تاریخچه ساواک چهار محال و بختیاری
08 آذر 1400
چکیده
تاریخ ساواک از جهات گوناگون میتواند موضوع پژوهش باشد. پژوهش درباره ساختار، شیوه، حیطه و موضوع فعالیتهای این سازمان میتواند ما را در شناخت بخشی از تاریخ کشورمان طی سالهای 1335 تا 1357ش کمک کند. این موضوع با در نظر گرفتن اسناد قابل توجهی که از این سازمان باقی مانده، اهمیت بیشتری پیدا میکند. اسناد مذکور که در زمان خود، کارکرد امنیتی و اطلاعاتی داشتهاند، اکنون منابعی ارزشمند برای شناخت ساواک هستند.
مرکز بررسی اسناد تاریخی، طی سالهای اخیر بخشی از اسناد ساواک را در قالب مجموعههای یاران امام(ره)، پایگاههای انقلاب اسلامی(مساجد)، انقلاب اسلامی در استانها، رجال و شخصیتها، زنان دربار، احزاب، مطبوعات و برخی وقایع تاریخی(مانند قیام 15 خرداد) منتشر کرده است. انتشار این اسناد برای فهم رویدادهای تاریخی، نقش اشخاص، گروهها و احزاب مفید است؛ اما یک وجه مهم دیگر، آن است که چون این اسناد در ردههای مختلف ساواک تولید شده یا به بایگانیهای آن راه یافتهاند، برای شناخت این سازمان و تدوین تاریخ آن، منابعی با ارزش و دست اول به شمار میروند.
نوشتار پیشرو به ساختار، شیوه و گستره فعالیت ساواک چهارمحال و بختیاری پرداخته است. در مقدمه، اهمیت و حساسیت پژوهش در تاریخ ساواک و دلیل انتخاب موضوع توضیح داده شده است. این مقاله بر بنیاد کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک: استان چهار محال و بختیاری، تدوین شده و به روایت تاریخ ساواک این استان به عنوان بخشی از سازمان اطلاعات و امنیت کشور میپردازد.
واژگان کلیدی: ساواک چهارمحال و بختیاری، رؤسا، ساختار، اسناد
مقدمه
پژوهشهایی که تاکنون درباره ساواک منتشر شده، اغلب متکی به خاطرات افراد و یا استفاده محدود از اسناد ساواک بودهاند.البته برخی از این پژوهشها مانند پژوهش آقای مظفر شاهدی[1] به نام «ساواک، سازمان اطلاعات و امنیت کشور» انگشت شمار، مهم و آغازگر راهی برای پژوهش در تاریخ این سازمان هستند. مقاله ارزشمند آقای کریمی با عنوان اسناد ساواک و نقش آنها در روشن ساختن زوایای تاریک تاریخ، در همایش اسناد و تاریخ معاصر (آذر 1381)، نکات جدی را درباره استفاده از اسناد ساواک و دورهبندی شکلی اسناد مطرح کرده و پیداست این پژوهشگر آشنایی دقیقی با اسناد ساواک داشته است.[2] همچنین خاطرات افرادی که در ساواک مسئولیت داشته یا با آن مرتبط بودهاند مانند ارتشبد حسین فردوست (1296-1366ش)[3]، پرویز ثابتی (1315ش)[4]، سرلشگر منوچهر هاشمی(1298- 1386ش)[5] و یا خاطرات مبارزان انقلابی که منازلشان توسط ساواک بازرسی و خود دستگیر و بازجویی شدهاند، برای تدوین تاریخ این سازمان مفید هستند.
با توجه به گستردگی موضوع، فراوانی منابع دست اول و انتشار تدریجی اسناد، لازم است برای تدوین تاریخ ساواک، پروژه یا پروندههای متعددی تعریف و این کار در یک روند مرحله به مرحله و به صورت تدریجی انجام شود. ضمن آن که نباید به سادگی از کنار خاطرات افراد (منابع دست اول) و پژوهشهای انجام شده گذشت، لازم است اسناد منتشر شده ساواک را به عنوان منابعی ارزشمند برای تدوین تاریخ ساواک، مورد توجه جدی قرار داد.
مرکز بررسی اسناد تاریخی با انتشار مجموعههای مختلف اسناد ساواک، منابع دست اولی را برای تدوین تاریخ ساواک در اختیار پژوهشگران نهاده است. این اسناد، ما را به درون لایههای مختلف ساواک میبرند و گام به گام ما را به اشخاص، سلسله مراتب و شیوه فعالیت این سازمان نزدیک میکنند.
استفاده از این اسناد برای شناخت ساواک، دشواریها و جذابیتهای خاص دارد. از سویی باید تمام اسناد منتشر شده را مطالعه کرد و حتی به تصویر اسناد هم دقت کرد؛ زیرا برخی اطلاعات موجود در سربرگها مانند منبع، منشأ، فرستنده و گیرنده، نکات کلیدی را به پژوهشگر عرضه میکنند. همچنین ساختار متن، نوع سند و تجزیه و تحلیلهای پنهان و آشکار آن نیز برای شناخت شیوه کار ساواک مهم هستند. این موضوع گستردگی، دشواری و حساسیت کار پژوهشگر را نشان میدهد. از این رو لازم است که پژوهشگر این حوزه به نشر تدریجی یافتههای خود اقدام کند؛ این کار سبب میشود پژوهش در یک روند گام به گام پیش رود، برخی کمبودهای اطلاعاتی درباره بخشهای مختلف کار آشکار گردد و وی بتواند در هر مرحله روی بخشی از کار تمرکز بیشتر داشته باشد. در مراحل بعد میتوان این یافتهها را مجدداً سازماندهی کرد و به تجدید نظر احتمالی، افزایش و توسعه دادهها و ارائه تحلیلهای کاملتر پرداخت.
تدوین تاریخ ساواک استانها، مقدمهای برای تدوین تاریخ جامع ساواک است. امید است این روند با گستراندن دامنه کار از ساواک استان چهارمحال و بختیاری به ساواک سایر استانها و پژوهش در دیگر گسترههای موضوعی مرتبط با ساختار و شیوه فعالیت ساواک، به شناخت بیشتر این سازمان منجر شود.
ساواک استان و شهرستان[6]
ساواک استانها از نظر اهداف، وظایف، تشکیلات و شیوههای فعالیت تابعی از سازمان اطلاعات و امنیت کل کشور بود. بنابراین پژوهشگر باید توجه داشته باشد که ساواک استانها و شهرستانها، همان اهداف و شیوههای فعالیت ساواک کل کشور را دنبال میکردند اما ساختار و مقیاس آنها با توجه به شرایط و مقتضیاتی که در ادامه از آنها سخن خواهد رفت، کوچکتر بود.
