عطاءالله خسروانی وزیر کار، وزیر کشور و دبیر کل حزب ایران نوین و بهائیت


27 شهريور 1400


استعمارگران به‌ منظور ایجاد و یا گسترش نفوذ و سلطه خود در کشورهای مورد نظر با نقشه‌های کارشناسی شده، پیوسته نسبت به کاهش اتحاد ملی و مذهبی، پایین آوردن انگیزه‌های جمعی در حفظ منافع ملی کوشیده‌اند و به ایجاد معاندان، مخالفان و رقیبان داخلیِ دست‌ساخته برای بهره‌برداری مناسب در برنامه‌های بلند مدت خود پرداخته‌اند؛ زیرا اشغال نظامی در کشوری هر چند ممکن است تا زمانی جوابگوی نیازهای اولیه باشد ولی غالباً در میانه راه و یا در طول زمان دچار آسیب و شکست شده و نه تنها کشورهای استعمارگر به منافع خود نمی‌رسند که ضررهایی گاه سنگین‌تری را نیز متحمل خواهند شد.

یکی از ابزارهای مهم استعمار در رسیدن به اهداف مورد نظر بهره گرفتن از تشکیلات و گروه‌هایی است که با دست گذاشتن روی اساس  اعتقاد و باورهای مذهبی و ملی و دگردیسی آن، اقدام به سست و یا مضمحل نمودن ریسمان پیوند بین آحاد مردم می‌نمایند و بهائیت یکی از مهمترین این ابزرارها از زمان ناصرالدین شاه تا پیروزی انقلاب اسلامی در ایران بود. از شهریور 1320 و برکناری رضاخان و روی کار آوردن محمدرضا توسط انگلیسی‌ها و همچنین از کودتای انگلیسی ـ آمریکایی 28 مرداد 1332 و ساقط کردن دکتر محمد مصدق، آیت‌الله سید ابوالقاسم کاشانی(ره)، فدائیان اسلام و گروه‌های مذهبیِ استقلال‌خواه، از تحرکات مرحوم آیت‌الله العظمی سید حسین بروجردی(ره) ـ برای تقویت بنیه دینی و مذهبی در آحاد مردم و مبارزه با تشکیلات کمونیستی و الحادی ـ بهائیت مورد توجه تام و تمام استعمارگران بود. پس از فوت آن مرجع عالی‌قدر و آغاز نهضت امام خمینی(ره) تقویت گروه و تشکیلات بهائیت ـ که همچون بازوی استعمار در رسیدن به اهداف مورد نظر عمل می‌کرد ـ مورد توجه تام و تمام سلطه‌گران بود. این توجه هر چند از بدو تشکیل این گروه دنبال می‌شد ولی با گذشت زمان و ازدیاد اشتهای جهان‌خوارگی استعمارگران، رو به افزایش گذاشت و تعداد زیادی از بهائیان سرشناس و گمنام در مصادر امور اجرایی و برنامه‌ریزی‌های کلان و خُردِ کشور قرار گرفتند.

افراد دنیاطلب، طمّاع و حریصی که دنائت نفسشان حد و مرزی نمی‌شناخت و برای تأمین جاه‌طلبی‌ها و عیاشی‌های خود حاضر به دادن هر امتیاز و به دست آوردن هر سقوط و هبوطی بودند و راه میانبر رسیدن به مقاصد شوم خود را در گرویدن به بهائیت و خروج از دین اسلام یافتند که البته هیچ‌گاه نیز به آن مقید و پایبند نبودند. از جمله این افراد عطاءالله خسروانی بود که به دلیل همین گرایش، توانست بر پست‌هایی چون وزارت کار، کشور و دبیر کلی حزب ایران نوین تکیه بزند.[1]

عطاءالله خسروانی که تشنه قدرت بود، با مشاهده نفوذ بهائیت در رژیم پهلوی، به آن‌ها تمایل پیدا کرد تا همچون رقیب سیاسی‌اش، امیرعباس هویدا از حمایت تشکیلات بهائیت برخوردار شود. در اسناد ساواک می‌خوانیم:

