بخشی از فعالیتهای مرحوم استاد امیرتوکل کامبوزیا در تبلیغ و ترویج نهضت امام خمینی(ره)
23 مهر 1403
مرحوم استاد امیرتوکل کامبوزیا، فرزند امیربابا مشیر دیوان در سال 1283 شمسی در تهران چشم به جهان گشود و در 24 مهر ماه 1353 در شهر زاهدان دیده از جهان بست. وی که اصالتاً از اکراد زعفرانلوی قوچان بود، تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در شهرهای تهران و مشهد گذراند و برای تکمیل تحصیلات خود عازم تاشکند گردید. حضور کامبوزیا در کشور روسیه تا زمان انقلاب کمونیستی در این کشور (1917 میلادی) استمرار یافت و از آن پس به ایران بازگشت. مرحوم کامبوزیا پس از بازگشت به ایران تحت نظر مرحوم کلنل محمدتقیخان پسیان به مدرسه نظام ژاندارمری راه یافت و در سال 1300 به علت لیاقت و شناختی که کلنل از وی داشت، او را به سمت ریاست تلگراف و رموزات انتخاب کرد.
پس از کشته شدن کلنل محمدتقی خان پسیان، کامبوزیا با حضور در استان سیستان و بلوچستان مبادرت به مطالعه و پژوهش در زمینههای مختلف بهخصوص کشاورزی، علوم قرآنی و تاریخی نمود. از سال 1308 تا سال 1312 ایشان به دعوت مدرسه شوکتیه بیرجند به آن دیار سفر کرد و به تدریس زبان فرانسه، فیزیک و شیمی پرداخت. مدتی بعد برای آبادانی مزرعه خود به زاهدان بازگشت و کلاته و کتابخانهی کامبوزیا را بنا نهاد.
مرحوم کامبوزیا در دل کویر نیز لحظهای از علماندوزی غافل نماند و با مراجع و مکانهای علمی دنیا (بهخصوص کشورهای اروپایی) رابطه علمی برقرار کرد. پس از مدتی آوازه این کویرنشین مسلمان در بسیاری از محافل علمی دنیا سایه افکند بهگونهای که فرانسوا بالزان ـ نایب رئیس انجمن فرهنگستان نژادشناسی فرانسه ـ در کتاب خود نوشت:
«افسوس تا چه حد اطلاعات و معلومات تاریخی... نادر و کمیاب است. اگر من پردهای از ابهامات برمیدارم بر اثر موهبت و احساس منتی است که از ملاقات خودم با امیر کامبوزیا نصیب میبرم!... حقشناسی و سپاسگزاری من نسبت به علامه امیرتوکل کامبوزیا منبعد عظیم و بزرگ خواهد بود.»
فعالیتهای سیاسی کامبوزیا به دو دوره زمانی خاص تقسیمبندی میگردد:
الف) از سالهای 1300 تا 1332. در تقسیمبندی اول همانگونه که اشاره رفت، کامبوزیا شیفته مرحوم کلنل محمدتقی خان پسیان شد؛ زیرا او پرچم مبارزه علیه استبداد داخلی ـ رضاخان میرپنج ـ را در خطه خراسان علم نموده بود. با کشته شدن وی، کامبوزیا که به ریاست تلگراف و رموزات خراسان از طرف پسیان منصوب شده بود، به دزدْآب (زاهدان) مهاجرت میکند هر چند که بسیاری بر این عقیدهاند که وی از سوی رضاخان تبعید شده است. در زمان استبداد رضاخانی (1304 ـ 1320) با توجه به ایجاد خفقان توسط وی و تازه تأسیس بودن شهر زاهدان، تقریباً فعالیت سیاسی خاصی از ایشان دیده نمیشود.
