تلگراف آیت‌الله العظمی شیخ عبدالکریم حایری مؤسس حوزه علمیه قم به رضا شاه در آستانه اعلان رسمی کشف حجاب و جواب تهدید و توهین‌آمیز محمدعلی فروغی به آن حضرت


16 دي 1401


با پایان گرفتن دوره هفتم مجلس شورای ملی در اول آبان 1309، نمایندگان مخالف رژیم به کنار گذاشته شدند. در این میان شهید آیت‌الله سید حسن مدرس به خواف تبعید شد و زمینه برای اعمال فشار بر روحانیون اعمال گردید و مجلس نیز قانون متحدالشکل ساختن البسه را در 6 دی‌ماه 1307 به تصویب رسانید و این قانون در سال 1308 به اجرا گذاشته شد. از این تاریخ به بعد فشار به طلاب، روحانیون و مردم عادی افزایش یافت و بحث جواز عمامه و آزمون طلاب مطرح شد و از طرفی مقدماتی برای کشف حجاب بانوان به وقوع پیوست. رضاشاه پس از سفر به ترکیه در سال ۱۳۱۳ش عقیده خود را در مورد رسمی کردن کشف حجاب جامه عمل پوشاند و رسماً در ۱۷ دی ماه ۱۳۱۴ موضوع کشف حجاب اعلام گردید. با طرح و اجرای قانون کشف حجاب، علماء و روحانیان اولین گروهی بودند که عکس‌العمل شدیدی نسبت به این قضایا نشان دادند. در این بین مخالفت آیت‌الله شیخ عبدالکریم حائری یزدی مؤسس حوزه علمیه قم از اهمیت خاصی برخوردار بود.

ناراحتی و نارضایتی آیت‌الله حائری از موضوع کشف حجاب به قدری بود که از شدت ناراحتی، نماز جماعتی را که اقامه می‌کرد به آیت‌ا‌‌لله سید صدرالدین صدر واگذار و دروس خود را نیز تعطیل کرد. در همین روزها بود که جلسه‌ای با حضور ایشان و عده‌ای از مردم تهران برقرار شد. آیت‌الله حائری در این جلسه مردم را برای مقاومت و ایستادگی در مقابل برنامه‌های ضد دینی حکومت ترغیب کرد[1] و آنگاه که از او درباره تکلیف شرعی‌شان در مقابل کشف حجاب نظر خواستند، در حالی ‌که از شدت ناراحتی چشم‌هایش سرخ شده بود، به رگ‌های گردنش اشاره کرد و چنین گفت: «تا پای جان باید ایستاد و من هم می‌ایستم، ناموس است، حجاب است، ضروری دین و قرآن است.»[2]

حسین شاه‌حسینی نیز در ارتباط با دستورات آیت‌الله حائری در مقابله با کشف حجاب رضاخانی می‌گوید: «در کشف‌ حجاب‌ رضاخانی، پدر من‌ جزء رؤسای‌ اصناف‌ بود... پدر ما جزء مخالفین [سیاست کشف حجاب]‌ بود، خیلی‌ شدید مخالفت‌ می‌کرد و از تهران‌ یکبار بلند شد و رفت‌ خدمت‌ آقای‌ حاج‌ شیخ‌ عبدالکریم ... که‌ ما چه‌ کنیم‌؟ آیت‌الله حائری حکم داده بود: «هیچ‌ تبعیت‌ نمی‌شود کرد، به‌ هیچ‌ وجه‌ من‌الوجوه‌ نپذیرید و تا آنجا که‌ می‌توانید مقاومت‌ کنید.»... پدرم‌ آن‌ موقع‌ می‌رفت‌ درس‌ مرحوم‌ حاج‌ شیخ‌ عبدالکریم [حائری یزدی]‌..‌. ولی‌ در عین‌ حال‌ بعضی‌ از روزها چند نفری‌ بودند که‌ مرحوم‌ حاج‌ شیخ‌ عبدالکریم‌ می‌فرستاد این‌ها را تهران‌ حالا چه‌ می‌کردند، دیگر ماها نمی‌دانیم‌...»[3]