«طبق اطلاع، خانم تیمسار سرلشگر پرویز خسروانی معاون ژاندارمری کل کشور جزء بهائی‌های متعصب بوده و سرلشگر خسروانی نیز اداره کننده‌ی یک «لَجنَه»[انجمن] بهائی است.[2] مرکز جلسات لجنه هم هفته‌ای یک بار در منزل سرلشگر خسروانی تشکیل می‌شود و آقای عطاءالله خسروانی (وزیر کار) دکتر راسخ و دکتر ایقائی در جلسات مذکور شرکت می‌کنند و به‌وسیله وزیر کار با تیمسار سپهبد ایادی پزشک دربار شاهنشاهی[3] مربوط هستند و از وی اخذ دستور می‌نمایند. گفته می‌شود خسروانی وزیر کار عده زیادی از بهائیان وزارت کار را که سمت مهمی در آن وزارتخانه به آن‌ها محول شده، به‌مرور تغییر پست داده و امور مهمه وزارت کار را به دست آنان سپرده که می‌توان نام مهندس مجد معاون فنی وزارت کار و پرتو اعظم مدیر کل امور اجتماعی وزارت کار را ذکر نمود. ضمناً این عده از مبلغین بهائی هستند و هر یک لجنه‌ای دارند و دستورات صادره از طرف سپهبد ایادی را که وسیله وزیر کار به آن‌ها اطلاع داده می‌شود اجرا می‌نمایند.»

در گزارش تکمیلی ساواک آمده است:

«پیرو گزارش قبلی در مورد تشکیل جلسات لجنه در منزل سرلشگر خسروانی طبق اطلاع، در جلسات منزل ایشان مهندس سیروس ارجمند، دکتر راسخ عضو سازمان برنامه، مهندس پرتو اعظم و در بیشتر جلسات عطاءالله خسروانی، مهندس سیروس مجد معاون وزارت کار و عده‌ای دیگر شرکت می‌کنند. جلسات آنان در روزهای سه‌شنبه و به‌طور سیار در منزل یکی از اعضا تشکیل می‌شود. رابط آن‌ها عطاءالله خسروانی وزیر کار با تیمسار سپهبد دکتر ایادی است که نامبرده اخیرالذکر نمایندگی و سرپرستی فرقه بهائی را در ایران به عهده دارد.»

عطاءالله خسروانی در راستای تقویت تشکیلات بهائیت بدون توجه به توان و شایستگی، کارمندان بهائی وزارت کار را به سمت‌های عالی منصوب می‌کرد. این موضوع در اسناد ساواک نیز انعکاس پیدا کرده است:

«معروف است [خسروانی] بهائی است و بهائی‌ها را تقویت می‌کند. بعضی شب‌ها با بهانه‌هایی در منزل برادرش سرلشگر پرویز خسروانی جلسه دارند. با سپهبد ایادی هم خیلی نزدیک است در وزارت کار هم چند نفر بهایی معروف را به سمت‌های خیلی عالی رسانیده، پرتو اعظم مدیرکل، مهندس مجد معاون و روی این شهرت که پیدا کرده، طبقه عامه و مسلمان‌ها با او خوب نیستند و می‌گویند بهائی است.»

یکی از کارهای عطاءالله خسروانی در راستای دشمنی با اسلام، سازماندهیِ گروه‌هایی با هدف مقابله با روحانیون است. رئیس ساواک خراسان طی گزارشی در این باره می‌نویسد:

«آقای خسروانی وزیر کار روز 4 / 6 جاری [1343] با هواپیما به مرکز مراجعت نمود. در مدت توقف در مشهد چند بار با ایشان ملاقات شد. نامبرده خود را وابسته به شاهنشاه معرفی و اظهار داشت که: فقط تیمسار قائم مقام ساواک از مأموریت محرمانه ایشان به خراسان اطلاع دارند که در پوشش بازدید از تشکیلات حزب ایران نوین درباره تشکیل گروه‌های متشکل که در موقع لزوم بتوان از وجود آن‌ها بر علیه روحانیون و عناصر ماجراجو استفاده نمود، به مشهد آمده است. لازم است به استحضار برساند، گروه‌های مزبور وسیله این سازمان تشکیل و اکنون به‌صورت یک واحد ضربت در اختیار هستند. آقای وزیر کار هم که مطالعه نموده بود به اینجانب اظهار داشت که من بررسی‌های خود را کرده‌ام و اگر من قبلاً می‌دانستم که ساواک این عمل را نموده به مشهد نمی‌آمدم و ضمن تشکر فوق‌العاده از ساواک بنا شد هرگونه کاری داشته باشند از طرف تیمسار قائم مقام به این سازمان ابلاغ شود.»