در قانون تشکیل سازمان اطلاعات و امنیت کشور(مصوب اسفند 1335ش) وظایف این سازمان مشخص شده است. از این رو ساواک استانها و شهرستانها نیز در راستای دست یافتن به این اهداف فعالیت میکردند. ساختار آنها نیز به مانند تشکیلات ساواک کل، در راستای نیل به این اهداف طراحی و سازماندهی شده بود. اهداف حکومت از تشکیل ساواک که مبنای ساختار اداری و فعالیتهای آن را شکل میداد، چنین بود:
- تحصیل و جمعآوری اطلاعات لازم برای حفظ امنیت کشور.
- تعقیب اعمالی که متضمن قسمی از اقسام جاسوسی است و عملیات عناصری که بر ضد استقلال و تمامیت کشور و یا به نفع اجنبی اقدام میکنند.
- جلوگیری از فعالیت جمعیتهایی که تشکیل و اداره کردن آن غیرقانونی اعلام شده یا بشود.
- جلوگیری از توطئه و اسبابچینی بر ضد امنیت کشور.
- بازرسی و کشف و تحقیقات بزههای مشخص شده در قوانین مصوب سالهای 1304، 1310 و 1317.[7]
تشکیلات ساواک استانها به مانند ساواک کل، برای رسیدن به چنین اهدافی ایجاد شده بود. اما وسعت، جمعیت و شرایط متفاوت استانها بر گستردگی، ساختار و نوع فعالیت ساواک آنها اثر میگذاشت. ساواک استانهای مرزی با ساواک استانهای غیرمرزی و ساواک استانهای بزرگ و پرجمعیت با ساواک استانهای کوچکتر و کم جمعیتتر و ساواک فرمانداریهای کل، تفاوت داشت. همچنین بافت فرهنگی و سیاسی یک استان بر نوع و میزان فعالیت ساواک آن اثر مینهاد. به عنوان نمونه قم، به دلیل بافت فرهنگی آن (محل زندگی مراجع دینی، روحانیون و طلاب علوم دینی و محل استقرار حوزههای علمیه) و تهران (پایتخت سیاسی کشور، محل فعالیت احزاب، مطبوعات، استقرار دانشگاهها، سفارتخانهها، نهادهای اداری و وزارتخانهها) حساسیتهای ویژه خود را داشتند و ساواک آنها دارای ساختار و تشکیلات پیچیدهتری بود. همچنین نوع فعالیت افراد، سطح برخورداری از وسایل و امکاناتی مانند تلفن، مکاتبه با دیگران و.... امکان بیشتری برای ساواک به منظور کسب خبر و اطلاع از فعالیتهای آنها را فراهم میکرد. در شهرهای کوچک، محیطهای روستایی و عشایری اوضاع متفاوت بود. فعالیت منابع ساواک سختتر میشد و از سوی دیگر سطح برخورداری از تلفن، مکاتبه و.... چندان زیاد نبود و راه دسترسی ساواک به افراد و سوژهها دشوارتر میبود. از این رو در برخی استانها اسناد مربوط به شنود و تعقیب و مراقبت بسیار اندک است.
در یک توصیف کلی ساختار ساواک استانها، به تبعیت از تشکیلات کل ساواک شامل دارای بخشها و سلسله مراتب: 1)رئیس 2)معاون 3) دفتر ساواک 4)شعبه امنیت 5)شعبه حفاظت 6)شعبه فنی 7)شعبه تحقیق 8)شعبه برون مرزی و 9)شعبه ضدجاسوسی بود.[8] این شعبات و بخشها گاه در حد چند کارمند بود اما ساختار و کارکرد آنها به گونهای بود که بتوانند اهداف مورد نظر ساواک برای کارهایی چون کنترل و مراقبت، شنود، بازرسی، بازجویی و مانند آن را برآورده کنند.
ساواک چهار محال و بختیاری
چهارمحال و بختیاری در سالهای آغازین دهه 1340ش، یک فرمانداری کل بود. دفتر ساواک آن در شهرکرد استقرار داشت و فاقد ساواک تابعه بود. استقرار تنها یک مقر اداری ساواک در شهرکرد[9] برای پوشش اطلاعاتی و امنیتی این فرمانداری کل ناکافی به نظر میآمد از اینرو در سال 1345 ساواک چهار محال و بختیاری از اداره کل سوم (305) درخواست کرد نسبت به توسعه ساختار اداری ساواک در آن منطقه اقدام شود. در این درخواست تأسیس ساواک بروجن و استقرار رهبر عملیاتی برای دو منطقه 1) کوهرنگ و بازفت و 2)پشت کوه بختیاری و دیناران پیشنهاد شده بود.[10]سند 29 آبان ماه 1348، نشان میدهد شهرستان بروجن دارای سازمان اطلاعات و امنیت بوده است.[11] ساواک بروجن نیز مانند ساواک شهرستانها، اغلب بسیار محدود بود و عمدتاً شامل یک رئیس، دو یا سه رهبر عملیات و چند نگهبان میشد.[12] این ساواک، مناطق لردگان و پشت کوه فلارد را پوشش میداد.[13] ساواک بروجن در مکاتبات از شناسه 19ه ب و ساواک چهار محال و بختیاری و شهرکرد از 19 ه استفاده میکرد.[14]. ساواک چهار محال و بختیاری در سال 1357، دارای امکانات و ابزارهایی چون بیسیم، اسلحه و مهمات، بیست و هفت بسته وسایل و مدارک فنی، و چهار دستگاه اتومبیل بود.[15]
رؤسای ساواک چهار محال و بختیاری
طی سالهای 1337 تا 1357 سرهنگ حسین ترابی[16]، سرهنگ احمد فرزانه[17]، سرهنگ غلامحسین محبوبیان[18]، سرهنگ محمد سیاحتگر[19] و سرگرد مجتبی کامیار[20] ریاست ساواک چهار محال و بختیاری را برعهده داشتند. سرهنگ حسین ترابی، اولین رئیس ساواک چهار محال و بختیاری بود و در گزارشی به حسن پاکروان (1290-1358ش، دومین رئیس ساواک (1339-1343ش)، برآورد مفصلی از اوضاع طبیعی، اجتماعی، تقسیمات کشوری، وضع عشایری، فعالیتهای احزاب و گروههای سیاسی، اوضاع اقتصادی، سازمانهای اداری و ارائه نظریه و پیشنهاد را مطرح کرده است.[21]