آیت‌الله حائری که سیر جریانات و نقشه‌های استعمار انگلیس و رضاخان را به دقت دنبال می‌کرد، می‌دانست که این اقدامات به همین جا پایان نخواهد گرفت و مبارزه با احکام و شعایر اسلامی یکی بعد از دیگری به مورد اجرا در خواهد آمد، منتهی ناآگاهی مردم و عدم اتحاد و انسجام در اقدام علیه رضاخان و برنامه‌های او، موجب می‌شد تا برای حفظ موقعیت حوزه نوپای علمیه قم به عنوان پایگاه مذهب شیعه، نتواند اقدام حادی به انجام برساند و تذکر به رضاخان و حکومت وابسته به بیگانگان را نه تنها بی‌فایده، بلکه موجب تجری و تعدی بیشتر آن‌ها می‌دانست. با این حال در 11 تیر 1314، یعنی شش ماه و چند روز قبل از اعلان رسمی کشف حجاب، در اعتراض به رویه ضد اسلامی و شرعی رضاخان در تلگرافی به او نوشت:

 

«تلگراف»

از: قم                                                                                   نمره قبض: 857

به: طهران                                                                             نمره تلگراف: 13

تعداد کلمات: 104                                                      تاریخ وصول: 11 /4 /1314

 

  حضور مبارک اعلیحضرت شاهنشاه خلد‌الله ملکه

بعد از تقدیم ادعیه خالصانه

مشهود خاطر همایونی بوده که احقر همیشه تعالی و ترقی دولت علّیه را منظور داشته و اهمّ مقاصد می‌دانسته، فعلاً هم به همین نظر عرضه می‌دارد، اوضاع حاضره که بر خلاف قوانین شرع مقدّس و مذهب جعفری علیه‌السلام است موجب نگرانی داعی و عموم مسلمین است، البته بر ذات ملوکانه که امروز حامی و عهده‌دار نوامیس اسلامیّه هستید، حتم و لازم است که جلوگیری فرمائید؛ عموم اهالی ایران بلکه مسلمین دنیا را قرین تشکر فرموده، امید است رفع اضطراب این ضعیف و عموم ملت شیعه بشود.

الاحقر عبدالکریم حایری

ورود به کابینه ریاست وزرا

تاریخ: 12 / 4/ 14

نمره: 263

 

این تلگراف در شرایط اوج قدرت و دیکتاتوری رضاشاه ارسال شد و با وجود موقعیت، احترام، نفوذ و علاقه‌ای که روحانیون و مردم به آیت‌الله حائری داشتند، جوابیه‌ای توهین و تهدیدآمیز برای ایشان ارسال شد و این پاسخ نه به دست شاه، بلکه به وسیله رئیس‌الوزراء، استاد اعظم فراماسونری، نوکر بی‌چون و چرای و مجری اوامر و نقشه‌های استعمار انگلیس و استاد و گرداننده رضاخان، یعنی محمدعلی فروغی در روز ۱3 تیر ماه ۱۳۱۴ به حاج شیخ مخابره گردید. در این تلگراف نه تنها اوضاع موجود را مخالف شرع ندانسته بلکه اساساً کسانی را که چنین فکری کنند مستحق تعقیب و عقوبت قانونی دانسته است. متن کامل تلگراف فروغی چنین است:

 

«ریاست وزراء»

