نقل قول نامهی امام خمینی(ره) به علماء و گوشزد کردن وظیفهی آنها در سال 1357
05 خرداد 1403
پیشگفتار
در مجموعه اسناد حضرت امام خمینی(ره) در ساواک تعدادی از اسناد حکایت از گفتارهایی دارد که به امام منتسب است. این نقل قولها غالباً بیان همه یا قسمتی از نامهها و سخنان امام است که به وسیله اشخاص مختلف و در موضوعات متفاوت ارسال یا بیان گردیده و در جلسات خصوصی و یا عمومی به سمع حضار رسیده است. منابع ساواک که بعضاً در این جلسات حضور یافته و یا رخنه نموده بودند پس از شنیدن مطالب، طی گزارشی آن را به مرتبطین خود در ساواک ارائه میدادند و سپس طبق سلسله مراتب، ارزیابی شده و در پرونده افراد مربوط به موضوعِ مطرح شده بایگانی و یا مورد عملیات بعدی قرار میگرفت.
اهمیت انتشار این گونه گفتارها در بازخوانی حوادثی است که در کتابهای تاریخ انقلاب اسلامی ایران کمتر مورد توجه قرار گرفته است و میتواند گوشهای از تاریخ پر حادثه بین سالهای 1340 تا 1357 را روشن کند و از طرفی از لابلای این نقل قولها سیره و روش حضرت امام و برخی از مبارزین و مبارزات آنها روشنتر گردد.
با توجه به این که منابع ساواک گزارشهای خود را از این گونه جلسات ـ بسته به میزان سواد، دقت و حافظه خود ـ ارائه مینمودند، احتمال خطا و نادرستی در نقل آنها وجود دارد؛ لذا ما اولاً در انتخاب و درج نقل قولها از اسناد و قراین دیگر برای اثبات صحت یا مقرون به صحت بودنِ آنها استفاده میکنیم و ثانیاً میکوشیم با ذکر شواهدی آنها را تبیین نموده، یا در جایی از آنها بهره بگیریم که میتوانند نکتهای غلط و یا سهوی تاریخی را اصلاح و روشن کنند.
******
با حضور امام خمینی(ره) در پاریس و فراگیر شدن دامنه نارضایتیها و اعتراضات و اعتصابها در بیشتر شهرهای کشور، شاه به لحاظ روحی دچار خود باختگی شد و این شرایط منجر به عقبنشینی در مقابل خواست و ارادهی راسخ ملت گردید. وی به این نتیجه رسید که دیگر نمیتواند افکار و مقاصد خود را با زور و اجبار به جامعه تحمیل نماید. رسیدن به چنین نتیجهای، این نکته را در برداشت که او باید در سیاستهایش انعطاف ایجاد کند. بنابر این تلاش نمود تا با تغییر دولت و طرحهای اصلاحی و عمرانی جدید در زمینهی تأمین مسکن، آموزش و پرورش، کشاورزی و پرداخت اضافه حقوق به کارمندان و کارگران، جلوی تظاهرات و اعتصابات را بگیرد. بر همین اساس دولت جعفر شریفامامی در تاریخ 6 شهریور 1357 به عنوان دولت آشتی ملی روی کار آمد. کابینهی وی با هدف آرام نمودن جامعه در ماههای بحرانی، شروع به کار کرد. شریف امامی به این علت انتخاب شد که وی از یک خانوادهی مذهبی بود و با برخی از روحانیون نیز ارتباط داشت ولی سوابق خدمت طولانیاش به رژیم و ریاست بنیاد پهلوی و استاد اعظم بودن در تشکیلات فراماسونری از ضعفهای عمده او به شمار میرفت. از طرف دیگر انقلاب اسلامی همانند طوفانی چنان با سرعت در حال رشد و توسعه بود که هیچ چیز نمیتوانست آن را مهار کند. شریف امامی سعی داشت با اعطای امتیازات به مخالفان جلوی این پیشروی را بگیرد. او ساده لوحانه باور داشت که میتواند مردم را قانع و رهبری انقلاب را خلع سلاح کند. این نکته عدم شناخت او را از رهبری نهضت و میزان نفوذ او و خواستهای مردم را نشان میداد. سولیوان، سفیر آمریکا در این باره میگوید: «برنامه او مبتنی بر دادن امتیازات زیادی به مخالفان برای آرام کردن اوضاع بود. شریف امامی اعتقاد داشت این امتیازات به قدری وسیع و چشمگیر خواهد بود که مخالفان همه خواستهای خود را برآورده شده خواهند دید و دیگر چیزی برای مطالبه کردن نخواهند داشت.»