در دوره ریاست غلامحسین محبوبیان، ساواک چهار محال و بختیاری با توبیخ ساواک کل مواجه شد زیرا این ساواک برای کشف توطئه احتمالی تیمور بختیار(1293-1349ش)[22] و به دام انداختن طرفداران او در منطقه بختیاری، یک مأمور آزمایشی را به سراغ جعفرقلی رستمی(1292-1383ش) کلانتر تیره بابادی ایل بختیاری فرستاد. این مأموریت شکست خورد و جعفرقلی رستمی، جریان را به پاسگاه بازفت گزارش داد. رستمی قبل از آن اطلاع یافته بود که امکان دستگیریاش وجود دارد زیرا میدانست برخی از افراد ایل بختیاری مورد سوءظن ساواک هستند. بیتجربگی ساواک چهارمحال و بختیاری در استفاده از مأمور آزمایشی سببب شد ساواک کل، مأموریت دهنده را بابت این کار توبیخ کند.[23]
فروپاشی ساواک چهار محال و بختیاری در دوره ریاست مجتبی کامیار رخ داد. با گسترش حملات مردمی به دفتر ساواک چهار محال و بختیاری در شهرکرد و تصرف ساختمان ساواک، کامیار و دیگر پرسنل ساواک، محل را ترک و به تهران گریختند. (نک: سطور بعدی همین نوشتار)
رؤسای ساواک فرمانداری کل استان چهار محال و بختیاری در جلسات کمیته اطلاعات و شورای تأمین استان شرکت میکردند. این کمیته با حضور رئیس ساواک، فرمانده شهربانی، فرمانده ژاندارمری و استاندار تشکیل میشد.[24] جلسه شورای هماهنگی شهرستان نیز با حضور رئیس ساواک شهرستان تشکیل میشد.[25]
کارمندان و مأمورین ردههای پایینتر
در اسناد ساواک استان چهار محال و بختیاری، علاوه بر رؤسای ساواک فرمانداری کل / استان و ساواک شهرستان بروجن، میتوان دفتر ساواک و رئیس آن،[26] دایره امنیت داخلی[27] و برخی رهبران عملیات را تشخیص داد. رئیس امنیت داخلی بالاتر از رهبر عملیات بود و در نظریه خود از رهبر عملیات میخواست تذکرات و راهنماییهای لازم را به منبع بدهد.[28] امنیت داخلی علاوه بر مراقبت از فعالیتهای روحانیون انقلابی در مساجد و هیئتهای مذهبی در شهر و روستا،[29] درباره پخش شعارنویسی مخالفین، اعلامیه، عکس و نوار و تلاش برای شناسایی عاملین مسئولیت داشت[30] از این رو با شهربانی و ژاندارمری در ارتباط بود[31] و تلاش میکرد تا منابع خود را در هدف تعیین شده نفوذ داده و عاملین اصلی تهیه و توزیع اعلامیهها را شناسایی کند.[32] از دیگر مسئولیتهای امنیت داخلی، کسب اخبار درباره اعتراضات مردمی، راه پیماییها، تظاهرات، تعطیلی بازار بود.[33]
امنیت داخلی با دستور رئیس ساواک چهار محال و بختیاری مراتب را به بروجن منعکس میکرد.[34] رهبر عملیات با مأمور (منبع) در ارتباط بود و دستورهای لازم را به او میداد.[35] در برخی موارد، رهبر عملیات مورد مشورت رئیس سازمان بود.[36]
روابط با ساواک کل
ساواک استان وظیفه داشت اوامر ساواک را اطاعت و خواستههای آن را به عنوان رده سازمانی بالاتر برآورده کند. یک رویه معمول و سازمانی آن بود که ساواک کل کشور- به ویژه اداره کل سوم- از ساواک استانها و فرمانداریهای کل، انجام برخی فعالیتها، ارسال اطلاعات مورد نیاز و برخورد با افراد را انتظار داشت. در این راستا، ارتباطات گستردهای در قالب مکاتبات متعدد، ارسال تلگراف[37] و خبردهی در قالب تلفنگرام انجام میشد. مثلاً ساواک فرمانداری کل چهار محال و بختیاری وظیفه داشت طبق دستور اداره کل (سوم) اطلاعات لازم را در درباره مدارس و حوزههای علمیه، شهریههای طلاب، هیئتهای مذهبی، انجمنها و کانونها، جمعیتها و مجامع مذهبی تهیه و به آن اداره کل ارسال کند.[38]
در آستانه برگزاری جشنهای 2500 ساله، امنیت داخلی وظیفه داشت با توجه به مفاد طرح و دستور رسیده از 353، نسبت به شناسایی و درجهبندی افراد مظنون اقدام تا در صورت لزوم نسبت به دستگیری آنها اقدام شود. اداره کل سوم (302) از ساواکهای محلی خواسته بود در آستانه جشنهای مذکور، به منظور هماهنگی میان دستگاههای امنیتی و انتظامی شورای فوقالعاده هماهنگی تشکیل دهند و موضوعات را در شورا مطرح و هماهنگیهای لازم را انجام دهند و گزارش آن را به مرکز ارائه کنند.[39]
در راستای برخورد با مخالفین، به ویژه در ماههای پایانی حکومت پهلوی، اداره کل سوم، پخش شایعات مبنی برخورد سخت و خشن رژیم با مردم را در دستور کار قرار داد. از این رو از ساواک چهار محال و بختیاری مانند سایر پستهای ساواک کشور، خواسته شد به پخش این شایعه بپردازد.[40]
ساواک در میدان عمل
ساواک چهار محال و بختیاری مراقب فعالیتهای انقلابی روحانیون در مساجد، هیئتهای مذهبی، مدارس و حوزههای علمیه[41]، محیطهای آموزشی و اعضای آنها در آموزش و پرورش (مدارس، آموزگاران، دبیران، و دانشآموزان)[42]، آموزش عالی (دانشجویان، دانشکده دامپزشکی، هنرستانها، انستیتو)[43] کتابفروشیها[44]،ادارات دولتی[45]،محیطهای روستایی و کشاورزی (مانند شرکت سهامی زراعی جونقان)[46] مراقبت میکرد. این ساواک، پروندههایی برای روحانیون افراطی، فرهنگیان و اعلامیه مضره تشکیل داده بود.[47]
