جمعیت بهائیان از توهم و دروغ‌بافی تا واقعیت


22 مرداد 1401


تاریخ و پیشینه‌سازی، آمار و جمعیت‌سازی، ساخت پیوندهای عقیدتی به مکاتب و مذاهب مشهور جهان با پیروان فراوان، بزرگ‌نمایی افکار، رفتار و عقاید و مانند این‌ها از خصایص فرقه‌هاست، حال اگر تشکیلاتی مانند بهائیت در پوشش فرقه اقدام به فعالیت نماید، نیازش به ساخته‌های بالا افزونتر خواهد بود؛ زیرا علاوه بر خصایص فرقه‌ها، باید تهمت شبکه تشکیلاتی و ساختگی بودن خویش توسط بیگانگان و استعمارگران را نیز پنهان نمایند.

تشکیلات بهائیت تقریباً از زمان ظهور خود با توهم‌زایی در عقاید و تبلیغات همراه بوده به طوری که نه تنها مخالفان بلکه حتی طرفداران خویش را نیز به تعجب وا‌می‌داشته است! این توهم‌زایی جزء سیاست‌های ثابت این گروه در داخل و خارج کشور در یک قرن اخیر است و بعد از تشکیل بیت‌العدل در اسرائیل، بلندگوهای صهیونیستی و آمریکایی و وابستگان به آن‌ها در اروپا و دیگر نقاط دائماً آن را دنبال کرده‌اند.

«عبدالحسین آیتی مشهور به آواره، از مبلغان سابق بهائیان، در کتاب خود که از سال 1310 شمسی به بعد تألیف یافته درباره جمعیت بهائیان، می‌گوید:

اگر عدّه است دم از کرور و میلیون می‌زنند، در حالی که شما می‌دانید که هیچ مذهب کوچک باطلی هم عده‌اش به این کمی نیست و اگر عدّه داشتند اقلاً در یکی از نقاط دنیا عرض اندامی کرده بودند، ولی چون می‌بینند با شش هفت یا منتهی ده هزار جمعیت متشتت که هر ده نفرش در یک دِهی در زیر هزارپرده دین‌بافی می‌کنند و همه از ادنی‌خلقند، نمی‌توان عرض اندام کرد؛ ... از این دروغ‌های هشتادساله‌شان نتیجه این شده که امروز عده‌شان کمتر از آن موقعی است که باب را کشتند و بهاء را تبعید کردند و اگر اهمیت اشخاص بهائی است جز انگشت ناپاک به دامن‌های پاک دراز کردن کار دیگر ندارند. به قسمی که شما می‌دانید چه کسانی را از داخل و خارج به خود نسبت داده و می‌دهند در حالتی که ثابت شده است که روح آن اشخاص خبر ندارد که اصلاً بهاء در دنیا بوده و چه گفته تا چه رسد به این که مهمل گفته باشد یا مستعمل و بالاخره ثابت شده است که در همه دنیا یک نفر شخص مهم داخل این طایفه نیست و هر چه گفته شده است از شایعات خادعانه خود بهائیان است.[1]

و در جای دیگر در مورد جدول ماه‌های نوزده‌گانه بهائی می‌نویسد:

مثلاً امسال که ما به تألیف این کتاب مشغولیم سال نودم از طلوع باب است[ادعای باب 30 شهریور 1224، بنا بر این منظور سال 1312 است]... تا امروز [25 آبان] که از پانزده هزار نفر مؤمنین دوره باب، نُه هزار نفر مؤمنین بهاء متنازل شده...[2]

نورالدین مدرسی چهاردهی نیز در این مورد می‌نویسد:

در ایامی که سرشماری اخیر در ایران انجام گرفت تعرفه‌هایی تحت عنوان چهار دین رسمی (اسلام، مسیحی، یهودی، زرتشتی) و کلمه غیره نیز افزوده شده بود. بهائیان خواستند بنویسند بهائی، اداره آمار نپذیرفت. محفل‌های شهرهای شمال همه با یک عبارات خاص که قبلاً به آن‌ها ابلاغ شده بود تلگرافی به اداره سرشماری دادخوادهی کردند و ادارات آمار نیز کسب تکلیف نمودند. این ناچیز در این هنگام در شهر لاهیجان به سر می‌بردم. پاسخ از اداره سرشماری صادر گردید که هر که مذهب خود را می‌نویسد بپذیرید. [در آن زمان] مزد کارگران اعم از زن و مرد در باغ‌های چای‌کاری بیست و پنج ریال بود. سران بهائی از صدوپنجاه ریال تا دویست‌وپنجاه ریال به کارگران پرداخت کرده که مذهب خود را بهائی نویسند. آیا این‌گونه رفتار مربوط به دین است یا اعمال احزاب، آن هم آیا عمل خلاف در حزب محسوب نمی‌شود.[3]

البته باید توجه کرد که در آن زمان دکتر عباس جامعی مسئولیت مرکز آمار ایران را به عهده داشت و معاون سازمان برنامه بود. او از مدیران ارشد بهائی بود و در سرشماری عمومی نفوس و خانواده در کشور تلاش کرد تا آمار بهائیان بیش از تعداد واقعی ثبت شود.

به هر حال به داده‌های آماری بهائیان از تعداد جمعیت‌شان از زمان ظهور باب تاکنون اعتماد چندانی نیست.

بهائیان نیز در تخمین آمار جمعیت فعلی بهائی‌ها، شمار بهائیان دوره پهلوی و تعداد آن‌ها در دوره قاجار دچار تردید هستند؛ زیرا مبنای آنان بزرگ‌نمایی، فریب افکار عمومی، دروغ و جلب توجه افراد ساده و ناآگاه و در بسیاری موارد جلب حمایت بیگانگان است و از آنجایی که دروغ فروغ چندانی ندارد، ساختگی بودن آمارهای ارائه شده در کتاب‌ها و مقالات برملا شده و بر رسوایی آنان می‌افزاید. مثلاً یکی از نویسندگان بهائی در مورد جمعیت بهائیان پیش و پس از اعدام باب چنین می‌نگارد:

غیرممکن است که بتوان هرگونه رقم صحیحی از تعداد کل بهائیان در این دوران به دست آورد... احتمالاً تعداد بابیان در مواقع اوج خود در حدود سال 1848م [1226ش، 1265ق] حدود 100.000 نفر بوده است. پس از تضییقات... و انکار بعضی دیگر... و اذیت و نیز سرخوردگی جمعی... و اختلاف‌ها و دسته‌بندی‌ها که بعد از سال 1852م [1230ش، 1268ق] پیش آمد، بدون شک تعداد کاهش یافت. تعداد جمعیت ممکن است تا نیمه‌ی دهه 1850 به کمتر از 50.000 نفر تقلیل یافته باشد...[4]

نویسنده دیگری با همین ادعای عجیب که حتی با منابع و مآخذ بابیان و بهائیان همخوانی ندارد، تعداد پیروان باب را یکصد هزار نفر می‌نویسد![5]

دیگری با ادعای محافظه‌کاری در ارائه آمار به نقل از مرکز جهانی بهائی تعداد آنان را حدود شش میلیون نفر در دهه 90 میلادی اعلام می‌کند و برای اثبات محافظه‌کارانه بودن آن به دایرةالمعارف بریتانیکا استناد می‌نماید: «در کتاب سال 2003 میلادی تعداد پیروان بهائی را در سال 2002 میلادی 7.406.000 نفر تخمین زده است.»[6]

ارائه آمارهایی از این دست، بدون دلیل و مدرک و بر حسب تخمین غیرعلمی و غیرمستند یکی از روش‌های مستمر بهائیان و رهبران آن‌ها می‌باشد.

بهترین راه برای تخمین مستند و حداقل ظنّی آمار، مراجعه به کتاب مطالع‌الانوار می‌باشد که مورد قبول بهائیان و توسط عبدالحمید اشراق خاوری از بزرگان فرقه مذکور تلخیص گردیده است.

