گذری بر انقلاب اسلامی در استان سمنان به روایت اسناد ساواک – (5)


30 بهمن 1398


شاهرود

شرکت مردم مسلمان استان سمنان در انقلاب اسلامی در همه شهرهای تابعه و شرکت اقشار مختلف در نهضت اسلامی قابل توجه و در خور ستایش است. از جمله این اقشار ‌‌دانش‌آموزان و فرهنگیان در شاهرود بود که همراه با اعتصاب معلمین و دبیران و تعطیلی مدارس، راهپیمائی‌های نوبه‌‌‌ای را نیز به دنبال داشت.[1]

از نمونه‌های جالب حرکت‌های ‌‌دانش‌آموزی در شاهرود تصمیم به حضور در کلاس در روز چهارم آبان با هدف اعتراض به این روز بود‌:

«دانش‌آموزان دبیرستانهای شاهرود تصمیم دارند در روز پنج شنبه 4 / 8 / 57 به عنوان اعتراض به روزهای چهارم آبان در کلاسهای درس حاضر گردند.»[2]

تظاهرات بعد از ظهر روز نهم آبان ماه که در بولتن ساواک تعداد جمعیت شرکت کننده «حدود 400 نفر از قشریون مذهبی» ثبت شده به آرامی برگزار شد.[3]

در تظاهرات روز دهم آبان جمعیت تظاهرکننده که متشکل از «محصلین و بازاریان» به همراه «چهار نفر زندانیان سیاسی» تازه آزاد شده بود به «تعداد 500 نفر» افزایش یافت و شعارهائی چون‌: «ما آزادی‌‌ می‌خواهیم، ما استقلال‌‌ می‌خواهیم، ما آزادی زندانیان سیاسی را‌‌ می‌خواهیم، مرگ بر شاه» از آنان شنیده شد[4] و در روز دوازدهم آبان تعداد به جمعیت چهار برابر رسید‌:

«ساعت 0830 روز جاری‌[12 / 8 / 57‌] تعدادی حدود 2000 نفر از بازاریان روحانیون محصلین و زنان در حالی‌که پلاکاردهایی از خمینی و دکتر شریعتی همراه داشته در ابتدای بازار شاهرود اجتماع نموده و سپس وارد بازار شده و روی فرش‌هایی که داخل بازار انداخته شده بود نشسته و نواری از آقای کافی که از طریق بلندگو پخش می‌شد گوش می‌دادند. سپس از بازار بیرون آمده و دست به راه‌پیمائی در کلیه خیابان‌های اصلی شاهرود و دادن شعار مذهبی زدند و در میدان فردوسی و خیابان 4 آبان تجمع و پس از برگزاری نماز جماعت در ساعت 13 بدون دخالت پلیس متفرق و هیچگونه اتفاق سوئی رخ نداده است.»[5]

تظاهرات ‌‌دانش‌آموزی هم به صورت روزانه برگزار‌‌ می‌گردید‌:

«دبیرستانهای شاهرود کماکان تعطیل است و روز جاری ‌‌دانش‌آموزان مدرسه راهنمائی داریوش این شهر ضمن دادن شعار به خیابان آمده که پس از 15 دقیقه متفرق شده‌اند.»[6]

«از ساعت 0900 روز جاری‌[15 / 8 / 57‌] حدود 200 نفر از ‌‌دانش‌آموزان دبیرستان‌های شاهرود در حالی که پلاکاردهائی از خمینی و شریعتی همراه داشته‌اند با دادن شعارهای مذهبی به راهپیمائی در شهر پرداخته و حدود ساعت 1030 متفرق شدند.»[7]

کارمندان و کارگران و رانندگان شرکت ملی ذوب آهن نیز در این حرکت همگام و همراه با دیگر مردم متدین و مذهبی شهر بودند‌:

«روز 15 / 8 / 57 که عده کثیری از کارمندان کارکنان و کارگران و رانندگان شرکت ملی ذوب آهن که از قسمت‌های طزره مهماندوست، شهرسازی، ادارات شهر تجمع نموده در حالی که پلاکاردهائی که بر روی آنها عکس خمینی و شعارهای ضد ملی و میهنی نقش بسته بود در دست داشتند به داخل خیابان‌های شهر به راه افتاده و شروع به تظاهرات ضدملی میهنی و دادن شعارهای مضره پرداختند و در خیابان‌های اصلی شهر به راه افتادند و در بین راه نیز عده‌ای از دانش‌آموزان و کسبه بازار به آنان پیوسته و همکاری می‌نمودند که در این بین مدت کمی در میدان ششم بهمن اجتماع نموده که در این فاصله یک نفر از کارمندان ذوب‌آهن در حالی که بلندگوی قوی در دست داشت شروع به دادن شعارهای ضد ملی و میهنی نموده. سپس به راهپیمایی خود ادامه داده و تا جلوی ساعت گل به راهپیمایی ادامه داده و سپس پس از چند لحظه توقف و سخنرانی یکی دیگر از رهبران متفرق شدند.»[8]

حرکت عمومی تظاهرکنندگان به میزانی تأثیرگذار بود که نصب عکس امام خمینی (ره) در مغازه‌ها و بانکها فراگیر شد‌:

«به طوری که مشاهده شد حدود 80% از مغازه‌ها و بانک‌های شهرستان شاهرود شیشه مغازه‌ها و محل کسب خود را به عکسی از خمینی مزین نموده‌اند.»[9]

بازتاب فعالیت‌های انقلابی در شاهرود در سخنرانی حجت‌الاسلام کمال‌الدین رازینی در روز هفدهم آبان ماه در مسجد جامع سمنان اینگونه انعکاس یافت‌:

«در شاهرود تمام مدارس پرچم‌های اسلامی را بالا برده و پرچم‌های ایران[شاهنشاهی] را فرود آورده‌اند.»[10]

از روز بیست و هشتم آبان تظاهرات در شاهرود که روحانیون در صف مقدم آن قرار داشتند با خشونت و تیراندازی هوائی مأمورین شهربانی از یک سو و مقابله‌‌ی تظاهرکنندگان از سویِ دیگر همراه شد‌:

«ساعت 900 روز 28 / 8 / 57 حدود 400 نفر در مسجد قلعه شاهرود اجتماع و جوان ناشناسی برای آنها سخنرانی و سپس جمعیت از مسجد خارج و با وجود تذکرات روحانیون که آنها را به آرامش دعوت کرده بودند مبادرت به تظاهرات نموده و با مأمورین انتظامی که به محل اعزام گردیده بودند به مقابله پرداخته و سنگ و آجر به طرف آنان پرتاب کرده‌‌‌اند که در نتیجه 3 نفر از افسران و 2 نفر از مأمورین شهربانی مجروح و به دو اتومبیل نیز خسارت وارد گردیده و سرانجام ساعت 1230 با شلیک تیر هوائی تظاهرکنندگان متفرق گردیدند.»[11]

و در روز بیست و نهم‌:

«حدود 500 نفر در مسجد صاحب الزمان آن شهرستان اجتماع و ... در ساعت 1945 جمعیت از مسجد خارج مبادرت به تظاهرات ضد ملی نمودند که مأمورین با شدت عمل اقدام وکیوسک راهنمائی واقع در میدان 6 بهمن آن شهرستان توسط اخلالگران طعمه حریق واقع و سرانجام مأمورین با شلیک تیر هوائی موفق شدند جمعیت پراکنده نمایند.»[12]

و دو روز بعد از آن یکی از مشروب فروشی‌های شهر به آتش کشیده شد.[13]

در این موقع وابستگان رژیم شاهنشاهی در شاهرود برای مقابله با گستردگی تظاهراتی که شور و هیجان آن روزافزون بود، تظاهراتی به طرفداری از محمدرضا پهلوی را سازماندهی کردند‌:

«از ساعت 1030 روز جاری‌[2 / 9 / 57‌] از طرف افراد وطن پرست و شاه دوست شهرستان و روستاهای اطراف شاهرود تظاهراتی برگزار شده که حدود چهار هزار نفر در حالی که عکسهائی از شاهنشاه و ولیعهد ایران را حمل‌‌ می‌نمودند با دادن شعارهای درود برخاندان سلطنت و جاوید باد شاهنشاه و مرگ بر خائنان وطن، اسلام تخریب را حرام‌‌ می‌داند و مرگ بر تجزیه طلبان در خیابان‌های شهر به راه افتاده و از طرف اهالی شهر چهار رأس گوسفند در جلوی آنها قربانی شد. این تظاهرات در ساعت 1230 بدون هیچگونه اتفاق سوئی به اتمام رسید.»[14]

و یک روز پس از این اتفاق مردم مذهبی شاهرود در مدرسه علمیه قلعه اجتماع و درحالی که تعدادی از روحانیون و معلمان و بازاریان در پیشاپیش آنان قرار داشتند به تظاهرات پرداختند که نیروهای پلیس «با استفاده از گار اشک‌آور و تیر اندازی هوائی نسبت به متفرق نمودن آنان اقدام» نمودند[15] و متعاقبِ آن تحصن فرهنگیان شاهرود در محوطه‌‌ی اداره آموزش و پرورش آغاز شد که یکی از خواسته‌های آنان آزادی 3 نفر دبیری بود که به اتهام تحریک به برپائی تظاهرات دستگیر و تحویل سازمان امنیت سمنان شده بودند‌:[16]