نفوذ روز افزون بهائیت در ایران موضوعی نبود که رژیم شاه بتواند آن را پوشیده دارد. تحرکات آن‌ها همواره مورد توجه بوده است.

«به‌طوری که اخیراً در افواه شایع گردیده اغلب مصادر و مقامات حساس و برجسته مملکتی توسط افراد بهایی این کشور اداره می‌شود و این قبیل اشخاص وسیله مراکز و یا افراد مرموزی هدایت و رهبری می‌گردند. ضمناً گفته می‌شود در هیئت دولت آقایان نخست وزیر، منصور روحانی وزیر آب و برق[4]، ستوده وزیر پست و تلگراف، خسروانی وزیر کشور، سپهبد صنیعی[5] وزیر جنگ و همچنین تیمسار سپهبد خادمی[6] مدیرعامل شرکت هواپیمایی هما، سپهبد ایادی پزشک مخصوص شاهنشاه آریامهر، درویش‌مقامی رئیس کارگزینی دربار شاهنشاه جزو این گروه بوده.»

 

پی‌نوشت‌ها:


[1] . برای آگاهی بیشتر بنگرید به مقاله مندرج در همین سایت با عنوان: نگاهی به زندگی عطاءالله خسروانی به روایت اسناد ساواک.

[2] . برای آگاهی بیشتر بنگرید مقاله مندرج در همین سایت با عنوان: نگاهی به زندگی پرویز خسروانی به روایت اسناد ساواک.

[3] . برای آگاهی بیشتر بنگرید مقاله مندرج در همین سایت با عنوان: در باره پزشک مخصوص شاه، عبدالکریم ایادی.

[4] . برای آگاهی بیشتر بنگرید مقاله مندرج در همین سایت با عنوان: نگاهی به زندگی و عملکرد منصور روحانی، وزیر بهائی کابینه هویدا.

[5] . اسدالله صنیعی، فرزند آقاجان در سال 1283 ش در همدان متولد شد. در مهرماه 1305 وارد ارتش شد و در سال 1307 دانشکده افسری را به پایان رسانید. وی به‌عنوان آجودان مخصوص ولیعهد در دوره رضاخان وارد دربار شد. نامبرده مشاغل و سمت‌هایی از جمله: رئیس دایره شکایات دفتر نظامی شاه، رئیس بازرسی اداره نظام وظیفه، معاون وزارت دفاع در دولت مصدق، مدیریت شرکت تعاونی مصرف ارتش، وزارت جنگ در دولت اسدالله علم، وزیر تولیدات کشاورزی و... را عهده‌دار بود. صنیعی در زمان پست معاونت وزارت جنگ با همکاری حاج اخوان(پیمانکار برنج)، غلامرضا سمیعی(حق‌العمل‌کار برنج) و اخوان اصغری به سوءاستفاده‌های مالی گسترده دست زد و این امر موجبات اعتراضات و شکایات متعددی را از سوی همکاران اداری وی فراهم آورد. اداره کل نهم ساواک این شکایات را مورد بررسی قرار داد، ولی این بررسی صریح نه تنها تزلزلی در وضع او به وجود نیاورد، بلکه دو ماه بعد در دولت علم به وزارت جنگ رسید. اسدالله صنیعی از چهره‌های طراز اول بهائیت بود که به همراه سپهبد عبدالکریم ایادی نقش مهمی در تحکیم مواضع این فرقه در نهادهای نظامی رژیم پهلوی داشت. در سال 1344 مرکز بهائیت ظاهراً خواستار کناره‌گیری مشارالیه از وزارت جنگ شد و بهانه آن اصل عدم مداخله در امور سیاسی عنوان گردید. این در حالی بود که علاوه بر دکتر ایادی، عناصر بهائی بر دولت هویدا تسلط جدی داشتند. مع‌هذا صنیعی با کمک ایادی و حمایت محمدرضا پهلوی، موافقت مرکز بهائیت با ادامه خدمت خود را جلب کرد. وی از سال 1331 تا 28 مرداد 1332 معاون دکتر محمد مصدق در وزارت دفاع بود و در سال 1347 به همراه ایادی، پزشک مخصوص و بهائی شاه، سرباز وظیفه حیدر قره‌قوزلو ـ که گماشتة منزلش بود ـ را به قتل رسانده و بدون اینکه پزشکی قانونی متوجه شود سرباز فوق را در حصارک کرج دفن کردند. اسدالله صنیعی به‌دفعات از طرف شاه نشان‌های لیاقت 1، 2، 3، نشان افتخار 1، 2، 3، نشان خدمت درجه 1، نشان 28 مرداد و نشان همایون درجه 2 را دریافت کرد. وی در سال 1377 درگذشت. (اسناد ساواک، پرونده انفرادی و کتاب ظهور سقوط سلطنت پهلوی، جلد دوم، ص 449 ـ 465)