[1] به طور مثال شریف امامی در اولین اقدام دستور به الغای تقویم شاهنشاهی و بازگرداندن آن به تقویم هجری شمسی را صادر نمود. از کارهای دیگر وی بستن کازینوها و برچیدن قمارخانهها به منظور تأمین نظر عناصر مذهبی بود. او همچنین مطبوعات را آزاد اعلام کرد. حقوق کارمندان دولت را بدون توجه به کسر بودجهی بسیار زیاد کشور بالا برد و پیشنهاد تشکیل یک دولت ائتلافی یا همان دولت آشتی ملی را مطرح کرد. همچنین وعدهی انتخابات آزاد، کاهش فشار مالیاتی و لغو قوانین ضد اسلامی از برنامههای دولت، دستگیری تعدادی از رجال رژیم همانند دکتر شیخالاسلامزاده وزیر بهداری سابق و معاونین وی به همراه منصور روحانی از سران بهائیت و وزیر آب و برق سابق و فریدون مهدوی، وزیر بازرگانی سابق، آزادی تعدادی از زندانیان سیاسی، برداشتن سانسور از خبرهای رادیو و تلویزیون، از دیگر برنامههای وی بود. وی از یک طرف با بیان این امتیازات سعی در آرام نمودن جامعه داشت اما از طرف دیگر با اعلام رسمی مبنی بر ممنوعیت تظاهرات و اجتماعات، اعلام حکومت نظامی در 12 شهر، قتل عام مردم در میدان ژاله در 17 شهریور 1357، دستگیری تعدادی از رجال سیاسی و روحانیان مانند مهندس بازرگان و آیتالله دستغیب، سرکوب تظاهرات مردم در تهران و سایر شهرها، سیاستها و امتیازات مطرح شده را نقض کرد. بدیهی بود که سیاستهای متضاد دولت شریف امامی راه به جایی نمیبرد.[2]
امام خمینی(ره) در اعلامیهای در تاریخ 6 شهریور 1357، نخستوزیری شریف امامی را نیرنگ شیطانی شاه و پیشنهاد آشتی با روحانیان را وعده پوچ و فریبکارانه دانستند و مردم را به مقاومت تشویق مینمودند. در این اعلامیه آمده است:
«در این موقع بسیار حساس تاریخ ایران، شاه به وسیله کارشناسان خود دست به توطئه خطرناکی زده است که با اندکی سستی و تغافل، ملت ایران باید از به دست آوردن آزادی و استقلال و حقوق بشر مأیوس شود و خود را برای همه نوع اختناق و شکنجه و قتل و غارت مهیا کند و اسلام باید از احکام نورانی خود چشم بپوشد. تبدیل مهرهای به مهره دیگر که از اول با اسلحهی فریب و ریاکاری وارد میدان شده است به امر شاه، توطئهی اغفال ملت و شکستن نهضت اسلامی است... در این پانزده سال و به خصوص در این ماههای اخیر، دژخیمان شاه با قتل عامها و جرح و حبس و تبعید، روی تاریخ را سیاه کردند. اکنون که ثابت شد توپ و تانک و ارعاب و تهدید در مقابل ملت به پاخاسته، اجر خود را از دست داده، دست به نیرنگ شیطانی زده و با مطالب بسیار اغفال کننده میخواهد جنایتها و خیانتهای خود را ادامه دهد... در محیطی، حکومت آشتی ملی را اعلام میکنند که توپها و مسلسلها، توسط مأموران مشغول سرکوب ملتی است که حقوق اولیه بشر و اجرای احکام اسلام را خواستار است...آشتی کردن، مسلط کردن دژخیمان شاه است بر جان و ناموس ملت... ملت ایران بداند که در لب پرتگاهی است که با اندک غفلت سقوط میکند و تمام زحمات و رنجهای چندین ساله او از بین میرود... لازم است نهضت شریف اسلامی خود را تا برچیده شدن رژیم ظالمانه و قلدر ادامه دهید و به وعدههای پوچ دولت غیرقانونی توجه نکنید و از اختلاف در این موقع حساس احتراز کنید و پیوستگی خود را به رژیم ثابت کنید و با هوشیاری، خدعههای شیاطین را خنثی نمایید و مطمئن باشید که پیروزی و سرافرازی شما نزدیک است.»[3]
سند زیر نشان میدهد که امام خمینی(ره) علاوه بر پیامهای عمومی برای خنثی سازی دسیسه و فریب دشمن، پیامهای خصوصی نیز برای علماء و مبارزین استانها ارسال نموده است. هر چند متن کامل و دست نویس آن به دست نیامده ولی سند زیر اشارهای به محتوای آن دارد که با محتوای پیامهای عمومی امام در این تاریخ و دوران مطابقت دارد.