ساواک برای محدود کردن دایره مبارزات انقلابیون، اقدام به ممنوع المنبر کردن روحانیون میکرد.[48] ساواک، مخالفین را احضار کرده و از آنها تعهد میگرفت تا نسبت به فعالیتهای مضره (تبلیغ علیه رژیم) خودداری کنند.[49] این احضار حتی به کدخدایان روستاها نیز تسری پیدا میکرد تا بدین وسیله بیشتر انقلابیون را تحت فشار قرار دهند.[50] افزون بر آن، احضار شدگان به طرد (تبعید) از منطقه تهدید میشدند.[51] ساواک برای تضعیف سوژهها (مخالفین) برنامه داشت.[52] ساواک چهار محال و بختیاری با اخذ نمایندگی از دادسرای شهرستان (شهر کرد) اقدام به بازرسی از منازل افراد میکرد و نتیجه بازرسی را طی یک صورتجلسه با اعلام اسامی کتب و اعلامیهها و مانند آن اعلام میکرد.[53]
قوای انتظامی(شهربانی و ژاندارمری) در عمل به دستور ساواک، افراد را دستگیر و برای بازجویی همراه با پرونده به آن سازمان تحویل میداد. در ساواک با توجه به سوابق و مدارک ارسالی از قوای انتظامی، طرح سؤالات تهیه و اشخاص مورد بازجویی قرار میگرفتند. قوای انتظامی در دستگیری افراد موقعیت و زمان را در نظر میگرفتند.[54]
ساواک چهار محال و بختیاری به سانسور مکاتبات میپرداخت. این اسناد با کد 9111 مشخص میشد. در این روش، نامه مورد نظر فتوکپی گرفته میشد و برای استفاده به رهبر عملیات (یکشنبه) تحویل داده میشد.[55] این ساواک برای جلوگیری از توزیع برخی اعلامیهها، از کلیه عوامل و منابع بالاخص همکاران پستی استفاده میکرد.[56] ساواک فرمانداری کل استان به ساواک شهرستان دستور میداد از توزیع اعلامیههای انقلابیون جلوگیری و نسبت به شناسایی عاملین توزیع اقدام کند. این همکاری میان ساواک شهرستان و اداره پست نیز وجود داشت.[57]
منابع
منابع، اخبار را از جلسات دوستانه و گفتگو با سوژه ها کسب میکردند.[58] برخی از آنها دستور داشتند از برخی افراد و محیطها به صورت مستمر مراقبت کنند.[59] منابع نوار صوتی سخنرانی انقلابیون و اعلامیههای انقلابی را به ساواک (رهبر عملیات) میرساندند. غالباً این مدارک پس از بهرهبرداری به منابع مسترد میشدند. این کار اغلب جنبه حفاظت از منابع را داشت.[60] ساواک شهرستان و استان به استخدام منبع میپرداختند و روند اداری امور را به اطلاع اداره کل سوم میرساندند.[61]
برخی از گزارش خبرهای ساواک چهار محال و بختیاری محصول فعالیت همکاران آن ساواک است. در اسناد این گزارشها، نام همکار (سیاوشی، علی رضائی) آمده است. برخی از این همکاران قبلاً کاندیدا شده و در سربرگها به دو شکل کاندیدا و کاندیدای نشان شده(مانند علیرضائی و تمدن) مورد اشاره قرار گرفتهاند. رهبر عملیات به آنها آموزشهای لازم برای تحقیقات کافی به منظور کسب خبر، کنترل سوژه و مراقبت از وی را میداد و انتظار میرفت وی سریعاً اخبار مکتسبه را گزارش کند. برخی خبرهایی که به دست میآمد مورد تأییر رهبر عملیات قرار میگرفت.[62]
با دستور اداره 312 درباره تحقیقات همه جانبه درباره فروش کتب مضره، ساواک چهارمحال و بختیاری به امنیت داخلی دستور داد تحقیق عمیقی در اینباره صورت گیرد. برای این کار امنیت داخلی موظف شد منابعی را تشویق کند تا خریدار چنین کتابهایی شده و عوامل فروش این کتابها شناسایی شوند. همچنین امنیت داخلی وظیفه داشت رونوشت این دستور را به بروجن ارسال و نتیجه کار را از آن سازمان بخواهد.[63]
گاهی از منابع انتظار میرفت نتیجه فعالیت خود را در اسرع وقت گزارش کنند.[64] از منابع و همکاران خواسته میشد در برخورد با موضوعاتی چون شعارنویسی با دقت و کنجکاوی و مراقبت مستمر عمل کنند.[65]برخی منابع علاوه بر گزارش وقایع، نظر خود را درباره گرایشهای انقلابی افراد (سوژه ها) ذکر میکردند.[66] رهبران عملیات برای توجیه منابع از آنها میخواستند توجه، اعتماد و اطمینان سوژه را جلب کنند.[67] نزدیک شدن به سوژه با طرح مطالب مورد نظر وی برای کسب اطلاعات بیشتر صورت میگرفت.[68] همچنین به منبع آموزش داده میشد در برخی جلسات شرکت کند و فعل و انفعالات جلسه را گزارش نماید.[69] منبع برای کسب خبر، تلاش میکرد در فرصت مقتضی به سراغ نامهها و وسایل شخصی افراد برود و تلاش کند خبر مهمی به دست بیاورد.[70]در فعالیتهای منابع اصطلاحاتی چون پوشانیدن سوژه،[71] توجیه و تفهیم منبع، نفوذ دادن منبع به کار میرفته است. موضوع دیگر استفاده از همکاران افتخاری بود.[72]
ساختار تحلیل اخبار
در اسناد و گزارشهای آغازین فعالیت ساواک، خبرها و اطلاعات مکتسبه منابع در سر برگ خبر و با درجه بندی ویژهای که برگرفته از شیوه کار شهربانی بود، کدگذاری میشد. در این شیوه، نام منبع (مأمور ویژه، مأمور، کد ....) و تقویم که ترکیبی از حروف و اعداد بود (مثلاً الف-1) ذکر میشد.[73] این حروف و اعداد دارای معانی زیر بودند:
الف: کاملاً مورد اعتماد ب: معمولاً قابل اعتماد ج: تقریباً قابل اعتماد ه: قابل اعتماد نیست و: غیر قابل قضاوت است.
1- از منابع دیگر تأیید شده است. 2- به احتمال قوی صحت دارد. 3- ممکن است صحیح باشد. 4- مشکوک است 5- غلط است 6- غیر قابل قضاوت است.
