اعلامیه آیت‌الله سید محمد بهبهانی در حمایت از نهضت امام خمینی(ره) پس از قیام پانزده خرداد 1342


18 آبان 1401


آیت‌الله سید محمد بهبهانی فرزند شهید آیت‌الله سید عبدالله‌ در سال 1253 شمسى در تهران متولد شد. پس از انجام تحصیلات مقدماتى و سطح به خواندن فقه و اصول پرداخت و مدت شش سال نیز فلسفه و معقول را نزد آیت‌الله میرزا ابوالحسن جلوه فرا گرفت. وى هفت سال هم در محضر علامه آشتیانى به تحصیل خارج فقه و اصول همت گمارد. در نجف اشرف از محضر مرحوم آخوند خراسانى و فقهاى معاصر بهره‌مند گردید و به درجه اجتهاد رسید. پس از بازگشت به ایران، ضمن تدریس در حوزه علمیه تهران در کنار پدر شهیدش مرحوم آیت‌الله سید عبدالله براى حکومت قانون و تشکیل مجلس تلاش‌هاى زیادى نمود.

مرحوم بهبهانی در دوره دوم مجلس شورای ملی وکیل شد و نزد عموم سیاستمداران کشور از احترام خاصى برخوردار گردید. او از آزادیخواهان تندرو به حساب مى‌آمد و از آن رو که مورد اعتماد علما بود، برخى از پیام‌هاى خصوصى حضرت آیت‌الله العظمی سیدحسین‌ بروجردى را به مقامات بالاى دولتى ابلاغ مى‌کرد و بعضى از علماى مرکز، در کارها و رویدادها، بدون مشورت با او کاری انجام نمی‌دادند. وى یکى از روحانیون مشهور و از سران مشروطه بود و در کمیسیونى که از طرف مشروطه‌خواهان تشکیل شد، به همراه 27 نفر دیگر براى اداره امور کشور تعیین شد. این کمیسیون محمدعلى شاه را از سلطنت خلع و احمد شاه را به نیابت وى انتخاب کرد.

از دیگر کارهاى سیاسى آیت‌الله بهبهانی، بسیج عده‌اى از مردم جنوب تهران به نفع شاه و حضور در برابر کاخ شاه و منع وى از مسافرت به خارج در واقعه نهم اسفند 1331 بود. این اقدام و مخالفت ایشان با دکتر محمد مصدق با تفسیرها و گاه با تهمت‌هایی همراه شد که جای تأمل دارد، ولی آنچه به واقعیت نزدیکتر به نظر می‌رسد این است که اقدامات ایشان به دلیل ترس از نفوذ و سیطره توده‌ای‌ها و کمونیست‌ها در کشور بود و از طرف دیگر اقدامات مصدق و دولت وی علیه روحانیت و متدینین سوءظن ایشان را شدیداً برانگیخته بود. به هر حال شهرت علمى و جایگاه معنوى او سبب شد که تدریجاً در تهران ملجأ و مرجع مؤمنان و نیازمندان شود. آیت‌الله بهبهانی حدود چهل سال در تهران به تدریس خارج فقه و اصول و ترویج دین پرداخت و در جریان نهضت امام خمینى در آخرین ماه‌هاى عمر خود به حمایت از امام برخاست و از همین رو مورد غضب رژیم واقع شد و در تنگنا قرار گرفت. وى در 20 آبان ماه سال 1342 در سن 92 سالگى دارفانى را وداع گفت و پس از تشییع با شکوهى در تهران، جنازه‌اش به نجف اشرف منتقل و در آنجا به خاک سپرده شد.

اعلامیه زیر از طرف آیت‌الله سید محمد بهبهانی پس از قیام پانزده خرداد 1342 و در اعتراض به آن فاجعه و دستگیری امام خمینی، آیات عظام سیدحسن قمی و بهاء‌الدین محلاتی و جمعی از روحانیان شهرهای مختلف صادر گشته است و همین موضع‌گیری‌ها علیه رژیم پهلوی و به طرفداری از امام خمینی و نهضت ایشان موجب خشم دستگاه و ایجاد تضییقات برای وی گردید.

*****

از: ساواک اصفهان                                                                         تاریخ: 11 / 4 / 42

به: مدیریت کل اداره سوم                                                              شماره: 42-1820 / 7

 

موضوع: اعلامیه له خمینی

در چند روز اخیر تعدادی اعلامیه که از هر یک نمونه آن به پیوست است[1] وسیله پست از تهران برای اشخاص متفرق به اصفهان رسیده که از پخش آن جلوگیری شده است استحضاراً به عرض رسید.

