هم رژیم شاه را حمایت کردهاند. آنها هم اگر بخواهند در امور ما دخالت کنند مقابله و مقاومت میکنیم.
آنها هم اگر به ما احترام بگذارند و در امور مملکت ما دخالت نکنند به آنها احترام میگذاریم.[46] چهارمین ملاقات در تاریخ 24 / 1 / 1979 برابر با 4 بهمن 1357، صورت گرفت. در این جلسه، دولت آمریکا بر دو مورد تأکید بیشتری داشت. آنها اصرار داشتند تا قانون اساسی فعلی که مشروطه سلطنتی است حفظ شود و اعتبار خود را از دست ندهد و دیگر اینکه آنها مایل نیستند تا امام زودتر به ایران برگردد.
و در نهایت ملاقات پنجم و پایانی همزمان بود با دستور بستن فرودگاهها، توسط بختیار و شرایط حساس و خطرناکی که به وجود آمده بود و هر آن احتمال درگیری و کشتار شدیدی بین نیروهای نظامی و مردم میرفت.[47] در این شرایط امام خمینی (ره) در تاریخ 7 بهمن 1357، پیغامی شدید اللحن برای دولت آمریکا صادر نمودند در این پیام آمده است: «کارها و عملیات بختیار و سران ارتش نه تنها برای ملت ایران، بلکه برای دولت آمریکا، به خصوص آینده امریکا در ایران سخت ضرر دارد و من ممکن است مجبور شوم دستور جدیدی درباره اوضاع ایران صادر کنم. بهتر است شما به ارتش توصیه کنید که از بختیار اطاعت نکنند. دست از این حرکات بردارند. ادامهی این عملیات توسط این بختیار و سران ارتش، ممکن است فاجعهای بزرگ به بار آورد. این گونه حرکات و رفتار، ثبات و آرامش منطقه را باعث نخواهد شد. وقتی من دولت موقت را اعلام کنم، خواهید دید که ما با مردم امریکا دشمنی نداریم و خواهید دید که جمهوری اسلامی که بر مبانی فقه و احکام اسلامی استوار است، چیزی نیست جز بشردوستی و به نفع صلح و آرامش همه بشریت است. بستن فرودگاهها و جلوگیری از رفتن ما به ایران، ثبات را بیش از پیش بر هم میزند، نه آنکه اوضاع را تثبیت نماید. از جانب نیروهای طرفدار، از من خواسته شده است که اذن بدهم تا فرودگاه با زور باز شود. اما من هنوز اذن ندادم و ترجیح میدهم کار با مسالمت تمام شود و سرنوشت مملکت به دست ملت سپرده شود.»[48]
تبیین حکومت اسلامی و جمهوری اسلامی
در پاسخ به این سوال که به چه دلیل حضرت امام در فرانسه به جای حکومت اسلامی، از نظام جمهوری اسلامی سخن گفتند و در این دورهی تاریخی، حتی یکبار هم از ولایت فقیه صحبت نکردند و به نظارت فقیه اکتفا نمودند، نظرات متفاوتی وجود دارد؛ دکتر صادق طباطبایی در مصاحبهای در پاسخ به این سوال که چه زمانی برای اولین بار واژهی جمهوری اسلامی را به عنوان یک نظام حقوقی شنیدید؟ اظهار داشته که: «استفاده از واژهی جمهوری اسلامی به طور کلی به راهپیمایی روزهای تاسوعا و عاشورای سال 1357 بر میگردد. در تظاهرات روز تاسوعا، شعار مردم استقلال، آزادی، حکومت اسلامی بود. وقتی گزارش تصویری تظاهرات به اطلاع امام در پاریس رسید، امام به دکتر یزدی گفتند زود با ایران تماس بگیرید و بگویید این شعار عوض شود. به جای حکومت اسلامی بگویند جمهوری اسلامی. ما یک جمهوری میخواهیم که مبتنی بر رأی مردم باشد و دربردارندهی ارزشهای اسلامی.»