تمجید و تشکر بزرگان صهیونیست از محمدرضا پهلوی به دلیل مهاجرت و کوچاندن یهودیان به فلسطین اشغالی!


24 تير 1402


صهیونیسم بین‌الملل برای تشکیل و تداوم کشوری صهیونیستی بر پایه آیین یهود در فلسطین، بر یهودیان متکی است. هر یهودی در خارج و داخل اسرائیل وسیله‌ای است برای نیل صهیونیسم به اهداف خود. صهیونیسم در داخل فلسطین برای تبدیل «یهودی قدیم» به «اسرائیلی جدید» عمل می‌‌کند و احساس همبستگی و وابستگی به رژیم اسرائیل را در درون او تعمیق می‌‌بخشد.

در خارج از فلسطین، از آنجا که صهیونیسم همه یهودیان را اتباع و شهروندان احتمالی اسرائیل در آینده به شمار می‌‌آورد، برای ترغیب آنان به مهاجرت و سفر به فلسطین، یا حداقل پشتیبانی مادی و معنوی از اسرائیل، فعالیت می‌‌کند. از این‌رو تلاش گسترده‌ای در میان یهودیان خارج از فلسطین (دیاسپورا)[1] به عمل می‌‌آورد تا آنان را برای مهاجرت به اسرائیل آماده سازد.

صهیونیست‌ها برای عملی شدن این هدف برنامه‌های گسترده‌ی فرهنگی و آموزشی را به اجرا گذاشتند. آنان برای تعلیم و تربیت یهودیان، هزینه‌های زیادی متحمل شدند و با ایجاد مدارس یهودی در کشورهای جهان به تعلیم آنان بر اساس تعالیم و آموزه‌های خود پرداختند، به‌ طوری که در سال 1972م(1351ش) 80 درصد دانش‌آموزان یهودی را تحت تعلیم و تربیت آموزه‌های مورد نظر خود قرار دادند.

به غیر از مدارس، صهیونیسم بین‌الملل از طریق سازمان‌ها و کانون‌های فرهنگی نیز به تربیت جوانان یهودی در اقصی نقاط عالم می‌‌پردازند. آنان حتی برای جلوگیری از تداخل برنامه‌های فرهنگی در محیط‌های غیریهودی با برنامه‌های مورد نظر خود از رسانه‌های گروهی به‌ عنوان ابزار تربیتی بهره می‌‌برند.[2] صهیونیست‌ها در جهت عملی شدن برنامه‌هایشان در منطقه از جمله ایران، دست به اقدامات متعددی زدند. ایران در زمان حکومت پهلوی، پایگاه مهمی برای صهیونیست‌ها محسوب می‌‌شد تا از طریق آن تعداد زیادی از یهودیان کشورهای منطقه به اسرائیل کوچ داده شوند. آژانس‌های صهیونیستی از اوایل روی کارآمدن رضاخان اقدام به کوچ یهودیان به سرزمین‌های اشغالی نمودند، زمانی که جمعیت یهود فلسطین بسیار محدود بود. سابقه‌ی این نوع از مهاجرت‌ها که نزد یهودیان با نام عبری (Aliyah) معروف است بالاخص در اروپا به سال 1880م(1259ش) می‌‌رسد و تأسیس مدارس آلیانس در ایران ـ در زمان ناصرالدین‌شاه ـ هدفش ایجاد انگیزه مهاجرت یهودیان بود. از طرفی در دوره رضاخان به مأمورین سیاسی بریتانیا در ایران اجازه داده شد تا رأساً وارد عمل شوند و اجازه خروج کلیمیان را از ایران به فلسطین صادر نمایند. اگر چه در ابتدا دولت انگلیس برای کلیمیان اتباع بیگانه در ایران روادید عبور صادر می‌‌نمود اما همراهی دولتمردان پهلوی اول باعث شد در سال 1310 حتی در باب گزارش‌های اداره گمرک بر سر قاچاق مواد مخدر در حاشیه مرزها توسط عده‌ای از کلیمیان، دولت موضع انفعالی و خنثی را در پیش گرفت. در حقیقت این واکنش از طرفی شبهه مسئله‌دار بودن وجود کلیمیان را در کشور تقویت می‌‌نمود و از سوی دیگر فرصت بهتری را در اختیار آژانس یهود قرار می‌‌داد تا به واسطه عدم رسیدگی به یهودیان ایران، انگیزه و جوّ مهاجرت را بیش از پیش ترویج نماید. از سال 1316ش و سپس شروع جنگ جهانی دوم و ازدیاد مهاجرت یهودیان اروپایی به فلسطین از طرق زمین و دریا و سفر گروهی از آنان به ایران و اسکان‌ آن‌ها، زمینه مساعد دیگری به وجود آمد تا یهودیان به‌تدریج به فلسطین اشغالی مهاجرت نمایند.[3]