رئیس سازمان اطلاعات و امنیت استان دهم

محمود صدقی

 

*****

بسم الله الرّحمن الرّحیم و به نستعین

اِنْ عِشتَ اَراکَ الدَّهَرُ عَجَباً[2]

البته ملت مسلمان ایران شاهد جریانات چندی قبل بوده و خود از مقاصد و مساعی مشروعۀ علماء قم و نجف اشرف و تهران و مشهد مقدس و سایر بلاد پشتیبانی نموده و شرکت داشته‌اند و از زمانی که دولت مبادرت به اعمال خلاف شرع و قانون نمود، تذکرات لازم از طرف علماء اَعلام ـ چه مستقیم و چه به وسیله اعلامیه ـ داده می‌شد و هرچه ابرام می‌گردید که دولت از اعمال خلاف رویه در مملکت اسلامی صرف‌نظر نماید عملاً مشاهده می‌شد که توجهی نشده و بر جسارت خود می‌افزود و تذکرات آقایان علما را حمل بر ضعف و پریشانی می‌کرد و وظیفه آقایان اَعلام را خطیرتر و سنگین‌تر می‌نمود تا بالاخره منجر به واقعه فجیعه مدرسه مقدسه فیضیه گردید که در روز شهادت حضرت جعفربن محمد الصّادق علیهما السلام یک عده از طلاب علوم دینی را در موقعی که مشغول عزاداری بودند بدون هیچ گونه مجوزی مورد حمله قرار داد که شرح اعمال بی‌رحمانه آن‌ها قابل ذکر نبوده و قلم از تشریح آن شرمسار است و علماء اعلام و ملت مسلمان با کمال متانت، صبر و شکیبایی نموده و دست دعا و توسل به پیشگاه مقدس حضرت رب العزّه و اولیاء دین مبین بلند نموده و مخصوصاً در ایام عزاداری عاشورا کشف این مظالم را از درگاه الهی خواستار شدند، ولی دولت و دستگاه جابره ضدانسانی آن در مقابل این همه جنایات و فجایع عدیده به جای استمالت و پشتیبانی و ایجاد محیط مساعد برای حل مشکلات دست به تبلیغات و جنایاتی زده است که به هیچ‌وجه برای روحانیون و ملت مسلمان ایران قابل تحمل نمی‌باشد.

خاصه دست تعدی به ساحت علماء اعلام مخصوصاً حضرات آیات‌الله حضرت آقای خمینی در قم و آقای قمی در مشهد و آقای محلاتی در شیراز دامت برکاتهم و جمعی از وعاظ و مبلغین عظام که لسان ایشان لسان اسلام است دراز نموده و دست به کشت [و] کشتار بی‌رحمانه یک مشت مردم مسلمان بی‌دفاع زده که تاریخ آن را ثبت و لکه ننگین سیاهی از حکومت ظالمانه به دنیا اعلام می‌کند. «لَبئسَ ما قَدّمَت لَهُم اَنفُسُهم اَن سَخِطَ اللهُ عَلیهِم وَ فی العذابِ هُم خالدون»[3]

و با تهمت و افترا خواسته است ساحت مقدس روحانیت را آلوده به اعمالی نماید که عقلاً و منطقاً همیشه دور و مُبَرَّی از این اعمال بوده‌اند و سابقه نداشته است که علماء روحانی به یک دولت خارجی اسلامی یا غیر اسلامی ارتباط داشته که در این موقع حساس داشته باشد. بلکه علما همیشه و در هر تاریخ به دولت‌های وقت تعرض داشته‌اند و منشأ بیشتر آن تعرضات همین ارتباط نامشروع و عبیدانه با دول خارجی بوده است که بنا به حکم قرآن دولت اسلامی نباید دست تجاوزکارانه دول خارجی را بفشارد یا قبول اوامر و مناهی آن را در امور مملکت اسلامی بنماید و اگر متصدیان امور خیال کرده‌اند که با این اتهامات کاذبه و بی‌اساس می‌توانند اذهان عمومی را مشوب نموده و یا حقیر و سایر علماء اعلام را از انجام وظائف مشروعه خود که پیروی از احکام مقدس الهیه است باز دارند زهی خیال فاسد!

