کتاب «جمال ابهی» آیت‌الله موسوی اردبیلی در افشا و رد تشکیلات بهائیان


20 آبان 1401


مرحوم آیت‌الله سید کریم‌ موسوی‌ کریمی‌ معروف‌ به‌ سید عبدالکریم‌ موسوی‌ اردبیلی‌ در سحرگاه‌ سیزدهم‌ رجب‌ 1344ق /  8 بهمن‌ 1304 ش‌ در شهر اردبیل‌ در خانواده‌ای‌ روحانی‌ به‌ دنیا آمد.[1]

تحصیلات‌ خود را در سن‌ شش‌ سالگی با ورود به‌ مکتب‌خانه‌ آغاز کرد و دروس مقدماتی را نزد معلمین‌ خود فرا گرفت‌. در سال‌ 1318 ش‌ به‌ قصد ادامه‌ی‌ تحصیل‌ در دروس‌ حوزوی‌، وارد مدرسه‌ی‌ علمیه‌ی‌ ملا ابراهیم‌ شهرستان‌ اردبیل‌ شد و دروس‌ مقدماتی و عالی ادبیات عرب، منطق و مقدمات اصول و فقه را تا سال‌ 1322 در همان‌ مدرسه‌ به‌ اتمام‌ رساند.[2]

در سال‌ 1322 برای‌ ادامه‌ی‌ تحصیل‌ به‌ قم‌ مهاجرت‌ کرد و سپس در 16 آبان‌ 1324 به‌‌ طور مخفیانه‌ به‌ نجف‌ مهاجرت‌ کرد. اساتید ایشان در قم و نجف عبارتند بودند از آیات عظام: سید محمدرضا گلپایگانی، سید احمد خوانساری، شیخ ‌مرتضی حائری، سید محمدباقر طباطبایی سلطانی، مهدی مازندرانی، علامه سید محمدحسین طباطبایی، امام خمینی، سید ابوالقاسم خوئى، سید محسن حکیم،‌ میرزا عبدالهادى شیرازى، ‌ سید محمدهادی میلانى، ‌ شیخ محمد کاظم شیرازى، شیخ محمد کاظم آل‌یاسین، صدرا بادکوبى.

  آیت‌الله موسوی اردبیلی بعد از مدت‌ کوتاهی‌ (دو سال‌ و اندی‌) به‌ تدریج‌ با ناآرام‌ شدن‌ جو سیاسی‌ عراق و بیماری‌ شدید پدرش‌ به‌ ایران‌ بازگشت‌ و در قم‌ به‌ ادامه‌ی‌ تحصیل‌ و تدریس‌ و برگزاری‌ جلسات‌ قرآن‌ و تفسیر و همکاری‌ با مجله‌ی‌ «مکتب‌ اسلام‌» و به فعالیت‌ سیاسی‌ پرداخت‌. در سال‌ 1339 به‌ علت بیماری به اردبیل‌ رفت‌ و تا سال‌ 1347 در آنجا ماندگار شد و به‌ فعالیت‌هایی‌ از قبیل‌ تبلیغ‌ و تأسیس‌ سازمانی‌ جهت‌ کمک‌ به‌ محرومین‌ و مبارزه‌ با فقر مشغول‌ شد.

در سال 1347 به تهران مهاجرت نمود و پس‌ از اقامت‌ در تهران‌، علاوه‌ بر اقامه‌ی‌ نماز جماعت‌ در مسجد امیرالمؤمنین(ع‌) واقع‌ در خیابان‌ نصرت‌، به‌ سخنرانی‌ها و تدریس‌ ادامه‌ داد و حلقه‌ی‌ بحث‌ فلسفی‌ را با برخی‌ از دوستان‌ همفکر از جمله‌: شهیدان بهشتی‌، مطهری‌، مفتح‌ و چند نفر دیگر تشکیل‌ داد. از همین‌ زمان‌ نیز‌ تحقیق‌ در علوم‌ قرآنی‌ را به ‌صورت‌ جدی‌ آغاز کرد.[3]