با تسهیل موج مهاجرت یهودیان از شوروی و جمهوری‌های اقماری آن، از جمله جمهوری‌های آسیای مرکزی شهرهایی چون، بخارا، تاشکند، سمرقند، ترکمنستان،[4] افغانستان و عراق به ایران و سپس انتقال به سرزمین‌های اشغالی به‌زودی بافت جمعیت فلسطین اشغالی به نفع صهیونیست‌ها تغییر کرد، به نوعی که در سال 1955م(1334ش) ساکنین رژیم صهیونیستی بالغ بر 000/745/1 نفر گردید که از جمله 000/155 نفر آن‌ها یهودی صهیونیست بودند.

بی‌شک، بدون هماهنگی و ارتباط نزدیک رژیم پهلوی با صهیونیسم بین‌الملل عملی کردن این مهم غیرممکن بود و رژیم صهیونیستی موفق به جذب نیروی لازم برای تشکیل دولت و نیروی نظامی نمی‌شد.[5]

بی‌جهت نیست که رضاخان و محمدرضا پهلوی مورد حمایت صهیونیست‌ها بودند و به کرّات از شاهان پهلوی در آثارشان تعریف و تمجید نموده‌اند. اسناد زیر تمجید و تشکر بزرگان صهیونیست از رژیم پهلوی دوم در تسهیل مهاجرت و کوچ دادن یهودیان به فلسطین اشغالی است.

 

***

شماره: 1753                                                                                 تاریخ: 13/4/1332

وزارت امورخارجه

خاخام فلسطین عریضه‌ای مبنی بر شکرگزاری از طرف هیئت یهود به پیشگاه مبارک تقدیم داشته است. با ارسال عین عریضه، قدغن فرمایید چنانچه مقتضی و صلاح باشد به وسیله کنسولگری شاهنشاهی در فلسطین مراتب خشنودی و خاطر مبارک را به مشارالیه ابلاغ نمایند.

 

*****

تاریخ: 21/2/1322

پیشگاه مبارک اعلیحضرت همایون شاهنشاهی

گزارش

با نهایت فدویت مفتخراً معروض می‌‌دارد: برحسب اجازه مرحمتی در جهت معالجه به فلسطین قید بوده با خاخام‌باشی که او را رئیس و پیشوای کل کلیمی‌های عالم خطاب می‌‌کردند، تصادفاً ملاقاتی حاصل و دو روز بعد که کلیمی‌های ایرانی در هتل پلاطین مهمانی به افتخار فدوی داده، ایشان هم حاضر، به علاوه معاون حکومت فلسطین که آن هم کلیمی و چند نفر دیگر از محترمین آن‌ها هم حاضر و در ضمن خطابه‌هایی که از طرف خاخام‌باشی و چند نفر معروضه که کلیه آن‌ها حاکی از تشکر از مراحم ملوکانه بوده ایراد و پس از مختصر جوابی که از طرف فدوی ایراد گردید، کلیه آن‌ها سرودی به زبان عبری قرائت و به دعای ذات مقدس شاهنشاهی خاتمه، و ضمناً خاخام‌باشی عریضه به پیشگاه همایونی به وسیله فدوی تقدیم داشت که عیناً تقدیم می‌‌دارد. [ناخوانا]

آقای شکرائی نامه خاخام را ترجمه کنند به عرض برسد. 22/2/22

 

*****

شماره: 9031                                                                                  تاریخ: 6/4/1322

اداره دفتر وزارت دربار شاهنشاهی

پاسخ ‌نامه شماره 1440 مورخ 17/3/22 با اعاده عین عریضه خاخام فلسطین به پیشگاه ملوکانه به‌طوری که خواسته بودند ترجمه فارسی نامه مزبور تهیه و به پیوست فرستاده می‌‌شود.