در اواخر دهه 20 که نغمههای رهایی از یوغ استعمار انگلیس در کشور نواخته شد، استبداد داخلی شهیدحجتالاسلام نواب صفوی را دستگیر کرد. مرحوم کامبوزیا در نامهای به مرحوم آیتالله کاشانی، حمایت خود را از نواب چنین عنوان داشت:
«زاهدان ـ اول تیر ماه 1327
بنده خداوند آقای سید ابوالقاسم کاشانی
از بازداشت سید مجتبی نواب صفوی هیچ تأثری بر افراد مجاهد ما نخواهد بود، زیرا او به مزد خود رسیده، از خداوند امیدواریم که شدیدترین مرحله آن نصیب ما گردد... البته این شخص از حیث مقام با ما مساوی نیست.»[1]
کامبوزیا برای خدمت به دین اسلام و کشور ایران این بار با قبول رهبری حزب ایران که توسط دکتر مصدق به وی پیشنهاد شده بود، به فعالیت سیاسی خود ادامه داد. در پی قطع روابط سیاسی ایران و انگلیس که به دنبال اختلاف بر سر ملی شدن نفت به وجود آمده بود، کامبوزیا در نامهای خطاب به آیتالله کاشانی چنین ابراز مسرت و شادمانی نمود:
«به مژده بستن کنسولگریهای دولت ستمگر انگلیس، مفتخرم خدا را گواه دهم که مال و قلم و زبان و جان خود و تمام فرزندان و کسانم را برای انتقام از این دشمن بیآزرم بشریت و غلامان فرومایه او در ایران تا دم واپسین در اختیار شما گذارم.»[2]
در این سالها (دهه 1320) کامبوزیا یکی از افراد متنفذ، مقبول، موجه و صاحبامتیاز در استان سیستان و بلوچستان شناخته میشده است. یکی از عوامل اسدالله علم در 28 / 10 / 1330 در خصوص نفوذ کامبوزیا در میان مردم استان (به علم) چنین گزارش میدهد:
«وضع زاهدان را بهطور اختصار به عرض میرساند: شهر تقریباً صدی 30 با ریگی، بقیه صدی 20 به نام آقایان کفعمی و توکل کامبوزیا... میباشد.»[3]
به دنبال کودتای نافرجام 25 مرداد 1332 و فراری شدن شاه از کشور، مرحوم کامبوزیا طی نامهای به دکتر مصدق، محاکمه و مجازات دسیسهکاران را خواستار میگردد. با انجام کودتای دوم (28 مرداد) و موفقیت کودتاگران که در نهایت به بازگشت استبداد به کشور منتهی شد، مرحوم کامبوزیا نیز مانند بسیاری از چهرههای سیاسی کشور برای مدتی در لاک انزوا فرو رفت و موقتاً فعالیتهای سیاسی را به کناری نهاد. شاید در این سالها (از سال 1332 تا 1342) او به دنبال رهبری میگشت که با پیروی از وی راه را از بیراهه بشناسد.
ب) از سالهای 1342 تا مهر 1353. در این سالها حضرت امام خمینی(ره) آغاز به فعالیت میکند و مرحوم کامبوزیا به فعالیتهای خود علیه رژیم محمدرضاشاهی وسعت میدهد. در سال 1342 بهصورت پاره وقت به استخدام اداره رادیو زاهدان در میآید و این همان فرصتی بود که سالها به دنبالش میگشت تا صورت واقعی رژیم را به مردم نشان دهد. بنابر این با ارائه نطقهایی علیه شاه و انتقاد از حکومت او بغض خود را میترکاند، هر چند که ساواک اجازه پخش این بغض ترکیده را هیچگاه نمیدهد. در نتیجه کامبوزیا به بزرگترین سوژه ساواک در استان سیستان و بلوچستان تبدیل میشود و از آن پس ساواک در نامهنگاریهای مختلف و دستورات خود به منابع، خواستار جمعآوری اطلاعات و اخبار از کامبوزیا میگردد.
