دیدگاه امام خمینی(ره) درباره آخوندهای درباری و فاسد به نقل از شهید آیتالله سید محمدرضا سعیدی
27 تير 1403
پیشگفتار
در مجموعه اسناد حضرت امام خمینی(ره) در ساواک تعدادی از اسناد حکایت از گفتارهایی دارد که به امام منتسب است. این نقل قولها غالباً بیان همه یا قسمتی از نامهها و سخنان امام است که به وسیله اشخاص مختلف و در موضوعات متفاوت ارسال یا بیان گردیده و در جلسات خصوصی و یا عمومی به سمع حضار رسیده است. منابع ساواک که بعضاً در این جلسات حضور یافته و یا رخنه نموده بودند پس از شنیدن مطالب، طی گزارشی آن را به مرتبطین خود در ساواک ارائه میدادند؛ سپس این گزارشها طبق نظر سلسله مراتب، ارزیابی شده، در پرونده افراد مربوط به موضوعِ مطرح شده بایگانی و یا مورد عملیات بعدی قرار میگرفت.
اهمیت انتشار این گونه گفتارها در بازخوانی حوادثی است که در کتابهای تاریخ انقلاب اسلامی ایران کمتر مورد توجه قرار گرفته است و میتواند گوشهای از تاریخ پر حادثه بین سالهای 1340 تا 1357 را روشن کند و از طرفی از لابلای این نقل قولها سیره و روش حضرت امام و برخی از مبارزین و مبارزات آنها روشنتر گردد.
با توجه به اینکه منابع ساواک گزارشهای خود را از این گونه جلسات ـ بسته به میزان سواد، دقت و حافظه خود ـ ارائه مینمودند، احتمال خطا و نادرستی در نقل آنها وجود دارد؛ لذا ما اولاً در انتخاب و درج نقل قولها از اسناد و قراین دیگر برای اثبات صحت یا مقرون به صحت بودنِ آنها استفاده میکنیم و ثانیاً میکوشیم با ذکر شواهدی آنها را تبیین نموده، یا در جایی از آنها بهره بگیریم که میتوانند نکتهای غلط و یا سهوی تاریخی را اصلاح و روشن کنند.
******
«تشکیل حکومت صفوی در ایران به عنوان اولین حکومت با مذهب رسمی تشیّع، انقلاب بزرگی در تاریخ ایران به شمار میآید. هرچند از آن تاریخ به بعد پادشاهان تلاش میکردند با تأکید بر اجرای فرامین دینی خود را به عنوان مدافع مذهب و دوستدار روحانیون نشان دهند ولی این امر سبب نمیشد تا در صورت حرکت خلاف جهت عدالت الهی و مسیری که اسلام برای تحقق یک جامعه عادلانه مشخص کرده، روحانیون و به طور ویژه روحانیون برجسته به آنان معترض نشوند. از همین روست که ما در دوره صفوی حضور روحانیونی را شاهدیم که اگر چه برای تثبیت و ترویج تشیع به همکاری با این حکومت میپردازند، اما به واسطه زعامت مذهبی که برخوردارند شخصیت مستقل از حکومت را دارایند و در صورت لزوم به عنوان یکی از منتقدین اصلی اقدامات حکومت عمل میکردند.
از این رو برخلاف روش معمول در میان برخی از ادیان و مذاهب، در تشیع همیشه و در طول تاریخ، نهاد مذهب همیشه نهادی مستقل از نهاد حکومت بود. نهادی که جدا از کار ویژههای آموزشی و قضاوتی و دنیوی و اخروی دیگر، به مثابه قوه ناظره بر حکومت نیز عمل میکرد و با توجه به شرایط در مناسبتهای مختلف به دفاع از حقوق اقشار مختلف مردم میپرداخت. کما اینکه در دوره حکومت ناصری در حمایت از استقلال اقتصادی ایران به مقابله با امتیاز واگذاری توتون و تنباکو(رژی) همت گماشت.
با این حال بودند برخی از روحانیونی که با فاصلهگیری از تفکر مرسوم دینی روحانیون، خود را به دربار نزدیک کرده و حاکمان نیز به واسطه مشروعیتی که میتوانند از راه دین و به تبع آن مبلغین دین کسب کنند از حضور این افراد استقبال و از ایشان در راستای تأمین منافع و اهداف خود استفاده میکردند. امروزه روحانیونی از این دست به تعبیری به «آخوند درباری» شهره شدهاند.
