یادی از مبارزات شهید آیتالله سید محمدرضا سعیدی در مسجد موسی بن جعفر(ع)
19 خرداد 1400
در دوران نهضت اسلامی، مسجد به عنوان پایگاهی نیرومند و مستحکم در برابر سیاستهای استبداد داخلی و استکبار خارجی عمل میکرد و نقش ویژهای در روشنگری مردم داشت. آیتالله سید محمدرضا سعیدی از جمله روحانیون انقلابی بود که در این دوران توانست با بهرهگیری از ظرفیت منبر و مسجد، مبارزات مردمی را علیه رژیم پهلوی ساماندهی کند. ایشان در دوم فروردین 1308 در خانه حاج سید احمد سعیدی واقع در محله نوغان مشهد متولد شد. حاج احمد اصالتاً اهل همدان، اما ساکن نوغان بود. سید محمدرضا سعیدی کودک بود که مادرش را از دست داد. او پس از گذراندن دوره ابتدایی به پیشنهاد پدر به تحصیلات دینی گرایش پیدا کرد. دروس مقدماتی را نزد پدر فراگرفت و در نوجوانی وارد حوزه علمیه مشهد شد. او در آن شهر ادبیات را نزد ادیب نیشابوری، منطق را از آقای دامغانی و شرح لمعه و قوانین و فقه را از سید احمد مدرس یزدی آموخت. وی مدتی نیز شاگرد آیتالله حاجشیخ کاظم دامغانی و آیتالله حاج شیخ هاشم قزوینی بود.[1]
او سپس به قم رفت تا از محضر علمای به نام حوزه علمیه آنجا بهره ببرد. در قم در درس آیتالله سید حسین بروجردی و آیتالله میرزا هاشم آملی شرکت کرد و در همین شهر خود را دلداده آیتالله سید روحالله خمینی یافت. از اینرو با آغاز نهضت اسلامی، کوشید با تمام توان در مسیر مبارزه با نظام استبدادی گام بردارد.[2]
سابقه مبارزاتی آیتالله سعیدی علیه رژیم پهلوی به دهه 30 باز میگشت، جایی که او به خاطر یک سخنرانی پرشور علیه شاه در آبادان بازداشت شده بود. در دهه 40 فعالیتهای سیاسی خود را شدت بخشید و در دوران تبعید امام، با سخنرانیهای پرشور خود چراغ مبارزه را در سنگر مسجد بر افروخته نگاه داشت. در این دوره برای دیدار با رهبرِ در تبعیدِ خود، به نجف رفت. در مرداد 1345 به اتهام «اقدام بر ضد امنیت داخلی مملکت» دستگیر و راهی زندان قزل قلعه و سپس زندان شهربانی شد و دو ماه بعد با امضای تعهد آزاد گردید.[3]
ساواک از فعالیتهای آیتالله سعیدی بیمناک بود و با حساسیتی ویژه کلیه اقدامات او را زیر نظر گرفت اما تهدید، بازخواست و ممنوعالمنبر کردن، مانع از مبارزات وی نشد. او علاوه بر سفر به نجف و دیدار با امام، طی نامههایی نیز با ایشان ارتباط مستقیم داشت و رهنمودهای امام را در امر مبارزه به کار میبست.
چنان که از اسناد ساواک برداشت میشود، مهمترین فعالیتهای مبارزاتی آیتالله سید محمدرضا سعیدی در دوران نهضت اسلامی در مسجد امام موسی بن جعفر(ع) شکل گرفت. این مسجد در محله دولاب (غیاثی) تهران واقع شده است و مؤسسان آن از اعضای فدائیان اسلام بودند.
