درباره شیخ غلامرضا زنجانی(ابهری) پیشکار آقای سید کاظم شریعتمداری
10 فروردين 1401
نفوذ افراد ناصالح و بعضاً فاسد در بیوت مراجع عظام و یا علمای مشهور، همواره به عنوان یک آسیب جدی مطرح بوده است. متأسفانه چه پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و چه پس از آن شاهد ماجراهای تلخ و غمانگیز از این نفوذها بودهایم. پیش از انقلاب از بیت آقای سید کاظم شریعتمداری با نفوذیای به نام شیخ غلامرضا زنجانی و پس از پیروزی انقلاب از بیت آیتالله حسینعلی منتظری با نفوذیای به نام سید مهدی هاشمی میتوان نام برد.
شیخ غلامرضا زنجانی، فرزند تقی در سال 1308 ﻫ ش در ابهر زنجان به دنیا آمد. وی پیشکار و یکی از مورد اعتمادترین افراد نزد آقای شریعتمداری معرفی شده است. وی که با ساواک و دربار ارتباط داشت در سال 1354 درگذشت. شیخ غلامرضا زنجانی، با سرهنگ مولوی رئیس ساواک تهران و سرلشکر پاکروان و سپهبد نصیری(رئیسان سازمان ساواک) روابط مستقیمی داشت. غلامرضا زنجانی در ساواک با نام مستعار «ابهری» شناخته میشد و گزارشهای متعددی درباره مسائل مختلف مربوط به علما، مراجع و حوزۀ علمیۀ قم، مبارزین و مسائل دیگر را به ساواک ارائه میداد. تذکرات علما و طلاب در مورد افشای چهرة فرد مزبور در آقای شریعتمداری تأثیری نداشت تا جایی که جمعی از اساتید حوزة علمیه قم با انتشار اعلامیهای عملکرد وی را افشا نمودند.[1]
آقای دکتر موسی حقانی در مصاحبهای درباره آقای شریعتمداری و دفتر ایشان میگوید:
«... شیخ غلامرضا زنجانی پیشکار و مشاور شریعتمداری بود و مشکلات اخلاقی هم داشت. برادر آیتالله شریعتمداری هم برای حضور شیخ غلامرضا تذکر میدهد. وجود چنین فردی باعث میشد محبوبیت شریعتمداری میان توده مردم و طلاب کم شود. در سندی از اسناد ساواک که در این کتاب[آیتالله شریعتمداری به روایت اسناد، مرکز اسناد انقلاب اسلامی] هم هست، نوشته شده آیتالله شریعتمداری جرأت اخراج شیخ غلامرضا زنجانی را ندارد. شیخ غلامرضا مدارک زیادی از آیتالله شریعتمداری داشت. شاید بعضی از این مدارک، سند رابطههای پنهانی آیتالله شریعتمداری باشد. افرادی که به بیت او رفت و آمد داشتند، توانستند بر رفتارش تأثیر بگذارند. زمینههایش هم وجود داشت. حضور یک ساواکی در کسوتِ پیشکاریِ یک مرجع، خطر بزرگی است که شریعتمداری به سادگی از کنار این قضیه عبور میکند.»[2]
همچنین در مقالهای در باره شیخ غلامرضا زنجانی گفته شده است که:
«... یکی دیگر از این افراد قدرتمند، خادم بیت آیتﷲ شریعتمداری بود، شیخغلامرضا زنجانی فرد صاحبنفوذی در بیت بود. گفته میشد که شیخ غلامرضا چشم راست آیتاﷲ شریعتمداری است. پرویز ثابتی[رئیس اداره امنیت داخلی ساواک] حتی ادعا کرده است که وی رابط ساواک و آیتاﷲ شریعتمداری بوده است. روحانیون انقلابی از این خدمتکار بیت نیز دل خوشی نداشتند.
شیخ غلامرضا زنجانی سبب نزاعی با حامیان امام خمینی را نیز فراهم کرده بود. نقل شده است که در جلسه درگذشت حجتالاسلام اثنی عشری در مسجد اعظم، وقتی که سخنران جلسه از منبر پایین میآید. طبق معمول یکی از طلاب بلند شده و شروع میکند صلوات فرستادن برای سلامتی امام خمینی. شیخ غلامرضا زنجانی فریاد میزند که خفه شوید! ناگهان تعداد زیادی فریاد میزنند که خفه شوید. در این میان زد و خوردی میان حامیان امام و طرفداران آیتاﷲ شریعتمداری به وجود میآید و بالا میگیرد. نیروهای امنیتی به مسجد وارد شده و عدهای از طلاب را دستگیر میکنند.
روز بعد، طلاب در مدرسههای فیضیه، حجتیه و خان درسها را تعطیل کرده و جمع میشوند تا در خصوص این واقعه تصمیم بگیرند. آنها به سمت بیت آیتاﷲ شریعتمداری رفته و به رفتارهای شیخ غلامرضا اعتراض میکنند. گفته شده که آیتاﷲ شریعتمداری به اتاق ملاقاتهایش میآید و میگوید کسانی که میخواهند در خصوص وقایع پیش آمده سخن بگویند، ده نفر ده نفر بیایند و شهادت بدهند. وقتی که افراد حاضر آمادگی خود را برای چنین شهادتی اعلام میکنند، مرحوم شریعتمداری شهادت آنها را نمیپذیرد. در همان محفل عدهای از طلاب صدای خود را بلند کرده و به اعتراض میپردازند که چگونه شهادت بیست نفر را قبول نمیکنید اما شهادت یک نفر ـ شیخ غلامرضا ـ را میپذیرید؟!
