ارتباط بهائیان و رضاخان


02 مرداد 1401


ارتباط و پیوند فرقه ضاله بهائیت و رژیم پهلوی موضوع مهـم و غیـرقـابل انکـاری است. هم رضاشاه و هم محمدرضا پهلوی، رابطه مستحکمی با بهائیان داشتند. به استناد شواهد موجود، رضاخان با بهائیان روابط حسنه‌ای داشت به ‌طوری که حتی اعضای این فرقه، او را «یک بهائی واقعی» می‌شناختند و اعتقاد داشتند که رضاخان قانون کشف حجاب را تحت تأثیر افکار بهاءالله در ایران اجرایی کرده است.

حسین فردوست، دوست دوران کودکی محمدرضا پهلوی که شناخت ویژه‌ای از رضاخان داشت، درباره روابط وی با بهائیان می‌گوید: «اصولاً رضاخان با بهائیان روابط حسنه داشت تا جایی که اسدالله صنیعی را که یک بهـائی طراز اول بود آجودان مخصوص محمدرضا کرد. صنیعی بعدها بسیار متنفذ شد و در زمان [اسدالله] علم و حسنعلی منصور و به خصوص [امیرعباس] هویدا به وزارت خواروبار رسید.»[1]

سرگرد صنیعـی در آن زمان از بهائیان تراز اول محســوب می‌شد. او بعدها سپهبد و مدتی هم وزیر جنـگ شد. انتصاب او به سمت آجودان مخصوص ولیعهد حـاکی از اعتماد رضـاخان به بهائی‌هـا و نیز میزان نفوذ آن‌هـا در دستگاه دولتی بود. حسین فردوست به یاد می‌آورد که «روزی از سپهبد صنیعی پرسیدم که چگونه شما شغل سیاسی پذیرفته‌اید؟ پاسخ داد: از عکا (شهری در شمال فلسطین که قبر بهاءالله در آنجا قرار دارد و به عنوان مرکز بهائیت شناخته می‌شود) سوال شده و اجازه داده‌اند که در موارد استثنایی و مهم این نوع مشاغل پذیرفته شود.»[2]

موری، کارشناس وزارت امور خارجه آمریکا هم طی گزارشی به تاریخ 8 ژانویه 1925 (دیماه 1303) درباره ارتباط رضاخان با بهائیان می‌نویسد: «از بهائیان سرشناس تهران اطلاع یافته‌ام که رئیس‌الوزراء (رضاخان) در خفا احترام زیادی برای بهائیت قائل است ولی بنا به ملاحظات سیاسی، این ارادت خود را آشکار نمی‌کند. گفته می‌شود زمانی که در کسوت یک سرباز قزاق ساده در بیمارستان روشنی که متعلق به بهائیان بود، نگهبانی می‌داد، به شدت تحت تاثیر مهربانی و انسان ‌دوستی پرستاران بهائی قرار گرفت و هرگز آن را از یاد نبرد. مع هذا مسئله این است که او گذاشته است آن عده از افسران بهائی که در لیاقتشان تردیدی نیست به درجات عالی ارتش دست یابند.»[3]

در دوران رضاخان، بهـائیان با نفوذی که در ارتـش داشتند، نیــروی نظامی را حـامی خود می‌دانستند. در همین دوره، نیروی نظامی تحت رهبری رضاخان در موارد متعدد به نوعی حمایت خود را نسبت به بهائیان نشان می‌داد.

براساس سندی که تاریخ آن مربوط به 6 خرداد 1313 است، نیروی نظامی تحت امر رضاشاه مأموریت می‌یابد تا با هدف «جلوگیری از بی‌نظمی»، از فعالیت سلطان الواعظین علیه فرقه ضاله بهائیت ممانعت به عمل آورد.

در گزارشی به «ارکان حرب کل قشون» [ستاد کل ارتش] در این باره آمده است: «محترماً به عرض مبارک می‌رساند سلطان الواعظین نام که در سیرجان بالای منبر تبلیغات و بدگوئی بر علیه مذهب بهائی می‌نمود برای جلوگیری از تولید بی‌نظمی حسب‌الامر والی به کرمان اعزام شد. اینک به قرار راپرت [گزارش] واصله، طرفداران مشارالیه در سیرجان جلساتی به عنوان عزاداری تشکیل و دکاکین را تعطیل نموده‌اند. والی امروز به محل حرکت برای جلوگیری از بی‌نظمی دستور به ساخلو داده شده است.»

گزارش‌های پراکنده از اسناد حکومتی حکایت از آن دارد که در دوره رضـاشاه بهائیان در بسیاری از سازمان‌های دولتی از قبیل ارتش، راه‌آهن، اداره دخانیات، اداره ثبت و آموزش و پرورش و... نفوذ کرده بودند و بسیاری از مناصب مهم را در اختیار داشتند. این نفوذ در دوره سلطنت پهلوی دوم نیز کاملاً عیان بود به‌ طوری که حتی مردم عادی نیز از تسلط بهائیان در دربار مطلع بودند.

