حمایت روحانیت مبارز و آگاه از جلال آلاحمد
17 شهريور 1402
پس از کودتای آمریکائی، انگلیسی 28 مرداد 1332، رژیم پهلوی برخورد با مخالفان خود را تشدید کرد و روشنفکران، نویسندگان و سایر قشرهای تحصیلکرده و فرهنگی جامعه هم از این اقدامات امنیتی رژیم در امان نبودند. مسئولیت نظارت بر این قشر فرهنگی، بر عهدۀ نهادهای امنیتی و نظامی بود. جلال آلاحمد یکی از روشنفکرانی بود که از همان روز فعالیت در ادارۀ فرهنگ و آموزش تحت نظارت ساواک قرار گرفت. در طول مدتی که جلال آلاحمد در دبیرستانها به فعالیت مشغول بود، گهگاهی کتاب، مقاله و جزواتی را منتشر میکرد که حاوی مطالب انتقادی شدید از وضع موجود سیاسی کشور و یا انتقاد به مقامات عالی کشور و حتی شخص خود محمدرضا پهلوی بود.
در 21 مهر 1341 در نخستین شمارۀ کیهان ماه که زیر نظر جلال آلاحمد تنظیم میشد، مقالهای انتقادی تحت عنوان «غربزدگی» از او درج شده بود که همان وقت کمیسیون مطبوعات با انتشار آن مخالفت کرد و نسخ آن را جمعآوری نمود. با این وجود جلال آلاحمد این مقاله را به طور مخفیانه به صورت کتابی درآورد و درصدد انتشار آن برآمد. در این مقاله جلال آلاحمد ضمن اشاره به روابط ایران با غرب از قدیم الایام تاکنون وضع فعلی کشور را سخت مورد انتقاد قرار داد و مقامات عالیه و مسئول کشور را صریحا˝ آلت دست دول غرب و کمپانیهای نفتی دانست. وی همچنین به اوضاع اجتماعی و سیاسی ایران و عدم وجود آزادی اجتماعات و حتی برنامۀ اصلاحات ارضی فعلی حملاتی شدید نمود. ساواک نه تنها خواستار جلوگیری از انتشار چنین مقالاتی بود، بلکه خواستار پیگرد قانونی جلال آلاحمد نیز شد.
جلال آلاحمد در سال 1345 ش کتاب خود را با وجود اعمال فشار نهادهای امنیتی رژیم پهلوی به نام غربزدگی انتشار داد. به دلیل این که کتاب از سوی ساواک ممنوع اعلام شده بود، او مجبور شد با همکاری دوستان خود کتاب را مخفیانه چاپ و توزیع کند. با انتشار این کتاب، ساواک خواستار آن شد هر چه سریعتر این کتاب جمعآوری شود زیرا کتاب حاوی مطالب انتقادآمیزی دربارۀ شرایط سیاسی و اجتماعی جامعه بود. بدین ترتیب، دستور جمعآوری کتاب به کلیۀ مراکز ساواک داده شد و کلانتریهای محل هم موظف به همکاری با ساواک در جمعآوری کتاب شدند.
در سال 1346 جلال آلاحمد به دنبال چاپ مقالهای در روزنامۀ دنیای جدید پیرامون جنگ اعراب و اسرائیل و درج مطالب انتقادی در زمینۀ نقش نفت و ایران مورد توجه قرار گرفت. لذا در روز 26 / 4 / 46 به ساواک احضار و به او تذکر داده شد که چنین مطالبی را منتشر نسازد.
روند نظارت ساواک بر اقدامات و فعالیتهای سیاسی و فرهنگی آلاحمد هر روز جنبۀ شدیدتری به خود میگرفت و در این راستا ساواک از مأموران خود خواست که نتیجۀ اقدامات را حداکثر هفتهای یک بار به ادارۀ ساواک گزارش دهند.
در سال 1348 فشار ساواک روی جلال آلاحمد افزایش مییابد. در خردادماه موضوع خواندن انشاء در کلاس ادبیات، هنر سرای عالی بهانهای به ساواک داد تا درخواست برکناری آلاحمد را بنماید. در گزارشی از ساواک این طور آمده است: «با توجه به فعالیتهای مخرب و مضر جلال آلاحمد و نظر این بخش، شخص مزبور فاقد صلاحیت تدریس در کلیۀ مراکز عالی آموزشی کشور میباشد. مستدعی است در صورت تصویب اجازه فرمایند از طریق ادارۀ چهارم به وزارت علوم و آموزش عالی اعلام گردد که از ادامۀ تدریس وی در هنرسرای عالی و همچنین سایر مراکز عالی آموزش ممانعت به عمل آورند.»[1]
اما این فشارها تنها فشارهای وارده به جلال نبود بلکه پس از قطع پیوند جلال آلاحمد با گذشته غیر مذهبی خود، و مقابله به حق و روشنگرانه او با جریان وابستگان و روشنفکران آمریکائی- انگلیسی، روشنفکران غربزده گاه به صورت صریح و گاه به صورت کنایه به مخالفت و دشمنی با او؛ و در مقابل روحانیت مبارز و آگاه به حمایت از ایشان پرداختند. سند زیر یکی از این حمایتها است که از طرف آیتالله سید جعفر شبیری زنجانی[2] مطرح شده و حساسیت ساواک را برانگیخته و لذا دستور بررسی همه جانبه در این مورد را صادر میکند.
