ارجاع مردم همدان به شهید آیت‌الله سید اسدالله مدنی در سال 1342 از سوی امام خمینی


19 شهريور 1402


پیشگفتار

در مجموعه اسناد حضرت امام خمینی(ره) در ساواک تعدادی از اسناد حکایت از گفتارهایی دارد که به امام منتسب است. این نقل قول‌ها غالباً بیان همه یا قسمتی از نامه‌ها و سخنان امام است که به وسیله اشخاص مختلف و در موضوعات متفاوت ارسال یا بیان گردیده و در جلسات خصوصی و یا عمومی به سمع حضار رسیده است. منابع ساواک که بعضاً در این جلسات حضور یافته و یا رخنه نموده بودند پس از شنیدن مطالب، طی گزارشی آن را به مرتبطین خود در ساواک ارائه می‌دادند و سپس طبق سلسله مراتب، ارزیابی شده و در پرونده افراد مربوط به موضوعِ مطرح شده بایگانی و یا مورد عملیات بعدی قرار می‌گرفت.

اهمیت انتشار این گونه گفتارها در بازخوانی حوادثی است که در کتاب‌های تاریخ انقلاب اسلامی ایران کمتر مورد توجه قرار گرفته است و می‌تواند گوشه‌ای از تاریخ پر حادثه بین سال‌های 1340 تا 1357 را روشن کند و از طرفی از لابلای این نقل قول‌ها سیره و روش حضرت امام و برخی از مبارزین و مبارزات آنها روشنتر گردد.

با توجه به این که منابع ساواک گزارش‌های خود را از این گونه جلسات ـ بسته به میزان سواد، دقت و حافظه خود ـ ارائه می‌نمودند، احتمال خطا و نادرستی در نقل آنها وجود دارد؛ لذا ما اولاً در انتخاب و درج نقل قول‌ها از اسناد و قراین دیگر برای اثبات صحت یا مقرون به صحت بودنِ آنها استفاده می‌کنیم و ثانیاً می‌کوشیم با ذکر شواهدی آنها را تبیین نموده، یا در جایی از آنها بهره بگیریم که می‌توانند نکته‌ای غلط و یا سهوی تاریخی را اصلاح و روشن کنند.

******

دلبستگی و ارادت عارفِ مجاهد شهید محراب آیت‌الله سید اسدالله مدنی به امام خمینی (سلام‌الله علیهما) و علاقه و اعتماد امام به ایشان از نکات بارز زندگی آن شهید و گوشه‌ای از تاریخ نهضت اسلامی ایران است.

حجت‌الاسلام بروجردی (داماد شهید محراب) در باره ارادت شهید مدنی به امام خمینی می‌گوید:

«شهید مدنی با این جلالت علمی و کفایت و لیاقت شخصی، در مقابل امام راحل، کاملاً مطیع و دربست در اختیار ایشان بود. می‌توان گفت فانی در امام عزیز بود و بی نهایت به او عشق می‌ورزید. یکی از اقوام نقل می‌کرد، یک روز نشسته بودیم، شهید مدنی تلویزیون را روشن کردند؛ به محض اینکه تصویر حضرت امام(ره) در صفحه تلویزیون ظاهر شد، بی اختیار خم شدند و تصویر مبارک امام را بوسیدند.»[1]

هنگامی که نهضت امام خمینی آغاز گردید و در 15 خرداد سال 1342 به اوج رسید، شهید آیت‌الله مدنی در نجف بود ولی با این حال به نشانی پشتیبانی از استاد و رهبر خویش جلسات درسشان را تعطیل کرده و با تشکیل مجالس سخنرانی اقدام به افشای ماهیت رژیم پهلوی و معرفی شخصیت و راه امام نمود. از آن شهید بزرگوار چنین نقل شده است:

«من علما را در مسجد هندی جمع کردم. مرحوم آیت‌الله شاهرودی و آیت‌الله خویی و دیگران آمدند. صحبت کردم که به داد اسلام برسید. از آقایان علما تقاضا کردم. من در آنجا گریه کردم و علما هم گریه کردند... با یک عده طلبه برای دیدن مرحوم آیت‌الله حکیم رضوان‌الله علیه رفتم کربلا خدمت ایشان، دستشان را بوسیدم و گفتم: آقا! امروز آقای خمینی مظهر اسلام است. گفتند: باشد هر چه بگویی، می‌کنم. گفتم: اقدام کنید. ایشان بلافاصله تلگراف زدند به شاه.»[2]

