ابزار و روش‌های شکنجه در ساواک- شکنجه‌های جسمی و روحی ساواک علیه زندانیان سیاسی با آزار خانواده زندانیان


10 اسفند 1401


از جمله شکنجه‌های روحی که برای شکستن مقاومت زندانیان زیر بازجویی توسط شکنجه‌گران ساواک در زندان‌های سیاسی عصر پهلوی صورت می‌گرفت، آزار خانواده زندانیان بود. یکی از شیوه‌های ساواک در روند بازجویی، سوءاستفاده از احساس و عواطف متهمان نسبت به اعضای خانواده بود. بازجویان به منظور کسب اطلاعات یا اعتراف از فعالان سیاسی یک یا چند تن از اقوام درجه یک زندانی را تحت شکنجه قرار می‌دادند تا بدین روش متهم را وادار به همکاری کنند. این روش را در زمره شکنجه‌های روحی قرار داده‌اند که از طریق ارعاب و تخویف خانواده می‌تواند مقاومت بی‌باکترین انسان‌ها را نیز در هم شکند. این شیوه زمانی مورد استفاده قرار می‌گرفت که شکنجه‌های جسمانی برای اقرارگیری از متهمان سیاسی کفایت نمی‌کرد. به این ترتیب متهمان را به انحاء گوناگون تحت شدیدترین فشارهای روحی و روانی قرار می‌دادند که از جمله این فشارها تهدید شکنجه‌گران به دستگیری یا شکنجه اعضای خانواده متهم بود که گاه با تهدیدات غیر اخلاقی همراه می‌شد. این شیوه شکنجه، گاه مؤثر واقع می‌شد و زندانی برای نجات خانواده خود از دست شکنجه‌گران، مجبور به اعتراف می‌گردید؛ اما در برخی موارد، زندانیان با تکیه بر اعتقادات قلبی خود، تن به خواسته بازجویان نداده به مقاومت ادامه می‌دادند.

این قسم شکنجه‌ها که به طُرُق گوناگون روی خویشان و نزدیکان زندانیان اعمال می‌شد، نسبت مستقیم با دلبستگی، تعصبات و اندیشه‌های زندانی داشت. اگر زندانی فردی مذهبی یا ایلیاتی متعصب یا فردی مغرور و غیرتمند بود، کسی را که تعصب بیشتری به او می‌ورزید، در برابر چشمانش مورد اهانت و شکنجه قرار می‌دادند.

گاه پیش از دستگیری مبارزان سیاسی، بازجویان از اعضای خانواده آن‌ها برای پیدا کردن محل اختفای او استفاده می‌کردند. بدین ترتیب که یک یا چند تن از اعضای خانواده را دستگیر می‌کردند تا متهم مجبور به تسلیم خود به ساواک شود، یا اعضاء خانواده را آن قدر تحت شکنجه قرار می‌دادند تا محل اختفای متهم را به بازجویان بگوید.

گاه در جریان دستگیری، تمام اعضای خانواده را به اتفاق متهم دستگیر و مورد ضرب و شتم قرار می‌دادند، سپس آن‌ها را جداگانه زندانی و بازجویی می‌کردند تا بدین‌ترتیب فضایی مملو از اضطراب و نگرانی برای متهم و خانواده او فراهم کنند. در برخی موارد هنگام دستگیری متهم اتفاقات ناگواری از قبیل سقط جنین همسر باردار و آزار کودکان شیرخوار متهمان رخ می‌داد که به فوت یا بیماری مادر یا کودک می‌انجامید. شکنجه‌هایی که بازجویان روی خانواده زندانیان سیاسی اعمال می‌کردند، عبارت بود از برهنه کردن زنان و دختران و آویزان کردن از سقف، شلاق زدن، تراشیدن ریش روحانیون، بستن به آپولو، تجاوز جنسی و ضرب و شتم که گاه جنبه واقعیت به خود می‌گرفت و گاه فقط در حد تهدید باقی می‌ماند.

در برخی موارد بازجویان، اعضای خانواده زندانی سیاسی را وادار به همکاری می‌کردند و از او می‌خواستند تا به دروغ فریاد بکشد تا با ایجاد توهم شکنجه عضو خانواده، متهم را مجبور به اعتراف کنند. گاهی نیز با پخش صدای گریه و ضجه‌های یک زن از طریق دستگاه پخش صوت یا گرامافون به همراه تهدید، این شبهه را برای زندانی به وجود می‌آوردند که همسر، مادر یا خواهر او در حال شکنجه شدن است و چون در آن هنگام زندانی در وضعیت روحی ـ روانی مناسبی نیست تا قادر به تشخیص دقیق صدای زن باشد، تصور شکنجه شدن یکی از اعضای خانواده در زندانی قوت بیشتری به خود می‌گرفت.

در برخی مواقع برای بالا بردن تأثیر شکنجه، زندانی را در حضور خانواده‌اش شکنجه می‌کردند و نیز بستگان او را در شکنجه سهیم می‌کردند و از آن‌ها می‌خواستند تا در شکنجه دادن متهم شرکت کنند، در غیر این صورت خود فرد تحت شکنجه قرار می‌گرفت. از نمونه‌های بارز این روش می‌توان به مورد آیت‌الله حسن لاهوتی و پسرش وحید اشاره کرد. به این ترتیب که شکنجه‌گر ویژه روحانیون، (فردی به نام شاهین)، ابتدا از آیت‌الله لاهوتی خواست تا فرزندش را با شلاق بزند؛ ولی با امتناع آیت‌الله لاهوتی مواجه شد. سپس شاهین شلاق را به پسرش داده، از او خواست تا پدرش را شلاق بزند، که او نیز تسلیم این خواسته نشده و به همین دلیل شاهین، پدر و پسر را مورد ضرب و شتم قرار داد.

بارزترین نمونه آزار خانواده زندانیان سیاسی را می‌توان در شکنجه رضوانه، فرزند مرضیه حدیدچی (دباغ) مشاهده کرد. پس از آن‌که بازجویان از مقاومت مرضیه حدیدچی به ستوه آمدند، دختر چهارده ساله‌اش را که با او در یک سلول زندانی کرده بودند، از مادر جدا کرده و شبانه به اتاق شکنجه بردند. شکنجه‌گران به‌رغم فریادهای جگرخراش مادر، دختر را تا سحرگاه مورد آزار و اذیت قرار دادند. ساعت چهار صبح دو مأمور دختر را بی‌هوش با بدنی مجروح و خون‌آلود بیرون آوردند. هنگامی که مادر تلاش بی‌فایده مأموران را برای به هوش آوردن دخترش مشاهده کرد، دیوانه‌وار خودش را به در و دیوار سلول کوبید و آن‌قدر فریاد کشید تا خون از دهانش بیرون زد. ساعت هفت صبح شکنجه‌گران پیکر نیمه‌جان دختر را داخل پتویی گذاشته و به بیمارستان منتقل کردند.»[1]

 

پی‌نوشت:


[1] . دانشنامه زندان سیاسی، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی حوزه هنری، چاپ اول، سال 1401، ج 1، ص 33 تا 35. با اندکی ویرایش. همچنین در همین سایت نگاه کنید به مقاله: الگوی ایمان، شجاعت، مبارزه و فداکاری، مرحوم بانو مرضیه حدیدچی(دباغ).





بانو مرضیه حدیدچی دباغ



آیت‌الله حسن لاهوتی اشکوری



وحید لاهوتی فرزند آیت‌الله حسن لاهوتی. نامبرده به سازمان منافقین پیوست


 
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است.