ابزار و روشهای شکنجه در ساواک- آویزان کردن جسم و یا آویختن وزنه به جسم
13 ارديبهشت 1402
آویزان کردن از سقف
«آویختن متهم یا مجرم یکی از شکنجههای رایج در تاریخ بشر بوده است. در عصر پهلوی نیز آویزان کردن زندانی با طنابی که به دستانش بسته شده بود در زندانها رواج داشت. در جریان بازجویی زندانی را از طریق حلقهی فلزی دستبند طوری آویزان میکردند، که تمام وزن بدن بر کتفها و مچ و دست منتقل میشد. معمولاً آویزان کردن بعد از بازجویی انجام میشد. بالای اتاق بازجویی در برخی زندانها، سردری داشت که دو طناب از آن آویزان بود و هر کس را شکنجه میکردند و از شکنجه گاه میآوردند به این طنابها میآویختند. هنگامی که دیگر رمقی برای زندانی نمیماند و از نفس میافتاد یک صندلی زیر پایش قرار میدادند تا مقداری خستگیاش برطرف شود و دوباره صندلی را بر میداشتند در این حالت با شلاق و کابل شروع به زدن زندانی میکردند و عدهای هم با مشت و لگد به جان او میافتادند. در این وضعیت حالت بسیار بدی به انسان دست میداد؛ چون فشار امعا و احشای بدن باعث کشیدگی پرده دیافراگم میشد آنهایی که وزن کمتری داشتند یا ورزشکار بودند تحملشان بیشتر بود ولی افراد چاق تنها ۱۰ تا ۲۰ دقیقه تحمل داشتند.
بازجویان ساواک برای آویزان کردن از سقف شیوههای مختلفی داشتند؛ گاه به هر دو دست زندانی دستبند میزدند و زندانی را از دست به سقف آویزان میکردند؛ گاه پاها را به هم میبستند و پس از آن زندانی را از سقف آویزان میکردند به طوری که سر به طرف زمین قرار میگرفت؛ گاهی نیز یک دست و یک پا را به سقف میبستند، مثلاً دست چپ و پای چپ زندانی را از سقف آویزان میکردند. گاهی اوقات هم پیش میآمد که زندانی را از سقف آویزان میکردند و آنقدر شلاق میزدند که خون از بدنش جاری میشد و سپس از اعضای خانواده زندانی کسی را به محل شکنجه میآوردند تا زندانی از نظر روحی هم شکنجه شود. تأثیر این شکنجهها تا آخر عمر همراه شکنجه شدگان بود. اشخاصی که از سقف آویزان میشدند دیگر کارآیی خود را از دست میدادند و حتی قادر نبودند یک جسم یک کیلویی را با دست بلند کنند چون مچ دستها کتف و مچ پاهایشان از کار میافتاد. در بعضی موارد زندانی که از سقف آویزان میشد زیر شکنجه به قتل میرسید.
آویزان کردن صلیبی
از جمله شکنجههایی که مأموران ساواک برای شکستن مقاومت زندانیان به کار میبردند، آویزان کردن صلیبی بود.
در آویزان کردن صلیبی ابتدا زندانی را روی یک چهارپایه قرار میدادند و سپس دستهای او را به سمت بالا کشیده توسط دستنبد فولادی از ناحیه مچ به نردههای دایره وار محوطه ساختمان کمیته مشترک میبستند. پس از آن چهارپایه را از زیر پای زندانی میکشیدند. در روش دیگری زندانی را از دو نرده آویزان کرده دستها را با دستبند به نردهها میبستند به طوری که نوک پا به سختی به زمین میرسید. در این نوع شکنجه زندانی به محض آویزان شدن فشار شدید و طاقت فرسایی در مچ دست، آرنج، رگها، اعصاب، استخوان و کتف احساس میکرد. پس از مدتی با لخته شدن خون در رگها دستها باد کرده و کبود میشد و سوزش و فشار دستبند زندانی را وادار میکرد تا خود را بالا بکشد. فشار این نوع شکنجه به حدی بود که زندانی بیشتر از چند دقیقه تحمل آن را نداشت و پس از مدت کوتاهی از هوش میرفت. از این شکنجه با عنوان دستنبد زدن صلیبی نیز یاد شده است. ادامه این شکنجه و تحمل آن بیشتر از ۲۰ دقیقه ممکن نبود؛ چون دستها متورم شده حرکت خون کندتر و دستها کبود میشد. سپس چهارپایهای زیر پای زندانی میگذاشتند و از او میخواستند که حرف بزند. اگر زندانی در صدد همکاری بر میآمد شکنجه را خاتمه میدادند و در صورت مقاومت زندانی مجدداً چهارپایه را از زیر پایش میکشیدند. جنبه روانی این شکنجه بیش از جنبه جسمانی آن آزار دهنده بود و دلهره و وحشت از این نوع شکنجه موجب میشد تا مقاومت زندانی زودتر شکسته شود.
در ساختمان اصلی بازداشتگاه کمیته مشترک ضد خرابکاری پس از این که زندانی به صورت صلیب از نردههای دور دایره آویزان میشد با مشت بر شکمش میکوبیدند و بعضاً شکنجهگران پس از برهنه کردن زندانی، شروع به شلاق زدن، سوزاندن موهای سر و صورت پس از آغشته کردن با الکل یا خاموش کردن سیگار روی نقاط حساس بدن وی میکردند.