آیتالله سعیدی در سال 1344 به دعوت متولیان این مسجد، از قم راهی تهران شد. حجتالاسلام سید مرتضی صالحیخوانساری که منزلش در جوار مسجد مذکور بود درباره نحوه دعوت از آیتالله سعیدی میگوید: «به تدریج که ارتباطات مردم با قم و با دفتر امام که مرحوم آیتالله پسندیده، برادر بزرگ امام اداره میکردند، برقرار شد، نهایتاً از قم سیدی اعزام شد تا امام جماعت مسجد موسی بن جعفر(ع) باشد. اسم آن سید روحانی بزرگوار، آیتالله سید محمدرضا سعیدی بود.»[4]
درباره نقش اعضای فدائیان اسلام در دعوت از آیتالله سعیدی به تهران در یکی از اسناد ساواک آمده است: «شیخمهدی حقپناه از طرفداران و فعالین فدائیان اسلام بود و در حال حاضر امام جماعت مسجد انصار است. وی سید محمدرضا سعیدی را از قم به تهران آورد و چون از روحانیون ناراحت و امام جماعت مسجد موسی بن جعفر است، عدهای از افراد فدائیان اسلام دور او جمع شدهاند و علاوه بر تشکیل جلسات علنی در مسجد موسی بن جعفر، جلسات به طور محرمانه و با شرکت سید محمدرضا سعیدی در شبهای چهارشنبه تشکیل میشود.»[5]
با ورود آیتالله سعیدی به مسجد موسی بن جعفر(ع)، این محل به کانون مبارزه علیه رژیم شاهنشاهی بدل شد و به سرعت، نوجوانان و جوانان محل جذب آن مسجد شدند. به گفته عزتالله مطهری (عزتشاهی) از مبارزین با سابقه: «آنجا پاتوق بچههای سیاسی بود... بچهها با محمل نماز خواندن و سخنرانی گوشکردن به آنجا میرفتند و اگر ارتباطاتی میخواستند بگیرند، به صورت رمزی و به شکل تلفنی و بیرون از آنجا بود.»[6]
کلانتری 14 درباره عزیمت آیتالله سعیدی از قم به تهران و حضور در مسجد موسی بن جعفر گزارش داد: «... نامبرده بالا [محمدرضا سعیدی خراسانی] که چند ماهی است بعد از خاتمه ساختمان نوساز مسجد موسی بن جعفر در انتهای خیابان غیاثی، از قم به تهران آمده و پیشنماز آن مسجد میباشد، همه شب بعد از نماز به منبر میرود و از طرفداران پروپاقرص آقای خمینی است...»
سخنرانیهای آیتالله سعیدی در مسجد مزبور به قدری تند بود که از همان بدو ورود ایشان به مسجد، حساسیت منابع اطلاعاتی رژیم را برانگیخت. او در یکی از همین سخنرانیها، هم رژیم پهلوی را مورد انتقاد قرار داد و شاه را «ظالم» خواند، هم علیه استعمار آمریکا و بهائیت سخن راند و از همه مهمتر نام امام خمینی را بر بالای منبر برد.
به فاصله چند روز بعد از این سخنرانی وی احضار شد تا «تذکرات لازم داده شود که در منابر فقط مطالب دینی و مذهبی ایراد نماید.» با وجود این «تذکرات» با فرارسیدن ماه محرم، سخنرانیهای کوبنده آیتالله سعیدی در منبر مسجد موسی بن جعفر(ع) ادامه یافت. کلانتری 14 تهران در این باره گزارش داد: «تاکنون چندین بار اظهارات خلاف رویه و تحریک آمیز کرده که گزارش آن به عرض رسیده و چون به وی ابلاغ گردیده که برای دادن تعهد و کسب اجازه به کلانتری بیاید، اظهار کرده: «با کلانتری کاری ندارم.» و چون ایام محرم است و کسانی که پای منبر جمع میشوند مردم عامی و متعصب و دلال هستند، اصولاً صلاح نیست که این شخص به منبر برود...»
سخنرانیهای آیتالله سعیدی در مسجد موسی بن جعفر(ع)، باعث جذب حداکثری شده بود و همواره جمعیت قابل توجهی برای استماع سخنان ایشان به مسجد مزبور میرفتند. سخنران نیز با شجاعت و صراحت هرچه تمامتر در اکثر منابر خود، به هر مناسبتی از امام خمینی صحبت کرده و برای سلامتی ایشان دعا میکرد.
فعالیتها و سخنرانیهای افشاگرانه آیتالله سعیدی در مسجد موسی بن جعفر(ع) موجب شد تا عمّال رژیم در 5 اردیبهشت 1345 نسبت به فعالیتهای او هشدار دهند: «...سید محمدرضا سعیدی از روحانیون مخالف دولت و مبلّغ خمینی است و اگر نامبرده وادار به سکوت نشود و یا موضوع سخنرانیهای خود را عوض نکند، اثر نامطلوبی در افکار مردم منطقه مذکور خواهد داشت.»[7]
متعاقب همین امر، در تاریخ 8 اردیبهشت همان سال، ساواک وی را ممنوع المنبر کرد. در گزارش رئیس کلانتری 14 درباره این دستور آمده بود:
از: کلانتری 14 تاریخ: 8 / 2 / 45
به: قسمت اطلاعات پلیس تهران
موضوع: آقای سعیدی خراسانی پیشنماز مسجد موسی ابن جعفر
محترماً طبق اطلاعیه ساواک منطقه بازار به اینجانب داده شد، پیشنماز مذکور که شبها بعد از نماز به منبر میرود ابلاغ گردیده که از این تاریخ حق منبر رفتن را ندارد. مراتب جهت استحضار به عرض میرسد.
