اعتراض امام خمینی(ره) به جلوگیری از دیدار مردم با ایشان در زمان حصر و دروغبافی رژیم درباره سازش ایشان و علما در مرداد سال 1342
04 ارديبهشت 1403
پیشگفتار
در مجموعه اسناد حضرت امام خمینی(ره) در ساواک تعدادی از اسناد حکایت از گفتارهایی دارد که به امام منتسب است. این نقل قولها غالباً بیان همه یا قسمتی از نامهها و سخنان امام است که به وسیله اشخاص مختلف و در موضوعات متفاوت ارسال یا بیان گردیده و در جلسات خصوصی و یا عمومی به سمع حضار رسیده است. منابع ساواک که بعضاً در این جلسات حضور یافته و یا رخنه نموده بودند پس از شنیدن مطالب، طی گزارشی آن را به مرتبطین خود در ساواک ارائه میدادند و سپس طبق سلسله مراتب، ارزیابی شده و در پرونده افراد مربوط به موضوعِ مطرح شده بایگانی و یا مورد عملیات بعدی قرار میگرفت.
اهمیت انتشار این گونه گفتارها در بازخوانی حوادثی است که در کتابهای تاریخ انقلاب اسلامی ایران کمتر مورد توجه قرار گرفته است و میتواند گوشهای از تاریخ پر حادثه بین سالهای 1340 تا 1357 را روشن کند و از طرفی از لابلای این نقل قولها سیره و روش حضرت امام و برخی از مبارزین و مبارزات آنها روشنتر گردد.
با توجه به این که منابع ساواک گزارشهای خود را از این گونه جلسات ـ بسته به میزان سواد، دقت و حافظه خود ـ ارائه مینمودند، احتمال خطا و نادرستی در نقل آنها وجود دارد؛ لذا ما اولاً در انتخاب و درج نقل قولها از اسناد و قراین دیگر برای اثبات صحت یا مقرون به صحت بودنِ آنها استفاده میکنیم و ثانیاً میکوشیم با ذکر شواهدی آنها را تبیین نموده، یا در جایی از آنها بهره بگیریم که میتوانند نکتهای غلط و یا سهوی تاریخی را اصلاح و روشن کنند.
******
با دستگیری حضرت امام خمینی(ره) در 15 خرداد 1342 و قیام مردم در اعتراض به این دستگیری، امام را ابتدا به باشگاه افسران بردند، اما ساعاتی بعد به پادگان قصر و در چهارم تیرماه 42 به پادگان عشرت آباد منتقل نمودند. چندی بعد و پس از برقراری آرامش نسبی برای آنکه بهانه در زندان ماندن امام از مردم گرفته شود و خشمها فروکش کند و در عین حال امکان حضور امام در جامعه و ارتباط عمومی سلب گردد، رژیم پهلوی تصمیم گرفت امام را از زندان، به محلی که تحت اختیار ساواک بود ـ دور از دسترس مردم ـ در حصر قرار دهد. بر این اساس حسن پاکروان رئیس ساواک به دیدار آن حضرت رفت و ضمن اعلام خبر آزادی ایشان، از امام خواست تا در سیاست دخالت نکنند. پاسخ امام کوتاه و گویا بود. ایشان فرمودند: «ما در سیاستی که شما [به عنوان نیرنگ و دروغ و تزویر] معنا میکنید، از اول دخالت نداشتهایم.»
در ساعت 14:30 روز جمعه 11 / 5 / 42 امام را همراه با آیتالله سیدحسن قمی و آیتالله شیخبهاءالدین محلاتی به خانه شماره 8، متعلق به آقای عباس نجاتی ـ سردفتر اسناد رسمی ـ واقع در جاده قدیم شمیران(شریعتی فعلی) محله داودیه، ایستگاه مینا منتقل کردند و سه روز بعد یعنی در روز 14 مرداد حضرت امام را به منزلی در قیطریه متعلق به آقای روغنی که از تجار تهران بود، انتقال دادند و تا آزادی از حصر ـ در فروردین سال 1343 ـ در این منزل اقامت داشتند.
همانگونه که گفته شد اگر چه قصد رژیم از انجام این عمل، کنترل بیشتر بر روی امام در نقطهای خارج از زندان و قطع ارتباط بین ایشان و مردم بود اما مردم بلافاصله پس از اطلاع بدون ترس و واهمه از تعقیب و دستگیری مأموران ساواک، سیلآسا روانه منزل امام شدند و یکی از وقایعی که از تاریخ 11 مرداد تا روز انتقال حضرت امام به داودیه پیش آمد، دستور منع اکید از رفت و آمد به خانه امام بود. به طوری که منزل محل سکونت ایشان تحت محاصره نظامیان و مأموران ساواک در آمد و حتی از دیدار برخی از روحانیان نیز ممانعت به عمل آوردند. این محاصره با خشم و اعتراض امام روبرو شد.