به دنبال تصویب قانون کاپیتولاسیون و اعتراض حضرت امام به آن، که در نهایت به تبعید ایشان به ترکیه منجر گردید، (13 آبان 1343) کامبوزیا در اداره رادیو زاهدان سعی نمود با تبیین فعالیتها و مواضع حضرت امام در خصوص کاپیتولاسیون، افکار مردم را نسبت به اقدام رهبرش روشن نماید:
«واقعاً ما مردم، خیلی بدبخت هستیم. همه چیزمان را گرفتهاند. شرفمان را، ثروتمان را، همه چیزمان را، اگر یک سرباز آمریکایی در خیابان در انظار مردم به خواهرمان، به زنمان دستدرازی کند، قدرت اعتراض نداریم. اینها مصونیت دارند. برای آن که ارباب ما هستند. هیچکس نمیتواند بگوید بالای چشمتان ابروست...»
در پی این سخنان، ساواک استاد کامبوزیا را به اتهام «طرفداری از روحانیون افراطی» تحت نظر قرار میدهد. ساواک پس از مدتی وی را از اداره رادیو اخراج، صلاحیتش را در شورای داوری شهرستان زاهدان رد و از تدریس او در دانشسرای عالی تربیت معلم زاهدان جلوگیری میکند. البته این اقدامات نتوانست در روحیه فولادین این اسلامشناس مجاهد خللی ایجاد کند و کماکان به فعالیتهای خود علیه رژیم در قالب روشن نمودن افکار عمومی و توزیع و پخش سخنرانیهای حضرت امام، ادامه داد. استمرار این اقدامات در نهایت منجر به احضار وی به ساواک گردید و مأمور ساواک در گزارش خود نوشت:
«اینجانب به نامبرده بالا تفهیم نمودم که اعمال و گفتارش تحریک افکار عمومی بوده و باید نسبت به اعمال خود تجدید نظر نماید.» (1153 / 11 / ه ـ مورخ 1 / 2 / 49)
مرحوم کامبوزیا بیتوجه به تذکرات و هشدارهای ساواک نه تنها به فعالیتهای خود علیه رژیم ادامه که آن را افزایش نیز داد. در این راستا، مأمور ساواک در نظریه کارشناسی خود با نا امید شدن از کنترل و هدایت وی نوشت:
«.... مزرعه او کانون افراد ناراضی و ناراحت و مخالف وضع موجود شده است... هر قدر ستاد عملیات از راه پند و اندرز و نصیحت راه مماشات را بپیماید، بر جسارت و گستاخی او افزوده و دال بر ضعف قوای دولتی خواهد نمود و جریتر خواهد شد.»
با توجه به استمرار فعالیتهای کامبوزیا علیه نظام ستمشاهی، ساواک اقدام به دستگیری وی نمود و در گزارش خود نوشت:
«پس از اخذ نمایندگی دادستانی در تاریخ 27 / 8 / 49 منزل امیرتوکل کامبوزیا را بازرسی و مدارک و اسنادی حاکی از فعالیت نامبرده علیه امنیت و مصالح کشور و همچنین اهانت به مقام شامخ سلطنت به دست آمد. لذا مشارالیه بلافاصله بازداشت، تقاضای صدور قرار تأمین از بازپرسی دادسرای نظامی دادگاه عادی 16 کرمان گردید...»
استدلالات و شخصیت علمی مذهبی کامبوزیا در ساواک زاهدان، کارکنان این سازمان مخوف را مقهور خود نمود به حدی که پس از حدود سه هفته بازداشت در نهایت با عنوان اینکه وی فردی فاضل و دانشمند است، او را آزاد نمودند!
