انقلاب اسلامی در تربت جام به روایت اسناد
21 آبان 1401
چکیده
از ویژگیها و شاخصهای انقلاب اسلامی ایران این بود که همه اقشار مختلف را در تمامی شهرها و روستاهای دورافتاده با خود همراه و همگام کرد. کسی نمیتواند ادعا کند که تنها قشر خاصی در پیروزی انقلاب نقش داشتند، هر چند براساس وظایف، تکالیف و داشتهها، نقش و جایگاه شهرها و به تبع آن اقشار مختلف مردمی که در آن زیست میکردند با یکدیگر تفاوتهایی داشت، اما خواستهها و آرمانهایی که در شعارها و در تظاهرات نُمود پیدا میکرد نشان از یک هدف واحد داشت.
شهرستان تربت جام از شهرهای مرزی با کشور افغانستان است که اکثریت مذهب مردم آن را اهل تسنن تشکیل میدهد، این مساله ویژگی خاصی به این شهرستان بخشیده است. یافتههای پژوهش بیانگر آن است که سازمان و نهادهای امنیتی و انتظامی تلاش کردند با برجستهسازی اختلافات مذهبی، اهل تسنن را جزو موافقین حکومت پهلوی و سلطنت قلمداد کرده و آنها را به خیابانها و مقابله با نیروهای انقلابی و شیعه مجبور سازند، اما در اثر تمهیدات و سیاستهای روحانیون شیعه و هوشیاری برخی از علمای اهل سنت و متدین، اقدامات تفرقهافکنانه آنها خنثی و هیچ گاه به نتیجه نرسید.
واژگان کلیدی: انقلاب اسلامی، تربت جام، اهل تسنّن، اختلاففکنی، برجستهسازی
موقعیت جغرافیایی و تاریخ تربت جام
شهرستان تربت جام در مشرق استان خراسان قرار دارد و شامل دَه دهستان و چهار شهر به نامهای: تربتجام، نیلشهر، نصرآباد و صالحآباد میباشد.[1] این شهرستان از شمال به شهرستانهای مشهد و سرخس، از مشرق به مرزهای ترکمنستان و افغانستان، از جنوب به شهرستان تایباد و از مغرب به شهرستانهای تایباد (بخش باخَرْز) و تربت حیدریه محدود است. اغلب آبادیهای آن در دشت و کوهستان قرار دارند. شهر تربت جام، مرکز شهرستان تربتجام در 162 کیلومتری جنوب شرقی شهر مشهد و 62 کیلومتری شمال غربی شهر تایباد و در مسیر جاده قدیمی نیشابور ـ هرات، در دشتی با شیبی ملایم از مغرب به مشرق واقع شده است. جام در اصل نام یک ولایت بوده است که تا قبل از وفات شیخ احمد جامی در سال 536ق شهر مرکزی آن بوژگان(نیلشهر) بوده و بعد از دفن او در سه فرسنگی بوژگان، شهر تربتجام کنونی شکل گرفته است.[2]
سبب نامگذاری آن به جام یا زام این بوده که به نقلی مانند جامی در سبزهزاری مدوّر قرار داشته است. البته وجه تسمیههای دیگری هم برای آن گفته شده است. از جمله این که از تربت شیخ احمد جامی برگرفته شده است و یا این که در برخی از منابع، در زمانهای گذشته از ارتفاعات اطراف، این شهر به شکل جام دیده میشده است. از این رو نام این شهر را تربتجام (سرزمین جام) نامیدند. البته از روزگار باستان تاکنون با نامهای گوناگونی دیگری از جمله پوژگان، بوزگان، بوزیگان، بوزجان، پوچکان، زام، سام، جام، تربت شیخ جام و تربتجام هم خوانده شده است. زبان اکثر مردم شهر فارسی است و مردم شهرستان اکثراً اهل تسنّن و اندکی شیعه هستند.
طبق تقسیمات کشوری در سال 1316ش، بخش جام و فریمان جزو شهرستان مشهد قرار گرفت و جام مرکز بخش گردید.[3] سپس با تغییراتی که در تقسیمات کشور ایجاد شد، بخش طیباتِ (تایباد) نیز به تابعیت تربت جام درآمد.[4] تا آخر خرداد 1339 شهرستان تربت جام مشتمل بر بخشهای حومه، باخرز و زورآباد (جنتآباد) بود، اما در سال 1354 باخرز از آن جدا شد. هم اکنون شهرستان تربتجام با مرکزیت شهر تربت جام دارای دو بخش مرکزی و جنتآباد است. طبق سرشماری که در سال 1375ش انجام شد، جمعیت شهرستان تربتجام 349 هزار و 210 تن بود که از این تعداد، 274 هزار74 نفر شهرنشین و بقیه روستانشین بودند.[5] برپایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، جمعیت این شهر 477/100 نفر و 970/37 هزار خانوار بوده است. هرچند درباره تعداد اهل سنت و شیعه شهرستان، آمار و ارقامی دقیقی در دست نیست.[6] اهالی بومی شهرستان سنّی مذهب و عموماً حنفی هستند و بیشتر شبیه اهالی هرات افغانستان لباس میپوشند.[7]
آیتالله شیخ علی توسلی، میدان دار انقلاب در تربت جام
محوریت فعالیتهای انقلاب اسلامی در تربت جام با آیتالله حاج شیخ علی توسلی نجفی بود. ایشان از علمای شیعه شهرستان است که در سال 1295ش در حومه میان جام به دنیا آمـد. وی پـس از گذرانـدن دوران ابتدایی در زادگاهش، به مشهد عزیمت کرد و در سال 1314 به نجف اشرف رفت و از محضر آیات عظام سیدابوالقاسم خوئی، میرزا باقر زنجانی، آقاسیدابوالقاسم رشتی، شیخ موسی خوانساری، آقا ضیاءالدین عراقی و سیدابوالحسن اصفهانی بهره علمی برد. ایشان پس از 15سال اقامت در نجف اشرف به ایران مراجعت کرد و به توصیه آیتالله العظمی سیدحسین بروجردی به زادگاهش برگشت و منشاء اثرات خیری همچون ساخت مدرسه علمیه، مهدیه طباطبایی و مسجد جامع ثقلین شد.[8]
شیخ علی نجفی (معـروف به توسلّی) که در برخی از منابع توسلّیان هم آمده است، نمایندگی آیتالله بروجردی[9]، آیتالله سید محمدهادی میلانی و آیتالله سید حسن قمی را در شهرستان تربت جام برعهده داشت و منزلش در مقابــل مهدیــه طباطبــایی این شهر واقع شده بود. موقعیت و جایگاه او به گونهای بود که حتی برخی از افسران نظامی نیز وجوه شرعی و کمکهای مادی خود را به ایشان تحویل میدادند.[10]
ایشان جزو منتقدین حکومت بود و در سخنرانیها و منابر تفکرات و اندیشههای خود را پنهان نمیکرد. ساواک تایباد از او و شیخ محمد محدثی امام جماعت و واعظ اهل تشیع تایباد به عنوان متعصبین مذهبی و طرفدار امام خمینی(ره) یاد کرده است.[11] به عنوان نمونه چون در روز شهادت امام چهارم(ع) که مصادف با روز سیزدهم نوروز سال 1349 بود در مسجد مهدیه در شهرستان تربت جام سخنرانی کرد با انتقاد از رفتار مردم از این که در روز شهادت برای تفریح و خوشگذرانی از شهر بیرون رفتند، آنها را تابع سردمدارانشان معرفی کرد. نظر منبع ساواک درباره رفتار منتقدانه او نسبت به حکومت چنین بود: «حاج شیخ علی توسلی در هیچ یک از اعیاد و جشنهای ملی کـه فرمانـداری از قاطبـه مردم من جمله روحانیون دعوت مینماید، در صورتی که علما و پیشوایان اهل تسنن با کهولت سنّ و اکثر حال مریضی حاضر میشوند، نامبرده به دعوت فرمانداری وقعی نگذارده و حاضر نمـیشـود. در منبرها هم خیلی به ندرت از پیشرفت مملکت و اثرات نیکوی انقـلاب صـحبت مـینمایـد و جـز بـه علمای اسلام دعای دیگری نمینماید.»[12] لذا نتیجهگیری ساواک این بود که ایشان: « ...از روحانیون مخالف اسـت و اگـر فرصتی به دست آورد مخالفت خود را ابراز میدارد.»[13] عدم تبعیت او از سیاستهای حکومت باعث شد تا شهربانی خراسان از ساواک استان بخواهد او را به سازمان فراخوانده و درباره عواقب و پیامدهای اقداماتش تذکر دهد.[14]
وجود و حضور شخصیتی مانند آیتالله حاج شـیخ علـی توسـلی نجفـی و دیگـر روحـانیون در
تربت جام، که از هر فرصتی برای روشنگری و مخالفت با رژیم شاه بهره میبردند، یکـی از عوامـل
اصلی فعالیتهای انقلابی در این شهرستان بود: «آقای حاجی شیخ علی توسلی نجفی روز 30/8/57 در هیئت ابوالفضلی شهرستان تربت جام هنگام برگزاری مجلس ختم حاج محمد گچپزان به منبر رفته و ضمن اظهار مطالب خلاف واقع و تحریک آمیز، جملهای به این شرح (حکومت و یاران و اطرافیان آن مشغول ظلم و ستم هستند و مأمور معذور بودن آنان بیاساس و چرند است) عنوان نموده است... حاجی توسلی با سخنرانیهای تحریکآمیز مردم این منطقه مرزی را تحریک مینماید و امکان دارد تحریکات وی منجر به ناآرامی و اعتصاباتی در شهر گردد.»[15] به همین علت بود که کلیه تحرکات آیتالله توسلی نجفی تحت مراقبت قرار داشت: «آقای حاج شیخ علی توسلی نجفی رهبر شیعیان شهرستان تربت جام و سرپرست مسجد مهدیه طباطبایی شهرستان مذکور ساعت 15 روز 5/9/57 از کاریر مخابرات جام با تلفن شماره 5898 شهرستان قم تماس و ارتباط برقرار نموده است... با توجه به اینکه آقای حاجی توسلی از متعصبین مذهبی شهرستان جام میباشد و اخیراً شروع به تحریکاتی نموده، ارتباط نامبرده با قم در خور توجه و پیگیری میباشد.»[16] روشنگریهایی که در مساجد و مجالس مذهبی صورت میگرفـت، نه تنها باعث اطلاع تودههای مردم، بلکه موجـب آگـاهی و فعالیـت انقلابی برخی از نیروهای نظامی و انتظامی نیز بود: «گروهبان سوم وظیفه خدمت منقضی محمدرضا بهرامی... به متصدی عکاسی ساحل واقع در تربت جام مراجعه سه برگ اعلامیه جهت تکثیر به وی داده بـود. در مورخـه 8/8/1357 ساکی که حاوی تعداد 40 برگ اعلامیه مضره بوده حمل کرده بود. نامبرده مدعی بوده که تا سن 20 سالگی و قبل از اعزام به خدمت هیچ یک از فرایض دینی را به جا نیاورده، لیکن از این تاریخ به مسائل مذهبی علاقمند شده و در تردد به مساجد و سخنرانی عدّهای از وعاظ به نام آقایان موسوی و علیزاده استماع و گفتههای آنان در وی مؤثر واقع شده و به تکثیر اعلامیهها مبادرت نموده است.»[17]
نهضت پخش کتاب
از جمله اقدامات بسیار مهم و تأثیرگذاری که طی حرکت انقلابی مردم در استان خراسان رضـوی چشمگیر بود، آگاهی بخشی به آحاد مختلف جامعه از طریق پخـش و توزیـع کتـاب بود. این حرکت در محیطهای دانشجوئی و دانشآموزی نُمود بیشتری داشت.