واقعه دیگر پس از انتقال امام به داودیه این بود که روزنامههای کشور در 12 مرداد خبری را به دستور ساواک منتشر کردند تا در نظر مردم چنین وانمود کنند که انتقال امام از زندان به محل جدید، به دلیل تفاهمی بوده که میان ایشان و مقامات انتظامی به وجود آمده است که: از این پس ایشان و آقایان قمی و محلاتی در مسائل سیاسی دخالت نخواهند کرد؛ اما این توطئه بهزودی با انتشار اعلامیههایی توسط مراجع و علما افشا گردید و بطلان آن آشکار شد.[1]
اسناد زیر در همین رابطه است که شامل گفتار امام در باره جلوگیری مأموران از دیدار مردم و علت آن، همچنین اظهارات آیتالله سیدعبدالله بهبهانی[2] و اعلامیه آیتالله العظمی نجفی مرعشی[3] در توطئه و دروغبافی رژیم در خصوص سازش با حکومت است.
*****
تاریخ: 15 / 5 / 1342 شماره: 10549 / س ت
موضوع: آقای خمینی
در ساعت 1430 روز جمعه 11 / 5 / 42 آقایان خمینی و محلاتی و قمی به خانه شماره 8 در خیابان شمیران ایستگاه مینا کوچه دفتری متعلق به آقای نجاتی انتقال داده شدند و از ساعت 1600 الی 2130 متجاوز از سه هزار نفر از طبقات مختلف از نامبردگان دیدن کردند و هر یک دست آقای خمینی را میبوسیدند.
در ساعت 2200 به استراحت پرداختند و صبح روز شنبه 12 / 5 / 42 که نامبردگان خود را برای پذیرفتن مردم آماده مینمودند، کلمات زنندهای از طرف آقای خمینی علیه مأمورین سازمان امنیت ادا و گفت: «مگر من زندانی هستم که این طور با من رفتار میشود. نگذارید کاری کنم که در نتیجه عدهای از مردم کشته شوند.»
در ساعت 0700 مردم شروع به رفتن به داخل منزل نامبرده نموده در ساعت 0800 از طرف شهربانی کل کشور به مأمورین انتظامی دستور داده شد که دیگر ملاقاتی از آقای خمینی به عمل نیاید نتیجتاً در ساعت 0900 وضع محل سکونت مشارالیه بدین شرح بود.
در داخل منزل آن عده از مردم که صبح داخل شده بودند کماکان نشسته و خارج نمیشدند و در پیادهرو خیابان شمیران نیز در حدود هزار نفر جمعیت که مانع از رفتن آنان به داخل منزل گردیده بودند ایستاده بودند.
در همین ساعت ریاست پلیس تهران جهت بازدید به محل وارد شد.
طلاب خارج از منزل مرتباً اصرار مینمودند که ما بایستی آقا را زیارت کنیم والاّ نخواهیم رفت.
رئیس پلیس به مردم اخطار نمود فعلاً ملاقاتی صورت نخواهد گرفت، مردم متفرق شوند و منتظر پخش اعلامیهای در این باره باشند.
خبر دیگری حاکی است که در خیابان مژده نزدیک امامزاده قاسم باغی که صاحب آن آقای جواد شیوا است به مبلغ چهار هزار تومان برای اقامت چند ماهه آقای خمینی اجاره شده است.
بهرهبرداری شده است.
در پرونده آیتالله خمینی بایگانی شود. 24 / 5
گیرندگان: اداره کل سوم(2 نسخه)
*****
تاریخ: 12 / 5 / 1342 شماره : 1543 / بخش 312
موضوع: آزاد شدن آیتالله روحالله خمینی
عصر دیروز به مناسبت آزاد شدن آیتالله روحالله خمینی از زندان اغلب از روحانیون و علماء طراز اول و دوم و همچنین معممین و بازاریها و اصناف و سایر طبقات مردم در منزل آیتالله نجاتی واعظ به ملاقات خمینی رفته و بین روحانیون طراز اول آیاتالله بهبهانی، شریعتمداری، میلانی، نوری، مرعشی نجفی و خوانساری و خلاصه عموم آیاتالله و حجج اسلام وجود داشتهاند و دسته دسته از مردم به منزل داخل و در حالی که در صف ایستاده بودند به نوبت سینه و دست و پای خمینی را میبوسیدند و عموماً هم متأثر شده و گریه میکردند و شیخبهاءالدین محلاتی هم آن جا بود و تنها مذاکرهای که بین خمینی و آیتالله بهبهانی که در جوار یکدیگر نشسته بودند. احوال پرسی آیتالله بهبهانی از خمینی بود و مشارالیه پاسخ داد:
«خیلی خوب و موفق هستم.»