آیت‌الله موسوی اردبیلی اواخر سال 1349 بعد از رونق بخشیدن به مسجدامیرالمؤمنین(ع) و تأسیس مکتب امیرالمؤمنین(ع)، با توجه به تفکرات الحادى که در آن زمان رایج بود، ضرورت تأسیس مرکزى جهت برگزارى جلسات سخنرانى، کلاس‌هاى تبیین و بررسى معارف دینى و مسایل عقیدتى و فرهنگى را احساس کرد. به همین منظور مسجد و کانون توحید توسط ایشان احداث گردید که کلاس‌هاى متعددى توسط سخنرانان و متفکران مذهبى در آنجا برگزار مى‌شد.[4]

فعالیت‌های سیاسی آیت‌الله موسوی اردبیلی با نهضت امام خمینی آغاز شد و تا پیروزی انقلاب اسلامی در مقاطع مختلف ادامه داشت و بارها مورد تهدید، تذکر و محدودیت از طرف ساواک قرار گرفت.

آیت‌الله موسوی اردبیلی در آستانه‌ی‌ پیروزی‌ انقلاب‌ اسلامی‌، در شورای‌ انقلاب‌ عضویت‌ یافت‌ و چند روز بعد از پیروزی‌ انقلاب‌ اسلامی‌، همراه‌ با آیات‌: سید محمد حسینی بهشتی، سید علی خامنه‌ای‌، محمدجواد باهنر و اکبر هاشمی‌ رفسنجانی‌، «حزب‌ جمهوری‌ اسلامی» را بنیان‌ نهاد.

وی در ادامه در انتخابات‌ مجلس‌ خبرگان‌ قانون‌ اساسی‌، از استان‌ تهران‌ نامزد نمایندگی‌ شد که‌ توانست‌ با کسب‌ اکثریت‌ آرا به‌ آن‌ مجلس‌ راه‌ یابد و در تهیه‌ی‌ قانون‌ اساسی‌ جمهوری‌ اسلامی‌، از کسانی‌ بود که‌ تدوین‌ قانون‌ کیفری‌ و حقوقی‌ دادگستری‌ و انطباق آن‌ با نظرات‌ شرع‌ و استخراج‌ احکام‌ شرعی‌ در مورد مسائل‌ مستحدثه‌ی‌ قضایی‌ را بر عهده‌ داشت‌. وی‌ در سال‌ 1358 از طرف‌ حضرت‌ امام‌ به‌ دادستانی‌ کل‌ کشور منصوب‌ شد و بعد از شهادت‌ شهید آیت‌الله بهشتی‌ در تیر 1360، به‌ عنوان‌ رئیس‌ دیوان‌ عالی‌ کشور منصوب‌ گردید.

پس از عزل‌ ابوالحسن‌ بنی‌صدر، آیت‌الله موسوی اردبیلی همراه‌ با آقایان محمدعلی‌ رجایی‌ و علی‌اکبر هاشمی‌ رفسنجانی‌، عضو شورای‌ موقت‌ ریاست‌ جمهوری‌ بود. بعد از شهادت‌ رجایی‌ نیز در هیئت‌ موقت‌ ریاست‌ جمهوری‌ عضویت‌ یافت‌. علاوه‌ بر سمت‌های‌ فوق، ریاست‌ اجرایی‌ فرمان‌ هشت‌ ماده‌ای‌ امام‌ از دیگر سمت‌های‌ ایشان‌ می‌باشد. آیت‌الله موسوی اردبیلی در سال 1368 ش‌ از طرف‌ حضرت‌ امام‌ به‌ عضویت‌ شورای‌ بازنگری‌ قانون‌ اساسی‌ درآمد. او در اولین‌ دوره‌ی‌ مجلس‌ خبرگان‌ رهبری‌، نماینده‌ی‌ مردم‌ تهران‌ در آن‌ مجلس‌ بود و مدتی‌ نیز امام‌ جمعه‌ی‌ موقت‌ تهران‌ شد. وی‌ از دهه‌ی‌ 1370 از فعالیت‌های‌ سیاسی‌ کناره‌ گرفت‌ و در کنار تدریس‌ فقه‌ و اصول‌ به‌ توسعه‌ و گسترش‌ دانشگاه‌ مفید در شهر قم‌ پرداخت‌.[5]