بیشترین دغدغه مرحوم کامبوزیا در طول زندگیاش، احیای اسلام و اسلامی نمودن هر چه بیشتر جامعه ایرانی بود. بر پایه همین دغدغه در سالهای 1308 تا 1312 در انجمن حقایق اسلامی که یک انجمن مخفی در سیستان بود، فعالیت داشت و در زاهدان انجمن دانشپژوهان اسلامی را بنیاد نهاد. در شهر بیرجند با پیگیری فعالیتهای علمی، فرهنگی با نویسندگانی همچون مرحوم سید غلامرضا سعیدی در راستای شناخت اسلام اصیل گام برداشت که در این باره مرحوم سعیدی چنین میگوید:
«کامبوزیا در بیرجند معلم بود. من و امثال من شاید آشناییمان به معارف اسلامی از او بیشتر بود ولی ادراک او از عمومیات اسلامی و انواع معارف اسلامی طوری بود که در او برجستگی خاصی احساس میشد. کامبوزیا در بیرجند سهم زیادی در کسوت تجدید موعظه داشت... معمولاً کسانی که در آن زمان به موعظه مردم در مجالس دینی و مذهبی میپرداختند، در کسوت روحانی بودند اما کامبوزیا جوانی 27 یا 28 ساله با کت و شلوار... در سخنرانیهایش از اسلام و تجدید حیات آن سخن میگفت. این امر موجب تعجب همگان بود که شخص تحصیل کرده در خارج و با چندین زبان آشنا، حافظ قرآن و عالم به تفسیر آن باشد و مردم را موعظه کند.»[4]
از نظر کامبوزیا ملاک نگریستن به هر موضوعی باید قرآن باشد. وی معتقد بود که «تمام مدارج علوم زندگی اعم از اجتماعی، اقتصادی و اخلاقی باید با ترازوی قرآن کریم توزین و نقایص آن با وزنههای موجودِ در آن، تعادل بخشیده شود؛ زیرا علوم اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و اخلاق باید پیوست با فطرت انسان بوده باشد تا نظم و آرامش و ارتقاء به وجود آید و اسلام هم دین فطرت است.»[5]
مرحوم کامبوزیا بر انجام فرایض و ترک محرمات اهتمام بسیاری داشت:
«نسبت به مسائل اسلامی بسیار مقید بود. مکرر دیده بودیم که وقتی زمان نماز فرا میرسید، گرچه گرم صحبت بود و عده زیادی نیز مستمعین او بودند، سخنش را قطع میکرد و خود را آماده نماز مینمود و به میهمانانش کتاب میداد، بخوانند تا از نماز فارغ شود.»[6]
او یکی از بزرگترین شیفتگان وحدت بین شیعه و سنی بود. در ماههای رمضان و ایام متبرکه سعی میکرد مجالسی با شرکت شیعیان و اهل سنت بر پا و به بحث و مذاکره درباره رفع اختلافات آن دو مذهب بپردازد:
«حتی در بعضی از موارد مرحوم کامبوزیا عهدنامه به امضای طرفین تهیه مینمود که با برادری کامل به مباحثات بپردازند... اگر گاهی خشونت مختصری راه میافتاد، طرفین را آرام میکرد. او غالباً در این طور مواقع با ورق زدن قرآن، آیههایی پیدا کرده، میخواند... تسلط او به آیهها و سورههای قرآن اعجابانگیز بود.!»[7]
مرحوم کامبوزیا همواره به نیرویی که اسلام برای ایجاد انقلاب میتواند ایجاد نماید، فکر میکرد. در این خصوص نیز (در سال 1349) اقدام به نوشتن مقالهای درباره انقلاب اسلامی نمود و در آن یادآوری کرد که:
«در تاریخ، انقلابی عظیمتر از انقلاب اسلامی نیست، خصوصاً از آن جهت که بشر را از سیر نزولی که بر اثر غرق شدن در لذت و ذمائم باز گردانیده و بهسوی پرواز صعودی با تکلیف سعی و عمل و فضایل اخلاقی رهنمون شده است.»[8]
در خصوص فعالیتهای علمی، فرهنگی کامبوزیا نیز مطالب فراوان است. یکی از بزرگترین اقدامات ایشان ساختن کتابخانهای با بیش از بیست هزار جلد کتاب در کویر زاهدان است.
یکی از وجوه بارز شخصیت علمی استاد کامبوزیا تسلط وی در علم تاریخ بود که در این زمینه نیز تألیفاتی از خود بهجای گذارده است. تسلط و نظریهپردازی استاد بر علم تاریخ موجب شده بود که حتی برخی از دانشمندان غربی از فرضیات و نظریات کامبوزیا پیروی نمایند. پروفسور بالزان در کتاب خود به نام «تپه مجهول» مینویسد:
«فرضیه پروفسور رالنسون راجع به بابل مسلم نیست و من طرفدار نظریه کامبوزیا هستم.»[9]
استاد کامبوزیا در علم کشاورزی نیز دارای اطلاعات فراوانی بود. خبرنگار مجله سپید و سیاه در بازدید از مزرعه وی (سال 1352) با ابراز شگفتی از آنچه کامبوزیا در کویر ساخته است، نام مقاله خود را چنین انتخاب میکند:
«این مرد در کویر بهشت ساخته است!»