و پرسید: «اینجا خواهید ماند؟»
خمینی گفت: «تا فردا غروب اینجا هستم و بعد منزلی در شمیران تهیه کردهاند که چند روز آنجا خواهم رفت و سپس به قم میروم ولی کارهایی است که باید انجام شود و من ایستادگی میکنم که تمام محبوسین آزاد شوند و همچنین باید جلوی انتخابات مفتضح را گرفت.»
و آیتالله بهبهانی هم تصدیق کرد و دیگر مطلبی به علت ازدحام مردم و زیادی جمعیت مذاکره نشد و تا ساعت 9 جمعیت مثل سیل میآمد و از یک در وارد میشدند و دست و پای خمینی را میبوسیدند و از در دیگر خارج میشدند.
از جمله مذاکراتی که بین بازاریها به عمل آمد این بود که ظاهراً قصد دارند امروز یا فردا که روز یکشنبه است بازار را چراغانی کنند و جشن بگیرند. این موضوع بین بازاریها مورد مذاکره بود.
بهرهبرداری شده است بایگانی شود.
تعداد نسخه: 5 نسخه
گیرندگان: سه نسخه در بخش 312- اداره کل سوم- اداره دوم
*****
تاریخ: 13 / 5 / 42 شماره: 1567 / بخش 312
موضوع: روحانیون
شب گذشته آیتالله رامهرمزی که از جنوب آمده و عدهای از طلاب و شیخعباسعلی اسلامی نزد آیتالله [سیدمحمد] بهبهانی بودند، آیتالله بهبهانی در مورد ملاقات صبح خود با آیتالله خمینی صحبت میکرد و اظهار میداشت صبح آنجا رفتم و آقای میلانی هم بودند.
خمینی از این که از رفت و آمد مردم جلوگیری میکردند ناراحت بود و میگفت:
«مثل اینکه دولتیها نمیخواهند بفهمند ما در دنیایی زندگی میکنیم که دیگران هم ناظر احوال و اعمال ما هستند. اینکه جلوی مردم را میگیرند معنیاش این است که مردم طرفدار ما هستند و میخواهند اطراف ما جمع شوند و دولت که مردم با او مخالف هستند، از این کار جلوگیری میکند و به طوری که ملاحظه میکنید هر دقیقه یک بازی در میآورند.»
سپس حاج شیخعباسعلی اسلامی به دستور آیتالله بهبهانی با آیتالله خمینی مذاکره کرد و با آقای رامهرمزی و طلابی که آنجا بودند به منزل آقای خمینی رفتند. بعد پسر اسلامی نزد آیتالله بهبهانی مراجعت کرد و گفت: خمینی اطلاعیه سازمان امنیت را در روزنامهها خوانده بود که ما توافق کردیم و خارج شدیم و خیلی ناراحت شده اینک با شریعتمداری و میلانی هم میخواهم مذاکره کنم و فردا اعلامیهای صادر خواهیم کرد و جواب دولت را میدهیم. آیتالله بهبهانی میگفت: مقصود از این آگهی این بوده که اولاً بین آقایان و مردم اختلاف بیندازند و بگویند روحانیون با دولت سازش کردهاند و ثانیاً به خارجیها بگویند ملاحظه کردید اینها را آزاد کردیم باز هم مخالفت میکنند و دخالت در سیاست مینمایند و حال اینکه دخالت در سیاست حق ما است این اجازهای است که قانون اساسی به ما داده است. چگونه [است که] در 29 اسفند و 28 مرداد دخالت در سیاست خوب بود، ولی حالا بد است و اضافه کرد به نظر من این آگهی هم به نفع روحانیون بوده است و تأیید کرد که حتماً باید آقایان اعلامیه صادر کنند و جواب دولت را بدهند.