*****
به: ۳۱۶ تاریخ: 3 / 9 / 47
از: ۲۰ هـ ۲ شماره: 29889 / 20 هـ 3
موضوع: اظهارت سید جعفر شبیری فرزند آیتالله زنجانی
پیرو : ۲۰ / ۲۹۸۴۶ هـ ۳ – 2 / 9 / 47
نامبرده بالا که فرزند آیتالله زنجانی ساکن قم است و پیشنماز مسجد خیابان قزوین خیابان سراب میباشد به قرار اطلاع در حدود ۱۳ سال پیش یکی از اعضاء فدائیان اسلام بوده و از افراطیون است که در واقعهای پیشانی وی صدمه و یکی از چشمانش معیوب گردیده است، ضمن یک صحبت خصوصی با یکی از دوستانش به نام شیخ شجاعی که احتمالاً در شهرستان قم طلبه میباشد اظهار داشت:
«آقای جلال آلاحمد که یکی از نویسندگان دیندار و محترم است چندی پیش یک مقاله جالب و مفید تحت عنوان آگاهی مردم مبنی بر فریبکاریها و حیف و میلهای بودجه مملکت توسط شاه نوشته که در یکی از روزنامههای تهران چاپ شده من تصمیم دارم چندین شماره از آن را خریداری و برای آگاهی مردم پخش کنم.»
ضمناً مشارالیه به اتفاق چندین نفر از طلاب که دانشجوی دانشگاه تهران رشته اقتصاد و سیاسی میباشند در مدرسه اردبیلیها تشکیل جلساتی میدهند یاد شده دوستی به نام محمد عبدخدائی[3] دارد که به علت اخلالگری قریب ده تا پانزده سال زندانی گردیده است. ضمناً مشارالیه دوست دیگری به نام مهدی طارمی که در کشور آلمان میباشد دارد که با یکدیگر با نامه مکاتبه دارند.
نظریه منبع:
افرادی که در جلسات مدرسه اردبیلیها شرکت مینمایند بسیار افراد دقیق و ملاحظهکار میباشند و امکان دارد محل تنظیم و توزیع مقالات(از جمله مقاله به قلم جلال آلاحمد) در این مکان باشد و اصولاً سید جعفر شبیری شخصی است بدبین به دستگاه و شاهنشاه آریامهر.
نظریه رهبر عملیات:
1- هر گونه اقدام مستقیم موجب شناسائی منبع خواهد شد.
2- با توجه به گزارش خبری سید جعفر شبیری که عضو فدائیان اسلام و از روحانیون افراطی است احتمال دارد به اتفاق همفکران خود در جلسات متشکله مدرسه اردبیلیها تصمیماتی اتخاذ نمایند لذا به نظر میرسد این جلسه قابل اهمیت و بررسی باشد.
3- تحقیق پیرامون نحوه تشکیل جلسات و نفوذ در آن ادامه دارد که نتیجه متعاقباً اعلام خواهد شد. نادری
خیلی فوری
آقای[ناخوانا] مذاکره فرمائید. 4 / 9
*****
به: تهران(هـ 2) تاریخ: 5 / 9 / 47
از: اداره کل سوم شماره: 84242 / 316
درباره: سید جعفر شبیری فرزند آیتالله زنجانی
عطف به: 29889 / 20 هـ 3- 3 / 9 / 47
نظر به اهمیت موضوع خواهشمند است دستور فرمائید سریعاً موارد مشروحه زیر را تعیین و اعلام نمایند.
1- چگونگی و نحوه فعالیتهای گذشته و فعلی مشارالیه را روشن و با تعیین مشخصات کامل و آدرس دقیق محل سکونت و کار وی را اعلام دارند.
۲- شیخ شجاعی طلبه ساکن قم شناسائی و مشخصات کامل و آدرس محل سکونت و کار وی را در قم روشن و اعلام نمایند
٣- نحوه ارتباط و دوستی سید جعفر شبیری با شیخ شجاعی طلبه روشن و اعلام گردد.