برخی از کارشناسان و محققان علم کشاورزی که از نزدیک موفق به دیدار از مزرعه استاد کامبوزیا شده بودند، از نحوه زراعت و موفقیت وی اظهار شگفتی کردهاند. پروفسور لیتالو، دانشمند ایتالیایی پس از دیدار از کشاورزی استاد با ابراز شگفتی عنوان میکند:
«تا به حال سابقه نداشته که در کویر ارتفاع یونجه به 180 سانتیمتر برسد، اما در مزرعه کامبوزیا به 180 سانتیمتر رسیده است. کامبوزیا دانشمندی بینظیر است و در کشاورزی یک نابغه!»
نبوغ و پشتکار مرحوم کامبوزیا در کشاورزی بهقدری بود که تقریباً همه احتیاجات خود را از دل کویر و مزرعهاش بر آورده میکرد. ایرج افشار با ابراز شگفتی از استقلال کامبوزیا و خودکفایی وی مینویسد:
«کامبوزیا گفت: که جز قند و شکر و لباس هر چه به کار زندگیاش میآید، از نان و حبوبات و سبزی و شیر و کره و گوشت، همه را خودش با زنهایش فراهم میکند و کمتر به شهر میرود. هر وقت گذرش به شهر بیفتد برای تهیه وسایلی است که باید از آنجا تهیه کرد یا شرکت در مجلس ادبی شهر زاهدان، که او یکی از اعضای با حرارت و ادب دوست آنجاست.»[10]
شاید به دلیل چنین توانمندیهایی بود که مرحوم جلال آلاحمد رنج سفر به زاهدان را به خود خرید؛ هر چند که موفق به دیدار کویرنشینِ زاهدان نشد.[11] کامبوزیا به زبانهای: فرانسوی، انگلیسی، عربی، کردی، روسی و ترکی نیز آشنا بود. از آن مرحوم کتب و مقالات متعددی به یادگار مانده که تعدادی از آنها به چاپ رسیده است و ما از میان آنها که خانم سنبله کامبوزیا در مقالهای با عنوان: به یاد استاد امیرتوکل کامبوزیا در کیهان فرهنگی، شماره هفت، مهر 1363 آورده، شماری را ذکر میکنیم:
استاد، تحقیقات علمی و تألیفات فراوانی داشت که خود در این مورد چنین میگوید: «تحقیقات علمی اینجانب چه در تاریخ و چه در حکمت بیشتر در کتب غربیان منعکس است و تاکنون در حدود 80 جلد میشود که برای طبع آن هر وقت نظر میافکنم احساس نقص میکنم و باز به تجدید و اصلاح میپردازم. به قول یکی از دانشمندان غرب هر کتاب خوب و یا تحقیق صحیح همیشه مضاعف از عمر آن محقق یا مؤلف محتاج به زمان است. به هر حال از خداوند متعال مسئلت دارم که توفیق در زمان قریب برای طبع آن حاصل آید.»
مقالات و تکنگاریهای ایشان نیز حاوی مطالب علمی، تاریخی، سیاسی و فرهنگی ارزندهای است و مراسلات استاد نیز از ارزش علمی برخوردار بوده و منبع مهمی برای تحقیق پیرامون شخصیت کامبوزیا است.