موحدی 13 / 5 / 42
گیرندگان: سه نسخه در بخش 312 ـ اداره سوم ـ اداره دوم
تعداد نسخه: 5 نسخه
به پرونده شیخ عباسعلی اسلامی ضمیمه شود. 21 / 5 / 42
*****
شماره: 2622 تاریخ: 13 / 5 / 1342
موضوع: اظهارات در بازار
طبق اطلاع واصله بعد از ظهر روز 12 / 5 / 42 در بازار گفته شده که چون در روزنامهها علیه آقایان خمینی ـ قمی و محلاتی از طرف سازمان امنیت اطلاعیهای درج شده که نامبردگان قول دادهاند دیگر به کار سیاست دخالت ننمایند لذا از طرف آقایان نامبرده نیز اطلاعیهای به روزنامهها داده شده و طی آن اطلاعیه سازمان امنیت جداً تکذیب شده و اگر این اطلاعیه چاپ شود نظر آقایان روحانیون به عموم مردم اعلام خواهد شد.
اداره یکم 14 / 5
بخش مذهبی 333
در پرونده آیتالله خمینی بایگانی شود.
گیرندگان: ساواک
*****
متن اعلامیه حضرت مستطاب آیتالله العظمى آقاى سیدشهابالدین مرعشى نجفى مد ظلهالعالى
بسمه تعالى شانه
و مکروا و مکرالله و الله خیرالماکرین
جواب اطلاعیه بىامضایى که به نام سازمان اطلاعات و امنیت کشور در روزنامه کیهان و اطلاعات «مورخه دوازدهم مردادماه برابر 13 ربیعىالمولود» چاپ شده است عیناً درج مىگردد:
«طبق اطلاع رسمى که از سازمان اطلاعات و امنیت کشور واصل گردیده است چون بین مقامات انتظامى و حضرات آقایان خمینى ـ قمى و محلاتى تفاهمى حاصل شد که در امور سیاسى مداخله نخواهند کرد و از این تفاهم اطمینان کامل حاصل گردیده است که آقایان برخلاف مصالح و انتظامات کشور عملى انجام نخواهند داد علیهذا آقایان به منازل خصوصى منتقل شدند.
1ـ این اطلاعیه چون بدون امضا مشخص از طرف یک مقام مسئول مىباشد هیچگاه نمىتواند ارزش یک خبر رسمى و سیاسى را داشته و یا این که الزامآور باشد و بلکه بیشتر نسبت به آن شائبه جعل اخبار و اکاذیب و احتمال شایعهسازى مىرود تا یک خبر رسمى و قاعدتاً باید روى قوانین مطبوعات هر روزنامهاى ناشر این نوع اخبار گردد مورد تعقیب قرار بگیرد.
2ـ در دو سطر اول این اطلاعیه بىامضا و پا در هوا نوشته شده «طبق اطلاع رسمى که از سازمان اطلاعات امنیت کشور واصل گردید.» باید در اینجا از صاحب روزنامه پرسیده شود: چرا و به چه علت اطلاع واصل شده رسمى را عیناً چاپ نکردهاید و اشکال کارتان چه بوده که از روى آن اطلاعیه رسمى، آمدهاید خودتان یک خبر رسمى در روزنامه به طور نیمه رسمى تنظیم نمودهاید!!! چرا؟
3ـ در این اطلاعیه طرز تنظیم خبر و اداى احترام نسبت به حضرات آیتاللّه خمینى و آیتاللّه قمى و آیتاللّه محلاتى دامه برکاتهم رعایت وظیفه اخلاقى و دینى نشده است به چه دلیل، البته این رجال فداکار که از برگزیدگان علم و تقواى این مملکت هستند نمىبایستى اخلاقاً این نوع خطاب نسبت به ایشان به عمل آید.
بزرگش نخوانند اهل خرد که نام بزرگان به زشتى برد
4ـ و اما کلمه و جمله تفاهمى حاصل شده که در امور سیاسى مداخله نخواهند کرد، مطلبى است بسیار مضحک و شرمآور زیرا امروز نه تنها در جوامع ملتهاى متمدن بلکه سیاهان آدمخوار و وحشىهاى افریقا هم دیگر این نوع تحمیلات و قید و حدود را قبول نکرده زیر بار نخواهند رفت و تا روزى که اصل «حق آزادى بشر» مفهوم عام دارد هر شخص در هر جاى دنیا در راه بهبود وضع کشور خود طبق قوانین مذهبى و مملکتى خویش حق دخالت و حق نظارت و حق فعالیت در امور اجتماعى که مفهومش همان نظارت در امور سیاسى است دارد و مىبایستى هر شخص به نسبت قدرت و به نسبت تشخیص و معرفت و به نسبت قابلیت خود تأثیر کامل در بهبود وسایل سعادت اجتماع بگذارد و با رعایت مذهب و مرام خود علىالخصوص یک مرجع دینى، ملت متمدن و مسلمان ایران به هیچوجه نمىتواند قبول کند که طبقات ممتاز علماى عالیمقام عالماً و عامداً چراغ هدایت و بصیرت دیگر خود را، با قراردادى مضحک «تفاهماً» خاموش گردانند و یا خود را از حق و وظیفهاى که انجام آن مستقیماً به عادت دنیوى و اخروى مسلمین بستگى دارد ممنوع کنند، این محال است... محال است... محال زیرا دستور: کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته ملاک زندگى مردم مسلمان باید باشد و البته یک روح شیطانى در این اطلاعیه پا در هوا و سبک خواسته است که علما را با این طرز بیان بىارزش و زبون و سازش کار به جامعه معرفى کند حاشا و کلا.