آیت‌الله موسوی اردبیلی روز دوشنبه 1 آذر 1395 به دلیل عارضه قلبی و گوارشی در بیمارستان لاله تهران بستری شد و روز چهار‌شنبه 3 آذر 1395 پس از سکته مجدد قلبی و وخامت حال، دار فانی را وداع گفت.

 

مبارزه با بهائیت

از دیگر فعالیت‌های مبارزاتی آیت‌الله موسوی اردبیلی می‌توان به مبارزه با تشکیلات بهائیت اشاره کرد. آیت‌الله موسوی خود در مورد مبارزه با بهائیت می‌گوید:

«برای مقابله با موج تبلیغات بهائی‌ها، عده‌ای از جوانان را جمع کردم و از آن‌ها خواستم اول هر آن ‌چه از مبلغان بهائی می‌شنوند، بدون این ‌که سعی کنند جواب شبهات آن‌ها را بدهند حرف‌های آن‌ها را به من منتقل کنند تا بعد از بررسی این حرف‌ها و تبلیغاتشان، به آن‌ها جواب داده شود. در این حین، خود نیز با برخی از مبلغان بهائی که به اردبیل در رفت و آمد بودند، از جمله یک مبلّغ تبریزی که عکاس هم بود، جلسات بحث و مناظراتی را داشتم که به فضل خدا همیشه هم پیروز بودیم. روزی همین مبلغ (عکاس تبریزی) وقتی ‌که در چند جلسه پیاپی شکست خورد، به من گفت: شما آدم را ضربه فنی می‌کنید. گفتم: «ما که کشتی نمی‌گیریم ضربه فنی شوی، ما بحث علمی می‌کنیم.»[6]

در مرحله‌ی دوم برای این ‌که بتواند یافته‌های خود را درباره‌ی این فرقه در اختیار همه‌ی مردم قرار بدهد و منبعی مورد وثوق برای آگاه‌سازی آن‌ها به وجود آورد، به فکر تألیف کتابی در این‌باره افتاد. بخشی از مطالعات او در این خصوص با دسترسی به کتاب‌خانه‌ی خودِ بهائیان، به وسیله یکی از اعضای این فرقه به نام انصاری میسر شد. کاری که در شرایط عادی از غیرممکن‌ها محسوب می‌شد. چون این فرقه امکان دسترسی غیرخودی‌ها را به منابع کتاب‌خانه‌ای بهائیان را نمی‌داد. به این ترتیب او بعد از مطالعات زیاد و یادداشت‌برداری از این کتاب‌ها و از مجموع پرسش و پاسخ‌هایی که در طول چند سال با برخی از مبلغان، بزرگان و اعضای عادی این تشکیلات داشت، شروع به تألیف کتابی درباره بهائیت کرد که بعد از اتمام کار، نام آن را «جمال ابهی» گذاشت.[7]

موقعیت شناسی آیت‌الله موسوی اردبیلی در تألیف این کتاب با توجه به تبلیغات و فعالیت‌های تشکیلات بهائیان در آن سال‌ها و از سوی دیگر در دست گرفتن قوه مجریه توسط بهائی زاده‌ای به نام امیرعباس هویدا و سپردن مناصب مهم و کلیدی به بهائیان، اهمیت تألیف کتاب را دو چندان می‌نمود، از طرف دیگر شهرستان اردبیل از سابق به چند دلیل مورد علاقه بهائی‌ها بوده است:

1 - یکى از حروف حى (هیجده نفر نخستین پیروان على‌محمد باب) مردى بود به نام ملا یوسف اردبیلى که براى اهالى اردبیل شناخته شده نیست ولى نام او در کتاب‌هاى تاریخ بهائی‌ها آمده‌ است. البته روستایى در نزدیکى اردبیل به نام روستاى ملایوسف وجود دارد که به گمان بعضى از بهائیان، این روستا منسوب به همان ملایوسف مذکور در کتب بهائیت است و به همین دلیل آنان این روستا را مکان مقدس و متبرکى مى‌‌دانند.