تهیه، توزیـع و مطالعه کتـابهای گوناگون و همچنین دیگر مطالب از جمله اعلامیـههـا، حرکتـی بـود کـه از ابتـدای نهضـت امـام خمینی رواج داشت و چون یکی از فعالیتهای جدّی انقلابیون به شمار میرفت، در نتیجه به طور طبیعـی مـورد حساسیت شدید نیروهای امنیتی قرار داشت. شاید از این همین رو بود که بررسی صلاحیت صاحبان کتابفروشیهـا برای راهاندازی و یا تجدید پروانه، یکی از اقدامات اولیهای بـود کـه بـا همـاهنگی کامـل سـاواک و شهربانی صورت میگرفت[18] و حتی برخی از آنان برای بررسی بیشتر سوابقشان به ساواک احضار میشدند.[19] در بررسیهایی هم که نیروهای امنیتی از منازل مبارزین که تحـت تعقیـب قـرار میگرفتند، توجه و کشف میکردند، عمدتاً کتابهایی بود که از نظر حکومت مضر و ممنوعه بودند، چنان که درباره سید حسین طراز خاکی در روستای صالحآباد از توابع تربت جام این اتفاق افتاد و از منزل او کتاب ممنوعه به دست آمد.[20]
همانطور که اشاره شد، دانشآموزان و دانشجویان از جمله افرادی بودند که در نهضت توزیع کتاب بیشترین نقش را داشتند. به عنوان نمونه حسن کفاش دانشآموز مدرسه راهنمایی تحصیلی نادری مشهد در سفری که در مردادماه سال 1355 به شهرستان تربت جام داشت دو کتابِ «تاریخ جامعـه» و «اسـلام در ایـران» را در اختیار عبـدالرحمان مـدرس احمـدی گذاشت تا مطالعه کند، ایشان همچنین چند روز بعـد هـم کتابهـای «سرگذشـت مادر»،[21] «پیدایش دین و هنر»[22] و «سرنوشت یک انسان» اثر شولوخف[23] را به او امانت داد.
همچنین کتابهایی که از نظر نیروهای امنیتی ممنوعه محسوب میشد، گاه از سوی دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد توزیع میشد و مخاطبین که اغلب قشر جوان و دانشجو بودند تشویق به مطالعه کتاب میشدند.[24] در خردادماه سال 1346 ساواک تایباد از توزیع و پخش کتابهای دکتر سید صادق تقوی[25] توسط اهل سنت آن شهرستان خبر داد. کتابهای او در این شهرستان توسط افرادی از جمله زمانی و دانا که کارمند اداره فرهنگ بود توزیع شد و مخاطبین و خوانندگان میتوانستند برای تهیه کتابهای فوق به مغازه زمانی واقع در روبروی بانک ملی ایران مراجعه کنند. البته نامبردگان علاوه بر توزیع کتاب، گعدههایی هم در مسجد فخرالدین تربت جام با یکدیگر داشتند که معمولاً شب هنگام و مخفیانه هم بود و برخی از افسران نظامی و از جمله سروان حیدری نیز شرکت میکرد.[26]
حاج علی توسلّی روحانی انقلابی شهرستان تربت جام هم نقش مهمّی در معرفی و توزیع کتاب در بین انقلابیون داشت. ایشان با تاکید بر ضرورت مطالعه کتابهای دکتر علی شریعتی،[27] با حمایتهای وی در آذرماه سال 1357 در محل مسـجد مهدیـه طباطبـائی نمایشگاهی از کتب مذهبی و نویسندگانی چون دکتر شریعتی برپا گردید.[28]
بازتاب حادثه نوزدهم دیماه قم
روند اطلاع اهالی شهرستان تربت جام از حادثه قم چنین بود که در بهمنماه 1356 اعلامیهای با امضاء جمعی از علمای مشهد برای یکی از اهالی تربت جام ارسال و در سطح این شهرستان منتشر و توزیع شد. اعلامیه ارسالی که تاریخ 21 دیماه 1356 روی آن درج شده بود حاوی انتقاد شدید از حزب رستاخیز و اشاره به حادثه نوزدهم دیماه مردم قم داشت. در بخشی از این اعلامیه چنین آمده بود: «در روز شنبه هفدهم دیماه ناگهان روزنامه معلوم الحال اطلاعات با انتشار مقالهای اهانتآمیز زیر عنوان اسـتعمار سـرخ و سـیاه بـه گمـان خـود خواست تا دریا را آلوده سازد... در شهرستان قم که دامنه این اعتراض به این رفتار ناشایسته از همه جا بیشتر و حتی پیشهوران و بازاریان از روز یکشنبه هیجدهم دیماه دست از کار کشیده و مغازهها و حجرههای خود را بسته بودند در عصر روز دوشنبه نوزدهم دیماه... نخست عدهای از گماشتگان ساواک به صف آنها نزدیک میگردند و به اخلالگری مـیپردازنـد، سپس پلیس جنایتکار دستگاه استبداد به سوی جمعیت تیراندازی مینماید که در نتیجه صدها تن زخمی و دهها تن کشته شدند.»[29] اعلامیههای اساتید و فضلای حوزه علمیه قم به مناسبت این حادثه نیز روی درب برخی از منازل اهالی شهرستان نصب شده بود.[30] نصب اعلامیه اینقدر مهم بود که ثابتی مدیر کل اداره سوم ساواک دستور داد تا چگونگی و صحّت و سقم موضوع روشن گردد.[31] توزیع اعلامیه در شهرستان در روزهای بعد هم ادامه یافت و تلاش نیروهای شهربانی با وجود کنترل راههای ورودی و خروجی به شهرستان تربت جام[32] و همچنین ساواک برای جستجوی عاملین آن ناکام ماند.[33]
همچنین بعد از وقوع حادثه نوزدهم دیماه قم، برخی از انقلابیون دستگیر و به تربت جام تبعید شدند. حسین سلیمانی[34] از جمله این افراد بود که به اتهام تحریک مردم علیـه حکومت و شـرکت در حوادث روزهای 19 و 20 دیماه قم از سوی کمیسیون حفظ امنیت اجتماعی این شهر در تاریخ 21/10/1356 به سه سال تبعید به تربت جام محکوم شد. ساواک در گزارشی درباره او نوشت: «نامبرده یکی از بازاریان متعصّب مذهبی و یکی از محرکین وقایع اخیر شهرستان قم بوده که به اتهام تحریک مردم به تظاهرات و اخلال در نظم به سه سال اقامت اجباری در شهرستان تربت جام محکوم گردید.»[35]
به دنبال تبعید ایشان، آیتالله سید مرتضی پسندیده، برادر امام، با آیتالله محمدرضا محامی از روحانیون انقلابی مشهد تماس گرفت تا با اعزام فردی معتمد به تربت جام، تسهیلات و امکانات لازم برای نامبرده فراهم شود. در این راستا حاج علی شمقدری از شاگردان درس تفسیر آیتالله سید علی خامنهای و حاج محمدعلی فروتن به تربت جام رفتند، هر چند آنها توسط مأمورین شهربانی دستگیر شدند.[36]
سلیمانی بعد از اقامت اجباری در تربت جام از فعالیتهای انقلابی بازنماند. او در مسجد توسلّی شهرستان در پاسخ به سوالی درباره علت تبعیدش به روشنگری پرداخت و علت تبعیدش را مشارکت در تعطیل نمودن بازار قم عنوان کرد. در همین جلسه وی با غنیمت شمردن فرصتی که به دست آمد اهالی شهرستان را تشویق به پیوستن به نهضت امام و جوانان را به مطالعه کتابهای دکتر علی شریعتی دعوت کرد.[37]
روز نهم فروردین ماه 1357، اعلامیـهای دست نویس در شهرسـتان تربت جام پخش شد که مردم را به راهپیمایی در روز دهم، در فلکه دقیقی مشهد دعوت کرده بود. قرار بود جمعیت به سوی مسجد گوهرشاد حرکت کنند.[38] دهم فروردین مصادف با چهلمین روز شهدای مردم تبریز بود. در ایـن روز، آیتالله سـیدکاظم مرعشی با انتشار اعلامیهای از مردم دعوت کرد تا در مراسـمی که قرار بود در منـزل خـودش برگزار گردد شرکت کنند، همچنین مراسم دیگری از سوی آیتالله سید عبدالله شیرازی در مسجد ملاهاشم برپا شد.[39]
نقش تبعیدیها در تربتجام
شهرستان تربت جام به دلیل موقعیت جغرافیـایی، اجتمـاعی و مذهبی که داشت در دوران حکومت پهلوی بـه عنوان یکی از تبعیدگاههای مبارزین در نظر گرفته شد. چنان که بعد از افزایش فعالیتهای وعاظ و طلاب، شیخان رئیس ساواک خراسان به ادارات ساواک استان دستور داد در صورت مشاهده هر گونه فعالیت این افراد علیه مصالح کشور آنها به سرعت بازداشت و با پرونده و مدارک لازم در اختیار کمیسـیون حفــظ امنیــت اجتمـاعی قرار داده شوند تا اقدامات لازم برای تبعید آنها به شهرهای سنّی نشین فراهم گردد.[40] شاید یکی از علل این تصمیم خنثی نمودن فعالیتهای انقلابی آنها در بین اهل سنت بود.