5ـ همچنین اگر در جمله «و از این تفاهم اطمینان کامل حاصل گردیده است که آقایان برخلاف مصالح و انتظامات کشور عملى انجام نخواهند داد.» توجه بشود مسخرهترین طرز جملهبندى به نظر مىرسد مثل این که آقایان علما افراد غیرمطلع و غیروارد و یا در ردیف اشخاص سابقهدار و شرور بودهاند که کلانترى محل از آنها التزام مىگیرد که دیگر امنیت محله را بر هم نزنند و مزاحم زندگى دیگران نشوند در صورتى که بر کلیه افراد جامعه ما روشن است که هیچ فردى از افراد کشور و هیچ طبقهاى از طبقات مملکت ممکن نیست به اندازه جامعه روحانیت شیعه رعایت مصالح اجتماعى و اخلاقى و وجدانى و ایمانى را تاکنون کرده باشند، چه خواه ناخواه اثر قهرى علوم و معارف عالیه دین حنیف اسلام و تقوی و فضیلت ایمانی آشنایان به تعالیم وسیع مذهب تشیع مانع هرگونه فساد و انحراف و ضایعه و یا هر افتضاحى که تاکنون پیش آمده است بر عدم لیاقت مسئولین بىایمان و بىکفایت و یا مغرض و مشکوک و خائن بوده است نه از جامعه روحانیت.
6ـ اگر بر مبناى بىگناهى بنا باشد که آقایان عظام را پس از آن همه افترا و تهمتهاى شرمآور آزاد نمایند دیگر جمله معوج «منازل خصوصى» براى اقامت آقایان چه معنى و مفهومى خواهد داشت جز این که همه بدانند و بفهمند که تنظیمکنندگان این اطلاعیه خواستهاند با مکر و تزویر و دادن یک نوع آزادى تصنعى و فریبنده براى آقایان علما و زندانىهاف فداکارى و مجاهدات بىنظیر جامعه روحانیت و مهاجرتهاى دستهجمعى مراجع شیعه و علماى بلاد را به مرکز که دنیا را به خود متوجه ساخته در نظر عامه بىاثر نمایند و در عین حال همان حکومت نظامى و همان خفقان و سلب آزادى نسبت به طبقه روحانیون و سایر طبقات ملت مسلمان ایران خصوصاً در امر انتخابات برقرار است و به همین علت مىباشد که به روشنى و وضوح به مردم کشور مىنمایانیم تنظیم این اطلاعیه که نشانه کامل عدم لیاقت تنظیمکنندگان آن است بیشتر رسوا کننده کسانى است که حتى از ترس و شرم جرأت امضا آن را نکردهاند در صورتى که یک عمر بهرهبردار از عناوین و مشاغل و مقامات حساس بوده و جیرهخوار دستگاه هستند لذا حقاً جاى دارد همانطورى که چندین سال است همه متفکرین قوم مىگویند و ما هم نیز بر این عقیدهایم:
کسانى که در دستگاهها شاغل امور مهمه کشور هستند اکثراً نشان دادهاند که فهم و لیاقت و شایستگى به آن مشاغل مهمه را نداشته و پیوسته مىبینیم آثار لیاقت و فطانت و هوش و کفایتشان در انجام کارهاى اجتماعى مانند تنظیم همین اطلاعیه بىاساس مىباشد. بالاخره دریافت خواهد شد که براى اصلاح امور مردم و جلب توجه و رضایت ملت بینا و فهیم این مملکت چارهاى جز بر کنار کردن این انبوه نالایق نیست و به ناچار باید در تعقیب کارها و سخنان گذشته اسم این اطلاعیه را هم یک نوع اطلاعیه پوشالى نام نهاد زیرا معلوم است تنظیمکنندگان این اطلاعیه چقدر به مغز گیج خود فشار آوردهاند تا چنین اطلاعیهاى تنظیم کردهاند.