2 - مردى به نام امین‌العلماء در حدود سال 1338 ه‌ ق(1299 شمسی) در اردبیل مى‌زیست که در میان مردم مشهور به بهائیگرى بود. در ماه رمضان شخصى او را در حال روزه خوارى دیده و از او پرسیده بود که چرا به طور علنى در حال روزه‌ خوارى است؟ او در جواب گفته بود که امروز، روز 21 رمضان است، روزى که على علیه‌السلام را کشته‌اند و دستگاه خداوند در هم ریخته و کسى به کسى نیست. تو هم اگر روزه‌ات را بخورى اشکالى ندارد. آن مرد عصبانى شده و با چاقو او را کشته بود. بهائی‌ها او را یکى از شهداى بهائیت مى‌دانند.

3 – بهائی‌ها دو یا سه خانه وقفى در اردبیل داشتند که یکى از آن خانه‌ها را به طور پنهانى به کتابخانه بهائیت تبدیل کرده بودند.

4 - برخى از مأموران دولتى شهرستان اردبیل مانند سیاح و انصارى بهائى بودند.

همه این عوامل باعث شده بود که مبلغین بهائى، خصوصاً در فصل تابستان که هواى شهرستان اردبیل بسیار مطلوب است، رفت‌ و آمد زیادى به آن شهر داشته باشند. بیشتر مخاطبان این مبلغین، جوانان و دانش‌ آموزان بودند و برخى از آنان که به این محافل رفت و آمد مى‌کردند، با مراجعه به آیت‌الله موسوى اردبیلى، مطالبى را که شنیده بودند به وی بازگو مى‌کردند و خواهان پاسخ مناسب بودند.[8]

در تألیف کتاب «جمال ابهی» از جمله یاوران آیت‌الله موسوی اردبیلی مرحوم آیت‌الله بیوک خلیل‌زاده (مروج) امام جمعه فقید اردبیل بود. حاج لطیف نباتی که در جریان نهضت از پیشگامان محسوب می‌شد و با مراجع عظام قم رفت و آمد داشت در مورد مبارزه آیت‌الله مروج علیه بهائیت می‌گوید:

«در سال 50 [48 صحیح است] آیت‌الله مروج و موسوی اردبیلی با همکاری یکدیگر کتابی در رابطه با بهائیت چاپ کردند به نام «جمال بهاء»[جمال ابهی] و این اولین کتابی بود که در آن زمان آن دو بزرگوار علیه بهائیت نوشتند و منتشر شد و خیلی هم عمیق تحقیق و بررسی و ریشه‌یابی شده بود که بهائیت از کجا آمده و چطور در ایران رشد کرده است. در نشر و پخش این کتاب در آن زمان من خودم نقش داشتم و خیلی‌ها هم مؤلفان آن را نمی‌شناختند چون روی آن نوشته نشده بود و با اسم مستعار بود [علامه موسوی] و فقط ما می‌دانستیم که نویسنده‌اش آیت‌الله موسوی اردبیلی و آیت‌الله مروج بودند.»[9]

آیت‌الله موسوی اردبیلی در سال 1360 طی مصاحبه‌ای با روزنامه اطلاعات، قسمتی از زندگی و سوابق سیاسی و اجتماعی خود را بیان داشته است. در قسمتی از این مصاحبه درباره کتاب «جمال ابهی» می‌گوید:

«س- گفتید نوشته‌ها و تحقیقات علمی هم داشته‌اید. در این مورد بیشتر توضیح دهید.