همانطور که قبلاً اشاره شد حسین سلیمانی از جمله این تبعیدیها بود. حجتالاسلام سید محسن پورمیرغفاری( معروف به موسوی) دیگر تبعیدی تربتجام بود که از گنبدکاوس به این شهرستان تبعید شده بود. برخلاف آنچه حکومت در نظر داشت، تبعیدیها در تبعیدگاهها نقش مهمی در انقلابیگری مردم ایفا کردند. حجتالاسلام پورمیرغفاری همچون دیگر تبعیدیها به روشنگری درباره وقایع زمانه و حکومت میپرداخت.[41] به طوری که در مسجد توسلی و در جمع نمازگزاران با انتقاد شدید از مسئولین حکومتی، آنها را فاسد خواند.[42] ایشان همچنین فعالیتهای دینی و تبلیغی زیادی را در روستاهای تربت جام انجام و اعلامیههای زیادی را که از نظر حکومت مضّر بود در بین روستائیان توزیع کرد. او و همکارانش توانستند اعتماد مردم روستاها را جلب کنند به طوری که در یک مورد با کمک کدخدای روستای کلاته بزرگ[43] مبلغ 60 هزار ریال از مردم جمع آوری و تحت عنوان کمک در اختیار او قرار داده شد.[44] مردم روستای قلعه شیر[45] نیز مبلغ هفتاد هزار ریال جمعآوری و توسط حاج محمدصادق توسلی به نامبرده پرداخت کردند.[46] ضمن این که با ورود تبعیدیها به شهرستان تربت جام، حاج آقای توسلی مجتهد و پیشنماز اهل تشیعِّ شهرستان که متصدی مهدیه مسجد طباطبایی بود، با آنها ارتباط برقرار کرد. پورمیرغفاری (موسوی) برخی وقتها به جای ایشان در مسجد اقامه نماز و تفسیر قرآن تدرس میکرد. [47] حضور این دو تبعیدی باعث حرکتهای انقلابی بین جوانان شهرستان تربت جام گردید. آنها نه تنها به فعالیتهای تبلیغی و دینی خود همچون گذشته ادامه میدادند، بلکه برخلاف مقررات موجود، حتی حاضر نبودند که خود را به اداره شهربانی معرفی کنند.[48]
از دیگر مزایای حضور تبعیدیها در شهرهای کوچکتر این بود که حضور آنها باعث افزایش رفت و آمد افراد مختلف انقلابی از جمله دوستان، طلبهها و... به شهرستان کوچکی چون تربت جام شد که تا قبل از این شاید افراد کمتری به آن شهر رفت و آمد داشتند. جلسات سیاسی که با حضور این میهمانان در منازل برگزار میشد در روشنگری و ادامه نهضت امام بسیار موثر بود، ضمن این که با حضور این میهمانان، آنها سنّت بازدید از دیگر تبعیدیها را حداقل در شهرهای نزدیک انجام میدادند و انجام این کار باعث همافزایی و همدلی بیشتر بین نیروهای انقلابی میشد.[49] افزایش حجم فعالیتهای دینی و تبلیغی تبعیدیها در تربت جام چنان بود که ریاست شهربانی استان خراسان از عبدالعظیم ولیان استاندار وقت خراسان خواست برای انتقال هر چه سریعتر آنها به استانهای دیگر اقداماتی انجام گیرد. ضمن این که به منظور ممانعت از ادامه فعالیتهای فرهنگی آنها، از قول والدین جمعی از جوانان تربت جامی گفته شد که آنها به شدّت نگران وضعیت فرزندانشان هستند.[50]
در ادامه این سنگ اندازیها، در مردادماه سال 1357 فرمانداری تربت جام در گزارشی به استانداری خراسان، تبعید افراد انقلابی به آن شهرستان را باعث وارد شدن صدمه به وضعیت اجتماعی و آرامش شهرستان عنوان کرد، چرا که: «بـه لحاظ موقعیـت مـرزی ایـن شهرسـتان و اینکـه در نهایت آرامش و آسایش مردم ایـن شـهر دور از هـر ناراحتی تا به حال به سر برده و خواهند برد، امکـان دارد وجود فرد تبعید شده صدماتی از نظـر رفتـار و کردار به وضعیت اجتماعی این شهر وارد نمایـد.»[51] در نتیجه درخواست شد در صورت ممکن با کمیسـیون امنیـت اجتمـاعی قـم مذاکره و محل تبعید حسین سلیمانی تغییر یابد. این فرمانداری همچنین در گزارشی دیگر برای استانداری خراسان، همین موضوع را درباره سیدمحسن پورمیرغفـاری- تبعید شده از گنبد کاوس- صادق دانست. ضمن این که توضیح داده شد دو نفر تبعیدی با حاج آقای توسلّی ارتباط دارند و با وجود تذکر به آقای پورمیرغفاری درباره عدم اقامه نماز در مسجد مهدیه، ایشان توجهی به این مساله نکرده است.[52] لذا شهربانی خراسان به ساواک استان اعلام کرد که با حضور تبعیدیها در شهرستان، وضعیت نظم در مسجد مهدیه به هم ریخته است. البته حمایت نمازگزاران مسجد از ایشان هم بیتاثیر نبود. چنانچه با وجود تحریم پورمیرغفاری برای اقامه نماز، شیخ عباس اکرمی واعظ ساکن تربت جام به همراه جمعی از نمازگزاران از او حمایت و او را تشویق به اقامه نماز کردند.[53]
عدم پاسخ سریع به درخواست فرمانداری باعث شد تا موضوع در کمیسیون امنیت اجتماعی شهرستان تربـت جـام مطرح گردد. خلاصه بحث این بود که با توجه به فعالیتهای مذهبی دو تبعیدی (حسین سلیمانی و حجتالاسلام پورمیرغفاری) و تاثیری که رفتار و کردار آنها در ایجاد بینظمی و قانون شکنی داشته، ادامه وضعیت موجود با توجه به نزدیک شدن به ماه مبارک رمضان موجب اختلال بیشتر در امور جاری شهرستان تربت جام خواهد شد، همچنین این طور استدلال شده بود که موقعیت جغرافیایی شهرستان و عبور و مرور مسافران غیر ایرانی، ارتباط حاج آقای توسلّی با تبعیدها و از آنجا که تربت جام در فهرست شهرهای محل اقامت اجباری که طبق آئین نامه تعیین شده است، قرار ندارد، لزوم انتقال آنها به دیگر شهرها را مضاعف کرده است. رای نهایی اعضاء کمیسیون این بود که نامبردگان به شهری دیگر انتقال پیدا کنند.[54]
پیگیریهای دستگاهها و سازمانهای مختلف دولتی تربتجام جهت انتقال دو تبعیدی بالاخره به نتیجه رسید و محل تبعید حجتالاسلام سید محسن پورمیرغفاری(موسـوی) به شهرستان سقز و حسین سلیمانی به شهرستان جیرفت تغییر یافت.[55] هرچند ارتباط حجتالاسلام سید محسن پورمیرغفاری بعد از تبعید به سقز همچنان با روحانیون تربت جام حفظ شد. ایشان در شهریور 1357 با ارسال نامهای برای شیخ محمد محدثی واعظ شیعه و ساکن تایباد،[56] ضمن تشکر از او، این طور دعا کردند: «خداوند ریشه فساد و طاغوت زمان را که سدِّ راه هدایت و عملـی شـدن اسـلام عزیز است، هرچه زودتر قطع کرده و با استقرار حکومت اسلامی برای مسلمین منت نهد.»[57]
با وجود مخالفت کمیسیون امنیت اجتماعی تربت جام با تبعید افراد به آن شهرستان، تبعید انقلابیون در ماههای پایانی رژیم همچنان ادامه یافت، از جمله «اسدالله انصاری فرزند عبدالله به موجب رأی کمیسیون حفظ امنیت اجتماعی همدان به مدت 15 ماه به شهرستان تربت جام تبعید و روز 21/8/57 به محل تبعیدگاه خـود وارد گردید.»[58] همچنین در لیست علمای قم که به تربت جام تبعید شدند نیز نام ثقهالاسلام محسنموسوی تبریزی وجود دارد.