«عده‌‌‌ای حدود 500 نفر از فرهنگیان در اداره آموزش و پرورش شاهرود متحصن و به اتفاق روحانیون و سایر طبقات خواستار آزادی آنان گردیده‌‌‌اند و نیز تلفن‌های مکرری از طرف روحانیون در این باره به استاندار سمنان شده و پیش بینی‌‌ می‌گردید که این تحصن ادامه پیدا نموده و نتیجتاً منجر به تظاهرات ضد ملی گردد لذا موضوع با آقای استاندار در میان گذاشته شد و قرار بر این گردید که با کسب اجازه ستاد نسبت به ترخیص آنان اقدام به عمل آید.»[17]

آغاز ماه محرم‌الحرام موجب گردید تا «شورای تأمین شهرستان شاهرود» تشکیل جلسه داده و از ساعت 8 صبح روز 13 آذر ماه «وضعیت زرد» اعلام و فرماندهی پادگان چهل‌دختر نیز به منظور پشتیبانی از نیروهای انتظامی «تعداد یک نفر افسر، ده نفر درجه دار و یک صد و بیست نفر سرباز در اختیار شهربانی و تعداد یک نفر افسر، هشت نفر درجه دار و نود و شش نفر سرباز در اختیار ژاندارمری شاهرود» قرار دهد.[18]

در ماه محرم مجالس عزاداری سید و سالار شهیدان در سطح شهر برپا شد و طبق رسم هر ساله سخنرانان و وعاظی از دیگر مناطق راهی شاهرود شدند. کنترل این مجالس یکی از وظایف اصلی نیروهای امنیتی بود ولی چگونگیِ برخورد با سخنرانانی که با ادبیات عاشورائی سخن‌‌ می‌گفتند به دغدغه‌‌‌ای غیر قابل حل تبدیل شده بود‌:

«از ابتدای ماه محرم واعظی به نام مجتبی دانش پژوه که اصلاً شاهرودی و در قم ساکن‌‌ می‌باشد به شاهرود وارد و در مسجد قرآن شبها بعد از نماز مغرب و عشاء سخنرانی و از ابتدای امر بحث پیرامون انتقاد از رژیم و تبلیغ به نفع خمینی و حکومت اسلامی را شروع و به این صورت مردم را تحریک به اغتشاش و تظاهرات‌‌ می‌نماید. با توجه به اینکه مجلس مشارالیه به وسیله مأمورین شهربانی کنترل‌‌ می‌شود و به تذکرات شهربانی توجهی ننموده و دستگیری وی نیز منجر به تحصن روحانیون و سایر طبقات‌‌ می‌گردد، مقرر فرمائید هرگونه نظری درباره وی را ابلاغ فرمایند.»

این گزارش به میزانی از سر عجز تهیه شده بود که اداره کل سوم در ذیل آن نوشت‌:

«محرک که هست، به تذکرات گوش نمی‌دهد. دستگیری او را هم به مصلحت نمی‌داند پس بفرمائید چه باید کرد.»[19]

در روز ششم ماه محرم بایگانی دادگستری شاهرود به وسیله یک بطری بنزین که به داخل آن پرتاب گردید به آتش کشیده شد[20] و در شامگاه این روز «بانک فرهنگیان شاهرود» نیز «وسیله بطری‌های آتش‌زا طعمه حریق» گردید.[21]

در تظاهرات روز تاسوعا جمعیت فراوانی که در مسجد حضرت جوادالائمه علیه‌السلام تجمع کرده بود متشکل از زنان و مردان با شعارهائی چون‌: «پیوند شاه و ملت دیگر اثر ندارد، رگبار تیر و مسلسل دیگر اثر ندارد.» به خیابان آمد[22] که این حرکت در روز عاشورا نیز تکرار شد[23] و فردای عاشورا تعدادی از جوانان مذهبی به کتابخانه عمومی شماره 2 شاهرود رفتند و «تعداد 12 عدد قاب مزین به تمثال شاهنشاه آریامهر و شهبانوی گرامی و ولایتعهد را شکستند.»[24]

در تظاهرات روز بیست و ششم محرم که پس از سخنرانی حجت‌الاسلام شیخ مهدی نمازی از مسجد مدرسه قلعه آغاز شد که منجر به مجروح شدن تعدادی از تظاهرکنندگان گردید‌:

«ساعت 1850 مورخه 6 / 10 / 57 مجلس سخنرانی در مسجد مدرسه قلعه شاهرود برگزار و شیخ مهدی نمازی شروع به سخنرانی تحریک آمیز نموده که پس از سخنرانی وی حدود 250 نفر از حاضرین به خیابان‌ها ریخته و شروع به دادن شعارهای ضد ملی و تظاهرات نموده و یک نارنجک به طرف خودرو پلیس پرتاب که در جوی افتاده و منفجر‌‌ می‌شود و هیچگونه خسارتی وارد نساخته. تظاهرکنندگان مجدداً از کوچه‌ها به سوی مأمورین پلیس سنگ پرتاب و پلیس ناچار است تیراندازی هوائی جهت متفرق کردن متظاهرین بنماید لکن مؤثر واقع نمی شود تا اینکه چند تیر زمینی شلیک که سه عدد از گلوله‌ها کمانه‌‌ می‌نماید و یک نفر از ناحیه گردن و دو نفر از ناحیه پا مجروح‌‌ می‌گردد که نفر اول را جهت معالجه به تهران اعزام و دو نفر دیگر در بیمارستان شاهرود تحت معالجه قرار‌‌ می‌گیرند.»[25]

دو روز پس از این حادثه در روز هشتم دی ماه تظاهرات بزرگی متشکل از «طبقات مختلف مردم من‌جمله معلمین پزشکان ‌‌دانش‌آموزان» از مسجد قلعه آغاز و در جریان آن «شیشه‌های بانک سپه و ادارات پست و تلگراف» شکسته شد. رکن دوم فرماندهی هنگ ژاندارمری سمنان در جریان بررسی این تظاهرات و تعلل مأمورین در برخورد با تظاهرکنندگان نوشت‌:

«با اینکه بنا به تقاضای شهربانی مأمورین کافی در اختیار شهربانی گذارده شده نامبردگان به موقع از اعمال ‌‌خشونت‌آمیز اخلالگران جلوگیری نکرده بلکه پس از خاتمه تظاهرات مأمورین در شهر شروع به گشت زنی کرده که به نظر‌‌ می‌رسد در جلوگیری از تظاهرکنندگان مأمورین کوتاهی کرده‌اند هرگاه به همین منوال بگذرد مسلماً اقدامات شدید اخلالگران نظم و آرامش را متزلزل کرده و ضمن خسارت وارده سلب آسایش عمومی فراهم خواهد نمود. فرمانده گروهان تقاضا نموده در صورت موافقت قادر است با تعداد کافی نظم شهر را برقرار نموده و از هرگونه اخلال و تظاهرات و خرابکاری جلوگیری نماید.»[26]

تظاهرات در روزهای بعد نیز در شاهرود ادامه یافت[27] و در گزارشی پیرامون وضعیت شهر نوشته شد‌:

«چند روزی است که در شاهرود دادگاهی به نام دادگاه خلق به سرپرستی آیت‌اله توحیدی در مسجد مدرسه قلعه تشکیل گردیده که خاطیان مورد نظر خود را شناسائی و به این دادگاه احضار و طبق رأی صادره با آنان رفتار‌‌ می‌شود.»[28]

در روز پنجم بهمن ماه و در حمایت از دولت شاپور بختیار تظاهراتی متشکل از خانواده نظامیان در شاهرود سازماندهی شد[29] و دو روز بعد آن در پاسخ به این اقدام «از ساعت 0930 روز 7 / 11 / 57 عده‌‌‌ای حدود 10 هزار نفر از طبقات مختلف» به خیابان آمدند و «ضمن دادن شعارهای ضد میهنی از خیابان‌های شهر گذشته و ضمن صدور قطعنامه‌ای نام یکی از خیابان‌ها و فلکه ششم بهمن را به نام خمینی تغییر» دادند[30] که نشانگر پایان دوران حکومت رژیم شاهنشاهی بود.

 

دامغان

نهضت ‌‌دانش‌آموزی در شهرستان دامغان نیز مانند دیگر شهرهای کشور یکی از حرکت‌های تأثیرگذار این دوران از انقلاب اسلامی بود که با اعتصابِ معلمین و دبیران و تعطیلی نوبه‌‌‌ای مدارس[31] و تظاهرات همراه شد‌:

«ساعت 0900 روز 2 / 8 / 1357 حدود 1000 نفر از ‌‌دانش‌آموزان شهر دامغان به سرپرستی چند نفر از دبیران مدارس در خیابان‌های شهر به راه‌پیمائی پرداخته و ضمن تظاهرات مبادرت به دادن شعارهائی له خمینی نموده که وسیله ماًمورین پلیس متفرق گردیده‌اند.»[32]

«روز جاری‌[6 / 8 / 57‌]تعدادی حدود 100 نفر از فرهنگیان دامغان در مجتمع آموزشی شهر اجتماع و خواستار تعویض رؤسای انجمن شهر، ثبت و اسناد، تعاون و روستاها و شهردار و منحل شدن انجمن شهر گردیدند سپس به سمت فلکه شهر مشغول راه‌پیمائی‌‌ می‌باشند.»[33]

در روز نهم آبان ماه مجلس بزرگداشت شهدای حوادث همدان در مسجد جامع دامغان برگزار و پس از پایان مجلس تظاهراتی که تعداد شرکت کنندگان آن را «حدود 4000 نفر» نوشته‌اند صورت گرفت و با برگزاری نماز جماعت در خیابان پهلوی پایان یافت.[34]

حضور خاندان معظم شاهچراغی در دامغان که در جریان حرکت انقلابی مردم نقشی بسزا داشتند به میزانی تأثیرگذار بود که در گزارشی نوشته شد‌:

«در منزل شاهچراغی صحبت بود که تعدادی نارنجک برای آنها به دامغان آورده شده و بین افراد متعصب تقسیم شده است.»