ج-  من یک مدتی، سال اول با مجله مکتب اسلام همکاری داشتم. بحثی از قرآن را می‌نوشتم با عنوان «قرآن آفتابی که غروب ندارد». وقتی به اردبیل رفتم، مرحوم علامه طباطبائی بحث را دنبال کرد. یک وقتی هم در اردبیل مذاکراتی بود با بچه‌ها، می‌آمدند درباره بهائی‌ها صحبت می‌کردند. آن وقت یک مدت کمی بهانی‌ها، در آذربایجان فعالیت چشمگیری داشتند. این‌ها را این گفت و شنودها را من کتاب کردم به نام کتاب (جمال ابهی...) منتهی ننوشتم، نویسنده کیست. فقط روی کتاب نوشتیم «س، ع» یعنی سید عبدالکریم.

«جمال ابهی، نقطه اولی، مرکز میثاق»؟ این کتاب نوشته شما است؟

- بله این کتاب را نوشتم با سه مرحله نقطه اولی، جمال ابهی، مرکز میثاق که مربوط است به سه مرحله و این اسم هم اشاره به سه مرحله است. نقطه اولی مربوط به «باب» و جمال ابهی مربوط به «بهاء» و مرکز میثاق هم مربوط به «عباس افندی» است...»[10]

کتاب «جمال ابهی» در سه بخش موضوع‌بندی شده بود: بخش اول مروری دارد به تاریخ بهائیت از آغاز تا 1340، بخش دوم: به شرح احکام و استدلالات عقیدتی بهائیت پرداخته و بخش سوم: به رد این فرقه و افکار و عقاید موجود در آن می‌پردازد. آیت‌الله دکتر سید مصطفی محقق داماد درباره‌ی محتوای این کتاب می‌گوید: آقای موسوی اردبیلی در این اثر، شعار نداده‌اند و چیزهایی نگفته‌اند که بهایی‌ها بتوانند تکذیب کنند؛ یعنی از اسلوب‌های جدید تحقیق استفاده کرده و دیالوگی را برقرار ساخته‌اند. آن زمان به ‌شدت به چنین نوشته‌هایی نیاز بود. جوان‌ها در معرض خطر بودند و اگر صدای منطقی اسلام به گوششان نمی‌رسید، فجایعی به بار می‌آمد.[11]

کتاب «جمال ابهی» در فروردین 1348 توسط انتشارات جهان در 365 صفحه به چاپ رسیده است. گفته شده وقتی کتاب «جمال ابهی» با تیراژ ده هزار نسخه به چاپ رسید در همان ماه‌های اولیه تمامی آن به فروش رسید و نایاب شد. از طرفی این کتاب تحسین بسیاری از بزرگان علم و دین را در پی داشت. آقای موسوی اردبیلی خود در این مورد می‌گوید: «آقای موسی صدر بعد از این‌ که «جمال ابهی» را مورد مطالعه قرار داده بود در نامه‌ای به من نوشت که با توجه به این ‌که بهائیان در کشورهای عربی نیز نفوذ پیدا کرده‌اند، تصمیم دارم آن را به زبان عربی ترجمه و منتشر کنم.»[12]

این کتاب با استفاده دقیق از کتاب‌های بهائیان، پاسخ‌های مستدل و اشکالات عدیده‌ای به افکار، عقاید، تاریخ و ادعاهای واهی تشکیلات بهائیان وارد نموده است و به دلیل محتوای محققانه آن هنوز بعد از گذشت بیش از پنجاه سال از انتشار اولیه آن مرجعی آگاهی بخش درباره این تشکیلات گمراه و معاند است.

چند سند زیر درباره انتشار کتاب «جمال ابهی» که از پرونده مرحوم آیت‌الله موسوی اردبیلی استخراج گردیده، از نظرتان می‌گذرد.

