دیدگاه امام خمینی درباره مبارزه مسلحانه علیه رژیم پهلوی در سال 1357
17 مهر 1399
«بررسی پیامها، گفتارها و مصاحبههای امام خمینی(ره) در دوران مبارزه مشخص میسازد که امام استراتژی اساسی خود در انقلاب اسلامی را مبارزهی فرهنگی و آگاهیبخش به عامهی مردم میدانست و معتقد بود در صورتی که تودهها به سطح مقبولی از آگاهی برسند، در زمان مناسب تصمیمات لازم را اتخاذ خواهند کرد و در آن صورت ممکن است آمادگی نظامی ضرورت پیدا کند، اما با وجود این به کارگیری قوهی قهریه بدون اجازهی شرعی در حساسترین مواقع و عرصهها را هم مجاز نمیدانست.
در نگرش امام، انقلاب اسلامی جز با حضور فراگیر، آگاهانه و انتخابی مردم تحقق پیدا نمیکرد و از اینرو تمام همّ و غمّ خود را بر افزایش آگاهی مردم نهاده بودند و بیشک انقلاب اسلامی یگانه انقلاب قرن بیستم به شمار میآید که مبارزان آن به جای به کارگیری بمب و سلاح، از کتاب، نوار، اعلامیه، سخنرانی و تظاهرات خیابانیِ مسالمتآمیز بهره بردند.
براساس اسناد موجود، طی دوران مبارزه بر ضد رژیم شاه، امام خمینی(ره) هیچگاه با مبارزه و عملیات مسلحانه به شکل «جنگ چریکی به اصطلاح پیشتاز» موافق نبود و همواره حرکت نهضت را بر پایهی روشنگری و آگاهی دادن مردم و بسیج تودهها درست میدانست. ایشان در ملاقاتها و گفتارهای مختلف با شخصیتهای گوناگون این نظر را بارها و بارها ابراز کرده بود، امام در درسهای ولایت فقیه یا حکومت اسلامی که در بهمنماه 1348 در نجف اشرف داشت، دربارهی شیوهی صحیح پیشبرد نهضت و ارتباط آن با مبارزهی مسلحانه توضیحات مبسوطی بیان نمود. ایشان در بخشی از درسهای حکومت اسلامی چنین فرمود: «اظهار مخالفت علمای دینی در چنین مواردی نهی از منکر از طرف رهبری دینی جامعه است که موجی از نهی از منکر و یک نهضت مخالفت را به دنبال میآورد که همهی مردم دیندار و غیرتمند در آن شرکت دارند؛ نهضتی که اگر حکام ستمکار و منحرف به آن تسلیم نشوند و به صراط مستقیم رویهی اسلامی تبعیت از احکام الهی باز نیایند و بخواهند با قدرت اسلحه آن را ساکت کنند، در حقیقت به تجاوز مسلحانه دست زده و فئه باغیه خواهند بود و بر مسلمانان است که به جهاد مسلحانه با فئه باغیه، یعنی حکام تجاوز کار، بپردازند تا تأسیسات جامعه و رویهی حکومت کنندگان مطابق با اصول و احکام اسلام باشد».[1]
در جای دیگر وقتی همهی راههای مبارزه با طاغوت را ذکر کرده، فرموده است: «آنچه که کم دارید همت و قدرت مسلح است که آن را هم انشاءالله به دست میآوریم. به عصای موسی احتیاج داریم و به همت موسی، کسانی باید باشند که عصای موسی و شمشیر علی بن ابیطالب را به کار ببرند».[2]
شاید شهید آیتالله دکتر بهشتی که خود از اعضای شورای روحانیت هیئتهای مؤتلفه اسلامی بوده و از نزدیکترین یاران حضرت امام به شمار میآید، برای بیان نظر امام در باب مبارزهی مسلحانه صالحترین فرد باشد: «امام نیز احتمالاً با استفادهی صحیح از سلاح در مبارزه با رژیم موافقت داشتند. ایشان معتقد بودند که پایگاه اصلی مبارزه باید مبارزه قاطع و آشتیناپذیر اسلامی، اجتماعی، سیاسی باشد و یک بازوی مسلح و یک شاخهی نظامی این مبارزه را قهرآمیز و قاطعتر کند. چنانچه استفاده از وجوه شرعیه برای تهیهی سلاح و تأمین هزینههای گروههای اسلامی اصیل را مجاز دانستند. اما سخت مقید بودند که اساس مبارزهی انقلابی، فکری، اجتماعی و سیاسی باشد که توده مردم را به صورت یک توده انقلابی در آورد نه فقط یک گروه مسلح که احیاناً در معرض خطر بزرگ منزوی شدن قرار بگیرد و به علت اینکه زیرزمینی لزوماً میباشد عملاً از جریانات، دور افتاده و منزوی میشود و این خطر بزرگی برای گروههای مسلحِ صِرف است که با یک حرکت گستردة علنی یا نیمه علنی و سیاسی مرتبط باشد. پیروزی مبارزات مکتبی ملت ما در خط رهبری امام یک تجربهی مثبت انقلابی است که همین نظر را تأیید میکند؛ بدینمعنا که بازوی مسلح تنها در حد ضربه وارد آوردن به دشمن به کار رفت، اما آنچه دشمن را از پای در آورد، حرکت گستردهی انقلابی، اجتماعی، سیاسی اسلامی مردم ما بود که به صورت یک سیل خروشان و یک طوفان عمومی کاخ بیداد رژیم را از بیخ و بن برکند و نابود کرد.»[3]