انقلاب اسلامی در روستاهای تربت جام
هرچند فعالیتهای انقلابی در روستاها نسبت به شهرها کمتر بود، اما رفت و آمد روحانیون، وعاظ و برخی دیگر از اقشار و صنوف به روستاها باعث پیوستن ساکنین روستا به انقلاب گردید. علما و وعاظ اولین نقش را در رساندن پیام انقلاب به اهالی روستا داشتند. اعزام طلاب جهت تبلیغ در روستاها سنت حسنهای بود که از طرف برخی از مراجع و از جمله آیتالله میلانی انجام میشد. چرا که عدهای از طلاب شبهای جمعه با هزینه شخصی ایشان برای وعظ و خطابه بـه دهات اطراف مشهد و شهرهای فریمــان، تربــت جــام و ســرخس اعــزام میشدند.[59] همچنین در سال 1346 روحانی به نام سید حسین طراز خاکی که از نظر ساواک تایباد مخالف حکومت و مشکوک بود در صالحآباد تربت جام اقامت و به تبلیغ دینی پرداخت. او قبل از این در منطقه گنبد قابوس پیشنماز و به وظایف معمّمی مشغول بود. از ویژگیهای او این بود که در منابر و مجالس سخنرانی برخلاف برخی از وعاظ، برای خاندان سلطنت دعا نمیکرد. ساواک همواره رفتار و کردار او را تحت نظر داشت، ضمن این که یافتن کتاب «استعمارگران» در کتابخانه شخصی او که از نظر حکومت جزو کتابهای ممنوعه بود کار را برای او سخت و بر شکّ و سوءظنّ نهادهای امنیتی افزود.[60]
همچنین حضور سه نفر از طلاب علوم دینی مـدارس علمیـه مشـهد از جمله دو نفر از طلاب مدرسه عباسقلیخان واقع در پائین خیابان و شیرمحمد شیری جمعی طلبه مدرسه علمیه واقع در بست بالا خیابان (اول خیابان نادری)[61] در روستای مؤمنآباد[62] از توابع تربتجام و دیگر روستاهای اطراف باعث شد تا اعلامیهها حضرت امام در مناطق روستایی پخش گردد. از جمله آنها اعلامیه حضرت امام درباره تحریم نیمه شعبان سال 1357 را به روستای مذکور بردند و از مردم خواستند که به خاطر اعتراض به اقدامات حکومت پهلوی از برپایی جشن برای تولد امام زمان(عج) خودداری کنند. شـیخ حبیب غیبی و شیخ مهدی قابل هم با ورود به روستای کلاته بزرگ «مبادرت به پخـش اعلامیههای مضـره و تحریـک مـردم برعلیـه دولـت نمـوده و دو نفـر دیگـر بـه نام حسـن نجفـی و شیرمحمد شیری محصّلین مدرسه فوق، مبادرت بـه پخش نوارهای مضره بین مردم این قریه و دیگر قراء اطراف آن نمودهاند.»[63]
با افزایش فعالیتهای طلاب و وعاظ در تربتجام فرمانداری شهرستان از ریاست سازمان اطلاعات و امنیت تایباد خواست که درباره فعالیتهای مذهبی شـیخ طیبـی و بهادری به ترتیب در محل مساجد روستاهای احمـدآباد و رحمتآباد که علاوه بر فعالیتهای دینی، مردم را تحریک به شورش و به خاندان سلطنت اهانت کردند رسیدگی گردد.[64]
علاوه بر روحانیون و وعاظ انقلابی، زنان نیز در رساندن پیام انقلاب به روستاهای تربت جام نقش داشتند. خانمی به نام زری که مربی مهد کودک در روستای جنتآباد[65] بود در تاریخ 15/6/57 در منزل شخصی به نـام شـیردل خشـائی درباره امام صحبت کرد. ایشان حکومت را حق روحانیت دانست و با تمجید از امام خمینی، از مردم خواست که از حقوق خود دفاع کنند.[66]
روشنگریهای وعاظ در روستاها مؤثر واقع شد و تا تاریخ 17/9/1357 بیشتر روستاهای شهرستان تربتجام به انقلاب پیوسته و فعالیتهای انقلابی انجام میدادند. هنگامی که برخی از اهالی مشهد و نیشابور جهت انجـام تظـاهرات بـه فریمان میرفتند، عدهای از اهـالی بالاجـام و روستاهای نصرآباد، مؤمن آباد، علی آباد، بردو، کلاته سفید، قلعـه شـیر و خـرمآبـاد در حـوزه پاسـگاه مـالکی شهرستان تربت جام با تراشیدن سرهای خود و گذاشـتن کلاه سربازی بـه طـرف فریمـان حرکـت کردند «تـا در سخنرانی آقای تهرانی نماینده آیتالله شـیرازی در فریمان شرکت نمایند.» آنها در فلکه سبز شهرستان فریمان تاج شاهنشاهی را پایین آوردند.[67] همچنین در تاریخ 23/9/1357 «حدود پنجاه نفر از اهالی قراء مؤمنآباد و خرمآباد[68]شهرستان تربـت جـام در سـاعت 1330روز جاری در مسیر جاده، کلیه اتومبیلهایی را کـه در شـاهراه آسـیایی تربـت جـام مشـهد در حرکـت بودهاند متوقف هر اتومبیلی که فاقد عکس خمینی و دارای تمثال 66[شاه] بوده آنان [را] وادار بـه الصـاق عکس خمینی به روی شیشه اتومبیل خود نمودهانـد.»[69]
گسترش جنبشهای دانشآموزی و فرهنگیان
با آغاز سال تحصیلی1357 جنب و جوش عجیبی در بین دانشآموزان، فرهنگیان و آموزگاران به وجود آمد. در آبان ماه زد و خورد بین فرهنگیان و نیروهای نظامی بیشتر شد.[70] در روز دوم آبان ماه، اعلامیه امام که به مناسبت آغاز سال تحصـیلی صادر شده بود؛ «در کلیه کشوهای میز تحریر دانشآموزان کلاس سوم رشته اقتصاد دبیرستان کلالی شهرستان تربت جام»[71] گذاشته شد و از طریق دانشآموزان این کلاس برای سـایر دانـشآمـوزان دبیرستان قرائت گردید. همزمان «کلیه کارکنان مراکـز آموزشـی، دبیـران، معلمـان دبستانها و مدارس راهنمائی بخش جنتآباد از توابع شهرستان تربت جام» از بعد از ظهـر روز دوم آبان «از شرکت در کلاسهای درس خودداری و اعتصاب» کردند.[72] آنها با ارسال تلگرافی به وزیر آمـوزش و پـرورش، خواستار برکناری خسـروان نماینـده آمـوزش و پـرورش بخـش جنتآباد به دلیل حیف و میل اعتبارات شدند. اتفاق دیگری که در این زمان رخ داد ورود سرزده حسین سلیمانی تبعیدی به تربت جام به این شهرستان بود. با حضور او در شهرستان، بار دیگر نام حجتالاسلام سیدمحسن پورمیرغفاری و حسین سلیمانی که برای مدتی به اتهام فعالیتهای انقلابی بـه تربت جام تبعید شده بودند، بر زبانها جاری شد. حسین سلیمانی در روز دوم آبان به شهرستان تربت جام وارد و شب را در منزل حاج علی توسلّی نجفی اقامت کرد. او با «عدّهای از متعصبین مذهبی ملاقات و صبح روز 3/8/57 به حالت معمولی تربت جام را به مقصد مشهد ترک نمود.»[73] شهربانی حدس زد که حضور ایشان در تربت جام تصادفی نبوده، بلکه به منظور تبلیغ علیه ترکان ریاست وقت شهربانی انجام شده است.[74]
در چهاردهم آبان ماه دبیرستانها و مدارس راهنمایى تربت جام تعطیل شد. در اجتماع فرهنگیان شهرستان که در محل دبیرستان ایراندخت برگزار شد فرهنگیان شهرستان با تصویب قطعنامهای 14 مادهاى، ضمن اعلام همبستگى خود با دیگر فرهنگیان کشور، خواستار برپایی حکومت اسلامى و بازگشت حضرت امام به ایران شدند. این گروه همچنین اعلام کردند که از صبح روز 15/8/1357 در روزه سیاسى 48 ساعته فرهنگیان شرکت خواهند کرد.[75] این در حالی بود که از تاریخ 10/8/57 کارکنان بانک سپه تربت جام نیز «به عنوان پشتیبانی و همبستگی با کارکنان اداره مرکزی و منطقه خراسان در محل کار خود به کم کاری و اعتصاب» پرداخته بودند.[76]
در مقابله با حرکتهای دانش آموزی، نیروهای موافق با حکومت در روزهای پانزدهم و شانزدهم آبان با سر دادن شعار «جاویدشاه» به راهپیمایی پرداختند و قصد ورود به دبیرستانی را داشتند که جمعی از فرهنگیان در آن تجمع کرده بودند.[77] حامیان سلطنت در روزهای بعد هم مجدداً به خیابانها آمدند و حمایت خود را از سلطنت اعلام کردند.[78] حمایت این عدّه باعث توقف جریان اعتراضی فرهنگیان تربت جام نشد. چنانچه تمثال شاه در یکی از دبیرستانهای تربت جام پایین کشیده شد.[79] در روزهای 11 و 12 آذرماه 1357 دبیران دبیرستانهای شهرستان اعتصاب کردند. آقـای علـی بابک، خانم مهناز خزانـه داری- همسـر وی- و آقـای عبدالقادر احراری کسانی بودند که بیشترین نقش را در تشویق و ترغیب فرهنگیان به اعتصاب داشتند.[80] «متعاقب آن کلیه دبیران دبیرستانهای کلالی و سینا و دخترانه ایراندخت شهرستان مزبور از شرکت در کلاسهای درس خودداری و اعتصاب نمودهاند.»[81]
اعتصابهای مداوم فرهنگیان تأثیرگذار بود به طوری که فرزندان نیروهای نظامی نیز در زمره حامیان انقلاب قرار گرفتند. دختر سـرگرد افشـارفر رئــیس فروشــگاه خواروبــار ارتــش در بین همکلاسیهای خود از امام حمایت و ضمن تبلیغ برای ایشان، اخبار انقلاب را با آنها در میان گذاشت.[82] در تاریخ 22/9/1357 که مسببان اصلی اعتصاب و تظاهرات در دبیرستان دخترانه ایراندخت شناسایی و معرفی شدند، 5 نفر از آنها فرزندان درجـهداران نظـامی شـاغل در پادگـان نظامی بودند، لذا «سروان کراری افسر ضداطلاعات پادگان نظامی جام نیز ضمن تأیید موضوع اظهار داشت اولیای دانشآموزان مورد بحث احضار و تذکرات لازم به آنان داده شده است.»[83]