شماره: 2630

تاریخ: 13 / 4/ 1314

به آقای حاج شیخ عبدالکریم به قم مخابره شود

تلگراف حضرت مستطاب عالی به حضور مقدس اعلیحضرت همایون شاهنشاهی ارواحنا فداه مشعر بر این که اوضاع حاضره خلاف قوانین شرع مطّهر و مذهب جعفری است، با وجود سوابق معلومه فوق‌العاده ‌باعث ‌تعجب ‌و تغیّر خاطر مهر مظاهر گردید و کسانی ‌را که ‌این قسم ‌افتراها می‌زنند امر صادر فرمودند قانونی تحت ‌تعقیب‌ در آورند. اگر نظر حضرت ‌مستطاب ‌عالی ‌به ‌اراجیف ‌و اکاذب شایعه ‌است‌، عجب‌ است که ‌بدون ‌تحقیق ‌ترتیب ‌اثر داده‌ عنواناتی‌ که ‌به‌ هیچ ‌وجه ‌شایسته‌ ‌مقام ‌مقدس ‌ملوکانه‌ نیست‌، فرموده‌اید و اگر راجع به لباس و کلاه است باز از آراء صائبه که در وجود محترم سراغ داشتند، مایه‌ی تعجب است که در این قبیل امور موافقت و مخالفت با احکام شرع مقدس را عنوان می‌فرمائید. بنده در عالم ارادت کیشی خالصانه معتقدم که شیوه مرضیّه را که موجب حسن عقیده بندگان اعلیحضرت همایونی به وجود محترم بود از دست نداده در مطالبی که عوام و مردمان بی‌اطلاع یا مغرض به عرض عالی‌ می‌رسانند تحقیق و تأمل فرموده به قسمی نفرمائید که مساعی جمیله که ذات خسروانه برای ترقی و تعالی دولت و ملت که یگانه وسیله اعلای کلمه حقّه است نوع دیگر جلوه نموده سبب آزردگی و تغیّر خاطر مقدس شاهانه گردد. در خاتمه باز خاطر محترم را مستحضر می‌سازد به این نکته که کسانی که این عنوانات را تعقیب و اذهان عامه را به مفتریات و جعلیات مشوب و مشتبه می‌سازند دچار عقوبت خواهند شد.»

بدین گونه آیت‌الله حائری مورد تهدید جدی قرار گرفت. و حتی پس از این قضایا دو نفر از روحانیون را به نام‌های آقا شیخ حسین قمی و حاج شیخ علی اصغر سلامت به بهانه این که حاج شیخ را تحریک کرده‌اند تا مدتی به کاشان تبعید کردند.[4]

پس از تلگراف تهدید و تحقیرآمیز فوق، رضاشاه برای تحکیم و قدرت‌نمایی بیشتر شخصاً به قم می‌رود و در حالی که یک اسلحه کمری نیز در دست داشت به منزل آیت‌الله حائری رفته و هم ایشان و هم حوزه علمیه قم را تهدید به نابودی می‌کند[5] آیت‌الله شیخ حیدرعلی محقق از علماء اصفهان به نقل از شاهد عینی آن یعنی مرحوم شیخ محمدحسین فاضل اصفهانی، نقل می‌کند:

«روز بعد [چند روز بعد از تلگراف شیخ به رضاشاه و پاسخ تهدیدآمیز] حاج شیخ عبدالکریم با چند تن از یاران خود در منزل نشسته بودند که کسی در زد؛ سید علی نامی که خادم حاج شیخ بود برای باز کردن در منزل رفت و بلافاصله با حالت وحشتناک برگشت و گفت: شاه  آمده است، او راست می‌گفت این خود رضاخان بود که تنها آنجا آمده بود و به کسان خود دستور داده بود به داخل نیایند. رضاخان فرصت این را نداد که کسی به استقبال او رفته و به او تعارف کند که بفرمایید و....، سر و کله خشمگین او در حالی که یک اسلحه کمری نیز در دست داشت ظاهر شد! او بدون سلام و تعارف وارد اتاق شد و خطاب به حاج شیخ عبدالکریم گفت:

 «آیا مرا می‌شناسید و می‌دانید من چه کسی هستم؟»

حاج شیخ جواب داد: «بلی، شما رضاشاه هستید.»

رضاخان گفت: «شما کی هستید؟»

 حاج شیخ جواب داد: «عبدالکریم یزدی مسئول حوزه علمیه.»

رضا خان گفت: «نه من یزید بن معاویه هستم و [نه] شما امام حسین، شما از من چه می‌خواهید؟ رفتارتان را عوض کنید، و گر نه حوزه قم را با خاک یکسان می‌کنم. کشور مجاور ما (ترکیه آتاترک) کشف حجاب کرده و به اروپا ملحق شده است؛ ما نیز باید این کار را بکنیم و این تصمیم هرگز لغو نمی‌شود.»