[49] بعضی از محققین همانند پیشه فرد معتقدند که اصل و بنیان تفکر و مبانی امام در فرانسه تغییری نکرده، ایشان همان تفکرات و همان نظریات خود را درباره ولایت فقیه و حکومت اسلامی در پاریس هم دارند. منتها تئوری خود را به شکل کاملتر و در قالب نظریه جمهوری اسلامی، ارائه دادند. در اندیشهی سیاسی امام، حکومت اسلامی مشابه تعریف جمهوری است. حکومت اسلامی یعنی حکومت مبتنی بر عدل و دموکراسی و متکی به قوانین اسلام. تفاوت حکومت اسلامی و جمهوری اسلامی در اندیشهی امام تنها در شکل و قالب است. به عبارت دیگر حکومت اسلامی محتوایی دارد که میتوان آن را به شکل رژیمهای حقوقی متفاوت ارائه کرد و قالب جمهوری اسلامی میتواند یکی از این شکلها باشد. امام در مصاحبهای در پاریس فرمودند شکل حقوقی رژیم نیست که اهمیت دارد، بلکه محتوای آن مهم است.[50] بنابراین امام خمینی (ره) برای اولین بار در پاریس در مصاحبه با روزنامه فیگارو به تاریخ 22 مهر 1357، از یک نظام جدید سیاسی جدید صحبت کردند. ایشان در جواب خبرنگار فرانسوی که پرسیده بود: گرایش شما دارای چه جهتی است و چه رژیمی را میخواهید جانشین شاه کنید؟ فرمودند: «بدون چون و چرا حفظ رژیم غیرقابل قبول است. ما پیوسته با آن مخالف بودیم. سرنگونی آن هدف غیر قابل تغییر مبارزه ماست و به علاوه، این شکل حقوقی رژیم نیست که اهمیت دارد، بلکه محتوای آن مهم است طبعاً میتوان یک جمهوری اسلامی را در نظر گرفت ولی این موضوع بدین خاطر است که فکر میکنیم برداشت اصیل اسلام، ما را به ترقی جامعهای که سرشار از استعدادها و قوای انسانی و عدالت اجتماعی است، راهنمایی میکند.»[51] حضرت امام خمینی (ره) در مصاحبه با روزنامه فرانسوی لوموند نیز که در تاریخ 22 آبان 1357 انجام شد، در این مورد توضیح دادند. روزنامه نگار فرانسوی از امام پرسید: «حضرتعالی میفرمایید که بایستی در ایران، جمهوری اسلامی استقرار پیدا کند و این برای ما فرانسویها چندان مفهوم نیست. زیرا که جمهوری میتواند بدون پایه مذهبی باشد. نظر شما چیست؟ آیا جمهوری شما بر پایه سوسیالیسم است؟ مشروطیت است؟ بر انتخاباتی استوار است؟ دموکراتیک است؟ چگونه است؟» امام پاسخ دادند: «جمهوری به همان معنایی است که همه جا هست. لکن این جمهوری بر یک قانون اساسیای متکی است که قانون اسلام است. اینکه ما جمهوری اسلامی میگوییم برای این است که هم شرایط منتخب و هم احکامی که در ایران جاری میشود اینها بر اسلام متکی است، لکن انتخاب با ملت است.» یا امام در جواب خبرنگار تایمز لندن که صریحاً میپرسد چه نوع حکومتی را در ایران مایلید ببینید، میگویند: «ما جمهوری اسلامی را اعلام کردهایم و ملت با راهپیماییهای مکرر به آن رأی داده است و این حکومت، حکومتی است متکی به آرای ملت و مبتنی بر قواعد و موازین اسلامی.»[52] همچنین امام در مذاکرات خود با کلود شایه و ژاک روبر، نمایندگان دولت فرانسه، که از نظام جمهوری اسلامی سوال کرده بودند، به این مساله پرداختند. امام فرمودند: «اصل جمهوری همین است که در مملکت شما هم هست که آراء عمومی مردم آن را تعیین میکند و اگر اسلامی میگوییم، چرا که قانون اساسی ما بر اساس آن است. جمهوری است یعنی دموکراتیک و اسلامی است یعنی قانون آن اسلام است.»