روز بیستم دی مـاه طرح شناسایی افراد مؤثر در جریان انقلاب اسلامی اجرا شد و اسامی 15 نفـر از فرهنگیـان، بـا عنوان «صورت اسامی محرکین و مظنونین آموزش و پرورش تربت جام، تایباد، خواف، جنتآباد» برای اداره کل سوم ارسال شد.[84] از محمدباقر اباذری ساکن شهرستان تربت جام و فرزندش که کارمند آموزش و پرورش بود به عنوان مخالفین نام برده شد.[85] و یا «افراد مشروحه زیر از فرهنگیان بخش صالحآباد از توابع شهرستان تربت جام و از عناصـر قشری میباشند که مبادرت به پخش اعلامیه مضـره و ایـراد شـعارهائی برعلیـه رژیـم شاهنشاهی نمودهاند و در روزهای تاسوعا و عاشورا در پائین آوردن مجسمههای شاهنشاه آریامهر و رضاشاه کبیر در مشهد شرکت داشتهاند. 1-سیگاری، دبیر مدرسه راهنمائی 2-سعیدی، دبیر مدرسه راهنمائی 3-خـانم میمنـت انصاری، معلم دبستان 4- خانم زری میربـانی، معلـم دبسـتان 5- رضـا حسـینی، معلـم دبستان»[86]
تفرقه افکنی بین تشیع و تسنن
از ویژگیهای شاخصی که شهرستان تربت جام را از دیگر شهرهای استان متمایز میکرد بافت جمعیـتی و مذهبی تربت جام و سکونت قابـل توجـه اهـل تسـنن در این شهرستان بود. این مساله همواره مورد توجه حکومت بود و سعی داشت در سـازماندهی تظـاهرات موافـق و حامیان رژیم از آن بهره برداری کند. هر چند که مأمور عملیات ساواک شهرستان تایبـاد در ذیل یکی از گزارشها پیرامون این اقدام تذکر داده بود: «با توجه به اختلافات شدید مردم اهل تشیع و تسنن این منطقه، چنانچه اجازه انجام تظاهرات به اهل تسنن داده شود، احتمال دارد تشنجات و حوادث نامطلوبی در این منطقه مرزی به وجود آورند که به هیچ وجه به مصلحت نمیباشد.»[87] با این وجود و برخلاف این نظر، در پانزدهم آبان ماه، اولین تظاهرات موافق در این شهر، برای مقابله با فرهنگیانی که در حالت اعتصاب و تحصن به سر میبردند، صورت گرفت: «عدّهای موافق در تربت جام با در دست داشتن تمثالهای اعلیحضرتین، شعار جاوید شاه میدادند و قصد داشتهاند داخل دبیرستانی که فرهنگیان در آنجا جمع شده بودند شوند که وسیله پلیس با گاز اشکآور متفرق شدهاند.»[88] یک روز پس از آن، تظاهرات دیگری اتفاق افتاد: «برابر گزارش ناحیه ژاندارمری، در ساعت 10/15، 16/8/57، صدها نفـر از اهـالی شاهدوسـت و وطن پرست اهل تسنن تربتجام بـا وسـائل موتـوری و پیـاده بـا در دسـت داشـتن پلاکاتهـا و تمثالهای مبارک اعلیحضرت همایون شاهنشـاه آریـامهر و علیاحضـرت شـهبانو و والاحضـرت و ولایتعهد، در خیابانهای تربتجام با شعارهای ملی و میهنی به راه افتادند و با اسـتقبال شـدید مردم شاهدوست مواجه شدند.»[89]
حکومت سعی داشت با ایجاد اختلاف میان اهل تسنن و تشیع در شهرستان تربتجام، از این مساله به نفع خود بهره برداری کند، مسالهای که انقلابیون و روحانیون شیعه از آن اطلاع داشتند و تلاش کردند با حفظ همبستگی با اهل تسنن و آگاهی بخشی و ایجاد هماهنگی از هرگونه برخوردی در بین مردم جلوگیری شود. از جمله «دو نفر از روحانیون به اتفاق 5 نفر از اساتید دانشگاه فردوسی مشهد روز 25/8/57 به منزل حاج خواجه محمد جامی معروف به حاج قاضی رهبر مذهبی اهل تسنن شهرستان تربت جام وارد و خود را نماینده آیتالله شیرازی و قمی و نماینده استادان دانشگاه مشهد معرفی و به حاج قاضی پیشنهاد مینمایند که همبستگی خود و پیروانش در شهرستان تربتجام را با افراطیون مذهبی و مخالفین اعلام نمایند، لکن حاج قاضی با پیشنهادات آنان مخالفت مینماید. سپس نامبردگان اظهار میدارند که به تایباد و بخش خواف مسافرت و در نظر دارند موافقت افراد مرزنشین را در جهت همبستگی با گروه مخالفین جلب نمایند. متعاقب آن 4 برگ اعلامیه از آیتالله شریعتمداری و خمینی به حاج قاضی تسلیم و اظهار داشته چند روز دیگر عدهای از روحانیون مشهد جهت ملاقات به منزل شما خواهند آمد و شعار پارچهای که نشانگر همبستگی اهل تشیع و تسنن باشد تهیه و تظاهراتی از تربت جام برپا خواهند نمود.»[90] همچنین «در ساعت 15/23 مورخه 30/8/57 شخصی به نام حسین موسوی خراسانی به اتفـاق پنج نفر طلبه و پنج نفر غیرنظامی وسیله سه دستگاه خودرو سـواری بـه صـالحآبـاد حوزه گروهان جنتآباد وارد و در ساعت 30/11 مورخه 1/9/57 به ظاهر به قصد افتتاح مهدیه نوساز جنتآباد و در اصل به خاطر اجرای اهدافشـان، بـرای جمـاعتی از اهـل تسنن و تشیع وعظ و در ساعت 13 بدون برخورد جنتآباد را ترک نمودهاند.»[91]
وحدت و انسجام بین اهل تسنن و تشیع، اقدامی اساسی بود کـه در ایـن موقـع از سـوی علما و روحانیون و مردم متدین و مذهبی دنبال میشد. ساواک تایباد درباره این اقدام در تربت جام نوشت: «صبح روز جاری عدهای از اهالی بخش خواف که پیرو مذهب تسنن میباشند به شهر تایباد وارد تا به اتفاق عدهای از اهل تسنن و تشیع تایباد به شهرستان تربت جام عزیمت و با پا درمیانی، اختلاف شیعه و سنی را برطرف و آنها را با یکدیگر آشتی دهند. شایع است که آیتالله شیرازی نیز به همین منظور به اتفاق چند نفر از آیات از مشهد رهسپار تربت جام گردیدهاند.»[92] این حرکت به میزانی اهمیت داشت که موجب نگرانـی سـاواک شـد و در روز چهـارم دی مـاه درباره چگونگی نوشت: «آیتالله شیرازی قصد عزیمت به تربتجام و مذاکره با اهل تسنن دارد. شاه عالمی و توسلّی از هم اکنون اهالی شهرستانهای فریمان و جام را برای پیشواز از نامبرده آماده میسازند.»[93] «نامبردگان قصد دارند برای اهل تسنن در مزار تربتجام سخنرانی و در پوشش آشتی، همبستگی وی را جلب نمایند. به نظر این سازمان چنانچه آیتالله شیرازی در صورت عزیمت به تربت جام گروه عظیمی به همراه او خواهند آمد متقابلاً اهل تسنن نیز به جمعآوری طرفداران خود خواهند رفت چون اختلافات دو گروه ریشه مذهبی دارد برخورد بین آنان اجتناب ناپذیر خواهد بود. مراجع در جریان است ولی در صورت مسافرت نامبرده مأمورین جام قادر به کنترل اوضاع نخواهند بود.»[94] بر اساس این گزارش، ساواک مشهد نیز در روز پنجم دی ماه ضمن اعلام این خبر به اداره کـل سوم اطلاع داد: «نظر به اینکه احتمال دارد درگیری بین دو گروه به وجود آید مراتب به اسـتانداری، شهربانی، ژاندارمری اعلام گردیده است.»[95] همچنین آیتالله سیدکاظم مرعشی در دی ماه نامهای برای آقـای حـاج رنجبـر (مولـوی) رهبر مذهبی اهل تسنن جنتآبـاد را با هدف ایجاد وحدت و پیشگیری از اختلاف بین اهل تسنن و تشـیع ارسال کرد.[96]
در این شرایط، ایجاد وحدت و همدلی بین این دو گروه، نقش مؤثری در ادامه مبارزه علیه رژیم شاهنشاهی داشت و این مسالهای بود که نیروهای امنیتی و نظامی و انتظامی از آن هراس داشتند، لذا نیروهای امنیتی که همواره اختلاف شیعه و سنی را پر رنگ کرده و در گزارشهای خود این مساله را مورد توجه قرار میدادند. در گزارش سازمان اطلاعات و امنیت تایباد برای سازمان اطلاعات و امنیت خراسان تاکید شد که علمای حوزه استحفاظی آنها اهل تسنن هستند و به هیچ وجه علمای شیعه را قبول ندارند، ضمن این که حاجی محدثی در شهرستان تایباد و حـاجی غلامعلـی توسـلی نجفـی در شهرســتان تربــت جــام طرفــدار روحالله خمینــی هستند و در نتیجه ارتباطی با اهل سنت ندارند.[97] در خبر بعدی با تأکید بر این که توسلی بربریهای منطقه بالاجام و خرمآباد از توابع شهرستان را تحریک و تشویق به شعارهای ضد ملی کرده و آنها با متوقف کردن حاجی سلطان سلطانی رهبر طایفه کبودانیهای پائین جـام که اهل سنت هستند او و خانوادهاش را مورد ضرب و شتم قرار دادند به طوری که در بیمارستان بستری شدند. منبع ساواک در پایان این طور نتیجه گرفته که بایستی اقداماتی برای اتحاد بین تسنن و شیعه انجام دهند.[98] همچنان که «در تربت جام به دنبال انجام تظاهرات اخلالگرانه، پیروان تسـنن بـه مقابلـه بـا تظاهرکننـدگان پرداختهاند که سه نفر از آنها مورد ضرب و جرح واقع و متعاقباً رهبران اهل تسنن به پادگـان تربـتجام مراجعه و تقاضای مجازات ضاربین را نموده و افزوده اگر در این مورد اقدام نشـود، اهـل تسـنن اقدامات حادی انجام خواهند داد. ضمناً در برخوردهای تربت جام، فرزند یک نفر درجهدار ژاندارمری کشته شده است.»[99] همچنین میتوان به مواردی دیگری اشاره کرد که بیانگر دستهای پشت پرده و طراحی برای ایجاد درگیری بین اهل تسنن و تشیع بود: «مخالفین در مسیر حرکت یکی از سران ایل تیموری را سـخت مضـروب و یـک نفـر دیگر را کشتهاند، لذا ایلات سنی مذهب مانند تیموری، بلوچ، ترکمن شدیداً ناراحـت شده و در صدد تلافی میباشند و رهبران مذهبی اهل تسنن در دفتر فرمانده پادگـان حضور یافته و اظهار داشتهاند که ایل خاوری [که]در منطقه بین خراسان و تربت جام مستقر است خود را آماده نموده که به ایلات سنی مذهب حمل نمایند.»[100]