داده‌های آماری در این کتاب از حوادث مختلف از آغاز فتنه تا کشته شدن باب که در شورش‌های قلعه شیخ‌طبرسی به رهبری ملاحسین بشرویه‌ای، سیدیحیی دارابی در نیریز، محمدعلی حجت در زنجان، کشته‌شدگان به همراه قرة‌العین، کشته‌شدگان بعد از واقعه ترور نافرجام ناصرالدین‌شاه و افرادی که به اسارت گرفته شدند، جمعاً بدون حذف تداخل و تکرار افراد در چند واقعه مذکور، رقم 4149 نفر را نشان می‌دهد.[7]

با فرض اینکه تعداد گروندگان به باب در آن سال‌ها که کشته و زخمی نگشته و فرار نموده و یا عقیده خود را مخفی ساختند و همچنان پس از اعدام باب در ایران زیسته‌اند، چهار برابر رقم بالا است، به عدد 16596 نفر دست می‌یابیم که این تعداد به آنچه که آواره در کتاب خود گفت که: «تا امروز که از پانزده هزار نفر مؤمنین دوره باب، نُه هزار نفر مؤمنین بهاء متنازل شده...» نزدیکتر و به حقیقت سزاوارتر است.

فضل‌الله مهتدی (صبحی) در خاطره‌ای خواندنی، نمونه‌ای از گزاف‌گویی و وارونه‌ جلوه دادن حقایق در مورد جمعیت بهائیان را به تصویر کشیده، می‌نویسد:

... کلیه حرف‌های بهائیان دروغ و دعاوی آن‌ها بی‌اساس است. هر کس که با این پارازیت‌های اجتماعی روبرو بشود و روزگاری با آن‌ها معاشرت کند و از روی دقت مواظب کردار و رفتار و به خصوص گفتار آن‌ها باشد، در اندک مدتی می‌فهمد که هر کاری که انجام می‌دهند از روی ایمان درستی نبوده و همه حرف‌های آن‌ها دروغ و بی‌منطق است. ...تعداد جمعیت خود را در هر جا و هر نقطه که باشند چندین هزار بلکه چندین میلیون برابر آنچه که در واقع هست جلوه می‌دهند. از این راه می‌خواهند یک عده دهاتی و جوانان ساده‌لوح زودباور را اغفال نمایند. جای بسی تعجب است که باکمال پررویی این دروغ‌ها را در مجلات مخصوصی چاپ نموده و در بین خود انتشار می‌دهند و ابداً فکر نمی‌کنند که روزی این نوشته‌ها به دست اشخاص مطلع افتاده مشت آن‌ها باز و رویشان سیاه می‌شود!

در شماره 84 روزنامه آیین اسلام، آقای آیتی شرحی راجع به تعداد بهائیان اروپا و آمریکا نوشته بودند که شاید بعضی اشخاص بی‌اطلاع که تحت‌تأثیر تبلیغات پوچ و بی‌معنی بهائیان واقع شده‌اند در قلت جمعیت آن‌ها به تعدادی که آقای نیکو در فلسفه نیکو نوشته‌اند تردید کنند.

اینک برای اینها و حتی خود جوانان بهائی که الحمدلله تعصبی ندارند! یادداشت زیر را بخوانند... شاید همین یادداشت کوچک... آن‌ها را وادار کند که بی‌غرضانه دین حق و صراط مستقیم را جستجو نمایند...

در دو ماه قبل روزی با دو سه تن از رفقا به گردش رفته بودیم. تصادفاً با دو نفر بهائی‌زاده... برخورد کردیم و از هر دری سخن گفتیم... یکی از آن دو که سناً بزرگ‌تر بود با بیاناتی تملق‌آمیز... می‌گفت که عن‌قریب شرق و غرب در تحت لوای بهاء درمی‌آید... و فرشته صلح و نیک‌بختی بر روی جهان و جهانیان پر و بال می‌گشاید. مردم از فقر و تنگدستی نجات می‌یابند. کلیه زبان‌های عالم به یک زبان بین‌المللی تبدیل می‌شود. همه با هم برادر می‌گردند. مساوات کامل در دنیا برقرار می‌شود و... می‌گفت: روز به روز جمعیت بهائیان زیادتر می‌گردد... در همین اثنا مجله کوچکی از جیب خود درآورده و گفت: امروزه مبلغان بهائی با کمال حریت و آزادی به دعوت مشغولند و این مجله بهترین و مهم‌ترین نشریه بهائیان است که هر ماهه مقدار زیادی از آن در آمریکا چاپ شده، به اطراف و اکناف عالم فرستاده می‌شود...