و رهبر عملیات ساواک سمنان درباره آن نوشت‌:

«با توجه به اینکه گزارشات متعددی در مورد وجود اسلحه در قریه حسن آباد دامغان واصل شده چنین به نظر‌‌ می‌رسد که به طورکلی شاهچراغی‌های مقیم سمنان و دامغان عامل اصلی این اغتشاشات بوده و هرگونه اسلحه و مهماتی وارد شود بدون شک آنها بی اطلاع نخواهند بود.»[35]

در گزارش دیگری تأکید گردید‌:

«اصولاً کلیه شاهچراغی‌ها که اهل حسن آباد دامغان‌‌ می‌باشند و جزو طبقه روحانیون هستند همگی از مخالفین سرسخت دولت و طرفدار خمینی‌‌ می‌باشند.»[36]

تظاهرات روز سی‌ام آبان ماه که با هدایتِ اخوان معلم (حسین و علی) و تعدادی دیگر از انقلابیون شهر سازماندهی شده بود با خشونت نیروهای انتظامی همراه گردید‌:

«مأمورین پلیس به وسیله بلندگو از تظاهرکنندگان خواستند که متفرق شوند علاوه بر عدم توجه به فرمان پلیس ... با سنگ و چوب به طرف خودروهای حامل افراد پلیس حمله و شیشه‌های دو دستگاه خودرو جیپ پلیس را شکسته که توسط ماشین آب پاش و شلیک تیرهای هوائی عده‌ای از تظاهرکنندگان متواری و ضمن فرار مبادرت به شکستن شیشه خیابان‌ها و بازار نمودند.»[37]

این تظاهرات موجب دستگیری 4 نفر از رهبران تظاهرات به نام‌های «علیرضا آراسته . محمد امیدوار . حسین مهدی‌زاده و حسین مسعودیان» شد.[38] علی رغم تهدیدات و تمهیداتی که صورت گرفت، تظاهرات موافقین که تعداد آنان را «حدود 1000 نفر» نوشته‌اند با حمایت نیروهای نظامی و انتظامی در مورخه 1 / 9 / 1357 انجام گرفت و «شیشه‌های مغازه‌هائی که عکس روح اله خمینی به آنها نصب بود» شکسته شد[39] و فردای آن روز نیز تظاهرات دیگری در ساعت 6 صبح! در حمایت از رژیم شاه صورت گرفت[40] که این اقدام در ساعت 7 صبح روز سوم آذر ماه نیز تکرار شد.[41]

در تظاهرات طرفداران رژیم شاه به تعدادی از مغازه‌هائی که عکس امام خمینی (ره) را نصب کرده بودند آسیب زده شد که برای جبران آن تصمیماتی گرفته شد‌:

«سید محمد شاهچراغی، محمدباقر عبدوس و شیخ تقی نصیری در تاریخ 7 / 9 / 57 به اتفاق آقای یزدی نماینده خمینی که از قم به سمنان آمده به شهرستان دامغان مسافرت و ابتدا به منزل سید محمود ترابی رفته و صورت ‌جلسه‌‌‌ای را تنظیم و برآورد خسارت از مغازه‌هائی به عمل آورده که متعلق به افراد مخالف و طرفدار خمینی بوده و در تظاهرات ملی اخیر دامغان خساراتی به آنها وارد شده است و سپس قرار بر این شده که از محل وجوهات جمع آوری شده کمک‌هائی به آنان بشود.»[42]

در جریان این حوادث تظاهرات 11 آذر ماه که قرار بود از مسجد جامع دامغان آغاز شود با دخالت پلیس و دستگیری حجت‌الاسلام محمدعلی معلی صورت نگرفت[43] و در این شرایط حرکتی ایذائی ترتیب داده شد و «منزل حاج نورعلی معمار و خبیری مأمور شهربانی ساکن شهرستان دامغان» با مواد منفجره دست ساز مورد حمله قرار گرفت و شیشه‌های آن شکسته شد.[44]

تظاهرات روز تاسوعا همراه با شرکت دامغانی‌هایی که برای برگزاری مراسم این روز به شهر خود آمده بودند در حالی که روحانیون و طلاب در صف مقدم قرار داشتند با شعارهائی چون‌: «قیام ما ‌حسینی است، رهبر ما خمینی است» صورت گرفت[45] که این تظاهرات در روز عاشورا نیز تکرار شد.[46]

در حالی که تظاهرات روزهای تاسوعا و عاشورا به آرامی صورت گرفته بود، تظاهرات روز یازدهم محرم با خشونت همراه شد. گزارش ساواک سمنان درباره این اتفاق چنین است‌:

«بدین وسیله اسامی افرادی که در زد و خورد مورخه 21 / 9 / 57 در دامغان کشته و یا زخمی شده‌اند به شرح زیر به استحضار‌‌ می‌رسد. ضمناً پس از متفرق نمودن تظاهرکنندگان دو قبضه اسلحه شکاری به جای مانده که در شهربانی ضبط شده است. نوع سلاح و کالیبر و شماره آن متعاقباً به عرض خواهد رسید. 1 . احمد عبدیائی شغل زارع قریه عبدیا زخم سطحی زانو 2 . علی اصغر صباحی 25 ساله شغل بیکار اهل دامغان زخم سطحی 3 . نصرت الله خلیل نژاد 19 ساله از طرف پهلو و دست چپ زخمی شغل دیپلمه بیکار 4 . حسن امینیان 21 ساله شغل محصل از ناحیه ران مجروح گردیده 5 . محمدرضا طاهری فرزند علی اصغر شغل نامعلوم زانوهای چپ و راست ساچمه خورد. 6 . صدیقه محرابی 19 ساله خانه دار ساچمه به پهلوی چپش خورده. 7 . بهمن کوهستانی 17 ساله شغل محصل از کتف ساچمه خورده. 8 . محمدنبی خدابنده شغل پلیس ساچمه به ناحیه گوشش خورده. 9 . محمد ذوالفقاری فرزند علی اکبر آهنگر ساچمه به سر و دستش خورده. 10 . احمد اختری فرزند حبیب‌اله کارگر ذوب آهن فوت شده، چهار پزشک خارجی نظر دادند که با وسیله برنده شبیه تبر زده شده. 11 . مهدی شهرت نامعلوم اهل بهشهر فوت شد. 12 . پرویز کردزاده فرزند اسماعیل 11. مهدی شهرت نامعلوم اهل بهشهر فوت شده. 12. پرویز کردزاده فرزند اسماعیل شغل نامعلوم زخم سر دارد با آجر.»[47]

در جریان این تظاهرات حاج رمضان طالبی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی در جریان دفاع مقدس در سال 1361ش به شهادت رسید رئیس شهربانی دامغان را با صدای بلند مورد خطاب قرار داده و فریاد‌‌ می‌زد‌: «سرگرد نسیم تو را‌‌ می‌کشم.»[48]

چند روز بعد از این تظاهرات خونین «از روز 29 / 9 / 57 وضعیت آبی در شهرستان دامغان اعلام و پرسنل پشتیبانی ‌کننده رها و به پادگان شاهرود مراجعت نمودند.»[49]

هر چند شهر دامغان پس از این ماجرا مقداری آرام گرفت ولی تظاهرات روستائی در حمایت از امام خمینی (ره) و مخالفت با رژیم شاهنشاهی به قوت خود برقرار بود‌:

«روز 17 / 10 / 57 عده‌‌‌ای از متعصبین مذهبی طرفدار خمینی ساکن روستای قلعه چهارده کلاته دامغان ضمن دادن شعارهای مضره و مجهز بودن به چند قبضه اسلحه به روستای ورزن و زردوان رفته و به اهالی این روستاها گفته‌‌‌اند که تسلیم آنان شوند و عکس خمینی را به دیوارها نصب و پرچم جمهوری اسلامی بزنند که با مخالفت چند نفر از روستائیان زردوان روبرو شده و بین دو طرف درگیری که منجر به تیراندازی و کشته شدن یک نفر و به آتش کشیدن 5 باب منزل و یک دستگاه اتومبیل گردیده است.»[50]

در دوره نخست وزیری شاپور بختیار تظاهرات دیگری برگزار شد‌:

«ساعت 1600 مورخه 7 / 11 / 57 عده‌‌‌ای در حدود 3 هزار نفر از طبقات مختلف به خصوص روحانیون و فرهنگیان در شهرستان دامغان دست به تظاهرات ضد ملی زده و با آرامی از خیابان‌ها گذشته و در ساعت 1700 بدون هیچ اتفاقی متفرق گردیده‌‌‌اند. این عده مخالفت خود را با دولت دکتر شاهپور بختیار اعلام داشته‌اند.»[51]

 

گرمسار

در گرمسار نیز اعتصاب معلمین و دبیران و تعطیلی مدارس[52]  تظاهرات ‌‌دانش‌آموزی را به همراه داشت‌:

«حدود ساعت 1100 روز 1 / 8 / 57 ‌‌دانش‌آموزان دبیرستان ابوالفتح شکوهی گرمسار در محوطه دبیرستان دست به تظاهرات زده و تعدادی شیشه‌های دبیرستان را شکسته‌‌‌اند و خواستار تغییر نام دبیرستان شده‌‌‌اند و از بعد از ظهر همان روز ‌‌دانش‌آموزان دبیرستان امیرکبیر در محوطه دبیرستان دست به تظاهرات زده که در نتیجه دبیرستانهای مذکور تا روز 6 / 8 / 57 تعطیل گردیده است.»[53]

