کشتن زندانیان سیاسی در حکومت پهلوی با آمپول هوا


06 ارديبهشت 1402


«یکی از روش‌های حذف و نابود کردن بعضی از زندانیان بلند آوازه و خطرناک در دوران پهلوی که نابود کردنشان به صورت عادی و قانونی امکان‌پذیر نبود، تزریق آمپول هوا بود تا زندانی به آسانی و بدون زحمت و سر و صدا از میان برداشته شود.

در زمان رضا شاه، پزشک احمدی[1] مأمور بهداری زندان یکی از وظایفش تزریق آمپول هوا یا آمپول سمّی به این دسته از زندانیان بود. حکومت در برخی مواقع به منظور حفظ وجهه ملی خود و به علت عدم ادله قانونی کافی برای اعدام زندانی از روش‌هایی چون مسموم کردن به شیوه خاص که زندانیان سیاسی آن را مایه‌کوبی [واکسیناسیون] پهلوی می‌نامیدند، استفاده می‌کرد.

برای اجرای حکم چند مأمور نظمیه قربانی را محکم می‌گرفتند؛ آنگاه پزشک احمدی با تزریق چند سی‌سی هوا به رگ بازوی زندانی باعث توقف قلب و در نهایت مرگ زندانی می‌شد.

با تزریق هوا به داخل رگ، فرد دچار آمبولی یا لخته شدن خون می‌شود، سپس خون لخته شده در جایی از بدن مانند ریه‌ها، قلب و عروق مختلف اندام متوقف و باعث ایست قلبی می‌شود.

داستان تزریق آمپول هوای پزشک احمدی در زندان شهربانی تهران حقیقتی است که پس از رفتن رضاشاه از ایران در زمان سلطنت محمدرضا پهلوی در سال‌های ۱۳۲۱ و ۱۳۲۲ منجر به تشکیل پرونده شد و این مأمور آدمکش به جنایات خود ـ که به دستور مختاری و البته امر رضاشاه صورت می‌گرفت ـ اعتراف کرده، محکوم به اعدام گردید و به دار مجازات کشیده شد. شیوه پزشک احمدی در کشتن قربانیان، تزریق هوا در رگ بود. احمدی به‌قدری در این کار ورزیده بود که آیرم و مختاری (رؤسای شهربانی) کاملاً به او اطمینان داشتند و می‌دانستند شخصی را که به دست او می‌سپارند، یکسره و بدون تردید روانه گورستان خواهد شد. از معروف‌ترین زندانیان که گفته می‌شود با تزریق آمپول هوا به دست احمدی به قتل رسید می‌توان محمد فرخی‌یزدی را نام برد. هر چند رئیس وقت زندان و پزشک زندان در برگه گواهی مرگ، علت را ابتلا به بیماری مالاریا یا نفریت ذکر کردند.»[2]

 

پی‌نوشت‌ها:


[1] . احمد احمدی مشهور به پزشک احمدی در سال ۱۲۶۶ به دنیا آمد. در جوانی شغل او فروش دارو بود. در سال 1307 به تهران می‌آید و دریکی از بیمارستان‌های این شهر به‌ عنوان پرستار مشغول به کار می‌شود. او با مشاهده اقدامات پزشکان سعی می‌کرد امور پزشکی را بیاموزد. در سال ۱۳۱۰ در دوران ریاست آیرم بر شهربانی وارد یکی از مهم‌ترین ادارات مرکز شد. گفته می‌شد که پزشک مخصوص شهربانی است و تنها رئیس‌کل آن اداره و شاید چند نفر مأمورین عالی‌رتبه از کارهای او خبر داشتند. ﺍﺣﻤﺪﻱ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺭﻳﺎﺳــﺖ رکن‌الدین ﻣﺨﺘﺎﺭ، مشهور شد. علت این شهرت نیز قتل زندانی‌هایی سیاسی توسط وی بوده است.

او به افرادی که مأمور قتل آن‌ها شده بود به دید طعمه نگاه کرده و قبل از قتلشان با آن‌ها بازی می‌کرد. به‌ عنوان ‌مثال چند روز قبل از قتل تیمورتاش وارد سلول او شده و با لبخندی به او می‌گوید که برای بررسی وضعیت سلامت او آمده است. تیمورتاش که می‌دانسته احمدی سفیر مرگ است از این زمان روحیه خود را می‌بازد و همین باعث ایجاد حس برتری در احمدی می‌شود. 