نامههای بسیاری از محققان ایرانی و چندین دانشمندِ کشورهای مختلف، که در آن زمانها با استاد مکاتبه میکردند، نزد بازماندگان استاد محفوظ است. در واقع مراسلات وی در حکم اسنادی هستند که بر وسع و عمق اطلاعات و نیز شخصیت بینالمللی استاد کامبوزیا دلالت میکنند. بررسی منظم این مراسلات یقیناً نتایج علمی، تاریخی و سیاسی ارزندهای را به دست خواهد داد. از مقالات به چاپ رسیدة استاد میتوان از مقالات مسلسلی که راجع به جنگ جهانی اول در مجلة فرهنگی تمدن در خراسان به سال 1309 تا 1311 درج شده و همچنین مقالات مسلسلی که راجع به علل خرابی بلوچستان در روزنامه شرقِ جاوید به چاپ رسیده نام برد.
از کتابهای چاپ شده ایشان یکی تفسیر آیات ذوالقرنین است و دیگری بلوچستان و علل خرابی آن، که مجموعه مقالات و سخنرانیهای ایشان در مورد تاریخ و جغرافیای بلوچستان است.
از دیگر وجوه بارز شخصیتی کامبوزیا، نفرت و مخالفت ایشان با صهیونیستها بود. شمسالدین رحمانی یکی از همرزمان مرحوم کامبوزیا در این زمینه میگوید:
«وی معتقد بود که هر چه مسئله فساد و جنایت است، باید به یهودیان [صهیونیستها] ربط داد و هر چه مطلب خوب و درست و بهقاعده [است]، ریشهاش را میتوان در اسلام دید. ما در ابتدا تعجب میکردیم اما بهقدری سند و مدرک و دلیل داشت که من نیز بهتدریج قبول کردم.»[12]
تنفر استاد از صهیونیسم بهقدری بود که نام سگ خود را موشهدایان (نخستوزیر وقت رژیم صهیونیستی) گذاشته بود.[13]
یکی از علل تنفر آقای کامبوزیا از صهیونیسم این اعتقاد بود که آنان برای رسیدن به اهداف خود، از هر راه و وسیلهای استفاده میکنند:
«[صهیونیسم] مَرکبی است که پیادهای را برای سواری گرفته است. صهیونیسم در مملکتی با اسم اسلام به نفع خود همکاری میکند و در کشوری دیگر، باز به نفع خود بر ضد اسلام با آیین یا قانون دیگری جدا همکاری میکند.»[14]
مرحوم کامبوزیا اختلاف به وجود آمده ما بین شیعه و سنی را دقیقاً کار صهیونیسم میدانست و این اقدام را موضوعی هدایت شده توسط آنان در راستای سیادت در جهان، معرفی میکرد:
«اختلاف شیعه و سنی تنها در زمینه بحثهای علمی است و چون الآن بهصورت یک مسئله سیاسی در آمده، کار یهود است.»[15]
با توجه به همین نظر بود که کامبوزیا محمدرضا شاه پهلوی و بسیاری از کارگزاران وی را یهودی و یا آلت دست آنان میدانست که در صدد از بین بردن اسلام بودند. او معتقد بود که حتی بهائیت زاده و مخلوق یهودیت است.
به دنبال دستگیری آقای کامبوزیا توسط ساواک در سال 1349، دست نوشتههای بسیاری از ایشان در خصوص صهیونیستها توسط ساواک ضبط گردید که هیچگاه به وی تحویل داده نشد. پس از انقلاب دستنویسهای دیگری از استاد در مراکز ساواک پیدا شد ولی در میان آنها، هیچ اثری از دستنوشتههای مورد اشاره نبود. خود مرحوم کامبوزیا گفته بود که این مطالب در ایران باقی نمیماند و رژیم آنها را به اسرائیل خواهد برد.[16]
چند سند زیر گوشهای از فعالیتهای مرحوم کامبوزیا برای تبلیغ و نشر افکار و نهضت امام خمینی(ره) در سال 1349 است:
*****
از: 11 / ه شماره: 2002 / 11 / ه
به: 313 تاریخ: 23 / 5 / 1349
موضوع: امیرتوکل کامبوزیا
پیرو 1936 / 11 ـ 11 / 5 / 49
نامبرده بالا جزوه پلی کپی شده مربوط به خمینی تحت عنوان درسهایی از مرجع تقلید معظم جامعه شیعه آیتالله العظمی جناب آقای حاج آقا روحالله الموسوی الخمینی را در اختیار داشته و سعی نموده بهوسیله فتوکپی جزوه مذکور را تکثیر نماید.