«روز جاری (3 / 8 / 57) حدود 200 نفر از ‌‌دانش‌آموزان دبیرستانهای گرمسار به راهپیمائی در شهر پرداخته و به دادن شعار در خانه فرهنگیان با رئیس اداره آموزش و پرورش گرمسار ملاقات و پس از صحبت با وی متفرق شده‌اند.»[54]

در هشتم آبان ماه استقبال از حجت‌الاسلام و المسلمین حاج سید علی موسویان امام جماعت مسجد جامع گرمسار؛ که نقشی مؤثر در ایجاد حرکت‌های انقلابی در شهر داشت و به دلیل همین فعالیت‌ها در فرودین ماه سال 1357ش به سه سال اقامت اجباری در ایرانشهر محکوم شده ولی رأی صادره در دادگاه استان نقض شده بود[55] ؛ به تظاهراتی بزرگ تبدیل شد‌:

«ساعت 1800 روز 8 / 8 / 57 حدود 3000 نفر از قشریون مذهبی از سید محمد علی موسویان که از محل تبعید خود به گرمسار مراجعت نموده، استقبال کرده و ضمن قربانی کردن یک رأس گوسفند به اتفاق نامبرده و با دادن شعارهای ضد میهنی به مسجد جامع گرمسار وارد شده‌‌‌اند. در جلوی مسجد مذکور قریب 50 نفر به طرفداری از دولت‌[دست‌]به تظاهرات زده و به دادن شعارهای ملی و میهنی مبادرت کرده‌‌‌اند که در این موقع از طرف تعدادی از مخالفین به طرف آنها سنگ پرتاب شده و در نتیجه شیشه‌های یک بنگاه مسافربری شکسته شده است.»[56]

در این شهرستان نیز سازماندهی گروهی از طرفداران رژیم شاهنشاهی برای تظاهرات موافق اقدامی بود که در برابر فعالیت‌های انقلابی مردم طراحی شد‌:

«روز پنجشنبه 11 / 8 / 1357 عده‌‌‌ای از طرفداران دولت در حالی که در داخل چند مینی بوس بودند و پلاکارت‌های پارچه‌‌‌ای بر روی مینی‌بوس نصب کرده بودند در خیابان‌ها به گردش در آمده و جاوید شاه‌‌ می‌گفتند.»[57]

حجت‌الاسلام موسویان در فردای این روز در مسجد جامع به منبر رفت و با صراحت گفت‌:

«شاه را کسی نمی‌خواهد به جز یک مشت آدم‌های جنایتکار و خیانتکار و مردم امام خمینی را‌‌ می‌خواهند؛ و انشاءالله آن را از تخت به زیر‌‌ می‌آوریم و شمشیری که به فرق حضرت علی زده شده بر سر او‌‌ می‌زنیم.»[58]

از ساعت 8 صبح روز 14 / 8 / 57 کارمندان اداره مخابرات شهرستان گرمسار دست به اعتصاب زدند[59] و تظاهرات روز 25 آبان ماه مردم نیز با تیراندازی مواجه شد.[60]

برپائی نمایشگاه کتاب در مسجد جامع گرمسار که متشکل از «عکس‌های ترسیمی و پوسترهای مختلف» با محتوای ادبیات انقلابی بود دستگیری آقایان حبیب‌الله اسماعیلی و قنبر مهدویان را به دنبال داشت[61] این امر موجب اعتراض و تحصن چند ساعته حجت‌الاسلام موسویان و تعدادی از نمازگزاران در مسجد گردید[62] و یک هفته پس از آن نیز در تاریخ 6 / 9 / 57 گزارش گردید‌:

«حدود 65 نفر از دبیران و 10 نفر از ‌‌دانش‌آموزان دختر گرمسار در محل آموزش و پرورش شهرستان مذکور متحصن شده و خواستار آزادی دو نفر از مسئولین کتابخانه مسجد جامع گرمسار و یک نفر که به علت پرتاب سنگ و مجروح نمودن پاسبان دستگیر شده،‌‌ می‌باشند.»[63]

ساواک ورامین اسامی تعدادی از افراد متدین و مذهبی گرمسار را به عنوان کسانی که «به خصوص در روزهای تاسوعا و عاشورا... در پخش اعلامیه و نوشتن شعارهای مضره و تحریک مردم دخالت داشته‌اند» برای سازمان امنیت استان ارسال داشته است.[64]

چند روز بعد از عاشورا در نیمه‌های شبِ پانزدهم ماه محرم بین نیروهای انقلابی و عده‌‌‌ای از اراذل و اوباش به عنوان شاهدوستان زد و خوردی صورت گرفت که گزارش آن به شرح زیر ثبت شد‌:

«حدود ساعت 0100 بامداد تا صبح بین موافقین و مخالفین در گرمسار درگیری و زد و خورد به وجود آمده و در نتیجه شیشه‌های اتومبیل محمدعلی محمدی شکسته‌ شده و شاهپور محمدبیگی توسط مخالفین به گروگان گرفته شده و او را به خانه غلامحسین موحد برده‌اند و منزل و دکان منوچهر محمدی توسط مخالفین غارت ‌شده و شیشه‌های منزل غلامحسین موحد که از مخالفین می‌باشد شکسته ‌شده. ضمناً یکی از مأمورین شهربانی و چهار نفر موافقین نیز زخمی شده‌اند و سپس مأمورین با تیراندازی هوائی به متفرق کردن مردم پرداخته و شخص گروگان گرفته شده آزاد می‌گردد.»[65]

گزارش فراری شدن 5 نفر از سربازان مستقر در شهربانی گرمسار در چهارم دی ماه سال 1357ش[66] و تظاهرات روز نهم دی از نکات برجسته اسناد مربوط به گرمسار است.

«روز گذشته (9 / 10 / 57) قبل از ظهر حدود سه هزار نفر پس از سخنرانی سید محمدعلی موسویان و به تحریک او از مسجد جامع خارج و به تظاهرات مبادرت و چون با اخطار پلیس متفرق نشده و به طرف مأمورین حمله نموده‌اند لذا مأمورین مبادرت به پرتاب گاز اشک آور و تیراندازی هوائی نموده سه نفر به اسامی بانو طاهری و خانم کرم سروری و ض ر ذ ا م . ش ه د ض ا ن س از ناحیه پا مجروح و در بیمارستان گرمسار بستری گردیده‌اند.»[67]

 

سرخه

در جریان راهپیمائی‌های برزگی که در شهر سمنان صورت‌‌ می‌گرفت، مردم متدین و انقلابی بخش سرخه نیز که در فاصله 22 کیلومتری قرار داشت، راهی سمنان‌‌ می‌شدند تا به صورت یک پارچه حمایت خود را از امام خمینی(ره) و برپائی حکومت دینی اعلام نمایند.[68] این هماهنگی به میزانی بود که درباره آن گزارش شد‌:

«احسانی که دبیر بخش سرخه سمنان‌‌ می‌باشد مورخه 18 / 8 / 57 به سمنان آمده و به تعدادی از مغازه‌های این شهر مراجعه و صاحبان دکاکین را تهدید نموده که هرچه زودتر عکس شاه را از آن بالا بکنند و بیندازد پائین.»[69]

 در بخش سرخه در موقعیت‌های مختلف تظاهرات به صورت مستقل صورت‌‌ می‌گرفت‌:

«در ادامه تظاهرات ضد میهنی و اهانت و مقاومت اخلالگران اهالی سرخه در مقابل مأمورین، از ساعت 1700 - 21 / 8 / 57 تا ساعت 2200 همان ‌روز تعداد تقریبی در حدود دو هزار نفر در میدان سرخه تجمع و شروع به تظاهرات‌‌ می‌نمایند که مأمورین ژاندارمری با افراد موجود موفق به متفرق کردن آنها نمی گردند لزوماً از طریق هنگ نیروی کمکی به سرخه اعزام به علت ازدیاد تظاهر کنندگان و مقاومت و اهانت آنها به مأمورین در حین انجام وظیفه و دادن شعارهای ضد میهنی بالاخره با اعمال قدرت مأمورین تظاهرکنندگان متواری و از بین آنها تعداد 21 نفر دستگیر و مراتب تلفنی با رئیس دادگستری در میان که نتیجاً با اخذ تعهد کتبی نامبردگان موظف به خودداری از تظاهرات در آینده‌‌ می‌گردند و قول‌‌ می‌دهند که بستگان خود و اهالی سرخه را ملزم نمایند تا از ادامه اینگونه عملیات منع نمایند ولی مجدداً از ساعت 930 صبح مورخه 22 / 8 / 57 تجمع انبوهی از اهالی سرخه شروع به تظاهرات و دادن شعارهای ضد میهنی و ملی‌‌ می‌نمایند که با اعزام نیروی کمکی تظاهر کنندگان که تعداد آنها  2 هزار نفر تخمین زده شده در خیابان فیض سرخه، مواجه برای برقراری نظم و آرامش و متفرق کردن آنها وسیله بلندگو آنها را به آرامش و متفرق شدن دعوت، متأسفانه به دعوت مأمورین توجه نکرده مبادرت به آتش‌زدن لاستیک‌ها و قرار دادن بشکه‌ها و تیرآهن و مسدود نمودن خیابان‌‌ می‌نمایند و پس از سد نمودن مسیر مأمورین با صدای بلند مبادرت به دادن شعارهای ضد ملی و میهنی نموده و بر شدت عمل خود افزوده با پرتاب سنگ به طرف مأمورین هجوم و در نتیجه به جیپ گروهان آسیب‌‌ می‌رسانند. فرمانده گروهان چون با هجوم تظاهرکنندگان مواجه‌‌ می‌گردد برای جلوگیری از هرگونه اتفاق ناگهانی مبادرت به تیراندازی هوائی‌‌ می‌نماید در نتیجه تظاهرکنندگان در محل خود متوقف و از محل خود با سنگ و چوب و آجر و دادن شعارهای رکیک و زننده به مأمورین به تظاهرات خود ادامه‌‌ می‌دهند. لزوماً در ساعت 1200 همان روز مجدداً تعداد 10 نفر مأمور کمکی از هنگ به مأمورین سرخه ملحق و با تیراندازی هوائی آنها را متفرق و به تعقیب آنان ادامه که در نتیجه تعداد 14 نفر دستگیر‌‌ می‌گردند.»[70]