بر اساس روایت‌های زندانی‌های سیاسی یکی از ویژگی‌های پزشک احمدی تلاش او برای نشان دادن برتری بر دیگران بوده است. او مدام افراد با نفوذی را که توسط رضاخان مغضوب شده بودند، تحقیر می‌کرد و از این مسئله احساس شعف به او دست می‌داد. به ‌عنوان‌ مثال او می‌گفت من از بسیاری از مسائل آگاه هستم. اگر روزی زبان‌باز کنم، چیزهایی از رؤسای شهربانی و وزرا می‌دانم که اگر در مطبوعات خارجی بنویسم، ثروتمند می‌شوم. یا می‌گفت اغلب رجال ایران بی‌سواد و نفهم هستند. افراد باهوش در این مملکت سرشان زیر سنگ گور کوبیده می‌شود و افرادی مانند مختاری و آیرم که دزد هستند، رشد می‌کنند.

بعد از شهریور 1320 به ‌منظور تطمیع افکار عمومی برخی از مأموران شهربانی که در دوران رضاخان در جنایت‌های او دست داشتند از جمله پزشک احمدی دستگیر و محاکمه شدند. در آن زمان هدف این بود تا با برجسته کردن نقش این افراد در جنایت‌های صورت گرفته، اذهان عمومی را از نقش حکومت در انجام آن‌ها منحرف کنند. بر این اساس پزشک احمدی که بعد از شهریور 1320 از ایران به عراق گریخته بود، دستگیر و به کشور بازگردانده شد. در جریان محاکمه پزشک احمدی، وکیل او می‌گوید: «اگر او آدم کشته باشد باید اعدام شود. با این‌ حال آیا احمدی را می‌توان قاتل محسوب کرد؟ منشأ تردید این است که قاتل کسی است که قصد قتل کند و مقصود از آن قتل را در اندیشه خود داشته باشد. احمدی نه قصد قتل کرده و نه مقصودی او را بوده است. احمدی افزار قتل بوده نه عامل آن.»

 با این ‌حال از آنجا که مقرر شده بود تمام جنایت‌های دوران رضاخان به مأموران نسبت داده شود، به این صحبت‌های وکیل احمدی توجهی نشده و دادگاه دستور اعدام او را می‌دهد. البته برخی اعتقاد دارند نسبت دادن جنایات به رضاخان باعث این حکم شد زیرا افرادی که حاضر شدند، مسئولیت جنایت‌ها را بر عهده‌ گرفته تا سیستم را مبرا از خطا بدانند، مشمول زندان شده و بعد از مدت کوتاهی نیز آزاد شدند. بعد از صدور حکم اعدام، یکی از مأمورانی که مسئولیت مراقبت از احمدی را برعهده‌ داشت، عنوان کرده که احمدی مدام در زندان بی‌قراری می‌کرد و می‌گفت تمام جنایت‌ها را سر کچل من انداخته‌اند. این‌ها می‌خواهند، یکی را قربانی و بقیه را تبرئه کنند و در این وسط من را به ‌عنوان قربانی انتخاب کرده‌اند. این‌ها از روی دلسوزی من را محاکمه نکرده‌اند، فقط قصد تبرئه خود را داشتند. (تلخیصی بود از مقاله: مروری بر کارنامه احمد احمدی در زندان‌های رضاشاهی؛ پژوهشکده تاریخ معاصر)

احمد احمدی در اوایل اسفند 1322 در تهران اعدام شد.

[2] . دانشنامه زندان سیاسی، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی حوزه هنری، چاپ اول، سال 1401، ج 1، ص 42 و 43. با ندکی تلخیص و ویرایش.

البته لازم به یاد آوری است که نحوه قتل مرحوم محمد فرخی‌یزدی به وسیله تزریق سمّ استرکنین، هم نقل شده است و آنچه در این جا گفته شده یکی از دو احتمال است، در این باره در همین سایت، بنگرید:

کشتن زندانیان سیاسی در حکومت پهلوی با آمپول استرکنین(strychnine)

نگاهی به زندگی سیاسی شاعر آزادی‌خواه محمد فرخی‌یزدی





محمد فرخی یزدی شاعر انقلابی که به فرمان رضا شاه کشته شد


 
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است.