با این تجزیه و تحلیلى که درج گردید مىتوان به خوبى دریافت که موضوع متن اطلاعیه ساختگى و به کلى بىاساس و به هیچوجه مقرون به حقیقت نمىتواند باشد به زودى انشاءاللّه پرده از روى این صحنهسازىها برداشته شده و حقایق بر عموم مردم مسلمان ایران و جهان کشف خواهد شد.
15 ربیعالاول / 1383 – تهران، شهابالدین مرعشى النجفى
*****
گیرنده: مقامات ساواک به ترتیب سلسله مراتب تاریخ: 19 / 5 / 1342
فرستنده: 333 (اداره بررسیها)
موضوع: روحانیون
گزارش هفتگی
محترماً معروض میدارد در هفته گذشته مسالهای که مورد توجه روحانیون محافل مذهبی ـ بازاریان ـ وابستگان جبهه ملی و سایر طبقات قرار گرفت مساله انتقال آیاتاللّه خمینی ـ محلاتی و قمی به خانههای خصوصی بود که بعد از ظهر روز جمعه 11 / 5 / 42 وقوع یافت.
خبر انتقال آیتالله خمینی در مدت کمی در تهران و حتی بعضی از شهرستانها شایع شد. و در همان روز جمعه تعداد قابل توجهی از مردم تهران برای دیدار نامبرده و همراهان وی به سوی محل اقامت او شتافتند ولی از روز شنبه از رفت و آمد مردم به محل اقامت آنان جلوگیری به عمل آمد و در حال حاضر نیز ملاقات با آنها کما فی السابق محدود است و منحصر به بستگان و نزدیکان آنان است که با اخذ و ارائه کارت مخصوص از فرمانداری نظامی تهران صورت میگیرد.
در روزهای اول انتقال آیات نامبرده عدهای از طرفداران آنها در بازار و جنوب شهر تهران و چند شهرستان دیگر پرچمهائی نصب و به اصطلاح چراغانی کردند و حتی در پارهای نقاط مجدداً عکسهای آیتالله خمینی را نیز نصب نمودند که هم اکنون وضع آنان به صورت عادی در آمده است.
به دنبال انتقال آیات یاد شده اطلاعیهای از طرف ساواک در روزنامههای مورخ 12 / 5 / 42 اطلاعات و کیهان درج شد مبنی بر اینکه چون بین مقامات انتظامی و آقایان مزبور تفاهمی ایجاد و اطمینان حاصل شده که حضرات آقایان در امور سیاسی مداخله ننمایند و بر خلاف مصالح کشور عملی انجام ندهند علیهذا آقایان به منازل خصوصی منتقل گردیدند.
انتشار اطلاعیه ساواک بین روحانیون و مردم مورد بحث قرار گرفت و عدهای از آنان مفاد آن را تکذیب کردند و چند نفر از روحانیون طراز اول تصمیم گرفتند که در پاسخ آن اعلامیههائی صادر نمایند که در این زمینه فعلاً آیتالله مرعشی نجفی اعلامیهای چاپ و منتشر نموده است.
در این اعلامیه گفته شده که در اطلاعیه ساواک یک روح شیطانی خواسته است علماء را بی ارزش ـ زبون و سازشکار به جامعه معرفی کند.
در اعلامیه مزبور ضمن تجلیل از روحانیون اظهار شده کیست که نداند هر شرارت و هر تخریب و هر ضایعه و یا هر افتضاحی که تاکنون پیش آمده است بر اثر عدم لیاقت مسئولین بیایمان و بیکفایت و یا مغرض و مشکوک و خائن بوده است.
در اعلامیه اضافه شده تنظیم کنندگان اطلاعیه ساواک خواستهاند با مکر و تزویر و دادن یک نوع آزادی تصنعی و فریبنده برای آقایان علماء و زندانیها، فداکاری بی نظیر جامعه روحانیت و مهاجرتهای دسته جمعی مراجع شیعه و علمای بلاد را به مرکز در نظر عامه بی اثر نمایند و در عین حال همان حکومت نظامی و همان خفقان و سلب آزادی نسبت به طبقه روحانیون و سایر طبقات ملت مسلمان ایران خصوصاً در امر انتخابات برقرار است.
در پایان اعلامیه مورد بحث گفته شده به زودی انشاءاللّه پرده از روی این صحنه سازیها برداشته شده و حقایق بر عموم مردم مسلمان ایران و جهان کشف خواهد شد.
گفته میشود که انتقال آیتالله خمینی و همراهان او به منازل خصوصی موجب ناراحتی طرفداران جبهه ملی شده است زیرا آنها انتظار دارند که روابط دولت با روحانیون هر چه بیشتر تیره گردد تا بتوانند از کشمکش موجود بهره برداری نمایند.