اهالی سرخه دارای روحیه‌‌‌ای محکم و انقلابی بودند تا جائی که به نقل از مادر یکی از جوانان متدین شهر به نام علی پیوندی گزارش شد‌:

«پسرش با 49 نفر دیگر متحد و هم قسم گردیدند تا آخرین قطره خون خود را فدای آیت‌اله خمینی نموده و تا برقراری حکومت اسلامی مبارزه نمایند و حتی وصیت نامه‌های خود را تنظیم نموده‌اند.»[71]

همین روحیه بود که دو نفر از جوانان شهر به نام‌های «عباس مهربان شغل آهنگر و ابراهیم احسانی دیپلمه بیکار» را به سمت و سوی ساختنِ بمب‌های دست ساز سوق داد. بمبی که قبل از آزمایش منفجر و آنان را مجروح نمود.[72]

در روز تاسوعای حسینی هم تعدادی از مردم سرخه برای برپائی تظاهرات به سمنان آمدند. گزارش این حضور چنین است‌:

«از صبح روز جاری(19 / 9 / 57) دستجاتی از اهالی بخش سرخه و محلات در حالی که پرچمهای سفید و سیاه که روی آنها شعارهای ضد میهنی نوشته شده بود به طرف مسجد شاه که محل تجمع بوده حرکت و در جلوی مسجد شاه با سایر طبقات به صورت یکپارچه درآمدند.»[73]

و این حضور مؤثر در راهپیمائی‌های دیگری مانند تشییع پیکر مطهر شهید بهروز بهروزی نیز تکرار شد.[74]

 

سنگسر (مهدی شهر)

فعالیت انقلابی اهالی بخش سنگسر که در 17 کیلومتری شهر سمنان واقع است با فعالیت‌های صورت گرفته در سمنان پیوند دارد. مردم متدین و انقلابی سنگسر در بسیاری از راهپیمائی‌های بزرگ شهر سمنان حضوری فعال داشتند‌:

«حدود ساعت 1300 روز جاری(15 / 8 / 57) عده‌‌‌ای حدود یک هزار نفر از بخش سنگسر و پانصد نفر از بخش سرخه به سمنان وارد و جلو دبیرستان پهلوی اجتماع و پس از اینکه سایر طبقات مردم سمنان به آنان ملحق شده به صورت یکپارچه در حدود 5000 نفر از جلو دبیرستان پهلوی شروع به راهپیمائی نموده.»[75]

به طور طبیعی فعالیت‌های انقلابیِ مستقل مانند شعار نویسی[76]و دعوت از سخنرانان انقلابی برای سخنرانی در مسجد صاحب الزمان (عج) سنگسر[77] نیز صورت‌‌ می‌گرفت که تظاهرات شبانه 13سیزدهم آذرماه (شب چهارم محرم الحرام) ناشی از اینگونه فعالیت‌ها بود.[78]

در روز عاشورا منزل یکی از اشرار منطقه به نام همت سیفعلیان که با پرویز ثابتی نیز رابطه داشت به آتش کشیده شد و سه روز بعد از آن فرزندان وی پسر حجت‌الاسلام شیخ محمود استعلامی را مورد ضرب و شتم قرار دادند. عصبانیت مردم از این موضوع به میزانی بود که همت سیفعلیان مجبور به عذرخواهی شخصی از ایشان گردید.[79]

بسیاری از مردم متدین و انقلابی سنگسر در هر موقعیتی برای فشرده نمودن صفوف مردم در راهپیمائی‌ها به سمنان‌‌ می‌آمدند که شرکت آنان در تشییع پیکر شهید بهروز بهروزی در روز یازدهم دی ماه نمونه‌‌‌ای از این حضور فعال است.[80]

این حضور در روز سیزدهم بهمن ماه رنگِ خون گرفت. در این روز محمود بلوری و علی آقا همتیان که به ترتیب ‌‌دانش‌آموزانی 8 ساله و 11 ساله بوده و به همراه دیگر اهالی سنگسر برای شرکت در راهپیمائی جشن ورود امام خمینی (ره) به وطن به سمنان آمده بودند مورد اصابت گلوله قرار گرفته و به شهادت رسیدند. در گزارش مراسم تشیع پیکر این دو شهید بزرگوار آمده است‌:

«مورخه 14 / 11 / 57 جسد دو نفر از کشته شدگان به نام‌های بلوری و همتیان که 12 و 15 ساله بوده وسیله مردم سمنان با دادن شعارهای مرگ بر پلیس و بختیار به غسالخانه برده و پس از شستشو ساعت 1500 اجساد تا سنگسر تشییع و در سنگسر دفن نمودند.»[81]

 

آرادان

نهضت ‌‌دانش‌آموزی در آرادان نیز با اعتصابِ معلمین آغاز شد.[82] حضور حجت‌الاسلام سید شمس‌الدین بهشتی روی در این بخش که ضمن اقامه جماعت به تبلیغ و ارشاد مردم مشغول بود و روحیه‌‌ای انقلابی و مخالف رژیم شاهنشاهی داشت موجب حرکت‌های انقلابی‌‌ می‌گردید. پاره نمودنِ عکس محمدرضا پهلوی در شب اول ماه محرم نمونه‌‌‌ای از اقدامات انقلابی ایشان است که به شرح زیر گزارش شده است‌:

«سید شمس الدین بهشتی روی پیشنماز آرادان به مغازه نجاری پهلوانی در آرادان رفته و تمثال شاهنشاه آریامهر را پاره کرده که بلافاصله رئیس پاسگاه شخصاً به محل مراجعه و مشاهده‌‌ می‌نماید پوستر پنجاه سال شاهنشاهی پر افتخار پهلوی که مزین به تمثال اعلیحضرت رضا شاه کبیر و شاهنشاه آریامهر‌‌ می‌باشد از ناحیه چشم‌ها و چانه و روی لب پاره شده که مراتب صورت‌جلسه‌‌ می‌گردد... علیهذا با عرض مراتب فوق و با توجه به اینکه نامبرده یکی از وعاظ افراطی طرفدار خمینی‌‌ می‌باشد و با دستگیری وی در موقعیت حساس فعلی احتمال اینکه بهانه‌‌‌ای برای به وجود آوردن تشنجات و سر و صدا در منطقه به دست عوامل منحرف خواهد داد به پاسگاه آرادان اعلام گردید فعلاً از دستگیری نامبرده خودداری و مراقبت‌های لازم از وی جهت جمع آوری دلائل و مدارک محکمه پسند به عمل آورده تا در فرصت مناسب در این زمینه تصمیم مقتضی اتخاذ گردد.»[83]

از چگونگی برگزاری مراسم تاسوعا و عاشورا در بخش آرادان گزارشی در سوابق موجود نیست جز اینکه نوشته‌اند‌:

«غیرنظامی بهشتی واعظ دهات آرادان واقع در گرمسار نسبت به کد 66 اهانت نموده و با مراجعه به مغازه‌های گرمسار عکسهای کد 66 را پاره‌‌ می‌نماید. ضمناً در روز عاشورا به اتفاق سید کمال و سید جلال کاظمی ساکن ده مذکور اقدام به دادن شعارهای ضد میهنی نموده است.»[84]

و در خصوص حرکت پرشور مردم انقلابی آرادان در روز جمعه چهاردهم ماه محرم گزارش شده است‌:

«حدود ساعت 1000 روز 24 / 9 / 57 حدود سه هزار نفر از اهالی آرادان به رهبری شمس‌الدین بهشتی پیشنماز مسجد آرادان تظاهراتی برپا نموده و شعارهای مخالف داده‌اند و این تظاهرات حدود ساعت 1200 خاتمه پذیرفته است.»[85]

 

ایوانکی

مدارس شهرستان ایوانکی نیز در این ایام در اعتصاب بود[86] و ‌‌دانش‌آموزان در تاریخ 7 / 8 / 1357 دست به تظاهراتی زدند که محرکِ این اقدام حجت‌الاسلام و السلمین سید رضا بطحائی که در حدود نیم قرن سکونت در ایوانکی به تبلیغ معارف دینی مشغول بود معرفی گردید.[87] چند روز پس از آن نیز در شب دوم ماه محرم (12 / 9 / 57) شیشه‌های بانک صادرات شکسته شد. نظریه‌‌‌ای که پیرامون این اقدام ارائه گردید نشانگر فعالیت نیروهای متدین و انقلابی در ایوانکی در این ایام است‌:

«شهر ایوانکی به علت اینکه فاقد مأمورین انتظامی‌‌ می‌باشد و پاسگاه ژاندارمری 8 کیلومتر خارج از شهر قرار دارد لذا عوامل مخالف به خصوص در شب دست به هرگونه اعمال خلاف‌‌ می‌زنند کما اینکه تاکنون چندین دفعه تابلوهای نئون مواد انقلاب شاه و مردم که اطراف میدان ایوانکی قرار دارد به وسیله عوامل ناشناس شکسته شده است که به وسیله شهرداری محل تعویض گردیده ولی مجدداً آنها را در شب شکسته‌اند.»[88]