اگر در تقویم خبر درجه «الف-1» درج میشد، منبع و خبر از اعتماد و وثوق بالایی برخوردار بود و اگر به درجات بعد میرسید مثلاً درجه «و - 6» بیانگر شدت ضعف وثوق منبع وخبر بود.[74]
فرمهای گزارش خبر در دورههای بعد تغییر کرده و به صورت ساختار سلسله مراتبی درآمد که با روزهای هفته نامگذاری شده بود. در این فرم جدید، شنبه همان منبع کسب کننده خبر بود و در برخی گزارشها نظر میداد[75] و در برخی دیگر بدون نظر بود. بعد از وی یکشنبه قرار داشت که همان رهبر عملیات بود. یکشنبه درباره محتوای خبر و نیز درجه وثوق، صداقت و اعتماد منبع (شنبه) نظریه ارائه میکرد.[76] اعتبار سنجی خبر شنبه، گاه با استفاده از اخبار حاصله از سایر منابع و امکانات صورت میگرفت و به همین دلیل تا زمان رسیدن خبر از دیگر منابع، اظهار نظری درباره حاصل فعالیت وی صورت نمیگرفت.[77] رئیس امنیت داخلی و رئیس ساواک شهرستان و استان در مراحل بعدی قرار داشتند. این بدان معنا نبود که یک گزارش از هفت مرحله به نام هفت روز هفته میگذشت؛ در اغلب موارد چنین ساختاری وجود نداشت و این موضوع به ساختار ساواک شهرستان و استان بستگی داشت. مثلاً ساواک بروجن پس از یکشنبه نظریه ارائه میداد. همچنین چهارشنبه بالاتر از ساواک شهرستان بروجن بود(امنیت داخلی استان) و دستور احضار، بازجویی و تعقیب مخالفین و گرفتن تعهد از آنها را صادر میکرد.[78] اخبار واصله از ژاندارمری و شهربانی نیز توسط ساواک ارزیابی میشد.[79]
تلگراف و تلفنگرام
برخی پیامها بین ساواکهای شهرکرد و بروجن و ساواک چهارمحال و بختیاری با ساواک کل کشور به واسطه تلگراف و به شکل پیامهای رمز بود. این پیامها در ساواک رمزگشایی (کشف) میشد و در فرمهای ویژهای با عنوان تلگراف وارده ثبت میشد. در این فرمها غالباً نام قسمت اقدام کننده، مبدأ، مقصد، ساعت وصول، کشف و نام کاشف ثبت میشد.[80]ساواک بروجن و ساواک چهار محال و بختیاری نیز در روابط خود را از تلگراف رمز استفاده میکردند.[81]
در برخی موارد پیامها به ضرورت در قالب تلفنگرام رد و بدل میشد. تلفنگرام، سندی است که در آن پیام در قالب یک گفتوگوی تلفنی از گوینده به گیرنده منتقل و توسط گیرنده مکتوب میشد. در این گونه سندی، علاوه بر نام گیرنده و گوینده، ساعت و زمان دقیق مکالمه ثبت میشد. میزان استفاده از تلفنگرام در نیمه دوم سال 1357ش و با اوج گرفتن راهپیماییها و اعتراضات مردمی، بیشتر است.[82] این موضوع به دلیل بحرانی شدن اوضاع و لزوم اطلاعرسانی سریع میان واحدهای مختلف ساواک بوده است. متن این تلفنگرامها گاه دستنویس و گاه تایپ شده هستند.[83]
خط شناسی
ساواک چهارمحال و بختیاری درباره پیدا کردن عامل یک دیوارنویسی، در مکاتبه با اداره 311، موضوع مطابقت خط را مطرح کرده که توسط اداره کل پنجم انجام میشده است. این ساواک خود کارشناسی مقدماتی را انجام داده بود و دو نمونه خط را به آن اداره ارسال کرده بود.[84]
انحلال ساواک
در روزهای آغاز آذر 1357، یکی از خواستههای مخالفین، انحلال سازمان امنیت بود.[85] مردم از فعالیتها و اقدامات ساواک ناراحت و عصبانی بودند. این سازمان طی سالها فعالیت خود در محل(1342-1357) به شکلهای مختلف مردم و انقلابیون را تحت فشار گذاشته بود. در سال 1357؛ مردم نسبت به افراد ساواک حساسیت مخصوص دارند زیرا شهر [شهرکرد] کوچک و کلیه کارمندان [ساواک] و منازل آنها مورد شناسایی قرار گرفته است.[86]
در دوم مهر 1357 از شهربانی کل کشور خواسته شده بود نسبت به حفاظت از مقرهای ساواک در سراسر کشور اقدام کند با این حال در آذر 1357؛ شهربانی شهرکرد درباره گماردن هر گونه مأمور در حاشیه خارجی ساواک هیچ اقدامی نکرده بود.[87]
در گزارشی که کامیار رئیس ساواک چهار محال و بختیاری در 15 بهمن 1357، به ریاست ساواک کل کشور ارسال کرده است، اطلاعات مهمی درباره ساواک چهارمحال و بختیاری آمده است. بنابر این گزارش، در 27 دی ماه 1357 تظاهرات مردمی در شهرکرد برگزار شد و حدود 6000 تظاهر کننده که به ساختمان آن ساواک حمله کردند. تظاهرکنندگان ابتدا مجسمه شاه -که فاصله کمی با محل استقرار ساواک داشت- را پایین آورده، سپس به مقر ساواک حمله کردند. پلیس یارای ایستادگی در برابر تظاهرکنندگان را نداشت و انقلابیون، ساختمان ساواک را به تصرف خود درآوردند. آنها پس از تصرف این ساختمان، نام آن را به بیمارستان امام خمینی تغییر دادند. در این واقعه، تأسیسات و وسایل اداری و بیسیم خسارات فراوانی دید و ساختمان به صورت مخروبهای درآمد. در چنین شرایطی ساختمان مقر ساواک، به دستور استانداری در اختیار شهرداری شهرکرد قرار گرفت. ساواک البته با درک حساسیت شرایط، روز قبل اقدام به جمعآوری اسناد و مدارک خود کرده و بیست و هفت بسته مدارک و وسایل فنی را طی نامه شماره 10390 / ح-26 / 10 / 57 به مرکز توپخانه و موشکهای اصفهان تحویل داده بود. مسئول حفاظت آن سازمان نیز طی نامه شماره 10392 / ه-27 / 10 / 57 (یعنی در همان روز تظاهرات قبل از حمله معترضان به ساختمان ساواک)[88] کلیه اسلحه و مهمات را تحویل شهربانی شهرکرد داد.[89] همچنین در همین روز، چهار دستگاه اتومبیل آن ساواک نیز طی شماره 10392 / ه به ژاندارمی محل تحویل داده شد.[90]