[53] تاریخ مبارزات امام خمینی از ابتدا نشان میدهد که ایشان از ابتدای مبارزات خویش شعار نفی سلطنت نداده است، بلکه تقاضای وی متوجه برخی اصلاحات در سازمان سیاسی و فرهنگی جامعه و جلوگیری از تخلفات شرعی و قانونی بوده است، اما به تدریج با مشخص شدن اصلاح ناپذیری و انعطاف ناپذیری رژیم، فعالیتهای امام به سوی نفی کامل حکومت سلطنتی و پایهگذاری نوع جدیدی از ساختار سیاسی گرایش پیدا کرد. مطالعه متن کشف اسرار امام خمینی و پس از آن کتاب ولایت فقیه و البیع ایشان و در نهایت بررسیهای مصاحبهها، پیامها و نامههای ایشان در دوران اقامت در پاریس، این تحول را در اندیشه سیاسی حضرت امام (ره)، نشان میدهد. بنابراین با توجه به آثار امام، حکومت اسلامی در دو قالب ولایت فقیه و جمهوری اسلامی تبلور یافته است و آنچه مسلم است، آن است که طرح اندیشه ولایت فقیه نزد ایشان، بر جمهوری اسلامی تقدم زمانی دارد و یک دهه پیش از آن تبیین شده است. همان طور که قبلاً نیز اشاره شد، به عقیده امام خمینی، محتوای اسلامی و اجرای احکام اسلامی مهمتر از شکل و نوع نظام حکومتی است. بنابراین اسلام بر شکل خاصی از ساختار نظام سیاسی با جزئیات مشخص اصرار ندارد.
امام خمینی در تاریخ 23 دی ماه 1357 در پاسخ به پرسش خبرنگار روزنامه اندونزیایی تمپو در مورد شکل و محتوای جمهوری اسلامی، اینچنین پاسخ دادند: « آنچه مهم است ضوابطی است که در این حکومت باید حاکم باشد که مهمترین آنها عبارت است از اینکه اولاً متکی به آرای ملت باشد، به شکلی که تمام آحاد ملت در انتخاب فرد و یا افرادی که باید مسئولیت و زمام امور را در دست بگیرند شرکت داشته باشند و دیگر اینکه در مورد این افراد نیز خط مشی سیاسی و اقتصادی و سایر شئون اجتماعی و کلیه قواعد و موازین اسلامی مراعات شود.... خطوط اصلی در قانون اساسی این حکومت را اصول مسلم اسلام که در قرآن و سنت بیان شده تشکیل میدهد.»[54] به این ترتیب، امام خمینی به عنوان رهبر انقلاب اسلامی با توجه به شرایط زمانی و مکانی در آستانه پیروزی نهایی انقلاب اسلامی، شکل نوینی از حکومت اسلامی را نظریه پردازی نمود که هم در قالب و هم در شکل نظام جمهوری و مشارکتهای مردمی در امور دولت باشد و هم محتوا و شکل اسلامی داشته باشد.[55] به دنبال ارائهی طرح نظام جمهوری اسلامی از طرف حضرت امام، یاران امام در پاریس از جمله دکتر حبیبی و دکتر طباطبایی در مورد تدوین قانون اساسی جدید با ایشان صحبت کردند. امام آقای حبیبی را مأمور به اجرای این طرح نمودند و به وی گفتند که «شما یک فکری بکنید با استفاده از دانش و اطلاعات حقوقیتان؛ خودتان مطالبی را که فکر میکنید لازم است تنظیم کنید.» وقتی پیش نویس آماده شد، امام آن را ملاحظه کردند و سه نسخه از آن تهیه شد.[56]
تشکیل شورای انقلاب
شورای انقلاب اسلامی نهادی بود که پیش از پیروزی انقلاب اسلامی به منظور هدایت، هماهنگی و سازماندهی جریانها، فعالیتها و نیروهای انقلابی و انتقال قدرت از نظام شاهنشاهی به نظام جمهوری اسلامی به دستور حضرت امام تأسیس گردید. این نهاد تا اردیبهشت سال 1359 نقش بسیار مهمی در قانونگذاری و اداره امور کشور برعهده داشت.[57] با تأسیس چنین نهادی، مبارزات و تلاشهای مبارزان انقلابی، آسانتر، سریعتر و با هزینهی کمتری به نتیجه مورد نظر میرسید. تجربه نشان داده است که انقلابها همواره با خطر بینظمی، نا امنی و قانون شکنی همراه است. وجود چنین وضعیتی برای جامعهای که در آن دگرگونیهای سریع سیاسی و اجتماعی روی داده و به اصطلاح در مرحله گذار به سر میبرد، اجتناب ناپذیر است؛ اما اگر بعد از پایان دگرگونیها یا پس از به پیروزی رسیدن انقلاب، هرج و مرج و بی نظمی و نا امنیها و قانون شکنیها همچنان ادامه پیدا کند و امور کشور به صورت سلیقهای و احساسی و بدون ضابطه و قانون اداره