از جمله کسانی که زیر این نوع شکنجه جان باخت پرویز حکمتجو بود. در جریان اعتراض چند تن از زندانیان در زندان قصر، رئیس زندان سرگرد زمانی، دستور داد حکمتجو را به در میلهای صلیب وار بیاویزند شکنجه تا زمانی که حکمتجو بیهوش شد ادامه یافت؛ سپس او را به بهداری زندان منتقل کرده و یک هفته بعد جسد بیجان او را در بیمارستان شهربانی به خانوادهاش تحویل دادند.
آویزان کردن وارونه از سقف
آویختن انسان یکی از شکنجههای رایج در طول تاریخ است. اولین بار در تاریخ از این کار به عنوان نوعی مجازات در کتیبه داریوش شاه ایرانی یاد شده است. در زندانهای اروپای قرون وسطی، زندانیان را از میخ بالای دیوار یا سقف میآویختند. چندین روش برای این شکنجه ذکر گردیده است، از جمله:
آویزان کردن با دو دست، آویزان کردن با یک دست، آویزان کردن از زیر بغل، آویزان کردن وارونه از دو پا، آویزان کردن از کمر و همچنین آویزان کردن از یک دست و یک پا، آویزان کردن از موی سر.
از جمله شکنجههایی که مأموران ساواک برای شکستن مقاومت و اعتراف زندانیان به کار میبردند آویزان کردن وارونه از سقف بود. در این نوع شکنجه ابتدا پاهای زندانی یا متهم را در حلقه طنابی که به صورت نیم دایره کوچکی وسط یک چوب کلفت تعبیه شده بود انداخته و با چرخاندن چوب، حلقه را تنگ کرده و سپس ادامه طناب متصل به چوب را که از سقف آویزان شده آن قدر میکشیدند تا پاها به بالا کشیده شده و فرد به صورت وارونه آویزان گردد و تا اندازهای بالا میکشیدند که فقط کتفها روی زمین میماند. در این هنگام فشار وزن بدن زندانی مانع از تکان خوردن وی میشد؛ در ادامه، برای شکنجه بیشتر با باتوم یا ابزار دیگر به کف پا و قسمتهای دیگر بدن ضربات سنگینی وارد میکردند.
نتیجه این شکنجه کندی نفس، سرگیجه، دوبینی و قطع تنفس، جمع شدن آب دهان و بیرون ریختن آن، کندی ضربان قلب و درد در ناحیه سر و پشت و همچنین شکم، درد شدید در ناحیه مفصل لگن خاصره، درد در ناحیه کمر و گردن، وزوز گوش و سنگینی زبان و عدم قدرت بلع آب دهان در زندانی یا خونریزی چشمها و در نهایت در صورت ادامه آن مرگ پس از چند ساعت بود. از جمله کسانی که تحت این نوع شکنجه جان خود را از دست داد زندانیای به نام شیدفر بود. وی را آنقدر وارونه آویزان کردند تا با افزایش فشار خون در رگهای مغزش درگذشت.
آویزان کردن وزنه از بیضهها
آویزان کردن وزنه از بیضهها یکی از شکنجههایی بود که توسط مأموران ساواک در زندان و شکنجهگاهها برای به حرف آوردن و اقرار گرفتن از زندانیها یا بازداشت شدگان انجام میشد.
این عمل در زندانهای زمان قاجار و همچنین زندانهای فرمانداری نظامی در سالهای ۱۳۳۲ ۱۳۳۴ بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ انجام میشد. در اواخر حکومت محمدرضا پهلوی این نوع شکنجه یکی از انواع شکنجههای دردناک در کمیته مشترک ضد خرابکاری بود.
در این نوع شکنجه ابتدا متهم را عریان میکردند و دست و پای او را میبستند. سپس بند، نخ، بند چرمی یا نایلونی را به بالای بیضه میبستند و بعد وزنه یا سنگی را از آن آویزان میکردند این عمل موجب احساس درد شدید در بیضهها و کشالههای ران شده و ظرف چند دقیقه موجب بیهوشی متهم یا زندانی میگردید و در این حالت برای جلوگیری از مرگ زندانی، وزنه را باز میکردند. زندانی تا چند روز درد شدیدی در ناحیه شکم و کشاله ران احساس میکرد. اعمال این نوع شکنجه در خاطرات برخی زندانیان سیاسی دوره پهلوی دوم آمده است.»[1]
پینوشت:
[1] دانشنامه زندان سیاسی، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی حوزه هنری، چاپ اول، سال 1401، ج 1، ص 43 تا 46. با اندکی ویرایش.
یکی دیگر از شکنجههای وحشیانه ساواک «ادرار نمودن روی زندانی» بود. به دلیل مشمئز کنندگی این شکنجه، از نقل آن خودداری نمودیم. برای مطالعه این موضوع به منبع بالا صفحه 73 و 74 مراجعه نمایید.
آویزان کردن از نرده
آویزان کردن وارونه از سقف