[6] . علی‌محمد خادمی، فرزند لطف‌الله در سال 1292 ش در جهرم در خانواده‌ای بهائی متولد شد. نامبرده تحصیلات ابتدایی، متوسطه، تخصصی و عالی را به ترتیب در شیراز، اصفهان و دانشکده افسری تهران سپری کرد و دوره‌های تخصصی و عالی ناوبری هوایی را در انگلستان و دوره ستاد فرماندهی هوایی را در آمریکا به پایان رساند. در سال 1316 به‌عنوان خلبان فارغ‌التحصیل شد و بعداً در همین رشته به تعلیم خلبانی پرداخت. خادمی اولین خلبان ایرانی است که در سال 1327 به دریافت گواهی‌نامه خلبانی بین‌المللی نایل آمد. از سال 1325 تا 1328 به شرکت سابق هواپیمایی ایران مأموریت یافت و با سمت خلبانی در خطوط داخلی و بین‌المللی به کار پرداخت و در سال 1339 مجدداً به نیروی هوایی برگشت. نامبرده در مشاغلی از جمله مدیر آموزش دوره ستاد هوایی، رئیس ستاد نیروی هوایی و آجودان مخصوص و مدیر عامل هواپیمایی ملی ایران به کار پرداخت و از آغاز تأسیس مؤسسه حمل و نقل هوایی، یعنی از پنجم اسفند سال 1340 عضویت هیئت مدیره و مدیریت عامل «هما» را بر عهده داشت. مشارالیه در دهم تیرماه سال 1349 به سمت مشاور اداری روتاری بین‌المللی گروه ب شامل 6 کلوپ ایران از طرف روتاری بین‌المللی انتخاب شد. خادمی مشاور کلوپ روتاری بین‌المللی و ریاست کلوپ روتاری شمال تهران را نیز عهده‌دار بود و نشان‌های درجه 2 افتخار و تاج را از شاه و نشان درجه 2 کوکب را از طرف ملکه الیزابت دریافت کرد. وی در 18 آبان 1357 خودکشی کرد.

طبق سند بیوگرافی ساواک وی بهائی بوده و نسبت به هم‌مسلکان خود دارای سمپاتی بوده و اغلب این افراد را در رأس کارها قرار داده است.

بعد از بازنشستگیِ خادمی، ساواک در سال 1348 گزارش می‌نماید: «بازنشسته شدن تیمسار علی‌محمد خادمی اثرات نامطلوبی در روحیه بهائیان ایران گذاشته است.» دکتر احسان نراقی مشاور فرح پهلوی و از عناصر مرتبط با دربار شاهنشاهی و مطلع از اوضاع آن روزگار، ضمن اشاره به بهائیگری خادمی، در ارتباط با اختلاس و اقدامات خلاف سپهبد خادمی چنین عنوان داشته است: «سپهبد خادمی مدیر عامل شرکت هواپیمایی ملی ایران در هر نوع ماجرای رشوه‌خواری، خصوصاً خرید هواپیما، دست داشت. ضمناً او یکی از بهائی‌های پر و پا قرص بود که کمک‌های مالی هنگفتی نیز به این فرقه می‌کرد.» (اسناد ساواک ـ پرونده انفرادی؛ دفتر پژوهش‌های مؤسسه کیهان، معماران تباهی، جلد سوم، تهران، مؤسسه انتشاراتی کیهان، 1380: ص 33 و 108 و نراقی، احسان، از کاخ شاه تا زندان اوین، ترجمه سعید آذری، با مقدمه فدریکو مایور و محمد ارکون، نشر رسا، 1385، ص 89 ـ 88. همچنین بنگرید به مقاله مندرج در این سایت با عنوان: نقش و عملکرد بهائیان در ارتش در حکومت پهلوی دوم.
















منبع: رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، عطاءالله خسروانی، مرکز بررسی اسناد تاریخی، چاپ اول، سال 1396، ص 31، 32، 36، 107، 113 و 373.


 
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است.