اما این پایان ماجرا نبود، تظاهرکنندگان روز بعد نیز به مقر ساواک حمله کردند و نیروهای ژاندارمی و شهربانی شهرکرد نتوانستند در برابر موج حملات مردم خشمگین ایستادگی کنند و بار دیگر ساختمان و تأسیسات ساواک، دچار خسارات بیشتر شد.[91] در نتیجه حملات مردمی در روزهای 27 و 28 دی ماه 57، ساختمان به صورت مخروبهای درآمد؛ وسایل اداری از بین رفت، شوفاژ و بیسیم آسیب فراوان دید و امکان برقراری ارتباط با بخشهای دیگر ساواک از بین رفت. گزارشها نشان میدهد که علیرغم کینه و نفرت مردمی از ساواک، این حملات فاقد خسارات و آسیبهای جانی کارمندان ساواک بود.[92] این ساختمان تا روز 30 دی ماه در تصرف تظاهرکنندگان بود و در این روز، استانداری ساختمان مخروبه ساواک را تحویل شهرداری شهرکرد داد.[93]
گزارشی درباره سازمان چهار محال و بختیاری، حاکی است در هشتم بهمن 1357، رئیس این سازمان تلفنی به اداره کل یکم ساواک اعلام کرده است که اسناد را به سازمان اصفهان انتقال داده است. بنابر این سند، کادر سازمان مذکور نیز به مرکز (تهران) عزیمت کرده بودند. کامیار رئیس ساواک چهار محال و بختیاری، بیماری همسرش را بهانه کرده و به این دستاویز عازم تهران شده بود. در ذیل این گزارش، عصبانیت مقام ساواک از این وضعیت کاملاً آشکار است: «هر کس در محل نیست باید توبیخ شود.»[94]
در سند دیگری، اطلاعات بیشتری در این باره وجود دارد. بنابر محتوای گزارش دیگری از اداره کل یکم، کارمندان ساواک چهار محال و بختیاری به دستور رئیس آن سازمان به تهران آمده بودند. کامیار، که به بهانه بیماری همسرش به تهران آمده بود، نشانی خود را به کسی نداده و دسترسی به او مقدور نبود. پرسنل سازمان، دلیل آمدن خود به تهران را چنین اعلام کرده بودند: در شهر کرد تنها یک گروهان ژاندارمری و یک گروه ضربت مستقر است و امکان حفاظت فیزیکی از سازمان وجود ندارد.[95]
در 5 بهمن 1357، کامیار در نامهای به تیمسار ریاست ساواک، با طرح چند موضوع، خواستار خودداری از بازگشایی ساواک چهار محال و بختیاری و واگذاری اختیارات آن سازمان به ساواک اصفهان شد. این درخواست به معنی انحلال ساواک چهار محال و بختیاری بود. وی با ارائه گزارشی درباره حمله تظاهرکنندگان به مقر ساواک و تحویل اسناد و وسایل و سلاح های موجود در آن ساواک به شهربانی و شهرداری شهر کرد و مرکز توپخانه و موشکهای اصفهان، اعلام کرد که:
«شهرکرد، فاقد پادگان نظامی بوده و شهربانی و ستاد هنگ ژاندارمری آن نمیتوانند هیچگونه امکانات حفاظتی برای ساواک و پرسنل آن داشته باشند و از طرفی به علت سمپاشی، افکار عمومی در منطقه شدیداً علیه ساواک تحریک گردیده است. علیهذا استدعا دارد مقرر فرمایند در صورت تصویب از تشکیل مجدد ساواک در شهر کرد خودداری و وظایف مربوطه به سازمان اطلاعات و امنیت اصفهان محول گردد.»[96]
کارمندان ساواک چهار محال و بختیاری پس از رسیدن به تهران، طی گزارشهایی، خسارات وارده به آن سازمان را به ساواک کل کشور ارائه و همگی خود را به ادارات مربوطه در مرکز معرفی کردند. به نظر میآید این گزارشها در راستای گزارشهای کامیاب و شرح تفصیلی خسارات وارده بر ساواک چهارمحال و بختیاری بود زیرا کامیاب و دیگر کارمندان آن ساواک از بازگشت به شهرکرد هراس داشتند و تلاش میکردند مرکز را برای انصراف از بازگشایی ساواک استانی در شهرکرد، متقاعد کنند.[97]
سرهنگ محمد نوری، رئیس شهربانی استان چهارمحال و بختیاری در جلسه شورای تأمین این استان - که در 10 بهمن 1357 برگزار شد- اعلام کرد:
«با توجه به اوضاع و احوال فعلی، ساواک هیچ نوع کارآیی و بازدهی در این شهرستان کوچک نخواهد داشت و اگر نظر این است که ساواک استان مجدداً با افراد و همان پرسنل شناخته شده در این استان شروع به فعالیت کند، جز ایجاد اغتشاش و آشوب و ناامنی و حتی خطر جانی برای افراد ساواک و خانواده آنان نتیجه دیگری نخواهد داشت.»[98]
سرهنگ ستاد بهرام خرسندی، فرمانده ژاندارمری استان چهارمحال و بختیاری نیز با نظر رئیس شهربانی موافق بود. به نظر میرسید قوای انتظامی، وجود سازمان امنیت در شهرکرد را یک معضل تلقی میکردند و آرزو داشتند هر چه سریعتر از دردسرها و مصائب وجود این سازمان خلاص شوند. سالها ساواک از ژاندارمری و شهربانی برای انجام کارها و عملیات مختلف استفاده کرده و به آنها از موضعی بالاتر امر و نهی کرده بود. اکنون فرصت مناسب فرا رسیده بود تا آنها ساواک را از صحنه بیرون کرده از شرّ آن راحت شوند. ژاندارمری اعلام کرد که در ساختمان این نیرو، محلی برای استقرار و فعالیت مجدد کارمندان ساواک وجود ندارد. استانداری هم، با اعلام بینظری، خود را موافق نظر کارشناسی شهربانی و ژاندارمری نشان داد.[99]
کامیار در نامهای به شماره 1 سیار-16 / 11 / 57، مشکلات بازگشایی و استقرار مجدد ساواک در شهر کرد را مطرح کرد. وی برای متقاعد کردن مدیریت اداره کل چهارم (404)، وضعیت مخروبه و ویرانه ساواک شهرکرد را توصیف کرد. بسط و تفصیلی که کامیار در این درخواست مطرح کرده، برای منصرف کردن ساواک از بازگشایی مجدد ساواک چهارمحال و بختیاری بود زیرا وی از اوضاع وحشت و هراس داشت. او خشم و نفرت مردم نسبت به آن ساواک را دریافته بود و کاملاً متوجه شده بود که امکان بازگشت اوضاع وجود ندارد. کامیار حتی تأسیس ساواک در شهرکرد را از اساس اشتباه ارزیابی کرد. وی با این گزارشها میخواست به هر طریق ممکن، از بازگشت به شهرکرد رهایی یابد. بنابر این بازسازی ساختمان ساواک توسط شهربانی محل را پیشنهاد کرد البته آن هم در صورتی که قرار بر بازگشایی ساختمان ساواک در شهرکرد باشد.