یک نسخه فتوکپی جزوه مزبور به پیوست تقدیم میگردد.
نظریه یکشنبه:
1ـ همان طوری که قبلاً به عرض رسیده امیرتوکل کامبوزیا دارای فعالیت مضره بوده و در صورت بازرسی از منزل وی بهاحتمال قوی مدارک دادگاهپسند به دست خواهد آمد و میتوان او را تسلیم دادگاه نمود.
2ـ به منبع آموزشهای لازم بهمنظور تحت نظر قرار دادن اعمال و رفتار وی و روشن نمودن تماسهای مشارالیه با اشخاص داده شد. دهر
نظریه چهارشنبه: چوپان در مرخصی است.
نظریه 11/ ه:
با توجه به گزارش خبر پیروی و مراتب فوق هرگونه اقدام درباره مشارالیه بستگی به نظر ستاد عملیاتی دارد.
آقای فرزانه ـ با بخش 316 تماس گرفته شود تا در صورت لزوم گزارش عرضی تهیه و نامه اخیری که در مورد شماره پیروی صادر شده، در گزارش قید گردد.
25 /5 از طرف بخش 316 اقدام گردیده است. 28 /5 /49
*****
به: ریاست ساواک استان سیستان و بلوچستان (زاهدان) شماره: 3599 / 316
از: اداره کل سوم (316) تاریخ: 29 / 5 / 1349
درباره: امیرتوکل کامبوزیا
عطف به: 2002 / 11 ه ـ 23 / 5 / 49
چنانچه برای آن ساواک محرز است که یاد شده به نفع خمینی فعالیت داشته و در بازرسی از محل سکونت مشارالیه مدارک محکمهپسندی علیه وی به دست خواهد آمد، خواهشمند است دستور فرمایید ضمن بازرسی از محل سکونت مشارالیه با توجه به دستورالعملهای صادره در مورد افرادی که به نفع خمینی فعالیت میکنند و همچنین مفاد نامه شماره 2813 / 313 ـ 19 / 5 / 49 با یاد شده رفتار و نتیجه را به این اداره کل منعکس نمایند.
مدیر کل اداره سوم ـ مقدم
از طرف 28 / 5 / 49
اقدام کننده ـ مجتبوی
رئیس بخش 316 ـ ازغندی
رئیس اداره یکم عملیات و بررسی ـ جوان
*****
از: ساواک استان سیستان و بلوچستان شماره: 2390 / 11 / ه
به: مدیریت کل اداره سوم 316 تاریخ: 9 / 7 / 1349
درباره: نوار سخنرانی خمینی
بازگشت به شماره 2997 / 316 ـ 30 / 6 / 1349
بهطوری که منبع 337 گزارش نموده افراد مشروحه زیر از کامبوزیا نوار سخنرانی خمینی را دریافت نمودهاند.
1ـ شیخ محمد کفعمی خراسانی
2ـ شیخ مزاری [17] (داماد کفعمی)
3ـ مجید صنعتی
4ـ شیخ تهرانیان (در خاش تبعید بوده و اکنون برای محاکمه عازم مشهد است)
5ـ شیخ اعرابی
6ـ سرابندی
7ـ سیدرضا علوی
8ـ حمیدی راننده پپسی کولا
رئیس سازمان اطلاعات و امنیت استان سیستان و بلوچستان ـ رضوانی
از طرف فلکفرسا
آقای مجتبوی مذاکره فرمایند. 14 / 7
*****
از: 11 / ه شماره: 2495 / 11 / ه
به: 316 تاریخ: 23 / 7 / 1349
موضوع: کامبوزیا
نامبرده بالا جزواتی را که به نام خمینی پلی کپی گردیده در اختیار دارد و بین افراد مورد اعتماد خود پخش مینماید.
نظریه شنبه: یک نسخه از جزوه مزبور به پیوست تقدیم میگردد.
نظریه یکشنبه: دهر در مرخصی است.