شرایط روحانیون در زمان حکومت پهلوی متفاوت بود. دوران پهلوی اول به طور کلّی به واسطه مخالفتهای صریح و آشکار رضا شاه با مذهب و روحانیون، همواره نوعی مقابله و تخاصم میان دربار و روحانیون برقرار بود. هرچند در مواقعی رضا پهلوی تلاش کرد با نزدیک شدن به روحانیون به واسطه ایشان مشروعیت لازم را کسب کند تا از شدت اعتراضات نیز بکاهد ولی این امر، به دلیل تخاصمی که پس از رسیدن به سلطنت با مذهب به خرج داد، هیچگاه میسر نشد.
با این حال محمدرضا شاه پس از کودتای 28 مرداد سال 1332 و تسلط کامل بر ساختار حکومت، به مخالفت آشکار با مذهب و روحانیون نپرداخت و تلاش کرد از میان روحانیون کسانی را به عنوان نزدیکان خود برگزیند تا به واسطه ایشان هم نگاه مثبت مردم را با خود همراه سازد و هم این که مانع از یکدست و یک رأی شدن روحانیون و حوزههای علمیه علیه خود و حکومتش شود. در این بین برخی از روحانیون خواسته یا ناخواسته با نزدیکی به دربار پهلوی در مسیری قرار گرفتند که مقاصد و اهدافشان با حکومت پهلوی یکسان و همراه بود.
اصطلاح «آخوند درباری» برای نخستین بار توسط حضرت امام استفاده شد. ایشان نسبت به جایگاه روحانیت حساسیّت بسیار ویژهای داشتند و این قشر را از آن رو که وظایف و تکالیف سنگینی نسبت جامعه بر دوش دارند و هدایت مردم بر عهده آنان است، به مسائلی که برای مردم، جامعه و کشور رخ میدهد بیش از سایر اقشار مسئول میدانستند.
طبیعتاً اگر روحانیون در انجام وظایف خود کوتاهی کنند مسیر حرکت صحیح جامعه با مشکل همراه خواهد شد. ناگفته پیداست که حرکت این گروه در راستای اهداف حکومتهای طاغوتی گناهی به مراتب بزرگتر از کوتاهی محسوب میشود. از این رو حضرت امام(ره) نسبت به روحانیون درباری که در خدمت حکومت پهلوی بوده واکنش بسیار شدیدی نشان دادند و در این باره فرمودند:
«خدای متعال میداند که من نسبت به آخوندهای فاسد آنقدر شدید هستم که نسبت به سایر مردم نیستم. ساواکی پیش من محترمتر است از آخوند فاسد،... آنقدر صدمهای که اسلام از یک آخوند فاسد میخورد از محمدرضا نمیخورد. در روایات هست که آخوند فاسد و ملای فاسد در جهنم از بوی تعفنش اهل جهنم در عذاب هستند. در این دنیا هم از بوی تعفن بعضی از آخوندهای فاسد، دنیا در عذاب است. ما طرفداری از عمامه نمیکنیم. ما طرفداری از اسلام میکنیم. این اسلام پیش شما باشد معظم هستید. پیش هر کس باشد معظم است.»[1]
حضرت امام با مشاهده روحانیونی که به جای مخالفت با برنامهها و اقدامات حکومت پهلوی، همسو و همراه با این حکومت اقدام به تبلیغ و دفاع از شخص شاه و دربار وی نمودند، جامعه و مردم را نسبت به این افراد آگاه ساخت و این جریان را به «ابوهریره» و «شریح قاضی» تشبیه میکند که دربار برای پیشبرد اهداف خود این افراد را معمم کرده بود.»[2]
«... خدا میداند که از صدر اسلام تاکنون از این علمای سوء چه مصیبتهایی بر اسلام وارد شده است. ابوهریره یکی از فقهاست؛ لیکن خدا میداند که به نفع معاویه و امثال او چقدر احکام جعل کرد و چه مصیبتهایی بر اسلام وارد ساخت. قضیۀ ورود علما در دستگاه ظَلَمه و سلاطین غیر از ورود افراد عادی است. یک آدم عادی اگر وارد دستگاه شود فاسق است و بیش از این چیزی بر آن مترتب نیست؛ لیکن یک فقیه، یک قاضی، مثل ابوهریره و شریح قاضی، وقتی که در دستگاه ظلمه وارد شوند، دستگاه را عظمت میدهند؛ اسلام را لکهدار میکنند. یک نفر فقیه اگر وارد دستگاه ظلمه شد، مثل این است که یک امت وارد شده باشد، نه اینکه یک نفر آدم عادی وارد شده است... البته بعضی مواقع برای کنترل یا منقلب ساختن دستگاه وارد میشدند که اکنون هم اگر چنین کاری از ما ساخته باشد، واجب است که وارد شویم. این موضوع مورد صحبت نیست. اشکال سر آنهاست که عمامه بر سر گذاشته و چهار کلمه هم اینجا یا جای دیگر خوانده یا نخوانده و برای شکم یا بسط ریاست به این دستگاهها پیوستهاند. با اینها باید چه کنیم؟
اینها از فقهای اسلام نیستند و بسیاری از اینها را سازمان امنیت ایران معمم کرده تا دعا کنند. اگر در اعیاد و دیگر مراسم نتوانست به زور و جبر ائمۀ جماعت را وادار کند که حضور یابند، از خودشان داشته باشند تا «جل جلالهُ» بگویند! اخیراً لقب «جل جلالهُ» به او دادهاند! اینها فقها نیستند؛ «شناخته شده»اند! مردم اینها را میشناسند. در این روایت است که از این اشخاص بر دین بترسید؛ اینها دین شما را از بین میبرند. اینها را باید رسوا کرد تا اگر آبرو دارند در بین مردم رسوا شوند؛ ساقط شوند. اگر اینها در اجتماع ساقط نشوند، امام زمان را ساقط میکنند؛ اسلام را ساقط میکنند.