در باره سند زیر ذکر این نکته نیز ضروریست که شهید آیتالله سید عبدالحسین دستغیب، آیتالله صدرالدین حائری و آیتالله مجدالدین مصباحی به دلیل فعالیتهای انقلابی در شیراز و طبق دستور مقامات امنیتی و نظامی در تاریخ 19 / 6 / 1357 دستگیر شده و به کمیته ضد خرابکاری تهران انتقال مییابند و مورد بازجویی قرار میگیرند و نهایتاً آیتالله دستغیب در تاریخ 24 / 7 / 1357 آزاد میگردد. بنابر این آنچه در انتهای سند مبنی بر «تحقیق از فرد دستگیر شده در آن کمیته» آمده منظور آیتالله دستغیب و همراهان دستگیر شده ایشان است.[4]
******
از: اداره یکم عملیات و بررسى 312 تاریخ : 22 / 6 / 57
به: ریاست واحد اطلاعاتى کمیته مشترک ضد خرابکارى شماره :7095 / 312
درباره: صدرالدین حائرى و سید عبدالحسین دستغیب
در تاریخ 11 / 6 / 57 پیکى از طرف خمینى از عراق به شیراز آمده و ضمن تماس با پارهاى از افراد که در رأس آنها نامبردگان فوق قرار دارند نامهاى به شرح زیر به رؤیت آنان رسانده است: «تا آن جا که ممکن است علماء و وعاظ در این موقعیت خطیر وظیفه دارند مردم را علیه حکومت شاه و فجایعى که این خاندان کرده است بسیج نمایند، از طریق وعظ و خطابه؛ تظاهرات خیابانى؛ تعطیل عمومى؛ همدردى با شهدائى که در اثر جنایات شاه جان خود را از دست دادهاند؛ نشر اعلامیه؛ در اختیار گرفتن جراید مسلمان؛ تماس با سازمانهاى بیطرف خارجى و به طور کلى هر اقدامى که این نظر را تأمین مینماید.»
خواهشمند است دستور فرمایید با توجه به این که پیک اشاره شده پس از چند ساعت توقف شیراز را به مقصد نامعلومى ترک نموده از فرد دستگیر شده که در آن کمیته میباشند، دقیقاً تحقیق [شود] تا پیکهایى که از طرف خمینى به ایران مىآیند مورد شناسایى قرار گیرند.
رئیس اداره یکم عملیات و بررسى
فریدى 22 / 6 / 57
در مورد صدرالدین حائرى مراتب به ساواک شیراز اعلام گردیده است 22 / 6
رهبر عملیات ـ مرعشى
رئیس دایره عملیات ـ کارآموز در پرونده 37145 بایگانى شود. مرعشى 22 / 6
رئیس بخش 312 ـ دبیرى دستغیب 37145
پینوشتها:
[1] . خاطرات دو سفیر (اسراری از سقوط شاه و نقش آمریکا و انگلیس در انقلاب ایران)، ویلیام سولیوان و آنتونی پارسونز، صفحه 153.
[2] . بنگرید: مقاله: اقامت امام خمینی(ره) در پاریس و پیامدهای داخلی و بینالمللی آن– بخش سوم، همین سایت.
[3] . صحیفه امام، جلد سوم، صفحات 449 الی 451. همچنین بنگرید صفحه 454 تا 457، پیام عید فطر(15 شهریور 57).
[4] . بنگرید: یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید آیتالله سید عبدالحسین دستغیب، صفحات 590، 601، 626، مرکز بررسی اسناد تاریخی، چاپ اول، سال 1378.