اخراج ایرانیان از عراق در سال 50، موضع‌گیری امام خمینی(ره)، و توهین و افتراء دو تن از نمایندگان مجلس سنا به حضرت امام


28 دي 1398


پس از کودتای بعثی‌ها در عراق در سال 1347، حرکت‌های ضد دینی در آن کشور شدت گرفت و رژیم عراق در سال 1350 اقدام به اخراج گسترده علماء و طلاب و افراد ایرانی‌الاصل مقیم آن کشور نمود. این اقدام رژیم عراق موجی از تنفر و انزجار در عراق و ایران به وجود آورد و رژیم پهلوی نیز از این فرصت برای برخوردهای سیاسی با رژیم عراق سود برد و از طرف دیگر آن را دستاویزی برای حمله به مخالفین حکومت خود اعم از علماء و دیگران نمود. در همین رابطه در تاریخ 20 دی ماه 1350 یکی از مهره‌های ماسونی و وابسته به دربار، به نام جمشید اعلم[1] در نطق قبل از دستور خود در مجلس سنا، امام را با دستاویز این که «علیه فجایع حکومت بعثی عراق، یک کلمه حرف از حلقوم این مرد بیرون نمی‌آید» مورد تاخت و تاز قرار داد و با ناسزاگویی، هرزه‌درائی و پیرایه بستن، کوشید که امام را از دید ملت ایران خوار دارد و از نفوذ، نیرو و توان مردمی او بکاهد. در تأیید سخنان او نماینده دیگر سنا به نام محمدعلی وحیدی مشهور به علامه وحیدی،[2] ایرانی بودن حضرت امام خمینی(ره) را نفی می‌کند[3] و خلاصه آن جلسه سنا را به جلسه حمله به امام قرار می‌دهند.

با آن که رژیم پهلوی از ایراد چنین سخنانی در مجلس سنا مسرور بود ولی از بازتاب وسیع آن در میان مردم مسلمان می‌ترسید و به همین علت قسمتی از سخنان جمشید اعلم فقط در روزنامه‌های کیهان و اطلاعات که در شهرستان‌ها توزیع می‌شد، درج گردید و در روزنامه‌های توزیعی در تهران از درج آن خودداری نمودند،[4] ولی سخنرانی پر شور و رسای مرحوم حجت‌الاسلام محمدتقی فلسفی در تاریخ 25 / 10 / 1350 در مسجد جامع در اعتراض و محکوم نمودن سخنان سناتورها آن چنان موجی ایجاد کرد که جمشید اعلم و وحیدی تحت مراقبت شهربانی قرار گرفتند تا از خشم هوادران امام خمینی در امان بمانند.[5]

سند زیر اشاره به این واقعه دارد و عکس‌العمل شجاعانه حجت‌الاسلام فلسفی در این قضیه یکی از افتخاراتی است که در کارنامه سیاسی آن مرحوم ثبت گردیده است. این سخنرانی آن چنان ساواک را به خشم آورد که برای بی‌اعتبار نمودن حجت‌الاسلام فلسفی اقدام به مونتاژ، جعل و پخش عکس‌های مبتذل و زننده‌ای از ایشان نمود ولی به خواست خداوند و با آگاهی مردم از توطئه‌های ساواک علیه روحانیان مبارز، هیچگاه کسی این عکس‌ها را باور نکرد و ساواک در اهداف خود شکست خورد.[6]

*****

 

شماره: 140265 / 20ه‍12                                                                  تاریخ : 25 / 10 / 50

به: تیمسار ریاست ساواک مدیریت کل اداره سوم 312                       از: ساواک تهران 20 ﻫ 12

 

تلفنگرام

درباره: مجلس ختم آیت‌اله میرزا عبداله سعیدی تهرانی (معروف به چهل ستونی‌)