علم و تسلط فقهی آیت‌الله مدنی موجب شده بود تا عده‌ای در نجف اشرف از ایشان تقاضا کنند تا رساله عملیه بنویسد و ارائه نماید. (نوشتن و ارائه رساله به منزله اعلام مرجعیت از جانب مجتهد است) ولی ایشان به دلیل تواضع و با وجود مرجع و رهبری مانند امام خمینی هیچ‌گاه به این تقاضا پاسخ مثبت نداد. آن شهید خود در این باره می‌گوید:

«وقتی در نجف بودم عده‌ای از من خواستند رساله (توضیح المسائل) بنویسم که مخالفت کردم، برای این که مراجعی چون حضرت امام خمینی وجود داشت که باید همه از ایشان تقلید می‌کردیم.»[3]

در سند مورد بررسی با توجه به عدم ذکر نام و کد منبع و عدم درج نظریه توسط ساواک در مورد مطالب مندرج در آن، بهتر دیدیم ابتدا مختصری از زندگی‌نامه آن شهید بزرگوار و فعالیت‌های ایشان در همدان را نقل کنیم تا تردید در صحت محتوای سند و صدور بیان مندرج از قول گوینده از طرف امام خمینی، برطرف گردد.

شهید محراب آیت‌الله سید اسدالله مدنی، فرزند آقا میرعلی به سال 1293 ه‌ ش در دهخوارقان از توابع تبریز به دنیا آمد. در چهار سالگی مادرش و در 16 سالگی پدرش را از دست داد. ایشان به منظور تحصیل به قم مهاجرت کرد و پس از گذراندن دوره سطح، به درس خارج فقه و اصول آیات عظام شهاب‌الدین مرعشی نجفی و سیدمحمدرضا گلپایگانی و سیدمحمدتقی خوانساری و سیدمحمد حجت کوه‌کمری حاضر شد. وی همچنین حدود چهار سال از درس فلسفه امام خمینی بهره برد و آیات عظام حجت کوه‌کمری و خوانساری به ایشان اجازه اجتهاد دادند. آیت‌الله مدنی سپس به نجف مهاجرت کرد و در درس آیات عظام سید ابوالحسن اصفهانی، سید عبدالهادی شیرازی، سید محسن حکیم و سید ابوالقاسم خویی حاضر شد و اجازه اجتهاد گرفت. شهید مدنی در نجف اشرف ضمن تحصیل، به تدریس دروس دوره سطح همت گماشت.

آیت‌الله مدنی فعالیت سیاسی و اجتماعی خویش را از دوران جوانی و هنگام تحصیل در حوزه علمیه قم شروع کرد. مبارزه با فرقه ضالّه بهائیت، همراهی با طرفداران آیت‌الله سید ابوالقاسم کاشانی و حمایت از فدائیان اسلام از جمله سوابق مبارزاتی ایشان است. به دنبال مبارزات پیگیر ایشان در آذرشهر به همدان تبعید شد. ایشان در قیام 15 خرداد 1342، در نجف بود و به نشانه پشتیبانی از نهضت امام خمینی جلسات درس خود را تعطیل کرد و بعد از تبعید حضرت امام به نجف همواره در معیت معظم‌له بود و هر زمان امام نمی‌توانستند نماز جماعت را اقامه کنند، وی به نیابت از ایشان نماز جماعت را برگزار می‌کرد. شهید مدنی در فاصله 1341 تا 1351 ش به تناوب از نجف برای تبلیغ به شهر همدان سفر می‌کرد و به سبب فعالیت سیاسی همواره تحت مراقبت و نظارت ساواک قرار داشت. از سال 1350 تا 1354 شهر خرم‌آباد را برای فعالیت‌های سیاسی انتخاب کرد. در 1354 ش در خرم آباد دستگیر و برای سه سال به نورآباد ممسنی تبعید شد. در سال 1356 ش تبعیدگاه او به گنبدکاووس و در خرداد 1357 به کنگان تغییر یافت. در روز 21 بهمن 1357 به همراه عده زیادی از اهالی کرمانشاه مانع حرکت تانک‌های ارتش به سمت تهران شد. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به سمت امام جمعه همدان منصوب شد و نماینده مردم این استان در مجلس خبرگان قانون اساسی شد. پس از شهادت آیت‌الله سید محمدعلی قاضی طباطبائی،‌ به فرمان امام خمینی به سمت امام جمعه تبریز منصوب شد و نقش مهمی در اداره استان و مقابله با حزب خلق مسلمان داشت. آیت الله مدنی روز 20 شهریور 1360 بعد از نماز جمعه به دست منافقین به شهادت رسید.