در جریان مقابله با این گونه طراحیها بود که اعلامیـه «مسلمانان مبارز اهل تسنن شرق» کـه در مطالب مربوط به شهرستان تایباد آورده شد، تهیه و توزیع شد. در این اعلامیه با اشاره به ایجاد اختلاف توسط عوامل رژیم این طور آمده بود: «در این اواخر نیروهای مبارزان ضدامنیت (ساواک) با همکاری ژاندارمری و شهربانی هر محل به مردم شریف اما ناآگاه ما چنین وانمود کردهاند که تنها شیعیان دست به آشوب زده و در صورت پیروزی، سنیها را از خانه و کاشانهشان بیرون میکنند و به هر حال این مبارزه، یک جنگ شیعه و سنی قلمداد میشود و با همین شیوه نیروهای خود فروخته ژاندارمری به سرکردگی سرگرد رضوی فرمانده هنگ ژاندارمری تایباد برادران ناآگاه ما را از دهات مختلف تربتجام و تایباد برعلیه کسانی که در شهرها طرفدار امام خمینی هستند تحریک کرده و باعث نابودی اموال آنها گشتهاند. ناگفته نماند که بیشتر درجهداران ژاندارمری و شهربانی که دین خود را برای دنیای دیگری فروختهاند... شخصی و محلی عملیات را فرماندهی میکردند از جمله: استوار قرویان، استوار یوسفی، استوار وحیدی و استوار علمی از درجهداران تایباد در قتل و جرح چند نفر در کاشمر مستقیماً دست داشتهاند. این خودفروشان در غرب مملکت، در سنندج، برادران سنُی را میکشند و در شرق حامیان ما میشوند و مایه ننگ ما میگردند. ما به همه برادران و خواهران اهل تسنن خود هشدار میدهیم گول این دسیسهها را نخورده و همواره از برادران اهل تشیع مبارز طرفدار امام خمینی برای نابودی دشمن مردم ایران حمایت کنند.»[101]
تغییر فضای انقلاب در آذرماه 57
در آذرماه، فضای شهرستان تربتجام به کلّی دگرگون شد و تحت تأثیر فعالیتهای انقلابی قرار گرفت. اقشار مختلف مردم و اصناف گوناگون شهرستان همراه انقلاب و نهضتی شدند که امام آن را هدایت میکرد «تعـداد زیـادی اسـکناس بـا چـاپ عکـس روحالله خمینی» نیز در تربت جام پخش شد که عامل تکثیر آن، عکاسی پرتو معرفی گردید: «فتو پرتو تربت جام روز 5/9/57 تعدادی فتوکپی از اسکناسهای 10 و 50 و 100 ریالی که عکس روحالله خمینی روی آنان چاپ بوده تهیه مینموده است.»[102] تعدادی از کارکنان و کارگران کارخانه قند تربت جام از امام حمایت و به شاه و خاندان سلطنت اهانت کردند[103] این در حالی بود آنها قبلاً نیز در روز 30 مهرماه اعتصاب کرده بودند.[104] دیگر اقشار و اصناف هم همین طور بود. رضا خورشیدی صاحب مغازه کف فروشی در جنب مسجد هراتیها «چندی قبل ضمن اسائه ادب نسبت به شاهنشاه آریامهر، حمایت و پشتیبانی خود را از اعمال خشونت آمیز طرفداران خمینی اعلام سپس از شنبه [منبع ساواک] تقاضا نموده آیا قادر است 10 الی 20 قبضه اسلحه از افغانستان برایش تهیه نماید که شنبه علت نیاز اسلحهها را از وی استفسار، پاسخ داده بنا به اعلامیه رهبر شیعیان ما میبایست از هم اکنون خود را مسلّح نماییم.»[105] البته باید یادآور شد که حضرت امام هیچگاه چنین دستوری نداده و با مبارزه مسلحانه موافق نبودند، لذا گوینده از جانب خود این حرف را زده است. فرزند او به نام صادق خورشیدی نیز که در پایین کشیدن عکس شاه از کلاس درس نقش داشت تحت تعقیب قرار گرفت و «ضمناً خورشیدی نامی که در تربت جـام پارچـه فـروش مـیباشـد شـبهـا مبادرت به توزیع و پخش اعلامیههای ضـد میهنـی مینماید.»[106] ضمن این که در منازل ساکنین تربتجام هم نوارهای سخنرانی و اعلامیه و کتابهای انقلابی وجود داشت[107] و به اهالی اعلام شد که خود را برای درگیری مسلّحانه[آماده کنند] و با پوشیدن کفن در روزهای تاسوعا و عاشورا آماده باشند.[108]
اوج گیری تظاهرات در محرم 57
مناسبتهای دینی و مذهبی و از جمله ماههای محرم و صفر فرصت ذیقیمتی بود که روحانیت شیعه از آن به بهترین وجه ممکن استفاده کرد. روحانیونی که از سوی آیتالله توسلی نجفی برای سخنرانی در ماههای محرم و صفر به شهرستان تربت جام دعوت میشدند، هر یک به سبک خود به افشاگری علیه رژیم شاه و ترغیب و تشویق مردم به شرکت در فعالیتهای انقلابی پرداختند. حجتالاسلام غلامرضا عرفانیان خراسانی در روز شانزدهم آذر مصادف با ششم ماه محرم سال 1357 در مسجد علویها[109] ضمن انتقاد از دولت و محکوم نمودن رژیم، «مردم را به اعتصاب و بلوا و اغتشاش تحریک و به پشتیبانی از مذهبیون تشویق و شخص اول مملکت را عامل تمام نابسامانیها و هرج و مرجها معرفی و از روحالله خمینی تعریف و تمجید نموده و اظهار داشته که آخر زمان فرا رسیده و جوی خون تمام نقاط را فرا گرفته و عوامل انتظامی از کشته پُشته ساخته و تنها ناجی اسلام آقای خمینی قادر به حل تمام مشکلات و نابسامانیها است.»[110] روحانیون مقیم شهرستان نیز در این روشنگری نقش داشتند. حجتالاسلام حاج شیخ سیدابوالقاسم واعظ که اهل و ساکن تربت جام بود، در ساعت 5/7 شب تاسوعا در مسجد عسگریها منبر رفت. ایشان ضمن انتقاد از رژیم، مردم را بـه تبعیت از امام خمینی فرا خواند و مجلس سخنرانی او دچار تشـنّج گردیـد.[111]
در ساعت 8 شب تاسوعا در مسجد علویهای تربت جام، آقای هادی رضائیان که دانشآموز بود قبـل از سخنرانی حجتالاسلام غلامرضا عرفانیان خراسانی پشت بلندگو قرار گرفت و با قرائت مقالهای انقلابـی، «نوار جدیدی از سخنرانی روحالله خمینی و نوار اشعاری که دانشجویان ایرانی مقیم فرانسه اجرا نموده بودند.» پخش شد.[112]
حجتالاسلام حاج شیخ علی ربانی خراسانی در روز نوزدهم آذر مصـادف بـا روز تاسـوعای حسینی در مسجد موسی بن جعفر(ع) شهرستان تربتجام منبر رفـت. ایشان «ضمن انتقاد از دولت و محکوم نمودن رژیم، مردم را به طرفداری از روحالله خمینی و اطاعت از امر وی دعوت و در بین سخنانش شعارهای استقلال، آزادی، حکومت اسلامی(و) حزب فقط حزبالله. رهبر فقط روحالله، را با صدای بلند تکرار و حاضرین در مجلس نیز با وی همصدا شدهاند. یاد شده مدت 20 دقیقه از وقت وعظ و سخنرانی خود را صرف تحریک جوانان و تشویق آنان به پیوستن به حکومت اسلامی و جهاد با مخالفین و بدگویی از رژیم پهلوی و تعریف و تمجید خصائل خمینی نموده است.»[113] سخنرانی وی در تبیین انقلاب اسـلامی و جنایـات رژیـم شـاه به حدّی تأثیرگذار بود که باعث شد «عدّهای مبادرت به نصب عکس خمینی در پشت شیشه و ویترین محل کارشان» بکنند.[114] پخش و نصب عکس امام منحصر به شهرستان تربت جام نبود، بلکـه در روستاهای اطراف شهر مانند روستای نصرآباد و خیرآباد نیز این عکـسهـا تکثیـر و توزیـع گردید.[115]
هرچند از چگونگی مراسم عزاداری و یا راهپیمایی روزهای تاسـوعا و عاشـورا در شهرسـتان تربـت جـام گزارشی در سوابق موجود نیست، اما در سـاعت 5/9 شب شام غریبان در مسجد مهدیه طباطبائی، آیتالله توسلی به منبر رفت و پس از آن تظاهراتی صورت گرفت که تا ساعت 5/1 بامداد به طول انجامید: «عده زیادی از متعصبین مذهبی... پس از سخنرانی حاجی توسلّی و انجام مراسم شام غریبان، شروع به دادن شعارهای ضد ملی و میهنی نموده و از مسجد خارج و مراسم مزبور را در چند کوچه و خیابان انجام و به منظور جلب توجه اهالی جام در خیابانها نیز مبادرت به دادن شعار نموده و ساعت یک نیم شب به مسجد برگشته و متفرق شدهاند.»[116] همچنین در بعـد از ظهـر روز یازدهم محرم درباره سخنرانی حجتالاسـلام صـادقی در مسجد مهدیه طباطبایی در گزارشها چنین آمده است: «آقای شیخ حاجی صادقی... به منبر رفته و ضمن بدگویی و انتقاد از رژیم پهلوی و محکوم نمودن آن، اظهار داشته که چند سال قبل به اتفاق سه نفر از دوستانش به جرم مطالعه کتاب و در دست داشتن اعلامیه توسط مأمورین ساواک دستگیر و به 4 سال زندان محکوم و در زندان اوین اقامت داشته لکن دوستانش بر اثر شکنجههای وحشیانه مأمورین جان خود را از دست دادهاند. یاد شده ضمن تشریح وضعیت زندان و سلولهای محبوسین در اوین حقایق را تحریف و مطالبی خلاف واقع در مورد شرح حال زندانیان سیاسی و تظلم مأمورین و شکنجهگران و چگونگی حرف کشیدن از زندانیان و انواع و اقسام شکنجه مطالبی عنوان و ذهن و افکار حاضرین را مشوّش نموده است.»[117]