شود، مردم به تدریج از انقلاب نا امید شده و دچار احساس یأس و سرخوردگی میشوند و اعتمادشان به رهبران انقلاب از بین خواهد رفت. در نتیجه لازم است بلافاصله بعد از یک دوره هرج و مرج، نظم و سامان، امنیت و آرامش و قانون و مقررات برقرار شود. امام خمینی به عنوان رهبر انقلاب اسلامی به لزوم امنیت و آرامش واقف بودند. در تمام مدتی که امام در فرانسه اقامت داشتند، مسئله تشکیل شورای انقلاب و تکمیل اعضای شورا مدنظر ایشان بود. در نتیجه پیش از پیروزی انقلاب دستور تشکیل شورای انقلاب را صادر نمودند. البته این شورا به غیر از ایجاد آرامش و نظم و ترتیب در کارها، برای تأمین اهدافی مانند اعلام عدم مشروطیت نظام سلطنتی و همچنین شورای نیابت سلطنت و دولت بختیار، ایجاد هماهنگی در امور اجرایی انقلاب و انتقال قدرت نیز بود. به طور کلی شورای انقلاب تشکیلات مهمی بود که نبود آن میتوانست ضربه بزرگی به انقلاب وارد کند. همین راه حلهای مناسب و به موقع از طرف امام بود که باعث حیرت همگان شد. ژنرال هایزر در این مورد گفته است: «حرکات و اقدامات جناح آیتالله خمینی به حدی هوشمندانه انجام میگرفت که من متحیر بودم چه کسی برنامهریزی ها را انجام میدهد و هنوز هم پاسخ این سوال را پیدا نکردم.»[58] شورای انقلاب را میباید اولین گام در نهادینه کردن نظام جمهوری اسلامی دانست. تشکیل شورای انقلاب به این شکل بود که امام به گروه پنج نفره از روحانیون، به سرپرستی آیتالله مرتضی مطهری مسئولیت دادند که برای شناسایی افراد واجد الشرایط برای اداره آینده مملکت تلاش کنند. حضرت امام خمینی(ره)، در تاریخ 14 آبان 1357، خطاب به شهید دکتر بهشتی نامهای نوشتند و ایشان را مأمور انتخاب افرادی صالح برای شورای انقلاب نمودند. متن نامه به این شرح است: «پس از اهدای سلام و تحیت، وقت دارد سپری میشود و من خوف آن دارم که با عدم معرفی اشخاص، مفسده پیش آید. بنا بود به مجرد آمدن ایشان (م.ط) [مرتضی مطهری] با اشخاص مورد نظر یکی یکی و جمعی ملاقات کنید و نتیجه را فورا به این جانب اعلام کنید و نیز مرقومی که معرف باشد با خط و امضای عدد معلوم بفرستید. من در انتظار هستم و باید عجله شود و نیز استفسار از بعضی از آنها برای مسافرت به خارج. در هر صورت همه ی موضوعات که به شما و ایشان تذکر داده شد، لازم است با عجله انجام بگیرد و اگر اشخاص دیگری نیز پیدا شد، ملحق شود.»[59]
متن نامه نشان میدهد که امام خمینی(ره)، به محض ورود به پاریس در فکر تشکیل شورای انقلاب بودند.[60] اعضای اولیهی این شورا عبارت بودند: از آیتالله دکتر بهشتی، آیتالله موسوی اردبیلی، حجتالاسلام علیاکبر هاشمی رفسنجانی، آیتالله مهدوی کنی و حجتالاسلام دکتر باهنر. مدتی بعد، حجتالاسلام سید علی خامنهای و آیتالله طالقانی نیز به این شورا پیوستند. به تدریج و به مرور زمان شخصیتهای سیاسی دیگری همانند مهندس بازرگان، دکتر سحابی، دکتر یزدی، احمد صدر حاج سید جوادی، کتیرایی، تیمسار مسعودی، حسن حبیبی، عزتالله سحابی، ابوالحسن بنی صدر، حبیبالله پیمان، تیمسار قرنی و دکتر شیبانی و ... نیز به این گروه اضافه شدند و یا به دلایلی از این شورا کنار رفتند. همچنین به دلیل سرعت تحولات و حوادث در ایران، تعداد اعضای شورای انقلاب به خصوص بعد از رفتن شاه کامل نشده بود و این مساله باعث نگرانی امام شده بود.