«استقرار مجدد در ساختمان مزبور به هیچ وجه امکان پذیر نمیباشد.... چنانچه قرار باشد در شهرکرد مجدداً ساواک تشکیل گردد با توجه به افکار عمومی شهر علیه ساواک اصلح است در بدو امر این ساختمان زیر نظر شهربانی مورد تعمیر اساسی قرار بگیرد. با عرض مراتب و این که شهرکرد در فاصله یکصد کیلومتر از اصفهان قرار گرفته، پادگان نظامی وجود ندارد.... پیشنهاد مینماید که در صورت تصویب اجازه فرمایند فعلاً تعداد پرسنل مورد نیاز در ساواک اصفهان مستقر و بقیه به مرکز منتقل گردند زیرا به طور یقین شهرکرد که تا چندی پیش دهکرد نامیده میشد، استعداد داشتن ساواک استان را ندارد.»[100]
سخن پایانی
ساواک چهار محال و بختیاری به عنوان بخشی از سازمان اطلاعات و امنیت کشور، برای دست یافتن به اهداف مورد نظر آن سازمان فعالیت میکرد. این سازمان تلاش میکرد با استفاده از منابع و نیروی انسانی خود و با کمک گرفتن از قوای انتظامی، فعالیتهای انقلابیون در چهارمحال و بختیاری را مهار کند. برای نیل به این منظور امنیت داخلی و رهبران عملیات، منابع متعدد خود را به درون اهداف مورد نظر نفوذ دادند. مطمئناً بسیاری از اخبار و اطلاعات، از دید و شنود منابع دور مانده است. گویا استفاده از ابزارهای دیگر چون شنود مکالمات تلفنی و تعقیب و مراقبت برای آن ساواک ضروروی یا ممکن نبوده است. گر چه چنین به نظر میآمد که ساواک بر فعالیتهای مخالفین و رفت و آمدهای آنها اشراف دقیق دارد، اما رویدادهای سال 1357 نشان داد که چنین تصوری دور از واقعیت بوده است. این موضوع ناکارآمدی ساواک را نشان میدهد. بخشی از دلایل این ناکامی را میتوان در گستره وسیعتر شکست ساواک در کل کشور و بخشی دیگر خاص منطقه چهار محال و بختیاری دانست. بخش اخیر نیازمند شناخت بیشتر فرهنگ و ساختارهای اجتماعی این منطقه و محتاج پژوهشهای گستردهتر است. رویدادهای انقلاب اسلامی در سالهای 1356-1357ش و حمله مردم به ساواک شهرکرد، میزان نفرت مردم نسبت به این سازمان را نشان داد. ترس رئیس و کارمندان این سازمان و گریختن آنها از منطقه و فرار به تهران، سست و پوشالی بودن هیمنه این سازمان را آشکار ساخت.
پینوشتها:
[1] شاهدی، مظفر، ساواک(سازمان اطلاعات و امنیت کشور: 1335-1357ش)، مؤسسه مطالعات وپژوهشهای سیاسی، تهران، اول، 1386.
[2] مرکز بررسی اسناد تاریخی،مجموعه مقالات همایش اسناد و تاریخ معاصر، تهران، 1381، کتاب سوم، ص 35-42.
[3] فردوست، حسین، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1386(ج اول).
[4] کتاب در دامگه حادثه، حاصل گفتوگوی عرفان قانعیفرد با پرویز ثابتی است. این کتاب را انتشارات شرکت کتاب در لسآنجلس (2012م / 1391ش) منتشر کرده است.
[5] منوچهر هاشمی، داوری: سخنی در کارنامه ساواک، لندن، انتشارات ارس، ۱۳۷۳ش / 1994م؛ آخرین سمت نامبرده مدیر کل ضد جاسوسی ساواک بود. نیز نک: پژمان، عیسی، اثر انگشت ساواک، پاریس، 1372ش / 2004.
[6] در اسناد ساواک گاه برای اشاره به ساواک استان و شهرستان از اصطلاح پست؛ به معنی سازمان و مقر استفاده شده است. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک: کتاب اول چهار محال و بختیاری، تهران، مرکز اسناد تاریخی، اول، 1388، ص182، 286، 297.
[7] شاهدی، مظفر، ص 65.
[8] شاهدی، مظفر، ص 141-142.
[9] کیار، گندمان، فارسان، سامان، جونقان و مورز بافت زیر پوشش ساواک شهر کرد بودند. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک: کتاب اول چهار محال و بختیاری،ص 42-43، 77، 123، 227، 230، 269، 285، 322، 398، 402.
[10] همان، ص 6-7.
[11] این نامه به امضاء عبدالمجید رئیس ساواک بروجن رسیده و ریاست ساواک چهار محال و بختیاری، ذیل آن نوشته است: پروندهای به نام استعلام سوابق بروجن تشکیل و ارائه دهید. رفیع زاده و تمیزی دیگر رؤسای ساواک بروجن بودند. همان، ص 28، 140، 163.
[12] شاهدی، مظفر، همان، ص 142.
[13] انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک: کتاب اول چهار محال و بختیاری، ص 219، 232، 253، 274.
[14] همان، ص 91.
[15] همان، ص 460، 462، 465.
[16] سرهنگ حسین ترابی در سال 1297ش به دنیا آمد؛ دارای تحصیلات نظامی بود و سمتهایی چون ریاست ساواک قم، ساواک همدان و ساواک چهارمحال و بختیاری(تا سال 1345ش) و ریاست اداره عملیات اداره کل سوم را داشت. وی مدتی فرماندار الیگودرز بود و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، دستگیر و محاکمه شد. همان، ص 1.
[17] احمد فرزانه(متولد 1293-تهران)، سرهنگ بازنشسته توپخانه، طی سالهای 1345 تا 1347ش رئیس ساواک چهار محال و بختیاری بود. وی قبل از آن، در سازمان ضداطلاعات ارتش کار میکرد. فرزانه در 1347، مشاور نظامی ساواک شد و کمی بعد ابلاغ قطع خدمت وی صادر شد. همان، ص 7، 8، 10.
[18] سرهنگ غلامحسین محبوبیان(متولد 1298ش-تهران) در سال 1337 مأمور خدمت در ساواک شد، مدتی رئیس ساواکهای اردبیل و خوی بود. سپس 7 سال در ساواک تهران به کار مشغول شد. وی در سال 1347 به ریاست ساواک چهار محال و بختیاری منصوب شد و در سال 1353ش محل خدمت وی بار دیگر به ارتش اعاده یافت. همان، ص 73.
[19] سرهنگ محمد سیاحتگر (متولد 1299-همدان) ریاست ساواکهای شمال غرب تهران، گرگان، استان مرکزی و معاونت ساواک ارومیه را در سابقه خود داشت. وی تا سال 1355 رئیس ساواک چهار محال و بختیاری بود و در همان سال با درجه سرتیپی بازنشسته شد. همان، ص 109.
[20] سرگرد مجتبی کامیار (متولد 1309-کرمانشاه) در 1340 به استخدام ساواک درآمد و ریاست ساواک قصرشیرین، شمیران، غرب تهران، کرج و خرمشهر را در کارنامه خود داشت. کامیار طی سالهای 1355 تا 1357، رئیس ساواک چهار محال و بختیاری بود. همان، ص 164.
[21] همان، صفحات سه تا شانزده.
[22] درباره تیمور بختیار نک: سپهبد تیمور بختیار به روایت اسناد ساواک، جلد اول: اولین رئیس ساواک، جلد دوم: بختیار در لبنان، جلد سوم: بختیار در عراق، مرکز بررسی اسناد تاریخی، اول، 1378.
[23] انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک: کتاب اول چهار محال و بختیاری، ص 38-39.
[24] همان، ص 10، 461-462.
[25] همان، ص 53، 57.
[26] آخرین رئیس دفتر ساواک چهار محال و بختیاری، سرهنگ2، متوسلی بود. همان، ص 459.
