نامه سرهنگ عزیزالله امیررحیمی به دادستان کل کشور در اعتراض به تغییر تاریخ هجری شمسی به شاهنشاهی در سال 1355
26 اسفند 1402
محمدرضا پهلوى در ادامه روند مبارزه با مظاهر دینى و ملى و سنتها و آیینهاى برگرفته از هویت اسلامى و تاریخى مردم ایران در اواخر سال 1354 اقدام به تغییر تاریخ رسمى کشور از هجرى شمسى به تاریخ شاهنشاهى نمود و چون در سال 1355 پنجاهمین سال شروع سلطنت پهلوى و سى پنجمین سال سلطنت پهلوى دوم بود، با افزودن 2500 سال حکومت شاهنشاهى تاریخ باستان ایران به آن، تاریخ رسمى کشور را به 2535 شاهنشاهى تغییر داد. از آن پس کلیه مکاتبات انجام شده در سازمانها و وزارتخانهها براساس تاریخ جدید محاسبه و درج مىگردید. دکتر مدنى در کتاب خود در این باره مىگوید: «آخرین نقطه فرعونیت و اوج طاغوت را در سال 1354 ملاحظه مىنماییم، وقتى که رژیم درصدد برآمد تا با پیامبر بزرگ اسلام رسماً به معارضه برخیزد و به محو مؤثرترین تجلى فرهنگ اسلامى مبادرت نماید. شاه در نطق افتتاحیه مجلس دوره 24 شوراى ملى از نمایندگان مىخواهد تا فرهنگ ایرانى را از عوامل بیگانهاى که در این فرهنگ راه یافته نجات دهند و آن را از میان تمام آثار و مظاهر ناپسند دورانهاى انحطاط اجتماعى و اخلاقى گذشته پاک نمایند! به دنبال این اظهارات، مجلسین شوراى ملى و سنا در تاریخ 24 اسفند 1354 جلسه مشترکى تشکیل داده و به جاى تاریخ هجرت پیامبر گرامى اسلام(صلىالله علیه و آله) آغاز سلطنت کوروش بنیانگذار شاهنشاهى ایران را به عنوان سرآغاز تقویم و مبدأ تاریخ ملى ایران قرار دادند... با اوجگیرى نهضت اسلامى مردم ایران به رهبرى حضرت امام خمینى(ره)، دولت شریفامامى که در آن جلسه مشترک فوقالذکر رئیس جلسه بود و این اقدام شاهانه را ستایش و تملق بسیار نمود، براى آرام کردن مردم و حفظ و تثبیت موقعیت دولت خود طى بخشنامهاى در شهریور 1357 اعلام نمود، مبدأ تاریخ سال هجرت خاتمالنبیین محمدبن عبدالله(ص) از مکه معظمه به مدینه طیبه مىباشد و آغاز سال روز اول بهار و سال کماکان شمسى حقیقى است و بدین ترتیب بعد از دو سال و نیم تاریخ شاهنشاهى حذف شد و مجدداً تاریخ هجرى شمسى مورد استعمال قرار گرفت.»[1]
تغییر تاریخ هجری شمسی به شاهنشاهی اعتراضات زیادی را از جانب علما و متدینین به دنبال داشت. یکی از این اعتراضها در اسناد زیر منعکس است. در این سندها جریان نامه اعتراض آمیز سرهنگ بازنشسته عزیزالله امیررحیمی به دادستان کل کشور آمده است.
سرهنگ عزیزالله امیررحیمى، فرزند علی در سال 1294 ه ش متولد شد. وی از نظامیان رژیم شاه بود که به علت مخالفت با تغییر لباس افسران ارتش به شکل لباس افسران آمریکایى بازنشسته شد. وى از سال 1334 در تعارض با رژیم پهلوی وکیل مدافع تعدادى از مخالفان از جمله آیتاللّه سیدمحمود طالقانى شد و در دادگاههاى نظامى به دفاع از آنان پرداخت. وى در زمان اوجگیرى انقلاب اسلامى با امضاء شخصى، اعلامیههایى علیه رژیم شاه منتشر مىکرد و در آنها از نهضت اسلامى مردم حمایت مىنمود. سرهنگ عزیزالله امیررحیمی پس از پیروزى انقلاب اسلامى به فرماندهى دژبان مرکز رسید. امیررحیمی در اواخر فروردین 1385 درگذشت.