کفیل کلانتری بخش 14 – سروان نبیپور»
آیتالله سعیدی بدون توجه به این ابلاغیه، همچنان به فعالیتهای خود در مسجد ادامه داد. وی همچنین با تشکیل جلسات برای بانوان در مسجد موسی بن جعفر(ع) کوشید تا از ظرفیت این قشر در امر مبارزه بهره ببرد. یکی از بانوان انقلابی که به طور مستمر در این جلسات شرکت میکرد مرحومه خانم مرضیه حدیدچی دباغ بود.[8]
با ادامه فعالیتهای آیتالله سعیدی در مسجد مزبور، ساواک درباره مشی و رویکرد وی اقدام به گزارش کرد و حتی مأمور ساواک برای تکمیل این گزارش با مراجعه به منزل آیتالله سعیدی، با خود وی نیز صحبت کرد اما شهید سعیدی در این ملاقات بدون هراس، از علاقه و ارادت خود به امام خمینی گفت. در این گزارش که تاریخ وصول آن 29 / 2 / 45 است آمده بود: «... سید محمدرضا سعیدی، امام جماعت مسجد موسی بن جعفر، واقع در انتهای خیابان غیاثی که قبلاً مقیم شهرستان قم بوده و چند ماه قبل به تهران آمده است، از روحانیون ناراحت و از طرفداران جدی و سرسخت خمینی میباشد و چنانچه فرصتی به دست آورد در مسجد مزبور به منبر رفته و ضمن اظهارات خلاف رویه از خمینی تجلیل میکند. نامبرده به یکی از کارمندان این ساواک که جهت تهیه بیوگرافی به منزلش مراجعه کرده بود، اظهار داشت: «من شخصی هستم مستقل و از کسی تبعیت نمیکنم و تحت تأثیر هم قرار نمیگیرم. البته آدمی ماجراجو و آشوبطلب نمیباشم ولی معتقدم که آیتالله خمینی یک روحانی واقعی و شریف و پاک و صحیحالعمل و قابل احترام میباشد و از مقام و شخصیت ایشان باید در هر محفل و مجلسی تقدیر و تمجید نمود. من از دستگاه و دولت صحبت نمینمایم ولی ناچارم از طبقه روحانیت تجلیل به عمل آورم کما این که جناب سرهنگ بدیعی رئیس سازمان امنیت قم قبلاً در آن شهرستان به من گفتند تجلیل از خمینی در منابر اشکالی ندارد ولی از دولت نباید صحبت شود. نامبرده افزود: «متأسفانه ساواک مأمورین ورزیده و با سواد در مجالس نمیگذارد تا مطالب را به درستی درک و گزارش کند و روی این اصل اکثراً سوءتفاهم ایجاد میگردد به خصوص عمل مأمورین کلانتریها باعث ایجاد نفاق بین روحانیون و دولت میشود.» از طرف این ساواک تذکرات لازم به مشارالیه داده شده که من بعد متوجه اعمال و رفتار و گفتار خود باشند و چون پیشنماز است نباید به منبر برود. در جواب اظهار داشت: «مگر میشود برای تجلیل از خمینی و یا فرستادن صلوات برای سلامتی او شخصی را از منبر منع نمود.»[9]
با همه این مراقبتها و فشارها شهید آیتالله سعیدی با شجاعتی مثال زدنی در آن دوران خفقان بدون ترس و بیپروا سخن میگفت. در گزارش دیگری از بخش اطلاعات پلیس تهران که تاریخ آن مربوط به تابستان 45 است آمده است:
«تاریخ وصول خبر: 2 / 5 / 45
ساعت 20:30 روز 31 / 4 / 45 در مسجد موسی بن جعفر واقع در انتهای خیابان غیاثی پس از نماز جماعت سید محمدرضا سعیدی پیشنماز مسجد مدت یک ساعت روی صندلی با حضور یک هزار و دویست نفر شروع به موعظه نموده اظهار داشت: این مجلس درس حسینی است. کاری به سیاست و جنگ با دولت نداریم. هر کس به حسین علاقهمند است گوش بدهد و هر کس علاقه ندارد و یا از مأمورین هستند میتوانند بروند و آقایان مواظب باشند بیخود صلوات نفرستید و اجازه نمیدهم شعار بدهید. بنده