[61] ایشان نامهایی به آیتالله مطهری نوشتند و گفتند: «چرا برای تکمیل اعضای شورای انقلاب اینقدر معطل میکنید. هرچه سریعتر تمامش کنید.»[62] آیتالله مطهری با دقت و احتیاط فراوان در مورد عضویت اعضای شورا، فعالیت میکرد زیرا مسائل فکری برای ایشان از اهمیت بسیاری برخوردار بود و مواظبت مینمود تا خطوط انحرافی فکری، به شورای انقلاب راه پیدا نکند.[63] آیتالله مطهری با افراد مورد نظر دیدار و گفتگو میکرد به این ترتیب این شورا در نیمه دوم آذرماه رسماً تشکیل شد اما افراد و محل جلسات مخفی بود. امور مربوط به روند انقلاب و هماهنگیها با تماس منظم با امام، بحث و بررسی و تصمیمات پس از کسب تکلیف از ایشان اجرا میشد.[64] در نهایت همان طور که گفته شد امام خمینی در تاریخ 22 دی ماه 1357 به طور رسمی تشکیل این شورا را اعلام نمودند. حضرت امام خمینی (ره) پیامی به این شرح صادر نمودند: «به موجب حق شرعی و بر اساس رأی اعتماد اکثریت قاطع مردم که نسبت به این جانب ابراز شده است، در جهت تحقق اهداف اسلامی ملت، شورایی به نام شورای انقلاب اسلامی مرکب از افراد با صلاحیت و مسلمان و متعهد و مورد وثوق، موقتاً تعیین شده و شروع به کار خواهند کرد. اعضای این شورا در اولین فرصت مناسب معرفی خواهند شد. این شورا موظف به انجام امور معین و مشخصی شده است. از آن جمله مأموریت دارد تا شرایط تأسیس دولت انتقالی را مورد بررسی و مطالعه قرار داده و مقدمات اولیه آن را فراهم سازد»[65] گمانهزنیها درباره اعضای شورای انقلاب تا مدت ها ادامه داشت و حتی بعد از انقلاب نیز در این باره بحث میشد، زیرا ماهیت کار این شورا به گونهای بود که اختفای آن از سوی اعضا تا مدتها به صورت یک اصل و الزام نانوشته رعایت میشد.[66]
اقدامات شورای انقلاب در آستانه پیروزی انقلاب
با اوجگیری موج انقلاب اسلامی کارکنان و کارگران صنایع نفت نیز به انقلاب پیوستند. با توجه به اتکای رژیم شاه به درآمد نفت و حیاتی بودن صدور نفت منطقهی استراتژیک خلیج فارس به خصوص ایران به جهان غرب، هرگونه تغییر در تولید و صدور نفت بازتاب داخلی و تأثیر جهانی داشت. نخستین اعتصابات در روز 21 شهریور 1357 با شرکت 700 نفر از کارگران و کارکنان پالایشگاه نفت تهران آغاز شد و خواستار اضافه شدن دستمزد و لغو حکومت نظامی شدند. پس از آن به تدریج اعتصاب و بحران در سراسر مراکز و صنایع نفت کشور و از جمله پالایشگاه عظیم آبادان گسترش یافت. در روزهای 2 و 3 مهر 1357، اعتصاب کارکنان سازمان تعاون مصرف صنعت نفت ایران، به نشانهی همبستگی با سی هزار نفر از کارکنان اعتصابی نفت در تهران، اهواز، گچساران و آغاجاری آغاز شد و به دنبال این اعتصابات، کارگران صنایع نفت خارک و در روز 20 مهر کارکنان پالایشگاه شیراز و 22 مهر دوباره کارکنان پالایشگاه آبادان نیز اعتصاب کردند. اما اعتصاب کارکنان صنعت نفت خوزستان از همه مهمتر، جدیتر و حساستر بود. اعتصاب کارگران نفتی بازار بینالمللی نفت را دچار بحران نامعلومی کرد. از طرف دیگر نفت مورد نیاز داخل نیز که برای سوخت مورد نیاز مردم ضروری بود، تولید نمیشد. اما با فرا رسیدن زمستان بحران سوخت به مسألهی جدی بدل شد. اعتصاب شرکت نفت، مردم را در فشار قرار داد.[67] مهندس بازرگان در دولت دکتر مصدق به دلیل آشنایی با امور فنی و علمی شرکت نفت به عنوان رئیس هیئت مدیره خلع ید از شرکت نفت انگلیس و اولین مدیر عامل شرکت نفت، انتخاب شده بود.