او بعد از گفتن این سخنان، بدون آن ‌که منتظر پاسخ دیگر بماند، غضبناک و به سرعت از آنجا دور شد.[6] گفته می‌شود در جریان ماجرای کشف حجاب برخی از افراد نزد آیت‌الله حائری رفتند و اظهار داشتند: «چرا شما اقدام نمی‌کنید، چرا مبارزه نمی‌کنید؟» آیت‌الله حائری در جواب گفتند: «کسی که می‌خواهد قیام کند باید طرفدار داشته باشد. باید همه قیام کنند و از خودگذشتگی داشته باشند. من با نماینده مجلس یا وزیری که حاضر نیست از ماهی دویست تومان بگذرد، با تاجری که حاضر نیست از منافع خودش دست بکشد چه کار می‌توانم بکنم...»[7]

 

پاورقی‌ها:

[1]. عباس‌زاده سعید، شیخ عبدالکریم حائری نگهبان بیدار، ناشر: سازمان تبلیغات اسلامی، 1373، ص 73.

[2]. پاسدار اسلام، مرداد 1363 - شماره 32، ص 53.

[3]. پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی، مروری بر مبارزات روحانیون علیه سیاست کشف حجاب رضاخانی، تاریخ انتشار، 16 دی 1397، کد خبر 4330.

[4]. مجله یاد، سال اول، شماره 4، پاییز 1365، ص 28.

[5]. ر.ک: مجله یاد، سال چهارم، شماره 14 بهار 1368، ص 106. مرحوم شیخ عبدالکریم در قضایای کشف حجاب به اصرار اطرافیان تلگراف ارسال کرد. یعنی خود شیخ انتظار آن رفتار را از رضاخان داشت به همین خاطر در ابتدا تمایلی به تلگراف و سرشاخ شدن با رژیم را نداشت و می‌گفت: «من‌ کنار چاه‌ ایستاده‌ام‌ و شما به‌ من‌ می‌گویید خودت‌ را توی‌ چاه‌ بینداز» ولی به علت اصرار اطرافیان حاضر شد تلگراف ارسال کند. بنابر این چون انتظار بی‌حرمتی از جانب رضاشاه می‌رفت به نظر می‌رسد شیخ خود را برای این بی‌احترامی آماده کرده بود. با این حال مرحوم فلسفی می‌گوید: در اوایل‌ شب‌ بعضی‌ می‌آمدند ببینند جواب‌ [تلگراف] نیامده‌ است‌. فردا صبح‌ زود گروه‌ بیشتری‌ آمدند و در اطراف‌ کوچه‌ حاج‌ شیخ‌  ایستادند تا جواب‌ را دریافت‌ کنند و ببینند آمده‌ است‌ یا نه‌. نهایتاً... ساعت‌ 5 بعد از ظهر بود که‌ مأمور تلگراف‌خانه‌ پیدا شد و به‌ خانه‌ حاج‌ شیخ‌ آمد. همه‌ منتظر بودند بدانند شاه‌  چه‌ جوابی‌ داده‌ است‌. او تلگراف‌ را به‌ دست‌ حاج‌ شیخ‌  داد. ایشان‌ آن‌ را باز کرد و خواند و به‌ فردی‌ داد که‌ بغل‌ دست‌ ایشان‌ نشسته‌ بود. او هم‌ خواند و به‌ فردی‌ داد که‌ کنار او نشسته‌ بود و او هم‌ به‌ دیگری‌، تا کم‌ کم‌ همه‌ فهمیدند جواب‌ چیست‌. آنچه به دست می‌آید این است که شیخ از تلگراف کردن خود نیز راضی نبود به طوری که آقای فلسفی در خاطرات خود می‌گوید وقتی قضایای کشف حجاب پیش آمد، حاج‌ شیخ‌ می‌گفت‌: دیدید اگر تلگراف‌ نمی‌کردم‌ هم‌ یک‌ عده‌ گرفتار نمی‌شدند و هم‌ این‌ قدر در کار تسریع‌ نمی‌شد‌. (نگاه کنید به: خاطرات و مبارزات حجت‌الاسلام فلسفی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1382، ص 87 و 88)

[6]. ر.ک: مجله یاد، سال چهارم، شماره 14 بهار 1368، ص 106

[7]. همان، سال اول، شماره 4، پاییز 1365، ص 47. همچنین بنگرید به مقاله: مروری بر زندگی و رفتار سیاسی آیت‌الله حاج شیخ عبدالکریم حائری، در همین سایت.











 
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است.