عدهای از مردم هم در حال حاضر منتظر روشن شدن روش روحانیون در برابر دولت به ویژه در مساله انتخابات هستند.
اطلاع واصله حاکی است که آیتالله خمینی در یک مذاکره خصوصی ضمن بحث پیرامون لزوم حفظ آرامش به منظور تأمین آسایش مردم گفته است: سعی من در حال حاضر آن است که در کارهای سیاسی کمتر دخالت داشته باشم و مخصوصاً در مورد انتخابات نظری ندارم و فقط تاکنون در خصوص آزادی زنان که بیم فساد میرود مطالبی گفتهام و مایل نیستم دولتی زمام امور را در دست داشته باشد که مردم تصور نمایند عمل آن دولت تجاوز به حقوق آنها است و بهتر است مقامات مسئول به احساسات مردم توجه بیشتری بنمایند تا هر چه زودتر رفع ناراحتی بشود و مطالب کوچک را بزرگ جلوه ندهند که دست آویزی برای مخالفین گردد.[4]
انتقال آیتالله خمینی و دو نفر همراهان او به منازل خصوصی تا اندازهای در تقویت روحیه روحانیون مخالف و طرفداران آنها موثر بوده است.
شهابی 19 / 5 در پرونده کلی روحانیون بایگانی شود. 26 / 5 / 42
بخش مذهبی 22 / 5
به عرض میرسد 19 / 5
پینوشتها:
[1] . بنگرید به: نهضت امام خمینی(ره)، سید حمید روحانی، نشر عروج، چاپ شانزدهم، ج 1، ص 698، 699، 709، 716، تا 718، 1432 و 1433.
[2] . آیتالله سید محمد بهبهانى، فرزند آیتالله سید عبداللّه در سال 1250 ﻫ ش در تهران متولد شد. پس از تحصیلات مقدماتى و سطح، به خواندن فقه و اصول پرداخت و مدت 6 سال نیز فلسفه و معقول را نزد میرزا ابوالحسن جلوه فرا گرفت. وى 7 سال هم در محضر علامه آشتیانى به تحصیل خارج فقه و اصول همت گمارد. در نجف اشرف از محضر مرحوم آخوند خراسانى و فقهاى معاصر بهرهمند گردید و به درجه اجتهاد رسید. پس از بازگشت به ایران، ضمن تدریس در حوزه علمیه تهران، در کنار پدر براى حکومت قانون و تشکیل مجلس تلاشهاى زیادى نمود. وى یکى از روحانیون مشهور و از سران مشروطه بود و در کمیسیونى که از طرف مشروطهخواهان تشکیل شد، به همراه 27 نفر دیگر براى اداره امور کشور تعیین شد. این کمیسیون محمدعلى شاه را از سلطنت خلع و احمدشاه را به نیابت وى انتخاب کرد. او که از آزادیخواهان تندرو به حساب مىآمد، در دوره دوم مجلس شورای ملی وکیل مجلس شد. وى نزد عموم سیاستمداران کشور از احترام خاصى برخوردار بود و برخى پیامهاى خصوصى حضرت آیتالله العظمی سید حسین بروجردى توسط ایشان به مقامات بالاى دولتى ابلاغ مىشد. بعضى از علماى مرکز در کارها و رویدادها بدون مشورت با او کار نمىکردند. از دیگر کارهاى سیاسى او بسیج عدهاى از مردم جنوب تهران به نفع شاه و حضور در برابر کاخ شاه و منع وى از مسافرت به خارج در واقعه نهم اسفند 1331 بود. در وقایع کودتای 28 مرداد آیتالله بهبهانی تحت تأثیر شایعات و القائات دشمنان در قدرت گرفتن کمونیستها در صورت سقوط شاه، و تکروی و سهل انگاری توطئهها و نقشههای دشمنان توسط دکتر محمد مصدق در جریان اقدامات سیاسی و ملی، از حمایت دولت مصدق سرباز زد.
آیتالله بهبهانى در جریان نهضت امام خمینى و در آخرین ماههاى عمر خود به حمایت از ایشان برخاست و از همین رو مورد غضب رژیم پهلوی واقع شد و در تنگنا قرار گرفت. وى در 20 آبان ماه سال 1342 در سن 92 سالگى دارفانى را وداع گفت و پس از تشییع با شکوهى در تهران، جنازهاش به نجف اشرف منتقل و در آنجا به خاک سپرده شد.