من آن را گرفته آهسته مطالعه کردم. آن مجله یکی از شماره‌های سال 1921 مسیحی نجم باختر بود که بهائیان در آن موقع در آمریکا چاپ می‌کردند. یک قسمت از آن به خط شکسته فارسی و قسمت دیگر به انگلیسی ترجمه شده بود. در صفحه دوم فارسی آن بدان مضمون خواندم: «عبدالبهاء پس از آزادی از سجن در مدت چهار سال تبلیغ با مجاهدت بسیار و رنج بی‌شمار بیش از ربع جمعیت ایران را به دین بهاء مشرف کردند.» از خواندن این عبارت تعجب کردم و گفتم: اگر از روی حقیقت و بدون تعصب به پرسش‌های من پاسخ بدهید، بدون تردید سخنان شما را تصدیق می‌کنم...

س- آیا می‌دانید جمعیت ایران چقدر است؟

ج- ایران از 15 تا 18 میلیون جمعیت دارد.

س – آیا می‌دانید جمعیت بهائیان ایران چقدر است؟

ج- تقریباً امروزه ایران دارای 50 هزار نفر بهائی است.

س – آیا بهائیان امروز نسبت به 24 سال قبل بیشتر شده‌اند؟

ج- روز به روز تعداد زیادی از فرق مختلفه به دین مقدس بهاء مشرف می‌شوند به طوری که حالیه تا 24 سال قبل تعداد بهائیان اقلاً ده برابر شده است.

پس ای آقای بهائی‌زاده! در این صفحه نوشته شده که حضرت عبدالبهاء پس از آزادی از سجن در مدت چهار سال در 24 سال قبل بیش از ربع جمعیت ایران را بهائی کرده اگر این ادعا حقیقت داشته باشد در 24 سال پیش غیر از بهائی‌هایی که قبلاً به این دین آمده‌اند بیش از 4 میلیون در ظرف 24 سال در ایران بهائی شده‌اند و بنا به گفته خود شما اگر جمعیت امروزه بهائیان تا 24 سال پیش ده برابر شده باشد باید حالیه 40 میلیون بیشتر در ایران بهائی باشد و حال آن که قبلاً اقرار کردید که فعلاً در ایران 50 هزار نفر بهائی بیشتر نیست!

بیچاره رنگ از رخسارش پرید و انگشت به لب گزید. مجله را گرفت چندین بار این عبارت را با دقت خواند و آهسته گفت: قطعاً اشتباه شده، اشتباه شده، چه اشتباه بزرگی!

گفتم: اگر صفر با عدد باشد ممکن است که اشتباه بشود در صورتی که با حروف نوشته است (بیش از ربع جمعیت ایران) چگونه می‌شود این غلط بزرگ و فاحش را اشتباه گفت؟

رفیق بهائی‌اش... گفت: این اشتباه چندان قابل اهمیت نیست! بیچاره جوانک گمراه چاره[ای] جز اقرار به دروغ و اشتباه هادیان مذهب خود نداشت. رفقای مسلمان من هم می‌گفتند: مذهبی که اساس تبلیغ و دعوت و هدایتش بر روی دروغ...[8]

