ترور احمد آرامش، داماد خانواده شریف امامی توسط ساواک
13 خرداد 1398
احمد آرامش، فرزند محمدعلى در سال 1287 ﻫ ش در یزد به دنیا آمد. در برخى مدارک تاریخ تولد وى 1283 ذکر شده است. نام خانوادگى وى، شعله اشترى بود که بعدها آن را به آرامش تغییر داد. پس از گذراندن مقدمات، در سال 1306 به استخدام اداره فرهنگ یزد درآمد و به شغل معلمى مشغول شد. در سال 1310 به تهران آمد و در وزارت راه ـ سازمان راه آهن و اداره محاسبات اداره طرق و شوارع ـ شروع به کار کرد. او که در حین اشتغال در کالج آمریکایى تهران به ادامه تحصیل پرداخته بود، در سال 1314 دیپلم گرفت و بعدها موفق به دریافت لیسانس اقتصاد سیاسى از مدرسه سیاسى شد. در این دوران، به انتشار دو کتاب، حاوى اسناد خرابکارى حزب توده دست زد. وى در سال 1318 به وزارت دارایى منتقل شد و پس از چندى به وزارت پیشه و هنر رفت و در آن جا تا مقام مدیرکلى و معاونت وزارتخانه ارتقاء یافت. احمد آرامش که در راهاندازى حزب دموکرات قوامالسلطنه، نقش مؤثرى داشت و مدتى دبیرکل آن حزب بود، در کابینه او به وزارت کار و تبلیغات رسید و با اخذ امتیاز روزنامه دیپلمات در سال 1325، از این روزنامه به عنوان ارگان حزب دموکرات استفاده مىکرد. با سقوط کابینه قوامالسلطنه آرامش تا سال 1328 به مشاغل آزاد و انتشار نشریه دیپلمات مشغول بود، تا این که در این سال به همکارى با هیئت مستشارى وزارت کار دعوت شد و به عنوان ناظر سازمان برنامه انتخاب گردید ، وی در عین حال مشاورت وزارت کار را نیز بر عهده داشت. آرامش که از شخصیتهاى مرموز تاریخ ایران به شمار مىرود، در سال 1334 با همکارى افرادى چون دکتر اسدى و دکتر نیاکى گروه ترقیخواهان ایران را شکل داد. در این سمت با ابوالحسن ابتهاج به مخالفت برخاست و ضمن نوشتن کتابى تحت عنوان «چه سرهایى که بر سر نفت رفت» در سال 1336 به اجبار از وزارت کار کنار گذاشته شد.
وى در سالهاى 1338 ـ 1337، انتشار مقالاتى تحت عنوان «چهارراه خاورمیانه» را شروع کرد که با مخالفت شدید سفارت آمریکا در تهران مواجه گردید. او که در سال 1338 از خدمت دولت مستعفى شده بود، در سال 1339 بنابر ارتباط سببى که با شریف امامى داشت ـ همسر آرامش، خواهر شریف امامى بودـ در کابینه وى به عنوان وزیر مشاور و قائم مقام نخست وزیر در سازمان برنامه، منصوب گردید. احمد آرامش با سقوط کابینه شریف امامى، از کار برکنار شد. وی سابقه رهبرى جوانان حزب دموکرات ایران، دبیرکلى آن حزب، ریاست انجمن روزنامهنگاران و رهبرى گروه ترقیخواهان را داشت، و مبادرت به تشکیل حزبى تحت عنوان «حزب جمهورىخواهان »نمود و مکاتباتى را با سران کشور آمریکا شروع کرد. او در نامهاى خطاب به جانسون به شدت از حسنعلی منصور، حزب ایران نوین و هویدا انتقاد کرد و به همین دلیل در سال 1344 دستگیر و به ده سال حبس محکوم شد که به 6 سال تقلیل یافت . احمد آرامش قبل از این زندان طویلالمدت، چند بار دیگر نیز براى مدتهاى کوتاهى دستگیر شده بود، او چهرهی مرموز خود را در بازجویى مورخه 31 / 1 / 1343 این چنین نشان میدهد:
«براى اولین بار است که فاش مىکنم. طرح کودتا علیه حکومت مصدق در منزل من صورت پذیرفت، به این معنى که سه نفر سرهنگ آمریکایى وابسته به «سیا» در اوایل تیر ماه 32 به تهران آمدند و چندین بار در منزل من جمع شده و نقشه کار را پىریزى کردیم. در ابتدا قرار بود کودتا در 25 / 5 / 32 انجام گیرد ولى موفق نشدیم و بالاخره در 28 مرداد ماه به نتیجه مطلوب رسید. فلسفه اقدام ساقط کردن حکومت مصدق آن بود که مىترسیدیم دکتر مصدق کریسنکى [الکساندر کرنسکی رئیس دولت موقت پیش از انقلاب کمونیستی 1917 میلادی روسیه] ایران بشود. همین که کار کودتا خاتمه یافت و شاه به وطن بازگشت، من فراموش شدم و خدمات من به حساب لیاقت خودشان عنوان شد.»
احمد آرامش پس از آزادى از زندان، شرح حالى از چگونگى و علت دستگیرى خود، به همراه سختىها و مرارتهاى داخل زندان و شکنجههاى صورت گرفته را تحت عنوان «یادداشتهاى زندان» منتشر کرد. وى در 24 مهر ماه 1352 در پارک لاله تهران به دست افراد ناشناسى کشته شد . برخى معتقدند که قتل وی به دست مأموران ساواک صورت گرفته است. (گزارش ساواک از جریان تیراندازی به احمد آرامش و کشته شدن او در اسناد زیر درج گردیده است)
آرامش از چهرههای فعال در دهه 30- 20 در کنار جریان وابسته به سیاست انگلیس بود. او هم زمان با تأسیس کانون مترقی توسط آمریکاییها در ایران، کانون ترقیخواه را تشکیل داد که سمت و سوی آن متوجه سیاست استعماری انگلیس بود. در دوران تصادم و تخاصم میان جریان انگلیسی – آمریکایی (1339 – 1336) در نهایت آمریکاییها برنده میدان سلطهگری شدند و انگلیس نیز این سلطه را پذیرفته و با آن کنار آمد. در این زمان آرامش که در میان راه مانده بود علیه آمریکا و انگلیس به مبارزه پرداخت و انگلیس را به دلیل خیانت به خود و آمریکا را به دلیل رویه استعمارگری و تجاوزات و تعدیات بین سالهای 1342 – 1332 محکوم میکرد.
احمد آرامش با توجه به مسئولیتها و رابطه خویشاوندی که با جعفر شریف امامی داشت، بسیاری از مسائل پشت پرده را میدانست و گفتارها، نوشتهها و تحلیلهای او میتواند اوضاع واقعی و تلخ روزگارش را نشان دهد. در میان انبوه اسناد ساواک و در پروندههای او نمونههایی از این دست، فراوانی دارد.