عوض شماها از دین و مذهب و گفتار آیتالله خمینی صحبت خواهم کرد، آن وقت مأمورین بیایند کتکم بزنند و زندانم کنند. دو سال قبل بنده در قم بودم حضرت آیتالله خمینی را تبعید کردند شلوغ شد. مأمورین گناهکار و بیگناه را اذیت میکردند، میکشتند؛ مخصوصاً طلبهها را با باتون کتک میزدند. در آن موقع یکی از علما که دست بچهاش را گرفته عبور میکرد، مأمورین بیانصاف باتون به فرقش زده که فرقش متلاشی گردید. از بچه وقتی پرسیدند بچه آشیخ هستی او را [هم] کشتند (که در این موقع جمعیت آخ آخشان بلند شد) اضافه کرد: ای بیانصافها! چنانچه شماها برای آقای خمینی صلوات بفرستید خیال میکنند لابد بمب هیدروژنی از شوروی آمده است. بله، هر چند دشمن دارد مملکت، دولت، ملت، اسکناس، علما، روحانیون همه دشمن دارند. بروید اگر دشمن را نمیشناسید از علما و گویندگان دین سؤال کنید. در قرآن چند آیه درباره دشمنشناسی است. همین بهاییها و یهودیها از آنها میباشند؛ آن وقت در مملکت خود با جوانهای بیکار تو خیابانها میگردند. ما هم خواب هستیم و آنها همه بیدارند. یهودیها، بهائیها، کسرویها، تودهایها، همه جلسه دارند، تشکیلاتی دارند. فکر آتیه خود باشید... بعد گفت: دو سال پیش که خمینی فرمود آمریکاییها به شما خیانت میکنند، دولت و زمامداران هم میدانند که حرفهای خمینی درست است. جنایتکاران آمریکایی ملت آزادیخواه ویتنام را به خون و آتش کشیده و اکثر کشورها از آمریکا متنفرند [و] میگویند باید خلبانان آمریکایی اعدام شوند. انشاءالله مطالبی شنیدهام که هفته آینده عرض میکنم. جلسه ساعت 21:30 پایان یافت.»
چنان که از اسناد برمیآید، آیتالله سعیدی طی سخنان خود در مسجد موسی بن جعفر(ع) ضمن حمله به شخص شاه، درباره استعمار و استکبار آمریکا و تسلط آنها بر شئون کشور سخن میگفت و تلاش میکرد با ذکر جنایات آمریکا در ایران و جهان (به عنوان مثال شرح جنایات آمریکا در ویتنام) این جرثومه فساد را به همگان معرفی کند. ساواک در گزارشی به تاریخ 8 / 5 / 45 در این باره نوشت:
«از: ساواک
به: تیمسار ریاست شهربانی کل کشور (اداره اطلاعات)
موضوع: اظهارت سید محمدرضا سعیدی
صبح روز 21 / 4 / 45 سید محمدرضا سعیدی پیشنماز مسجد موسی بن جعفر واقع در خیابان غیاثی، خود شدیداً و صریحاً به دولت ایران و رئیس جمهور آمریکا و حتی در اشارات به شاهنشاه آریامهر حمله نموده و اظهار داشت: آقای روحالله خمینی سه سال پیش این جنایتکار (جانسون) را به ما معرفی کرد ولی دولت ایران مرجع عالیقدر ما را به زندان و تبعید محکوم کرد. نامبرده با تشریح وضع مسجد فیضیه قم به مأمورین ساواک حمله نموده و گفت: مأمورین این سازمان مردم را از مدرسه و خیابان و پیادهروها میگرفتند و به زندان میبردند. امروز که جنایت ارباب جانسون در آمریکا و اروپا و آسیا شناخته شده و ثابت شده است که جنایتکار و خونخوار است و در ایران حتی بیوه زنان هم به خوبی متوجه شدهاند چرا دولت ایران مرجع تقلید ما را به ترکیه و نجف تبعید نموده است. در این مملکت کتب مربوط به یهودیان و بهائیان آزادانه چاپ و منتشر میشود ولی روحانیون حتی حق انتشار اعلامیه را ندارند. سعیدی ضمن سخنان خود مردم را به مبارزه دعوت کرده و آنها را تحریک مینمود...»