در ایام محرم و صفر مخالفت کسـبه و مغازهداران شهرستانِ تربتجام بـا رژیـم پهلوی صـریحتر و شفافتر شد، به طوری که آنها با صراحت از اینکه رژیم «در حال کشیدن آخرین نفـسهـایش مـیباشـد»، سـخن میگفتند.[118] در صبح روز بیست و دوم آذرماه که مصادف با روز دوازدهم محرم بود، تظاهراتی به نفع رژیـم پهلوی سازماندهی شد که منجر به درگیری آنان با مردم انقلابی گردید: «همزمان تعدادی از مخالفین مبادرت به دادن شعارهای ضد میهنی و پاره نمودن تمثالهای همایونی کرده که منجر به درگیری مختصر و شکسته شدن چند شیشه از مغازههای مخالفین گردیده این تظاهرات میهنی تا ساعت 13 روز 22/9/57 ادامه داشت.»[119]
حساسـیت نیروهـای امنیتـی و نظـامی و انتظامی شهرستان در ماههای محرم و صفر و روزهای تاسوعا و عاشورا بیشتر و بیشتر شد. از جمله ترفندهای آنها برای خنثیسازی نیروهای انقلابی شهرستان این بود که در شب و روز عاشورا گروههایی از مردم ناآگاه برای مقابله با تظاهرات انقلابیون به خیابانها آورده شدند: «شب گذشته [شب عاشورا] در تربت جام گروهی موافق اهل تسنّن اجتماع و به نحو مقتضی متفرق گردیدند.»[120] و «روز جاری [روز عاشورا] عدهای از اهالی تربتجام که اهل تسنن میباشند، در شهرستان مذکور مبادرت به تظاهرات ملی و میهنی نمودهاند.»[121]
نیروهای امنیتی سعی داشتند که اعتراضات خیابانی را به اختلاف بین تشیع و تسنن تنزّل دهند. در گزارشـی که رئیس ساواک شهرسـتان بـرای سـاواک مشهد ارسال کرد دقیقاً به این مساله اشاره شده است: «متعاقب تظاهرات موافق روز جاری [23آذرماه] شهرستان تربتجام با راهنمایی و مذاکره این سازمان با سازمانهای مسئول در منطقه ترتیبی اتخاذ گردید که مأمورین انتظامی سران تظاهرکننده را راهنمایی و هدایت نموده و از بروز جنگ بین شیعه و سنی جلوگیری گردید.» [122]در این تظاهرات «که اکثراً سنّی مذهب بودهاند حدود 50 تا 60 مغازه شکسته و آسیب دیده که اکثر مغازهها مربوط به اهل تشیع میباشد. همچنین در برخورد موافقین و مخالفین فرزند یک درجهدار ژاندارمری به نام رضا رمضان بر اثر اصابت گلوله به قتل رسیده.»[123] تظاهرات روزهای بیست و دوم و بیست و سوم آذرماه کـه منجـر بـه وارد آوردن خسـاراتی بـه منازل و اماکن و مغازههای مردم متدین و انقلابی شـهر گردیـد، موجـب شـد تـا مـردم نیـز بـرای پاسخگویی به آن، دست به اقداماتی بزنند. نامه فرماندار شهرستان تربت جام بـه اسـتاندار خراسـان گویای شرایط حاکم بر تربت جام در این موقعیت است: «در اثر تظاهرات مورخ 22 و 23/9/1357 گروه موافق دولت و حمله تعدادی ناشناس به بعضی از منازل و اماکن و شکستن شیشههای مغازهها، گروه مخالف تحریک و برای جبران خسارت وارده از قراء اطراف به نزدیکی شهر وارد گردیدهاند و امکان زد و خورد شدید میرود. شورای تأمین از نظر ایمنی بیشتر در محل پادگان تشکیل و اقدامات لازم برای پیشگیری از حوادث ناگوار به عمل آمده و شهربانی و ژاندارمری از امداد پادگان استفاده مینمایند و از نظر قدرت نمایی و متفرق کردن جمعیت، تعداد چهار دستگاه تانک و تجهیزات لازم وسیله پادگان جام به محل اعزام گردیدهاند و تأکید گردیده از تیراندازی اکیداً خودداری بنمایند. ضمناً به طوری که ژاندارمری جام اطلاع میدهد یک نفر از اهل تسنن امروز کشته شده؛ استدعای صدور اوامر مقتضی از طریق مراجع مسئول را دارد. وقایع احتمالی بعدی متعاقباً معروض میگردد.»[124]
رژیم براساس سیاست ایجاد تفرقه بین شیعه و سنّی، تلاش کرد تا درباره کشتههای موافقین که گاه از اهل سنت بودند برجسته سازی کند. و یا این که ماشینهایی که در حین تظاهرات احیاناً آتش میگرفت را به اهل سنت نسبت دهد.[125] در گزارشی که برای راهپیمایی روز بیست و چهارم آذرماه و از سوی آیتالله توسلی نجفـی بـرای مقابلـه بـا چماقداران و اراذل و اوباش سازماندهی شده بود چنین آمده است: «بعد از ظهر روز جاری عدهای حدود ده هزار نفر از روستاهای اطراف شهرستان تربت جام به سرپرستی توسلی از محل خارج شده به طرف تربت جام حرکت، موافقین که اکثراً سنّی میباشند به منظور مقابله با آنها اجتماعی تشکیل لیکن توسط مأمورین متفرق و سه نفر موافقین توسط مخالفین مضروب که در بیمارستان بستری، ضمناً حاجیقاضی حاجیالاحمدی رهبر اهل تسنّن ضمن مراجعه به پادگان جام تقاضای مجازات ضاربین را داشته و گفته چنانچه اقدام نشود اهل تسنّن اقدامات حادی انجام میدهند.»[126] در این گزارشها تمامی اهل سنّت در زمره موافقین رژیم قلمداد شدند که همواره حامی شاه و سلطنت بودند.[127] حال آن که نسبت دادن مخالفت و موافقت با رژیم شاه به اختلاف تشیع و تسنن، نه تنها واقعیت نداشت، بلکه بسیاری از اهل تسنن نیز در جریان مبارزه با رژیم شاهنشاهی قرار داشتند و راهپیمایی موافقین رژیم از سوی نیروهای امنیتی و انتظامی صورت میگرفت، چنان که مرتضی مرادیان فرماندار خلـج تربتجام اعتراف کرد که «تظاهرات ملی و میهنی به دستور مسئولین ژاندارمری صورت گرفته است.»[128] البته به عنوان نکته پایانی لازم است به این موضوع اشاره گردد که گزارشهایی دیگری درباره همراهی اهل سنت با انقلاب اسلامی وجود دارد. در بیستم دیماه بنا بر گزارش مرزبانی منطقه گزیک مفتی عبدالله عزیز اعلامیهای در بلوچستان به چاپ رسید که حاوی لزوم تشکیل حکومت اسلامی و اتحاد اهل تسنن بود.[129]
پینوشتها:
[1]. جهت اطلاع بیشتر رجوع کنید به؛ محمد حسین پاپلی یزدی، با همکاری نسرین احمدیان شالچی... [و دیگران]، فرهنگ آبادیها و مکانهای مذهبی، مشهد، بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی، 1367.
[2] . فصلنامه پاژ(ویژه خراسان رضوی)، سال دوم، شماره 5، بهار و تابستان 1388، ص23.
[3]. قانون تقسیمات کشور و وظایف فرمانداران و بخشداران، مصوب 16 آبانماه 1316، ایران، وزارت کشور، چاپ اول، تهران، بیتا، ص 75.
[4]. همان، چاپ دوم، ص 17.
[5] . سرشماری عمومی نفوس و مسکن 1375، شناسنامه آبادیهای کشور، استان خراسان، شهرستان تربت جام، تهران، مرکز آمار ایران ،1376ش.
[6] . https://www.sabteahval.ir/torbatejam
[7] . جهت اطلاع بیشتر از سوابق تاریخی شهرستان تربتجام رجوع کنید به فصلنامه پاژ(ویژه خراسان رضوی)، پیشین، ص 23-36.
[8] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی، ج 6، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1400، پاورقی ص 271، به نقل از محمد شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ج 3، قم.
[9] . سیر مبارزات امام در آئینه اسناد ساواک، ج 9، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ص 198.
[10]. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی، ج 4، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1400، ص 297 و 298.
[11] . همان، ج 15، ص 353.
[12] . همان، ج 6، ص 270.
[13] . همان، ج 6، ص 271.
[14] . همان، ج 14، ص 135.
[15] . همان، ج 18، ص 4.
[16] .همان، ج 18، ص 93.
[17] . همان، ج18، ص 37.
[18] . همان، ج 9، ص 131.
[19] . همان، ج 9، ص 167.
[20] . همان، ج 5، ص 283.
[21] . کتاب سرگذشت مادر، اثر چنگیز آیتماتوف نویسنده قرقیزستانی و از چهرههای فرهنگی شوروی بود که توسط فردوس ترجمه و در سال 1359ش نیز توسط انتشارات حلاج تجدید چاپ شد.
[22] . کتاب پیدایش دین و هنر، اثر جان دی مورگان است که توسط ایرج احسانی ترجمه شد و انتشارات گوتنبرگ آن را چاپ کرد.
[23] . کتاب سرنوشت یک انسان، اثر میخائیل شولوخف است و توسط ایرج بشیری ترجمه و مؤسسه انتشارات نگاه آن را چاپ کرد.
[24] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی، ج 9، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1400، ص 164 و 287.