۴- صحت و سقم موضوع اظهارات شبیری در مورد نوشته جلال آلاحمد در یکی از روزنامه های تهران روشن و ضمن تعیین، نام روزنامه مورد نظر اعلام گردد. ضمناً در صورت تأیید یک نسخه از این روزنامه را تهیه و ارسال دارند.
5- رفقا و دوستان دانشجوی سید جعفر شبیری شناسائی و مشخصات کامل و خلاصهای از سوابقشان را اعلام دارند.
۶- جلسات این افراد در مسجد اردبیلیها در چه روز و چه ساعتی و تحت چه عنوانی تشکیل میگردد؟ هدف و انگیزه این افراد از تشکیل این جلسات و همچنین سایر موارد سیزدهگانه مورد لزوم را سریعاً روشن و منعکس نمایند.
۷- شخصی به نام مهدی عبدخدائی از اعضاء جمعیت فدائیان اسلام و ضارب دکتر فاطمی معدوم سوابقی در این اداره کل دارد، تعیین شود شخص مندرج در گزارش خبر معطوفی همین شخص میباشد یا خیر؟
8- اقداماتی که از طرف آن ساواک در زمینه نفوذ در جلسات متشکله و اطلاع از فعالیتهای این گروه به عمل آمده را اعلام نمایند.
مدیر کل اداره سوم. مقدم
از طرف ثابتی 5 / 9 / 47
اصل در پرونده ۲۲۴۷ بایگانی شود
با پرونده جلال آلاحمد ارسال شود 16 / 11 / 47
رهبر عملیات صالحی 5 / 9 / 47
رئیس بخش ۳۱۶- ازغندی
رئیس اداره یکم عملیات و بررسی - ثابتی
پینوشتها:
[1] . نگاه کنید به مقاله مندرج در همین سایت با عنوان: نگاهی به زندگی مرحوم جلال آلاحمد
[2] . آیتالله سید جعفر شبیری زنجانی فرزند آیتالله سید احمد شبیری زنجانی و برادر آیتالله العظمی سید موسی شبیری زنجانی از مراجع تقلید فعلی مقیم قم، در سال ۱۳۱۶ در قم متولد شد و تحصیلات علوم دینی را در نزد پدر بزرگوارشان، حضرت امام خمینی، آیتالله مستنبط و دیگر علمای عظام در شهر قم فراگرفت. ایشان همچنین در دانشکده معقول و منقول نیز به تحصیل پرداخت و در تظاهراتی که در اوایل دهه سی طلاب علیه رژیم شاه برگزار کردند به واسطه انفجار نارنجک چشم ایشان آسیب دید. مشارالیه همچنین با شهید حجتالاسلام سید مجتبی نواب صفوی و دیگر اعضاء فدائیان اسلام مرتبط بود و از سال 1335 با رهبر معظم انقلاب اسلامی آیتالله خامنهای دوستی و آشنائی دارند. ایشان سالهاست به عنوان قاضی برجسته دیوانعالی کشور مشغول خدمت هستند.
[3] . محمدمهدی عبدخدایی فرزند آیتالله حاج شیخ غلامحسین مجتهد تبریزی در سال 1315 در مشهد تولد یافت. وی در سال 1325 که کسروی کشته شد در حالی که فقط 10 سال داشت با مرحوم شهید حجتالاسلام نواب صفوی آشنا شد و بعدها که بزرگتر شد به تهران رفت و به فدائیان اسلام پیوست.
پس از آشنائی آقای عبدخدایی با شهید عبدالحسین واحدی، شهید واحدی مأموریت ترور دکتر حسین فاطمی را به او محول کرد و وی در تاریخ بهمن 1330 به طرف دکتر فاطمی شلیک نمود ولی به وی اصابت نکرد. آقای عبدخدایی پس از محاکمه به علت سن کم به 20 ماه زندان محکوم شد. وی در سال 1334 در جریان انعقاد پیمان نظامی در بغداد «سنتو» یکی از پنج نفر تصمیم گیرندهای بود که اقدام به اعدام انقلابی حسین علاء ـ عاقد پیمان نظامی سنتو و فراماسونر معروف ـ نمودند.
در سال 1335 به اتهام تحریک مردم به مسلح شدن بر ضد سلطنت و اقدام علیه امنیت کشور محاکمه شد و به 8 سال زندان محکوم گردید و در سال 1342 پس از اتمام زندان آزاد شد.
منبع: جلال آلاحمد به روایت اسناد ساواک، مرکز بررسی اسناد تاریخی، چاپ اول سال 1379، ص 206 تا 209.