به تعبیر نویسنـده کتاب بهائیـان نظامی در حکومت پهلوی دوم «ویژگی‌های خاص حاکم بر نظام سیاسی حکومت پهلوی که واجد نهادها و مناسبات قانونی بود، شامل بی‌اعتمادی و عدم ضابطه می‌گردید و بسیاری از افراد جـامعه و به ‌خصوص بهائیـان را به این نتیجه قطعـی رسانده بود که آسـان‌ترین راه برای محـافظت از خود و کسب ایمنـی، در تقویت سرمایه‌های وجودی و به کارگـیری استعدادهـا و توانـایی‌های فکــری و یـدی نیست، بلکه در نزدیک شدن به مراکـز قدرت از طریـق واسطه‌ تراشی، رشوه دادن، تملق، تظاهر و اطاعت می‌باشد و ناگفته پیداست که ارتش شاهنشاهی به عنوان مهم‌ترین این مراکز قدرت محسوب می‌گردد.»[4]

از همین‌رو بود که بهائیان که از دوره سلطنت رضاخــان روزنه‌ای برای خود در ارتش ایجاد کرده بودند، کم‌کم توانستـند در رده‌هـای بالای ارتش شـاهنشاهی نفوذ کنند. به طـوری که در دوره سلطنت محمدرضـا پهـلوی بهائیانی چون سپهبد عبدالکریم ایادی، سپهبد علی‌محمد خادمی، سپهبد حسین رستگار نامدار، سرلشگر شعاع‌الله علایی، سرلشگر عنایت‌الله ذوقی، سرتیپ عطاءالله مقربی، ارتشبد جعفر شفقت و ... را در این جایگاه می‌بینیم.

برخی از این افراد از چنان جایگاهی برخوردار بودند که محمدرضا پهلوی را در ید تسلط خود گرفته بودند و به راحتی قادر بودند تا نظرات، دیدگاه‌ها و تصمیمات خود را که قطعاً با هماهنگی بیت‌العدل بود، بر او تحمیل کنند.

*****

 

شماره: 1839                                          تاریخ: 6 / 3 / 1313

 

ارکان حرب محترم کل قشون

محترماً به عرض مبارک می‌رساند سلطان‌الواعظین نام که در سیرجان بالای منبر تبلیغات و بدگویی‌های بر علیه مذهب بهایی نموده، برای جلوگیری از تولید بی‌نظمی حسب‌الامر والی به کرمان اعزام شده اینک به قرار راپرت واصله طرفداران مشارالیه در سیرجان جلساتی به عنوان عزاداری تشکیل، دکاکین را تعطیل نموده‌اند. والی امروز به محل حرکت برای جلوگیری از بی‌نظمی دستور به ساخلو داده شده است. 

6   /   3   /   13 نمره 133

نایب سرهنگ مهاجر

از شرف عرض خاکپای اقدس اعلی گذشته است.

                     

*****

 

از: 7 ﻫ                                                            تاریخ: 31 / 3 / 50

به: 321                                                          شماره: 9578 / ﻫ

 

موضوع: فعالیت بهائیان

     جلسه‌ای با شرکت 12 نفر از بهائیان شهر از تحت عنوان کمیسیون نشر نفحات‌اله در منزل مسیح‌اله روحانی تشکیل گردید. پس از قرائت مناجات و صفحاتی از کتاب لوح احمد آقای مسیح‌اله روحانی پیرامون بهائیت سخنرانی و اظهار داشت:

دیده شده است که یکی دو نفر از شما با افراد تبلیغات اسلامی تماس گرفته است دیگر نباید این موضوع تکرار شود شماها به یاد ندارید که در زمان رضاشاه و در زمان سید نورالدین ما را غارت کردند ولی شخص رضاشاه از این موضوع بسیار ناراحت بود و مخفیانه و دور از چشم علما عده‌ای از مسلمانان را از بین برد چون او یک بهائی واقعی بود و همیشه از بهائیان پشتیبانی می‌کرد کشف حجاب از روی قانون و منطق بهاءاله صورت گرفته است.

نظریه یکشنبه. اظهارات شنبه مورد تائید است. دریائی

نظریه چهارشنبه. نظریه یکشنبه مورد تائید است.

نظریه 7 / ﻫ نظریه چهارشنبه مورد تائید است. م

216034

 

 

پی‌نوشت‌ها:


[1]  ظهور و سقوط سلطنت پهلوی (خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست)، ناشر مؤسسه اطلاعات، ج 1، ص 376.

[2] همان، ص 374.

[3]  یعقوب توکلی و محمدرضا مولایی، «بهائیان و رضاشاه از تعامل تا گسترش سازمانی»، فصلنامه سیاست، دوره 49، شماره 3، پائیز 1398، ص 868.

[4] شاداب عسگری، بهائیان نظامی در حکومت پهلوی دوم، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 126 و 127.





 
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است.