*****

تاریخ: 23 / 10 / 43

 [گزارش]

 با شخص ناشناسی امروز که تماس گرفتم راجع به علما صحبت می‌کرد گفت:

«دو برادران مهاجرانی[4] سازمانی هستند من آشکارا می‌گویم پای منبر ایشان نروید.» و ضمناً اظهار کرد که:

«من پشت سر حاج اسدالله مدنی نماز می‌خوانم چون که در قم خدمت آقای خمینی بودم ایشان به چند نفر همدانی گفتند که: «شما در کارهای خودتان در همدان به حاج سید اسدالله مدنی رجوع کنید.»

و اظهار کرد: «گمان می‌کنم آمدن آقای مدنی به همدان از جهت آقای خمینی باشد که یک عده هم از طرفداران خمینی برود [بروند] و اطراف ایشان را بگیرند.»

1 ـ مشخصات حاج سید اسدالله مدنی تهیه و زیر نظر مأمورین قرار گیرد.

2 ـ اطلاعیه شهربانی همدان

272 م ـ د

 

 

 

پی‌نوشت‌ها:


[1] .  خاطراتی از حجت‌الاسلام بروجردی، یادواره شهید محراب، ص 182 و 183.

[2] . مصاحبه با آقای بهاءالدینی، داماد شهید مدنی در تاریخ 27  /  6  /  1361، مقاله: بیستم شهریور سالگرد شهادت آیت‌الله سید اسدالله مدنی، همین سایت.

[3] . مجله پاسدار اسلام، شهریور ماه ۱۳۸۲، شماره ۲۶۱.

[4] . عباس مهاجرانی، فرزند حسین در سال 1306 ه‌ ش در همدان متولد شد. علوم حوزوی را در مدرسه آخوند همدان، حوزه علمیه قم و مدرسه مروی تهران طی کرد و با ادامه تحصیل رسمی موفق به اخذ دکترای فلسفه و معقول و منقول شد. شیخ عباس مهاجرانی در سال 1339 از طرفداران آیت‌الله سید ابوالقاسم کاشانی بود و در بیشتر جلسات منزل وی و مظفر بقائی (رهبر حزب زحمتکشان) شرکت و از اوضاع کشور و دولت‌های وقت انتقاد می‌کرد.

ساواک در سال 1339 اقدام به تحبیب و جذب او نمود، و پس از آن وی در سخنرانی‌های خود مواضع ملایمی را نسبت به دولت اتخاذ می‌کرد و در سال 1340 به ساواک احضار و در مصاحبه‌ای اظهار داشت: «آرزوی سیاسی من بقای قانون اساسی است و معتقدم که دو مقام ارجمند باید محفوظ بماند: شاه و مرجع تقلید.»

ساواک در همان سال اعلام داشت: «مهاجرانی از وعاظ متبحر تهران بوده که در گذشته انتقاداتی می‌نموده و پس از روی کار آمدن دولت دکتر [علی] امینی مورد توجه امینی بوده و در تمام مجالس مذهبی که از طرف دولت و سازمان‌های دولتی تشکیل می‌شده، بنابر دستور امینی از یاد شده دعوت به عمل می‌آمده و از آن زمان بر طبق آموزش ساواک علاوه بر اینکه در جلسات مخالف شرکت می‌نماید، با ساواک هم همکاری دارد و حسب‌الامر تیمسار ریاست ساواک تحبیب گردیده است.»

شیخ عباس مهاجرانی در اسفند 1342 در یک سخنرانی از آزادی زنان ایران و انطباق آن با موازین شرع دفاع کرد و در سال 1343 در مجلس ترحیم حسنعلی منصور شرکت و در مدح و ثنای او سخنرانی و برای سلامتی شاه دعا کرد. وی در سال 1350 به دنبال انتشار فتوای امام خمینی(ره) مبنی بر کمک به خانواده زندانیان سیاسی، در صدد طرحی به منظور خنثی نمودن این فتوا بود. مهاجرانی از وعاظ درباری رژیم و در سال 1357 مدیر کل سپاه دین در سازمان اوقاف بود. او در 28 بهمن 1395 در لندن درگذشت.

(اسناد ساواک - پرونده انفرادی)

 

منبع: یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید سید اسدالله مدنی، مرکز بررسی اسناد تاریخی، چاپ اول، سال 1377، ص 51.





شهید آیت‌الله مدنی و مرحوم آخوند ملاعلی معصومی همدانی



شهید آیت‌الله سید اسدالله مدنی و شهید آیت‌الله سید عبدالحسین دستغیب



شهیدان محراب آیت‌الله اسدلله مدنی و آیت‌الله محمدعلی قاضی طباطبائی



آیت‌الله شهید مدنی و مقام معظم رهبری


 
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است.