[3] . آیتالله العظمى سید شهابالدین مرعشى نجفى، فرزند سید محمود در سال 1276 ﻫ ش در نجف اشرف متولد شد. نسب شریف او با 29 واسطه به حضرت امام سجاد (ع) مىرسد. وی تحصیلات ابتدایى و مقدمات علوم را نزد پدر فرا گرفت و با ادامه تحصیل در محضر اساتید بزرگ آن زمان، در علوم گوناگون از جمله رجال، فقه، کلام، ادیان، انساب و حدیث سرآمد شد. وى در ادبیات، علم طب و هیأت نیز صاحب نظر بود. آیتالله مرعشى در جوانى به مقام اجتهاد نائل آمد و آیات عظام و مدرسان مشهور همچون: ضیاءالدین عراقى، فشارکى، یثربى کاشانى، شیخ عبدالکریم حائرى یزدى و میرزا محمدحسین نائینى به وى اجازه روایت و اجتهاد دادند. ایشان پس از فوت آیتالله العظمى سید حسین بروجردى به عنوان یکى از مراجع تقلید مطرح شد. از جمله اقدامات فرهنگى و علمى مهم وى، تأسیس یک کتابخانه با بیش از 90000 جلد کتاب است که 25000 جلد آن به صورت خطى و بعضاً کمیاب است و یکى از گنجینههاى کمنظیر و ارزنده جهان اسلام به شمار مىآید. از آیتالله مرعشى 70 اثر نفیس علمى در زمینههاى مختلف به جاى مانده است. از دیگر خدمات ایشان بناى مساجد، حسینیهها و مراکز درمانى در داخل و خارج کشور است. فعالیت سیاسى ایشان از سال 1341 آغاز شد. وى مانند بیشتر علماى مشهور قم با لایحه انجمنهاى ایالتى و ولایتى مخالفت کرد. در ماجراى قیام 15 خرداد 1342 و حوادث پس از آن با انتشار اعلامیه رژیم را نسبت به اقدامات ضد اسلامى و خشونت بار مورد انتقاد قرار مىداد. ایشان با اوجگیرى انقلاب اسلامى در سالهاى 1356 و 1357 با انتشار اعلامیههاى متعدد به رفتار دولت اعتراض مىکرد و پس از پیروزى انقلاب اسلامى نیز همواره از نظام اسلامى حمایت مىنمود. آیتالله مرعشى نجفى در روز 7 شهریور 1369 بر اثر سکته قلبى در سن 96 سالگى به رحمت ایزدى پیوست و در محل کتابخانه خویش به خاک سپرده شد.
بنگرید به: آیتالله العظمی سید شهابالدین مرعشی نجفی به روایت اسناد ساواک، 3 جلد، مرکز بررسی اسناد تاریخی، همچنین مقاله: نگاهی به زندگی فقیه اهل البیت(ع) و مبارز نستوه حضرت آیتالله العظمی سید شهابالدین مرعشی نجفی در همین سایت به نشانی:
[4] . جملهای که درباره کمتر دخالت کردن در امور سیاسی و امر انتخابات فرمایشی نقل شده قطعاً از حضرت امام نیست و زندگی و حوادث پیش و پس از 15 خرداد سال 1342 تا پیروزی انقلاب اسلامی دلیل متقن و مستند بیهودهگویی نویسندگان گزارش است و همانگونه که در سند دوم ملاحظه میشود امام در دیدار با آیتالله سید محمد بهبهانی مذاکره زیر را انجام داده است:
«... تنها مذاکرهای که بین خمینی و آیتالله بهبهانی که در جوار یکدیگر نشسته بودند احوال پرسی آیتالله بهبهانی از خمینی بود و مشارالیه پاسخ داد: «خیلی خوب و موفق هستم.» و پرسید: «اینجا خواهید ماند؟» خمینی گفت: «تا فردا غروب اینجا هستم و بعد منزلی در شمیران تهیه کردهاند که چند روز آنجا خواهم رفت و سپس به قم میروم ولی کارهائی است که باید انجام شود و من ایستادگی میکنم که تمام محبوسین آزاد شوند و همچنین باید جلوی انتخابات مفتضح را گرفت.» و آیتالله بهبهانی هم تصدیق کرد.
منابع: قیام 15 خرداد به روایت اسناد، ج 4، ص 10 تا 13، 23 تا 25، 47 تا 49، مرکز بررسی اسناد تاریخی، چاپ اول، سال 1380؛ آیتالله العظمی سید شهابالدین مرعشی نجفی به روایت اسناد ساواک، ج 1، ص 159 تا 162، همان، چاپ اول، سال 1388؛ یاران امام خمینی در آینه اسناد به روایت اسناد ساواک، ج 2، ص 28 و 29، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، چاپ اول، سال 1393.
امام در قیطریه ایام حصر