[68] بنابراین با توجه به سوابق و تجربیات مهندس بازرگان، امام خمینی در تاریخ 8 / 10 / 1357 با ارسال دستورالعملی به مهندس بازرگان، وی را مأمور نظارت بر تولید و صدور نفت و تأمین نیازهای مردم نمودند. در قسمتهایی از پیام حضرت امام آمده است: «جناب آقای مهندس بازرگان، به طوری که مسبوق هستید، کارگران و کارمندان محترم شرکت نفت به منظور جلوگیری از صدور نفت به خارج دست به اعتصاب زدهاند. اما دولت غاصب و غیر قانونی نظامی با تهاجمات سبعانهی خود و اعمال زور و ارعاب میخواهد این اعتصاب را جهت ادامهی غارت نفت بشکند و همچنین در حالی که نفت و فرآوردههای نفتی برای مصارف داخلی تولید یا موجود میباشد، از پخش آن در داخل جلوگیری نموده و سعی مینماید تا ایجاد فشار و ناراحتیهای بیشتری را برای مردم فراهم آورد. برای مقابله با این برنامههای دولت غاصب و تأمین نیازهای مردم در داخله، تحقق شرایط زیر لازم است :
1. نظامیان از مناطق و مراکز نفتی بیرون بروند و دخالتی در امور مربوطه ننمایند و از ایجاد هرگونه ارعاب بین کارکنان خودداری نمایند.
2. نفت و فرآوردههای نفتی فقط به اندازه مصرف داخلی تولید شود و از صدور نفت به خارج تا سقوط رژیم غیرقانونی فعلی به طور کامل، ممانعت به عمل آید.
3 .ارتش و نظامیان حق احتکار مواد نفتی را که برای مصرف داخلی تهیه میشود، ندارند و از آن باید جلوگیری شود. به کارگران و کارمندان تذکر داده شود که اگر دولت نظامی، شرایط مطرح شده را نقض نمود، جریان نفت به کلی قطع گردد و کارگران و کارمندان به اعتصاب کنندگان ملحق گردند و بدین ترتیب مسئولیت عواقب قطع نفت، به عهدهی دولت غاصب و غیرقانونی خواهد بود.»[69]
همچنین امام خمینی از مهندس بازرگان خواستند تحت نظارت خویش، یک هیئت 5 نفره تشکیل بدهد، مناطق نفتی را بازرسی کنند و کارگران را با شرایط بالا به کار دعوت کنند و مانع دخالت دولت شوند. این گروه که به نام هیئت نظارت برتولید و صدور نفت نام داشت، شامل آقایان بازرگان، حجتالاسلام هاشمی رفسنجانی، مهندس مصطفی کتیرایی، مهندس کاظم حسیبی و مهندس صباغیان بود. در نهایت این گروه توانست وظیفهی خود را به خوبی انجام دهد. این هیأت عازم آبادان شد و پس از مذاکره با کارگران شرکت ملی نفت با آنها به توافق رسیدند و کارگران کار خود را آغاز کردند و دولت نیز قوای نظامی را از محل تأسیسات خارج ساخت و تولید نفت برای مصارف داخلی به 220 هزار بشکه رسید.[70] از دیگر اقدامات شورا می توان به موارد زیر اشاره کرد:
رهبری و تنظیم راهپیماییهای مردمی: پس از راهپیماییهای بزرگ مردمی، ضرورت داشت تا به صورت مشخص ستادی برای هدایت و نظم دادن به این جریانات عظیم مردمی ایجاد شود. این اقدامات به بهترین نحو در راهپیماییهای عاشورا و تاسوعای 19 و 20 آذر ماه 1357، تجلی پیدا کرد.[71] راهپیمایی که به لحاظ عظمت، انضباط و یکپارچگی شرکت کنندگان نمونه و بیسابقه بود.[72]
تجزیه و تحلیل امور داخلی و ارائه آن به نخبگان و رهبر انقلاب: شورا دائماً فعالیتها و تحرکات رژیم را علیه انقلاب زیر نظر داشت. بسیاری از مسائل مهم نیز پس از تجزیه و تحلیل، از طریق تلفن یا مکاتبه به وسیله پیکهای مطمئن برای امام خمینی در پاریس فرستاده میشد و امام پس از رؤیت نظرات و ملاحظهی سایر امور، تصمیمات لازم و ضروری را در هر مورد اتخاذ میکرد.