از ساعت 0900 صبح روزجاری  مجلس ختمی به مناسبت در گذشت آیت‌اله میرزا عبداله سعیـدی تهرانی معروف به چهل‌ستونی با حضور بیش از سه هزار تن از روحانیون و کسبه بازار و افراد متفرقه در مسجـد جامع بازار منعقد گردید. در این مجلس شیخ محمدتقی فلسفی واعظ به منبر رفت و ضمـن‌ سخنانـش اشاره به جلسه اخیر مجلس سنا و سخنرانی سناتور پرفسور جمشید اعلم کرد و اضافـه نمود ایشان در سخنرانی خود اظهار داشته از این که آقایان مراجع تقلید و روحانیون در مورد مظالم حکومت بعثی عراق نسبت به ایرانیان رانده شده از آن کشور با ما همکاری کردند تشکر کرده و اضافه نمود چرا در این مورد حتی یک کلمه از حلقوم آقای خمینی در نیامده و سپس یکی دیگر از آقایان سناتورها سخنان ایشان را تائید کرده است و با این کار خود نسبت به حضرت آیت‌الله خمینی مرجع تقلید شیعیان جهان افترا و تهمت زده و با کمال وقاحت و نادانی ایشان را در مظان اتهام قرار داده‌اند و جای تأسف است که این خبر شرم‌آور دروغ را هم روزنامه‌های کیهان و اطلاعات شهرستان‌ها درج نموده‌اند ولی در روزنامه کیهان و اطلاعاتی که در تهران منتشر می‌شده درج نکردند چون می‌دانستند که این خبر دروغ به حلقوم تهرانی‌ها فرو نمی‌رود. من با کمال تأسف مراتب تنفر و انزجار روحانیت را از سخنرانی این سناتور محترم اعلام و مراتب را هم تلفناً به رئیس مجلس سنا اطلاع دادم که این خواسته مردم است که در جلسه دیگر از سنا آقای پرفسور جمشید اعلم از تهمت و افترای بی اساس خود نسبت به حضرت آیت‌اله خمینی معذرت خواهی نماید (کلیه حضار سه مرتبه گفتند صحیح است‌) البته لازم است بگویم که من اطلاع کامل دارم که در این جریانات حضرت آیت‌الله خمینی ضمن تلگرافی از نجف مراتب تاسف خود را نسبت به وضع ایرانیان رانده شده از عراق به حسن البکر اعلام و وقتی پاسخی از طرف دولت عراق جهت معظم له رسیده که شما می‌توانید در عراق ساکن باشید ایشان نامه دولت عراق را پرت کرده و گفته‌اند پاسپورت مرا ویزا کنید که من هم از این کشور بروم و الا درب منزل را به روی خود می‌بندم و به جهانیان اعلام می‌کنم که حکومت بغداد مرا هم زندانـی کرده؛[7] آن وقت آن سناتور محترم در مورد معظم له به دروغ سخنانی آن چنان می‌گوید که من از بازگو کردنش شرم دارم‌. فلسفی در پایان منبرش از سجایای اخلاقی و صفات دینی و اجتماعی آیت‌اله سعیدی تهرانی صحبت و این مجلس در ساعت 1120 پایان یافت‌.

رئیس ساواک تهران‌. نواب

 

رئیس بخش 12 ـ شهسواری

رئیس اداره یکم امنیت داخلی ـ فرنژاد 

اصل در پرونده 7514....

 