رئیس دفتر وزارتی قریب

 

*****

ترجمه: ‌نامه‌ خاخام ‌فلسطین                                                             تاریخ: 30/3/1322

تاریخ اصل: 21/4/1943[31/1/1322]

وزارت امور خارجه

اداره اطلاعات و مطبوعات و ترجمه

بن زیون‌ میرحای اوزیل خاخام بزرگ بیت‌المقدس

اورشلیم 21/4/1943[31/1/1322]

 

اعلیحضرت همایون محمدرضاشاه پهلوی پادشاه ایران

در این موقع که رئیس کل پلیس[6] اعلیحضرت همایونی از فلسطین گذر نموده است فرصت را مغتنم شمرده وظیفه خود می‌‌داند که از طرف خود و از طرف تمام اتباع آن اعلیحضرت و از طرف برادران و فرزندان و ملت من که از ایران آمده‌اند و در این سرزمین مقدس اقامت جسته‌اند و پیوسته مطیع آن اعلیحضرت می‌‌باشند مراتب ادعیه و سپاسگزاری خود را به پیشگاه ملوکانه تقدیم دارم و سعادت و عظمت و آسایش ایران و ایرانیان را در زیر سایه آن اعلیحضرت از خداوند مسئلت نمایم.

ملت بنی‌اسرائیل از مراتب مهمان‌نوازی و پذیرایی‌هایی که دولت و ملت ایران از فراریان یهود نموده‌اند بی‌اندازه سپاسگزار می‌‌باشد و این جانب نیز از طرف یتیمان و بیوه‌زنان و برادران و خواهران ستمدیده که از چنگال مرگ و قحطی و دشمنان انسانیت و آزادی جان [به]در برده و به اراضی مقدس وارد شدند از دولت خیرخواه آن اعلیحضرت و ملت نجیب ایران تشکر دارم.

این نیکوکاری ایران هرگز فراموش نمی‌شود و البته خدای بزرگ به اعلیحضرت همایونی و خاندان بزرگ سلطنتی و کلیه افراد ملت نجیب و مهمان‌نواز ایران عوض خواهد داد.

خادم فرمانبردار آن اعلیحضرت

بن صهیون‌میرحا اوزیل

ریشون لزیون خاخام بزرگ ارضی مقدس

 

 

پی‌نوشت‌ها:


[1] . جوامع دور از وطن یا دیاسپورا (به انگلیسی: Diaspora)، در لغت به معنای پراکندگی است. اصطلاحی عبری که معمولاً برای مستقر شدن مهاجرنشینان پراکنده یهودی خارج از فلسطین، بعد از تبعید به بابل که در 536م پایان ‌پذیرفت، اطلاق می‌‌شود.

[2] . علیمردانی، علی‌اکبر: فصلنامه مطالعات تاریخی، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، عنوان مقاله: مروری بر فعالیت‌های مطبوعاتی سفارت اسرائیل در تهران، سال دوم، شماره هشتم، تابستان 1384، ص 209 و 210.

[3] . یزدانی، مرضیه: اسناد مهاجرت یهودیان ایران به فلسطین. 1330 ـ 1300، سازمان اسناد ملی ایران، ص 25 تا 41.

[4] . همان، ص 25، 27، 31 و 50.

[5] . فردوست، حسین: ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج 1، مؤسسه اطلاعات، ص 552.

[6] . در سال 1322 در دولت علی سهیلی(۲۸ بهمن ۱۳۲۱ – ۲۷ اسفند 1322) دو نفر به مدت چند ماه رئیس پلیس(شهربانی) ایران بودند. یکی سرتیپ عبدالعلی اعتماد مقدم و دیگری سرتیپ محمدحسین جهانبانی بود.







 
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است.