شکنجهگری به نام ناصر نوذری معروف به رسولی
04 اسفند 1399
ناصر نوذری معروف به «رسولی» فرزند عبدالخالق در سال 1319 در هفتگل رامهرمز به دنیا آمد. دارای تحصیلات ششم متوسط بود. وی ابتدا به شغل آموزگاری اشتغال داشت و مدت ده سال به صورت منبع با ساواک خوزستان همکاری میکرد و خواستار استخدام در ساواک بود تا سرانجام در تاریخ 29 / 4 / 1350 به استخدام ساواک درآمد و با عنوانهای مسئول بررسی دایره سوم اداره یکم، رهبر عملیات دایره 2 و از سال 52 تا 57 رئیس و بازجو و تا پیروزی انقلاب اسلامی در کسوت بازجو، سربازجو و شکنجهگر در کمیته مشترک به کار مشغول بود. رسولی به خاطر جدیتی که در کار خود داشت به دریافت نشان درجه 3 کوشش، تقدیر ریاست ساواک به صورت کتبی، نشان درجه 3 پاس، نشان درجه 2 کوشش نائل آمد.
در بهمنماه سال 1357 بهمن نادری پور (تهرانی) یکی از شکنجهگران ساواک در باره رسولی میگوید:
«ناصر نوذری (رسولی) قبل از اینکه به استخدام ساواک درآید، آموزگار فرهنگ در اهواز بود و به صورت منبع با ساواک خوزستان همکاری میکرده است. در سال 50 به استخدام ساواک درآمد و در بخش 311 به کار مشغول شد. از همان ابتدا چون مطیع بود مورد علاقه ناصری (عضدی) واقع شد و ناصری از وجود او برای اطلاع از وضع کارمندان بخش نیز استفاده میکرد.یعنی در ساواک هم، از کارمندان خبرچینی میکرد و گزارش میداد.
او در بین سالهای 51 و 52 به کار بازجویی در اوین مشغول بوده و متهمین را شکنجه میداده است. بعداً به کمیته منتقل شد و عدهای از کارمندان جوان بخش 311 مثل فریدون توانگری (آرش)، احمد نیکخو (ریاحی)، علی میثاقی، (سپهر) را زیر[دست] او به کار گماردند و ناصری و عطارپور چون اعتماد زیادی به او داشتند متهمین را به آنها داده تا بازجویی نمایند.
هر متهم که بازجویش برای او گزارش آزادی مینوشت و ناصری (عضدی) مخالفت میکرد به ناصر نوذری (رسولی) میداد که مجدداً بازجویی نماید و در حقیقت او صافی کار سایر بازجویان بود و بدون چون و چرا مطیع محض ناصری بود. اقداماتی که از او میدانم به شرح زیر است:
1- وی حتی شبها هم دست از بازجویی برنمیداشت و به همین علت هم مورد علاقه ناصری بود و ناصری از همه میخواست مثل او باشند.
2- یک شب که مشغول بازجویی از پرویز حکمتجو بوده، خوابش میبرد و حکمتجو نیز با استفاده از فرصت، چنگالی که روی میز قرار داشته برداشته و به داخل پریز برق فرو میکند، در همین حال رسولی از خواب پریده سعی میکند مانع کار حکمتجو شود که برق خودش را هم میگیرد و در نتیجه حکمتجو به این ترتیب خودکشی میکند.
3-در شکنجه دادن به خسرو صفاتی و گرسیوز برومند آنقدر پیش میرود که آنها به شهادت میرسند. البته من فکر میکنم قصد اولیه هم کشتن آنها بوده که به دستور ناصری و سجدهای و ثابتی و سایر مقامات بالاتر انجام شده است ولی عامل اجرا رسولی بوده است.
4- معصومه طوافچیان و مهوش جاسمی را هم که دستگیر شده بودند به وسیله او به شهادت رسیدهاند، نحوهاش را نمیدانم.
5-ابوالحسن شایگان شام اسبی که در اوین به نام نصرتی زندانی بود و در انفرادی به سر میبرد او سرکشی میکرد و اگر این جوان 16 ساله آزاد نشده باشد و خبری از او نباشد به احتمال قوی به وسیله وی به شهادت رسیده است.
6- او در میان زندانیان مأمورین و منابعی داشت که یا آنها را به کمیته منتقل میکرد و یا در زندانها با آنها تماس میگرفت ولی من اسامی و مشخصات آنها را نمیدانم.