باید جوانهای ما عمامۀ اینها را بردارند. عمامۀ این آخوندهایی که به نام فقهای اسلام، به اسم علمای اسلام، این طور مفسده در جامعۀ مسلمین ایجاد میکنند باید برداشته شود. من نمیدانم جوانهای ما در ایران مردهاند؟ کجا هستند؟ ما که بودیم این طور نبود؟ چرا عمامههای اینها را بر نمیدارند؟ من نمیگویم بکشند؛ اینها قابل کشتن نیستند؛ لکن عمامه از سرشان بردارند. مردم موظف هستند، جوانهای غیور ما در ایران موظف هستند که نگذارند این نوع آخوندها (جل جلاله گوها) معمم در جوامع ظاهر شوند و با عمامه در بین مردم بیایند. لازم نیست آنها را خیلی کتک بزنند؛ لیکن عمامههایشان را بردارند؛ نگذارند معمم ظاهر شوند. این لباس شریف است، نباید بر تن هر کسی باشد. عرض کردم که علمای اسلام از این مطالب منزهاند و در این دستگاهها نبوده و نیستند. و آنهایی که به این دستگاه وابستهاند، مفتخورهایی هستند که خود را به مذهب و علما بستهاند و حسابشان اصلاً جداست و مردم آنها را میشناسند.»[3]
شهید والامقام آیتالله سید محمدرضا سعیدی با توجه به ارتباط و اخباری که از حوزه علمیه نجف اشرف و مباحث حضرت امام خمینی داشت به محض دریافت بیانات جدید امام، آن را به اطلاع مردم میرساند. شهید سعیدی در سخنرانی روز 25 / 2 / 1349 به نقل گفتار امام خمینی در باره آخوندهای درباری و فاسد که دین به دنیا فروختند و نوکر و اجیر سلاطین و فرمانروایان فاسد و هوا و هوسهای زودگذر گشتهاند، میپردازد و گله امام از جوانهای مسلمان در بیتفاوتی نسبت به این روحانی نماهای وابسته را بیان میکند و با ادامه صحبت درباره مقام علمی حضرت امام و نظر فقهی ایشان در مورد سحر و جادو و امثال آن، آموزشها در مدارس و دانشگاهها به سبک غرب، تلاش استعمارگران در تبلیغ و جذب افراد به آیین مسیحیت و یهودیت و مبارزه آنان با به صحنه آمدن قرآن در زندگی مردم؛ سخنرانی خود را پایان میدهد.
باید توجه داشت که گزارشهای مأمورین ساواک بسته به حافظه، سواد و درک آنها تهیه میشد لذا از نقص و بریدهگویی و در مواردی از اغلاط و غرضورزی در نوشتن خالی نیست. در سند زیر هم ملاحظه خواهید کرد که مجلس از ساعت 30 / 18 شروع شده و در ساعت 30 / 21 پایان یافته است. اگر سخنرانی شهید آیتالله سعیدی به مدت 45 دقیقه بوده باشد یقیناً مسائل مطرح شده و شرح و بسط آن بسیار روشن و روشنگرانه بوده است ولی متأسفانه به همان دلایلی که بر شمردیم، فقط بخش کوچکی از آن به صورت ناقص در این گزارش منعکس گردیده است.