سند زیر در همین باره و اشاره به بخشی از مصاحبه امام خمینی با روزنامه فرانسوی فیگارو است. این مصاحبه در تاریخ 22 / 7 / 57 صورت گرفته و سؤال خبرنگار و جواب حضرت امام خمینی به شرح زیر است:
«سؤال: در مراحل اولیه، مبارزه علیه رژیم شاه، صورت نسبتاً مسالمت آمیز اعتصاب و تظاهرات داشته است ... و علیه ارتش و پلیس نه اسلحه و نه سنگربندی وجود داشته است. آیا شما فکر میکنید هنوز زمان آن است و آیا طور دیگری نمیشود عمل کرد و مثلاً به مبارزه مسلحانه رو آورد؟
پاسخ: حتی پس از روز جمعه در تهران [17 شهریور 1357] که آن همه کشتار به جای گذاشت، ما همان شکل مبارزه را حفظ کردیم. همان طور که دنیا میداند، قیام ما به وسیله سرکوبی که با آن برخورد کرد درهم شکسته نشده است و این قیام با همان روش ادامه دارد. ولی از من پرسیدهاند، آیا وقت تغییر روش و روی آوردن به مبارزه مسلحانه برای جواب دادن به کاربرد ارتش توسط دیکتاتوری نرسیده است؟ من گفتهام نه. معذلک امروز من در این باره از خود سؤال میکنم که نمیتوان تا بینهایت، سینههای عریان را جلوی لوله تفنگ قرار داد. تاکنون من رهنمودهای خود را که مبنی بر مسالمتآمیز بودن عملمان بود را تغییر ندادهام، ولی شاید مجبور شوم این کار را بکنم...
سؤال: علیرغم همه اینها، شاه میتواند روی ارتش و بر یک رژیم زور حساب کند، این احتمالی اساسی است.
پاسخ: در مورد ارتش آنچه اساسی است ساخت آن است که با رهبری و سلسله مراتبش مشخص میشود و تاکنون ارتش تحت رهبریای است که در واقع امریکایی است. این ارتش حتی در کادرهای بالا توسط مستشاران و تکنیسینهای امریکایی اداره و تربیت شده است، ولی در میان افسران و سربازان تاکنون نشانههای بارزی از بیداری در برابر مبارزات مردمی دیده شده است. فراموش نکنید که اینها قبل از هر چیز ایرانی هستند و به هنگام زد و خورد، رویاروی آنان، ایرانیهای دیگری قرار دارند. در مواردی دیده شده است که تظاهرکنندگان به جای آنکه به سوی سربازان سنگ پرتاب کنند، گل هدیه کردند و بسیاری از سربازان را دیدهاند که پس از آنکه به آنان گل هدیه شده، گریستهاند و در چند مورد سربازان پس از تیراندازی به سوی تظاهرکنندگان خودکشی کردهاند. تا وقتی که ارتش ایران زیر چتر امریکا قرار گرفته است، همواره این وضعیت غمانگیز و تراژدی ادامه خواهد یافت.»[4]
*****
محرمانه
بخش فارسی رادیو لندن ـ ساعت 15 / 7 ـ 27 / 7 / 1357
آیتالله خمینی رهبر تبعیدی روحانی ایران گفته است که مخالفان رژیم شاه ممکن است مجبور شوند که روش مقاومت آرام را ترک گویند. وی به خبرنگار فیگارو چاپ پاریس گفت که: اعتراضکنندگان نمیتوانند به مدت نامحدودی همچنان سینه خود را جلو گلوله قرار دهند. آیتالله خمینی افزود که: نشانههایی از نگرانی در میان سربازان ایرانی که خود را با یک شورش فزاینده روبرو میبینند دیده شده است.
پینوشتها:
[1] . امام خمینی، ولایت فقیه، 1356، بی نا، بی جا، ص 191.
[2] . همان.
[3] . رهایی از توهم، انتشارات کیهان، 1387، ص 230.
این متن از مقالهی: رویکردهای مسلحانه به مبارزه علیه شاه، محمدصادق کوشکی، ماهنامه زمانه، سال 1388، شماره 84 و 85، انتخاب شده است.
[4] . صحیفه امام، ج 4، ص 2، 3 و 4.