*****

تلگرام

از: قم                                                                                             شماره: 902/21

فوری، کل سوم 316                                                                         تاریخ: 2/2/1348

روز 31/1/48 سید عبدالکریم موسوی پیش‌نماز مسجد امیر‌آباد شمالی واقع در تهران چهار راه نصرت به قم وارد[شد] و در منزل میرزا علی‌اکبر فیض مشکینی اقامت نمود. وی با ناصر مکارم شیرازی و شیخ جعفر سبحانی در تماس بوده و منظور او از مسافرت به قم تبادل نظر با افراد فوق‌الذکر جهت طبع و نشر کتبی است که شخصاً نوشته است. مهران

 

*****

به: ریاست ساواک تهران(ه‌ 3)                                                            شماره: 768/316

از: اداره کل سوم                                                                             تاریخ: 8/2/1348

درباره: سید عبدالکریم(کریم- میرکریم) شهرت موسوی کریمی فرزند سید عبدالرحیم شغل واعظ

نامبرده بالا که یکی از روحانیون ناراحت مخالف مقیم اردبیل می‌باشد، اخیراً به تهران مسافرت و در مسجد امیر‌آباد شمالی چهار راه نصرت اقامت نموده است. یاد شده در تاریخ 31/1/48 به قم عزیمت و با علی‌اکبر فیض مشکینی، ناصر مکارم شیرازی و شیخ جعفر سبحانی ملاقات[نموده] و در مورد طبع و نشر کتابی که شخصاً نوشته است با آنان تبادل نظر نموده است. خواهشمند است دستور فرمائید ضمن تحت نظر قرار دادن اعمال و رفتار و تماس‌های وی در صورت امکان قبل از انتشار از مفاد آن اطلاع حاصل[شده] و نتیجه

را ضمن تعیین نام کتاب اعلام دارند. ک

مدیر کل اداره سوم. مقدم

8/2/48

رئیس بخش 316- ازغندی

رئیس اداره یکم عملیات و بررسی- ثابتی

 

*****

به: تیمسار ریاست ساواک، اداره کل سوم                                     شماره: 13692/20 ه‌ 3

از: ساواک تهران                                                                             تاریخ: 21/3/1348

درباره حاج عبدالکریم موسوی امام جماعت مسجد امیر‌آباد

عطف به 767/316- 8/2/48

برابر تحقیقات معموله نامبرده بالا که امام جماعت مسجد فوق‌الذکر می‌باشد اخیراً کتابی به نام جمال‌البهاء طبع و به چاپ رسانیده است. ضمناً مشارالیه اجازه نشر آن را نیز از مقامات مسئول دریافت داشته است.

از طرف رئیس ساواک تهران. نواب

 

 

پی‌نوشت‌ها:


[1] . درازی؛ علی، خاطرات آیت‌الله العظمی سید عبدالکریم موسوی اردبیلی، تهران، انتشارات سوره مهر، 1395، ص 195.

[2] . فرهنگنامه رجال روحانی عصر امام خمینی، ج اول، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1389، ص 428.

[3] . همان، ص 430.

[4] . درازی؛ علی، همان، ص 228-229.

[5] . فرهنگنامه رجال روحانی عصر امام خمینی، همان، ص 430.

[6] . درازی، علی، همان، ص 195.

[7] . همان، ص 197.

[8] . زندگی نامه آیت‌الله سید عبدالکریم موسوی اردبیلی، سایت آن مرحوم.

[9] . ایزدی، رجب و رحیم نیکبخت، انقلاب اسلامی در اردبیل، تهران، مؤسسه فرهنگی هنری و انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1399، ص 370.

[10] . روزنامه اطلاعات، 17/11/1360.

[11] . مهریزی؛ مهدی و رضابابایی، آیت‌الله سید عبدالکربم موسوی اردبیلی از نگاه دیگران، قم، مرکز تنظیم و نشر آثار العظمی موسوی اردبیلی، 1396، ص 49.

[12] . فرهنگنامه رجال روحانی عصر امام خمینی، همان، ص 430.























آیت‌الله بیوک خلیل زاده مروج، از شاگردان امام خمینی، و از یاوران تألیف کتاب جمال ابهی، مبارز و امام جمعه اردبیل



صفحه اول پرونده ساواک آیت‌الله موسوی اردبیلی



عکس آیت‌الله سید عبدالکریم موسوی اردبیلی در جلد دوم پرونده ساواک



عکس آیت‌الله سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی در پرونده ساواک


 
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است.