 

بسطام

مردم متدین و انقلابی بخش بسطام که در 20 کیلومتری شاهرود قرار دارد در جریان انقلاب اسلامی برای برخی از راهپیمائی‌های اصلی به شاهرود‌‌ می‌آمدند و اهالی شاهرود نیز در جریان برخی از راهپیمائی ها به بسطام‌‌ می‌رفتند تا تظاهرات با وحدت و انسجام بیشتری صورت پذیرد‌:

«ساعت 900 روز 20 / 8 / 57 عده‌‌‌ای حدود 100 نفر از اهالی بسطام در مسجد جامع تجمع نموده و سپس عده دیگری حدود 600 نفر از تیپ جوان به اتفاق چند نفر از روحانیون از شاهرود به بسطام عزیمت و در مسجد اجتماع و به اتفاق در حالی که چند قطعه عکس خمینی را با خود حمل‌‌ می‌کردند راهپیمائی نموده و شعارهای ضد ملی و میهنی‌‌ می‌دادند و از چند خیابان عبور نموده و سپس در میدان ششم بهمن گرد آمده و شیخ احمد متولی سخنرانی و تظاهرات بدون درگیری با پلیس خاتمه یافت.»[89]

حضور حجت‌الاسلام و المسلمین حاج شیخ عبدالرسول حسنی بسطامی در این بخش که از روحانیون معمر و با سابقه بود و از امام خمینی(ره) نیز اجازه تصدی امور حسبیه و اخذ وجوه شرعیه داشت نقش بسزائی در به حرکت درآوردن مردم در جریان انقلاب اسلامی را داشت. درباره ایشان و تعدادی دیگر از مبارزین بسطام گزارش شده است:

«مردم را به خرابکاری و مبارزه علیه حکومت و آتش زدن اموال مردم تحریک نموده به منظور اقدام به اعمال شوم خود در منازل تشکیل جلسه می‌دهند.»[90]

همچنین کتابدار فرهنگ هنر بسطام در تاریخ 22 / 8 / 57 به اتهام اینکه «تعداد زیادی اعلامیه مضره تکثیر و قصد پخش داشته» دستگیر[91]و عکس امام خمینی (ره) نیز بر شیشه بسیاری از مغازه‌های بسطام نصب شده بود.[92]

در گزارشی که مربوط به وقایع روز بیست و نهم ماه محرم‌‌ می‌باشد آمده است‌:

«در شاهرود تعدادی حدود یکهزار و پانصد نفر به بسطام رفته و شروع به دادن شعارهای ضد ملی نموده و در نتیجه تیراندازی مأمورین دو نفر کشته و جسد آنها به بیمارستان شاهرود منتقل گردیده است.»[93]

ولی متأسفانه از چگونگی این واقعه و اسامی شهیدانِ مورد اشاره در اسناد باقیمانده از ساواک سندی موجود نیست.

هر چه به روزهای پایانی عمر رژیم شاهنشاهی نزدیکتر‌‌ می‌شد حرکت‌های مردمی در سراسر کشور نیز گسترده‌تر‌‌ می‌گردید. در بسطام نیز در جریان نخست وزیری شاهپور بختیار و بسته شدنِ فرودگاه‌ها در مخالفت با بازگشت امام خمینی(ره) به ایران در روز هفتم بهمن ماه تظاهرات گسترده‌‌‌ای صورت گرفت‌:

«در بخش بسطام از توابع شاهرود حدود 3 هزار نفر دست به تظاهرات زده که دولت بختیار را غیرقانونی اعلام داشته‌‌‌اند و این تظاهرات در ساعت 1200 بدون هیچگونه اتفاقی پایان یافت.»[94]

 

دماوند

دماوند در این ایام از شهرستان‌های استان سمنان بود و نهضت ‌‌دانش‌آموزی در آن مانند دیگر شهرهای کشور با اعتصاب معلمین و دبیران و تعطیلی مدارس آغاز گردید.[95]

«از وضع مدارس دماوند به علت اعتصاب کارکنان مخابرات و قطع تماس تلفن‌ها اطلاعی در دست نیست.»[96]

در این ایام شناسائی افرادی که در انجام تظاهرات سِمَت رهبری و هدایت را دارا بودند یکی از دغدغه‌های ساواک در دماوند بود تا جائی که درباره آنان گزارش گردید‌:

«چنین استنباط‌‌ می‌گردد از افراد نامعلومی مبالغی به عنوان مخارج واعظ تبلیغات و تظاهرات به افراد مورد نظر کمک‌‌ می‌شود.»[97]

یکی از سخنرانان ایام محرم که در حسینیه محلات جیلارد و فرامه سخنرانی‌‌ می‌نمود حجت‌الاسلام سیدرضا اکرمی بود که با عباراتی تند و آتشین درباره برپائی حکومت اسلامی سخن‌‌ می‌گفت‌:

«ضمن توهین به رژیم شاهنشاهی از مردم می‌خواهد برای مبارزه با رژیم به پا خاسته پس از سرنگونی رژیم یک دولت اسلامی به رهبری خمینی اقدام نمایند... اگر در مورد جلوگیری از سخنرانی اکرمی اقدام نگردد احتمال اینکه در محرم روز عاشورا مردم را کفن ‌پوش کرده و مقابله با مأمورین انتظامی نماید وجود دارد.»[98]

با فرارسیدن ایام تاسوعا و عاشورای امام حسین علیه السلام، دماوندی‌های ساکن تهران نیز به دماوند آمدند و در صبح روز تاسوعا تظاهرات عظیمی شکل گرفت‌:

«از ساعت 0930 روز جاری عده‌ای حدود 30 هزار نفر از طبقات مختلف و تهرانی‌هائی که به دماوند آمده بودند از اول میدان فرامه شروع به راهپیمایی نموده و با دادن شعارهای‌: رهبر ما خمینی . نهضت ما حسینی است به جلوی شهربانی رفته و در آنجا روی زمین نشسته و پس از عبور از خیابان رضا پهلوی در جلوی شهرداری و فرمانداری نشسته و پس از سخنرانی شیخ عبدوس قطعنامه‌ای مبنی بر اینکه خواهان حکومت اسلامی می‌باشند صادر و در ساعت 1230 متفرق شده‌اند.»[99]

این راهپیمائی در روز عاشور نیز تکرار شد‌:

«از ساعت 0900 روز جاری دستجاتی از تکایای دماوند وارد خیابان شده و ضمن حمل شعارهای ضدمیهنی ساعت 1130 جلوی شهرداری و فرمانداری اجتماع و روحانیون به سخنرانی مشغول و جمعیت مذکور حدود 5 هزار نفر بوده و اتفاق سوئی روی نداده است.»[100]

در تظاهرات روز نهم دی ماه مردم متدین و انقلابی دماوند مانند دیگر شهرهای کشور دست به راهپیمائی زدند و قصد پائین آوردن مجسمه محمدرضا پهلوی را داشتند که به علت مداخله مأمورین موفق به این اقدام نشدند‌:

«روز جاری (9 / 10 / 57) حدود دو هزار نفر در شهر دماوند دست به تظاهرات زده و قصد پائین آوردن مجسمه اعلیحضرت را داشته که با مداخله مأمورین شهربانی موفق نگردیده و این تظاهرات در ساعت 1200 پایان پذیرفته است.»[101]

 

ورامین

شهرستان ورامین با پیشینه‌‌‌ای ممتاز در جریان نهضت امام خمینی(ره) در این موقع از توابع استان سمنان بود. در این شهر نیز نهضت ‌‌دانش‌آموزی همراه با اعتصاب معلمین و تعطیلی مدارس بود.[102] تظاهرات روز پنجم آبان ماه که بعد از مراسم ترحیم یکی از روحانیون شهر صورت گرفت با دخالت مأمورین انتظامی ناتمام ماند[103] و در تاریخ 14 آبان نیز اعلام شد‌:

«کلیه مدارس ورامین تعطیل و فرهنگیان این شهر دست به تظاهرات خیابانی زده‌اند.»[104]

در بعد از ظهر روز بیست و ششم آبان ماه تظاهراتی در شهر ورامین برپا شد که رنگِ خون گرفت‌:

«ساعت 1600 روز 26 / 8 / 57 پس از خاتمه برنامه مذهبی هفتگی حسینیه بنی فاطمه شهر ورامین استان سمنان قریب 500 نفر از اجتماع کنندگان در حسینیه مذکور پس از خارج شدن از حسینیه به تظاهرات خیابانی و دادن شعارهای ضدملی مبادرت کرده‌اند و در همین هنگام گروهی نیز از پشت بام حسینیه اقدام به پرتاب سنگ به طرف مأمورین کرده‌اند که مأمورین انتظامی ابتدا با استفاده از گاز اشک‌آور در صدد متفرق کردن آنها برآمده‌اند که عناصر اخلالگر به آتش ‌افروزی در سطح خیابان پرداخته و به مقابله با مأمورین ادامه داده‌اند. در نتیجه مأمورین برای متفرق کردن جمعیت اقدام به تیراندازی هوائی نموده‌اند که سرانجام اخلالگران متفرق شده‌اند. در این جریان دو نفر از اخلالگران به علت اصابت گلوله از ناحیه پا مجروح و یک نفر دیگر نیز در اثر برخورد شیئی نامعلوم از ناحیه کمر مصدوم که در بیمارستان تحت معالجه قرار گرفته‌‌‌اند. در پی حادثه مذکور یک‌ دسته از مأمورین گارد شهربانی مرکز برای کمک به مأمورین انتظامی به ورامین اعزام ‌شده‌‌‌اند و 9 نفر از عناصر محرک حادثه فوق نیز دستگیر گردیده‌اند.»[105]