نظریه چهارشنبه: بدین وسیله فتوکپی جزوه اصلی به پیوست تقدیم میگردد و جزوه اصلی بهمنظور رعایت حفاظت عملیات نگهداری تا چنانچه کامبوزیا جهت آزمایش جزوات مزبور را از کسانی که دریافت نمودهاند خواستار گردید، بلافاصله به منبع تحویل تا در اختیار وی بگذارد. چوپان
آقای مجتبوی گزارش عملیاتی خبر ارائه و مذاکره فرمایید. 28 / 7
پینوشتها:
[1] . سنبله کامبوزیا، به یاد استاد امیر توکل کامبوزیا، کیهان فرهنگی، شماره هفت، مهر ماه 1363، ص 38.
[2] . محسن روستایی، رودی در کویر، اطلاعات، 29 مهر 1380.
[3] . محمد ترکمان، برگهایی از تاریخ معاصر ایران، کتاب دهم، 1375، ص 300 مؤسسه پژوهش و مطالعات فرهنگی بنیاد مستضعفان و جانبازان.
[4] . محسن روستایی، همان.
[5] . یادی از گذشتگان، صبح امروز، 27 مهر 1381.
[6] . کامبوزیا، از طلایهداران مبارزه با صهیونیسم، جمهوری اسلامی، صحیفه اول، بهمن 1363.
[7] . رحیم شایان، چهل حکایت، مشهد: سخنگستر، 1378 ص 5 ـ 44.
[8] . محسن روستایی، همان.
[9] . محمود رفعت، کامبوزیا، دانشمندی ناشناخته، مشهد، هاتف، 1381، ص 306.
[10] . ایرج افشار، بیاض سفر، تهران، توس، 1354، ص 349.
[11] . جلال آل احمد، گزارشها گذری بر حاشیه کویر، تهران، کتاب سیامک، 1376، ص 156.
[12] . روزنامه زاهدان، کامبوزیا قهرمان مبارزه با صهیونیسم. 13 اردیبهشت 1383 ـ شماره 352.
[13] . کوروش نوروزمرادی، گنج پنجاه ساله کلاته کامبوزیا. کتاب هفته، شماره 13، 31 خرداد 1384.
[14] . امیرمسعود هوشیار، کامبوزیا زندانی خفقان و سانسور، ماهنامه ایران، شماره پنجم، دی ماه 1359، ص 6.
[15] . کامبوزیا، از طلایهداران مبارزه با صهیونیسم.
[16] . محمود رفعت، کامبوزیا دانشمندی ناشناخته، ص 311.
[17] . حجتالاسلام علی مزاری، فرزند غلامرضا در سال 1323 در یکی از روستاهای بیرجند متولد گردید. وی با حضور در حوزههای علمیه بیرجند به فراگیری علوم اسلامی پرداخت. در سال 1341 به زاهدان آمد و از آن زمان به بعد فعالیت سیاسی خود را در غالب سخنرانی علیه نظام محمدرضا شاهی آغاز کرد. در 22 /11 /51 توسط ساواک احضار از وی تعهد گرفته شد که: «از ذکر مطالب غیر مذهبی سیاسی تحریکآمیز خودداری کند.» طبق اسناد ساواک و در یکی از سخنرانیهای خود اظهار داشته که باید از مراجع تقلید آقایان آیتالله مرعشی و آیتالله خمینی پیروی کنند. اگر بقیه علما نیز مثل آقای خمینی قیام میکردند کارها درست شده بود. حجت الاسلام مزاری پس از انقلاب اقدامات عام المنفعهای همچون: احداث 14 باب مدرسه تحصیلی، احداث تعدادی مسجد، تأسیس مؤسسه خیریه و ... در استان سیستان و بلوچستان انجام داد. وی در هجدهم خرداد ماه 1368 در شهر زاهدان توسط اشرار به شهادت رسید.
منبع: کتاب امیر توکل کامبوزیا به روایت اسناد ساواک، مرکز بررسی اسناد تاریخی، چاپ اول، سال 1387، ص 206، 207، 266 و 270.