******
تاریخ: 4 / 1 / 1355
جناب آقای دادستان کل کشور
پس از تقدیم احترام آن جناب قطعاً از حادثه غیرمترقبه تغییر مبدأ تاریخ رسمی کشور از هجرت پیامبر اسلام به شاهنشاهی کورش اطلاع یافتهاید و چون دیگران از این عمل غیرعادی تعجب کردهاید که چطور عدهای آن قدر جسارت پیدا کردهاند که مبنای تاریخ یک کشور را که براساس احترام به پیامبر آنان بوده در ظرف چند دقیقه تغییر دادهاند.
جناب آقای دادستان آن جناب به خوبی واقفید که طرفداران مسیح تولد او را مبدأ تاریخ خود قرار دادهاند و سال میلادی مسیح مبدأ رسمی تاریخ کشورهای مسیحی است در حالی که اغلب کشورهای مسیحی قبل از آن حضرت تمدن بزرگی داشتهاند. یونان با وجود تمدن بسیار عمیق و با داشتن متفکرین بزرگی چون افلاطون و ارسطو و غیره و پادشاهانی نظیر اسکندر تولد مسیح یک فرد از شبه جزیره عربستان را مبدأ تاریخ خود قرار داده و کشور ایتالیا با تمدن بزرگ قبل از مسیحیت هیچگاه امپراطوری رم را مبدأ تاریخ خود قرار نداده است زیرا یک فرد مسیحی تولد مسیح را شروع حیات واقعی بشریت میداند و معتقد است که تولد مسیح آغاز تاریخ است. از لحاظ مسلمین نیز چنین است. یک مسلمان واقعی معتقد است که با حیات محمد رسولالله همه چیز شروع میشود و زمان حیات پیامبر اسلام مبدأ تاریخ بشر باید قرار گیرد. این نشاندهنده احترام عمیق پیروان مذهب اسلام به پیامبر آنان است که هزار و سیصد سال به این عقیده بودهاند و تا ابد نیز خواهند بود. حال چطور در ظرف چند دقیقه عدهای که نحوه انتخاب آنان به عنوان نمایندگی بر همگان روشن است و اینجانب در اعلام جرم تقدیمی خود هنگام انتخابات غیر قانونی بودن آن را به طور کامل تشریح کرده بودم، جرأت کردهاند مبداء تاریخ تنها کشور اسلامی شیعه را تغییر دهند. همگان را مبهوت ساخته، هنوز کسی نمیتواند باور کند که عدهای خیانت به اسلام و میهن خود را به آن پایه رسانیده باشند که در مجلس رسمی چنین اهانتی به دین مبین اسلام و بیاحترامی به پیامبر اسلام نمایند و مبداء تاریخ رسمی کشور را که براساس احترام به پیامبر اسلام بنا شده به سلطنت کورش تغییر دهند. کوروش پادشاه بسیار بزرگی بوده که مایه افتخار ایرانیان است ولی او و تمام پادشاهان جهان در قیاس با پیامبر اسلام چون پرکاهی در مقابل خورشید میباشند.
آقای هویدا و همفکران ایشان میگویند که ایران دو مبنای تاریخ از این به بعد دارد ولی آن گفته و نیرنگها هیچکس را نمیتواند بفریبد زیرا مسلم است که مبداء تاریخ رسمی یک کشور همواره مورد توجه ملتها است نه تاریخی که فقط در تقویمها برای تعیین روزهای سوگواری و اعیاد مذهبی است همان طور که تولد حضرت مسیح مبدأ تاریخ رسمی کشورهای مسیحی است. این عمل مخاطرهآمیز تمام مسلمانان ایران را شدیداً ناراحت و خشمگین ساخته. گرچه مردم ایران در زمان حال بیتفاوت و با چشمان خسته ناظر این فجایع میباشند ولی مسلماً این بیتفاوتی و خستگی دائمی نیست و مسلمانان ایران بیاحترامی به پیامبر اسلام را نمیتوانند تحمل کنند. با توجه به مراتب بالا اینجانب بر علیه آقای هویدا نخستوزیر و دبیر کل حزب رستاخیز به اتهام بیاحترامی نسبت به پیامبر اسلام و توهین به مردم مسلمان و پایمال کردن آشکار قانون اساسی کشور که احترام به دین مبین اسلام را اساس و پایه هر قانونی در کشور قرار داده اعلام جرم میکنم و مصرانه تقاضای رسیدگی فوری این اعلام جرم را دارم.
جناب آقای دادستان اینجانب با آگاهی کامل به قوانین کشور و اطلاع از این که در مقابل چنین اتهامی موظف با ارائه دلائل محکمهپسند میباشم این اعلام جرم را تقدیم داشتهام و به محض شروع رسیدگی دلائل خود را در اختیار مقامات قضایی قرار خواهم داد و توطئهای که توسط آقای هویدا و دوستان ایشان به عمل آمده تا رسمیت مذهب اسلام را در ایران متزلزل نمایند را روشن خواهم ساخت.