*****

بسمه تعالی

    خیمه‌شب بازان حکومت پوشالی ایران زود مشت خود را باز کردند. این روزها در اثر سیاست خشن و غلط حکومت بغداد که منجر به آواره شدن عده‌ای از ایرانیان شد، حکومت پوشالی ایران با حماسه‌سرائی و سر و صدا و روضه‌خوانی‌های پی‌در‌پی در رادیوها و روزنامه‌های مزدور داخلی و خارجی و تحریک احساسات یک عده از روحانیون بی‌خبر کیسه خود و عمال خود را به نام آوارگان بی‌پناه پر کرده و خود را به دروغ حامی مذهب شیعه و طرفدار روحانیت قلمداد نمود و می‌رفت که بدین وسیله بر روی جنایات خود پرده‌پوشی کند، از قبیل (کشتار وحشیانه پانزدهم خرداد و حملات پی‌در‌پی به مدرسه فیضیه قم و طالبیه تبریز و مدارس مشهد و دانشگاه‌های کشور و بازداشت مراجع تقلید و علماء و گویندگان مذهبی و طلاب علوم دینیه و دانشجویان و روشنفکران و مهندسین عالی‌مقام و سایر طبقات مردم به جرم دفاع از دین و حقوق ملت) ولی از آن جا که خدا مشت حقه‌بازان و جنایتکاران را همیشه باز می‌کند دستگاه جبار خیال کرد با چند روز تبلیغات و سر و صدا موقعیت خود را در افکار عمومی محکم کرده و ملت بیدار ایران را توانسته است چند صباحی غافلگیر نماید، لذا خواست از احساسات تحریک شده نتیجه نیز بگیرد و از موقعیت اجتماعی و محبوبیت عمیق و ریشه‌دار مرجع عالیقدر و زعیم مبارز و دشمن سرسخت صهیونیست و استعمار حضرت آیت‌الله العظمی آقای خمینی دامت برکاته بکاهد. در مجلس سنا نسبت به معظم‌له؛ دو نفر سرسپرده و مرکز اجنبی اهانت کرده و افترا زده‌اند که ایشان با عمال حکومت بغداد همراهی دارد (اطلاعات دوشنبه 2 / 10 / 50) غافل از اینکه ملت شریف و بیدار ایران با مرجع تقلید و آگاه و بیدار خود پیوند ناگسستنی دارد و شخصیت معظم‌له بالاتر از این است که با حمله و یاوه‌سرائی افراد شناخته ‌شده و مزدوران استعمار کاسته شود. کیست در این مملکت که مبارزات پی‌گیر حضرت آیت‌الله‌العظمی آقای خمینی دامت برکاته را در مقابل نقشه‌های استعمار و حمایت ایشان را از قوانین دینی و حقوق ملت ایران نداند؟ کیست که نداند معظم‌له چنانچه در ایران در دفاع از حق پیش قدم بوده در عراق نیز برای جلوگیری از حملات بدین و ملت از همه آقایان جدی‌تر و کوشا‌تر بوده‌اند و بهمین مناسبت راجع به آوارده کردن ایرانیان مخصوصاً طلاب علوم دینیه تلگراف شدیداللحن ایشان به مقامات عراقی و اعتراضات مکرر و سخنرانی‌های پی در پی معظم له بیش از همه مؤثر بوده و کیست در این کشور که جنایات وحشیانه حکومت قداره بند ایران را در این چندساله و حملات پی‌در‌پی آنان را به روحانیت و دانشجویان و ملت ستمدیده فراموش کرده باشد؟ کیست که کشتن ناجوانمردانه مرحوم حجت‌الاسلام سعیدی را در زندان قزل قلعه برای حمایت از منافع تراست‌های آمریکائی که می‌خواهند به نام سرمایه‌گذاری در ایران ثروت ملت را به یغما ببرند (و دومین کنفرانس آنان همین روزها در نیویورک تشکیل شده است) نشنیده باشد؟ کیست که نداند وضع فعلی عده‌ای از علماء بزرگ و مهندسین و دانشجویان متدین و سایر طبقات ملت به جرم دفاع از دین و حقوق مردم در شکنجه‌گاه‌های اوین، قزل قلعه....