در شب دوم ماه محرم قرچک ورامین نیز شاهد تظاهراتی شبانه بود‌:

«حدود ساعت 2200 روز 12 / 9 / 57 پس از خاموش شدن برق عده‌ای در خیابان اصلی شهر قرچک دست به تظاهرات ضدمیهنی زده و با استفاده از تاریکی شب تعدادی از تابلوهای نئون مواد انقلاب شاه و مردم را شکسته و سپس متواری گردیده‌اند.»[106]

در ایام محرم که فعالیت‌های انقلابی از قبیل پخش اعلامیه در سطح شهر گسترش یافت دستگیری‌های نیروهای مذهبی نیز فزونی گرفت و در تاریخ 14 / 9 / 57 دو مرد و یک زن به اتهام پخش اعلامیه دستگیر شدند.[107]

تظاهرات روز تاسوعا در این شهر آرام و بدون درگیری بود‌:

«حدود ساعت 0900 روز جاری عده‌‌‌ای حدود 5 هزار نفر در خیابان‌های ورامین دست به راهپیمائی و تظاهرات آرام زده و پس از گذشتن از خیابان‌ها در انتهای خیابان غربی ورامین روی زمین نشسته و سپس با دادن شعارهای‌: نهضت ما حسینی است . رهبر ما خمینی است . حزب فقط حزب‌الله . رهبر فقط روح‌الله به راهپیمائی خود ادامه داده‌[اند].»[108]

تظاهرات روز عاشورا با این عبارت که‌: «دستجات در سطح شهر مشغول عزاداری بوده و تا این ساعت وضع عادی و اتفاق سوئی روی نداده است.» گزارش گردید[109] و وضعیت شهر در روز نهم و دهم دی ماه اینگونه به ثبت رسید‌:

«روز جاری(9 / 10 / 57) مدارس دانشگاه کارخانجات و مغازه‌های حوزه استحفاظی منطقه ورامین تعطیل و مجلس ختمی در مسجد صاحب الزمان ورامین دایر و وضع این شهر غیرعادی به نظر‌‌ می‌رسد و تظاهرات پراکنده‌‌‌ای در شهر وجود دارد.»[110]

«حدود 1030 روز جاری(10 / 10 / 57) عده‌‌‌ای حدود 500 نفر به تظاهرات و آتش زدن لاستیک در خیابان‌های ورامین پرداخته که منجر به دخالت مأمورین شهربانی و تیراندازی هوائی و گاز اشک آور گردیده و تظاهرکنندگان به طور پراکنده همچنان در حال دادن شعار هستند و وضع غیرعادی است.»[111]

و در تاریخ نوزدهم دی ماه که سالگرد قیام خونین مردم قم بود به غیرعادی بودنِ وضعیت در ورامین اشاره شد‌:

«کلیه ادارات و مغازه‌ها و مدارس ورامین تعطیل و تظاهرات پراکنده‌ای در منطقه وجود دارد و وضع غیرعادی است.»[112]

در روز بیست و ششم دی ماه سال 1357ش محمدرضا پهلوی با خفت و خواری از کشور بیرون رفت و در 12 بهمن ماه امام خمینی (ره) به کشور بازگشت و ده روز پس از آن در بیست و دوم بهمن ماه انقلاب اسلامی که حاصل تلاش‌های گسترده و فراوانی بود و در مسیر آن خون‌های بسیاری از عزیزترین مردان و زنان و جوانان و کودکان این مرز و بوم به زمین ریخته بود به پیروزی رسید.

 

پی‌نوشت‌ها:


[1]. سند بولتن ساواک . تظاهرات 1  /  8  /  1357، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان سمنان، جلد چهارم، مرکز بررسی اسناد تاریخی.

[2]. سند شماره‌: 5277‌‌  /  14ﻫ- 3  /  8  /  57، همان.

[3]. سند بولتن ساواک . تظاهرات 9  /  8  /  1357، همان.

[4]. سند شماره‌: 5531‌‌  /  14ﻫ- 10  /  8  /  57، همان.

[5]. سند شماره‌: 5553‌‌  /  14ﻫ- 12  /  8  /  57، همان.

[6]. سند شماره‌: 5594‌‌  /  14ﻫ- 13  /  8  /  57، همان.

[7]. سند شماره‌: 5667‌‌  /  14ﻫ- 14  /  8  /  57، همان.

[8]. سند شماره‌: 6742‌‌  /  14ﻫ- 18  /  9  /  57، همان.

[9]. سند شماره‌: 38  /  30- 23  /  8  /  1357، همان.

[10]. سند شماره‌: 6048‌‌  /  14ﻫ- 27  /  8  /  57، همان.

[11]. سند شماره‌: 6539‌‌  /  14ﻫ- 11  /  9  /  57، همان.

[12]. سند شماره‌: 6499‌‌  /  14ﻫ-11  /  9  /  57، همان.

[13]. سند شماره‌: 6884‌[6184‌]‌‌  /  14ﻫ- 2  /  9  /  57، همان.

[14]. سند شماره‌: 6210‌‌  /  14ﻫ- 2  /  9  /  57 و سند شماره‌: 6729‌‌  /  14ﻫ- 18  /  9  /  57، همان.

[15]. سند شماره‌: 6205‌‌  /  14ﻫ- 3  /  9  /  57 در این موقع برای برخورد با تظاهرات کنندگان تعدادی سرباز از پادگان چهل دختر به شاهرود اعزام شده بود. سند شماره‌: 566- 8  /  9  /  57، همان.

[16]. سند شماره‌: 6310‌‌  /  14ﻫ- 5  /  9  /  57، همان.

[17]. سند شماره‌: 6341‌‌  /  14ﻫ- 7  /  9  /  57، همان.

[18]. سند شماره‌: 586- 13  /  9  /  57، همان.

[19]. سند شماره‌: 6601  /  14  /  ﻫ- 15  /  9  /  57، همان.

[20]. سند شماره‌: 6635‌‌  /  14ﻫ- 17  /  9  /  57، همان.

[21]. سند شماره‌: 6711‌‌  /  14ﻫ- 18  /  9  /  57، همان.

[22]. سند شماره‌: 6817‌‌  /  14ﻫ- 19  /  9  /  57، همان.

[23]. سند شماره‌: 6819‌‌  /  14ﻫ- 20  /  9  /  57، همان.

[24]. سند شماره‌: 15- 21  /  9  /  57، همان.

[25]. سند شماره‌: 7273‌‌  /  14ﻫ- 7  /  10  /  57، همان. روزنامه کیهان در صفحه 7 شماره 10605 تعداد مجروحان این حادثه را 7 نفر نوشته است.

[26]. سند شماره‌: 43789 ر 2 - 10  /  10  /  57ف همان.

[27]. سند شماره‌: 7372‌‌  /  14ﻫ- 11  /  10  /  57، همان.

[28]. سند شماره‌: 7430‌‌  /  14ﻫ- 17  /  10  /  57، همان.

[29]. سند شماره‌: 8006‌‌  /  14ﻫ- 6  /  11  /  57، همان.

[30]. سند شماره‌: 8008‌‌  /  14ﻫ- 8  /  11  /  57، همان.

[31]. سند شماره‌: 5277‌‌  /  14ﻫ- 3  /  8  /  57 و سند شماره‌: 5812‌‌  /  14ﻫ- 21  /  8  /  57، همان.

[32]. سند بولتن ساواک . تظاهرات 2  /  8  /  57، همان.

[33]. سند شماره‌: 3...53‌‌  /  14ﻫ- 6  /  8  /  57، همان.

[34]. سند بولتن ساواک، تظاهرات 9  /  8  /  57، همان.

[35]. سند شماره‌: 5923‌‌  /  14ﻫ- 25  /  8  /  57، همان.

[36]. سند شماره‌: 6069‌‌  /  14ﻫ- 27  /  8  /  57، همان.

[37]. سند گزارش شهربانی دامغان- 3  /  9  /  57، همان. در گزارش دیگری از چگونگیِ این تظاهرات آمده است‌: «ساعت 1500 روز 30  /  8  /  57 عده‌ای از اخلالگران در خیابان پهلوی دامغان ضمن دادن شعارهای مضره دست به تظاهرات زده که در نتیجه نیروی انتظامی به محل اعزام و به طرف مأمورین سنگ پرتاب که تعدادی از مأمورین مجروح و مضروب شدند که بلافاصله وسیله ماشین آب پاش و شلیک تیرهای هوائی عده‌ای متفرق و عده‌ای هم مقاومت نمودند و در نتیجه عده‌ای حدود دو هزار نفر از افراد شاهدوست با آنان درگیر که چند نفر زخمی گردیدند و جمعیت شاهدوست به تدریج حدود 6000 نفر گردیده مبادرت به راهپیمایی نمودند.» سند شماره‌: 6730‌‌  /  14ﻫ- 18  /  9  /  57، همان.

[38]. سند شماره‌: 6229‌‌  /  14ﻫ- 4  /  9  /  57، همان.

[39]. سند بولتن ساواک . تظاهرات 1  /  9  /  57، همان.

[40]. سند شماره‌: 6210‌‌  /  14ﻫ- 2  /  9  /  57، همان.