[27] ساواک شهر کرد دارای امنیت داخلی و رهبر عملیات بود. همان، ص 429. در دوره ریاست سیاحتگر بر ساواک چهار محال و بختیاری، کریمی تهرانی رئیس امنیت داخلی بود. سیاوش کریمی تهرانی(متولد 1319-تهران) در سال 1340 به استخدام ساواک درآمد. ده سال در ساواکهای تهران و بلوچستان و دو سال در ساواک شهر ری فعالیت کرد. از سال 1352 برای مدت دو سال رئیس امنیت داخلی ساواک چهار محال و بختیاری شد. همان، ص 122. صمدی از دیگر رؤسای امنیت ساواک استان بود. همان، ص 152، نیز نک: 117، 136، 145، 172، 215.
[28] همان، ص 18-19، 30-31.
[29] همان، ص 275، 280، 284، 285.
[30] همان، ص 258، 323.
[31] همان، ص 254، 258، 260، 262، 268، 270، 276، 279، 296.
[32] همان، ص 263، 266.
[33] همان، ص 299، 307، 313، 324، 339.
[34] همان، ص 85.
[35] همان، ص 13، 23، 24-25، درباره برخی رهبران عملیات، نک: ص 117، 136، 145، 172، 215.
[36] همان، ص346.
[37] همان، ص 297.
[38] همان، ص 32، 36.
[39] همان، ص 53، 57.
[40] همان، ص 297.
[41] همان، ص 72، 90، 91، 110، 111، 167، 185، 187، 196، 264، 275، 277، 278، 283، 306، 443.
[42] همان، ص 83، 88، 127، 233، 327، 331، 332، 345، 347، 344، 345، 355، 361.
[43] همان، ص 86، 345، 348، 357، 368، 391، 405، 409، 440.
[44] همان، ص 225.
[45] همان، ص 259، 342، 412، 416، 425، 439.
[46] همان، ص 402، 406.
[47] همان، ص 20-21، 233، 265، 306، 313، 339، 351، 353، 362، 421.
[48] همان، ص 60.
[49] همان، ص 72، 96-97.
[50] همان، ص 119.
[51] همان، ص 80، 115.
[52] همان، ص 120.
[53] همان، ص 51، 56.
[54] همان، ص 287، 291.
[55] همان، ص 81، 110.
[56] همان، ص 44، 66.
[57] همان، ص 66.
[58] همان، ص 74، 118.
[59] همان، ص 88.
[60] همان، ص 14، 370.
[61] همان، ص 101.
[62] همان، ص 188، 195، 210، 230، 244.
[63] همان، ص 94.
[64] منبع 10173 مدرسه امامیه شهرکرد را زیر نظر داشت و رهبر عملیات به او یادآور شده بود که هر گونه مطالب و اظهارت سوژه را در اسرع وقت گزارش نماید.ص 113، درباره این منبع نیز نک: ص 124، 126، 130، 135.
[65] همان، ص 149؛ آموزشهای لازم به کلیه منابع و همکاران داده شده که در اوقات روز و شب، در نقاط مختلف شهر گردش نموده و با دقت و کنجکاوی محلهای مورد نظر را مراقبت تا چنانچه به مورد مشکوکی برخورد نمودند، بلافاصله مراتب را گزارش نمایند. همان، ص 150.
[66] همان، ص 138-139.
[67] همان، ص 124، 126.
[68] همان، ص 118.
[69] همان، ص 264، نیز نک: ص 372.
[70] همان، ص 126؛ در یک نمونه منبع 10173 که مدرسه امامیه شهرکرد را پوشش میداد به سراغ نامهای رفت و از محتوای کلی آن مطلع شد؛ اما فرصت نیافت اسامی مندرج در نامه را یادداشت کند. همان.
[71] همان، ص 109.
[72] همان، ص 107.
[73] همان، ص 2، 13.
[74] مجموعه مقالات همایش اسناد و تاریخ معاصر، کتاب سوم، ص 39.
[75] در برخی موارد منبع، سوژه ر ا میشناخت و عقیده داشت چنانچه به سوژه تذکر داده شود دست از اعمال خود برخواهد داشت. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک: کتاب اول چهار محال و بختیاری، همان، ص 309.
[76] همان، ص 274.
[77] همان، ص 278.
[78] همان، ص 35، 40، 43، 60، 72.
[79] همان، ص 252، 285، 303، 424، 426، برخی از خبرها نیز به واسطه بازرسی شاهشناهی و نیروی پایداری به ساواک میرسید. ص 314، 326، 416.
[80] همان، ص 53، 237.
[81] همان، ص 182.
[82] ص 298، 345، 432، 433، 450.
[83] همان، ص 432، 433، 450.
[84] همان، ص 148.
[85] همان، ص412.
[86] همان، ص 460.
[87] همان، ص 427.
[88] قبل از ورود اهالی به داخل ساختمان، اسلحه و مهمات به شهربانی تحویل و اتومبیلها در پارک ژاندارمری مستقر و کلیه مدارک به اصفهان منتقل گردیده بود، جز مقداری وسایل اداری، مدرکی به دست مردم نیفتاد. همان، ص 460.
[89] همان، ص 462، 460.
[90] همان، ص 464.
[91] همان، ص 464.
[92] همان، ص 464.
[93] همان، ص 460.
[94] همان، ص 458.
[95] همان، ص 459.
[96] همان، ص 462.
[97] همان، ص 464-465.
[98] همان، ص 461.
[99] همان، ص 461.
[100] همان، ص 464.
تصاویری از تسخیر ساواک توسط مردم شهرکرد- 27 دی ماه 1357
تصاویری از تسخیر ساواک توسط مردم- شهرکرد 27 دی ماه 1357
تصاویری از تسخیر ساواک توسط مردم- شهرکرد 27 دی ماه 1357
غلامحسین محبوبیان رئیس ساواک شهر کرد
سرهنگ سیاحتگر- رئیس ساواک شهر کرد
سرهنگ احمد فرزانه، رئیس ساواک شهر کرد
سرگرد مجتبی کامیار آخرین رئیس ساواک شهر کرد
صحنههایی از پایین کشیدن مجسمه شاه- شهرکرد 27 دی ماه 1357
صحنههایی از پایین کشیدن مجسمه شاه در شهرکرد- 27 دی ماه 1357
صحنههایی از پایین کشیدن مجسمه شاه- شهرکرد 27 دی ماه 1357
ابوالقاسم رییسی (از فعالان دوران انقلاب اسلامی در استان چهارمحال و بختیاری)
شیخ محمدعلی صفر نورالله (نورالهی) (از فعالان دوران انقلاب اسلامی در استان چهارمحال و بختیاری)
علیاصغر برجیان(از فعالان دوران انقلاب اسلامی در استان چهارمحال و بختیاری)
علیاصغر نوایی(از فعالان دوران انقلاب اسلامی در استان چهارمحال و بختیاری)
محمد عباسیان(از فعالان دوران انقلاب اسلامی در استان چهارمحال و بختیاری)