حوزه علمیه قم ضمن تقبیح حکومت... به حوزه علمیه نجف اشرف و ایرانیان مقیم عراق و کمک و مساعدت به مستمندان مستقیماً و یا به وسیله علما و رهبران مذهبی یادآور می‌شود که به منظور اعتراض بر این عمل خائنانه و نابخردانه مجلس سنا، حوزه علمیه از عصر روز سه‌شنبه 21 دی‌ماه به حال تعطیل درآمد و همه مراجع و مدرسین درس‌های خود را تعطیل نموده و طلاب علوم دینیه به منظور تنفر و انزجار از کار ناشایسته مجلس سنا با صدای هر چه رساتر علاقه و وابستگی خود را نسبت به مرجع عالیقدر ابراز کردند اما دستگاه حکومت (عدالت‌گستر) خیلی زود ماسک فریبنده خود را برداشت و ماهیت سبعانه خویش را نشان داد و با یک یورش وحشیانه به چندین هزار نفر از فضلا و طلاب و مردم علاقه‌مند حمله نموده و با باتوم و کتک‌زدن، بسیاری را مجروح ساختند و عده‌ای را نیز بازداشت کردند و بدینوسیله علاقه خود را به روحانیت نشان دادند!

آری این از.... خدا است که جنایتکاران باید با دست خود وسیله بی‌آبروئی خویش را فراهم سازند تا ملت گول تبلیغات آنان را نخورند.

 

22 دی‌ماه مطابق 24 ذی‌القعده

حوزه علمیه قم

 

*****

از: 312                                                         تاریخ: 28 / 1 / 50

 

درباره: ارسال سه فقره نامه بدون امضاء جهت پروفسور اعلم

 

محترماً به استحضار می‌رساند.

    اخیراً سه فقره نامه از دفتر ویژه اطلاعات واصل گردیده است که گیرنده نامه‌ها پروفسور جمشید اعلم می‌باشد. با بررسی که از مفاد مطالب مندرج در آن به عمل آمده در این نامه‌ها ضمن طرفداری از خمینی و اهانت به مقامات عالیه مملکتی، پروفسور جمشید اعلم مورد خطاب قرار گرفته و نوشته شده است: «برای روزهای قبل از مرگت هشدار می‌دهیم که با قدرت و آتش خون دهان گندیده و کثیف ترا با سرب گداخته پر خواهیم کرد و بدان و آگاه باش که در همین سال جاری ترا به جهنم خواهیم فرستاد و درباره علامه وحیدی هم، چنین خواهیم کرد. ما در آینده نزدیک به یکایک شما نشان خواهیم داد که مسلمان کیست و ایران به چه کسانی تعلق دارد.»

توضیح آن که در مورد مراقبت از پروفسور جمشید اعلم و علامه وحیدی مراتب به شهربانی کل کشور اعلام گردیده است.

مراتب استحضاراً معروض گردید.28 / 10 / 50

اقدام کننده – حقگو

رئیس بخش 312-ازغندی. 28 / 10

معاون اداره یکم عملیات و بررسی – مبینی

رئیس اداره یکم عملیات و بررسی – جوان

*****

شماره: 8841 / 312                                                             تاریخ: 26 / 10 / 50

از: ساواک                                         به: ریاست شهربانی کل کشور (اداره اطلاعات)

 

درباره تهدید سناتور اعلم و علامه وحیدی از طرف برخی افراطیون مذهبی

 

    نامبردگان بالا به دنبال اظهاراتی که در مجلس سنا درباره خمینی نموده‌اند مورد تهدید برخی عوامل مخرب و افراطیون مذهبی قرار گرفته‌اند.

مراتب جهت آگاهی و مراقبت‌های لازم از مشارالیهم اعلام می‌گردد.

 

رئیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور – ارتشبد نصیری

از طرف

 

تهیه کننده – عباسی

رئیس بخش 312 – ازغندی

معاون اداره یکم عملیات و بررسی – مبینی

رئیس اداره یکم عملیات و بررسی - جوان

 

پی‌نوشت‌ها:


[1] . جمشید اعلم: فرزند اسدالله در سال 1284 ش در تهران متولد شد. وی پس از طی دوره مقدماتی‌، مقطع متوسطه را در دبیرستان‌های علمیه و دارالفنون به پایان رساند و جهت ادامه تحصیلات به فرانسه رفت و در شهر لیون (لیسه آمپر) در دانشکده ادبیات‌، زبان فرانسه را تکمیل نمود و از دانشکده پزشکی متخصص گوش و حلق و بینی شد و با دختری فرانسوی‌تبار ازدواج و به ایران مراجعت کرد. وی ابتدا در بهداری ارتش مشغول خدمت شد. بعد از آن در بیمارستان شماره یک شهرداری به کار پرداخت. در سال 1316 به استخدام وزارت فرهنگ درآمد و از سال 1327 در دانشکده پزشکی به تدریس پرداخت. جمشید اعلم در مشاغل مهمی چون: تدریس تعلیمات سریری، تدریس در هنرسرای عالی، پزشک و رئیس بیمارستان وزیری با حق آموزش، رئیس بخش گوش و حلق‌ و بینی بیمارستان فارابی، رئیس بیمارستان امیراعلم، عضو شورای مرکزی دانشگاهها، صاحب امتیاز مجله راه علم با روش علمی، نماینده مجلس شورای ملی و سنا از شهرستان قزوین عهده‌دار بود. او در سال 1339 به اسرائیل سفر کرد. ساواک وی را اهل مشروب، پول و مقام، خودخواه، شوخ، متکبر و ضعیف‌کش معرفی نموده است و می‌نویسد: در باطن نسبت به مردم خوش بین نیست و دشمن آنهاست و آنها را به اندازه گاو و الاغ اهمیت نمی‌دهد. وی در اغلب مجالس خود را نماینده و وکیل شاه قلمداد می‌کند و اظهار می‌دارد: شاه مرا وکیل کرده و مردم نسبت به من هیچ کونه حقی ندارند. او هم‌چنین نشان‌های 2 و 3 همایون، 2 و 3 و 4 و 5 تاج از طرف محمدرضا پهلوی و تعدادی نشان از کشورهای خارجی دریافت کرد. اعلم در تشکیلات فراماسونری عضویت داشت و در سال 1350 به دلیل سخنرانی علیه امام خمینی (ره) در مجلس سنا، توسط مردم غیور و مسلمان تهدید شد و جهت حفظ جانش از ساواک درخواست کمک کرد. (اسناد انفرادی ساواک و  نهضت امام خمینی، سید حمید روحانی، جلد سوم، صفحه 705 و 706، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ هفتم، سال 1389.)

[2] . سناتور محمدعلی وحیدی معروف به علامه وحیدی، فرزند مرحوم شیخ ابوالقاسم معروف به رئیس‌العلماء کرمانشاهی است. در بهمن ماه سال 1284 (ذی‌الحجة 1323 ق) در کرمانشاه‌ زاده شد. تحصیلات ابتدایی را در مدارس اسلامیه و محمودیه فرا گرفت. سپس وارد حوزة علمیه شد و تحصیلات را تا حدود اجتهاد ادامه داد. مدتی نیز در کربلا در دروس علمای آن روزگار شاگردی کرد. پس از بازگشت به ایران به کرمانشاه رفته و دفتر اسناد رسمی دایر نمود. وی فردی فرصت‌طلب، باهوش و پرحرف بود. با رجال و شخصیت‌های آن دوره دوستی یافته و به آن‌ها نزدیک شد. در دورة هیجدهم نمایندگی مجلس شورای ملی، با کمک و مساعدت سپهبد زاهدی از کرمانشاه به نمایندگی رسید و تدریجاً به دربار راه یافت. در دوره‌های نوزدهم و بیستم هم وکیل کرمانشاه در مجلس شورای ملی گردید. در اثر تقرب به شاه و وابستگان او، در سال 1342 سناتور انتصابی مجلس سنا گشت. در سال 1344 به نیابت تولیت مسجد سپهسالار (مدرسه و مسجد شهید مطهری فعلی) منصوب گردید. مدتی استاد دانشکده الهیات شد. ریاست کل تحقیق اداره اوقاف از مشاغل دیگر او بود. در مجلس سنا مدافع دولت‌ها و مدیحه‌گوی آن‌ها بود. پس از قتل حسنعلی منصور در مجلس سنا سخنرانی ایراد نمود که به کفر‌گویی بی‌شباهت نبود. در تملق از فرح پهلوی مطالبی عنوان نمود که باعث رنجش شدید مردم متدین شد. برخی از مطالبی که ساواک در پرونده وی ثبت کرده به قرار زیر است:

نقاط ضعف: شارلاتانی ، دروغگویی... با این که از طبقات روحانی است چون پابند دیانت نیست مورد نفرت روحانیون و طبقات عادی است... ابتدا ملبس به لباس روحانیت بوده ... مردی بسیار چاپلوس، متملق و متظاهر، به دنبال قدرت می‌رود. حقیقت در کارهای او کمتر از تظاهرش می‌باشد و در بین مردم به همین نحو معروف است. همه او را متملق می‌شناسند... پس از این که از صنف روحانیت و لباس روحانی خارج شد، دفتر اسناد رسمی گرفت... به هیچ وجه به قرآن اعتقادی ندارد...

 تا 22 بهمن 1357 مصدر کار و فعال مایشاء بود. آثاری نیز تألیف نمود که از آن‌ جمله: اصول منطق، احسن‌الاساس، ترجمه منظومه ملاهادی سبزواری می‌باشد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران دستگیر و در شعبه چهارم دادگاه انقلاب اسلامی تهران محاکمه و به اعدام محکوم شد و ساعت 30 / 2 بامداد روز 22 فروردین 1358 تیرباران گردید. (اسناد انفرادی ساواک، نهضت امام خمینی، سید حمید روحانی، جلد سوم، صفحه 704 و 705، روزنامه اطلاعات، شماره 15827، مورخ 22 / 1 / 58 58 صفحه اول و دوم و شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، دکتر باقر عاقلی، جلد دوم، صفحه 1018، نشر گفتار، سال 1380.)

[3] . نهضت امام خمینی، همان، صفحه 704 و 705.

[4] . همان، صفحه 705.

[5] . همان، صفحه 724.

[6] . همان، صفحه 717 تا 723.

[7] . اعتراض امام به اخراج ایرانیان از عراق: در تاریخ 29 آذر 1350 که رژیم عراق برای چندمین بار به اخراج ایرانیان از عراق دست زد. امام با فرستادن تلگرافی (به تاریخ دوم دی ماه 1350) به رئیس جمهور آن روز عراق « احمد حسن‌البکر» کوشید که او را از کژراهه باز دارد و از تباهی و روسیاهی همیشگی برهاند، امام در این تلگرام که می‌توان گفت نخستین تلگرام او به یکی از مقامات بعث عراق بود و طبق شیوه پیامبران خدا که همیشه نهضت خویش را با پند و اندرز به طاغوتیان آغاز می‌کردند ـ چنین آورد:

بسم‌الله الرحمن‌الرحیم

السید رئیس الجمهور المحترم

پس از اهداء سلام لازم است تذکراتی دهم که امید است به صلاح مسلمین و خصوص دولت عراق باشد. در این عصر که تمام دولت‌ها حتی دول بزرگ کوشش می‌کنند که جلب انظار ملت‌ها را بنمایانند و برای خود و ملت خود وجاهت تحصیل کنند و صوت عدالت خود را به اسماع عالمیان برساند، مصلحت نیست دولت عراق دست‌ به کاری زند که در بین ملت‌های آزاد جهان خصوصاً مسلمین، انعکاس ناروایی داشته باشد. در عصری که دولت‌ها به انواع تبلیغات می‌خواهند بر متحدین و متفقین خود بیفزایند و ملت‌ها را به بلوک خود متصل کنند صلاح نیست دولت عراق ملت‌های بزرگ را از خود برنجاند و موجب تبلیغ بر ضد خود شود. ملت ایران، خود را از ملت عراق جدا نمی‌داند و در مشکلاتی که برای این مملکت اسلامی پیش آمده در رأس مدافعین و مجاهدین بوده است. از مجاهدات علماء اعلام ایران که در رأس آن‌ها مرحوم آیت‌الله آقاسید محمدکاظم یزدی و مرحوم آیت‌الله آقا میرزا‌محمدتقی شیرازی قدس سرهما بوده‌اند، مدت زیادی نمی‌گذارد. مسلمین به حکم اسلام باید ید واحده باشند که بتوانند دست اجانب و مستعمرین را از دخالت در کشور خود قطع کنند. با قطع نظر از جهات سیاسی، از نظر اقتصادی نیز اخراج یک امت بزرگ و سرمایه‌های آن‌ها که موجب رشد اقتصادی است، برخلاف صلاح است. دولت‌هایی که دارای سرمایه‌های هنگفت هستند، خود را از جلب سرمایه‌های خارجی و جلب سیاح، بی‌نیاز نمی‌دانند و اعتماد به سرمایه‌های خود نمی‌کنند، مصلحت نیست ملت‌هایی را که در اوقات آزاد در هر سال هزاران نفوس از آن‌ها برای زیارت اعتاب مقدسه در این مملکت وارد می‌شوند و در اقتصاد آن تأثیر به سزایی دارند، از خود براند. به نظر این جانب این عمل با این شدت و خشونت که مأمورین انجام می‌دهند، در این سرمای مرگبار که زن‌ها و اطفال در معرض هلاک هستند، به حیثیات سیاسی و به اقتصاد مملکت صدمه می‌زند. باتوجه به این جهات و جهات دیگر انتظار می‌رود که در این امر تجدیدنظر شود و مراعات اخوت اسلامی که مورد سفارش اکید خداوند متعال و حضرت رسول اکرم صلی‌الله علیه وآله و سلم است بشود. والسلام»

ولی رژیم بعث عراق نه تنها به پند و اندرز امام، ارجی ننهاد بلکه دامنه بازداشت و بیرون راندن ایرانیان را گسترش داد و بار دیگر به حوزه علمیه نجف یورش برد و اعلام کرد « ایرانیانی که در کشور عراق زیست می‌کنند تنها 6 روز مهلت دارند که این کشور را ترک کنند در غیر این صورت به دادگاه تحویل می‌گردند تا محاکمه و کیفر داده شوند.»

این برخورد خشن رژیم عراق موجی از نگرانی، دلهره و وحشت در میان ایرانیانی که در آن کشور می‌زیستند، پدید آورد. بسیاری از مردم عراق از این برخورد ناهنجار، به خشم آمدند و به شکل پنهانی و در گوشی بر ضد بعثی‌ها خرده‌گیری می‌کردند.

امام با اندیشه و انگیزه این که از این فرصت در راه به خیزش واداشتن مردم عراق و آغاز نهضت و مبارزه بر ضد رژیم بعث، بهره گیرد، و جو خفقان را در هم شکند، به سخنرانی پرداخت. امام در این سخنرانی، حوزه نجف را به پایداری و شکیبایی فراخواند و پیروزی نهایی را به آنان نوید داد و به‌ عنوان اعتراض به رفتار ناروای رژیم بعث با مردم، اعلام کرد که از عراق هجرت خواهد کرد و اگر ویزای سفر ندادند ناگزیر در عراق زندانی خواهد بود. متن آن سخنرانی که در شب یکشنبه 2 / 10 / 1350 (4 ذی‌قعده 1391) در میان شماری از علما و روحانیان و مردم نجف ایراد گردید در صحیفه امام(ره)، جلد 2، صفحه 405 به بعد آمده است. همچنین بنگرید: نهضت امام خمینی، همان، صفحه 695 تا 703.


















منبع: یاران امام به روایت اسناد ساواک، حجت‌الاسلام محمدتقی فلسفی، صفحه 447 و 448 و پایگاههای انقلاب اسلامی مسجد جامع، جلد دوم، صفحه 330 و 331، مرکز بررسی اسناد تاریخی و نهضت امام خمینی، سید حمید روحانی، جلد سوم، صفحه 1192، 1199 و 1200.


 
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است.