در پی این گزارش، آیتالله سعیدی روز 9 مرداد 45 بازداشت شد و تحت بازجویی قرار گرفت. او در بازجویی بر حمایت و طرفداری خود از امام خمینی تأکید کرد و گفت: «افکار من تطبیق میکند با منویات آیتالله خمینی...»[10]
پس از چند جلسه بازجویی و اخذ تعهد، این روحانی مبارز دو ماه بعد آزاد شد. اما عمال رژیم پهلوی دستور گرفته بودند تا «به محض مشاهده عمل خلاف و مشکوک» از ایشان، مراتب را گزارش کنند.
با آزادی آیتالله سعیدی بار دیگر مسجد موسی بن جعفر(ع) رونق گرفت و آیتالله سعیدی بدون توجه به تذکرات و مراقبتهای ساواک، به فعالیتهای خود ادامه داد به طوری که ساواک در 10 آذر 45 گزارش داد:
«به: تیمسار ریاست شهربانی کل کشور (اداره اطلاعات)
درباره محمدرضا سعیدی خراسانی فرزند احمد
اطلاعیه واصله حاکیاست که نامبرده بالا کماکان به همان رویه ناصواب گذشته و بلکه حادتر ادامه داده و مرتباً بر منابر خود سخنان تحریک آمیز و اغواکننده بیان مینماید...»
او در یکی از همین سخنرانیها، از لزوم «مبارزه کردن و جنگ کردن با استعمارگران» گفت و آن را برای هر مسلمان واجب دانست. و «در خاتمه برای سلامتی و موفقیت خمینی در کارها دعا کرد و اضافه نمود که خدایا سایه ایشان را از سر مسلمین کم نکن...»
براساس آنچه از اسناد برداشت میشود، محور اصلی مبارزات آیتالله سعیدی در سنگر مسجد موسی بن جعفر(ع) عبارت بود از: احیای نام امام خمینی؛ افشاگری علیه دولت و دربار شاهنشاهی؛ افشای چهره کریه استعمار آمریکا؛ تشویق مردم به مبارزه؛ سازماندهی حرکتهای ضد سلطنتی؛ ارائه آموزشهای دینی و مذهبی به مردم و تشکیل کلاس؛ دعوت از وعاظ و روحانیون انقلابی جهت سخنرانی در مسجد؛ سخنرانی علیه بهائیت و یهود؛ مقایسه رژیم شاهنشاهی با دولت بنیامیه.
مبارزات آیتالله سید محمدرضا سعیدی سرانجام موجب دستگیری مجدد او در مورخه 13 خرداد 1349 شد اما اینبار تاب شکنجههای وحشیانه ساواک را نیاورد و در بیستم همان ماه بر اثر شکنجهها، شهد شهادت را سر کشید.
[1] «گفت و شنود شاهد یاران با حجتالاسلام سید مهدی طباطبایی»، شاهد یاران، یادمان شهید آیتالله سید محمدرضا سعیدی شماره 32، تیر 1387، ص 42.
[2] یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید آیتالله سید محمدرضا سعیدی، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1376، مقدمه صفحه ج.
[3] - فلاحی، اکبر، شهید آیتالله سید محمدرضا سعیدی به روایت اسناد، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، 1389، ص 48 و 49.
[4] - «گفت و شنود با حجتالاسلام سید مرتضی صالحی خوانساری»، شاهد یاران، همان، ص 80.
[5] - یاران امام به روایت اسناد ساواک؛ شهید آیتالله سید محمدرضا سعیدی، ص 14.
[6] - «گفت و شنود با عزت شاهی (مطهری )، شاهد یاران، همان، ص 32.
[7] - یاران امام به روایت اسناد ساواک؛ شهید آیتالله سید محمدرضا سعیدی، ص 6.
[8] - ن ک: خاطرات مرضیه حدیدچی (دباغ)، تدوین محسن کاظمی، تهران: سوره مهر، 1382، ص 43 تا 45.
[9] - یاران امام به روایت اسناد ساواک؛ شهید آیت الله سید محمدرضا سعیدی، ص 7.
[10] برای مشاهده و مطالعه اسناد بازجویی از آیتالله سعیدی نگاه کنید به: یاران امام به روایت اسناد ساواک؛ شهید آیت الله سید محمدرضا سعیدی، ص 15 تا 27 و ص 37 تا 49.