تشکیل کمیته استقبال: این شورا کمیته استقبال را سازماندهی میکرد که وظیفهی ورود امام به کشور و استقبال و محافظت از ایشان را بر عهده داشت. [73]
پینوشتها:
[1] - زندگی و زمانه امام خمینی (س)، دکتر محسن بهشتی سرشت، صفحه 355 .
[2]- تاریخ سیاسی بیست و پنج سالهی ایران، روند شکلگیری انقلاب اسلامی ایران (از کودتا تا انقلاب)، غلامرضا نجاتی، صفحه 703.
[3]- برهه انقلابی در ایران، علیرضا شجاعی زند، صفحه 85.
[4] . آخرین تلاشها در آخرین روزها، دکتر ابراهیم یزدی، صفحه 83.
[5]- خاطرات سیاسی اجتماعی دکتر صادق طباطبایی، شکلگیری انقلاب اسلامی ایران، دکتر سید صادق طباطبایی، جلد سوم، صفحات 41 الی 43.
[6] . صحیفه امام، جلد چهارم، صفحات 364، 379، و جلد پنجم، صفحات 121، 136، 225.
[7] . همان، جلد چهارم، صفحه 2.
[8]- حضرت امام خمینی (ره) در این مورد فرمودند: ما هرگز داخل درهای بسته زندگی نمیکنیم ولی این درها را نیز برای استعمارگران باز نمینماییم... صحیفه امام، جلد پنجم، صفحه 80.
[9]- همان، جلد پنجم، صفحات 354، 383، 415، 419، 420، 488، 538.
[10] . صحیفه امام، جلد چهارم، صفحات 414، 436، 480 و جلد پنجم صفحه 520.
[11] . همان، جلد چهارم، صفحه 441 و جلد پنجم، صفحات 424، 540.
[12]- همان، جلد چهارم، صفحه 1 و جلد پنجم، صفحه 79.
[13] - همان، جلد پنجم، صفحه 430 و شجاعی زند، همان، صفحات 85 الی 99.
[14] - صحیفه امام، جلد چهارم، صفحه 480.
[15] . همان، جلد پنجم، صفحه 301.
[16] - همان، جلد دوم، صفحه 20.
[17] . صحیفه امام، جلد چهارم، صفحه 331 و پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، مقاله گفتگو با خبرنگار آمریکایی که نخستین مصاحبه تلویزیونی را با امام انجام داد، به آدرس .www.jamaran.ir
[18]- مجموعهی چهارده جلدی تاریخ کهن و معاصر ایران زمین ایران در زمان رهبری امام خمینی بخش اول دوران مبارزه 1357-1340، علی اکبر ولایتی، صفحه 718.
[19] . طباطبایی، همان، صفحات 111 و 112.
[20] و بهشتی سرشت، همان، صفحه 353.
[21] . امام خمینی از هجرت به پاریس تا بازگشت به تهران، حمید بصیرت منش، صفحات 106 الی 112 .
[22] - مبارزات امام خمینی از هجرت به فرانسه تا بازگشت به ایران، به روایت اسناد، سجاد راعی گلوجه، صفحات 51 و 52.
[23] - راعی، همان، صفحات 52 و 53.
[24]- طباطبایی، همان، صفحات 109 و 110.
[25]- همان، صفحه 55.