روحانیت مذهب مقدس جعفری صلوات‌الله علیه به حول و قوه الهیه و مدد حضرت ولی عصر ارواحنا فداه و کمک ملت متعصب ایران تا جان در بدن دارند در مقابل این اعمال و فجایع ناشیانه دولت (و هر که شریک و سهیم در آن باشد) مُجِدّانه مقاومت خواهد نمود و به پیروی از انبیاء و اولیاء خدا از هیچ‌گونه مصائب و متاعبی هراس نداشته و شهادت را ارث دینی خود می‌دانند و البته ملت مسلمان و پیروان مذهب مقدس به حکم محکم حضرت ولی عصر ارواحنا فداه ملزم به اطاعت از اعلام و مراجع خواهند بود.[4]

                                                                   العبد محمد الموسوی البهبهانی عُفِیَ عنه

 

 

 

پی‌نوشت‌ها:


[1] . چند اعلامیه دیگر به تلگراف و اعلامیه علمای اصفهان در حمایت از امام خمینی و اعتراض به بازداشت ایشان و آیات و علما و روحانیان مربوط است که برای ملاحظه متن آن‌ها نگاه کنید به کتاب: «امام خمینی در آینه اسناد»، چاپ تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، ج 2، ص 90 تا 92.

[2] . وَ اِنْ[مَا]عِشْتَ اَرَاکَ ٱلْدَّهْرُ عَجَباً[ٱلْعَجَبَ]: آن گاه که حضرت زهرا(س) به بیماری منجر به شهادتش دچار شد، زنان مهاجر و انصار به عیادت وی رفتند. حضرت زهرا(س) در جمع آنان سخنان بلیغ و عمیقی فرمود و دلایل نقض پیمان با رسول خدا(ص)، عدم حمایت مردان آن‌ها از خلافت امام علی(ع)، غصب حقوق الهی خاندان ولایت و ناخشنودیش از مردان مهاجر و انصار را اعلام نمود و آن‌ها را به نتیجه اعمال و خیانتشان و سرنوشت نکبت باری که در انتظار آن‌هاست، آگاه ساخت. جمله یاد شده قسمتی از این سخنان حکیمانه است و معنایش این است که: «هر چه زنده بمانی روزگار مصائب شگفتی به تو نشان خواهد داد.» اعلامیه مذکور با تضمین این جمله نهایت تأسف از قانون کاپیتولاسیون و تبعید امام خمینی را مد نظر قرار داده است. (نک: معانی الاخبار، ص 354 و 355 و ترجمه آن، ج 2، باب 402، ص 328 تا 334)

[3] . قسمتی از آیه 80 سوره مبارکه مائده: «ذخیره‌ای که برای خود پیش می‌فرستند و آن غضب خداست بسیار بد ذخیره‌ای است و آن‌ها در عذاب، جاوید خواهند بود.»

[4] . در مورد چاپ و پخش اعلامیه آیت‌الله بهبهانی، مرحوم حاج احمد شهاب(شاه‌بداغلو) می‌گوید: «یک روز از منزل حاج سید علی‌نقی جلالی تهرانی که در باغ فردوس بود مرا خواستند که اعلامیه‌ای را چاپ کنم. اعلامیۀ آیت‌الله بهبهانی دربارۀ پانزده خرداد بود که با جمله «ان عشت دهراً عجبا» آغاز می‌شد که معنی آن تقریباً این است که عجب! تو با این کاری که کردی می‌توانی باز هم در این دنیا زندگی کنی؟ اعلامیه را گرفتم و ده هزار تا چاپ کردم و پولش را گرفتم و دادم. پول آن توسط سی و دو تن از روحانیون تهیه شده بود. اعلامیه را پس از چاپ به منزل آسیدعلی‌نقی بردم و گفتم: این هم اعلامیه. دیدم در را بست و توی منزل رفت. گفتم: آقا اعلامیۀ شماست! گفت: خلاف شرع است، برو خودت هم پخش کن. اینجا چرا آوردی؟! من رفتم و اعلامیه را هم پخش کردم... من فراری شده بودم... حاج سید علی‌نقی و پسرش محمدعلی جلالی تهرانی را گرفتند و به میدان خراسان آوردند تا منزل ما را نشان بدهد. نمی‌دانست منزل ما کجاست... از قرار معلوم حاج سیدعلی‌نقی گفته بود: این مؤمن پشت سر من نماز می‌خواند. نمی‌دانم چرا این کار را کرده، من کی گفتم این اعلامیه را چاپ کند؟! و تمام مسائل را منکر شده بود. (خاطرات مرحوم حاج احمد شهاب، حکیمه امیری، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، سال 1386، ص 132 و 133؛ همچنین بنگرید به: حبیب‌الله عسکراولادی به روایت اسناد ساواک، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ص 91)





آیت الله سید محمد بهبهانی



آیت الله سید محمد بهبهانی



آیت الله سید محمد بهبهانی



آیت الله سید محمد بهبهانی



آیت الله سید محمد بهبهانی


 
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است.