همان‌گونه که گفتیم بهائیان با جعل اکاذیب، از بزرگ‌نمایی تعدادشان فروگذاری نمی‌کردند. مثلاً آن گونه که از اسناد و مدارک موجود تاریخی برمی‌آید، «سابقه حضور بهائی‌ها در آمریکا به اوایل قرن 14 هجری بازمی‌گردد... نخستین بار در 30 رمضان 1318ق (30 / 10 / 1279ش- 20 / 1 / 1901م) گزارشی [محرمانه] از فعالیت‌های این گروه در شیکاگو برای اطلاع مقامات بالاتر به تهران ارسال شد. وزیر مقیم ایران [در آمریکا] گزارش می‌دهد که گروهی از رؤسای بابی [بهائی] که به آن شهر آمده‌اند با وی ملاقات کرده و در خصوص خود اطلاعاتی داده‌اند.» آنان مدعی «حضور قریب به یکصد هزار نفر بابی [بهائی]» در آمریکا شده‌اند که وزیر مقیم آن را اغراق‌آمیز خوانده و جمعیت بهائیان در آمریکا را حدود 10 هزار تن بیشتر گمانه نمی‌زند. وی گزارش می‌دهد که: «این گروه، افرادی پولدار، مطلب‌نویس و صاحب‌نفوذ هستند که بعضاً تا درجه دکتری تحصیلاتی داشته‌اند و با تأسیس مراکزی به تربیت اطفال و ایتام و استعلاج مریض‌ها می‌پردازند.» او خواستار تعیین دو مأمور مخفی برای کسب اطلاع از حالات و رفتار آن‌ها می‌شود. در گزارش 12 جمادی‌الاول 1319 (4 / 6 / 1280ش- 26 / 8 / 1901م) خاطرنشان شده: «افراد یاد شده اخبار ایران را به دقت تعقیب کرده و حتی از تحت فشار قرار دادن دولت ایران در محافل سیاسی، فرهنگی آمریکا به منظور اعطای آزادی بیشتر به اقلیت بهائی فروگذار نمی‌کنند.»[9]

خیالات و اوهام باطل در مورد جهانی شدن آئین بهائیت واقعیت را بر این گروه مشتبه نمود؛ و آن‌گاه که حقیقت رخ می‌نمود در اختفاء آن می‌کوشیدند.

حسن نیکو، از مبلغان سابق بهائیت، در این باره می‌نویسد:

... از بس به هو و جنجال عدۀ آن‌ها را زیاد قلمداد کرده بودند به خود مرکز (شوقی افندی) نیز مشتبه شده بود. از این جهت امر داد احصائیه بگیرند تا بیت‌العدل را تأسیس نماید. همین که احصائیه گرفته شد و به مرکز حیفا رسید، دید که قابل ذکر نیست. در صورتی که در احصائیه که گرفتند همه طبقه را نوشتند یعنی آن‌هایی را هم که خود بهائی‌ها قبول نداشتند و می‌دانستند که حقیقتاً بهایی نیستند و برای مصلحتی با آن‌ها مراوده دارند، محض سیاهی لشکر و سرور قلبی ولی امرالله شوقی افندی در ردیف بهائیان وارد کردند و نوشتند. معهذا شوقی افندی دید که هزار یک آن‌چه منظور نظر او بوده، نیست. امر به استتار و اختفای احصائیه داد تا مبادا سایر بهائیان مطلع شوند و مخمود گردند.[10]

آمار ارائه شده حتی در بین بهائیان نیز با اعجاب و ناباوری مواجه می‌شود و همین امر باعث بحث و گفتگو میان آنان می‌گردد.

در اواخر سال 1333، بهائیان کنفرانس بزرگی در آفریقای جنوبی برگزار کردند. بر طبق مندرجات مجله خواندنی‌ها (به نقل از روزنامه گلبانگ):

از ایران نیز هیئتی از مبلغین بهائی به ریاست خانم [ملیحه]نعیمی[نوه نعیم شاعر بهائیان و همسر سرلشگر پرویز خسروانی و جاسوس بریتانیا] در آن حضور یافته بودند. در یکی از جلسات کنفرانس، خانم نعیمی نطق مشروح و شدیدی در خصوص فعالیت بهائیان ایران ایراد نمود و آماری از افزایش تعداد بهائیان را در ایران به حضار ارائه نمود. این آمار به قدری قابل توجه بود که واقعاً باعث بحث و حیرت نمایندگان بهائی دنیا گردید. زیرا به موجب این آمار، تعداد گروندگان به فرقة بهائی در مدت یک سال بالغ بر چند هزار نفر بوده‌اند. جریان کنفرانس مزبور و آماری که نمایندگان بهائیان ایران در آن کنفرانس ارائه داشتند، بلافاصله به طور محرمانه به وزارت امور خارجه گزارش شد...[11]