[26]- سایت خبرگزاری مهر، صفحه 1.
[27] - بصیرت منش، همان، صفحات 114 و 115 و راعی، همان، صفحات 55 و 56.
[28] - نجاتی، همان، صفحه 718.
[29] - راعی، همان، صفحات 56 الی 58.
[30]- نجاتی، همان، صفحات 719 و 721.
[31] . صحیفه امام، جلد چهارم، صفحه 501.
[32] -راعی، همان، صفحات 59 و 60.
[33]- مقاله شورای سلطنت، تلاشی بیهوده برای حفظ سلطنت پایان یافته، ناصر مقدس، سایت مؤسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، صفحه 1.
[34] - راعی، همان، صفحه 62.
[35]- نجاتی، همان، صفحه 882.
[36] - راعی، همان، صفحه 63.
[37] - مقدس، همان، صفحه 1.
[38] -راعی، همان، صفحه 64.
[39] - نجاتی، همان، صفحه 807.
[40] . بهشتی سرشت، همان، صفحه 357.
[41] - راعی، همان، صفحات 65 و 66.
[42] - نجاتی، همان، صفحات 723 الی 732 .
[43]- صحیفه امام، جلد پنجم، صفحه 72.
[44] - بهشتی سرشت، همان، صفحات 353 و 354.
[45] . صحیفه امام، جلد پنجم، صفحات 375، 377.
[46] . پاسخهای مطرح شده را میتوان از صحیفه امام، جلدهای چهارم و پنجم، در اکثر مصاحبههای حضرت امامخمینی(ره) با خبرنگاران خارجی در نوفل لوشاتو، استنباط نمود.
[47]- شصت سال صبوری و شکوری فایل پی دی اف، ابراهیم یزدی، صفحات 274 الی 290، نجاتی، همان، صفحات 849 الی 866 و سایت تاریخ ایرانی، مقاله با عنوان انتشار متن مذاکرات نمایندگان امام و کارتر در نوفل لوشاتو، 14 / 10 / 1392.
[48]- صحیفه امام، جلد پنجم، صفحه 537.
[49]- سایت مجله فکری تحلیلی حوزه و روحانیت، علی گنجی، مصاحبه با دکتر صادق طباطبایی به مناسبت سی و پنجمین سالگرد همه پرسی جمهوری اسلامی، صفحه 1.
[50] - پیشه فرد، همان، صفحات 243،244.
[51] - صحیفه امام، جلد پنجم، صفحات 2 و 3.
[52]- همان، صفحات 479 و 391.
[53]- همان، صفحه 311.
[54] . همان، صفحه 436.
[55] . بهشتی سرشت، همان، صفحات 334 الی 338.
[56] - طباطبایی، همان، صفحات 131 و 132.
[57] - سایت همشهری آنلاین، مقاله تشکیل شورای انقلاب، سید مسعود رضوی، صفحه 1.
[58] - ماموریت مخفی هایزر در تهران؛ خاطرات ژنرال هایزر، رابرت هایزر، صفحه 184.
[59] - صحیفه امام، جلد چهارم، صفحه 307.
[60] . بهشتی سرشت، همان، صفحه 373.
[61] - شورای انقلاب اسلامی ایران، مجید سائلی کرده ده، صفحات 13 الی 16 و 22 الی 28.
[62] - صحیفه امام، جلد چهارم، صفحات 3 و 7.
[63] - سائلی، همان، صفحه 28.
[64] - بهشتی سرشت، همان، صفحه 375.
[65] - صحیفه امام، جلد پنجم، صفحه 426 و روزنامه اطلاعات به شماره 15758 و روزنامه کیهان به شماره 10611 مورخ 23 دی ماه 1357.
[66] -رضوی، همان، صفحه 1.
[67] . سائلی، همان، صفحات 133 و 134.
[68] - سایت روزنامه دنیای اقتصاد، صفحه 1.
[69]- صحیفه امام، جلد پنجم، صفحات 302، 303 و انقلاب ایران در دو حرکت، مهندس مهدی بازرگان، صفحه 28.
[70] - سائلی، همان، صفحات 135 الی 140.
[71]- رضوی، همان، صفحه 1.
[72] - نجاتی، همان، صفحه 744.
[73] . رضوی، همان، صفحه 1.