سابقه برگزیده شدن علی دشتی به نمایندگی مجلس از طرف رضا خان
25 دي 1402
تاریخ 25 برج جدى ئیل [2]130
محرمانه است و فورى
کفالت محترم ارکان حرب کل قشون
در موضوع وکالت دشتى[1] در ساوه، شرحى حضور مبارک حضرت اشرف روحى فداه عرض شد. معلوم گردید به جنابعالى دستور شفاهى فرمودهاند و به بنده نیز امر فرمودند ابلاغاً تصدیع دهم که در ظرف امروز از صدور تلگراف رمز و غیره و هر وسیله[اى] که تسریع آن را عقیده دارید، با کمال فوریت تصمیمى اتخاذ فرمایید که انتخاب ایشان در ساوه حتمى و دچار تردید نگردد.
فرجاللّه بهرامى دبیر اعظم
*****
به تاریخ : 28 برج جدى 1302
نمره صادره 4631
حکومت ساوه
چون حسبالامر بندگان حضرت اشرف دامت عظمته بایستى آقا شیخ على دشتى مدیر روزنامه شفق سرخ از ساوه انتخاب شوند، اطلاعاً مراتب را اشعار داشت که مساعدت و اهتمام کامل در انجام آن مقصود مرعى داشته و هرگونه اقدامى لازم [است]، به فوریت به عمل آورید. مراسله را هم پس از مطالعه ممهوراً عودت دهید.
[حاشیه] : ارسال شود.
*****
از ـ ساوج ـ به طهران
نمره 171 مورخه پنج شهر جمادىالثانى 1342 مطابق 17 برج دلو 1302
توسط آقاى تدین نماینده محترم
مقام منیع ریاست وزراى عظام دامت شوکته
حکومت جدید ساوه دیشب و امروز حاجى سالار شجاع را احضار و اظهار نموده که من از طرف شخص رئیسالوزراء حکم دارم در انتخاب آقاى دشتى یا باید تسلیم شوید، یا فوراً به طهران تبعید[2] خواهید شد. مشارالیه تقاضا دارد که اگر چنانچه این امر، امر حضرت اشرف است اطاعت نماید والاّ حضرت اشرف امر فورى و سریع به حکومت صادر [نمایند] که بىطرفى را از دست نداده و وسایل تبعید او را فراهم نکند. (روستا)
اداره تلفن خط قم و ساوج و طهران [مهر] : اداره ارکان حرب کل قشون ـ شعبه استخبارات 13
*****
طهران به تاریخ : 18 برج دلو 1302
نمره صادره 4921
حکومت جلیله ساوه
تلفونى در ساوه به امضاى روستا رسیده است که حاج سالار شجاع را احضار و به مشارالیه علناً اظهار داشتید: یا باید تسلیم به وکالت دشتى باشید یا حکم است شما را تبعید کنم. حسبالامر متذکر مىشوم که شما باید با تدابیر عاقلانه و در پرده کار کنید. همان طور که حضوراً دستور داده شد. سواد تلفونگرام تلواً ایفاد و یک نسخه مفتاح رمز هم براى مخابرات، محرمانه فرستاده شد.
متصدى ارکان حرب کل قشون
عین مراسله را هم عودت دهید.
*****
پینوشتها:
[1] . على دشتى، فرزند عبدالحسین، در سال 1274 شمسى در یک خانواده ایرانى در کربلا به دنیا آمد. تحصیلاتش را در حوزههاى علمى نجف شروع کرد و در همان جا به پایان رساند. جاذبه آزادى بعد از عزل محمد علیشاه و اوایل سلطنت احمد شاه، او را در سال 1298 به ایران کشاند.
دشتى در 11 اسفند سال 1300 روزنامه «شفق سرخ» را منتشر کرد. او هدف خود را «تولید انقلاب افکار و تهییج روح بیدارى جامعه» اعلام کرد. اما این هدف خوشایند دولتهاى وقت نبود. در نتیجه «شفق سرخ» بارها به سبب چاپ مقالات تندش دچار توقیف شد. در کابینه قوامالسلطنه یک بار هم تمام روزنامهها توقیف شدند که «شفق سرخ» هم یکى از آنها بود.
دشتى که در سال 1301 پس از شلاق خوردن مدیر روزنامه ستاره ایران از سردار سپه انتقاد کرده بود، کم کم به او نزدیک شد. در ماجراى انقراض قاجاریه و تغییر سلطنت هم، دشتى و «شفق سرخ» نقش مؤثرى داشتند. از این تاریخ، دشتى به صورت یکى از محارم «رضا شاه» در آمد که در سفر و حضر با او بود. دشتى در دوره پنجم مجلس شوراى ملى به دستور سردار سپه از ساوه و زرند انتخاب شد. اما مدرس با اعتبار نامه او مخالفت کرد. اما در دورههاى ششم، هفتم، هشتم و نهم از بوشهر به مجلس فرستاده شد. رضاخان بعداً چون نسبت به او بدبین شده بود، جلوى انتخاب او را در دورههاى دهم و یازدهم گرفت. با آنکه دشتى بعد از شهریور 20 با جبههگیرى علیه رضا شاه به شهرت رسید ولى همه راههایى را که به دربار منتهى مىشد نبست. او در همان حال که به شدت به شاه سابق حمله مىکرد، جسته گریخته از بعضى کارهاى او تعریف مىکرد. به این جهت بعد از مدتى جبهه خود را عوض کرد و به شاه جدید نزدیک شد.
فاصلهاى که شیخ على (دشتى) عمامه به سر و عبا به دوشِ و ریشو را از سناتور على دشتى، شیک پوشى که لباس آخرین مد مىپوشید، کراوات «سولکا» مىزد و روى کفشهایش «گتر» مىبست جدا مىکرد، خیلى سریع طى شد. او از نظر فکرى هم همین قدر زود تغییر کرد. او که در آغاز یک روزنامهنویس مذهبى بود، بعدها روحانیون به دفعات درباره مقالات «شفق سرخ» از او شکایت کردند، به طورى که حتى در دوره رضا شاه هم با همه تجدد نمایى که داشت، چند بار ناچار شدند دستور توقیف «شفق سرخ» را به سبب مقالات ضد مذهبى آن، صادر کنند.
پس از انقلاب وى دستگیر و زندانى گردید و نهایتاً در سن 85 سالگى به علت بیمارى و کهولت سن در گذشت.
(پرونده انفرادى على دشتى در ساواک؛ بهزادى، على، شبه خاطرات)
[2] . تهدید و تبعید رقیبان و مخالفین از سیاستهاى جارى در انتخابات دوره رضاخان بوده است.
منبع: انتخابات مجلس پنجم، جلد اول، صفحه 423 تا 427، مرکز بررسی اسناد تاریخی، چاپ اول، سال 1384