روند بزرگ‌نمایی تعداد بهائیان در این گروه هم‌چنان ادامه دارد و با توجه به خصایص این گروه، ادامه خواهد یافت. فرقه‌ای که با کمال جسارت و بدون هیچ‌ دلیل و مدرکی تعداد گروندگان باب را یکصد هزار نفر به شمار آورد، جمعیت فعلی بهائیان را نیز می‌تواند شش یا هفت میلیون و حتی بیشتر اعلام نموده، به خود ببالد! ولی همان‌گونه که گذشت آمار گروندگان باب حتی با فرض چهار برابری داده‌های مستند تاریخی بیش از آن که آمد، نبوده، چنان که جمعیت فعلی اینها نیز کمتر از یک میلیون نفر می‌باشد.

بر پایه آمار سازمان ملل متحد رشد جمعیت جهان از سال 1850 تا 2010 میلادی بدین ترتیب بوده است:

سال 1850 تا 1900، 7 / 30 درصد

سال 1900 تا 1950، 7 / 52 درصد

سال 1950 تا 1999، 137 درصد

سال 1999 تا 2010، 15 درصد[12]

حال اگر جمعیت بهائیان را در 160 سال قبل، حتی با فرض صحت ادعای آنان، یکصد هزار بدانیم و افزایش جمعیت آن‌ها را نیز بر معیار افزایش جمعیت جهان منطبق بدانیم[13] و درصدهای 7 / 30 و 7 / 52 را به 31 و 53 رُند نماییم، جمعیت بهائیان در سال‌های مذکور به قرار زیر خواهد بود:

از سال 1850 تا 1900م، تعداد 31000 نفر به جمعیت آن‌ها اضافه شده و تعداد آن‌ها به 131000 نفر رسیده است.

از سال 1900 تا 1950م، تعداد 69430 نفر به جمعیت آن‌ها اضافه شده و تعداد آن‌ها به 200130 نفر رسیده است.

از سال 1950 تا 1999م، تعداد 274589 نفر به جمعیت آن‌ها اضافه شده و تعداد آن‌ها به 475019 نفر رسیده است.

از سال 1999 تا 2010م، تعداد 71253 نفر به جمعیت آن‌ها اضافه شده و تعداد آن‌ها به 546272 نفر رسیده است.

ارقام به دست آمده از تخمین حداکثری تعداد بهائیان با رقم‌های ادعایی آن‌ها بسیار تفاوت دارد. مگر اینکه ادعا نمایند تفاوت رقمِ زاد و ولد آن‌ها از 1850 تا 2010 با رقم ادعایی پیروان کنونی، به واسطه جذب بیش از شش میلیون نفر در طی این سالیان به فرقه بهائیت بوده است که البته ادعایی گزاف و خیالی و عاری از حقیقت خواهد بود.»[14]