در این میان یکی از طلاب شروع به صحبت میکند و میگوید: طلاب و فضلا به حضور آیتاﷲ شریعتمداری آمدهاند تا از شیخ غلامرضا زنجانی به حضرتعالی تظلّمخواهی کنند. در این وقت یکی از طرفداران شیخ که در درگاه پنجره اتاق ایستاده بود با صدای بلند میگوید: شیخ غلامرضا عزیز روحانیت است. افراد حاضر در آن اتاق با جمله «صحیح است» او را تأیید میکنند. نزاع دیگری در بیت آیتاﷲ شریعتمداری و در پیش چشم ایشان اتفاق میافتد و آیتاﷲ با دیدن این صحنهها به گریه میافتد.[3]
آیتالله محمدعلی گرامی نیز در بخشی از مصاحبه خود در این باره میگوید:
سؤال: برخی آقای زنجانی را که پیشکار دفتر آقای شریعتمداری بوده، رابط و جاسوس تلقی میکردند، نظر شما چیست؟
«... من آشیخ غلامرضا زنجانی را زیاد دیده بودم. احتمالاً گرفتاری ما در سال ۵۱ به وسیله ایشان بود. ما ملاقاتی با آقای شریعتمداری کردیم راجع به لغو حکم اعدام مجاهدین، با این که خیلی هم احتیاط میکردیم که موقعی برویم که او نباشد.
معروف بود که او رابطهای، چیزی دارد. یکی از مراجع فعلی هم آن موقع برای من نقل کرد که این آقای آشیخ غلامرضا انواع خرابکاریها داشت، از جمله روابط غیر صالح اخلاقی در تهران. کسی که در این مسائل اینگونه باشد، رابطهاش با ساواک و اینها دیگر حتمی است. به هر حال، ظاهراً گرفتاری ما در سال ۵۱ به وسیله آشیخ غلامرضا شد.
جلسه فاتحهای هم مسجد اعظم زیر گنبد بود، یادم نیست برای کی بود.[منظور ایشان همین مجلسی است که در بالا گفته شد] بعد شعار دادن علیه آقای شریعتمداری و اینها، بعد زد و خورد شروع شد. فردا جمعیت رفتند منزل آقای شریعتمداری برای دادخواهی که ما هم همراه با جمعیت آنجا رفتیم. عرض بکنم که صحبت بعضی از طلبهها علیه حاج غلامرضا بود. بعضی از تبریزیهای طرفدار آقای شریعتمداری با صدای رسا این جمله را گفتند: شیخ غلامرضا عزیز روحانیت است.»
سؤال: پس با این فرمایشات شما این سخن برخی که میگویند عدهای از طرفداران آقای شریعتمداری موافقین امام را به ساواک لو میدادند، درست است.
«مهم همین زنجانی بود، کسی دیگر مطرح نبود. ایشان مطرح بودند، همه جا با آقای شریعتمداری بود، از آقای شریعتمداری جدا نمیشد. حتی در مدرسه حجتیه یک شیخی که میشناسم و فوت کرده، مشکلی داشت میخواست خصوصی به آقای شریعتمداری بگوید، آشیخ غلامرضا کنار نرفت. گفت من هستم کنار آقا حرفت را بزن. یه شیخ پیرمرد ترکی بود.»[4]
تحت تأثیر بودن آقای شریعتمداری از غلامرضا زنجانی را میتوانید در مقاله این سایت با عنوان: کارشکنیهای ساواک و آقای سیدکاظم شریعتمداری در فعالیتهای مجله درسهائی از مکتب اسلام، به نشانی زیر ببینید: https://historydocuments.ir/?page=post&id=2936
*****
گیرنده: تیمسار ریاست ساواک مدیریت کل اداره سوم شماره: 22184 تاریخ: 18 / 10 / 1342
عطف 30996 / 321-20 / 9 / 42 ساواک قم گزارش مینماید روز 20 / 9 / 42 اطلاع رسید که آیتالله شریعتمداری از عدهای تهرانی دعوت کرده که ایام وفات موسیبن جعفر و مبعث را به قم بیایند.
عصر روز جمعه 22 / 9 / 42 شیخ غلامرضا زنجانی پیشکار شریعتمداری به عنوان همکاری با ساواک به اینجانب تلفنی اطلاع داد که عدهای از طرفداران خمینی به منزل آقای شریعتمداری آمدهاند بفرستید مذاکرات آنها را بشنوند، از طرف ساواک یک نفر به منزل شریعتمداری اعزام شد.
در حدود بیست نفر تهرانی که شناخته نشدند در منزل شریعتمداری بودند پس از حضور مأمور؛ زنجانی محرمانه به آیتالله شریعتمداری اطلاع داد که نماینده سازمان در جلسه است سپس از طرف تهرانیها سئوالات زیر مطرح شد:
موضوع مدرسه فیضیه. موضوع دستگیری وعاظ آذربایجانی و این که از بازاریان تبریز هم کسی دستگیر شده یا خیر؟
آقای شریعتمداری جوابهای معمولی و عادی داد بدین مضمون که چند نفری را در تبریز گرفته بودند که از قرار آزاد شدهاند و سپس جمعیت متفرق شد.
رئیس ساواک تهران. مولوی
از طرف
پینوشتها:
[1] . بنگرید: تاریخ قیام 15 خرداد، دکتر جواد منصوری، ج 1، ص 588 و سند شماره 3 / 52، همان.
[2] . نشریه پنجره، مصاحبه فائقهالسادات میرصمدی، به نقل از تابناک، مقاله: بررسی رفتار آیتالله شریعتمداری، به نشانی: https: / / www.tabnak.ir / fa / news / 97554
[3] . مقاله: خادمان مقتدر بیوت!، سایت مباحثات به نشانی: http: / / mobahesat.ir / 14655
[4] . مصاحبه آیتالله محمدعلی گرامی، سایت پایگاه تاریخ تطبیقی، به نشانی: