تظاهرات دانشجویان به هنگام سفر شاه به آمریکا در 25 آبان 1356


24 آبان 1400


انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سال 1976 میلادی (1355 شمسی) در حالی به پایان رسید که پیروزی جیمی کارتر ـ نامزد حزب دموکرات ـ به ‌هیچ‌وجه خوشایند شاه نبود. او بیشتر مایل بود جرالد فورد ـ نامزد حزب جمهوری‌خواه ـ را در کاخ سفید ببیند، چرا که علاوه بر تجربه‌ای که او از دوره استقرار دموکرات‌ها در کاخ سفید داشت، شعارهای اولیه کارتر درباره ایران نیز وی را سخت نگران می‌کرد. اما بعد از پیروزی جیمی کارتر، موقعیت استراتژیک ایران و نقشی که از سوی ایالات‌متحده به شاه در منطقه واگذار شده بود موجب شد شعارهای مبهم، فدای مصالح سیاسی شود. سایروس ونس وزیر وقت امور خارجه آمریکا صراحتاً می‌گوید: «ما از قبل به این نتیجه رسیده بودیم که پشتیبانی از شاه به ‌نحوی‌که بتواند نقش سازنده‌ای در مسائل منطقه‌ای بازی کند، به نفع مصالح ملی ماست.» او تصریح می‌کند: «بین سیاست‌های شاه و منافع اساسی ما در منطقه هم‌سویی قابل‌توجهی برقرار بود.»[1]

در میانه نوامبر 1977 (آبان 1356) درست یک سال بعد از روی کار آمدن کارتر، محمدرضا پهلوی به دعوت رئیس‌جمهور جدید آمریکا، راهی ایالات‌متحده شد. این دعوت برای شاه بسیار مسرت‌بخش بود چرا که «از نظر شاه این سفر نشانه اولیه مهم حمایت کارتر از سیاست‌ها و حاکمیت او» تلقی می‌شد.[2]

با وجود خوشحالی اولیه شاه از این سفر سیاسی، از بدو ورود او به آمریکا، وقایعی رخ داد که این سفر را برای شاه تلخ کرد و از جنبه تبلیغاتی، برای دستگاه پهلوی افتضاح به بار آورد. چند روز قبل از ورود محمدرضا پهلوی و فرح، گروهی از مخالفان شاه از نقاط مختلف خود را به آمریکا رساندند. این گروه که از ترس ساواک، اغلب ماسک بر چهره داشتند همه روزه در پارک لافایت (در مجاورت کاخ سفید) تجمع می‌کردند و شعارهای ضد شاه سر می‌دادند. از طرف دیگر، به کوشش اردشیر زاهدی ـ سفیر وقت ایران در آمریکا ـ گروهی ساماندهی شده بودند تا نقش طرفداران و حامیان شاه را ایفا کنند.[3] در میان این گروه، جمعی از دانشجویان نظامی که در دانشگاه‌های آمریکا دوره می‌دیدند هم حضور داشتند.[4]

مخالفان شاه گرچه یک دست نبودند و در میان آن‌ها گروه‌های چپ، دانشجویان مسلمان و ملی‌گراها به چشم می‌خوردند، اما همگی در مخالفت با شاه اتفاق ‌نظر داشتند. مرحوم حسین شیخ‌الاسلام از جمله دانشجویانی بود که در آن برهه در آمریکا حضور داشت. او می‌گوید: «هم نهضت آزادی، هم جبهه ملی، هم کنفدراسیون و هم انجمن اسلامی توافق کرده بودند که آنجا، اصل، ضدیت با شاه است.»[5] محمد هاشمی از دانشجویان حاضر در آمریکا نیز می‌گوید: «در سال 1356 شاه به آمریکا آمد و دانشجویان ایرانی جلوی کاخ سفید تظاهرات کردند... راهپیمایی واشنگتن اگر چه وابسته به انجمن بود منتها ساماندهی و سازمان‌دهی آن به عهده سازمان جوانان بود.»[6]

ویلیام سولیوان سفیر وقت آمریکا در ایران به یاد می‌آورد اجتماع گروه‌های مخالف شاه ابتدا در شهر «ویلیامز بورگ» صورت گرفت. او می‌گوید: هنگام غروب که برای شرکت در ضیافت شام آماده می‌شدیم به ‌تدریج عده‌ای در خیابان‌های اطراف محل اقامت ما اجتماع کردند. این جمعیت ترکیبی از ایرانی‌ها و آمریکایی‌ها به نظر می‌رسید. پلاکاردهای آن‌ها نشان ‌دهنده گرایش سیاسی‌شان بود. بعضی از این تظاهرکنندگان پلاکاردهایی در مخالفت با سیاست آمریکا و شخص پرزیدنت کارتر در دست داشتند. بعضی دیگر داس و چکش حمل می‌کردند و شعارهای کمونیستی می‌دادند. چند تن از تظاهرکنندگان هم عکس‌هایی با خود حمل می‌کردند که در آن موقع برای عموم آمریکایی‌ها خیلی آشنا نبود و آن عکس‌های آیت‌الله خمینی بود. بعضی از شعارها که مضمون آن به یادم مانده شاه را نوکر آمریکا معرفی می‌کرد و خطاب به آمریکایی‌ها نوشته بود: «آمریکا دست از ایران بردار.»[7]

هم‌زمان تظاهرات مشابهی نیز در لندن به راه افتاده بود. در گزارشی به تاریخ 22 آبان 56 در این باره آمده است:

«موضوع: تظاهرات مذهبیون در رابطه با سفر همایونی به آمریکا

روز یکشنبه 22/ 8/ 36 [56] تعدادی از ایرانیان (کمیته اسلامی لندن) با همکاری سایر گروه‌های دیگر از جمله انجمن جداری، تظاهراتی را در رابطه با سفر همایونی به آمریکا از محل هایدپارک کرنر اسپیکر لندن بر پا ساخته بودند و کلیه شرکت‌کنندگان در این تظاهرات چهره خود را با نقاب که روی آن نوشته بود: مرگ بر شاه، مرگ بر ساواک، پوشانده بودند. حسن جداری تنوری[8]، ملک جداری (اکبری)، و احمد تورنه از جمله افرادی بودند که نقاب به چهره نداشتند و شدیداً به فعالیت و پخش اعلامیه و دادن شعارهای ضد میهنی مشغول بودند. برخی از افراد انجمن جدار [ناخوانا] درحالی‌که آنان نیز نقاب داشتند به کنترل صف مبادرت می‌کردند. این تظاهرات از ساعت 15 از هایدپارک آغاز و افراد مذکور پس از گذشتن از خیابان آکسفورد به خیابانی که به سفارت آمریکا در لندن منتهی می‌شود رفته و در مقابل سفارت آمریکا عبور و بعد از طی چند خیابان از منطقه نایت بریج گذشته و در جلوی سفارت ایران در لندن برای چند دقیقه توقف و به دادن شعارهای مضره مشغول گردیدند. در این هنگام نامه اعتراضیه‌ای به دربان سفارت تسلیم داشتند. در این موقع شدت تظاهرات به حد بالای خود رسید. تظاهر کنندگان شعارهای خمینی، خمینی خدا نگهدار تو؛ بمیرد بمیرد دشمن خون‌خوار تو، پیروز باد مبارزات خلق حق‌طلب ملت مسلمان ایران، سرنگون باد رژیم طاغوتی شاه، درود بر مدرس، درود بر مصدق، درود بر تختی قهرمان، مرگ بر شاه خائن، سلام بر طالقانی، سلام بر منتظری، درود بر شهدای راه حق، شریعتی جاوید است، درود بر سعیدی، درود بر غفاری، درود بر واقفی، درود بر زندانیان سیاسی ایران، مرگ بر سیاست [ناخوانا]، یاران ما در زندان با خون خود نوشتند یا مرگ یا استقلال، سلام بر مجاهدین در بند، نابود باد امپریالیسم. همچنین شعارهایی به زبان انگلیسی که جملگی برعلیه کشور و مقامات عالیه و خاندان جلیل سلطنت بود. تظاهرکنندگان در جلوی صف تظاهرات که هر صف شامل سه نفر بود و جمعاً حدود 150 نفر در آن شرکت داشتند پرچمی به رنگ قرمز که روی آن الله‌اکبر و لا اله الا الله نوشته شده بود حمل و بیشتر پلاکاردهایی حاوی عکس خمینی و مصدق و شعارهایی برعلیه کشور و مقامات عالیه و خاندان جلیله سلطنت را در دست داشتند و تعدادی پیرزن و پیرمرد و بچه نیز در بین آنان مشاهده شد که آنان نیز نقاب بر چهره داشتند. این تظاهرات در ساعت 17 و 30 پس از گذشتن از مقابل سفارت ایران در لندن در نزدیکی [ناخوانا] خاتمه گرفت و شرکت‌کنندگان در این موقع متفرق شدند. در تمام طول تظاهرات، پلیس که تعداد آنان نیز در حدود چهل نفر بود درحالی ‌که چند موتورسوار پلیس تظاهرات را اسکورت می‌کردند همراه افراد مذکور بودند. افراد شناخته‌شده در این تظاهرات عبارت بودند از کلیه اعضای انجمن جداری و همچنین احمد تورنه، محمدرضا پوریان، علی تاجیگران، سعید، سعیدی، فرهاد، مسعود نجفی (ایست‌هام کالج)، محمود (ایست‌هام کالج).

نظریه شنبه: نظری ندارد.

نظریه رهبر عملیات: چگونگی تظاهرات بالا به موقع طی تلگراف شماره پیروی منعکس شده است. ضمناً نامه اعتراضیه‌ای که آنان به سفارت تسلیم داشته‌اند همان اعلامیه‌ای می‌باشد که در طول تظاهرات خود پخش می‌نمودند. (نمونه پیوست است) ضمناً اجازه این تظاهرات را بنا بر اعلام پلیس (فرزانه معین‌فر) اخذ نموده است که در این نمایندگی سابقه‌ای ندارد.»

هم‌زمان با ورود شاه و فرح به آمریکا، در تهران نیز تظاهراتی بر پا شد. ساواک در همان روز گزارش داد: «ساعت 11:30 روز جاری (24 /8 /2536) عده‌ای که به نظر دانشجو بوده‌اند در خیابان امیریه، پایین‌تر از انتظام درحالی ‌که پلاکارت‌هایی به متون زیر حمل می‌کرده‌اند، دست به تظاهرات زده و به ‌محض مداخله مأموران انتظامی با انداختن پلاکارت‌ها متواری شده‌اند: آزادی مسلمان زندانی مجاهد طالقانی، درود بر خمینی، ویرانی خانه‌ها از اعمال ضد مردمی دولت است، اشاعه فساد از برنامه‌های ضد اسلامی دولت است، آزادی مسلمانان مبارز آیت‌الله طالقانی و منتظری، مردم از این‌ همه مشکلات زندگی به جان آمده‌اند.

ارزیابی: خبر صحت دارد.

گیرندگان: دفتر ویژه اطلاعات، کمیته مشترک ضد خرابکاری.»[9]

گزارش دیگری تصریح می‌کرد: «بعدازظهر مورخ 25 /8 /36 تعداد زیادی از دانشجویان دانشگاه آریامهر در مسیر حرکت خود در خیابان‌های آیزنهاور و خیابان‌های منشعب از آن دست به تظاهرات زده و مبادرت به شکستن شیشه‌های بانک و فروشگاه‌های متفرقه نمودند و هدف آن‌ها این بود که به‌طرف دانشگاه تهران آمده و به دانشجویان ناراحت دانشگاه تهران ملحق شوند که در خیابان آیزنهاور با مقابله پلیس مواجه و متفرق شدند.

نظریه شنبه: در این روزها هرلحظه امکان تشنج دانشجویی وجود دارد.

نظریه یکشنبه: نظریه شنبه تأیید می‌گردد. شایسته است در مسیر خیابان آیزنهاور و اطراف آن و میدان 24 اسفند به ‌وسیله مأمورین مراقبت بیشتری به عمل آید.

نظریه سه‌شنبه: نظریه یکشنبه تأیید می‌گردد.

نظریه چهارشنبه: نظریه سه‌شنبه تأیید می‌گردد.»

اما تظاهرات اصلی در آمریکا و هم‌زمان با مراسم استقبال از شاه و فرح در کاخ سفید برپا شد. افراد حاضر در این تظاهرات ماسک بر صورت زده و پلاکاردهایی در مخالفت با شاه حمل می‌کردند.[10] البته گروهی از حامیان شاه که توسط سفارت ایران در آمریکا ساماندهی شده بودند نیز در آن اجتماع حضور داشتند. محمدرضا پهلوی در «پاسخ به تاریخ» تعداد هواداران خود را 500 تن و شمار مخالفان را حدود 50 نفر عنوان می‌کند.[11] این در حالی است که روزنامه‌های رسمی ایران، خبر از تظاهرات 9 هزارنفری در مقابل کاخ سفید می‌دادند.[12] جالب اینکه ویلیام سولیوان در خاطراتش تعداد جمعیت را «در حدود چند هزار نفر» برآورد کرده است.

سفیر آمریکا به یاد می‌آورد: «به ‌محض اینکه صدای شلیک 21 گلوله توپ به علامت احترام بلند شد و دسته موزیک نواخت، تظاهرکنندگان مخالف شاه شروع به حرکت کردند. بعد از دقایقی گروه مخالف، صف پراکنده قوای پلیس را درهم شکستند و از موانع سستی که بین آن‌ها و تظاهرکنندگان طرفدار شاه ایجاد شده بود گذشتند و به سوی آنان یورش بردند. پلیس که گیج شده و قدرت کنترل اوضاع را از دست داده بود برای پراکنده کردن جمعیت از گاز اشک‌آور استفاده کرد. انفجار نارنجک‌های حاوی گاز اشک‌آور از ادامه زد و خورد جلوگیری کرد، ولی صحنه‌ای که به وجود آمد کمال مطلوب کسانی بود که درصدد مختل ساختن مراسم استقبال رئیس‌جمهور آمریکا از شاه بودند. علاوه بر خشونت صحنه آغاز درگیری و استعمال گاز اشک‌آور، باد ملایمی که می‌وزید گاز اشک‌آور را به ‌طرف محل توقف شاه و رئیس‌جمهور و سایر مستقبلین هدایت کرد و رئیس‌جمهور کارتر درحالی‌ که اشک چشمان خود را با دستمال پاک می‌کرد، نطق خیرمقدم خود را ایراد کرد و شاه هم اشک‌ریزان به وی پاسخ داد. اشک از چشمان سایر مستقبلین هم جاری بود و ما به زحمت جلوی سرفه خود را می‌گرفتیم.»[13]

انجمن اسلامی دانشجویان در شمال کالیفرنیا نیز با صدور یک بیانیه 8 صفحه‌ای، به‌ شدت علیه شاه و سیاست‌های کارتر موضع‌گیری کرد. این بیانیه سیر به قدرت رسیدن پهلوی و تثبیت حاکمیت آن رژیم را ترسیم کرد تا نشان دهد دولت‌های خارجی چه نقشی در این مهم داشته‌اند. دانشجویان سپس با اشاره به کودتای 28 مرداد 1332، نقش آمریکا را در آن کودتا برملا کرد. در بخشی از این بیانیه مبارزات امام خمینی با امپریالیسم آمریکا و رژیم شاه یادآوری شده بود تا بدین نحو، هم‌سویی این دو دولت نیز به‌نوعی تبیین شود. دانشجویان در پایان این بیانیه با اشاره به سفر شاه به آمریکا تصریح کرده بودند: «و اینک شاه به آمریکا می‌آید. شاهی که در ایران از هیچ‌چیز مشروعیت نمی‌گیرد و تنها از غرب مشروعیت کسب می‌کند. باید این دیوار فریب را فرو ریخت و به افکار عمومی جهان رساند که شاه خائن است و فاسد است و قاتل است. ولی در ضمن نباید فریب تبلیغات دستگاه‌های غرب را خورد. روابط میان طبقه حاکمه جامعه سلطه‌گر و طبقه حاکمه جامعه زیر سلطه روابطی دیالکتیکی است؛ سرانجام هر دو به یک هویت می‌رسند. اگر نیکسون و شاه، اگر کارتر و شاه از یک جنس نبودند و در فساد یک هویت نداشتند، در یک جا گرد نمی‌آمدند.» در بند پایانی این بیانیه آمده بود: «و اینک ماییم و جنازه‌های قربانیان پر شمار این رژیم. ماییم و ملتی که به ضعف کشیده شده، به بند کشیده شده ولی سربلند و مغرور فریاد نه سر می‌دهد و یاری می‌طلبد. ماییم و بیش از 50 هزار انسان آزاده‌ای که به خاطر این ملت در بندند. ماییم و چشمان کور شده و دستان بریده شده میثمی‌ها، ماییم و سفر شهادت شریعتی‌ها و شهادت در تبعید حاج مصطفی خمینی‌ها، ماییم و طالقانی‌ها و منتظری‌ها در زندان، ماییم و خمینی مرجع تقلید در تبعید؛ و به یاد بیاوریم پیام وی را که اکنون سکوت در مقابل این نقشه‌ها و فجایع در حکم انتحار است و استقبال از مرگ سیاه و سقوط یک ملت بزرگ می‌باشد. تا فرصت از دست نرفته لازم است که سکوت شکسته شود و اعتراض آغاز گردد...»

جیمی کارتر ماجرای تظاهرات مخالفان رژیم در مقابل کاخ سفید را این‌طور روایت می‌کند: «در جنوب چمنزار کاخ سفید اشک‌ریزان ایستاده بودم. اشک از گونه‌های بیش از 200 تن نمایندگان مطبوعات نیز سرازیر شده بود. لحظاتی فراموش ‌نشدنی بود. صدای فریاد جمعیت علیه گروه پلیس اسب‌سوار که برای متفرق کردن آن‌ها قوطی‌های گاز اشک‌آور پرتاب کرده بودند از دور شنیده می‌شد. بدبختانه باد نابهنگام، گاز اشک‌آور را به ‌طرف ما که در حال خوشامدگویی به رهبر ایران بودیم روانه ساخت. هنگامی ‌که ورود شاه را به کشورمان خوشامد می‌گفتیم و دوربین‌های تلویزیون به‌ طرف من متمرکز شده بودند سعی داشتم اوضاع را عادی وانمود کنم و باوجود ناراحتی از مالش چشمانم خودداری نمایم و سوزش شدیدی که بسیاری از حاضران را نیز آزار می‌داد نادیده بگیرم. شاه و همسرش فرح که سخت ناراحت شده بودند چند بار از من و روزالین به خاطر مزاحمت ناشی از تظاهرات اعتراض‌آمیز دانشجویان عذرخواهی کردند.»[14]

چند ساعت بعد، تصاویر شاه و کارتر که با چشمان اشک‌آلود در مراسم حضور داشتند در رسانه‌ها منتشر شد. رسانه‌های رسمی در ایران کوشیدند با بی‌اهمیت نشان دادن تظاهرات، جمع مخالفان را کوچک نشان دهند. روزنامه اطلاعات به تاریخ 25 آبان 1356 در صفحه نخست خود نوشت: «هزاران نفر ایرانی در واشنگتن از شاهنشاه و شهبانو استقبال گرمی به عمل آوردند. نقابداران ضد ایرانی به پلیس آمریکا و صفوف میهن‌پرستان حمله کردند و زد و خورد شدیدی درگرفت.»[15] همین روزنامه بدون آن که مدرکی ارائه دهد، مدعی شد نقابداران «اکثراً خارجی بودند»[16] با وجود سانسور مطبوعات ایران، خبر حقیقی تظاهرات واشینگتن در ایران نیز انتشار یافت و موجب دلگرمی مخالفان شاه شد.[17] به عقیده سولیوان: «با اینکه تظاهرات و درگیری در برابر کاخ سفید بیش از چند دقیقه طول نکشید ولی تکرار این صحنه در روی صفحه تلویزیون‌های دنیا و صحنه غیرعادی اشک ریختن شاه و رئیس‌جمهور آمریکا هنگام سخنرانی، مطلوب مخالفان بود.»[18]

به اعتقاد سایروس ونس وزیر خارجه دولت کارتر: «این تظاهرات پس از چندین سال آرامش نسبی در میان جمعیت زیاد دانشجویان ایرانی در ایالات‌متحده شاید برای شاه حکایت از این داشت که اپوزیسیون احیاء شده سال آینده بر ایران مسلط خواهد شد. برخی از تحلیلگران انقلاب در بازنگری‌ای که از انقلاب ایران به عمل‌آورده‌اند، این تظاهرات را یکی از نشانه‌های پیش از موقع بحرانی دانسته‌اند که به انقلاب منجر شد.»[19]

این تظاهرات، شاه را بیش ‌از پیش نگران ساخت و انتشار اخبار آن بیش‌ از پیش موجب رسوایی شاه شد و فرایند شکست سیاست‌های شاه و آمریکا را سرعت بخشید. جیمی کارتر بعدها درباره آن روز اعتراف کرد: «روز 15 نوامبر 1977 حوادثی را خبر می‌داد؛ گاز اشک‌آور اندوه دیگری را به دنبال داشت. طی دو سال آینده و از چهارده ماه بعد از آن حادثه، کشورمان و رابطه با ایران دچار مصیبت واقعی گردید.»[20]

 

پاورقی‌ها :


[1]سایروس ونس، انتخاب دشوار (سال‌های بحرانی در سیاست خارجی آمریکا)، ترجمه خیرالله خیری، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 31 و 32.

[2] جیمز بیل، عقاب و شیر، جلد 1، انتشارات کوبه، چاپ اول، 1371، ص 365.

[3] اردشیر زاهدی سفیر وقت ایران در آمریکا مسئولیت داشت تا این گروه را ساماندهی کند. اما تجمع گروه حامیان شاه، چنان مصنوعی و ساختگی بود که اعتراض رسانه‌های آمریکایی را نیز برانگیخت. ویلیام سولیوان در این باره می‌گوید: « البته سفر شاه به آمریکا یک سلسله عوارض بعدی هم داشت که از آن جمله باید به جنجال مطبوعات آمریکا درباره نقش سفارت ایران در آمریکا در سازمان دادن تظاهرات طرفداران شاه در واشینگتن اشاره کرد. مطبوعات آمریکا که ظاهراً برگزاری تظاهرات مخالف را امری طبیعی تلقی می‌کردند فعالیت مقامات سفارت ایران را برای گردآوری گروه‌های موافق شاه در واشینگتن نوعی مداخله در امور داخلی آمریکا تعبیر کرده و انتقاداتی در این زمینه منتشر کردند.» مأموریت در ایران (خاطرات ویلیام سولیوان)، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 147.

[4] غلامرضا نجاتی، تاریخ سیاسی 25 ساله ایران، تهران: رسا، ص 608.

[5] خاطرات حسین شیخ‌الاسلام؛ آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی.

[6] خاطرات محمد هاشمی، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 208.

[7] مأموریت در ایران (خاطرات ویلیام سولیوان)، ترجمه ابراهیم مشفقی فر، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 144.

[8] حسن جداری تنوری که به حزب توده گرایش داشت، جهت تحصیل به انگلستان عزیمت کرده بود. او از همان ابتدا به فعالیت در کنفدراسیون اقدام کرد و به جهت فعالیت گسترده و نیز برنامه‌ریزی تظاهرات و مراسم مختلف ابتدا به ‌عنوان رئیس انجمن دانشجویان لندن و متعاقباً دبیری کنفدراسیون انتخاب گردید.

[9] انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، کتاب اول، تهران: مرکز بررسی اسناد تاریخی، ص 116.

[10] محمدرضا پهلوی معتقد است این گروه به این خاطر ماسک بر صورت داشتند که «اکثر آنان ایرانی نبودند و آشوبگران حرفه‌ای بودند که در مقابل دریافت مزد به تظاهرات می‌پرداختند.» این در حالی است که نه آن جمعیت، بلکه گروه حامیان شاه بدین شکل سازمان‌دهی شده بودند.

[11] محمدرضا پهلوی، پاسخ به تاریخ، به کوشش شهریار ماکان، نشر البرز، چاپ نهم، پائیز 1387، ص 330.

[12] روزنامه اطلاعات، چهارشنبه 25 آبان 1356، ص 3.

[13] مأموریت در ایران (خاطرات ویلیام سولیوان)، ص 145.

[14] غلامرضا نجاتی، تاریخ سیاسی 25 ساله ایران، ص 609.

[15] روزنامه اطلاعات، چهارشنبه 25 آبان 1356، ص 1.

[16] همان، ص 3.

[17] غلامرضا نجاتی، تاریخ سیاسی 25 ساله ایران، ص 608.

[18] مأموریت در ایران (خاطرات ویلیام سولیوان)، ص 146.

[19]سایروس ونس، انتخاب دشوار (سال‌های بحرانی در سیاست خارجی آمریکا)، ص 41.

[20] غلامرضا نجاتی، تاریخ سیاسی 25 ساله ایران، ص 609.

































در جریان استقبال از شاه در کاخ سفید، جریان باد گاز اشک‌آور را به محوطه محل استقبال آورده است.



در جریان استقبال از شاه در کاخ سفید، جریان باد گاز اشک‌آور را به محوطه محل استقبال آورده است.









 
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است.