چند بریده روزنامه زیر مربوط به روزنامه «واهمه» مربوط به بهائیان و روزنامه «ندای حق» به مدیریت مرحوم سید حسن عدنانی و روزنامه «روح آزادی» به مدیریت ابراهیم حکمت، درباره جمعیت بهائیان و بررسی، نقد و رد دروغگویی و لاف‌زنی بهائیان است. نکته جالب این است که اگر بنا را بر صحت خبر روزنامه واهمه مبنی بر اینکه جمعیت بهائیان در سال 1334، 000 / 800 نفر بوده، بگذاریم، سند ساواک که توسط منبع شماره 811 از قول بهائیان در سال 1345 یعنی 11 سال بعد گفته شده، حکایت دارد که خود بهائیان گفته‌اند جمعیت بهائیان ایران 000 / 300 نفر است. اگر هر دو خبر بهائیان در سال 1334 و 1345 را راست بپنداریم، باید بگوییم که این تفاوت فاحش یا توقف زاد و ولد بهائیان در طول یازده سال و مرگ و میر 000 / 500 نفری آن‌ها و عدم جذب حتی یک نفر به بهائیت در طول 11 سال را نشان می‌دهد و یا مهاجرت 000 / 500 نفر از بهائیان در طول یازده سال سبب آن شده است! البته مجلات و گفتارهای افراد شاخص و مسئول بهائیان در طول آن سال‌ها حکایت از «ورود فوج فوج مردم به دیانت جهانی بهائیت دارد»!  و مرگ  گسترده بهائیان نیز در بین سال‌های مذکور گزارش نشده است و از مهاجرت این تعداد زیاد در طول 11 سال نیز نه خبری در بهائیت و نه در غیر آن‌ها چاپ و نشر نشده است، پس فقط یک احتمال که قریب به یقین است باقی می‌ماند و آن این است که بهائیت همانند عقاید سخیف و مالیخولیایی، اخبار و آمار دروغ و بی‌پایه در باره خود و جمعیتش نشر و تبلیغ می‌نماید.[15]

*****

[روزنامه:] روح آزادی

[تاریخ:] ۲۱ خرداد ۱۳۳۴

[شماره:] ۱۲۴

تذکر و اصلاح یک خبر

روزنامه واهمه که از نویسندگی در همه شئون اجتماعی جنبه افراط و تفریط پیشه ساخته و شاید به مناسبت اتهامی که نویسندگان آن دارند، تعداد بهائیان را چنین نوشته:

«تعداد افراد بهائی در تهران ۴۰۰۰۰ نفر و کلیه بهائیان در ایران ۸۰۰۰۰۰ تخمین زده شد و در آفریقا 000 / 000 / 2 و در آمریکا، 000 / 000 / 11 و کلیه جهان ۳ میلیون»

واهمه در اوهام افکار پوچ پیچ خورده است. طبق نامه اخیر چند روز پیش بهائیان به امضای سرلشکر شعاعی رئیس محفل روحانی بهائی و فروتن منشی آن‌ها به نخست وزیری و شاهنشاه، آمار کلیه بهائیان تهران بیش از هزار نفر نیست که از خوف تصویب طرح پیشنهادی آقای صفائی نماینده قزوین تقاضای ارفاق کرده‌اند و نسخه‌ای از آن به دفتر ما رسیده است. این گزافه‌گویی‌ها برای چیست؟ نمی‌دانم.

عمادزاده مدیر مجله خرد

 

*****

[روزنامه:] ندای حق

[تاریخ:] ۲۴ خرداد ۱۳۳۴

[شماره:] ۲۴۵

دروغ نویسی تا چه حد؟!

بزرگ کردن فرقه ضاله بهائیه به چه اندازه؟!

در هفته گذشته روزنامه واهمه آمار بهائیان را در تهران چهل هزار و در ایران هشتصد هزار! در افریقا دو میلیون در امریکا یک ‌میلیون و صد هزار! نوشته بود و جز هماهنگی و تقویت اتهام خود چیز دیگری از آن نمی‌توان به دست آورد!

اینک آمار تهران که از روی نامه محفل روحانی بهائی‌ها به امضای سرلشگر شعاعی جاسوس بی‌سواد و فروتن مزدور، به دربار شاهنشاهی و نخست وزیری فرستاده و تقاضای ارفاق و جلوگیری از طرح آقای صفائی نماینده مجلس را خواسته‌اند و نسخه آن اکنون زیر نظر است، می‌نویسد:

کلیه بهائیان تهران در حدود هزار نفر می‌شوند که با این طرح مسلوب‌الدم و مسلوب‌المال می‌گردند. بنابر این چنانچه در مقالات سابق نوشتیم گمان ما بر این است: تمام بهائیان ایران که دعوی بهائیت دارند به پنج هزار نفر نخواهد رسید و آن‌هایی که منتسب هستند فقط کسانی هستند که برای اجرای شهوات، آن اطراف دور می‌زنند.