[41]. سند شماره‌: 6204‌‌  /  14ﻫ- 3  /  9  /  57، همان.

[42]. سند شماره‌: 6554‌‌  /  14ﻫ- 11  /  9  /  57، همان.

[43]. سند شماره‌: 6693‌‌  /  14ﻫ- 18  /  9  /  57، همان.

[44]. سند شماره‌: 6760‌‌  /  14ﻫ- 18  /  9  /  57، همان.

[45]. سند شماره‌: 6817‌‌  /  14ﻫ- 19  /  9  /  57، همان.

[46]. سند شماره‌: 6819‌‌  /  14ﻫ-20  /  9  /  57، همان.

[47]. سند شماره‌: 6838- 22  /  9  /  57، همان.

[48]. سند شماره‌: 7107‌‌  /  14ﻫ- 2  /  10  /  57، همان.

[49]. سند شماره‌: 654- 29  /  9  /  57، همان.

[50]. سند شماره‌: 7432  /  14- 17  /  10  /  57، همان.

[51]. سند شماره‌: 8008‌‌  /  14ﻫ- 8  /  11  /  57، همان.

[52]. سند شماره‌: 5525‌‌  /  14ﻫ- 10  /  8  /  57، همان.

[53]. سند شماره‌: 5255‌‌  /  14ﻫ- 2  /  8  /  57، همان.

[54]. سند شماره‌: 5277‌‌  /  14ﻫ- 3  /  8  /  57، همان.

[55]. سند بولتن نوبه‌‌‌ای ساواک . 13  /  8  /  57، همان.

[56]. سند بولتن ساواک . گزارش مورخه 8  /  8  /  57، همان.

[57]. سند شماره‌: 189  /  5  /  1  /  1205- 14  /  8  /  57، همان.

[58]. سند شماره‌: 6064‌‌  /  14ﻫ- 27  /  8  /  57، همان.

[59]. سند شماره‌: 5968‌‌  /  14ﻫ- 25  /  8  /  57، همان.

[60]. سند شماره‌: 5606  /  14ﻫ- 26  /  8  /  57، همان.

[61]. سند شماره‌: 6176‌‌  /  14ﻫ- 2  /  9  /  57، همان.

[62]. سند شماره‌: 2397‌‌  /  14ﻫ و- 2  /  9  /  57، همان.

[63]. سند تلفنگرام مورخه 6  /  9  /  1357و سند شماره‌: 6453‌‌  /  14ﻫ- 11  /  9  /  57، همان.

[64]. سند شماره‌: 2632‌‌  /  14ﻫ و- 27  /  9  /  57، همان.

[65]. سند شماره‌: 6949‌‌  /  14ﻫ- 25  /  9  /  57، همان.

[66]. سند شماره‌: 7463‌‌  /  14ﻫ- 20  /  10  /  57، همان.

[67]. سند شماره‌: 7364‌‌  /  14ﻫ- 10  /  10  /  57، همان.

[68]. سند شماره‌: 5680‌‌  /  14ﻫ- 15  /  8  /  57، همان.

[69]. سند شماره‌: 5793‌‌  /  14ﻫ- 20  /  8  /  57، همان.

[70]. سند شماره‌: 5952‌‌  /  14ﻫ- 25  /  8  /  57 و سند شماره‌: 6547‌‌  /  14ﻫ- 11  /  9  /  57، همان.

[71]. سند شماره‌: 5802‌‌  /  14ﻫ- 20  /  8  /  57، همان

[72]. سند شماره‌: 6173‌‌  /  14ﻫ- 2  /  9  /  57، همان.

[73]. سند شماره‌: 6817‌‌  /  14ﻫ- 19  /  9  /  57، همان.

[74]. سند شماره‌: 7372‌‌  /  14ﻫ- 11  /  10  /  57، همان.

[75]. سند شماره‌: 5680‌‌  /  14ﻫ- 15  /  8  /  57، همان.

[76]. سند شماره‌: 6174‌‌  /  14ﻫ- 2  /  9  /  57، همان.

[77]. سند شماره‌: 6182‌‌  /  14ﻫ- 2  /  9  /  57 و سند شماره‌: 6217‌‌  /  14ﻫ- 3  /  9  /  57 و سند شماره‌: 6702‌‌  /  14ﻫ- 18  /  9  /  57، همان.

[78]. سند شماره‌: 7049‌‌  /  14ﻫ- 29  /  9  /  57، همان.

[79]. سند شماره‌: 7118‌‌  /  14ﻫ- 2  /  10  /  57، همان.

[80]. سند شماره‌: 7372‌‌  /  14ﻫ- 11  /  10  /  57، همان.

[81]. سند شماره‌: 8011‌‌  /  14ﻫ- 15  /  11  /  57، همان.

[82]. سند شماره‌: 5525‌‌  /  14ﻫ- 10  /  8  /  57، همان.

[83]. سند شماره‌: 7175‌‌  /  14ﻫ- 2  /  10  /  57، همان.

[84]. سند شماره‌: 105  /  67  /  401  /  428 - 19  /  10  /  1357، همان.

[85]. سند شماره‌: 2584‌‌  /  14ﻫ و- 25  /  9  /  57، همان.

[86]. سند شماره‌: 5525‌‌  /  14ﻫ- 10  /  8  /  57، همان.

[87]. سند شماره‌: 2223  /  14و- 8  /  8  /  57، همان.

[88]. سند شماره‌: 2529‌‌  /  14ﻫ و- 13  /  9  /  57، همان.

[89]. سند شماره‌: 6540‌‌  /  14ﻫ- 11  /  9  /  57، همان.

[90]. سند شماره‌: 138  /  2  /  1  /  66  /  401  /  57- 22  /  8  /  57، همان.

[91]. سند شماره‌: 6032‌‌  /  14ﻫ- 27  /  8  /  57، همان.

[92]. سند شماره‌: 6227‌‌  /  14ﻫ- 3  /  9  /  57، همان.

[93]. سند شماره‌: 7357‌‌  /  14ﻫ- 9  /  10  /  57، همان.

[94]. سند شماره‌: 8008‌‌  /  14ﻫ- 8  /  11  /  57، همان.

[95]. سند شماره‌: 5277‌‌  /  14ﻫ- 3  /  8  /  57 و سند شماره‌: 5476‌‌  /  14ﻫ- 7  /  8  /  57، همان.

[96]. سند شماره‌: 5667‌‌  /  14ﻫ- 14  /  8  /  57 البته دو روز بعد از این خبر نوشته شد‌: «کلیه مدارس دماوند تعطیل می‌باشد.» سند شماره‌: 5686‌‌  /  14ﻫ- 16  /  8  /  57، همان.

[97]. سند شماره‌: 2198‌‌  /  14ﻫ و- 22  /  8  /  57، همان.

[98]. سند شماره‌: 2316‌‌  /  14ﻫ د- 18  /  9  /  57، همان.

[99]. سند شماره‌: 6817‌‌  /  14ﻫ- 19  /  9  /  57، همان. به نظر می رسد این رقم 30000 نفر به اشتباه ثبت شده و عدد صحیح باید 3000 نفر باشد کما اینکه عدد این جمعیت در روز عاشورا 5000 نفر نوشته شده است.

[100]. سند شماره‌: 6819‌‌  /  14ﻫ- 20  /  9  /  57، همان.

[101]. سند شماره‌: 7357‌‌  /  14ﻫ- 9  /  10  /  57، همان.

[102]. سند شماره‌: 5277‌‌  /  14ﻫ- 3  /  8  /  57، همان.

[103]. سند بولتن ساواک . گزارش راهپیمائی 5  /  8  /  57، همان.

[104]. سند شماره‌: 5667‌‌  /  14ﻫ- 14  /  8  /  57، همان.

[105]. سند بولتن ساواک . گزارش تظاهرات 26  /  8  /  57، همان.

[106]. سند شماره‌: 2531‌‌  /  14ﻫ و- 13  /  9  /  57، همان.

[107]. سند شماره‌: 6610‌‌  /  14ﻫ- 15  /  9  /  57، همان.

[108]. سند شماره‌: 6817‌‌  /  14ﻫ- 19  /  9  /  57، همان.

[109]. سند شماره‌: 6819‌‌  /  14ﻫ- 20  /  9  /  57، همان.

[110]. سند شماره‌: 7357‌‌  /  14ﻫ- 9  /  10  /  57ف همان.

[111]. سند شماره‌: 7364‌‌  /  14ﻫ- 10  /  10  /  57، همان.

[112]. سند شماره‌: 7439 / 14- 19 / 10 / 57، همان.











































































تجمع مردم انقلابی دامغان در یک راهپیمایی در آستانه پیروزی انقلاب با حضور مرحوم حجت‌الاسلام حاج سید عبدالله تقوی



تجمع و بست نشینی در خیابان توسط مردم در میدان امام خمینی گرمسار در بهمن 57



تظاهرات در دامغان



تظاهرات مردم گرمسار سال 57



حضور دانش آموزان در صف انقلاب اسلامی



حضور دانش آموزان در صف انقلاب اسلامی



حضور زنان در انقلاب اسلامی در استان سمنان پر رنگ و چشمگیر بود



راهپیمایی بزرگ مردم گرمسار در اعتراض به جلوگیری از ورود امام توسط بختیار اواخر دی 57



راهپیمایی بزرگ مردم گرمسار در اعتراض به جلوگیری از ورود امام توسط بختیار اواخر دی 57

منبع: مقدمه جلد چهارم انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان سمنان (با تلخیص و یراستاری)، مرکز بررسی اسناد تاریخی، چاپ اول، سال 1398.


 
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است.