******
به: 3 ههـ 20 شماره: 14851 / 20 هـ 3
از: 20 و تاریخ: 26 / 2 / 49
موضوع: مجلس روضهخوانی در مسجد موسیبن جعفر
از ساعت 30 / 18 روز 25 / 2 / 49 جلسة روضهخوانی هفتگی مسجد موسی بن جعفر با شرکت عدهای در حدود 250 تن تشکیل گردید. پس از نماز اول، سیدهاشم آقامیری چند مسألة دینی مطرح کرد و پس از نماز دوم، سید محمدرضا سعیدی مقابل جمعیت ایستاد و گفت:
آقایان، همان طوری که در زمان خلافت بنی امیه سعی میکردند اشخاص نادرستی را ملبس به لباس روحانیت کرده و وجهه روحانیون را خراب کنند در حال حاضر هم دست به چنین اقداماتی میزنند و شخصاً چند نفری را سراغ دارم که در این لباس فجایعی را مرتکب میشوند که من از گفتن آن شرم دارم. رفقا، لااقل خوب بود مثل گذشته که عبا و عمامه را بر میداشتند حالا هم این کار را میکردند، ولی حالا به خاطر این که آبرو و حرمت روحانیت را از بین ببرند افراد ناصالحی را ملبس به لباس مقدس روحانیت کردهاند و در این مورد مرجع عالیقدر و عظیم الشان ما حضرت آیتالله خمینی از ما و جوانان مسلمان گله داشته و مخصوصاً فتوا دادهاند که:
باید از ورود افراد ناصالح و نالایق به جامعة روحانیت ممانعت کرد و اجازه نداد این گونه افراد عبا پوشیده و عمامه به سر بگذارند. این اشخاص عوضی را باید از محیط روحانیت دور کرد تا حرمت روحانیت حفظ گردد.
آقایان، از فضیلت رهبر عالیقدر و عظیمالشأن ما همان بس که در مدت یک سالی که در ترکیه بودند یک دورة فقهی را نوشتند که تاکنون هیچ مرجعی چنین دورهای را ننوشته است. شما نمیدانید آن مرد بزرگ با چه قلمی تمام مسائل روز را در این دوره، به رشتة تحریر در آوردهاند.
آقایان، این مسجد و سنگری را که در نزد دستگاه مجرم است و هر روز به عناوین مختلف برای مؤذن و مسئلهگو و متولی آن مزاحمت فراهم میکنند، خالی نگذارید. این مسجد و پایگاهی را که در سراسر ایران و عراق مشهور است رها نکنید و بدانید که عدم توجه شما به این مسجد باعث غربت اسلام میشود.
رفقا چند مسئله در مورد سحر و جادو، کفبینی، احضار ارواح، شعبدهبازی، چشمبندی، ستارهشناسی و آکروبات، از رهبر عالیقدر سؤال شده که ایشان همه را حرام دانسته و فرمودهاند:
این که میگویند کواکب نشان میدهند که زلزله میآید، یا قحطی میشود، دروغ و حرام است.
پس رفقا، بهتر است به عوض متوسل شدن به این خرافات به دنبال قرآن بروید، قرآنی که تمام علما و دانشمندان دنیا آن را قبول دارند ولی ما مسلمانان فقط آن را برای اسبابکشی مورد استفاده قرار میدهیم. آقایان مطالب علمی را فقط از قرآن درک کنید.
این کتابهای مدارس و دانشگاهها سرتا پا شر و بیفایده است. کتاب آسمانی خود را محکم بگیرید و مطابق آن عمل کنید تا خداوند شما را یاری کند. شما ببینید که چگونه استعمارگران تورات و انجیل را رواج داده و آن را تبلیغ میکنند. شما هم سعی کنید قرآنی را که خداوند برای راهنمایی و هدایت شما فرستاده حفظ کنید و اجازه ندهید آمریکا و روسیه و آلمان قرآن را تو سری زده و تورات را صحیح جلوه دهند. دشمنان قرآن را کنار بزنید و به آنها بفهمانید که شما هم مثل آنان حافظ کتاب آسمانی خود هستید. این مجلس در ساعت 30 / 21 خاتمه یافت. و در پایان مبلغی پول برای مسجد جمعآوری شد.
نظریه منبع: نظری ندارد.
نظریه رهبر عملیات: نظری ندارد. برلیان.
اداره کل سوم 29 / 2 / 49
پینوشتها:
[1] . صحیفه امام، جلد دهم، صفحه 278 و 279، تاریخ سخنرانی 20 / 7 / 1358.
[2] . مقاله: تبیین اندیشههای مبارزاتی بنیانگذار جمهوری اسلامی؛ انتقادات امام خمینی به آخوند درباری، فرود نودهی، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران به نشانی: 4193http: / / www.iichs.ir =، با تلخیص و گزینش از مجموع مقاله.
[3] . ولایت فقیه؛ حکومت اسلامی، امام خمینی، صفحه 145 تا 148، نجف اشرف، سال 1348 و 1349.
منبع: یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید آیتالله سید محمدرضا سعیدی، ص 444 و 445، مرکز بررسی اسناد تاریخی، چاپ اول، سال 1376.
سید حسن امامی
سید حسن امامی امام جمعه منصوب شاه
سید حسن امامی و شاه
چند نفر از آخوندهای درباری در حال دست بوسی فرح پهلوی