[25] . ایشان در رشته دندانپزشکی تحصیل کرد. در ۱۳۲۰ش به استخدام وزارت بهداری درآمد و در ۱۳۴۷ بازنشسته شد. از ۱۳ سالگی تحت تأثیر افکار سید اسدالله خرقانی قرار گرفت و دارای گرایشهای ضد شیعی داشت. وی مدتی هم در حزب توده فعالیت کرد. پیش از انقلاب ساواک چند بار از او به اتهام اعلام نبوت و ادعای مهدویت بازجویی کرد. اما با اعزام به بیمارستان روانی و اعلام این که از نظر فکری ناسالم است آزاد شد. تقوی در جریان حمایت از لوایح ششگانه شاه در برابر روحانیون موضع گرفت و از دربار خواستار مبارزه با آنان شد. از ۱۳۳۰ برای مدتی نشریهای به نام «نهضت اسلام» چاپ میکرد. وی سعی میکرد مطالب دینی را با زبان علم بیان کند. محور نگرش ایشان این بود که اسلام گرفتار خرافات و تحریف شده و میبایست آن را از این مساله پیرایش کرد. آثار وی عمدتاً به جریان وهابی ـ سنّی گرایش دارد. از جمله آثار او میتوان به کتابهای(جبر است یا اختیار؛ معجزات علمی قرآن؛ کشتی نجات بشریت؛ مواد اساسی حکومت اسلام؛ اثبات علمی وجود خدا و آخرت؛ اصلاح آسان و کامل خط فارسی؛ دستور علی (ع) در راه اتحاد شیعه و سنّی و....) اشاره کرد.(https://wikijoo.ir)
در تاریخ 14/6/1345 ساواک تایباد در نامهای به شهرستان تربت جام، عناوین 13 کتاب را لیست کرد که چنانچه در حوزه استحفاظی آن شهربانی و یا در کتاب فروشیها آن شهرستان یافت شد به صورت غیر محسوس جمعآوری گردد. از جمله این کتابها «اعمال حج، اسرائیل و محاصره کنندگان آن و بیایید واقعاً با جهل و بیسوادی مبارزه کنیم» بود که توسط صادق تقوی ترجمه شده بود. (انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی، ج 5، ص 209)
[26] . همان، ج 5، ص 300.
[27] . همان، ج 9، ص 312.
[28] . همان، ج 20، ص 143.
[29] . همان، ج 10، ص 239. چند نفر کشته و زخمی شدند صحیح است.
[30] . همان، ج 10، ص 389 و 392.
[31] .همان، ج 11، ص 2.
[32] . همان، ج 11، ص 82.
[33] .همان، ج 11، ص 72 .
[34] . ایشان از بازاریان خوشنام قم بودند.
[35]. همان، ج 10، ص 277؛ جام شکسته، خاطرات حجتالاسلام عبدالمجید معادیخواه، ج 3، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1382، ص 628.
[36] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی، ج 10، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1400، ص 277.
[37] . همان، ج 12، ص 67.
[38] . همان، ج 11، ص 222.
[39] .همان، ج 11، ص 192 .
[40] . همان، ج 11، ص 60.
[41] . همان، ج 13، ص 99.
[42] . همان، ج 13، ص 148.
[43] . روستای کلاته بزرگ، از توابع بخش نصرآباد شهرستان تربت جام و در دهستان بالاجام واقع است. جمعیت این روسـتا براساس سرشماری سال 1395ش، 1591نفر (436خانوار) اعلام شده است.
[44] . همان، ج 13، ص 157.
[45] . روستای قلعه شیر، از توابع بخش نصرآباد شهرستان تربت جام و در دهستان کاریزان و در 60 کیلومتری تربت جام واقع است. جمعیت این روستا براساس سرشماری سال 1385ش، 1427نفر (342 خانوار) اعلام شده است.
[46]. همان، ج 16، ص 318.
[47] .همان، ج 13، ص 251.
[48] . همان، ج 13، ص160 و 161.
[49] . همان، ج 13، ص233.
[50]. همان، ج 13، ص 280.
[51] . همان، ج 13، ص 188 و 189.
[52] . همان، ج 13، ص 190.
[53] . همان، ج 13، ص 209.
[54] . همان، ج 13، ص 265 و 266.
[55] . همان، ج 13، ص 373.
[56] . حجتالاسلام محمد محدثی در سال 1311ش در تربت جام متولد شد و در 16سالگى به نجف اشرف مهاجرت و مدت یک سال و نیم در آنجا اقامت نمود. پس از گذراندن ادبیات به مشهد مقدس مراجعت کرد و بـه تحصـیل ادامـه داد. سطوح را در نزد عالمان فرزانه و حجج اسلام حاج شیخ هاشم قزوینى، و علامه جلیل القدر آقاى وحیـد خراسـانى و اسـاتید دیگر تکمیل کرد و خارج فقه و اصول را از محضر آیتالله العظمى آقاى میلانى استفاده نمود، سپس براى ترویج دین و تبلیغ و خدمت به مسلمانان منطقه مرزى تایباد به آنجا مهاجرت کرد.(ر ک: گنجینه دانشمندان، محمد شریف رازی، ج سوم، ص 275)
[57] . همان، ج 14، ص 256.
[58] . همان، ج 18، ص 2.
[59] . همان، ج 6، ص 413.
[60] . همان، ج 5، ص 283.
[61] . همان، ج 14، ص 138.
[62] روستای مؤمنآباد از توابع بخش نصرآباد شهرستان تربت جام است که در دهستان کاریزان قرار دارد. جمعیت این روستا براساس سرشماری سال 1385ش، 505 خانوار (2165نفر) اعلام شده است.
[63] . همان، ج 14، ص 378.
[64] . همان، ج 15، ص 206.
[65] . روستای جنتآباد، از توابع شهرستان صالحآباد تربت جام است که جمعیـت آن در سرشـماری سـال 1397ش، 1700 نفر(400خانوار) اعلام شده است. درباره این روستا نوشتهاند: انقلابی بودن مردم این روستا زبانزد خـاص و عـام اسـت و از اولین روستاهائی است که در اول انقلاب، از رژیم شاهنشاهی و محمدرضا پهلوی اعلام برائت کرد.
[66] . همان، ج 15، ص 237.
[67] .همان، ج 19، ص 212.
[68] روستای خرمآباد از توابع بخش نصرآباد و در فاصله حدود پنج کیلومتری شهرستان تربت جام واقع است. جمعیت این روستا در سرشماری سال 1385ش، 1178 نفر (283 خانوار) میباشد.
[69] . همان، ج 19، ص347.
[70] . روحالله حسینیان، یکسال مبارزه برای سرنگونی رژیم شاه، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1397، ص 470.
[71] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی، ج 16، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1400، ص 29.
[72] . همان، ج 16، ص 31.
[73] . همان، ج 16، ص 119.
[74] . همان، ج 16، ص 46 و 71.
[75] . روزنامه خراسان، شماره 8537، مورخ 15/8/1357، ص 2.
[76] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی، ج 16، پیشین، ص 332.
[77]. همان، ج 16، ص 380.
[78] . همان، ج 16، ص 460 و 461.
[79] . همان، ج 17، ص 138.
[80] . همان، ج 18، ص 319.
[81] . همان، ج 18، 313.
[82] . همان، ج 18، ص 348.
[83] . همان، ج 19، ص 311.
[84] . همان، ج 21، ص 250.
[85] . همان، ج 21، ص 107.
[86] . همان، ج 21، ص 143.
[87] . همان، ج 16، ص 42(مقدمه)
[88] . همان، ج 16، ص 380.
[89] . همان، ج 16، ص 461.
[90] . همان، ج 17، ص 226.
[91] . همان، ج 17، ص 409.
[92] . همان، ج 20، ص 179؛ آیتالله العظمی سید عبدالله شیرازی به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1395، ص 442.
[93] .آیتالله العظمی سید عبدالله شیرازی به روایت اسناد ساواک، پیشین، ص 446.
[94] . همان، ج 20، ص 361؛ آیتالله العظمی سید عبدالله شیرازی به روایت اسناد ساواک، پیشین، ص 445.
[95] . همان، ج 20، ص 370.
[96] . همان، ج 21، ص 20.
[97] . همان، ج 20، ص178.
[98] .همان، ج 20، ص 215.
[99] .همان، ج 20، ص 151؛ آیتالله العظمی سید عبدالله شیرازی به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1395، ص 385.
[100] . همان، ج 21، ص 61.
[101] . همان، ج 21، ص 160 و 161.
[102] . همان، ج 18، ص 92.
[103] . همان، ج 18، ص 100.
[104] . روزنامه خراسان، شماره 8526، مورخ1/8/1357، ص 1.
[105] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی، ج 18، پیشین، ص 222.
[106] . همان، ج 18، ص 222.
[107] . همان، ج 18، ص 243 و 291.
[108] . همان، ج 18، ص 294.
[109] . مسجد جامع علوی واقع در مرکز شهر تربت جام، اول خیابان میر قوامالدین واقع شده است.
[110] . همان، ج 19، ص 211.
[111] . همان، ج 19، ص 214.
[112] . همان، ج 20، ص 97.
[113] . همان، ج 19، ص 218.
[114] . همان، ج 19، ص 218.
[115] . همان، ج 19، ص 12.
[116] . همان، ج 20، ص 101.
[117] . همان، ج 19، ص 277.
[118] . همان، ج 19، ص 213.
[119]. همان، ج 19، ص 320؛ مهر ایران، شماره 4651، مورخ23/9/1357، ص 1؛ بورس، شماره 4204، مورخ 23/9/1357، ص 16.
[120] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی، ج 19، پیشین، ص 198.
[121] .همان، ج 19، ص 203؛ آیتالله حاج شیخ عباس واعظ طبسی به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1394، ص 586.
[122] . همان، ج 19، ص 346؛ جهت اطلاع از تظاهرات موافقین در این روز رجوع کنید به حسن جلالی عزیزیان، زندگینامه سیاسی شهید هاشمینژاد، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1382، ص 231.
[123] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی، ج 19، پیشین، ص 360.
[124] . همان، ج 19، ص 373.
[125] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان جنوبی، ج2، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1401، ص481.
[126] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی، ج 19، ص386؛ سیر مبارزات امام در آئینه اسناد ساواک، ج 6، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ص 391؛ انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ج 20 ، ص 234.
[127] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی، ج 19، ص 198 و 203 و 221.
[128] . همان، ج 20، ص 159.
[129] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان جنوبی، ج2، پیشین، ص457.
پوشش مردان در تربت جام
راهپیمایی مردم تربت جام در اربعین1357
مسجد مهدیه از پایگاههای فعال انقلاب در تربت جام
آرامگاه شیخ احمد جامی
حجت الاسلام محمد محدثی
حجت الاسلام محمد محدثی