 

*****

[روزنامه:] واهمه

[تاریخ:] ۱۵ شهریور ۱۳۳۴

[شماره:] ۱۴۵

تخمین

تعداد کل بهائی‌هایی که در خدمت دولت هستند در حدود پنج‌هزار نفر تخمین زده شده است.

 

*****

شماره: 125 / ه‍

تاریخ: 2 / 11 / 45

تیمسار ریاست سازمان اطلاعات و امنیت کشور

    منبع / ۸۱۱ از افراد بهائی شنیده است آمار بهائیان ایران سیصد هزار نفر می‌باشد.

 

   

 

پی‌نوشت‌ها:


[1]. کشف‌الحیل، جلد سوم، صفحه 82 و 83.

[2]. همان، جلد دوم، صفحه 208.

[3]. بهائیت چگونه پدید آمد، نورالدین مدرسی چهاردهی، صفحه 60.

[4]. مقاله: بررسی مقدماتی چگونگی شکل‌گیری جامعه بهایی ایران، موژان مؤمن، ترجمه حوریوش رحمانی.

[5]. مقاله: تعداد بهائیان، سایت ساغر به نشانی: www.saqar.info.

[6]. مقاله: درصد رشد سالانة ادیان مستقل جهان در دهه 90 میلادی، سایت نگاه به نشانی:

    www.negah.org.

[7]. نک: مطالع‌الانوار، صفحه 360، 379 تا 395، 398، 415، 416، 448، 454، 466، 525، 535، 537، 538، 542، 543، 558، 562 تا 583، 586 و 587.

[8]. خاطرات صبحی، صفحه 289 تا 292.

[9]. بهائیت آن‌گونه که هست، به نقل از: بررسی مناسبات ایران و آمریکا (1851 تا 1925)، جلد دوم، مرکز چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه، سال 1384، صفحه 136 و 137.

[10]. فلسفه نیکو، جلد اول، صفحه 137.

[11]. روحانیت – بهائیان، مسعود کوهستانی‌نژاد، صفحه 27، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، سال 1386.

[12]. سالنامه آماری کشور، سال 1382، صفحه 815، مرکز آمار ایران، چاپ سال 1383.

[13]. انطباق فرض شده از جهت تاریخی و آماری به هیچ‌روی صحیح نیست، زیرا شاخص افزایش جمعیت در ایران بسیار کمتر از شاخص رشد در جهان است. بالاخص در دوران حکومت قاجار که جنگ، بلایای طبیعی، امراض و... باعث شده بود که سطح امید به زندگی در رتبه بسیار پائینی قرار گیرد. بر اساس آمار از سال 1260 تا 1300 شمسی متوسط رشد جمعیت ایران 6 / 0؛ از سال 1300 تا 1320، 4 / 1 و 5 / 1؛ از سال 1320 تا 1325، 0 / 2؛ از سال 1325 تا 1330، 8 / 2؛ از سال 1330 تا آبان 1345، 1 / 3؛ از سال 1345 تا آبان 1355، 7 / 2؛ از آبان 1355 تا مهر 1365، 9 / 3؛ از مهر 1365 تا مهر 1370، 5 / 2 و از مهر 1370 تا آبان 1375، 5 / 1 بوده است. (همان، صفحه 48)

[14] . بهائیت، پاد جنبش تجدید حیات ملت ایران، میکائیل جواهری، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، چاپ اول، سال 1392، ص 232 تا 240.

[15] . همچنین بنگرید: آمار واقعی بهائیان در ایران، سایت شیعه نیوز، 8 آذر 1386؛ جمعیت بهائیان ایران در عصر پهلوی به تفکیک منطقه، پایگاه جامع تاریخ معاصر ایران؛ جمعیت بهائی از ادعا تا واقعیت، سایت تبیان، 25 شهریور 1397.





 
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است.