جناب آقای دادستان اینجانب به خوبی واقفم که آقای نخستوزیر به عرض دفاع از خود نزد مقامات قضایی ممکن است به دستگاههای امنیتی برای سکوت اجباری و احیاناً سلب آزادی اینجانب متوسل شوند ولی گمان نمیرود دستگاههای امنیتی خود را در این عمل ضدمذهبی شریک سازند زیرا آنها میدانند که مذهب محکمترین سنگر استقلال و تمامیت کشور میباشد و دفاع از آن برازنده هر میهنپرست واقعی است.
جناب آقای دادستان شما قانوناً میتوانید و وظیفه دارید که فوراً به دولت ابلاغ کنید که نظر مجلسین در مورد تغییر مبدأ تاریخ هجری از آنجا که مخالف با قانون اساسی که بر پایه احترام به مذهب بنا شده است میباشد غیرقانونی و بایستی فوراً مسکوت گذاشته شود این وظیفه قانونی و شرعی آن جناب است که ملتی اجرای فوری آن را از شما میخواهند و قطعاً آن جناب حاضر نخواهید شد برای حفظ مقام و امتیازات مادی این وظیفه مقدس را ندیده بگیرید و این نامه را به بایگانی بسپارید. همان طوری که اینجانب و عموم مسلمین در راه حفظ دین اسلام از هیچ خطری نمیهراسیم و مرگ در راه حفظ احترام پیامبر اسلام را سعادت بزرگی برای خود میدانیم.
اینجانب ایمان دارم که اگر این نامه به عرض شاهنشاه برسد و متوجه شوند که چه اشتباه بزرگ و خطرناکی اتفاق افتاده که ملت ایران را در منتهای خشم و ناراحتی قرار داده است قطعاً امر خواهند فرمود که تصمیم غلط و غیرمذهبی مجلسین بلااثر شناخته شود زیرا به نظر اینجانب غیرممکن است شاهنشاه نظر مجلسین که بیاحترامی مسلم به پیامبر اسلام میباشد را صحه بگذارند و اجرای تصمیم آنان را اجازه دهند. با این تصمیم دولت آقای هویدا و مجلسین از نظر جامعه ایران فاقد صلاحیت قانونی شدهاند. مردم از شاهنشاه خود برکناری دولت و انحلال مجلسین را مصرانه خواستارند.جناب آقای دادستان رونوشت این نامه جهت اطلاع مردم مسلمان ایران فرستاده میشود همگان منتظر تصمیمات قانونی آن جناب هستند. اقدامات شما نشان خواهد داد که هنوز مردان شرافتمندی در کادر قضایی دادگستری هستند که علاقه به حفظ دیانت اسلام و سعادت کشور و شاهنشاه خود دارند.
سرهنگ بازنشسته ـ عزیزالله امیر رحیمی
*****
از: 8 ﻫ تاریخ: 30 / 1 / 2535[1355]
به: 302 شماره: 6706 / 8 ﻫ
موضوع: توزیع اعلامیه
اخیراً توسط سرهنگ بازنشسته عزیزاله امیررحیمی اعلامیهای ماشین شده در دو صفحه به عنوان دادستان کل کشور در مورد مخالفت با تغییر تاریخ تهیه و نسخی نیز از آن فتوکپی و جهت بعضی از افراد مذهبی به شهرستانها ارسال گردیده است.
نظریه یکشنبه: مفاد گزارش خبر مورد تأیید است و یک نسخه از اعلامیه مورد بحث جهت استحضار و هرگونه اقدام مقتضی به پیوست تقدیم میگردد. ضمناً در مورد جلوگیری از انتشار و توزیع اعلامیه مذکور از طریق عوامل و امکانات مربوط اقدامات لازم معمول گردید. آشنا
نظریه سهشنبه: خبر و نظریه یکشنبه مورد تأیید است. آسای
نظریه 8 / ﻫ : نظریه سهشنبه تأیید میگردد.
در ساعت 930 روز 2 / 2 سال 35 به بخش 312 واصل گردید
پینوشت:
[1] . ر.ک: تغییر لباس و کشف حجاب به روایت اسناد، مرکز بررسى اسناد تاریخى، صفحات 58 مقدمه و 420 و تاریخ سیاسى معاصر ایران، دکتر مدنى، جلد دوم، صفحه 232 و 233 و نخستوزیران ایران از مشیرالدوله تا بختیار، دکتر عاقلى، صفحه 1138.
منبع: انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان کرمان، جلد سوم، صفحه 214 تا 216 و 218، مرکز بررسی اسناد تاریخی، چاپ اول، سال 1396.