7- اکثر کارمندان ساواک از او نفرت داشتند زیرا اعمال و رفتار و گفتارش این احساس را به وجود میآورد.
8- با او روابط خانوادگی و غیره نداشتهام و منزل او را بلد نیستم فقط شایع بود که در منازل سازمانی نظام آباد یک آپارتمان به او دادهاند.
9- در کشتار 9 نفر زندانی منجمله بیژن جزنی، مصطفی خوشدل و کاظم ذوالانوار و سایرین شرکت داشته است.
10- شایع بود که در سر به نیست کردن مبارزین، او بیشتر دخالت داشته ولی اطلاع دقیقی ندارم چون از سال 55 به بعد شاید دو یا سه بار آن هم اتفاقی دیدهام و کسانی که در کمیته بودهاند بهتر میتوانند بگویند.
رسولی در اسناد ساواک:
درباره نوذری معروف به رسولی
از: بخش 411 نخستوزیری تاریخ 26 / 4 / 52
درباره آقای ناصر نوذری کارمند رتبه 1 جمعی اداره کل سوم تاریخ استخدام در ساواک 24 / 9 / 50
موضوع - در ساعت 9 صبح روز 20 / 4 / 52 تیمسار رخشا معاون دوم این اداره کل که برای آموزش دادن مقررات عمومی بازداشتگاه به مسئولان مربوطه به زندان اوین مراجعه نموده هنگام خروج از محوطه مشاهده مینماید چهار نفر از افراد گارد زیر بغل یکی از متهمین را که از قوزک هر دو پا توسط کارمند نامبرده بالا مجروح و در اثر شکنجه دادن، بیحال و قادر به حرکت نبود، گرفته و از اطاقی که به شکنجه دادن متهمین اختصاص دادهاند خارج مینمایند و نامبرده بالا (بازجوی مربوطه) با هتاکی و با صدای بلند به متهم تکلیف مینماید که با پای خود راه برود و متهم به افغان و ناله اظهار مینموده که قادر نیست و نمیتواند حرکت کند ولی بازجو در میان همه افرادی که حضور داشتند و تعداد آنها قریب به 50 نفر میرسید با وضع بسیار زنندهای مجدداً متهم را به باد کتک گرفته و مخصوصاً با نوک پا به قسمتهای مجروح قوزک پای وی ضربات محکمی وارد میکرده است که حاضرین با قیافههای خشمگین ناظر جریان بودند و چون علاوه بر افراد حاضر که از مسئولان جمعی بازداشتگاهها، رانندگان و افراد واحد کیهان مأمور به کمیته و سربازان وظیفه و درجهداران گروهان مأمور پاسداری در اوین، چند نفر مهندس شرکت نپال حضور داشتند و عمل کارمند یاد شده از لحاظ کلی و حفاظت مغایر بود لذا توسط معاون اداره کل چهارم در دفتر احضار و در حضور رئیس اداره تیم بازداشتگاه و مسئولان داخلی به وی گفته میشود عمل وی در حضور حدود پنجاه نفر به مصلحت نیست و به شئونات ساواک لطمه میزند زیرا ممکن است ناظران در بیرون از ساواک موضوع را بازگو کنند و موجبات هتک حیثیت ساواک و نجوای بدخواهان فراهم شود. آقای نوذری با وضع بسیار زننده و با پرخاش در جواب اظهار میکند که به هیچکس اعتماد ندارد و با اشاره به متهم اضافه مینماید که این شخص ماهی20 هزارتومان حقوق میگیرد. به نامبرده گفته میشود پس با توجه به این که به هیچکس اعتماد ندارد چرا در حضور همه مرتکب این اعمال خلاف میشود و آیا نمیتوانست خروج متهم را از اطاق چند لحظه به تأخیر میانداخت و یا از مسئولان و کارمندان اوین و کارمند نگهبان میخواست که حاضران را از محوطه خارج نموده و سپس مبادرت به شکنجه دادن نماید (توضیح اینکه حدود دو ساعت هنگام بررسی مفاد مقررات بازداشتگاه صدای ناله و زاری متهم شنیده میشد و عدهای هم در بیرون بودند) مشار الیه در پاسخ جواب بیموردی داده و اظهار مینماید خود این افراد باید دور میشدند و به وی مربوط نیست.
منبع: شکنجهگران میگویند، قاسم حسنپور، موزه عبرت، سال 1388.